دوزبانههای ادب فارسی و عربی در قرن هفتم
در قرن هفتم و هشتم هجری نسلی از میان ادیبان و فرهیختگان ایرانی برآمدند که همزمان در قالب دو زبان عربی و فارسی شعر می سرودند و نثرهای سنگین می نوشتند.
عربینویسی ایرانیان - چه آنان که از نسل اعراب بودند و چه آنان که نژاد ایرانی داشتند ـ تا قرن ششم روی روالی عالمانه پیش میرفت، اما زبان فارسی که از قرن سوم جان گرفته و به تدریج قویتر میشد، از قرن ششم ـ هفتم تبدیل به زبان نیرومندی شد و به رقابت با زبان عربی برخاست. با این حال، همچنان ادبای فارسی ؤبان برجستهای که تخصص ویژه در زبان عربی داشتند، در قرن های ششم و هفتم یافت شده و حتی شاعران بسیار توانایی که به عربی اصیل شعر میسرودند کم نبودند.
از نشانه های رقابت عربی و فارسی در قرن ششم و هفتم، پیدایش نسلی است از دبیران و نامهنگاران و ادبیان که همزمان به عربی و فارسی شعر سروده یا دست به نگارش متنهای ادبی میزنند. این زمان، به قدری زبان فارسی غنی شده و اشعار زیبا و نغزی در آن سروده شده بود که امکان صرف نظر کردن که هیچ، احتمال جایگزینی کامل آن را برای عربی مطرح میکرد. نمونه راحة الصدور از هر حیث مؤید این مطلب است.
نسل دوزبانهها، کسانی که همزمان به فارسی و عربی بنویسند، در میان دانشمندان این دوره به ویژه کاتبان و ادیبان و حتی فیلسوفان فراوان است. آثار ابن سینا یا ابوریحان بیرونی شاهدی بر این مدعاست و به خوبی نشان میدهد که در قرن پنجم، زبان فارسی تا چه اندازه نیرومند شده بوده است. با این همه، تا این زمان، همچنان زبان عربی، زبان علم و دانش بود.
اکنون برای تکمیل فصلی از تاریخ ادبیات فارسی، لازم است تا پژوهش مستقلی روی این دوزبانهها انجام گرفته و به خصوص در دوره ایلخانی که دیگر به طور حتم فارسی در ایران جایگزین عربی میشود، نمونههای آن از میان متون شرح حال و تاریخ استخراج و شناسایی شوند.
از جمله کسانی که به این نکته توجه ویژه دارد، ابن فوطی نویسنده کتاب مهم مجمع الاداب است که به رغم آن که بخشی از آن از میان رفته، آنچه برجای مانده گنجینهای است برای شناخت تمدن اسلامی در قرن ششم و هفتم.
ابن فوطی (م 723) که از نزدیکان خواجه نصیر و کتابدار رصدخانه مراغه بوده، از جمله کسانی است که در ادب فارسی و عربی ید طولائی داشته و با حساسیتی که روی این مطلب داشته، ضمن شرح حال ها به افراد دو زبانه پرداخته است.
مصطفی جواد در مقدمه آن اثر، با اشاره به این که وی زبان فارسی را به درستی آموخته و دواوین و رسائل فارسی را میخوانده، اشاره به مجموعهای دارد که وی به صورت منتخب از متون منظوم و به احتمال منثور فارسی فراهم آورده است. ابن فوطی در شرح حال فخرالدین ابی محمد بن عبدالله بن جامع اصفهانی صوفی گوید:
او در سال 671 به مراغه آمد، شیخی بلند قد، خوش اخلاق، اهل سفر که با فقیر و غنی زنگی کرده و از صغیر و کبیر نقل می کرد و مجموعهای به فارسی از آنچه از مسافران شنیده بود، داشت. سپس میافزاید: من قطعههای زیبای آن را به «مجموع الفارسی» خود افزودم. (بنگرید: مقدمه مجمع الآداب، ج1، ص: 55)
در اینجا به معرفی چند نمونه از این دانشمندان دو زبان که در نثر و نظم ادب فارسی و عربی تخصص داشتند، بر اساس دادههای ابن فوطی، میپردازیم:
1. عزالدین ابومحمد عبدالصمد بن عبدالله بن حسین مراغی منشی: ابن شعّار در کتاب «عقود الجمان» از وی یاد کرده و گفته است که او برای ملکه الغ خاتون دختر رکن الدین اقطای حاکم مراغه، کتابت می کرده است. او بهترین نویسنده زمان خویش به عربی و فارسی بوده و خطی خوش و عباراتی روان داشته است. (مجمع الآداب، ج1، ص: 225)
2. عضدالدین ابوبکر بن محمد بن عبدالله بغدادی صوفی، از مشایخ علما بود که سفرهای فراوان یکرد و از صغیر و کبیر نوشت و با امیر و فقیر همنشین شد. او در نهایت در همدان ساکن شده، مقبول عام و خاص گردید. تذکرهای به خط او دیدم که برای خود کتابت کرده و به فارسی و عربی نوشته و مطالبی صوفیانه هم در آن بود. (مجمع الآداب، ج1، ص: 407)
3. عمید الملک ابونصر بن محمد بن منصور کندری وزیر: در میان سلجوقیان وزیری چون او نبود. و او در زبان ترکی و عجمی بسیار استوار بود و مطالبی به فارسی و عربی از وی مانده است. (مجمع الآداب، ج2، ص: 259)
4. علاء الدین علی بن محمد بن احمد بن محمد بخاری، ساکن مراغه که در سال 670 به آنجا آمد و در محفل خواجه نصیر مینشست و مطالبی به فارسی و عربی داشت. وی اخلاق نیکویی داشت و رسائلی به هر دو زبان، به نظم و نثر مینوشت. مدتی هم در رصد خانه نزد من آمد و من از او نوشتم و او از من. در سال 687 در گذشت. (مجمع الآداب، ج2، ص: 318)
5. فخرالدین ابوالحسن علی بن تاج الدین حسین بن علی بن حماد خزاعی چاردهی دامغانی، از شخصیت های برجسته روزگار بود و آشنایی با نجوم داشت. در مراغه ساکن شد و خانه ها و باغاتی داشت و فرزندانی نجیب. او اشعار عجیب و غریبی به فارسی و عربی دارد ( مجمع الآداب، ج3، ص: 80).
6. فخرالدین ابوالقاسم محمود بن محمد بیلواج خوارزمی وزیر قاآن که از اعیان دولت ایلخانی و وزرای بزرگ بود. او به مغولی، ایغوری، ترکی و فارسی مینوشت و به خطائی و هندی و عربی هم صحبت میکرد (مجمع الآداب، ج3، ص: 198)
7. فرید الدین بدیع لازمان ابوالفضائل عبدالواسع بن عبدالجامع جبلی هروی ادیب، سمعنی در کتاب «المذیّل» از او یاد کرده و گفته است: از قدمای از شعرا که شعر فارسی میگفت و وقتی در زبان فارسی تبحر یافت، به تحصیل زبان عربی پرداخت و شعر گفت و اعجوبه زمانه بود. ( مجمع الآداب، ج3، ص: 246).
8. فرید الدین ابوالفضائل هبة الله بن عبدالله بن عبدالعزیز کازرونی فقیه، آشنا با فقه و ادب بود و اشعار زیادی به فارسی در حفظ داشت. ( مجمع الآداب، ج3، ص: 250)
9. کمال الدین ابوالطیب احمد بن بدیع الدین ابی بکر بن عبدالغفار بکری زنجانی، شاعر فاضل، که اشعار و متونی به زبان عربی و فارسی داشت. همو بود که شاهنامهای به نام سلطان غازان نوشت. (مجمع الآداب، ج4، ص: 100)
10. کمال الدین ابومحمد احمد بن عزیز ینال بن عزیز محمد بن جامع، مقیم سراب مراغی و قاضی سراب، از مشایخ از قضات بود و سال 664 نزد خواجه نصیر آمد. زمانی من نزد پسرش رفتم و او مشایخ پدرش را بر شمرد و اشعار و رسائل عربی و فارسی او را به من نشان داد. (مجمع الآداب، ج4، ص: 122)
11. کمال الدین ابوالفضائل عبدالهادی بن نجم الدین محمد بن محمود مراغی کاتب، به عربی و فارسی و مغولی مینوشت. جوان زیرکی بود و فرامین را با آب طلا و به رنگها مینوشت و همو بود که این فن را ظاهر کرد و پیش آن چنین چیزی نبود. ( مجمع الآداب، ج4، ص: 189)
12. مجد الدین أبو المحاسن عبّاد بن محمّد بن إسماعیل یعرف بابن علجّة اصفهانیّ کاتب رئیس، اصل وی عرب و از بنی لؤی بن غالب است که ابن نجار در تاریخش از او یاد کرده است. او از صدور اصفهان و عالمان و ادیبان آن شهر بود. اشعار لطیفی به دو زبان عربی و فارسی مینوشت. من در عراق عجم کاملتر از او ندیدم و گاه نایب سلاطین بود. (مجمع الآداب، ج4، ص: 430)
13. معین الدین طنطرانی شاعری که از وی قصیدهای برجای مانده است که کلمات فارسی و عربی در آن بکار برده و ضمن آن قاضی مراغه را ستایش کرده است. بیت اول آن این است: ترک وجدت الدّرد من درمانه. (مجمع الآداب، ج5، ص: 56)
14. محیی الدین ابوالخیر محمد بن کمال الدین احمد مراغی که من در سراب که او قاضی آنجا بود بر وی وارد شدم و کتابهای زیادی به عربی و فارسی برای من آورد که مطالعه کردم. ( مجمع الآداب، ج5، ص: 87)
15. مؤید الدین ابوالحسن محمد بن محمد بن عبدالکریم بن برز مقدادی قمی، ساکن بغداد، کاتبی درست نویس و بلیغ بود و آشنایی کامل با انشاء داشت. عبارات شیرین و متین به دو زبان فارسی و عربی مینوشت. (مجمع الآداب، ج5، ص: 488)
16. ابوالثناء یدرک بن عبدالله ترکی دیلمی نقیب. وی در بغداد تربیت و تأدیب شده و اشعاری به فارسی و عربی در حفظ داشت و به بویهیان خدمت کرد. وی در 424 درگذشت (مجمع الآداب، ج5، ص: 537) (این نمونه، یکی از نمونههای قدیمی در باب دو زبانههاست).
تمام ارجاعات از چاپ مجمع الاداب به کوشش محمد کاظم محمودی (تهران، 1415) استفاده شده است.
منبع: سایت خبری خبر آنلاین ۱۳۹۰/۱/۱۷
نویسنده : رسول جعفریان
نظر شما