موضوع : پژوهش | مقاله

تفکر نسل کشی یا نسل کشی تفکر

کدام قسمت از منزلتان نشسته اید. فقط کافی است به خودتان زحمت بدهید و سری به اتاق پذیرایی یا اتاق خوابتان بزنید تا خون آخرین کسی را که کشتید روی زمین ببینید. شوکه نشوید، این موضوع بارها برای هر کدام از ما اتفاق می افتد. ما هر روز با استفاده از قدرت خود به قتل عام و کشتار انسانها دست می زنیم و در نهایت آن را در هاله ای از انسانیت می پیچیم و مثل مسلمانها آن را کفن پوش می کنیم تا بر کشته ی خود نماز بخوانیم یا گاهی برای کلاس گذاشتن می گذاریمش توی تابوت.
ما هر روز مرتکب قتل می شویم پس گاهی بد نیست موقع نهار به یک اعدام یا مراسم مثله کردن یک انسان نگاه کنیم و با میل به خوردن ادامه دهید.(1)
ما در حال نسل کشی انسانها هستیم فقط کافی است بوی ادکلن خود را کم کنیم تا بوی خونهایی که ریخته ایم به مشاممان برسد، البته اگر مشام ما به بوی خون مثل بوی ادکلن عادت نکرده باشد. ما جزئی از پروسه ی نسل کشی بشر هستیم که در قالب تمدن و در بستر کلمات نو به خودش اجازه ی هر برخوردی را با انسان می دهد.

بکش یا کشته شو
نسل‌کشی عبارت است از هرگونه اقدام و مبادرت جهت نابودی و حذف فیزیکی بخش یا کلیت گروهی نژادی، قومی، ملی، مذهبی، ایدئولوژیکی. آن زمانی که تعبیرهای جزئی در مورد نسل کشی تغییر می‌کرد اولین تعریف قانونی این عمل در بیانیه سازمان ملل متحد در سال 1948 حول «جلوگیری و مجازات جرم نسل کشی» شکل گرفت.
بند دوم این بیانیه تصریح می‌کرد که هرگونه اقدام به نابودی کل یک گروه نژادی، ملی، مذهبی مانند کشتار دسته جمعی یک گروه خاص، ایجاد لطمات روانی و جسمانی بر یک گروه خاص، ضربه زدن تعمدی به افراد یک گروه خاص، تحمیل معیارهایی برای جلوگیری از تولد فرزندان آنها، جا به جایی اجباری فرزندان گروه‌ها به یکدیگر، طرح ریزی برای آسیب رساندن به گروهی خاص و... همه از مصداق های بارز نسل کشی می‌باشند.
سازمان ملل متحد تاکید کرد، مصداق های بسیاری از نسل کشی در طول تاریخ اتفاق افتاده است ولی آنها در زمانی نبوده اند که رافائل لمکین (Raphael Lemkin) واژهٔ نسل کشی را ابداع کند و تعقیب قانونی مرتکب شوندگان هولوکاست که در دادگاه نورنبرگ جامعهٔ جهانی بر سر معاهده فوق به توافق رسیده بودند منجر به این شد که نسل کشی را در ضمره جرم های علیه بشریت طبقه بندی کنند. بین تصویب لایحه نسل کشی و اقدام قانونی در مورد آن نزدیک به چهل ساز وقفه افتاد. تا به این تاریخ نیز تمام دادگاه‌های تعقیب درباره جرم نسل کشی چه در رواندا و چه در صربستان فاقد عمومیت جهانی بوده اند. منتقدین کمیتهٔ جلوگیری و مجازات جرم نسل کشی CPPCG به تعریف ناقص گروه‌هایی که زیر لوای امضا کردن معاهده از مجازات در امان می مانند اشاره کردند. بخصوص ایراد حفاظت از گروه‌های سیاسی که آنها آن را سیاسی کشی (politicide) نامیده بودند. البته باید به این نیز اشاره کرد که معاهدهٔ امضا شده در این چنین مواردی دچار ابهام نیز بود.
کسی همانند جورج استانتون که از برجسته ترین کسانی است که درباره نسل کشی تحقیق می‌کند می‌گوید برخی امور بدیهی وجود دارند که طبق شرایط و عمل گاهی پیش، هنگام و یا بعد از نسل کشی رخ می‌دهد. مانند از دست دادن صفات انسانی در گروه‌هایی که مورد تعرض قرار گرفته اند، سازماندهی بسیار قدرتمند گروهی که اقدام به نسل کشی می‌کنند و انکار نسل کشی بوسیله گروه مرتکبینی که جهان می‌توانست قبل از اینکه آنها دست به نسل کشی بزنند، آنها را شناسایی کرده و از نسل کشی جلوگیری به عمل آورد.

ابداع کلمه نسل کشی
واژه نسل کشی توسط رافائل لمکین (1900- 1959) یک یهودی لهستانی الاصل ابداع شد. او که محقق قضایی بود در سال 1943 این واژه را از ادغام دو واژه یونانی génos (به معنی دسته یا قوم) و cide (به معنی کشتن و کشتار) به وجود آورد. او در سال 1933 یک بیانیه را تدارک دید که «جنایات وحشیگرایانه» لقب گرفت که خود مقدمه‌ای بود بر ابداع و اعلام جرم علیه کسانی که دست به نسل کشی می‌زدند. برای لمکین کشتار عراق در آگوست سال 1933 یادآور نسل‌کشی ارامنه در سالهای جنگ جهانی اول بود. در اولین بیانیه اش تحت انواع جنایات وحشیانه که کنسول سازمان ملل متحد در مادرید تقدیم شد او سعی بر غیرقانونی اعلام کردن جرم نسل کشی کرد. البته آن بیانیه با شکست رو به رو شد و کارهای حقوقی اش از جانب دولت لهستان مذمت شد زیرا آن زمان دولت لهستان سعی در مصالحه با نازی های آلمانی داشت.
در 17 سپتامبر 1939، ارتش شوروی نیمه شرقی لهستان را اشغال کرد و باعث شد لمکین از لهستان بگریزد و با فرار ازاتحاد جماهیر شوروی، سرانجام به ایالات متحده رفت. در سال 1944 موقوفه کارنگی برای صلح بین‌المللی بزرگترین کار لمکین را در آمریکا به چاپ رسانید و به آن لقب «قوانین محوری در تصرف اروپا» داد. این کتاب، مشتمل بر یک بررسی گسترده قانونی در مورد کشورهایی که توسط آلمان نازی در جنگ جهانی دوم اشغال شده بودند، بود و همچنین در این کتاب بود که او تعریفی از نسل کشی ارائه داد. نظرات لمکین در مورد جنایت نسل کشی به صورت جهان شمول توسط جامعه جهانی پذیرفته شد و این امر یکی از پایه‌های دادگاه نورنبرگ که 24 تن از سران نازی در آن محاکمه شدند، بود.
نسل‌کشی های معاصر
• نسل‌کشی یونانیان
• نسل‌کشی ارامنه
• نسل‌کشی آسوریان
• نسل کشی کردها
• نسل‌کشی دارفور
• نسل‌کشی رواندا
• نسل‌کشی یهودیان
• نسل کشی هزاره ها
• نسل کشی قراباغ
• نسل کشی اندلس
• کشتار سربرنیتسا(2)

نسل کشی
آخرین نسل کشی انسانها متعلق به سال 1994 است و هنوز ادامه دارد ! وحشت بر مردم منطقه حکم فرما است، در این نسل کشی 000/800 نفر قربانی نام قوم خود شدند... توتسی
در کشوری که هنوز روی کارت های شناسایی نام قوم و قبیله به عنوان علامت مشخصه ذکر می شده و می شود، نسل کشی شکلی از پاک سازی یک نوع خون است. خونی که شاید در جریان اتحاد و گستردگی درونی خود سبب شکل گرفتن و حمایت از یک تفکر شود و زمانی که این تفکر ترویج پیدا کند و احیانا به قدرت برسد می تواند عامل خطری محسوب شود که ماهیت وجودی یک قوم/حکومت / دین، قبیله و... را مورد تهدید قرار دهد.
این علائم و نشانه های جدا ساز نه فقط در کشورهای فقیر آفریقایی بلکه در بسیاری از نقاط جهان از گذشته وجود داشته و همچنان استفاده می شوند. شناسنامه ها و کارت های شناسایی مردم جهان پر از نشانه های جدا ساز انسانها به خون پاک و آلوده با تعبیرها و زیرساخت های فکری مختلف دینی / فرقه ای / خونی / قبیله ای و... است.
جداسازی و تقسیم انسانها در دسته بندی های متعدد با وجوه و رنگ های مختلف و تعریف آنها در قالب یک کلمه (گاها کافر) و در نهایت ثبت این ویژگی ها در شناسنامه /کارت ملی یک کار غیر انسانی است و قدم اول گسستگی انسانها از یکدیگر در یک جامعه به حساب می آید و در نهایت می تواند در یک شرایط منفی بحران زا شود.
با وجود روشن بودن معنی نسل کشی حد اقل در همان معنی اصطلاحی آن بارها اتفاق افتاده که نسل کشی فیزیکی انسانها با وجود بزرگی موضوع به چشم نمی آید و در حوادث سیاسی/اجتماعی روز و ده ها موضوع دیگر محو شده یا توجیه می شود. نسل کشی یک واژه ی عام است که به قتل عام فیزیکی انسانها به صورت گروهی منحصر می شود. اگر دایره ی تفکر خود را افزایش دهیم متوجه می شویم در پشت نسل کشی انسانها دیگر منحصرا آن معنی بدوی حذف یک قبیله یا خون وجود ندارد بلکه فراتر از آن، نسل کشی در جهان امروز چنان معنی/ابعاد گسترده ای پیدا کرده که بسیاری از رفتارهای اجتماعی خشونت بار غیر فیزیکی را که شامل معنی اصطلاحی نسل کشی نمی شود را نیز در بر می گیرد ولی به دلیل عدم گسترگی معنی نسل کشی که امروز مد نظر سازمان ملل و جامعه ی جهانی قرار دارد این موضوعات را در بر نمی گیرد و از قربانیان این حوادث هیچ حمایت و دفاعی نمی شود.
واژه ی نسل کشی نیاز به یک واکاوی و بررسی اندیشه ای / انسانی دارد تا همچنان که انسان، مدرن شده و روابط محیطی او تغییر کرده و از نظر فکری و اجتماعی به سطحی دیگر گونه با آن چه در گذشته بوده رسیده گستردگی معنی این واژه نیز تغییر کند. انسان امروز باید بر اساس تمدن مدرن و رویکردهای تفکر پسامدرن که نزدیک به پنجاه سال است که در جهان رواج پیدا کرده بررسی شود و بر اساس همین پیشرفت به بررسی رفتار و اعمال او پرداخت و برای او تشویق یا مجازات در نظر گرفت نه بر اساس متد های اخلاق بسته ی هزاران سال پیش.
البته نکته ی جالب اینجاست، تعریفی که امروز ما از نسل کشی داریم متعلق به 60 سال گذشته است و عمر پذیرش جهانی/قانونی و اجرایی شدن این تفکر و تلاش برای احقاق حق انسان به عنوان یک جسم فیزیکی عمر چندانی ندارد در حالی که هزاران سال این موضوع بیماری جهان بوده ولی به آن پرداخته نشده است و هنوز به انسان به عنوان یک جسم متفکر که تعریف دکارت است از انسان من می اندیشم پس هستم نگاه نشده و در نتیجه تفکر در حاشیه ی شخصیت و وجود انسان قرار گرفته به جای آنکه اصل قرار بگیرد.
واکاوی و به روز کردن معنی نسل کشی نه به معنی واکاوی یک کلمه بلکه به معنی بررسی هنجاری و روشن کردن افق رفتار و زندگی انسان مدرن است که خود را همچنان در قالب تعاریفی کلیشه ای از انسان که متعلق به سده ی پیش هستند تعریف می کند نه بر اساس تعریف های به روز از انسان و در حقیقت انسان پشت این تعاریف کهنه پنهان شده است تا خود را از مجازات اعمال امروز خود مصون نگاه دارد پس در قدم اول باید به، به روز کردن معانی کلمه ی نسل کشی بر اساس تمدن روز پرداخت.
نسل کشی در قدم اول مقابله ی دو مفهوم در برابر یکدیگر است که در نهایت به مقابله ی دو انسان/تفکر و در شکل گسترده ی خود به مقابله ی دو گروه/قوم/ دین یا... با یکدیگر منجر می شود که بر اساس تفکرات قالبی بسته ی خود به اجرای عدالت از نوع فرا زمینی آن در زمین اقدام می کنند که نتیجه ی آن برخورد فیزیکی و حذف یکی از طرفین است و بعد از آن دیکتاتوری تفکر است که حاکم می شود.
با توجه به گسترش تفکر عام در جوامع انسانی نسبت به گذشته ی تاریخ، امروز می توان با انواع این مقابله ها مواجه شد چنان که با افزایش/گسترش آگاهی عمومی از انواع رویکردها و تفکرات به دلیل گسترش روش های ارتباطات نه تنها ویژگی بسته بودن اندیشه ها از بین نرفته بلکه با پیشرفت آن به بسته بودن آن افزوده شده است.
انسان همان طور که به گسترش علم و دانش و وسعت بخشیدن به دایره ی قدرت خود حتی در خارج از کره ی زمین پرداخته است بر دایره ی نسل کشی های خود نیز افزوده است که به دلیل عدم وضوح این کلمه – نسل کشی – آنها را از این قاعده مثتثنی کرده و خود را از هزاران گناه کرده تبرئه می کند.
همان گونه که انسانها رشد می کنند و بر دایره ی تکنولوژی و تفکر خود می افزایند و تئوری قدرت را به صورت تخصصی در زندگی/رفتار خود خود اعمال می کنند باید بر دایره ی کاربرد و تعریف مجدد معانی و کلمات خود نیز بیفزایند چرا که با بررسی و گسترش کلمات آن چه را که به سبب سخن نگفتن از آن از اذهان عموم مردم پنهان می ماند بر همگان اشکار می شود تا بدانند آنچه که به نام خیر و صلاح می کنند – بر اساس تفکر کهنه و کلمات/معنانی قدیم از موضوعات – نه خیر و صلاح بلکه قتل عام و نسل کشی است که در شکل های مدرن آن انجام می شود ولی به دلیل عدم وجود تعریف و یا واژه ای برای این موضوعات از دایره ی شعور و عملکرد قانون و اخلاق به دور مانده اند.
تفکر نسل کشی با پوشاندن خود در هاله ای از معانی مذهبی / عرفانی / قومی / قبیله ای به توجیهی برای رفتار انسان امروز تبدیل شده است که انسانها را از یکدیگر فاصله داده و بین آنها شمشیر تعصب و تحجر را حاکم کرده و آن را با کلمات و اندیشه های انحرافی و بیمار که خود را از خود پنهان می کند صیقل داده تا هر چه بی رحمانه تر بر ریشه ی یکدیگر بزنیم.
در جهان امروز با وجود گسترش تفکر مدرن دیگر نمی توان به سادگی گذشته به نسل کشی انسانها پرداخت پس شکل دیگری از نسل کشی بر جامعه حاکم می شود با عنوان نسل کشی تفکر. این موضوع البته به انواع دیگری در گذشته عنوان شده ولی قالب بیان آن آنگونه که باید شایستگی بیان زشتی و دایره ی عملکرد روانی /اجتماعی این موضوع را نداشته است.
ما با استفاده از کلمه ی نسل کشی تفکر به دنبال آن هستیم که به ظلم بزرگی که به انسان آزادی خواه امروز می شود اشاره کنیم که در قالب دیکتاتوری فرهنگ غالب این انسانها مورد هزاران ظلم و در نهایت هدف نسل کشی فکری قرار می گیرند. تفکر ماهیت وجودی انسان امروز است و زمانی که اجازه ی فکر کردن به شیوه ی مورد نظر خود را نداشته باشد با یک اسیر که امکان استفاده از حق آزادی یا یک مجنون که توان استفاده از مغز خود را ندارد هیچ تفاوتی نخواهد داشت.
اما فرهنگ غالب به همین حد رازی نمی شود و در پی آن بر می آید که هر نوع تفکر مخالف و فرا شعورتر از خود را به روش های مختلف نابود کند و در حقیقت اقدام به نسل کشی تفکر با روشهای ارتباطی و مدرن جهان امروز می کند. نسل کشی مدرن فقط به حوزه ی تفکر محدود نمی شود بلکه می توان از انواع زیر به عنوان موارد کلی که نسل کشی در آنها اتفاق می افتد نام برد:
انواع نسل کشی ها بر اساس تمدن روز:
1- نسل کشی تفکر و اندیشه
2- نسل کشی آرمان
3- نسل کشی دین و عقیده
4- نسل کشی رفتار / عمل
5- نسل کشی تاریخ / تاریخ شناسی / تاریخ پژوهی
6- نسل کشی دانش
7- و...
با یک مثال می توان نسل کشی تفکر را در ارتباط با تفکر فمینیسم در اجتماع های مرد سالار توضیح داد. قشر حاکم بر جامعه با تسلط بر منابع مختلف کشور و در اختیار داشتن مواضع قدرت از طریق قوانین مختلف اجتماعی همانند ازدواج و... سعی در محدود کردن زن به رفتار در استانداردهای مورد قبول خود می کند و در نهایت با استفاده از مواضع قدرت، تفکر خود را در جامعه - معتقدان به نظام پدرسالار یعنی تک تک افرادی که به این سیستم ایمان و باور دارند – اقدام به نسل کشی تفکر این افراد با استفاده از جریان های منفی عمده ای می کند که در ساختار خانواده و جامعه بر ضد این افراد راه می اندازد تا معتقدان به فمینیسم را در درون ساختارهای شخصی خود به محاصره ی تفکر سیستم در آورد و آنها را از پای در آورد و این ظالمانه ترین نوع شکنجه است که یک انسان را با استفاده از نزدیکترین افراد خود و به وسیله ی نزدیکترین افراد به او مورد شکنجه قرار دهند تا تفکر او را بکشند و مانع اقدام عملی او در راستای روشنگری در جامعه شوند و حتی مانع فکر کردن و اندیشیدن او شوند.
البته نسل کشی تفکر در جوامع مردسالار بسیار گسترده تر از آن چیزی است که در منابع خبری ذکری از آنها می رود چرا که قسمت قابل توجه این نسل کشی به دلیل فرم عمل و جامعه از دید عموم به دور می ماند و در بستر پنهان جامعه مدفون می شود درست همان طور که جامعه و ازدواج و... به مدفنی برای زن تبدیل می شود....
نسل کشی تفکر فقط یکی از شاخه های نسل کشی های مدرن است اما شایع ترین و اصلی ترین آنها به حساب می آید البته این موضوع نباید باعث شود که ما از دیدن انواع دیگر نسل کشی فارغ شویم که به ذکر عناوین کلی آنها پیش از این پرداخیم. برای مقابله با انواع نسل کشی ابتدا باید با فراهم کردن فضایی امن جرات ابراز بلاهایی را که در قالب های ذکر شده بر سر افراد در یک جامعه آمده را فراهم کرد تا بتوانیم به جمع آوری نمونه های آماری در این رابطه بپردازیم که این موضوع نیازمند کار و هزینه های مالی / اجتماعی بسیاری می باشد که مهمترین مشکل آن عدم امنیت در جهان امروز است زیرا کسانی که هدف این نسل کشی ها قرار گرفته اند شهامت ابراز آنها را ندارند چرا که گاها به درماندگی آموخته شده دچار شده اند و به دلیل آسیب در تفکر، قدرت یک مواجهه ی عقلانی را در برابر منبع ظلم و ستم ندارند ونسبت به آن دچار یک نوع ترس و فرمانبرداری حاصل از شکست در بعد تفکر می شوند.
در این بین نظریه ی گفتگوی تمدنهای آقای شایگان شکلی از تلاش برای بازگرداندن حق سخن گفتن به جهان است شکلی از تلاش برای مقابله با نسل کشی تفکر از طریق بها دادن به انواع تفکر و یک ارتباط انسانی از طریق تفکر که شکل عالی یک ارتباط انسانی است. اما باید در نظر داشت که این تفکر باید به صورت ریشه ای در پایین ترین سطوح جامعه مورد استفاده قرار گیرد و فقط استفاده از آن در ابعاد جهانی مشکلی از جهان را حل نمی کند چرا که ریشه ی اختلافات در عدم قدرت ارتباط کلامی انسانی بین افراد است. زمانی که ما بتوانیم در راستای گفتگوی تمدنها تفکر گفتگوی انسانها را بر اساس شرایط برابر و انسانیت برابر فارغ از اندیشه / آرمان / عقیده / قدرت که سعی در نابرابر کردن گفتگو و ارتباط را دارند در نظر بگیریم می توانیم بگوییم در حال حرکت به سمت یک مدینه ی فاضله هستیم در حالی که ما اکنون حتی در مدینه هم نیستیم چه برسد به فاضله که آن را با فاضل نام ها اشتباه گرفته این، چرا که جوامع ما بیشتر به جنگل شبیه هستند نه جامعه چرا که افراد آموخته اند بر اساس اعمال فشار و قدرت به پیش برد تفکر خود بپردازند نه استفاده از شعور و شخصیت اجتماعی.

منابع:
1- نقل به روش نوشتاری و مضمون / از مقاله ی چگونه مراسم اعدام را به صورت زنده از تلویزیون تماشا کنیم ؟ / امبرتو اکو / ترجمه: گلناریان / مجله ی بخارا / شماره ی 74/ صفخه ی 444-447
2- در باب کلمه ی نسل کشی / دایره المعارف ویکی پدیا / نسخه ی فارسی

منبع: سایت  باشگاه اندیشه
به نقل از: ostadepir.blogfa.com
نویسنده : سید محمد ضیغمیان

نظر شما