موضوع : پژوهش | مقاله

حجاب، رسانه‏ هاى جمعى و هویت ما

بازیگرى فعال در عرصه انتقال اخبار و اطلاعات، تعامل و تضارب افکار و اندیشه‏ها، آموزش، پرکردن اوقات فراغت مخاطبان و... از وظایف رسانه‏هاى دیدارى، شنیدارى و نوشتارى هر کشورى است؛ با این تفاوت که این رسانه‏ها باید وظایف خود را در آیینه باورهاى دینى و ملى بنگرند. از آن‏جا که رسانه‏ها سنت‏هاى دینى و ملى هر قومى را احیا مى‏کنند و حافظه تاریخى و جمعى مردم را با تکرار سنت‏هاى اجتماعى حفظ مى‏نمایند، باید رسانه‏هاى جمعى هر کشورى نگهبان هویت دینى و ملى آن کشور خوانده شوند. از این‏رو اگر رسانه‏هاى جمعى، بدون در نظر گرفتن باورهاى دینى و ملى نقش آفرینى کنند، دیگر رسانه آن قوم و تمدن خوانده نمى‏شوند.
تبلیغ و ترویج هویت دینى و ملى و تلاش براى تثبیت آن، از وظایف انکارناپذیر رسانه‏هاى جمعى است. اما وقتى سخن از هجوم فرهنگى بر ارزش‏ها و هنجارهاى دینى و ملى به میان مى‏آید، دفاع از هویت دینى و ملى نیز اهمیت مى‏یابد و رسالت رسانه‏ها دو چندان مى‏شود.
تثبیت هویت شخصى از وظایف و نیز عوامل روى‏کرد افراد جامعه به سوى رسانه‏هاى جمعى کشور است و افراد منتظرند که در برخورد با کتاب، روزنامه، سینما، رادیو و تلویزیون، شاهد پیام‏هایى باشند که آنان را در پاى‏بندى به سنت‏ها و باورهاى دینى و ملى خود مستحکم‏تر بدارد. همدم شدن با افراد جامعه نیز از وظایف رسانه‏هاى جمعى به شمار مى‏آید و این مهم زمانى صورت مى‏گیرد که مردم، رسانه‏هاى جمعى را همدمى صادق بدانند که آئینه باورها و سنت‏هاى پذیرفته شده آنان شمرده شود.
بى‏شک حجاب براى مردم این سرزمین، تنها یک واژه نیست؛ فرهنگى است که طى قرن‏ها حتى قبل از پذیرفتن مکتب حیات‏بخش اسلام، با آن زندگى کرده‏اند و امروزه هویت دینى و ملى و انقلابى آنان با دیگر تمدن‏ها و اقوام به شمار مى‏رود و رسانه‏هاى جمعى باید از این هویت نگهبانى کنند و در تثبیت هویت شخصى مردم بکوشند و در مقابل هجوم فرهنگ بیگانه، همدم و همراه مردم باشند.
آیا حجاب هویت دینى، ملى و انقلابى ماست؟ آیا این هویت امروز مورد هجوم فرهنگى و تمدنى قرار گرفته است؟ آیا رسانه‏هاى جمعى، گذشته از تلاش براى تبلیغ و ترویج فرهنگ حجاب در جامعه، رسالت خود را در برابر فرهنگ مهاجم به نحو احسن انجام داده‏اند؟
حجاب از جنبه هویت، ابعاد گوناگونى دارد که عبارتند از:

الف) حجاب هویتى دینى‏
حجاب و پوشش در بینش توحیدى مردم این سرزمین قبل از آن‏که نیازى طبیعى باشد، امرى فطرى به شمار مى‏آید و حتى خداوند نیز داراى حجاب است. در این جهان بینى، هشدار خداوند به بشر در پیروى نکردن از شیطان، مؤید این واقعیت است که شیطان انسان را به برهنگى و مخالفت با طبیعت و فطرت خود مى‏خواند:
«یا بنى آدم لا یفتننّکم الشیطان کما اخرج ابویکم من الجنة ینزع عنهما لباسهما لیریهما سؤالتهما» (1)
حجاب در جهان بینى ما آیه و فرمانى از سوى خداوند سبحان است:
«قل للمؤمنات یغضضن من ابصارهن و یحفظن فروجهن و لایبدین زینتهن الاما ظهر منها». (2)
حجاب حدودى دارد که هم فقهاى شیعه آن را مشخص کرده‏اند (3) و هم مفسران قرآن تبیین نموده‏اند (4) و بهترین پوشش و حجاب براى زن مسلمان، همان پوشش حضرت زهرا (س) است. (5) در بینش مردم ما، مخالفت با حجاب، مخالفت با آیه حجاب به شمار مى‏آید و مخالفت با یک آیه قرآن، مساوى با مخالفت با کل قرآن است. (6)
امروزه حجاب، مشخصه مسلمانى زن ایرانى است و به تعبیر فرانتس فانون، شاید فردى تا مدت‏هاى زیادى با زندگى کردن با فرد مسلمان، نفهمد که مسلمان گوشت خوک نمى‏خورد و یا در روزهاى ماه مبارک رمضان، روابط جنسى ندارد، اما به مرور زمان مى‏تواند به مسلمان بودن او پى ببرد؛ ولى با دیدن چادر در همان لحظه نخست، مى‏توان به مسلمان بودن جامعه پى برد و به تعبیر او «از روى طرز لباس پوشیدن جامعه که به وسیله عکس‏ها و یا فیلم‏هاى مستند ارائه مى‏شود، مى‏توان در بدو امر نوع جامعه‏اى را شناخت.» (7)

ب) حجاب هویتى ملى‏
در میان اقوام و تمدن‏هاى عهد کهن، پوشش زن ایرانى در مقایسه با پوشش تمدن‏هاى دیگر، کامل‏تر بوده است. از این‏رو، در هیچ کتیبه و نقش برجسته‏اى نمى‏توان زن ایرانى را حتى با سر برهنه مشاهده کرد. روت ترنر در کتاب تاریخ لباس، به پرده‏نشین بودن زن ایرانى در عهد باستان چنین اشاره مى‏کند:
از زنان (ایرانیان باستان) شما اندکى تندیس به جاى مانده است؛ زیرا زنان در زندگى اجتماعى شرکت چندانى نداشتند. (8)
ماریا برسیوس نیز به پوشش کامل زن ایرانى در نقش‏هاى برجسته دوران هخامنشى چنین اشاره مى‏کند:
یک سوزن دوزى کشف شده در پهنه هخامنشى که چهار زن را در دو طرف عودسوزى نشان مى‏دهد، بسیار چشم‏گیر است. این دیوار آویز که در گورى مدفون در زیر یخ در پازیریک پیدا شده، متعلق به دوره هخامنشى شناخته شده و تاریخ آن قرن چهارم قبل از میلاد است (رودنکو 1970: 296 و 1977 P. Iو منیر 1960) همین، در هر یک از چهار گوشه تصویر شده است. زنان لباس بلند و تزیین شده به تن دارند. هر چهار زن تورى به سر دارند که از پشت سر آویزان است. دو زنى که نزدیک‏تر به عودسوز ایستاده‏اند، تاج بر سر دارند. (9)
در کتاب تاریخ پوشاک ایرانیان از ابتداى اسلام تا حمله مغول به استفاده زن ایرانى از پوششى در دوره اشکانیان و ساسانیان اشاره شده است:
لباس زنان در دوران ساسانى را عموماً پیراهنى یک‏دست و بلند و پرچین تشکیل مى‏داد که گاهى آن را با نوارى در زیر سینه یا کمى پایین‏تر جمع مى‏کردند و مى‏بستند. گاهى نیز قسمت انتهاى دامن را به وسیله پارچه‏اى اضافى و پرچین پرچین‏تر مى‏دوختند. هر دو این پیراهن‏ها آستین‏هاى بلند تا مچ دست‏ها و یقه‏اى گرد و ساده داشتند... هم‏چنین زنان ساسانى از نوعى چادر استفاده مى‏کردند که در دوران قبل از آن نیز استفاده مى‏شد. (10)
متون کهن و اشعار راویان ایرانیان باستان هم از پرده‏نشینى و پوشش کامل زن ایرانى حکایت دارند تا آن‏جا که فردوستى در خصوص زنان دربار پادشاهى مى‏گوید:
همه دخت شاهان پوشیده روى‏
کسى کو نیامد ز پرده به کوى‏
پسر هست و پوشیده رویان بسى‏
چنین خسته و بسته هر کسى (11)
با روى آورى ایرانیان به اسلام، پوشش زن ایرانى کامل‏تر شد و چادر نیز بر پوشش‏هاى دیگر افزوده گشت. این روند تا بدان‏جا پیش رفت تا در دوره حکم‏رانان آل بویه، پوشیه هم افزوده شد:
لباس زنان دیلمى تفاوتى با لباس زنان ایرانى همان دوره در نواحى خراسان و سیستان، با عراق و بغداد نداشت. چادر زنان دیلمى سیاه بود و با پارچه نازک ابریشمى (قعب) روى چهره خود را مى‏پوشاندند. (12)
برادران شرلى در سفرنامه خود، حجاب زن ایرانى را در عصر صفویه چنین به تصویر مى‏کشند:
چادر و روبند بر سر دارند، به طورى که آفتاب هیچ‏وقت بر صورت آنها نمى‏تابد. زن‏ها هم مانند مردها شلوار و جوراب‏هاى مخملى گلى مى‏پوشند. (13)
یوشیدا مساهارو، سفیر ژاپن در دربار ناصرالدین شاه، در مورد حجاب زن در دوره قاجار مى‏نویسد:
زن‏ها چادر بر سر مى‏کردند که از سر تا به پایشان را مى‏پوشاند و فقط چشم‏ها از پشت روبند تورى که زیر چادر به صورت انداخته بودند، پنجره‏اى به بیرون داشت. در خیابان که به زن‏هاى ایرانى مى‏رسیدیم، آنها چشم از ما برمى‏گردانند و رویشان را سخت مى‏گرفتند. در چند ماهى که ما اینجا بودیم، هرگز زنى رویش را به ما ننمود و نتوانستیم صورت زنان را بى‏حجاب و چادر ببینیم. در این وضع، زشت و زیبا، جوان یا پیربودن زن‏ها را از روى رنگ و حالت دست‏هایشان که شاداب یا چروکیده است، قیاس و ارزیابى مى‏کردیم. (14)
به اعتراف تمام جهان‏گردانى که در ادوار گوناگون به ایران سفر کرده‏اند، تا قبل از مسئله کشف حجاب رضاخانى، حتى بى‏حجابى در بین زنان اقلیت‏هاى دینى ایران اعم از مسیحى، یهودى و زرتشتى هم مشاهده نشده و فرهنگ حجاب و عفاف، بر جامعه ایران حاکم بوده است.

ج) حجاب هویتى انقلابى‏
نقش محورى زنان محجبه در شکل‏گیرى انقلاب اسلامى بر کسى پوشیده نیست تا بدان جا که امام خمینى خطاب به زنان باحجاب فرمودند:
آن که در این نهضت خدمت کرد، شماها بودید. شما بودید که با همین وضعى که الان این‏جا حضور دارید، با همین وضع در خیابان‏ها ریختید و به نهضت ما کمک کردید. آنهایى که تربیت شده بودند، آنها بودند [بى حجاب‏ها و بدحجاب‏ها ]که اگر هم دخالت، باز یک قشرى‏شان بود که نزدیک بودند به آن طورى که شماها هستید، آنهایى که تربیتشان آن طور بود [بى‏حجاب‏ها] آنها کارى به این مسائل نداشتند. (15)
ایشان در مصاحبه با اوریانا فلانچى، روزنامه‏نگار فرانسوى، به صراحت به جایگاه زن باحجاب در شکل‏گیرى بزرگ‏ترین انقلاب قرن اشاره کردند. اوریانا فلانچى گفت:
خواهش مى‏کنم امام! باید هنوز از شما سؤالات زیادى بکنم. مثلاً از این چادر که بر من پوشانده‏اند تا به خدمت شما برسم و شما به زور به زنان مى‏پوشانید. به من بگویید چرا زنان را مجبور مى‏کنید که خود را مخفى کنند؟ در زیر پوششى که پوشیدن آن مشکل و بیهوده است که با آنان نمى‏شود حرکت کرد؛ در حالى که همان زنان نشان دادند که مثل مردانند؛ مثل مردان مبارزه کردند؛ زندان کشیدند؛ شکنجه دیدند و مثل مردان انقلاب کردند؟
امام راحل در جواب فرمودند:
زنانى که انقلاب کرده‏اند، زنانى هستند که پوشش اسلامى داشته‏اند و یا دارند، نه زنان شیک‏پوش بزک کرده مثل شما این ور و آن‏ور مى‏روند بدون پوشش و یک دوجین مرد را دنبال خود مى‏کشند؛ عروسکانى که بزک مى‏کنند و به خیابان‏ها مى‏آیند و سر و سینه و موى و فرم بدن خود را نشان مى‏دهند، بر ضد شاه قیام نکردند؛ هیچ کار مفیدى انجام ندادند؛ نمى‏دانند خود را چگونه مفید قرار دهند! نه به صورت اجتماعى، نه به صورت سیاسى و نه حتى به صورت حرفه‏اى و تخصصى و این بدین دلیل است که خود را به نمایش مى‏گذراند براى مردان و حواس‏پرتى مى‏آورند و آزارشان مى‏دهد. هم‏چنین باعث حواس‏پرتى سایر زنان و آزار و حسرت آنان مى‏شود. (16)
صحنه‏هاى نهضت اسلامى از پانزدهم خرداد 42 تا امروز، در عرصه‏ها و حوزه‏هاى گوناگون، بر این واقعیت تاریخى گواهى مى‏دهد که حجاب کامل، خصوصاً حجاب برتر (چادر) شناسنامه زن انقلابى ایران بوده است و امروز در جهان، انقلاب با چادر و چادر با انقلاب شناخته مى‏شود.

رسانه غربى، هویت بخشى غربى‏
تصویب طرح ممنوعیت حجاب در فرانسه و به تبع آن تصمیم برخى از کشورهاى دیگر اروپایى و حتى آسیایى چون ترکیه در دایره‏اى کوچک‏تر، نشان از عمق وحشت جهان غرب از روند رو به رشد حجاب پس از پیروزى انقلاب اسلامى دارد. حضور سبز این فرهنگ اسلامى از آن‏جا براى غرب ناقوس مرگ فرهنگ آن را به صدا در آورد که بى‏حجابى هم براى غرب چون حجاب براى مسلمانان مؤلفه محورى تمدن و فرهنگ آن به شمار مى‏رود. فرهنگ و تمدن غرب بر پایه فلسفه لذت بنیان نهاده شد و بخش عظیم اقتصاد خود را مدیون همین مؤلفه است. از این‏رو، رسانه‏هاى جمعى تمدن غرب که مولود همین بسترند و جذابیت و بهره‏ورى و موجودیت خود را با این مؤلفه گره زده مى‏بینند، براى القاى فرهنگ خود و مبارزه با فرهنگ متعالى حجاب تلاش دوچندانى نمودند.
این که «صنعت سکس اولین بار توسط بانک جهانى، صندوق بین‏المللى پول و آژانس توسعه بین‏المللى امریکا برنامه‏ریزى و حمایت شد» (17)، این واقعیت را مى‏رساند که حتى سیاست غرب هم چون اقتصاد و فرهنگ آن به برهنگى و پرده‏درى‏هایى وابسته است که بیش از همه، موجودیت رسانه‏هاى جمعى فرهنگ مهاجم غرب بدان نیاز دارد تا جایى که اریک فروم مى‏گوید:
سرمایه‏دارى امروز احتیاج به کسانى دارد که بتوانند به‏طور گروهى و یا مسالمت‏آمیز، هم‏کارى کنند که بتوانند بیشتر و بیشتر مصرف کنند. کسانى که سلیقه‏هاى متحدالشکل آنان به کسانى تحت تأثیر قرار گیرد و پیش‏بینى شود و نیز احتیاج به کسانى دارد که احساس آزادى و استقلال بکنند و گمان نبرند که از قدرت یا اصل و یا وجدانى فرمان مى‏برند و با این همه مایل باشند که به آنان فرمان داده شود. آن‏چه را از آنها انتظار مى‏رود، انجام دهند و چون مهره‏اى بدون ایجاد تصادم و مزاحمت، به ماشین اجتماع بخورند. مردانى که بدون اشکال، راه‏نمایى شوند و بدون رهبرى رهبر، بدون هدف به جلو رانده شوند و تنها هدفشان بهبود وضع خود، جنبش، کار و پیشرفت باشد. نتیجه چیست؟ انسان امروز با خودش، با هم‏نوعانش و با طبیعت بیگانه شده است، او به کالا مبدل گشته است نیروى زندگى خود را به نوعى سرمایه‏گذارى مى‏داند که باید تحت شرایط بازار حداکثر سود را برایش تحصیل کند. روابط انسان‏ها اساساً همانند روابط آدمک‏هاى مصنوعى از خود بیگانه است. (18)
وظیفه این خودبیگانگى و رهبرى رادارى در غرب، بر عهده رسانه‏هاى جمعى است و در این زمینه، مبلغ و مروج برهنگى هستند. بیان برخورد فرهنگ غرب با زن و تصویر زن در رسانه‏هاى نوشتارى، دیدارى و شنیدارى بر کسى پوشیده نیست؛ زیرا آنان برهنگى را مؤلفه‏اى محورى در پیشبرد فرهنگ شیطانى خود مى‏دانند و فرهنگ، اقتصاد و حتى سیاست خود را با آن گره مى‏زنند، از این‏رو نه تنها با بهره‏گیرى از همه تاکتیک‏ها و تکنیک‏ها و استخدام فن‏آورى و هنر، در تبلیغ و ترویج آن مى‏کوشند، بلکه در راه‏برد خود، شکستن هر گونه مقاوت در برابر این مؤلفه را در برنامه دارند.
بى‏شک به همان اندازه که فرهنگ بى‏حجابى براى غرب اهمیت دارد، به همان اندازه نیز فرهنگ حجاب با اجتماع، سیاست، فرهنگ و اقتصاد ما گره خورده و شکستن سد حجاب، مساوى با فروپاشى هویت دینى، ملى و انقلابى ماست. حال، آیا رسانه‏هاى جمعى ما نیز به اندازه رسانه‏هاى جمعى غرب، در برابر این مهم از خود واکنش نشان مى‏دهند و از تمامى سرمایه‏هاى معنوى و مادى خود در پیشبرد اهداف از پیش تعیین شده، همت مى‏گمارند یا خیر؟

سکوت و سکون رسانه‏اى‏
اگر بپذیریم که جهان در آستانه سال 2020 میلادى، دو کدخدا پیدا خواهد کرد و این دهکده جهانى یا باید فرهنگ و تمدن اسلامى با محوریت ایران باشد و یا باید فرهنگ غرب با محوریت امریکا را برتابد و لى‏لى‏پوت جهان از میان دوگالیور ایران و امریکا، یکى را انتخاب کند، باید پذیرفت، آن‏چه در اطراف ما مى‏گذرد، اعم از نقشه راه خاورمیانه تا لشکرکشى به عراق و افغانستان و محدویت‏هاى بین‏المللى براى جلوگیرى از تبدیل ایران به قدرت هسته‏اى، تنها و تنها براى مهار انقلاب اسلامى، تنها رقیب لیبرال - دمکراسى، در چند دهه دیگر است. از این‏رو، به همان اندازه که باید از فرهنگ شهادت‏طلبى پاس‏دارى کرد، باید از حجاب نیز به دفاع برخاست؛ زیرا این دو به منزله دوبال و دو شاخصه مکتب اسلام ناب محمدى (س) به شمار مى‏آیند و امروز حجاب، به منزله پرچم تمدن اسلامى است.
بنابراین، رسالت رسانه‏هاى جمعى به ویژه رسانه ملى صدا و سیما، چیزى جز تبلیغ و ترویج این فرهنگ و مبارزه بى‏امان با ترفندهاى فرهنگ مهاجم نیست. بلکه موظف است از وظایفى که قانون اساسى (19) و نیز سند چشم‏انداز بیست ساله رهبر معظم انقلاب، براى حرکت دستگاه‏هاى نظام ترسیم ساخته (20) تخطى نکند؛ وظایف و چشم‏اندازى که در آن بر حرکت حول محور بینش توحیدى و شریعت‏مدارى یعنى همان هویت دینى، تأکید شده است.
امروزه در حساس‏ترین مقطع تاریخى، اسلام و ایران، در هجمه بى‏امان رسانه‏هاى غربى قرار گرفته‏اند که با تبلیغ فرهنگ لذت و ایجاد فضایى انتزاعى و تخیلى و ایجاد نیازهاى کاذب در نهاد انسان امروزى، مبلغ فرهنگ برهنگى و شیطانى خود هستند؛ در حالى‏که رسانه‏هاى نوشتارى به لحاظ حاکمیت بینش تجارى و کارکرد حزبى و گروهى و رسانه‏هاى دیدارى چون سینما، به دلیل رویکرد گیشه‏پسند، دفاع از این پرچم انقلاب اسلامى ایران را نادیده گرفته و بعضاً به بوته فراموشى سپرده‏اند.
در این مقطع، بیشترین امید به صدا و سیماى جمهورى اسلامى است که بیشترین تأثیر را دارد که متأسفانه به دلیل برخورد سطحى و الینه شدن بعضى تهیه کنندگان و کارگردانان و به کارنگرفتن کارشناسان زبده و دین‏شناس و باسواد، هنوز زن با حجاب را خرافى، هرهرى مذهب، بى‏سواد و... ارائه مى‏کنند. در حالى‏که هیچ کس منکر این واقعیت نیست که رسانه ملى، براى الگوسازى و حتى نهادینه‏کردن پوششى مناسب در قالب شخصیت‏هاى داستانى و هنرپیشگان توان کافى را دارد، اما هنوز حتى در زمینه پوشش ملى که رهبر معظم انقلاب بر آن تأکید داشته‏اند، گام لازم را بر نداشته است. (21)
به نظر مى‏رسد اراده‏اى براى درک اهمیت حجاب به منزله شناسنامه زن ایرانى و نماد هویت دینى، ملى و انقلابى، به چشم نمى‏خورد و غمض عین‏هاى درون گروهى و خودشیفتگى‏ها و خود تشویقى‏هاى رسانه‏ها، این مسئله را در حساس‏ترین مقطع تاریخى اسلام و ایران با مخاطره جدى روبه‏رو ساخته است.
اگر این مسئله را بپذیریم که واژه حجاب، عصاره و تعریف انقلاب اسلامى ایران است که اسلامیت، ایرانیت، انقلابى بودن را تصویر مى‏کند و غرب با تمام توان رسانه‏اى خود درصدد شکستن این نماد است، باید قبول کنیم که نه اسلام، نه ایران و نه انقلاب با هیچ کس عقد اخوت نبسته و بیش از این نباید اجازه داد مبانى اسلام، مصالح کشور و آرمان‏هاى انقلاب، فداى ندانم‏کارهاى بعضى از متولیان فرهنگى و سیاسى شود. امروز باید به دنبال مجارى‏هاى دیگرى براى دفاع از حجاب و ترویج و تبلیغ آن در عصر ارتباطات گشت، زیرا اهمیت محدوده، جایگاه و نقش محورى حجاب در عرصه سیاست، اقتصاد و فرهنگ، دیگر بر کسى پوشیده نیست.
وقت آن رسیده که عالمانه و آگاهانه و بدون هیچ خوف و وحشتى، از موضع‏گیرى‏هاى بین‏المللى و عناصر وابسته به آنان در داخل، به وظیفه اسلامى، ملى و انقلابى خود عمل کنیم و در گام نخست، به سراغ رسانه‏هاى جمعى برویم و با بازخوانى عملکرد آنان و ارزیابى بودجه‏هاى در نظر گرفته شده از سوى نظام مقدس اسلامى با بازده عینى و ملموس، به پاک‏سازى موانع و در برخى از موارد، به افشاى نقش برخى افراد در به‏وجود آمدن وضعیت کنونى بپردازیم.

کتاب‏نامه‏
1. صحیفه نور، مجموعه رهنمودهاى امام خمینى (قده)، مرکز مدارک فرهنگى انقلاب اسلامى، وزارت ارشاد اسلامى، بهمن‏61.
1. الجزایر و مسئله حجاب، فرانتس فانون، ترجمه دکتر خدابنده (کتاب شناسنامه ندارد).
3. تاریخ پوشاک ایرانیان از ابتداى اسلام تا حمله مغول، دکتر محمدرضا چیت ساز، چاپ اول، سازمان مطالعه و تدوین کتب علوم انسانى دانشگاه‏ها (سمت)، مرکز تحقیقات مطالعات و سنجش برنامه‏اى سازمان صدا و سیما، تهران، زمستان تهران 1379.
4. تاریخ لباس 5000 سال پوشاک زنان و مردان جهان، روت ترنر ویل کاکس، ترجمه شیرین بزرگمهر، چاپ دوم، توس، تهران 1380.
5. ترجمه تفسیر المیزان، علامه طباطبایى سیدمحمدباقر موسوى همدانى، چاپ پانزدهم، دفتر انتشارات اسلامى وابسته به جامعه مدرسین حوزه علمیه قم.
7. جنگ علیه زنان، مارلین فرنج، ترجمه توراندخت تمدن (مالکى)، چاپ اول، انتشارات علمى 1373.
7. زنان هخامنشى، ماریا برسیوس، ترجمه هایده مشایخ، چاپ اول، انتشارات هرمس، تهران 1381.
8. زن ایرانى به روایت سفرنامه نویسان فرنگى، میترا مهرآبادى، چاپ اول، انتشارات آفرینش، نشر روزگار، بهار79.
9. طلیعه انقلاب اسلامى و مصاحبه‏هاى امام خمینى در نجف پاریس و قم، ستاد انقلاب فرهنگى مرکز نشر دانشگاهى، تهران 1367.
10. علل الشرایع، شیخ صدوق، منشورات المکتبة الحیدریه، مطبعها فى النجف، 1385 قمرى - 1966 میلادى.
10. عروه الوثقى، سیدمحمدکاظم یزدى، ص 712، منشورات مؤسسة الاعلمى للمطبوعات، بیروت، لبنان.
10. لغت‏نامه، على‏اکبر دهخدا، چاپ دوم، مؤسسه انتشارات و چاپ دانشگاه، 1377.
11. مصباح المنیر، احمدبن محمدبن على المقرى الفیومى، صححه محمد محى‏الدین عبدالحمید مصر (1347 قمرى 1929 میلادى).
12. هنر عشق ورزیدن، اریک فروم، ترجمه پورى سلطانى، با گفتارى از مجید رهنما، چاپ نوزدهم، انتشارات مروارید، تهران 1378.

پی نوشت ها:
1) سوره اعراف، آیه‏27.
2) سوره نور، آیه‏30.
3) سید محمد کاظم یزدى) در مورد پوشش مى‏نویسد: «تمام بدن زن باید غیر از همسر و محارمش پوشیده باشد، مگر صورت و دست‏هایش، آن هم بدون قصد لذت و ریبه. در غیر این صورت، پوشاندن تمام بدن حتى دست و صورت در برابر محارم هم براى زن واجب مى‏شود» (عروه الوثقى، باب «الستر و الساتر» ج‏1، ص‏242)
4) علامه طباطبایى مى‏فرماید:
«این که فرمود «ولایبدین زینتهن الا ما ظهر منها کلمة ابداء به معناى اظهار است و مراد از زینت زنان، مواضع زینت است؛ زیرا اظهار خود زینت از قبیل گوشواره و دست‏بند، حرام نیست. پس مراد از اظهار زینت، اظهار محل آنهاست. خداى تعالى از این حکم آن‏چه را که ظاهر است، استثنا کرده و در روایت آمده که مقصود از آن‏چه ظاهر است، صورت و دو کف دست و قدم‏ها مى‏باشد (المیزان، ترجمه، ج‏15، ص‏161)
5) شیخ صدوق پوشش حضرت زهرا (س) چه در خارج خانه و چه هنگام شتافتن به سوى حضرت رسول اکرم (ص) را جلباب و برقع مى‏خواند:
«ابى رحمه الله قال: حدثنا سعد بن عبدالله قال...
قالت تأذن لى فى المصیر الى منزل ابى رسول الله (ص) فقال لها قد اذنت لک فتجلببت بجلبابها و تبرقعت ببرقعها و أرادت النبى‏9 (علل الشرایع، ج‏1، ص‏163)
6) آموزه‏هاى قرآنى صف کسانى را که به برخى از آیات قرآن ایمان مى‏آورند و برخى دیگر را رد مى‏کنند، از صف مؤمنان جدا مى‏سازد.
حضرت آیت‏الله جوادى آملى در درس خارج فقه خود مى‏فرمودند: «قرآن پارچه نیست که با بریدن بخشى از آن، باز پارچه به آن اطلاق شود. قرآن بلور است که اگر بخشى از آن فرو ریزد، تمام بلور در هم فرو مى‏ریزد. کسى که یک آیه قرآن را قبول نمى‏کند، گویى تمام قرآن را قبول ندارند.»
7) فرانتس فانون، الجزایر و مسئله حجاب، ترجمه دکتر تابنده، ص‏3-4.
8) روت ترنرویل کاکس، تاریخ لباس، ص‏55.
9) ماریا برسیوس، زنان هخامنشى، ص‏117.
10) تاریخ پوشاک ایرانیان از ابتداى اسلام تا حمله مغول، ص‏15.
11) نک: فرهنگ دهخدا، ج‏1، واژه پوشیده رو.
12) تاریخ پوشاک ایرانیان از ابتداى اسلام تا حمله مغول، ص‏159.
13) زن ایرانى به روایت سفرنامه‏نویسان خارجى، ص‏147.
14) همان، ص‏129.
15) صحیفه نور، ج‏6، ص‏182؛ سخنان امام خمینى در جمع گروهى از بانوان مشهدى در تاریخ 26/2/58.
16) طلیعه انقلاب اسلامى، ص‏361 - 362، مصاحبه اوریانا فالانچى با حضرت امام‏5 2 مهر 1358.
17) مارلین فرنج، جنگ علیه زنان، ص‏65.
18) اریک فروم، هنر عشق ورزیدن، ص‏109.
19) اصل پنجاه و ششم قانون اساسى: «حاکمیت مطلق بر جهان و انسان از آن خداست».
20) در بند اول چشم‏انداز بیست‏ساله رهبر معظم انقلاب، «سیاست هاى کلى برنامه چهارم توسعه جمهورى اسلامى امور فرهنگى، علمى و فناورى» آمده است:
«اعتلا و عمق و گسترش دادن معرفت و بصیرت دینى بر پایه قرآن و مکتب اهل‏بیت علیهم‏السلام و استوار کردن ارزش‏هاى انقلاب اسلامى در اندیشه و عمل».
21) مسئله لباس ملى را رهبر انقلاب در سال 1364 در شوراى عالى انقلاب فرهنگى مطرح کردند که متأسفانه متولیان فرهنگى آن را به بوته فراموشى سپردند تا این‏که این مسئله را معظم‏له در سال 1383 تکرار کردند و در بخشى فرمودند:
«من با کت شلوار مخالف نیستم. خود من هم گاهى اوقات در ارتفاعات و یا جاهاى دیگر ممکن است کاپشن هم بپوشم. ایرادى ندارد اما بالاخره این لباس ملى ما نیست...»

منبع:  ماهنامه پیام زن  1386 / شماره 184 و 185، تیر و مرداد ۱۳۸۶/۰۵
نویسنده : حسن ابراهیم‏زاده‏

نظر شما