هویت شهرى در هجوم بى نظمى
شهر در تردید و دو دلى هایش وسیع است. در زایش بى شمار آلودگى هاى بى ترحمش وسیع است. تهران در راز هاى مهیبش، در خودروهاى هزار رنگ اش، در دلتنگى هاى مردمش وسیع است. قانونش به همه ایران سرایت کرده است. بى عدالتى اش تقسیم همگان شده است. در این جا همه آدمیان به حال خود واگذاشته شده اند تا بسته به میلشان، خوش قلب یا سنگدل باشند، بى رحم یا بزرگوار باشند. تهران در ساختمان هاى بى شمارش وسیع است. وسعت این مناظر در چشم عابران پیاده شهر، چیزى جز بازنمایى روح عصیان زده ما نیست. شهر بى نظم شده است. ساختمان هایش، خودروها و خیابان هایش همه از نظمى آشنا در پیکره اى نامأنوس سخن مى گویند. انسان ها از تأویل خاطرات خویش ناتوانند. آشکارا حق به جانب قویترین است. ما از نجات خویش ناتوانیم. چه آنجا که آخرین نفس هایش را به شماره میان دم و بازدم رها مى کنیم، چه آن گاه که زیستن را زیر سرماوگرما با لقمه اى نان معاوضه مى کنیم. ما نسل بشر را در عقل معاش تبدیل به شماره کرده ایم. شاید از این روست که خاموشى هیچ پرنده اى ذهنمان را به هم نمى ریزد و گفتارمان را قطع نمى کند. تهران در این شرایط بر استمرار و بازتولید خود تأکید مى کند. آنچه در این پیکره هویت شهرى نام مى گیرد، کمتر نشانه اى از هویت منسجم و زیبایى شهر هاى کهن ما را با خود دارد. همان هویتى که نقش آن در آجر هاى بى شمار بنا هاى کهن به یادگار مانده است.
شهر ما این روزها در تجمع دود و آلودگى همه گونه نقشى را تجربه مى کند. نشانه هاى این تجربه از اتاق خانه ها گرفته تا نقش خیابان ها توزیع شده است. در این تراکم هزار رنگ، معمارى ساختمان ها و خیابان ها جلوه هاى متفاوتى به خود گرفته است. با این همه در معمارى امروز تهران نشانه اى کم رنگ از معمارى کهن ایرانى- اسلامى به چشم مى خورد. شاید از این روست که بسیارى از کارشناسان معمارى از بى هویت بودن معمارى شهر ما گلایه مى کنند. ارزش افزوده مسکن و زمین نیز در این میان تأثیر گذاشته تا امید تغییر به کمترین حد خود برسد. به اعتقاد بسیارى از کارشناسان کمتر کسى حاضر است در بناى خود کار هنرى انجام دهد. افزایش هزینه در کنار عنصرى مهم به نام بساز و بفروشى در شهر پر تراکمى چون تهران ذوق و سلیقه را به نفع سود بیشتر براى همیشه کور کرده است. براى آن که ساختمانى مى سازد تا از طریق فروش آن پولى دریافت کند چه اهمیت دارد که بناى ساخته شده از فلان عناصر زیبایى شناسى برخوردار باشد. قصه به همین جا ختم نمى شود. با گذرى ساده در خیابان هاى تهران و دقیق تر شدن در جلوه هاى بصرى این شهر مى توان اوج هنر کیچ را تماشا کرد. استفاده از نماد هاى نامرتبط در معمارى میادین شهر، هجوم بى ضابطه انواع و اقسام تابلو هاى تبلیغاتى، پیاده رو هاى ناموزون، همه و همه دست در دست هم معمارى فضاى عمومى شهر را به سمت یک نوع فضاى التقاطى بى نظم و ناموزون سوق داده اند. این در حالى است که به گفته دکترایرج کلانترى یکى از بزرگان معمارى ایران بسیارى نیز با
بد فهمى از معمارى ایرانى- اسلامى، چنین پنداشته اند که باید این نوع معمارى را تنها در ظاهر ساختمان نشان دهند. حال آن که معمارى اصیل ما به سبب ارتباط آن با فرهنگ اشراقى از نوعى درون گرایى خاص برخوردار بوده که راز آمیزى در شکل درونى ساختمان از اصول بدیهى آن به شمار مى آمده است.
< معمارى، فرهنگ و هویت
در چنین وضعى چگونه مى توان به معمارى امروز شهر نگریست. معمارى در این تلقى سوق دادن تمامى جلوه هاى بصرى به آن سمت و سویى است که با ورود به عرصه عمومى امکان تشخیص آن از سایر شهر ها وجود داشته باشد. به عبارتى عوامل تأثیر گذار بر معمارى یک شهر کدامند . به عقیده دکتر «حسین سلطان زاده» عضو هیأت امناى انجمن مفاخر معمارى ایران، عوامل و پدیده هاى گوناگون و متنوعى در شکل دهى به فضا هاى معمارى نقش دارند که مصالح و سازه، ساده ترین و نخستین عامل آن به شمار مى آید. وى مى گوید: «پدیده هاى محیطى، خصوصیات کارکردى و جنبه هاى زیبایى شناسانه از دیگر عوامل مؤثر در شکل یابى فضا هاى معمارى هستند. فرهنگ نیز از دیگر عوامل مهم در چگونگى شکل گیرى فضا هاى معمارى به شمار مى آید؛ البته نقش فرهنگ در شکل گیرى همه انواع فضا هاى معمارى یک سان نیست. فرهنگ را در یک تعریف بسیار کلى مى توان مجموعه اى از اعتقادات، باور ها، سنت ها و الگو هاى رفتارى و نیز مجموعه اى از دانش، اطلاعات و ادبیات مکتوب و شفاهى یک جامعه تلقى کرد و آن را از تمدن که در این تعریف مجموعه اى از دستاورد هاى مادى جامعه است، متفاوت دانست؛ بدین ترتیب فرهنگ به عنوان دارایى و دستاورد هاى غیرمادى همواره بازتاب هایى مستقیم و غیرمستقیم بر تمدن یا دارایى و دستاورد هاى مادى جامعه و از جمله بر فضا هاى معمارى و شهرى داشته است.»
به گفته دکتر سلطان زاده بازتاب فرهنگ در فضا هاى معمارى و شهرى به صورت هاى گوناگون پدیدار مى شود که براى نمونه مى توان به بازتاب آن به شکل عناصر، نقش ها، تزئینات، ترکیب هاى حجمى یا ترکیب هایى خاص در طرح اشاره کرد. وى مى افزاید : «هر یک از صورت هاى تجلى و بازتاب فرهنگى در فضا را مى توان نشانه اى دانست که محتوا، معنا یا مفهومى را مى رساند. براى نمونه یک ستون به عنوان یک عنصر باریک و عمودى در ساده ترین و خالص ترین شکل خود، عنصر یا نشانه اى سازه اى به شمار مى آید و شکل کلى و عمومى آن کمابیش در همه فرهنگ هاى معمارى گذشته همانند، مشابه و قابل تشخیص بوده است. برخى از نشانه هاى معمارى، تک معنایى هستند، یعنى تنها یک معنى و مفهوم را ارائه مى دهند درحالى که بعضى از نشانه هاى معمارى گذشته (یا در مواردى معمارى معاصر) دو یا چند معنایى هستند.»
وى به عنوان مثال گنبد را نمونه اى از نشانه هایى چند معنایى در معمارى ایرانى مى داند و مى گوید: «این عنصر در ساده ترین، ابتدایى ترین و نخستین کارکرد خود یک عنصر سازه اى براى پوشاندن فضا ها و دهانه هاى بزرگ بوده و پیشینه آن به پنج تا شش هزار سال پیش مى رسد. در دوران پیش از اسلام از گنبد هاى بزرگ براى پوشاندن سقف تالار اصلى برخى از کاخ ها و آتشکده ها استفاده مى شد و در دوران اسلامى به تدریج از قرن چهارم هجرى دوباره براى ساخت بنا هاى دینى به کار رفت و امروز یکى از نشانه هاى مهم معمارى سنتى و آیینى ایران به شمار مى آید به این ترتیب گنبد را نشانه اى چند معنایى مى توان شمرد که هم نشانه اى از نوعى سازه بوده و هم مفهومى آیینى یافته است.»
وى با بیان این که مجموعه اى از نشانه ها در معمارى نمایان گر هویت یک فضا است، ادامه مى دهد: «مى توان هویت را مجموعه اى از ویژگى ها و نشانه هایى دانست که وجه مشخصه یک فضا (در زمینه هاى فرهنگى، کارکردى و سرزمینى) بوده و آن را از سایر فضا ها و فرهنگ ها متمایز مى کند. به این ترتیب هویت یک فضاى معمارى در مفهوم کلى و جامع آن نشان دهنده خصوصیات اصلى فرهنگى و سرزمینى آن است. در این زمینه نیز لازم است به این نکته توجه داشت که هویت یک فضا، گاه واحد، منفرد و کاملاً مشخص است و گاه ترکیبى از هویت هاى خردتر است که در مجموع یک هویت جامع را شکل مى دهد. براى نمونه عالى ترین گونه مساجد جامع حیاط دار ایران، با داشتن هویتى واحد و یگانه، از چند ویژگى یا هویت خرد شکل گرفته اند طرح چهار ایوانى آن ها، ریشه در فرهنگ کهن و باستانى ایران دارد.»
به گفته دکتر سلطان زاده جهت، سازماندهى پلان، ترکیب بندى حجمى، نقوش و تزئینات آن ریشه در فرهنگ دوران اسلامى و آیین اسلام دارد، حیاط مرکزى، مصالح آجرى و برخى از عناصر مانند طاق و گنبد و بعضى از دیگر خصوصیات و جزئیات آن، ریشه در فرهنگ معمارى نواحى مرکزى و کویرى ایران دارد، به این ترتیب هویت واحد معمارى مساجد جامع معمول در ایران، از چند هویت خردتر شکل گرفته است، همان گونه که یک فرد ایرانى، هم مى تواند هم زمان هویت هاى چندگانه شرقى، آسیایى، ایرانى، پارسى، شیرازى و مسلمان را در ضمن دارا بودن هویتى واحد داشته باشد. زمان، تاریخ یا دوره، یکى دیگر از عوامل پدید آورنده هویت در فضا هاى معمارى و شهرى است. همان گونه که عامل زمان در فرهنگ نیز وجود دارد. به عبارت دیگر وقتى به فرهنگ اشاره مى شود، عامل زمان و دوره را نمى توان درنظر نگرفت، زیرا فرهنگ به عنوان پدیده اى پویا، در زمان شکل مى گیرد. فضا هاى معمارى و شهرى نیز در دوره ها یا زمان هاى گوناگون تحولات فرهنگى را نمایان مى کند. براى نمونه مى توان به مثال فوق، یعنى مساجد جامع ایران توجه کرد. با وجود آن که ویژگى هاى کلى مساجد جامع ایران، از دوره سلجوقیان تا دوره قاجار، کمابیش همانند بود، در هر دوره با دوره بعد از آن تفاوت هایى نیز داشته است. به همین ترتیب انتظار مى رود فرهنگ و هویت معمارى ایرانى بتواند در دوره معاصر، ضمن دارا بودن برخى از ویژگى هاى تاریخى و سنتى خود شمارى از خصوصیات فرهنگ و هنر دوره معاصر را در خود داشته باشد.
دکتر سلطان زاده در ادامه مى افزاید: «آن عده از معماران معاصر که خواهان تداوم هویت معمارى ایرانى در دوره معاصر بوده اند به دو گروه قابل طبقه بندى هستند. گروه نخست کسانى هستند که سعى کرده اند همه یا بعضى از خصوصیات عناصر و ترکیب هاى معمارى سنتى را به صورت صریح و مستقیم در آثار معمارى خود منعکس کنند. این گروه از تکرار یا اقتباس مستقیم سنت در آثار خود استفاده کرده اند در حالى که گروه دوم بیشتر سعى داشته اند که به صورت غیرمستقیم از عناصر، اصول، مفاهیم و ترکیب هاى سنتى استفاده کنند؛ برخى از آنها به صورت جامع از گذشته الهام گرفته اند و بعضى به صورت موردى. نوع و کارکرد بنا در توجه به هویت نیز مؤثر است. در وهله نخست در طراحى انواع بنا هاى آئینى غالباً تلاش مى شود که به گونه اى هویت و سنت بازتاب یابد. در وهله دوم در طراحى بسیارى از بنا هاى فرهنگى نیز به موضوع هویت توجه مى شود در حالى که در طراحى بعضى از دیگر انواع بنا ها مانند ساختمان هاى صنعتى یا درمانى و بهداشتى به این موضوع توجه کمترى شده است.»
< حکایت حال
تمامى این گفته نشان دهنده نکات ریز و دقیقى است که در کل مختصات معمارى یک کشور و هویت آن را تعیین مى کند. همه آن چیز هایى که در معمارى تهران امروز کمتر به آن توجه و دقت مى شود. شاید این امید که تهران روزى به این وضع نزدیک شود در شرایط کنونى آرزویى نزدیک به محال باشد اما این آرزوى دور نباید عاملى براى لجام گسیختگى کنونى باشد. طراحى یک مدل مطلوب و به دور از آشفتگى حداقل ترین کارى است که در حال حاضر باید به آن توجه کرد و نظم شهرى را به آرامش بیشترى نزدیک کرد. نظمى که در شرایط کنونى از بین رفته و نمونه کامل بى نظمى شده است. ترافیک و ظاهر ناآراسته در هم شده اند تا در موج جمعیت نا هماهنگ جلوه هاى بصرى چیزى جز اغتشاش به نظر نرسند. با این وضعیت، نمى توان به ادامه کار به همین گونه که هست امیدوار بود. دستگاه هاى متولى امور شهرى از یک سو و مردم از سوى دیگر همگى وظایف و نقش هاى جداگانه اى براى نجات همدیگر از این وضع بر عهده دارند که در صورت توجه به آن. مى توان اندکى با آرامش بیشتر به آینده این شهر در هم فکر کرد.
منبع: روزنامه ایران ۱۳۸۵/۱۱/۱۲
نویسنده : داوود پنهانی
نظر شما