موضوع : پژوهش | مقاله

غنی‌سازی وقت و فراغت از جهادی

1. «اوقات فراغت»(1) لفظی است که بعد از غلبه تمدن تکنولوژیک غرب در زندگی بشر معنا و مصداق یافته است. فراغت کلمه‏ای نیست که بعد از ظهور تمدن ماشینی ابداع شده باشد، اما معنایی که در این روزگار یافته کاملاً تازه است.
اگر مفهوم «کار» در این تمدن تغییر نیافته بود، «فراغت» نیز معنای دیگری پیدا نمی‏کرد.
2. در سال ١٨٧٤ یک کارگر از دوازده سالگی تا لحظه‌ی مرگ، روزی دوازده ساعت، شش روز در هفته، پنجاه و دو هفته در سال و مجموعاً ٢٢٠ هزار ساعت کار می‌کرد و امروز اگرچه ساعات کار روزانه در بعضی از جوامع و برای عده‌ای از افراد کاهش یافته است، اما «نسبت میان انسان و کار او» از قرن نوزدهم تاکنون تغییری نیافته که هیچ، ثبات بیشتری پیدا کرده است. در این نسبت جدیدی که میان انسان و کار او برقرار گشته، دیگر هیچ پیوند واقعی میان انسان، طبیعت و هویت خاص او و کارش باقی نمانده است.
در این زمینه، اقتصاددان جدید با این طرز تفکر بار آمده که «کار» را هم‏چون چیزی تلقی کند که اندکی بیشتر از یک شر واجب است. از دیدگاه یک کارفرما، کار در هر مورد فقط یکی از اقلام قیمت تمام شده است،... از دیدگاه کارگر، کار یک امر مصدع است؛ کار کردن یعنی فدا کردن فراغت و آسایش، و دست‏مزد عبارت است از جبرانی برای این فداکاری.
3. همه‌ی اشتباه در اینجاست که غرب «بهشت زمینی» را بدل از بهشت آسمانی گرفته است و در خیال «آرمان‏شهری» است که در آن بیماری، مرگ و پیری علاج شده و انسان می‌تواند فارغ از گذشت زمان و قهر زمانه، مرکوب مرادش را همان‌سان که نفس اماره‌اش می‌خواهد جاودانه به جولان در بیاورد، این سوی و آن سوی بتازد و از همه‌ی لذایذ ممکن متمتع شود.
4. چرا غرب «توسعه و رشد» خود را با کاهش ساعات کار و افزایش «اوقات فراغت» می‌سنجد؟ یکی از بارزترین مشخصات جامعه‌ی آرمانی توسعه یافته از نظر برنامه‌ریزان، جامعه‌ای است که در آن کار تا حداقل ممکن کاهش یافته و متقابلاً «ساعات فراغت» به حداکثر رسیده باشد؛ این از خصوصیات اصلی آن «بهشت زمینی» است که بشر امروز در جست‌وجوی آن است. وقتی معیار رشد، کار کمتر باشد، مسلماً بهشت جایی است که در آن اصلاً کار نباشد.
5. برای غالب انسان‌ها در تمدن امروز زندگی «تازه» از هنگامی آغاز می‌شود که کار «روزانه» پایان می‌گیرد. طرز تلقی انسان امروز از کار باعث شده است تا او معنای جدیدی برای «فراغت» پیدا کند.
6. وقت چیست و چگونه تلف می‏شود؟ در چارچوب تفکر دینی هرچیزی آن زمان ارزش‏مند خواهد بود که نسبتی با خداوند برقرار کرده باشد. وقت و لحظه نیز از این قاعده مستثنی نیست. وقت در ارتباط با خداست که حاصل می‏شود، در غیر‏ این‏صورت وقتی وجود ندارد که بخواهد تلف شود.
7. با همه این تعاریف آیا می‏شود جهادی را راهی برای سپری کردن اوقات فراغت به شمار آورد؟ چرا و چگونه؟
اگر فراغت را به معنایی که در بالا ذکر شد در نظر آوریم غنی‏سازی اوقات فراغت به وسیله جهادی یک تناقض است. چگونه می‏شود برای استراحت اقدام به زندگی در شرایط سخت کرد؟
و مگر مؤمن فراغت دارد؟!
مگر آن‏که فراغت یا جهادی را چیزهای دیگری تعریف کنیم. جهادگران، جهادی را به عنوان یک وظیفه و جهاد تلقی می‏کنند نه یک تفریح و سرگرمی. تلقی اوقات فراغتی از جهادی باعث از دست رفتن «همه جهادی» می‏‏شود.
دیگر چه تفاوتی است بین جهادی ما و آنهایی که از سر حس بشردوستی یا تفریح و ... فعالیت‏های به شکل و شمایل جهادی برگزار می‏کنند؟!
جهادی اگر درست درک شود، باعث و عامل رشد روحی و معنوی در جهادگران خواهد شد. و این چیزی‌ نیست که با نگاه اوقات فراغتی به جهادی جور دربیاید.

پی‏نوشت:
1. Leisure Time

منبع: سایت  باشگاه اندیشه
نویسنده : وحید نصیری‏کیا
 

نظر شما