تجربه اجتماعی شدن و روانشناسی جنسیت(1)
هر انسانی قوانین مربوط به تعامل اجتماعی را در مقاطع مختلف از روند زندگی و در شرایط گونگاون فرا میگیرد. انسان با آگاهی از این قوانین و با به کارگیری آنها قادر به کنترل تعاملات اجتماعی خود با دیگران است، دیگرانی که نسبت به او موقعیتهای گوناگونی دارند. ممکن است آنها پیرتر و یا جوانتر و یا از نظر اجتماعی مقام و منزلت کمتر و یا بیشتری داشته باشند و غیره (گومپرز 1982). این قوانین را اولین بار ما به عنوان کودک در تعاملات خود با اولیاء و مربیان فرا میگیریم و بعد در دوران نوجوانی آن را در تعامل خود با دوستان و همسالان، توسعه میدهیم. قوانین مربوط به تعامل با دوستان همان قوانینی است که ما به عنوان جوان از همسالان خود فرا میگیریم. این قوانین چیزی نیست که والدین در خانه به فرزندانشان بیاموزند به عبارتی دیگر، سن فراگیری تعاملات اجتماعی از 5 تا 15 سالگی است، همان سنینی که عملاً هر کدام از جنسها، عمدهی وقت خود را همجنس خود میگذراند (دختران با دختران و پسران با پسران) و از سوی روانشناسان این دوره تحت عنوان انسجام نقشهای جنسی و از نظر انسانشناسان به دوره فراگیری فرهنگ ویژه جنسیتی(1) معروف است. در این دوره اعضای هر گروه آگاهانه رفتار خاص جنسی خود را تا افراطیترین حد آن فرا میگیرد. هر دو جنس میدانند که رفتار دخترانه چگونه است و رفتار پسرانه چه مشخصاتی باید داشته باشد.
آنها فرهنگ ویژه جنسیتی را از همسالانشان فرا می گیرند. کودکان تمایل به توسعه الگوهای قالبی(2) و الگوهای رفتاری بزرگترها را دارند. به کارگیری گونههای زبانی زنانه و مردانه نیز جزء الگوهای رفتاری محسوب میشود. هر کس که تجربه کار کردن با کودکان دبستانی را داشته است میداند که رفتار، نحوه صحبت و بازیهای دختران و پسران از یکدیگر متفاوت است.
تفاوتهای رفتاری در بازی کودکان
یکی از راههایی که میتواند تفاوتهای رفتاری بین زن و مرد را توجیه کند، مشاهده این تفاوتها در سازمان اجتماعی بازیهاست که الگوهای تعامل اجتماعی خاص را از طرف هر دو جنس میطلبد.
در مورد تفاوت بازیها در بین کودکان دبستانی، تحقیقی توسط لاور در سال 1972 صورت گرفت. او شش ویژگی در بازی کودکان را به شرح زیر مشاهده کرد.
1-دخترها بیشتر از پسرها در محیطهای سربسته و محیط خانه بازی میکنند.
2-پسرها تمایل به بازی در گروههای بزرگ را دارند.
3-گروههای بازی پسران را افرادی با سنین مختلف تشکیل میدهند. به عبارت دیگر دامنه سنی همبازیهای پسران گسترده و وسیع است.
4-دختران در بازیهای پسرانه شرکت میکنند ولی عکس قضیه کمتر اتفاق میافتد.
5-در بازی پسرها رقابت وجود دارد.
6-بازی پسرها از نظر زمانی طولانیتر از بازیهای دختران است.
دنیای دختران
دختران در گروههای کوچک بازی میکنند و اکثر مواقع بازیهای دو نفره را ترجیح میدهند. اعضای گروه بازی هم سن هستند. بازیهای آنها در مکانهای سربسته و خصوصی مثل خانه صورت میگیرد. در مکانی که همبازیها باید دعوت به بازی شوند، بازیها جنبه همکاری و تعاون دارد. فعالیتهای مربوط به بازی به هیچ وجه جنبه رقابتی ندارد و کسی به خاطر داشتن قدرت از دیگران متمایز نمیشود . تفاوتها بر اثر نزدیکی و میزان دوستی است. در دوستیهای آنها صمیمیت، برابری، تعهد دوجانبه و وفاداری به یکدیگر بسیار مهم است. دوست خوب جایگاه ویژهای برای دختران دارد. رابطه دوستی با اعضاء یک گروه جنبه انحصاری دارد. یک عده از دختران فقط با یکدیگر دوست میباشند و صمیمیت دارند. هرم قدرت در دوستی دختران وجود ندارد و با یکدیگر بر اساس صمیمیت متحد میشوند و در مقام مخالفت با گروه دیگر درمیآیند.
ساخت روابط اجتماعی دختران تضادمند نیست، به این معنی که دوستان با یکدیگر برابر هستند و همه باید نسبت به یکدیگر سازگاری داشته باشند، ولی اگر این سازش و تساهل صورت نگرفت باید منتظر تضاد و کشمکش بود. دختران نمیتوانند از قدرت اجتماعی خود برای حل مشکل و رفع تضاد استفاده کنند چون اصولاً چنین قدرتی وجود ندارد. تحقیقات نشان میدهد که دختران در این مواقع سعی نمیکنند تا مسأله را حل کنند و اکثر اوقات این دوستیها به هم میخورد و جدایی پیش میآید. دختران یاد میگیرند که چگونه در شرایطی که همه با یکدیگر برابرند با به کارگیری زبان و گفتار از عهده حل مشکلات برآیند. اساساً دختران یاد میگیرند که با به کارگیری زبان این دو عمل را انجام دهند.
1-خلق رابطه صمیمانه و برابر با یکدیگر.
2-انتقاد و تفسیر رفتارها و گفتارها.
1-خلق رابطه صمیمانه و برابر با یکدیگر
دوستی در بین دختران بیشتر بر اساس کلام صورت میگیرد. دختران یاد میگیرند که حامی دوست خود باشند. در ضمن قوانین مربوط به صحبت کردن و حقوق مربوط به آن را فرا میگیرند. این حقوق عبارت است از رعایت نوبت صحبت، اجازه صحبت دادن به دیگران، و قبول محتوای گفتاری دیگران که بر اساس آن روابط دوستی، صمیمیت و برابری شکل میگیرد. آنها همچنین یاد میگیرند که باید با یکدیگر تعاون و همکاری داشته باشند. به کارگیری کلماتی که در آن ضمایر و افعال همکاری نهفته است مانند «بچهها بیابند» «ما باید»، «دخترها» نشانگر توان آنها در سازمان دادن کار گروهی است . همچنین دیده شده است که در گروه دختران اگر کسی پیشنهادی بدهند دختران دیگر آن را قبول میکنند. آنها میدانند که با تبادل اطلاعات و اسراسر میتوانند روابط نزدیک خود را با دیگران حفظ کنند. تبادل افکار شخصی نه تنها بیانگر وجود رابطه صمیمانه بین دختران است بلکه جنبه ایجاد تعهد هم دارد. گزارشاتی مبنی بر رفتار دختران وجود دارد که میگوید:
«اکثر اوقات دختران وقت خود را به حرف زدن اختصاص میدهند و صحبتها، انعکاسگر افکار درونی آنهاست. وفاداری یکی از ویژگیهای عمده دوستی بین دختران 12 تا 14 ساله است، چون یک دوست محرم دورنیترین اسرار یک دختر است. به این ترتیب یک دوست حامل خطرناکترین اطلاعات شخصی راجع به دوست خود است و فاش شدن راز به منزله پایان دوستی است» (جنیش و دایسون 1984).
2-انتقاد و تفسیر رفتارها و گفتارها
دختران گفتار و رفتار دختران دیگر را به نقد میکشند و مورد بحث قرار میدهند ولی انتقاد آنها اکثر اوقات همراه با گفتار و رفتار تعارضآمیز نیست. روابط آنها با یکدیگر بر اساس روابط رییس و مرئوس نیست چون پذیرفتن نقش ریاست باعث میشود تا رابطه برابری بین آنها مختل شود. دختران برخورد انتقادی با کسانی دارند که میخواهند در نقش رییس ظاهر شوند و نقش ریاست از نظر آنها فقط در هنگام مواجهه با خواهر و برادر کوچکتر است که کاربرد دارد. دختران یاد میگیرند که چگونه بدون آنکه نقش ریاست داشته باشند از عهده اداره کارها برآیند. به هنگام منازعات عادی، خواستها و اعتراضات خود را از طرف جمع مطرح میکنند و به آنها جنبه شخصی و فردی نمیدهند (جیون 1983). بدجنسی هنگامی رخ میدهد که دختری بر علیه دختری بسیج شود و یا اینکه قصد پایان دادن رابطه را داشته باشد. کنار گذاشتن دیگری از جمع، یک رفتار عادی در بین دختران است و یاد میگیرند که چگونه دختران دیگر را از جمع کنار بگذارند و در ضمن طوری رفتار کنند که انگار این عمل بر اساس اراده و تصمیم جمع بوده و نه بر اساس هوی و هوس شخصی. معمولاً کنار گذاشتن کسی به بهانه عدم هماهنگی او با هنجارهای گروه قلمداد میشود. روابط اجتماعی دختران بر اساس تضاد و انتقاد ممکن است متزلزل شود. دختران منبع و منشاء انتقاد را پنهان میکنند و معمولاً انتقادها را از جانب فرد دیگر و یا شخص سومی مطرح میکنند.
دخترها بر اساس آنکه چه اطلاعاتی به آنها داده شده و اینکه چه اطلاعاتی از آنها دریغ شده درجه صمیمیت دیگران با خود را میسنجند. از آنجایی که معیار سنجش صمیمیت دختران منوط به درمیان گذاشتن اسراسر پنهانی است، دختران با تفسیر این قضیه که محرم چه نوع اسراری هستند تشخیص میدهند درجهی صمیمیت یک دوست با او در چه حدی است و آیا این صمیمیت واقعی است یا خیر. آنها باید بدانند که چه کسی را محرم راز خود کنند چه چیزی را به عنوان اسرار مطرح کنند و تا چه حدی با کسی پیش بروند. برای موفقیت اجتماعی، دانستن صحیح این روابط و قواعد بسیار ضروری است اگر نگوییم که راز بقا در اجتماع وابسته به این اصول است.
ادامه دارد ...
منبع: سایت باشگاه اندیشه ۱۳۸۸/۰۱/۱۱به نقل از: کتاب مردم شناسی جنسیت نوشته امیلیا نرسیسیانس، انتشارات افکار
نویسنده : امیلیا نرسیسیانس
نظر شما