انحصار خشونت مشروع در دولت-ملت مدرن
همانطور که در متن اشاره شده، یکی از ارکان اصلی حاکمیت دولت-ملت مدرن، انحصار خشونت مشروع در دست دولت است. این انحصار هم در فضای داخلی و هم در قبال دیگر ملتها اعمال میشود.
در قلمرو ملی:
- دولت از نظر توانایی اعمال خشونت، برتری قابل توجهی نسبت به سایر نیروهای اجتماعی دارد.
- دولت تنها بازیگری اجتماعی است که اعمال خشونت توسط آن قانونی و مشروع تلقی میشود.
- هرگونه خشونت اجتماعی دیگر، از قبل غیرقانونی یا دستکم با محدودیتهای قابل توجهی روبرو است.
- برای مثال، خشونت مشروع ناشی از حق اعتصاب توسط اتحادیههای کارگری، با قید و بندهای فراوانی همراه است.
در عرصه بینالملل:
- دولت-ملتهای مختلف ظرفیتهای نظامی متفاوتی دارند.
- با این حال، به طور کلی همه آنها از حق برابر برای توسل به خشونت یا به عبارت دیگر، جنگیدن برخوردارند.
- خشونت مشروعی که دولت-ملتها به کار میبرند، اساساً بر پایه ساختارهای قانونی ملی و سپس بینالمللی است.
- مشروعیت اعمال خشونت توسط افسر پلیس، زندانبان یا جلاد در داخل مرزهای ملی یا ژنرال و سرباز در خارج از مرزها، به دلیل جایگاه سازمانی آنها و نه به دلیل ویژگیهای فردی آنهاست.
- بنابراین، صاحبان مناصب دولتی که خشونت مشروع اعمال میکنند، دستکم در تئوری، در برابر نظامهای قانونی ملی و بینالمللی پاسخگو هستند.
نظریههای وضعیت استثنایی:
- تمام نظریههای مربوط به وضعیتهای استثنایی، مانند محاصره و دیکتاتوری حافظ قانون اساسی، و همچنین مفاهیم مشابه شورش و کودتا، در علوم سیاسی آشکارا مبتنی بر انحصار خشونت در دست دولت هستند.
- بازیگران و متفکران سیاسی برجسته قرن بیستم، چه چپ و چه راست، در این مورد اتفاق نظر دارند.
- ماکس وبر و ولادیمیر لنین به طور خلاصه بیان میکنند که در مورد توسل به خشونت، دولت همیشه دیکتاتوری است.
منابع:
- نگری، آنتونیو و مایکل هارت. انبوه خلق. ترجمه رضا نجفزاده.
نظر شما