موضوع : پژوهش | مقاله

تسکین به جاى درمان

آیا در دستان اروپا بمب ساعتى قرار دارد که ممکن است هر لحظه این قاره کهن را به نابودى بکشاند؟ هر چند آشوب هاى اخیر در فرانسه با واکنش شتاب زده مقامات پاریس روبه رو شد و این مقامات با یارى خواستن از رهبران اقلیت هاى قومى (مانند مسلمانان) و اعطاى هدایاى سخاوتمندانه به حومه نشینان شهرهاى بزرگ توانستند بر ناآرامى ها غلبه کنند و آرامش را به شهرها و نیز فرانسه بازگردانند. اما در لابه لاى اظهارات مقامات فرانسه در درجه اول و سپس اروپا این نگرانى که اقداماتى از این دست تنها مى تواند به عنوان مسکن مورد بهره بردارى قرار گیرد، مشاهده مى شود. از نگاه ناظران امور اجتماعى اروپا ممکن است قاره سبز روى بشکه باروت آرمیده باشد و لحظه به لحظه به وقوع یک انفجار خطرناک نزدیک شود.بالاخص دست راستى هاى اروپا مى گویند که پذیرفتن مهاجران از کشورهاى توسعه نیافته یا در حال توسعه، سیاستى اشتباه بوده که در سال هاى اخیر دنبال شده و اکنون به نقطه غیرقابل بازگشت رسیده است. ملى گرایان اروپایى مى گویند پیش از فروپاشى شوروى سابق غرب براى جذب مخالفان کشورهاى طرفدار شوروى سابق در جوامع آفریقایى، آسیایى و خاورمیانه به روى مهاجران این کشورها آغوش گشود و بدین ترتیب شهروندان کشورهایى نظیر الجزایر، لیبى و... از کشورهاى عربى به جانب کشورهایى مانند فرانسه و بلژیک شتافتند. افزون بر این ژست اومانیستى و توجه به آزادى هاى مدنى در کشورهایى مانند انگلستان، آلمان غربى سابق، فرانسه و... ناراضیان کشورهاى عربى و آفریقایى که از جمله جوامع توسعه نیافته محسوب مى شوند را به جانب این کشورهاى اروپایى کشاند. دست راستى هاى اروپایى مى گویند اگرچه کشورهاى پیشرفته نمى توانند نسبت به مسئولیت خود در رواج دموکراسى در جهان بى تفاوت بمانند، ولى پذیرش مهاجران در واقع شبه جوامعى سربار در میان جوامع اروپایى پدید آورد که به جاى درک و همراهى با ارزش هاى اروپایى، موضعى طلبکارانه اتخاذ کردند و شبه جزایرى خودمختار را در سرزمین هاى اروپایى تاسیس کردند. شبه جزایرى که اگر چه از ثمرات مالیات شهروندان اروپایى استفاده مى کرد و بخشى از بودجه دولت هاى قاره سبز را جذب مى نمود، اما در قبال رعایت عرف و پایبندى به تعهدات متقابل تکلیفى احساس نمى کرد. از همین منظر است که ملى گرایان و به ویژه افراطى هاى ملى گرا، زبان به انتقاد از سیاست پذیرش مهاجران مى گشایند و راه حل درمان قطعى مشکل را در اخراج سریع مهاجرانى که هنوز با اقامت ایشان موافقت نشده و سختگیرى هاى ملموس علیه سایر مهاجران و حتى نسل هاى دوم و سوم مهاجران مى بینند. اینکه شهروندان فرانسوى جملگى تائید مى کنند که با به دست گرفتن زمام امور وزارت کشور فرانسه از سوى نیکولا سارکوزى وزیر دست راستى فرانسوى، سخت گیرى هایى علیه مهاجران ساکن این کشور به طور ملموس افزایش یافت، دلیل صحت مدعاى پیش گفته است.البته براى اروپایى هاى بانزاکت که عمرى را در دفاع از حقوق انسانى و برابرى تمامى بشریت سپرى کرده و همواره به بشردوستى خود افتخار کرده اند، تبلیغ و حتى پذیرش دیدگاه هاى ملى گرایان افراطى چندان خوشایند نیست. آنان خود را ملامت مى کنند که چرا علیه مهاجران تبعیض هاى ناروایى را اعمال کرده و شرط میزبانى را به جاى نیاورده اند. آنان دولت هاى اروپایى را نیز سرزنش مى کنند و مى گویند در تمامى سال هاى گذشته مقامات دولتى نسبت به شرایط حاکم بر محل اسکان مهاجران بى توجهى کرده اند و رفته رفته این اماکن به جزایرى در دل سرزمین هاى این قاره تبدیل شدند. دولت ها هم تا جایى که این جزایر نیمه خودمختار مزاحمتى براى حاکمیت به وجود نمى آوردند بر تحولات آن چشم مى پوشیدند و هنگامى که مزاحمتى از سوى این جزایر پدید مى آمد، با اعزام نیروهاى امنیتى و انتظامى درصدد رفع این مزاحمت ها برمى آمدند. حامیان این دیدگاه ادامه مى دهند که در اثر این تعامل نادرست اندک اندک جوامع مهاجر در درون شهروندان اروپایى منزوى شدند و با افزایش انزوا، میزان نارضایتى، خشم و تقابل میان مهاجران با دولت هاى مرکزى و نیز اتباع اروپایى شدت یافت.از این بابت مدافعان حقوق و آزادى هاى مدنى در اروپا توضیح مى دهند که دولت هاى اروپایى به رغم داشتن ژست هاى بشردوستانه مسئولیت هاى خود در قبال مهمانان را جدى نگرفته و آن را به انجام نرسانده اند. بر این پایه اقداماتى نظیر تخصیص بودجه هاى بازسازى به نقاط مهاجرنشین، افزایش شانس اشتغال و کسب درآمد براى مهاجران و فرزندان ایشان، بهبود شرایط آموزشى و پرورشى کودکان و نوجوانان مهاجر و تمهیداتى از این دست بهترین شیوه براى جلوگیرى از وقوع مشکلات احتمالى از ناحیه مهاجران است. در نمونه اخیر در فرانسه بسیارى از جامعه شناسان و افزون برایشان وزیران مشاور در امور اجتماعى همین نکات را یادآورى و راه حل هاى پیش گفته را براى خروج از بحران توصیه مى کردند. کمک ها و هدایاى سخاوتمندانه اى که دولت فرانسه براى نقاط مهاجرنشین تخصیص داد و مواردى همچون سه برابر شدن بودجه بازسازى این نقاط را در برمى گرفت، بهترین مصداق براى اثبات این مدعا است.در چنین شرایطى که ژست هاى بشردوستانه دولت ها براى ملت هاى اروپایى چندان قابل درک نبوده، اروپایى تباران از تسهیل اقامت مهاجران جلوگیرى مى کردند مثلاً در نمونه اشتغال در کشورهاى اروپا در حالى که اروپایى تباران بیش از ۵۰ درصد شانس جذب در مشاغل عمومى و خصوصى را دارند این شانس براى مهاجران و فرزندان ایشان حدود ۱۷ درصد است. البته این ارقام عمومیت ندارد و چنان که در اسپانیا که مهاجران آمریکاى لاتین به سبب همزبانى و نقاط مشترک فرهنگى به سرعت در جامعه اسپانیایى هضم شده اند، مقاومت چندانى در مقابل بهره مندى مهاجران از امکانات اجتماعى و اقتصادى اسپانیا پدید نیامده است.اما شاید خطرناک ترین رویداد در این میان آن باشد که تزریق امکانات و تسهیلات اقتصادى و اجتماعى به نقاط مهاجرنشین، به مثابه درمان قطعى و پایان مشکل اندیشیده شود و نسبت به موضوع مهم آمیختگى فرهنگ مهاجران با فرهنگ جوامع میزبان و هضم مهاجران در این جوامع بى توجهى شود. به ویژه وقوع رفتارهایى مانند اقدامات تروریستى، شورش ها و... که از نسل هاى دوم و گاه سوم مهاجران سر مى زند، بیانگر آن است که حتى نسل هاى دوم و سوم مهاجران نیز هنوز هم در جامعه هاى اروپایى هضم نشده و خود را شهروند اروپایى تلقى نمى کنند.

منبع: روزنامه شرق ۱۳۸۶/۱۲/۲۱
نویسنده : نادر کریمی جونى

نظر شما