نبض سخن
زنده ز مضمون بلندست شعر
نبض سخن، معنی برجسته است
ضربه ی مهلکی که آذر بیگدلی در آتشکده خود بر پیکره ی خیال انگیز شعر عهد صفوی زد، جنایت بزرگی است که بعدها شاعری جرات نکرد که کودک خیال و نوزاد ذوق خود را در مهد و مکتب سبک هندی (سبک اصفهانی) بپرورد. او با کم لطفی و بی التفاتی خود، جهت جریان این سبک ارزشمند را تغییر داد. و با بی ذوقی و غرض ورزی بی انصافانه ی خود، این فرهنگ غنی و سرشار ادبی و اجتماعی عهد صفوی را نادیده گرفت و شاعران پس از خود را حتی از مطالعه و مرور این ادبیات عمیق و دقیق محروم کرد.
اگرچه شعر سبک هندی - نه در شعر شاعران طراز اول - در دیوان شاعران این سبک، خالی از اشکالات و ایرادات متعدد تکرار قافیه و قافیه شایگان، تعقید لفظی و معنوی، کاربرد عامیانه و مبتذل واژگان و... نیست، اما معانی برجسته و مضامین بلند عاشقانه و اندیشه های انتقادی و اجتماعی و اخلاقی نیز در آن، کم نیست.
یکی از شاعران خوش قریحه ی این سبک، میرزامحسن «تاثیر» تبریزی است که آبا و اجداد شاعر در زمان شاه عباس اول از تبریز به اصفهان کوچ کرده و در محله عباس آباد اصفهان سکنی گزیده اند. و «تاثیر» در اصفهان متولد شده است. تذکره نویسان، ولادت شاعر رابنابر ماده تاریخی از سروده های خود وی، سال 1060ه. ق دانسته اند. تاریخ وفات شاعر را نیز سال 1126 هـ. ق و عمر وی را 96 سال نوشته اند. زمانی که افغان ها بر ایران مسلط شده و سلطنت صفویه را منقرض کرده اند، شاعر پس از سال ها تصدی مالیات یزد به گوشه عزلت خرامیده وشغل دیوانی را رها کرده است. این شغل ابتدا در زمان شاه سلیمان صفوی به او محول شده و سپس ظاهراً در اوایل سلطنت شاه سلطان حسین صفوی از شغل خود معزول گشته است و این غزل او شاید به خاطر شکایات مردم یزد بوده است که عباس فتوحی در تذکره شعرای یزد، می نویسد که «بسیار با رعایا بدرفتاری می نموده است».
شاعر بیشتر عمر خود را در یزد و اصفهان گذرانده وبا وجود علاقه زیاد به زادگاه خود اصفهان، گاهی از آن، اظهار ملال و دلگرفتگی می کند وبه فکر عزم سفر به هندوستان می افتد. اما به این آرزو نایل نیامده است.
میرزاطاهر نصرآبادی در تذکره خود، درباره شاعر می نویسد که «میرزا محسن تبریزی، جوانی است در کمال دلچسبی و خوش قماشی در ظاهر و باطن، عیار جواهر قدسیه است... آن جناب در کمال مروت و سلامت نفس است و در ترتیب نظم، طبعش کمال شوخی دارد چنانچه در اوایل فکر معانی بکر به ظهور می رساند «تاثیر» تخلص دارد».
اما آذر بیگدلی در آتشکده نوشته است که «با وجود آن که تخلصش «تاثیر» است، سخنش بی تاثیر است.»
از فرزندان «تاثیر» تنها «میرزاقاسم» نامی را در تذکره نصرآبادی می بینیم که چنین معرفی شده است: «میرزا قاسم ولد مرحوم میرزامحسن تبریزی است، خلف مشارُالیه در تحصیل و اعتبار و پاکیزگی اوضاع بر پدر رجحان دارد، چرا که به جمیع امرا خود را منسوب ساخته، پیوسته به دیدن امرا می رود و مکرر به التماس، ایشان را ضیافت های غیرمکرر می کند. باغ و عمارتی در کنار زاینده رود به اتمام رسانیده. «زاهد» تخلص دارد شعرش این است:
چون دلبری به زلف و خط یار داده اند
خط را ز حُسن، بهره بسیار داده اند
روشن گهر ز مال، کی از سر به در شود؟
چون کاسه پُر آب که لبریز زر شود
بررسی شعرهای «تاثیر» در مجموع، نشان می دهد که شاعر از افراد تحصیل کرده و آگاه عهد صفوی است. وی در مدارس دینی - در اصفهان - در محضر استادان و بزرگان دانشمند نظیر آقاحسین خوانساری به فراگرفتن قرآن و حدیث وفقه و تفسیر پرداخته. و این آموخته های شاعر در جای جای شعرهای وی انعکاس یافته است.»تاثیر» شیعه ای مخلص و متعصب است و با زاهدان ریاکار، سخت مخالف - و از این رو به مشرب عرفان نیز دلبستگی دارد و اصطلاحات و نکات عرفانی فراوانی در شعرهای وی به کار رفته است.
1. «تاثیر» شاعری است که شیفتگی عجیبی به شعرهای خود دارد و معتقد است که در سخن سرایی سبک و شیوه ی خاصی دارد و از کسی تقلید و تاسی نکرده است:
شیفته ی طور جدای خودم
گوش بر آواز صدای خودم
ناز ز میخانه ی خود می کشم
باده ز پیمانه خود می کشم
اما وی شاعری است که پا به جای شاعران پیشین گذاشته است. قصیده های وی که اساس و پایه اسلامی دارد و بیانگر معتقدات خاص شیعه است و در توحید و نعت و منقبت سروده شده به پیروی از سعدی، انوری، خاقانی و حتی نظیری است.
و ترکیب بندهای وی نیز تقلید روشنی از محتشم کاشانی و مثنوی های او نیز به تایید خودش در پیروی از نظامی گنجوی سروده شده است.
غزلیات «تاثیر» با وجود این که حاوی نکات و مضامین تازه است، و سلیقه ی خاص خود را دارد، متاثر از غزل گویان بزرگ معاصر و به ویژه صائب است.
سخن شاعر یکدست نیست و پست و بلند فراوان در سخن دارد. گاهی در اشعار وی مضامین و مفاهیم بسیار بلند و بدیع دیده می شود. و گاهی مضامین نادلپسند و نامطبوع و سست و بی مزه. و گاهی نیز مضامین شعری اش، بسیار پیچیده و کلافی سردرگم اند:
نرگس از چشم تو دم زد بر دهانش زد صبا
درد دندان دارد اکنون، می خورد آب از قلم
گاهی مضامین و بیان بسیار ساده و صمیمی دارد که به مکتب وقوع نزدیک می شود:
جانفزایی آن چنان کز زندگانی خوشتری
آن قدر خوبی که از عهد جوانی خوشتری
بس که موزونی به بابایی مسلم دارمت
از مضامین خوش بابا فغانی خوشتری
گاهی نیز به این مسایل و مفاهیم عالی فلسفی و عرفانی مثل: علت غایی آفرینش، می پردازد:
پیِ وجود تو ایجاد آسمان کردند
درین گرهچه چو گوهر تو را نهان کردند
2. از دیگر ویژگی های شعر «تاثیر» - پرداختن به مسائل بی ارزش و سطحی و کوچک، استفاده از آرایه های ادبی، گاهی به کارگیری ردیف های طولانی و دشوار و تکرار قافیه، عیوب قافیه مثل شایگان و ایفای خفی و معتقدات عامیانه و کوچه و بازاری است.
اما آنچه که به شعرها و خصوصاً به غزل های»تاثیر» رنگ و بوی تازه و برجستگی خاص می دهد، و نشانگر سلیقه و استقلال شاعر است، ابداع امثال سائر و اسلوب معادله و ترکیبات تازه و نقد سخن و سخن سنجی است:
حُسن و عشق عاشق و معشوق، همشهری خوش است
شیشه شیراز باید باده شیراز را
ناله جانسوزم از بس، دلنشین افتاده است
هیچ کوهی برنمی گرداند این فریاد را
ستاره در افق آید بزرگ تر به نظر
نمودِ اهل هنر در فروتنی بیش است
گفت»تاثیر» شعر و منفعل است
شعر گفتن، سلیقه ای می خواست
صاحب سخن، کسی است که مضمون تازه یافت
آیینه هرکه ساخت، سکندر نمی شود
البته چون در عهد صفوی، قهوه خانه ها به ویژه در شهر بزرگ اصفهان - انجمن های ادبی روزگار بود از هر صنفی، شاعر داشت و در آن محفل ها رفت و آمد می کردند و شعر می خواندند و شاعران مُحترفه نیز طبع آزمایی می کردند و شعرهاشان به علت کم سوادی و یا بیسوادی، خالی از اشکالات نبود و شعرها نیز نقد و بررسی می شد.»تاثیر» نیز که بنا به گفته»خوشگو» در تذکره اش:»در میان متاخران، شاعری به فصاحت و بلاغت»تاثیر» در اصفهان نبوده» درباره شاعران روز اظهارنظرهایی کرده که در پایان این مجموعه با عنوان نقد سخن»سخن سنجی» ابیاتی از نظرهای»تاثیر» برگزیده و دست چین شده است.
3 - انواع شعر
کلیات دیوان»تاثیر» دارای انواع گوناگون شعر است و قریب بیست هزار بیت را دربر دارد:
الف - قصاید:
قصاید شاعر، مجموعه ی مختصر و مفیدی است که حاوی معارف اسلامی و شیعی است و دو قصیده در مدح شاه سلیمان صفوی و یک قصیده در مدح وزیر اوست. و شاعر به قصیده پردازان بزرگ فارسی مانند: خاقانی، ظهیر فاریابی، سلمان ساوجی و به ویژه انوری نظر داشته است. و «قصاید وی از نظر فخامت و استواری و احتوا بر مفاهیم و معانی بلند دینی و مذهبی و اخلاقی در ردیف بهترین قصاید فارسی است.»
ب - ترکیب بندها:
«تاثیر» ترکیب بندی دارد در هفده بند که از نظر تعداد بندها و ابیات بر مرثیه ی محتشم کاشانی فزونی دارد و ترکیب بند دوم شاعر در هشت بند به تقلید از ترکیب بند محتشم با وزنی دیگر است:
محرم آمد و دل ها تمام محزون شد
سپهر را دل غمناک از شفق خون شد
این دو ترکیب بند در رثای سالار شهیدان و شرح واقعه جانسوز کربلاست و»از نظر بیان عواطف و احساسات و سوزِ درون و ترسیم صحنه ها و وقایع از امتیاز خاص برخوردار است.» و ترکیب بند سوم «تاثیر» در ده بند سروده شده که تغزلی وعاشقانه وعارفانه است وبند دهم در منقبت حضرت قائم (عج) و بیان شوق دیدار و انتظار شاعر است.
ج - قطعات:
شاعر قطعات کوتاهی در موضوع های مختلف عقیدتی و اجتماعی و وفات بزرگان و نصیحت و اعتبار دارد - در قطعه ای که قابل توجه است،»تاثیر» از»کلیم کاشانی» خواسته است که نظر خود را درباره شعر»تاثیر» بیان کند و کلیم»تاثیر» را در سخن بر خود ترجیح داده است:
کلیم را به کلام خدا قسم دادم
که شعر من ز تو بِه نیست؟ گفت: خوب تر است
د - مثنوی ها:
«شاعر در سرودن این مثنوی ها از شاعر بزرگ، نظامی گنجوی متاثر شده و از وی پیروی کرده است. وی نظامی را بر اغلب شاعران حتی بر سعدی نیز ترجیح داده است. «تاثیر» هشت مثنوی دارد که مضمون و محتوای آن ها با سروده های نظامی شباهتی ندارد و شیوه ی گفتار شاعر نیز آمیزه ای از سبک عراقی و اصفهانی است و عواطف رقیق با مضامین دقیق درآمیخته است».
ه - غزل ها:
«تاثیر» شاعری است غزلسرا و از برجستگان سبک هندی (اصفهانی). وی گذشته از صائب و حافظ به استقبال شاعران غزلسرای دیگر نیز رفته و غزل های آنان را پاسخ گفته است، شاعرانی چون: اسیر اصفهانی، طالب آملی، نظیری نیشابوری، عرفی شیرازی، سلیم تهرانی، فیض دکنی و بابا فغانی شیرازی.
«فغانی پیشرو شاعران قرن دهم در سبک سخنوری آنان است، یعنی شیوه ای که چون کار آن در واقعه پردازی و باریک اندیشی به مبالغه کشید، طریقت تازه ای در شعر فارسی پدید آورد که متاخران، آن را «سبک هندی» نامیده اند و فغانی را مسلماً باید از بنیانگذاران آن سبک دانست».
و «میرزامحسن تاثیر» از شاعران خوب عصر صفوی، موزون بودن معشوق خود را به مضامین خوش ِبابافغانی تشبیه کرده و چنین گفته:
بس که موزونی به بابایی مسلم دارمت
از مضامین خوش بابافغانی، خوشتری
به هر روی، بابافغانی را باید از پایه گذاران مکتب وقوع و از پیشگامان سبک هندی در ادب پارسی دانست.»
غزل های «تاثیر» دارای مضامین متفاوت دینی، عرفانی، اخلاقی، اجتماعی و عشقی است. وی در غزل بیش از همه به همشهری و همزبان خود، صائب توجه داشته است:
حاذق نبض سخن در همه عالم نیست
بجز از صائب و تاثیر که از تبریزند
و در سخن، تنها»صائب» را بر خود برتری داده و خود را با وی سنجیده است.
و - متفرقات:
شامل تک بیتی یا ابیات پراکنده پرمضمونی است که شاعر برای بیان عواطف و احساسات شخصی یا برای ارشاد دیگران سروده است اما در این مجموعه، ابیات برجسته ای از غزل های او که حیف بود نادیده گرفته شود، گرد آمده است، چرا که دیوان شاعر، سرشار از بیت های برجسته و والایی است که در مجامع ادیبان و شاعران دیار هند، مورد استقبال قرار گرفته است و فرهنگ نویسان هند از جمله مولف چراغ هدایت، اشعار»تاثیر» را به عنوان شاهد مثال برای بیان معنی لغت و ترکیب مورد نظر ذکر کرده اند:
برخی از ابیات»تاثیر» که در بیان معنی واژگان در فرهنگ غیاث اللغات»چراغ هدایت» آمده است:
گشاد دادن کار - بر آوردن حاجت کسی. تاثیر گوید:
کار را دادن گشاد، آسوده خود را کردن است
تکیه بر دیوار، در را وقت ره وا کردن است
گشادن بخت - سعادت ایام و فیروزی طالع. تاثیر گوید:
تو بیدماغ شدی، گلشن از صفا افتاد
حنا ببند که بخت بهار بگشاید
گل حلوا - نقش هایی که در حلوا سازند از پسته و بادام و زعفران و جز آن. تاثیر گوید:
خونبار شد ز لعل تو چشم پُر آب ما
رنگین شده است از گل حلوا شراب ما
گل به جمالت - عبارتی است که در وقت تحسین و تعریف گویند. تاثیر گوید:
فتاد سرو به پایش که من غلام نهالت
به رخ، بهار خطش حلقه شد که گل به جمالت
مال - به معنی مِلک و حاصل و این ظاهراً اصطلاح شعرای متاخرین است. تاثیر گوید:
مضمون غیر، مال سخنور نمی شود
دزد است آنکه حسرت اسباب می برد
مصرع پُر کن - لفظ زیادتی که برای وزن یا قافیه در شعر آرند و معنی بدون آن، تمام شود و به اصطلاحِ معانی، آن را حشو متوسط گویند. تاثیر گوید:
مزن گُل بر سر، ای شیرین شمایل!
که مصرع پُر کن، آن قامت نخواهد
مُولف گوید که لفظ»شیرین شمایل» در این جا مصرع پُرکن است نه مناسبت به گُل دارد و نه به مصرع.
نانش پخته است - یعنی صاحب اسباب و معاش است. مُحسن تاثیر گوید:
بس که صاحب دولتان را خام می باشد طمع
آنکه درکار جهان، خام است نانش پخته است
هزاردانه - به معنی تسبیح از آن مستفاد می گردد. تاثیر گوید:
در چشم اهل بینش کم نیست شور عاشق
یکدانه اشک بلبل باشد هزار دانه
لیکن معنی تسبیح از آن، مستفاد نمی شود!
سوارِ دولت - صاحب دولت. تاثیر گوید:
فزودم آبرو تا ساکن ویرانه خویشم
سوارِ دولتم تا چون نگین درخانه خویشم
پی نوشت:
دیوان محسن تاثیر تبریزی - تصحیح دکتر امین پاشا جلالی - مرکز نشر دانشگاهی، تهران 1373.
منبع: هفته نامه پگاه حوزه1388 / شماره 274، اسفند ۱۳۸۸/۱۲/۰۰
نویسنده : سید محمد عباسیه کهن
نظر شما