نقد فیلم کارتونی آنسوی پرچین
عقیده بنده در باره فیلم های کاتونی هالیوودی این است که هیچکدام از این فیلم ها خالی ازمفاهیم و گزاره های مورد نظر صهیونیست ها نیست متاسفانه خانواده ها حتی اقشار مذهبی و اهل دانش واندیشه با نگرشی ساده لوحانه در بر داشتن مفاهیم غیر انسانی را در این فیلم ها انکار می کنند که این واقعیتی بسیار تلخ و خطرناک است خوب من باید بگویم اولین باری که این فیلم را دیدم با خود گفتم که انگار این یکی از قاعده مستثنی است اما باید بگویم بعد از دفعاتی این کارتون را تماشا کردم آرام آرام موضوع نه چندان پیچیده آن بر من منکشف شد.
ماجرای فیلم
داستان فیلم از این قرار است که آرجی که یک حیوان موزی شرور و در عین حال بسیار زیرک است دست به سرقت خوراکیهایی می زند که یک خرس با زحمت از انسانها دزدیده وذخیره کرده و به خواب زمستانی فرو رفته است خوب همه را جمع می کند اما به خاطر یک طمع بی جا موجب می شود خرس بیدار شود و در حالی که خرس بیدار شده همه خوراکیها و وسایل سرقت شده از بالای کوه در جاده سقوط می کند و همه اش از بین می رود خرس که همه داراییش از بین رفته می خواهد انتقام بگیرد و آرجی را بکشد اما آرجی به او می گوید اگر مرا بکشی غذا هایت را دیگر نمی بینی و لی اگر زنده ام بگذاری من برای تو همه را دوباره تهیه می کنم قرار میشود که آرجی ظرف دو هفته غذاها و وسایل خرس را برگرداند آرجی اما نا امید از تهیه آذوقه یکباره به عده ای جنگلی بر می خورد که تازه از خواب زمستانی بیدار شده اند و یکباره با شهری مواجه می شوند که جنگل ٱنها و درختانی که منبع تغذیه آنها بوده را نابود کرده است و به عبارت دیگر جنگل آنها را به باغچه ای کوچک در میان جنگلی بزرگ تبدیل شده است آرجی با نگاهی با سادگی و بی اطلاعی جنگلی ها به فکر می افتد از آنها برای رسیدن به هدف خود بهره گیرد اما یک مانع بر سر راه او وجود دارد آن هم لاکپشت دانا و روشن فکری است که در جمع حیوانات جنگلی وجود دارد خوب آرجی که کار خود را بلد است سعی می کند از جاذبه های دنیای انسانها برای جذب و وادار کردن این شبه خانواده به فرمانبرداری و استفاده کند که البته بعد از ناکامی هایی موفق می شود که جمع را مطیع خود کند ظاهرا همه چیز خوب پیش می رود چون به سرعت همه لیست وسایل و آذوقه های خرس فراهم می شود ولی در پشت پرده اتفاقات دیگری در جریان است و آن هم این است که جامعه انسانی از دست این حیوانات به خشم آمده و آرام آرام طیف خشن و بی رحم انسانها به فکر نابود کردن حیوانات می افتند روشن فکر جمع این موضوع را می فهمد و در صدد جبران قضی برمی آید ولی کار به جایی نمی رسد بلکه خراب تر می شود وهمه آنچه اندوخته بودند دوباره در اندک زمانی نابود می شود خوب جنگلی ها از دست لاکپشت ناراحت می شوند و به او پشت می کنند چون آنها را احمق دانسته است و غذای آنها را نابود کرده در ادامه لاکپشت هم که تنها مانده به ایت نتیجه می رسد که باید به آرجی و جماعت احمق ملحق شود و روی باور خود پا بگذارد درآخر فیلم گروه به همراه لاک پشت که به آنها ملحق شده با یک نقشه حساب شده به خانه تند رو ترین دشمن حیوانات یعنی خانم مدیر مجتمع مسکونی حمله می کنند و سرقت را انجام می دهند ولی در آخر کار گرفتار شکارچی حیوانات میشوند ولی آرجی که به مقصود خود رسیده با آذوقه فرار می کند تا آن را به خرس برساند و بعد از آن متنبه می شود و باعث می شود که حیوانات نجات پیدا کنند خرس وحشی راهی باغ وحش می شود و مدیر مجتمع و شکارچی غیر قانونی هم دستگیر و زندانی می شوند
منظور از حیوانات، ملتهای جهان سومی هستند
خوب وقتی در فیلم عنوان می شود که جنگلی ها خوب بودند و یکباره بیدار شدند و خود را در حصار پرچینی در میان شهری بزرگ یافتند من به یاد سخن یکی از متفکران مسلمان افتادم که به حق می گفت ما (عالم اسلام) سیصد سال را در خواب تاریخی( به علت وجود حاکمان ظالم و بی کفایت و ملت های غافل) بودیم که معلوم نبود حقیقتا عالم اسلام اگر نهضت و انقلاب امام خمینی نبود کی قصد بیدار شدن را داشت خوب بالاخره بیدار شده حالا وظیفه چیست خوب دوستان هالیوودی تکلیف را برای ما مشخص کرده اند و می گویند آقا جان شما مثل حیوان هستید که فقط می توانید مصرف کننده باشید شما که بلد نیستید تکنولوژی داشته باشید شما که ماهواره نمی توانید به فضا بفرستید شده شما که نمی توانید انرژی هسته ای داشته باشید شما بهترین کارری که می توانید بکنید این است که بدون اینکه نظم نوین جهانی را بر هم بزنید خود را تسلیم کند و مصرف کنندگان خوبی برای محصولات ما باشید (پس کودکان عزیز جهان سومی وقتی بزرگ شدید بدانید شما مثل حیوانات هستید و فقط باید در خدمت ما باشید)
به رهبران خودتان اعتماد نکنید
همان طور که در فیلم می بیند آرجی که رهبری گروه را به عهده می گیرد در واقع اجیر یک موجود شرور و پست است پس شایستگی رهبری را ندارد این موضوع این ایهام را می کند که همیشه رهبرانی که زست ضد استکباری دارند و مردم را به مخالفت با غرب و استکبار دعوت می کنند اجیر باندهای مافیای محلی هستند و این رهبران تنها کاری که می کنند برای قشر تند رو انسانها بخوانید غربیها ایجاد بهانه می کنند که به کشورهای جهان سوم حمله کنند (پس کودکان عزیز جهان سومی وقتی بزرگ شدید رهبرانی انتخاب کنید که با ما مبارزه نکنند به عبارت دیگر تنش زدایی کنند)
در هر جامعه ای ترازهای مختلفی وجود دارد
خوب در جامعه انسانی که در فیلم به نمایش گذاشته می شود شخصیت ها متفاوتند بی رحم و با رحم خوب من را به خوب من از این ماجرا یادم آمد اظهارات یکی از مقامات اتحادیه اروپا را که می گفت شما در مساله فلسطین به ما که میانه رو تر از آمریکا و اسراییل هستیم بیشتر میدان بدهید در این صورت ما بهتر برای شما کار می کنیم به عبارت دیگر این فیلم در مقام نفی این گزاره است که سگ زرد برادر شغال است وبه اصطلاح سیاسی این بخش از فیلم در پی نهادینه کردن استراتژی چماق و هویج در ذهن بچه های ماست
جهان سومی ها خوب بلدند خوشان را به موش مردگی بزنند
شما در فیلم می بینیدآن موش چگونه در موارد بسیاری خود را به موش مردگی می زند و مو جب جلب ترحم همه انسانهای متمدن می شود انگار می خواهد به جنایات و کشتار های بیشماری اشاره کند که در جهان اسلام به دست صهیونیز جهانی اتفاق می افتد می خواهد بگوید وقایع غزه یمن عراق افغانستان لبنان ابوغریب گوانتانامو و... اینها همه مظلوم نمایی و موش مردگی برای جلب ترحم ملتهاست توجه نکنید
به سازمان های بین المللی تکیه کنید
خوب ما در آخر فیلم می بینیم که پلیس به خاطر حیوان آزاری و شکار غیر مجاز مدیر با نفوذ مجتمع و شمارچی را دستگیر و به سزای اعمالشان رساند خوب شما هم باید به نهاد هایی که در نظر جهانیان در این زمینه ذی صلاح هستند مراجعه کنید وبدانید شورای امنیت خیلی خیلی قوی و قاطع است و حق شما را خواهد گرفت
هیچ جا از تبلیغ غافل نشو
در این فیلم تبلیغ فراوانی نسبت به محصولات غذایی غرب ی مانند چیپس و انواع شیرینی و نوشابه یافت می شود و بزرگ نمایی کیفیت این محصولات قابل توجه است
خدا کند حرفهای ما غلط باشد
سخن آخر اینکه عده ای با دیدن این نقد ها می را متهم به بد بینی و خیال پردازی می کنند بنده به ایشان عرض می کنم کاش ما اشتباه کنیم و اینقدر دشمن ما بیدار و غدار نباشد اما این دید بس ساده انگارانه و کوته بینانه است و هر کس این حرف را بگوید ناشی از بی اطلاعی او نسبت به نقشه ها بزرگ غرب در باره جهان ما است
هدف دشمن سنگ افکن پیشانی ماست
هدف از کسب جمعیتش زلف پریشانی ماست
منبع: سایت باشگاه اندیشه
نویسنده : احمد شاملویی
نظر شما