فرجام غیرهالیوودی حاملگی دختران نوجوان
امروزه یکی از ویژگیهای جالب توجه برای مسافرانی که رهسپار آمریکا میشوند، افزایش تعداد دختران نوجوان حاملهای است که در اجتماع مشاهده میشوند. البته در فیلمهایهالیوودی اخیر هم، شاهد حاملگی سوپراستارهای مؤنث، به دنیا آمدن فرزندانشان و به دنبال آن سرازیر شدن موجی از ثروت و ارتقای شغلی و ارثیه خانوادگی به سوی آنها هستیم. در واقع، به دلیل خود داری اکثر مدارس از پذیرش این دختران، محدودیتهای مختلف در برابر سقط جنین و همچنین فقدان مسئولیتپذیری در میان پسران آمریکایی، اکثر این دختران باید به یک زندگی پرمشقت و سیاه تن دهند. پایانی که با فرجام فیلمهای هالیوودی، هیچ سنخیتی ندارد!
نوزاد جدید دختر نیکول ریچی در آخرین فیلم سینماییاش، همانند نوزاد پاریس هیلتون، آخرین فرزند این بازیگران سرشناس هالیوود نخواهد بود.
به همین ترتیب، پسر جدید کریستین آلوگرا، نوزاد کورتنی سورن – اسمیت و یا کوچولوهای به دنیا نیامده نیکول کیدمن، جنیفر لوپز،هالی بری و یا نوزاد در راه خواهر 16 ساله بریتنی اسپیرس یعنی جیمی لین هم آخرین بچههایی نخواهند بود که ورودشان را انتظار میکشیم.
بچهها، بچهها؛ همه جا بچه ها!
هم اینک در ایالات متحده، نرخ به دنیا آمدن نوزادان دختران پانزده تا نوزده ساله، پس از یک روند کاهشی چهارده ساله، دیگر بار رو به فزونی نهاده است. البته در کانادا، حداقل از سال 2004 میلادی، این نرخ رو به کاهش گذاشته، هر چند نرخ سقط جنین در آنجا با افزایش قابل توجهی رو به روست.
هنوز هم در بخش خروجی سوپرمارکتها و فروشگاههای زنجیرهای، مشاهده شکمهای برآمده دختران در آستانه مادر شدن، ما را دچار عذاب وجدان میکند. مسئله چیست؟
دخترکان امروز ما آنقدر احمق نیستند که بیاندیشند، داشتن یک بچه، اخراج از مدرسهای که در آن درس میخواندند (همانند پنجاه و یک در صد دختران نوجوان مادر شده آمریکایی) و ادامه یک زندگی مصیبتبار، میتواند برای آنها جلوههای پر فروغ زندگی افرادی نظیر مدونا، آنجلینا و کاتی را به ارمغان آورد.
نظیر روزهای اول اکران فیلم سینمایی پر سر و صدای «جونو»، تیتر اول اخبار اکثر رسانههای ما در کانادا هم به افزایش نرخ زایمان دختران نوجوان اختصاص یافت. همه ما در مورد پدیده حاملگی دختران و آثار اجتماعی و فردی آن صحبت میکردیم، گویی همه ما سقط جنین و قرار دادن این مهمانهای ناخوانده در پلاستیک زباله به دنبال یک حال به هم خوردگی صبحگاهی را به عنوان پایان این ماجرا پذیرفتهایم.
شاید ما بدین خاطر با این وضعیت رو به رو شدهایم که در سرزمین هالیوود و فیلمهایش، حاملگی باعث میشود که موجی از اتفاقات و چیزهای خیره کننده و بهتآور نظیر ارتقای شغلی، انبوهی از پول و زمین به ارث رسیده و یک فروشگاه عرضه پای سیب به سوی بازیگر نقش زن باردار سرازیر شود، اتفاقی که ما در فیلم پرمخاطب «ملکه دلربا» شاهد آن بودیم.
بیتردید، در زندگی روزمره و واقعی ما، اوضاع بدین ترتیب نیست. البته این شرایط نباید چندان هم تعجبآور باشد. چرا که ما در این فیلمها با یک سرگرمی تجاری خیال برانگیز و رؤیایی رو به رو هستیم.
آیا صنعت سرگرمی ما نمیتواند فیلم نامههای خود را طوری به پایان برساند که در اواخر داستان، ما شاهد سیسمونی یک نوزاد نباشیم؟
شاید پاسخ این سؤال، منفی باشد؛ چرا که ایالات متحده علاوه بر داشتن بیشترین نرخ حاملگی دختران در میان کشورهای صنعتی (و نرخی دو برابر کانادا)، روز به روز هم شرایط سقط جنین این مهمانان ناخوانده زنان و دختران آمریکایی را سختتر میکند. به علاوه عجیب نیست که گزینه پیشنهادی و پر سر و صدای فیلم Knocked Up نیز به سرعت از سوی مردم و رسانهها به دست فراموشی سپرده شد و حتی فرصتی برای بحث و بررسی پیرامون آن نیز فراهم نشد.
در فیلمهایی نظیر Murphy Brown و «دوستان راسل»، تا آثاری نظیر «سکس» و یا «شهر میراندا هوبز» هم ما شاهد به دنیا آمدن نوزادانی نامشروع در اواخر داستان هستیم. علاوه براین، حدود یک سوم نوجوانان دختر آمریکایی در سالیان اخیر، جنینهای خویش را سقط کردهاند.
امروزه اختلافات موجود در دیدگاههای فرهنگی آنچنان شدید است که چند شبکه تلویزیونی و ماهوارهای آمریکا در سال 1989 میلادی، بخشهایی از یک فیلم داستانی کانادایی را که در آن یک دختر نوجوان باردار با حضور در برابر یک کلینیک سقط جنین، افراد معترض تجمعکننده در مقابل ورودی این مرکز را به رگبار گلوله میبندد، حذف کردند.
در مقابل، تنها فرد معترض نمایش داده شده در فیلم جونو، دختری دبیرستانی است که به بازیگر نقش اول فیلم که ناخواسته باردار شده، یادآوری میکند که ناخنهای جنین رحم وی، هم اینک شکل گرفته است. چه سناریویی میتواند تا این حد واقعگرا باشد؟!
منبع: ماهنامه سیاحت غرب 1387 / شماره 65، آذر ۱۳۸۷/۰۹/۰۰به نقل از: www.theStar.com
نویسنده : آنتونیا زربیسیاس
نظر شما