تحول فرهنگی در علم: از علم دانشگاهی تا علم پسادانشگاهی
این مقاله تحول در علم را به لحاظ فرهنگی از علم دانشگاهی تا پسادانشگاهی با روش مطالعه اسنادی و استدلال تحلیلی مورد بررسی قرار میدهد. هدف از این بررسی تعیین سمتوسوی تحول فرهنگی علم و مقایسه آن با تحول فرهنگی جامعه میباشد.تولید علم محصور در دانشگاهها با ارزشهای جامعه ارتباط کمی دارد و هنجارهایی از نوع معرفتشناختی از درون نظام علمی، رفتار عالمان را کنترل میکند؛ اما در علم پسادانشگاهی رابطه علم با جامعه تا جایی پیش میرود که همگام با بازار و حکومت عمل میکند و علم در بستر اجتماعی تولید شده و هنجارهایی از بیرون نظام علمی رفتار عالمان را کنترل میکند. از آنجا که علم در جهت رفع نیازهای بازار و صنعت کاربرد پیدا میکند، به تبع آن فرهنگ علم نیز تغییر میکند. نتیجه اینکه برخلاف تحول فرهنگی جامعه که از مادیگرایی به سمت فرامادیگرایی پیش میرود، فرهنگ علم به سمت مادیگرایی پیش خواهد رفت.
تحول فرهنگی در علم، به تغییراتی اشاره دارد که در ارزشها، هنجارها و باورهای حاکم بر تولید و کاربرد علم در جامعه رخ میدهد. این تحولات میتواند در نتیجه عوامل مختلفی مانند تغییرات اجتماعی، سیاسی، اقتصادی و فناوری ایجاد شود.
در دوران مدرن، علم عمدتاً در دانشگاهها تولید و توسعه مییافت. در این مدل، علم به عنوان یک فعالیت مستقل و آزاد از ارزشهای جامعه تلقی میشد. عالمان دانشگاهی، آزاد بودند تا بدون دخالت عوامل بیرونی، به تحقیق و پژوهش بپردازند.
با این حال، در سالهای اخیر، شاهد تحولات مهمی در فرهنگ علم هستیم. این تحولات، به سمتی پیش میروند که علم را به عنوان یک فعالیت اجتماعی و کاربردی در نظر میگیرند. در این مدل، علم به عنوان یک ابزار برای حل مشکلات جامعه و بهبود زندگی انسانها تلقی میشود.
یکی از مهمترین عواملی که باعث این تحول فرهنگی در علم شده است، افزایش ارتباط بین علم و جامعه است. در گذشته، علم عمدتاً در دانشگاهها محصور بود و ارتباط کمی با جامعه داشت. اما امروزه، علم به بخشهای مختلف جامعه نفوذ کرده است و به عنوان یک ابزار مهم برای توسعه اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی تلقی میشود.
این ارتباط بین علم و جامعه، باعث شده است که ارزشها و هنجارهای حاکم بر علم نیز تغییر کند. در گذشته، علم به عنوان یک فعالیت غیرانتفاعی و صرفاً برای پیشرفت دانش تلقی میشد. اما امروزه، علم به عنوان یک فعالیت انتفاعی و برای حل مشکلات جامعه نیز تلقی میشود.
یکی از پیامدهای این تحول فرهنگی در علم، افزایش نقش بازار و صنعت در تولید علم است. در گذشته، علم عمدتاً توسط دانشگاهها و مراکز تحقیقاتی دولتی تولید میشد. اما امروزه، بازار و صنعت نیز نقش مهمی در تولید علم ایفا میکنند.
این افزایش نقش بازار و صنعت در تولید علم، باعث شده است که علم به سمت کاربردهای عملی و تجاری گرایش پیدا کند. این امر، نگرانیهایی را در مورد استقلال علم و ارزشهای بنیادین آن ایجاد کرده است.
با این حال، برخی از صاحبنظران معتقدند که این تحول فرهنگی در علم، میتواند فرصتهای جدیدی را برای توسعه علم و حل مشکلات جامعه ایجاد کند. آنها بر این باورند که ارتباط بین علم و جامعه، میتواند باعث شود که علم کاربردیتر و موثرتر شود.
در ادامه، به برخی از ویژگیهای مهم تحول فرهنگی در علم اشاره میکنیم:
ارتباط بیشتر بین علم و جامعه: در گذشته، علم عمدتاً در دانشگاهها محصور بود و ارتباط کمی با جامعه داشت. اما امروزه، علم به بخشهای مختلف جامعه نفوذ کرده است و به عنوان یک ابزار مهم برای توسعه اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی تلقی میشود.
افزایش نقش بازار و صنعت در تولید علم: در گذشته، علم عمدتاً توسط دانشگاهها و مراکز تحقیقاتی دولتی تولید میشد. اما امروزه، بازار و صنعت نیز نقش مهمی در تولید علم ایفا میکنند.
گرایشی به سمت کاربردهای عملی و تجاری: علم در گذشته، عمدتاً به عنوان یک فعالیت غیرانتفاعی و صرفاً برای پیشرفت دانش تلقی میشد. اما امروزه، علم به عنوان یک فعالیت انتفاعی و برای حل مشکلات جامعه نیز تلقی میشود.
این تحول فرهنگی در علم، هنوز در مراحل اولیه خود قرار دارد و تأثیرات آن در آینده مشخص خواهد شد. با این حال، میتوان گفت که این تحول، تأثیرات مهمی بر تولید، کاربرد و ارزشهای علم خواهد داشت.
نظر شما