چگونه یک داستان تر و تازه بنویسیم؟
جادوی زاویه دید در داستانگویی
در دنیای داستاننویسی، خوانندگان حرفهای به مرور زمان به ساختارهای سنتی و تکراری داستانها آشنا میشوند و پیشبینی کردن اتفاقات یا سرنخها برایشان آسانتر میشود. این موضوع به ویژه در ژانرهای پرطرفدار مانند رمانهای پلیسی، عاشقانه، و پرحادثه صدق میکند. آنها به سرعت سرنخهای پنهان را شناسایی میکنند، مسیر داستان را حدس میزنند، و حتی پایان داستان را پیشبینی میکنند. اما این به معنای ناکارآمدی یا ضعف این داستانها نیست، بلکه نشاندهندهی چالش جدیدی برای نویسندگان است: چگونه میتوان داستانی نو و جذاب ارائه داد که خوانندگان حرفهای را نیز تحت تأثیر قرار دهد؟
چالشهای نویسندگی در هزاره جدید
آشنایی خوانندگان با شیوههای سنتی داستانگویی:
خوانندگان حرفهای به دلیل تجربه زیاد در مطالعه، به راحتی متوجه ساختارها و الگوهای تکراری در داستانها میشوند.
- مثلاً در رمانهای پلیسی، کوچکترین اشاره به یک جزئیات (مثل سنجاق سینه مادربزرگ) میتواند به عنوان سرنخ اصلی در نظر گرفته شود.
- در رمانهای عاشقانه، خوانندگان معمولاً از ابتدا میدانند که دو دلداده چگونه بر موانع عشق غلبه خواهند کرد.
کاهش تأثیرگذاری احساسات:
با افزایش تجربه خواندن، تحت تأثیر قرار دادن احساسات خواننده نیز سختتر میشود. خوانندگان دیگر به راحتی با صحنههای تعقیب و گریز یا کشمکشهای عاشقانه هیجانزده نمیشوند.
راهحل: استفاده از زاویه دید
یکی از راههای مؤثر برای بازآفرینی داستانهای آشنا و ایجاد تجربهای تازه برای خواننده، تغییر زاویه دید است. زاویه دید میتواند به داستان عمق بیشتری ببخشد و حتی اتفاقات عادی را به تجربیاتی خاص و تازه تبدیل کند.
تعریف زاویه دید در داستانگویی:
زاویه دید، چشماندازی است که از طریق آن داستان روایت میشود. تغییر راوی یا زاویه دید میتواند تأثیر زیادی بر نحوه درک و تجربهی داستان توسط خواننده داشته باشد.
نمونهای از تأثیر زاویه دید:
- داستان جنگ تروا از دیدگاه آشیل (قهرمان پیروز یونانی) و هکتور (شکستخوردهی تروایی) کاملاً متفاوت است.
- آشیل، جنگ را فرصتی برای اثبات شجاعت و افتخار میبیند.
- هکتور، جنگ را تجربهای تلخ و سرشار از شکست و از دست دادن میداند.
- هومر در اثر خود (ایلیاد و اودیسه) از زاویه دید چندگانه استفاده میکند تا هر دو دیدگاه را در روایت بگنجاند و تجربهای غنیتر به خواننده ارائه دهد.
چرا زاویه دید مهم است؟
ایجاد تجربهای تازه:
حتی اتفاقات عادی و آشنا میتوانند از طریق زاویه دید خاص، به تجربیاتی تازه و منحصر به فرد تبدیل شوند.
- مثال: روایت یک روز عادی از دید یک کودک، یک حیوان، یا حتی یک شیء میتواند کاملاً متفاوت و جذاب باشد.
افزایش عمق داستان:
زاویه دید میتواند به خواننده کمک کند تا به درک عمیقتری از شخصیتها و داستان برسد.
- مثال: روایت داستان از دید یک شخصیت منفی میتواند انگیزهها و دلایل او را برای رفتارهایش روشنتر کند.
ایجاد تنوع و جذابیت:
تغییر زاویه دید میتواند ساختار داستان را متنوعتر کند و خواننده را درگیر نگه دارد.
- مثال: استفاده از زاویه دید اول شخص، سوم شخص محدود، یا چندگانه میتواند تجربهای پویا و غیرقابل پیشبینی ایجاد کند.
نتیجهگیری
زاویه دید یکی از ابزارهای قدرتمند در دستان نویسندگان است که میتواند داستانهای آشنا را به تجربیاتی تازه و جذاب تبدیل کند. با انتخاب زاویه دید مناسب، نویسنده میتواند احساسات و تجربیات جدیدی را به خواننده منتقل کند و حتی خوانندگان حرفهای را تحت تأثیر قرار دهد. همانطور که آلیشیا راسلی اشاره میکند، جادوی زاویه دید میتواند داستانگویی را از مرزهای سنتی فراتر ببرد و تجربهای بینظیر برای خواننده خلق کند.
نظر شما