اوستا از منظر تاریخ و تبارشناسی
اوستا کتاب دینی زرتشتیان است و زبان اوستایی نیای اوستا کتاب دینی زرتشتیان است و زبان اوستایی نیای فارسی امروز است. نیاکان ما زمانی به این زبان سخن می گفتند. زبان اوستا برای توده مردمان وگویندگان زبان پهلوی (فارسی میانه) زبانی نهفته بوده است. انبوه دفترهایی که درباره اوستا به زبان پهلوی گزارش شده اند «زند» نامیده می شوند و دفترهایی که ازا وستا به زبان فارسی برگردانده شده اند به «پازند» مشهورند.
پس از یورش اسکندر و به آتش کشاندن گنجینه باارزش نوشته های ایرانیان به زبان اوستا که بر روی دوازده هزار پوست گاو به دبیره (خط) زرین نوشته شده بود، تنها شمار اندکی از این دفترها که در دست موبدان و دبیران (نویسندگان) پنهان مانده بود گردآوری شدند. پس از گردآوری بیست و یک نسک (دفتر) پیدا شده دریافتند که گفتار این نوشته ها بر سه گونه اند:
۱) گاسانیک یا سروده های زرتشت که از ریشه «گا» به معنی سرودن و آوازخواندن است و اندیشه ژرف و گسترده او را درباره جهان و جهانیان وگیتی و مینو بیان می کند.
۲) مانتریک که شامل نمازها و آفرینها می شود و از ریشه «من» به معنی اندیشیدن می آید که گفتار ایزدی است و سخنی است که اندیشه های پاک را به دیگران انتقال می دهد.
۳) داتیک که از داد و دهش و آفرینش یزدان و داد و قانون سخن می گوید و از ریشه «دا» به معنی دادن و بخشیدن و آفریدن می آید.
پس از یافتن نسکهای به جامانده اوستا دریافتند که نمی توان آنها را به دبیره (خط پهلوی) نوشت. بنابر این دبیران و فرزانگان دبیره یی (خطی) از روی دبیره پهلوی (آم دبیره یا هام دبیره که یکی از گونه های دبیره پهلوی بود) ساختند که دارای ۴۴ نگاره بود و آن را «دین دبیره» نامیدند. دین دبیره کاملترین دبیره جهان است و از نظر داک های صدادار در جهان بی همتا است.
بنابر این دفترهای دانایان پیشین چهارسده دور از دسترس مردمان ایران وناپیدا بودند. در زبان پهلوی واژه «پستاک» یا «پیتاک» به معنی پیدا است و با افزودن پیشوند «ا» که نشانه نفی است به «اپستاک» یا «اپیتاک» تبدیل می شود که به معنی ناپیدا است و با کمی دگرگونی به اوستا تبدیل می شود.
از زبان اوستا تنها یک کتاب باقی است که دارای پنج بخش است. اما در زبان برادرش یعنی زبان سانسکریت صدهاکتاب و هزاران ادیب در هر زمان وجود داشته اند. زبان اوستا شباهت زیادی به زبان سانسکریت دارد اما خطش با آن تفاوت دارد. فهم اوستا بدون سانسکریت امکان پذیرنیست. قواعد صرف و نحو اوستا هم از قواعد سانسکریت گرفته شده است.
در زبان سانسکریت «آریه» ariya به معنی آقا است. و آن قوم در هر ملکی که پیروز می شدند خود را «آریه» ariya می نامیدند و سکنه اصلی آن ملک را «واسه Vasa» می نامیدند که به معنی غلام است. قوم آریا معتقد به خدایان بسیار بودند و به هر یک دو (deva) می گفتند و یک دسته از خدایان بد هم داشتند به نام آسوره (asura). هندوها تا به امروز دوها (devas) را می پرستند و آسورها (asuras) را ملامت می کنند. آریاییهای ایران جهت رقابت با همسایگان هندی خود یا از اثر آب و هوا و محیط مسکونی جدید به عکس رفتار کردند. یعنی آسورها (asuras) را پرستیدند و دوها (devas) را بد و قابل سرزنش دانستند. حرف «س» سانسکریت در اوستا به «هـ» تبدیل شد و اهوراهای (ahuras) اوستا همان آسورهای (asuras) سانسکریت است. در عقیده بنیادی آریا دوها (devas) همه اصلی و غیرمخلوقند. همچنین آسورها (asuras) اصلی و غیرآفریده اند. اما ایرانیها در هر دو دسته توحید قایل شدند که در میان اهوراها (ahuras) یکی را مزدا (mazda) یعنی عالم مطلق و باقی اهوراها (ahuras) را فرشتگان آفریده مزدا نامیدند. و در میان دوها (devas) یکی اصل است که اهریمنAhriman نامیده می شود و باقی مخلوق او بودند. بنابر این اهورا مزدا در برابر اهریمن قرار گرفت که اهورا مزدا نماد نیکی و اهریمن نماد بدی است. پس از این اصلاح ایرانیان خود را «مزدیسنی» یا «مزداپرست» نامیدند.
پنج بخش کتاب اوستا عبارتند از:
۱ـ یسنا (Yasna) ۲ـ ویسپرد (visperd) ۳ـ وندیداد (Vandidad) ۴ـ یشتها (Yashtha) ۵ـ خورده اوستا (Khortak- avastak)
۱ـ یسنا (Yasna) مهمترین بخش اوستای موجود است و شامل سرودهای زرتشت می شود که گاتا یا گاتها (Gathas) نامیده می شوند. یسنا از یز (yaz) اوستا به معنی یشتن و ستودن مشتق شده است. این واژه در پهلوی به یزشن (Yazishn) و در فارسی به جشن تبدیل شده است که معنی آن سرور و شادمانی مذهبی است.
۲) ویسپرد (Vispard) که در اصل Visperatvo بوده است که از دو جزو Vispe به معنی همه و ratvo به معنی پیشوای بزرگ دین (و در ادبیات فارسی به معنی دلیر و دانا و بخرد است) و روی هم به معنی همه ردان و پیشوایان است و در پهلوی به ویستپرت تبدیل شده است. ویسپرد کتاب مستقلی نیست و مجموعه یی است از ملحقات یسنا. هریک از فصلهای آن «کرده» نامیده می شود و شمار دقیق کرده های آن مشخص نیست.
۳) وندیداد (Vandidad) نوزدهمین نسک (دفتر) اوستا می باشد که به زبان اوستا وی دوداته (Videvadata) و به معنی «قانون ضددیو» است.
«وی» (Vi) پیشوندی است به معنی دورشدن، دو (deva) به معنی دیو و داته (data) همان داد یا قانون است. این واژه در بسیاری از احکام وندیداد مکرر برای تاراندن دیوها ازمؤمنان زرتشتی آمده است. به همین دلیل این کتاب «قانون ضددیو» نامیده شد و شامل بیست و دو فرگرد (فصل) است.
۴) یشتها (Yashtha) از واژه اوستایی یشت (Yashta) به معنی ستوده و نیایش شده گرفته شده است وشامل بیست و یک «کرده» یا قطعه است و درباره نیایش و مدح و مهرورزی نسبت به فرشتگان آسمانی که یزت یا ایزد نامیده می شدند می باشد. در اصل شعر بوده و علاوه بر ستایشهای فراوان شامل اساطیر بسیار بوده است.
۵) خرده اوستا به معنی اوستای کوچک و در پهلوی «خورتگ اپستاک» است و آذربد پسر مهراسپند در زمان شاهپور دوم آن را تألیف نمود و شامل نیایشهایی مرکب از اجزای دیگر اوستا یعنی یسنا (Yasna)، یشتها (Yashtha)، ویسپرد (Visperd) و وندیداد (Vandidad) و در مراسم دینی موبدان به کار می رود. مجموعه یی است از نیایش و نماز و درود برای گاههای شب و روز و روزهای فرخنده و خجسته ماه و جشنهای دینی سال و اوقات مهم مانند روز سدره پوشی و کشتی بستن کودکان و عروسی و سوگواری. همه خورده اوستا به زبان اوستایی نیست. بخش بزرگی از آن جدیدتر و به زبان «پازند» است که در سده های اخیر نوشته شده اند و نسخه های مختلف از نظر محتوا باهم اختلاف دارند.
کتاب دیگری که به زبان اوستا برجای مانده است دینکرد (dinkard) نام دارد که تفسیر و تاریخ اوستای ساسانی است.
در هیچیک از کتابهای مقدس آسمانی سامی که شامل تورات و انجیل و قرآن است از کتاب اوستا صریحاً نامی برده نشده است و تنها با نام مجوس از مذهب باستانی ایران سخن به میان آمده است.
با ظهور اسلام گروهی از زرتشتیان ایرانی به هندوستان مهاجرت کردند و بازماندگان این مهاجران با نام پارسیان در هندوستان زندگی می کنند و در طی دو سده زبان اوستا و سانسکریت را به اروپاییان آموخته اند.
آنکتیل دوپرون (Anqyetil de Peron) فرانسوی نخستین زبان شناسی بود که بخشهایی از اوستا را در هندوستان نسخه برداری کرد و سپس آن را به فرانسه و لاتین ترجمه نمود و این باعث شد که اروپاییان گمان کنند او زبان اوستا را کشف کرده است.
برزویه طبیب، پزشک مشهور ایرانی که از جانب انوشیروان به هندوستان فرستاده شد پس از زحمت و پژوهشهای فراوان در مورد گیاهان دارویی کتاب پنچه تنترا» (Pancha Tantra) را از سانسکریت به فارسی ترجمه کرد و آن را با عنوان «کلیله و دمنه» به فارسی زبانان عرضه کرد.
سالها بعد کتاب بزرگ «اوپانیشاد» یا «سر اکبر» به وسیله داراشکوه از زبان سانسکریت به فارسی ترجمه شد. اروپاییانی که با زبان فارسی آشنا بودند با استفاده از این دو کتاب به ادبیات اوستا و سانسکریت دست یافتند و توانستند پژوهشهای خود را درمورد این دو زبان برادر ادامه دهند. بنابر این ایرانیان راه را برای پژوهش زبان شناسان اروپایی هموار کردند.
منابع مورد استفاده:
۱ـ دینکرد: نگارش محمدجواد مشکور
۲ـ وندیداد: اثر سیدمحمد علی حسنی داعی الاسلام
۳ـ خودآموز سنسکریت: تألیف سید محمد علی حسنی داعی الاسلام و پیشگفتار استاد فریدون جنیدی بنیاد نیشابور
نظر شما