نگاه و نقدی بر ترجمه های آهنگین و منظوم قرآن
فهرست عناوین
زمانی، محمد حسن
پیشگفتار
قرآن کریم تنها کتاب آسمانی است که باید تا آخر تاریخ راهنمای جامعه بشری باشد. بهرهگیری اقوام و ملتهای گوناگون از قرآن کریم با توجه به زبانهای مختلفی که دارند متوقف بر فهم آنان از معارف قرآن است که جز از راه آشنایی با زبان عربی یا ترجمه قرآن به زبانهای آنان میسّر نیست.
گرچه معارف والا و قوانین حیاتبخش قرآن و نیز پندها و حکمتهای انسانساز این کتاب آسمانی نقش اصلی اعجاز قرآن را ایفا میکنند و همین ویژگیهای عمده موجب گرایش بسیاری از اندیشمندان تاریخ به قرآن و اسلام گشته است، اما نمیتوان سهم آهنگ و وزن و آوای آیات قرآن را در جذب قلوب و تأثیرگذاری در دلها نادیده گرفت. قرآن نه نظم است و نه نثر، بلکه سبکی است ابداعی میان نظم و نثر، که این خود یکی از جلوههای اعجاز قرآن به شمار میرود. آهنگ آیات سوره شمس ویژگی خاصی دارد و وزن آیات سوره فیل از وزن و آوای آیات سوره طارق متمایز است.
بدیهی است ترجمه آیات قرآن به صورت نثر خالص که فاقد ویژگی آوایی باشد، تا حدودی از جذابیت ترجمه و تأثیر آن در قلوب میکاهد. البته آرزوی پرواز مرغ هنر بهسوی قلّه بلند آوای قرآن آرزوی خامی است که هرگز دسترسی به آن ممکن نیست، ولی در حد امکان میتوان ترجمه آیات را با وزن و آوایی متناسب با وزن آیات یا محتوای آنها منعکس کرد که دارای جذبه و تأثیر عمیقتری باشد. لذا شایسته است هنرمندانی که از ذوق سرشار و هنر سرودن شعر و نوشتن سجع برخوردارند، از ذوق و هنر خود بهرهگیرند و تا حدّی در انتقال ویژگیهای هنری و فرهنگی قرآن به مسلمین سهیم باشند.
البته این رسالت در قرون اولیه صدر اسلام بیشتر مورد توجه قرآنشناسان و مترجمان قرآن بوده است، زیرا ــ چنان که بعدا خواهیم گفت ـ اولین ترجمههایی که در قرن چهارم هجری از قرآن انجام شده غالبا ترجمههایی آهنگین و موزون بوده است.
ذکر این نکته لازم است که ترجمه آوایی و منظوم در زبان غیر فارسی نیز کم و بیش انجام گرفته است که به عنوان نمونه میتوان از ترجمه منظوم سندی، ترجمه منظوم هندی، ترجمه ترکی و ترجمه آوایی انگلیسی آرتور آربری نامبرد. اما گوی سبقت را در این میدان، ایرانیان از دیگر ملل مسلمان ربوده و از قرن چهارم تا چهاردهم هجری آثاری را از خود به یادگار گذاشتهاند. ما در این مقال به معرفی و نقد این ترجمهها در دو فصل: ترجمههای آوایی و ترجمههای منظوم میپردازیم:
1
فصل اول: ترجمههای آوایی
ترجمه آوایی ترجمهای است که وزن و قافیه معینی ندارد اما نثر ساده هم نیست، بلکه جملهها دارای آهنگی سازگار هستند و از آوای مشترکی پیروی میکنند که گاه در شعرنو تجلّی میکند. این ترجمهها عبارتند از:
1. ترجمهای آهنگین از دو جزء قرآن
در دهههای اخیر، هنگام تخریب بنای قدیمی کنار گنبد امام رضا(ع) از لای دیوار دو جزء از قرآن با ترجمه آهنگین پیدا شد که در ردیف اسناد کهن فن ترجمه قرآن و زبان فارسی قرار گرفت. مرحوم دکتر احمد علی رجایی بخارائی در سال 1350 این ترجمه را تصحیح و چاپ کرد. مترجم که احتمالاً در قرن سوم هجری میزیسته سعی کرده است ترجمهای مسجّع و موزون از آیات قرآن عرضه کند و تا حدودی موفق شده است. این موفقیت هنگامی قابل تصدیق میشود که بدانیم وی در عصری دست به اینگونه نگارش زده که هنوز آثار ارزشمندی که بعدها جزو شاهکارهای نظم و نثر فارسی به شمار آمد، تألیف نشده بود. دکتر رجایی که در مقدمه همین کتاب تلاش وافر کرده که غنای زبان فارسیِ سه قرن اول اسلام و قبل از اسلام را اثبات کند، جز استشهاد به تک بیتهایی متفرق و مشکوک، سندی دیگر نیافته است.
2
خصوصیات این ترجمه
1. این ترجمه حدود دو جزء از قرآن از آیه 61 سوره یونس تا آخر آن و سورههای هود، یوسف، رعد و سوره ابراهیم تا آیه 25 را در بردارد و میتوان حدس زد که بقیه آن هم انجام گرفته و موجود بوده و به تدریج مفقود شده است.
2. ترجمه هر یک یا دو جمله، پس از متن عربی آیه و به دنبال آن نوشته شده است.
3. ترجمه نه تحت اللفظی دقیق است و نه توضیحی و تفسیرگونه، بلکه نوعی ترجمه آزاد است؛ اما در همین سبک هم یکنواخت نیست، زیرا گاه ترجمه دقیقتر میشود و گاه آزادتر، و احیانا نظر مترجم با ترجمه عجین میگردد.
4. دکتر رجایی درباره تاریخ این ترجمه چنین مینگارد:
«زمانِ این ترجمه با توجه به لغات بسیار کهن متن و طرز جملهبندی و علائم نسخهشناسی چون خط و کاغذ و شیوه نگارش، به گمان اینجانب اواخر قرن سوم یا اوایل قرن چهارم هجری است و در این روزگاران راه شعر عروضی فارسی هنوز هموار نشده بوده است».1
5. مترجم و صاحب این اثر ارجمند شناخته نشده است؛ اما از متن ترجمه پیداست که فردی عالم و دقیق النظر بوده و به رغم اینکه از اولین مترجمان بوده، در ترجمهاش غلط محتوایی به چشم نمیخورد.
نمونههایی از این ترجمه آهنگین:
( وقال فرعون ائتونی بکل ساحرٍ علیم
فرعون گفت: برمن آرید
جادو استاد هر چند توانید
فلمّا جاء السحرة قال لهم موسی القوا ما انتم ملقون
چو استادان حاضر گشتند
موسی گفت: یک بار برهانی
فلمّا القوا قال موسی ما جئتم به السحر انّ اللّه
چو ایشان آن را یکسر بنهادند
موسی گفت: کنون بینی که اللّه
سیبطله ان اللّه لا یصلح عمل المفسدین2
این را چون حبطه گرداند
ز اللّه شما یاری نیاوی.
فلما جاء امرنا جعلنا عالیها سافلها
فرمانم را وقت در رسید
دمار از آن شهر برآمد
وامطرنا علیها حجارة من سجیل منضود
هرجای که بُدند یکی ازیشان
سنگی چو خشت بر سر آمد
خانمنهاشان زیر و زبر آمد
آن خاکساران وان نگوساران
کردیم همه را ما سنگ باران
مسوّمة عند ربک
بر هر سنگی خطها کشیده
پیوسته شده بامر رحمن
وما هی من الظالمین ببعید3
این شومی و این عذاب هر دو
بس دور مدار ازین پلیدان
و الی مدین اخاهم شعیبا
پیغام دادیم باهل مدین
برادرشان شعیب ما را
قال یاقوم اعبدوا اللّه ما لکم من اله غیره
گفتا: جمله بدو بگروید
معبود مگوی بجز خدای را
ولا تنقصوا المکیال والمیزان انی اریکم بخیر
مسنجید کم و کم مپیمایید
من میبینم نعمت شما را
3
و انی اخاف علیکم عذاب یوم محیط
زان روز بزرگ میبترسم
که خصمان در گیرند گرد شما را
فلما سمعت بمکرهن ارسلت الیهن واعتدت لهن متّکأً
زلیخا چو شنید حدیث ایشان
ببهانه آن ضیافتی ساخت
ایشان را خود مهمان خواند
در آن مهمانی تکلفی کرد
مرایشان را خود دستها اوکند
واتت کل واحدة منهن سکینا
از میوه تر مجلس آراست
مر هر یک را کارد فرادست داد
تقوی یوسف معلوم می کرد
وقالت اخرج علیهن فلما رأینه اکبرنه
آوازش داد برو بیرون شو
تا یک یک زن در اونگه کرد
وقطعن ایدیهن
چندانی بود کاو را بدیدند
آن هیبت او نیک اثر کرد
وقلن حاش للّه ما هذا بشرا
دست ببریدند خبر نبدشان
حاشا للّه گر او گناه کرد
ان هذا الا ملک کریم
فساد از او صورت نبندد
فریشته مینامش باید نظر کرد4
4
2. متنی پارسی از قرن چهارم هجری
این ترجمه نیز که اصل آن در گنجینه قرآنهای نفیس آستان قدس رضوی نگهداری میشود به همت مرحوم دکتر رجایی با همین نام توسط انتشارات آستان قدس چاپ شده است. ظاهرا تدوین این ترجمه پس از نگارش ترجمه تفسیر طبری بوده، زیرا عبارات و مطالب برگرفته از آن تفسیر است. اما امتیازی که بر آن دارد موفقیت نسبی در ایجاد سجع و آهنگ در ترجمه برخی آیات است. گرچه شاید نتوان موفقیت مترجم را در آهنگ و سجع با سجع نویسان بعدی ترجمه قرآن مقایسه کرد، چرا که سجع آن تا حدودی ضعیف است، اما از باب «الفضل لمن تقدم» میتوان وی را از پیشکسوتان ترجمه مسجع قرآن به شمار آورد.
دکتر سید حسن سادات ناصری در کتاب هزار سال تفسیر فارسی، از متن یاد شده ترجمه سورههای تکویر، طارق، لیل، زلزال، قارعه و انشراح را به عنوان نمونه ذکر کرده است.
سوره انشراح به صورت زیر ترجمه شده است:
الم نشرح لک صدرک نه فراخ گردانیدیم دل تو را؟
و وضعنا عنک وزرک و فرونهادیم از تو بار گران تو را
الذی انقض ظهرک آنکه فرو شکست پشت تو را
و رفعنا لک ذکرک و بلند گردانیدیم تو را، نام تو را
فان مع العسر یسرا هر آینه با هر سختی آسانی است
ان مع العسر یسرا با هر سختی آسانی است
فاذا فرغت فانصب چون بپردازی رنج بر دعا کردن
و الی ربک فارغب و سوی خداوند خویش رغبت کن.5
5
3. تفسیر نسفی
این تفسیر مختصر که در دو جلد چاپ شده، تألیف امام ابوحفص نجم الدین عمر بن محمد نسفی (468-538) است که در اوایل قرن ششم هجری تألیف شده و از تفاسیر کهن قرآن کریم است. این تفسیر گرانقدر حدود 8 قرن در کتابخانههای شخصی محبوس بوده و جز معدود شخصیتهایی که نسخههایی خطی از آن داشتهاند کسی از آن بهره نمیبرده است. در سال 1340 به همت دکتر عزیزاللّه جوینی در کتابخانه آستان قدس رضوی مورد شناسایی قرار گرفت و پس از تتبع و یافتن نسخههای دیگری از آن در کتابخانههای بزرگ ایران و دیگر کشورهای اسلامی، توسط ایشان تصحیح و به زیور طبع آراسته گشت و اخیرا توسط سازمان اوقاف و امور خیریه منتشر شده است.
6
ویژگیهای تفسیر نسفی
معرفی تمام ویژگیهای تفسیر مزبور بحث گستردهای را میطلبد که از حد این مقال بیرون است. ما در این جا برآنیم که تفسیر یاد شده را تنها از جنبه آوایی مورد بررسی قرار دهیم؛ از این رو به برخی از ویژگیهای آن از این بُعد میپردازیم:
1. ترجمه و تفسیر فارسی با نثری ادبی و زیبا تدوین شده و در همه عبارات آن به نوعی نکات و ظرایف ادبی به کار رفته است.
2. مترجم در موارد بسیار، از سجع بهره جسته و پایان جملات را به پیروی از قرآن همگون کرده است. به نمونههای زیر بنگرید:
واضرب لهم مثلاً رجلین...
و پیدا کن مر ایشان را داستان دو مرد که برادران بودند و از اسرائیلیان بودند یکی مؤمن پیدا نام وی یهودا و یکی کافر منحوس نام وی قرطوس.
و عباد الرحمن الذین یمشون علی الأرض هونا
و بندگان خاص خداوند آنهااند که میروند به زمین نرم و آهسته،
واذا خاطبهم الجاهلون قالوا سلاما6
و چون خطاب کنند به ایشان نادانان، سخن خوب گویند و بایسته.
و هوالذی مرج البحرین و وی آن خدایی است که روان کرد دو دریا را
هذا عذب فرات این یکی خوش و گوارنده
وهذا ملحٌ اجاج و این یکی شور و طلخ (کذا ) و گزنده
وجعل بینهما برزخا و کرد میان ایشان بازدارنده
وحجرا محجورا 7و پرده پوشیده کرد بر هر بیننده.
بسم اللّه الرحمن الرحیم
تبت یدا ابی لهب وتب زیان کار باد دو دست ابولهب و شده است زیانکار.
مااغنی عنه ماله و ما کسب سود ندادش مال وی و آنچه ورزید از فرزندان بسیار.
سیصلی نارا ذات لهب هر آینه درآید به آتش با افرازه و زنش با وی یار
وامرأته حمالة الحطب آن زمودهگری نابکار و گویند آن برنده پشته خار وافکنده بر راه رسول مختار
فیجیدها حبل من مسد در گردن وی رسنی از لیف تافته استوار از بهر این کار وبردن این یار
و گویند: در گردن وی بُوَد آن سلسله که به وی میبندند دردوزخ اعناق کفار.
7
4. تفسیر کشف الأسرار و عُدّة الأبرار
مؤلف: ابوالفضل رشید الدین میبدی، سال تألیف 520 ق.
مرحوم علی اصغر حکمت با کشف نسخههای خطی این تفسیر و اقدام به تصحیح آن، برای اولین بار در سال 1325 خدمت بزرگی به جهان اسلام کرد و این تفسیر را در ده جلد منتشر ساخت.
میبدی خود در معرفی این تفسیر میگوید:
«تفسیر شیخ الاسلام ابی اسماعیل عبداللّه بن محمد الانصاری را مطالعه نموده و چون آن را در نهایت ایجاز و غایت اختصار دیده به بسط و تفصیل آن همت بسته و در سال 520 ق این کتاب را تألیف نموده و آن را کشف الاسرار و عدة الابرار نام نهادم».
ظاهرا اصل تفسیر خواجه عبداللّه در دسترس نیست و اگر تتبعی در مخازن خطی کتابخانههای بزرگ جهان از این کتاب صورت بگیرد دور نیست که نسخه یا نسخههایی از آن یافته شود و از این رهگذر مشعلی نو فرا راه مشتاقان قرآن و عرفان قرار گیرد.
میبدی در روش تدوین این تفسیر مینویسد:
«شرط ما در این کتاب آن است که مجلسها سازیم در آیات قرآن بر ولا، و در هر مجلس سه نوبت سخن گوییم.
اول: پارسی ظاهر بوجهی که هم اشارت به معنی دارد و هم در عبارت غایت ایجاز بود. دیگر نوبت، تفسیر گوییم بر وجوه معانی و قرائات مشهور، و سبب نزول و بیان احکام و ذکر اخبار و آثار و نوادر که تعلق به آیت دارد و وجوه و نظایر و مایجری مجراه. سه دیگر نوبت، رموز عارفان و اشارات صوفیان، و لطائف مذکران».
میبدی نوبتهای اول و دوم را تقریبا در همه آیات آورده اما نوبت ثالثه را تنها در برخی آیات مطرح کرده است. در مواردی که نوبت ثالثه را نیاورده، برداشتهای عرفانی و پندهای حکیمانه را لا به لای مطالب نوبت دوم مطرح کرده است. گاه نیز در نوبت سوم کلمات مسجع خواجه عبداللّه انصاری و اشعار سنایی و یا مطلبی از «پیر طریقت» آورده که درست مشخص نیست مقصود وی از پیر طریقت مرشدی خاص بوده و یا اشاره به شخص خودش دارد و یا این که پیری نا معلوم را در نظر گرفته و آنچه را شایسته است یک پیر بگوید از قول او نقل کرده است.
گرچه نثر ترجمه آیات در تفسیر مزبور نثری است ساده و آهنگ و سجع خاصی در آن به کار نرفته، اما وجود جملات فراوان آهنگین و مسجع در تفسیر و برداشتهای حِکَمی و عرفانی از آیات در سراسر مجلدات، میتواند این تفسیر را در زمره ترجمه و تفسیرهای مسجع و موزون قرآن قرار دهد.
8
نمونههایی از تعابیر آهنگین و مسجع تفسیر کشف الاسرار
1. قولوا آمنا باللّه وما انزل إلینا...
النوبة الثالثه... فرمان خداوند عالم است، خداوندی سازنده، نوازنده، داننده، دارنده، بخشنده، پوشنده، دلگشای، رهنمای، سرآرای، مهرافزای، غالب فصل، ظاهر بذل، سابق مهر، دائم ستر، خداوند جهان، دانای آشکار و نهان، دائم به ثنای خود، قائم به سزای خود، نه افزود و نه کاست، همه آن بود که وی خواست...8
2. یخرجهم من الظلمات الی النور
و لکن میدان که نه در هر صدفی بود گوهر، و نه در هر شاخی میوه و ثمر، و نه در هر چاهی یوسف دلبر، و نه بر هر کوهی موسی انور، و نه در هر غار احمد پیغمبر.9
3. خدای را عز وجل هم فضل است و هم عدل. اگر عدل کند رواست، ور فضل کند سزا است و نه هر چه در عدل روا است در فضل سزا است، که هر چه از فضل سزا است در عدل روا است.
یکی را به فضل خواند و حکم او را است یکی را به عدل راند و خواست او را است. نیک آن است که فضل بر عدل سالار است و عدل در دست فضل گرفتار است. عدل پیش فضل خاموش و فضل را حلقه وصال در گوش.10
9
5. ترجمه آقای محمد مهدی فولادوند
ترجمه آقای فولادوند از بهترین ترجمههایی است که در دهههای اخیر منتشر شده است، زیرا بین دقت در ضوابط ترجمه و انتقال دقیق معانی آیات و نیز زیبایی و سلیس بودن و روانی ترجمه جمع کرده است.
گرچه ترجمه ایشان نثر خالص است، اما جسته و گریخته قریحه ایشان شکوفا شده و سجع و آهنگ از قلم ایشان نمودار شده است.
مترجم در مؤخرهای که بر ترجمهاش افزوده، اشارهای به این مطلب کرده و از ترجمه آهنگین سوره حمد و توحید نام برده است. اما به نظر میرسد که در ترجمه همه آیات این دو سوره نتوانسته است سجع و وزن را منعکس کند. ایشان سوره حمد و توحید را این چنین ترجمه کرده است:
سوره حمد:
به نام خداوند رحمتگر مهربان
ستایش خدا را که پروردگار جهانیان
خداوند رحمتگر مهربان
مالک و پادشاه روز جزا است
تو را میپرستیم تنها و بس
بجز تو نجوییم یاری ز کس
به راه راست ما را راهبر باش
راه آنانی که برخوردارشان کردهای، همانان که نه در خور خشماند و نه گمگشتگان.
سوره توحید:
به نام خداوند رحمتگر مهربان
بگو او خدایی است یکتا،
خدای صمد،
نه کس را زاده،
نه زاییده از کس،
و او را هیچ همتایی نباشد.
گاه نیز آقای فولادوند توانسته است تک آیاتی را به صورت ترجمه مسجع منعکس نماید، مانند:
یا ایها المدثر ای کشیده ردای شب برسر
یا ایها المزمل ای جامه به خویشتن فرو پیچیده
اقتربت الساعة وانشق القمر نزدیک شد قیامت و از هم شکافت ماه
یکی از ترجمههای بسیار موفق ایشان ترجمه بخشی از سوره تکویر است، بدین قرار:
اذا الشمس کورت آنگاه که خورشید به هم در پیچد
واذا النجوم انکدرت و آنگه که ستارگان همی تیره شوند
واذا الجبال سیرت و آنگاه که کوهها به رفتار آیند
واذا العشار عطلت وقتی شتران ماده وانهاده شوند
واذا الوحوش حشرت و آنگه که وحوش را همیگردآرند
واذا البحار سجرت آنگاه که دریاها جوشان گردند
واذا النفوس زوجت و آنگاه که جانها به هم در پیوندند
واذا الموؤدة سئلت پرسند چو زان دخترک زنده به گور
بای ذنب قتلت به کدامین گناه کشته شده است؟
واذا الصحف نشرت و آنگاه که نامهها ز هم بگشایند
واذا السماء کشطت و آنگاه که آسمان ز جا کنده شود
واذا الجحیم سعرت و آنگه که جحیم را برافروزانند
واذا الجنة ازلفت و آنگه که بهشت را فرا پیش آرند
علمت نفس ما احضرت هر نفس بداند چه فراهم دیده
فلا اقسم بالخنس نه نه، سوگند به اختران گردان
الجوار الکنس [کز دیده] نهان شوند و از نو آیند
10
واللیل اذا عسعس سوگند به شب چو پشت گرداند
والصبح اذا تنفس سوگند به صبح چون دمیدن گیرد
ترجمه بقیه سوره غیر موزون است.
6. آوای قرآن
(ترجمه 2 جزء آخر قرآن به صورت مسجع و موزون)
این ترجمه آهنگین که توسط آقای محمود صلواتی انجام گرفته و در سال 1372 توسط نشر تفکر قم منتشر شده احیای سبک موزون مترجمان کهن قرآن است که به شیوهای نو نگارش یافته و شایسته ادامه است.
این ترجمه در بین دیگر ترجمههای آهنگین دارای دو امتیاز و چند نقیصه است.
11
امتیازات
1. دقت نسبی در صحت ترجمه و توجه مترجم به نکات ریز آیات. توجه به یک نمونه (ترجمه سوره زلزال) نشانگر این ویژگی است:
بسم اللّه الرحمن الرحیم
اذا زلزلت الأرض زلزالها در آندم که لرزد زمین شگفت لرزهاش
و اخرجت الأرض اثقالها و ریزد برون از زمین بارهاش
وقال الانسان مالها و انسان بگوید: چه آمد سرش؟
یومئذ تحدث اخبارها در آن روز گوید زمین خبرهای خویش
بان ربک اوحی لها که پروردگارت بدو آگهی دادهاست
یومئذ یصدر الناس اشتاتا در آن روز مردم پراکنده سر برکشند که لیروا اعمالهم اعمالشان را نمایندشان
فمن یعمل مثقال ذرة خیرا یره پس آن کس که یک ذرّه نیکی نموده است آن را ببیند
و من یعمل مثقال ذرة شرا یره و آن کس که یک ذرّه زشتی نموده است آن را ببیند.
2. میزان موفقیت مترجم در ایجاد سجع و وزن در ترجمه آیات بیش از دیگر مترجمان بوده است، زیرا مترجمان آوایی که قبلاً نامشان برده شد و نمونههایی از ترجمه آنان ارائه گردید، تنها در بخشهایی محدود توانسته بودند سجع را در ترجمه منعکس کنند؛ برخلافِ این ترجمه که در بیشتر سورههای دو جزء آخر آن سجع و وزن مطلوب ارائه شده است. نمونههایی از آن را خواهیم دید.
12
نقصها
1ـ عدم مطابقت کامل ترجمه با متن. به نمونههای زیر بنگرید:
الف. ما اغنی عنه ماله و ما کسب نه مال او بکار آمدش نه آنچه داشت.
بهتر بود «کَسَبَ» که فعل ماضی است اینگونه ترجمه میشد: (... نه آنچه را به دستآورد).
ب. الذین هم یراءُون آنان که ریاکارند.
بهتر بود فعل «یراءُون» به صورت مضارع (ریا میکنند) ترجمه میشد.
ج. حذف حروف و ادات عربی، مانند نادیده گرفتن حرف «ف» در:
فلیعبدوا ربّ هذا البیت بباید آنکه صاحب این خانه را بپرستند.
د. حذف حروف تأکید در ترجمه، مانند ترجمه نکردن نون تأکید ثقیله و لام تأکید در:
ثم لتسئلُنّ یومئذ عن النعیم سپس در آن هنگام از نعمتها سؤال میگردید.
ه··. اقرء باسم ربک الذی خلق بخوان بنام خدایت که در وجود دمید.
بهتر بود کلمه «خلق» ترجمه میشد به «آفرید»، زیرا خود «وجود» دَم خداست که در ماهیات متصوره دمیده میشود، نه آن که وجود یک تحقق قبل از دمیدن داشته و خداوند در آن دمیده باشد.
2ـ گاهی مترجم به جای ترجمه کلمه عربی به واژه فارسی، عین کلمه عربی را در ترجمه آورده که موجب ابهام شده است، مانند کلمه «کوثر» و «ابتر» در سوره کوثر که چنین ترجمه شده است:
همانا ما به تو بخشیدهایم کوثر... دشمن تو است بیگمان ابتر
3ـ ناکامی در ایجاد سجع و وزن
مترجم گرچه کتاب خود را ترجمه موزون نامیده اما در تعدادی از سورهها ناکام مانده و ترجمهاش فاقد سجع و وزن شده است، مانند ترجمه سوره عبس و سوره تکویر (که حتی برخی از مترجمان دیگر مانند آقای فولادوند در ایجاد سجع و وزن در آن موفق بودهاند) و سوره حمد. به عنوان نمونه، ترجمه ایشان از سوره حمد را ملاحظه کنید:
ستایش خدای راست پروردگار جهانیان
آن بخشاینده مهربان
خداوند روز جزا
تنها تو را میپرستیم و یاری از تو میجوییم
ما را به راه راست هدایت کن
راه آنانکه نعمتشان دادی نه راه غضب شدگان و نه گمراهان.
در این جا برای این که اندکی از زیباییهای نثر موزون ترجمه مذکور را منعکس نموده باشیم به نقل قسمتی از ترجمه سوره نبأ میپردازیم:
عمّ یتسائلون از چه میپرسند مردم؟
عن النبأ العظیم زان خبرِ بس بزرگ
الذی هم فیه مختلفون زان خبر که برسرش دارند آنان اختلاف
کلاّ سیعلمون هرگز، بزودی نیک میدانند
ثم کلا سیعلمون باز هم هرگز، بزودی نیک میدانند
الم نجعل الأرض مهادا آیا ما نگرداندیم زمین را همچو گهواره
والجبال اوتادا و بر آن کوهها میخها
وخلقناکم ازواجا و شما را آفریدیم جفت
وجعلنا نومکم سباتا و گرداندیم خوابتان را مایه راحت
و جعلنا اللیل لباسا و گرداندیم شب را بر شما پوشش
13
و جعلنا النهار معاشا و گرداندیم روز را وقت تلاش و کار
وبنینا فوقکم سبعا شدادا و بر بالایتان افراشتیم هفت آسمان محکم
و جعلنا سراجا وهاجا و افروختیم چراغی سخت رخشنده
وانزلنا من المعصرات ماءً ثجاجا و از برهَم فشردهها فرستادیم ما باران ریزنده
لنخرج به حبا ونباتا که رویانیم با آن دانه و سبزه
وجنات الفافا و بستانهای در هم شاخه گسترده
ان یوم الفصل کان میقاتا همانا وعدهگاه خلق در روز جداسازی است
یوم ینفخ فی الصور فتأتون افواجا همان روزی که در صور بردمند سپس فوج فوجآیید
وفتحت السماء فکانت ابوابا و از هم باز گردد آسمان، گردد همه درها
وسیرت الجبال فکانت سرابا و کوهها راه افتند و سراب مانند
ان جهنم کانت مرصادًا جهنم در چنین روزی کمینگاه است
للطاغین مابا برای سرکشان جای است...
14
فصل دوم: ترجمههای منظوماسرار المعارف است که توسط انتشارات اقبال چاپ شده است
مرقد وی در خانقاه معروف واقع در خیابان صفیعلی شاه نزدیک میدان بهارستان تهران است. او کل این 38 هزار بیت را در 2 سال سروده که شگفتانگیز است. او خود در این باره چنین میگوید:
شاید ارگویم سپاسش صبح و شام نعمت خود بر صفی کرد او تمام
که به نظم این نامه آمد در دو سال جز عنایات این نبود از ذوالجلال
یا گمان هیچکس از بخردان کی مرا این بود هرگز در گمان
بل به عمری تا که لب بر جان رسد که دو سال این نامه بر پایان رسد
در ششم سال ابتدا این نامه گشت چون هزار و سیصد از هجرت گذشت
گشت ختم از عون رب العالمین در هزار و سیصد و هشت اینچنین
بنابراین، کتاب را در 1306ق آغاز کرده و در 1308ق به پایان رسانده است.
15
ویژگیهای این تفسیر
1. ترجمه آیات قرآن با نثر ساده و تحت اللفظی و نسبتا دقیق نگاشته شده و زیر متن عربی آیات شریفه قرآن آمده است.
2. مفسر پس از ذکر چند آیه مربوط به هم و ترجمه منثور آنها به ترجمه منظوم آیات به صورت آزاد پرداخته و در لا به لای ترجمه، توضیحات تفسیری و تاریخی و شأن نزول آیات را آورده است. به عنوان نمونه به سرودههای ذیل توجه کنید:
سوره نصر:
بسم اللّه الرحمن الرحیم
اذاجاء نصر اللّه والفتح
هم زمان فتح مکه بر شما چونکه یاری کردن آید از خدا
ورأیت الناس یدخلون فی دین اللّه افواجا
فوج فوج آیند هر روز از فرق چون ببینی مردمان در دین حق
نیست شک در آنچه معهود خدا است وعده حق بر تو خواهد گشت راست
فسبح بحمد ربک
هر دم از پروردگارت بیقیاس پس تو کن تنزیه مقرون بر سپاس
واستغفره انه کان توابا
که بود توبه پذیر از بنده رب هم کن آمرزش ز فضل او طلب
سوره زلزال:
بسم اللّه الرحمن الرحیم
اذا زلزلت الارض زلزالها
باز جنبانیدن سخت از یقین چونکه جنبانیده گردد این زمین
واخرجت الارض اثقالها
بارهای خود که دارد در کمون زانکه چون ارض از خود اندازد برون
که بُد آنها موجب طغیان و رنج یعنی اموات و دفائن کان و گنج
وقال الانسان مالها
چیست او را که بجنبد اینچنین؟ آدمی گوید در آن حال این زمین
یومئذ تحدث اخبارها
بدهد اخبار از عملها تن به تن مر زمین آن روز آید در سخن
بازگوید بیتأمل مو به مو هرچه هر کس کرده اندر پشت او
ماند از خجلت به کام آوازها اوفتد از پرده بیرون رازها
بان ربک اوحی لها
خود بان ربک اوحی لها ارض آید پس به عرض حالها
3. صفیعلی شاه که شیعه دوازده امامی بوده، اعتقادش به امامت و عشقش به سید الاوصیاء امیرالمؤمنین(ع) و نیز خاتم الاوصیاء حضرت مهدی(عج) در موارد گوناگونِ تفسیر وی درخشندگی خاصی دارد. وی گرچه در صدد تتبع کامل نبوده تا در تفسیر خود همه آیاتی را که به نحوی به امامت مربوط میشود مورد بحث قرار دهد، اما در دهها مورد از این گونه آیات، تفسیر آنها را بر اساس دیدگاه ولایی و شیعی به نظم آورده است، که تفسیر آیه اکمال دین و اتمام نعمت، دوام خلافت اللهی حضرت آدم در امامان اهل بیت(ع) و حضرت مهدی(عج)، ایمان ابوطالب، تفسیر «فجعله نبسا وصهرًا» به فاطمه(ع) و علی(ع)، بیان مصادیق «الذین انعم اللّه علیهم من النبیین والصدیقین والشهداء والصالحین»، انگشتر بخشیدن علی(ع) در رکوع، و موارد دیگر را میتوان به عنوان نمونه نام برد. برای مثال، به ذکر دو نمونه اکتفا میشود:
1. و من یطع اللّه والرسول فاولئک مع الذین انعم اللّه علیهم من النبیین والصدیقین والشهداء والصالحین وحسن اولئک رفیقا (نساء 72 ) .
16
....... .......
برگزیده بر عباد این چار را کرده حق بر چهار قسم اخیار را
در حریم قرب دمساز ویاند انبیا که محرم راز ویاند
دیده ز اشیا سرّ سلطان وجود صادقان اهل عیاناند و شهود
در ره او داده جان و مال خویش وان شهیدان رسته از آمال خویش
کرده واحد هم خود در طاعتش صالحان بر پاس امر حضرتش
هم ز صدیقین مرادش حیدر است از نبییّن قصد او پیغمبر است
جامعند این دو در اوصاف فرق گر به لفظ جمعشان بستوده حق
خاصه بحری کو ز گوهرهاست پر بحر گویی کافی است از ذکر دُرّ
پرده چشم دو بین را پاره کن یک علی گو کار خود یکباره کن
هر نبی و هر ولی را نور عین از شهیدان شد اشارت بر حسین
بر وجوب لطف از حق دائمند صالحان اولاد او تا خاتماند
وین ولایت در مدار قائم است هر زمانی را ولیّی لازم است
جمله یک نورند گرچه صد تناند صد چراغ از شمع واحد روشناند
برفروزی در سرا و دشت و باغ میتوانی کز چراغی صد چراغ
بی ز شعله نیست ممکن انتقال شرط نقلش لیک باشد اشتعال
همچنین تا اصل آن ذات العلی11 اشتعال آن اتصال است از ولی
2. قلنا اهبطوا منها جمیعا فامّا یأتینّکم منی هدی فمن تبع هدای... (بقره 37 )
یافت چنگ بوالبشر راز دگر بشنو از قلنا اهبطوا راز دگر
در زمین تا باشد او غوث و پناه شد خلیفه بر زمین یعنی که شاه
این خلافت اهل بیت و آل او همچنین یابند از دنبال او
تا به مهدی کو است اکنون شاه دل هست هر دور این خلافت مستقل
میکند گردش فلک بر دور او دور دورِ مهدی است و طور او
در فدای مهدی صاحبدلید ای هدایت پیشگان گر قابلید
بر فلک در دوره مهدی مهید ای خلیفهزادگان گر آگهید
اندر این غیبت ظهور ذوالمن است غیبت او غیبت جان در تن است
کاین بدن در اهتزاز جان بود جنبش اعضا دلیل آن بود
وز عیان بیحضور آن غایب است تا خدا هادی است مهدی نایب است
دورها دائر به وی تا سرمد است مهدی آخر زمان خود احمد است
تا هنوز او آدم است و خاتم است ز آدمِ اول که قطب عالم است
از محمد متصل تا آدم او بود آدم مهدی و هم خاتم او
دوره او قائم است و دائر است همچنین تا این زمانی کآخر است
هست در هر دورهای شاه و امام آنکه اعلی رتبه باشد در مقام
رهروان را در زمین شمع است او صاحب فرق از پس جمع است او
رهبر است و قبله افلاکیان از خطاب اهبطوا بر خاکیان
4. بارزترین خصیصه تفسیر مزبور اشتمال آن بر پند و اندرزهای اخلاقی برگرفته از آیات قرآنی و نیز تحلیلهای فلسفی و حِکَمی تعداد زیادی از آیات ربانی و نیز برداشتهای عرفانی و عرضه جذبات عاشقانه به بهانه آیات عبادی است که مطالعه آنها نه تنها موجب تأثیر پذیری نفس انسان از مواعظ قرآنیه اوست بلکه با وزیدن نسیم عشق الهی روح انسانی را سرمست حب ربانی کرده و نشاطی به خواننده میبخشد که سبکی روحش را از وابستگی تعلقات مادی احساس میکند.
17
اکنون شایسته است نمونهای چند از سرودههای تفسیری و حکمتآمیز او عرضه گردد:
1. سوره توحید
بسم اللّه الرحمن الرحیم، قل هو اللّه احد، اللّه الصمد، لم یلد ولم یولد ولم یکن له کفوا احد.
ذات بحت و بود محض است آن احد گفتهاند ارباب تحقیق و خرد
وز عروض و لاعروض و هر رسوم فرد و مطلق از خصوص و از عموم
نه بود وصف و نشان او را نه نام مطلق است اعنی ز قید خاص و عام
در حجاب لاتعین مختفی است جمله ز او آثار کثرت منتفی است
2. سوره انشراح
بسم اللّه الرحمن الرحیم، الم نشرح لک صدرک، ووضعنا عنک وزرک، الذی انقض ظهرک و رفعنا لک ذکرک، فان مع العسر یسرا، ان مع العسر یسرا، فاذا فرغت فانصب، و الی ربک فارغب.
تا نباشد منکدر آئینهات ما نبگشادیم آیا سینهات
که شکسته بود پشتت را خود آن بر گرفتیم از تو آن بار گران
....... .......
باز گشتن سوی فرق و انفصال عارفان گویند کز جمع وصال
دل شود از چشم سوزن تنگتر بس گران باشد به ارباب بصر
بود بر وی سخت بس ضبط حدود پس چو برگشت او در این کون و شهود
تا نباشد تنگ او را قلب و خو حق مساوی کرد فرق و جمع او
سهل کرد از بهر فرقش کردگار آنکه بر دوشش زهجران بود بار
سوی فرق از جمع «او ادنی» سپس همچو آمد احمد شیرین نفس
در مقام فرق جمعش حاصل است دید حاضر شاه جان اندر دل است
و این است مخصوص ولیّ دستگیر وحدت اندر کثرت این است ای فقیر
زیستن در دارِ تن بودش محال مصطفی را گر نبود اینگونه حال
هیچ اگر دانی مقام واصلین «ووضعنا عنک وزرک» باشد این
تصوف
صفیعلی شاه به دلیل انتحال به تصوف و طریقت شاه نعمت اللّه ولی و گرایش شدید صوفیانه، اندیشههای صوفیگرایانه را نیز در موارد متعددی از تفسیر منظوم خویش ابراز کرده است. مطرح شدن موضوعات فلسفی در این تفسیر از قبیل: وحدت وجود، تعدد عوالم، قوس نزول و صعود، منازل تکامل سالک، مقام جمع و فرق، جایگاه خلیفة اللّه در ولایت تکوینی، تجلیات ذات، وحدت در کثرت و بالعکس، اطلاق ذات حق از تقید و حتی قید اطلاق، مقام لاتعین، ذات بحت و وجود محض بودن خداوند و تجرد آن از رسم و عرض و ماهیت، عشق مبدأ گرایی فطری انسان و امثال آن نشانگر سعه دانش فلسفی و عرفانی وی است.
وی یکی از شاگردان رحمتعلی شاه عارف متصوف و بزرگترین قطب طریقت شاه نعمت اللهی قرن 13 بود. پس از رحلت رحمتعلی شاه سه نفر از بزرگترین شاگردانش به نامهای: نورعلیشاه، صفیعلیشاه و ذوالریاستین رهبری طریقت را هرکدام در منطقهای به عهده گرفتند. نورعلیشاه مؤسس سلسله طریقت گنابادیه شد و در بیدخت گناباد در استان خراسان سکونت گزید و تفسیر عالمانه و عارفانهای را تألیف کرد که عدهای از متأخرین و عارفان از تفسیر او بهره بردند. پس از درگذشت وی جنازهاش در خانقاه بزرگ بیدخت دفن شد و بر مزارش گنبد و بارگاهی عظیم بنا کردند. نسل وی یکی پس از دیگری رهبری طریقت او را به عهده گرفتند و در حال حاضر دکتر نورعلی تابنده گنابادی منصب پیر طریقت گناباد را به عهده دارد.
18
صفیعلی شاه نیز پس از سالها دستگیری سالکان در همان خانقاه خویش دفن شد و ظهیر الدوله داماد ناصرالدین شاه تا مدتی خلافت او را بر عهده داشت و اکنون اطلاعی از دودمان وی در دست نیست.
دو نمونه از تفسیر صوفیانه وی را میتوان در ابیات زیر ملاحظه کرد:
1. تبعیت از پیر طریقت جایگزین قرآن و سنت
یا اطاعت کن زپیری با مقام یا عمل کن بر کتاب حق تمام
در هدایت خالص از حق بل اخص پیری آنکو راه دان باشد به نص
گفتهایم از پیش و هم گوییم باز شرطها او راست اندر امتیاز
با خلائق شفق و رفقش بیشمار عالم و عاقل خلیق و بردبار
وز متاع و ملک دنیا رستهتر بر خدا از هر کسی پیوستهتر
جود و ایثارش فزون از مردمان قانع و خاضع مجیب و مهربان
با کسی او را به دل نبود عناد کشته باشد نفس دون را در جهاد
روز نو خواهد ز حق روز نوی بر ذخیره ننهد از دنیا جوی
وز مقام فرق تا جمع وجود آگه است از راه و منزل با شهود
والی امت ولی حیدر است اینچنین کس نایب پیغمبر است
بس خطا باشد عمل بر عقل و نقل با وجود آن ولی در نزد عقل
بر کتاب حق عمل کن هر چه هست ور که پیری اینچنین ناری به دست
زانکه شد همدست پیغمبر کتاب تا نماید حق تو را راه صواب
هر چه باشد از حرام و از حلال هست درج اندر کتاب ذوالجلال
وز شرایع آنچه باشد ماحصل وز عقاید وز عبادات و عمل
لیک حق جو راه او بر منزل است12 گرچه در تکلیف این بس مشکل است
2. دانستن جایگاه ویژه برای سلمان فارسی و اویس قرنی
یکی دیگر از ویژگیهای این تفسیر آن است که بعضی از صحابه را در هدایت عرفانی به سوی کمال مطلق در عرض پیامبران و امامان معصوم علیهم السلام به شمار آورده است. او در ذیل آیه و یقولون سبعة ثامنهم کلبهم ) تجلیات سبعه را یک جریان مستمر میداند و مینویسد:
سبعه بودند ار که داری التفات در زمان احمد کامل صفات
باز سلمان و اویس ممتحن احمد و حیدر حسین و هم حسن
هم در ادوار ولایت دائمش13 دیگر آن مهدی که دانی قائمش
2. قلب قرآن یا طپشی منظوم
این کتاب که ترجمه تعدادی از سورههای قرآن است تألیف دکتر جلال ربّانیفر است که آیة اللّه سید مهدی عبادی امام جمعه محترم مشهد بر آن تقریظ نوشته و در سال 1375 در 140 صفحه منتشر شده است.
اولین و مهمترین سورهای که در آن به صورت منظوم ترجمه شده سوره «یس» است که به همین مناسبت کتاب به «قلب قرآن» نام گرفته است. بقیه کتاب شامل ترجمه منظوم چند سوره دیگر است که عبارتند از: حمد، فلق، ناس، کافرون، نصر، نبأ، نازعات، زلزال، عادیات، قارعه، تکاثر، عصر، همزه، علق، فیل، قریش، کوثر، ماعون و مسد.
19
اشعاردر وزن «مثنوی» سروده شده است که جذابیت خاصی دارد و از صبغه مذهبی برخوردار است. گرچه شاید بتوان به دلیل تقدم زمانی نشر این ترجمه بر ترجمه منظوم آقای امید مجد آن را اولین ترجمه منظوم (خالص و بدون تفسیرِ) بخشی از قرآن شمرد، و شاید به همین جهت جناب آیة اللّه عبادی تقریظی بر آن نوشتهاند، اما از نظر فن ترجمه دارای نقایص فراوانی است. شاید بهتر باشد که بگوییم مترجم محترم قصد ترجمه فنّی را نداشته و این اشعار در مقام ترجمه دقیق آیات قرآن کریم نیست، بلکه نیّت سراینده محترم آن بوده که مضمون و مفاهیم آیات را به زیور نظم بیاراید؛ از این رو حذف کلمات معادل و توضیح فراوان در این ترجمه به چشم میخورد.
اکنون به عنوان نمونه به ترجمه دو سوره معروف حمد و توحید و نیز بخشی از ترجمه منظوم سوره یس (قلب قرآن) که هدف اصلی مترجم محترم بوده است نظر میافکنیم.
سوره حمد
به نام مهربان بخشنده دادار بود آغاز هر گفتار هر کار
یگانه خالق هر دو جهان است سپاس او را که نیک و مهربان است
برای بندگانش بهترین یار بود از بخشش و از مهر سرشار
به هر دردی حکیم و هم دوا اوست خدای روز پاداش و جزا اوست
کمک ما از توجوییم و ره راست که ما را نیست جز سوی تو راهی پرستیدن سزاوار تو تنهاست خداوندا بکن بر ما نگاهی
ز پستی و ز گناهانم بری کن به راه راست ما را رهبری کن
که غافل نیستند از تو زمانی مرا بنما ره آزادگانی
ره آزادی و راه فلاح است ره آنان ره خیر و صلاح است
که آلودند خود را با گناهان نخواهم من ره آن روسیاهان
به خشم از آستان خود برانی تو این نامردمان لایق ندانی اشکالات
1. افزودن مطالب توضیحی بر مدلول آیات به نام ترجمه، که با حروف سیاه مشخص شده است.
2. نادرست ترجمه کردن بعضی واژهها، مانند ترجمه «رب العالمین» به خالق، ترجمه «انعمت علیهم» به «آزادگانی که از تو غافل نیستند» و ترجمه «ضالین» به روسیاهان.
3. ترجمه نکردن برخی واژهها، مانند: «اللّه» در آیه اول و «مغضوب علیهم» در آیه هفتم.
4. تبدیل فعل متکلم مع الغیر به متکلم وحده در ترجمه «اهدنا الصراط المستقیم».
سوره توحید
به نام مهربان بخشنده دادار بود آغاز هر گفتار و هر کار
بگو از سوی ما بر خلق پیغام تو ای پیغمبر محبوب اسلام
خدایی نیست غیر از ربّ سبحان بگو یکتا و بیهمتا است یزدان
که او آگاه از هر رمز و راز است خدا از هر چه گویی بینیاز است
ز فرزند و ز زاییدن مبرا است خدا کو خالق انسان و دنیاست
بشر را آفرید و از بشر نیست هم او زاییده از مام دگر نیست
ندارد ذات حق همتا و مانند یگانه باشد و یکتا خداوند اشکالات
20
1. افزودن توضیحات در ترجمه، که با حروف سیاه مشخص شده است.
2. ترجمه «اللّه» به یزدان صحیح نیست، زیرا «اللّه» اسم خاص است و یزدان به خدای خیر ثنویها و زردشتیها اطلاق میشود.
3. تکرار غیر لازم به منظور تکمیل شعر و ضرورت شعری، مانند: خدایی نیست غیر از رب سبحان؛ ز فرزند و ز زاییدن مبراست؛ یگانه باشد و یکتا خداوند؛ همتا و مانند.
سوره یس
بکن این خفتگان بیدار از خواب محمّد ای امین ملک اعراب
توئی مأمور از سوی خداوند به قرآن و بر این آیات سوگند
که سرشار است از پند معانی قسم بر این کتاب آسمانی
چو والاتر ز تو هرگز ندیدیم تو را از مردمان ما برگزیدیم
پذیرا شو در این ره هر خطر را به راه حق هدایت کن بشر را
که هر مشکل به دست اوست آسان بود قرآن ز سوی ربّ سبحان
به جمله رازها آگاه و داناست خدایی که به هر کاری تواناست
برای بندگانش بهترین یار خدا باشد ز لطف و مهر سرشار
....... .......
هدایت کن تو فرزندان آنان پدرها بیخبر بودند و نادان
ز دنیاشان نباشد هیچ حاصل همانا این سیه رویان غافل
گنهکارند تا پایان دوران دل آنان ندارد نور ایمان
21
اشکالات
الف. جزء دوم در انک لمن المرسلین علی صراط مستقیم ) خبر بعد از خبر و خبر «انّک» است و صفت پیامبر، نه آن که امر به هدایت به سوی صراط مستقیم باشد.
ب. در آیه لتنذر قوما ما اُنذر آباؤهم فهم غافلون ) مرجع «فهم»، چنان که اکثر مفسرین گفتهاند، قوم معاصر و مخاطب پیامبرند نه پدران آنان، به دلیل این که جمله اسمیه دلالت بر اسناد در زمان گفتار دارد.
ج. مدلول اصلی آیه لقد حق القول علی اکثرهم فهم لایؤمنون ) اعلان اتمام حجت بر آنان است که ایمان نیاوردنشان از روی عناد است. ترجمه اصلاً متعرض این مطلب نشده است.
د. بیتهای سوم و چهارم تکرار مفاد بیت دوم است.
ه··. توضیحات اضافی فراوان.
3. ترجمه منظوم کامل قرآن یا ترجمه امید مجد
این ترجمه که اولین ترجمه منظوم کامل قرآن مجید به زبان فارسی است، توسط شاعر جوان 27 ساله معاصر آقای امید مجد به نظم درآمده که در نوع خود بینظیر و قابل تقدیر است. مترجم محترم این مجموعه را که حدود 18000 بیت است در طول 300 روز سروده است. این سرعت عمل نشانگر طبع روان نامبرده است.
22
ویژگیها
ترجمه مزبور دارای چند ویژگی مثبت و قابل توجه به شرح زیر است:
1. اشعار نسبتا روان است و کمتر دچار پیچیدگی و نارسایی تعابیر شده است.
2. ایجاز و اختصار تا حدود زیادی رعایت شده است، به گونهای که تقریبا هر 15 سطر عربی قرآن در 30 بیت ترجمه شده است. البته این توانایی در جای جایِ قرآن نوسان دارد، زیرا گاهی همان 15 سطر عربی در 33 بیت (مانند صفحه 149) و گاه در 19 بیت (مانند صفحه 190) ترجمه شده است.
3. وزن اشعار منطبق با وزن اشعار شاهنامه فردوسی، یعنی (فعولن فعولن فعولن فعول) است که برای ایرانیان وزنی مأنوس به شمار میرود.
4. مبنای علمی این ترجمه منظوم، دو ترجمه فارسی از بهترین و متقنترین ترجمههای فارسی قرآن یعنی ترجمه آقایان فولادوند و خرمشاهی است که تا حدودی از اشتباهات محتوایی آن میکاهد. اما نباید این مطلب را نادیده گرفت که مترجم در بسیاری از موارد توضیحاتی آورده است که در دو ترجمه یاد شده نیست.
5. مترجم محترم در سورههایی که دارای آیات کوتاه است سعی کرده است تا حد توان هر آیه را در یک بیت ترجمه کند. ترجمه اکثر آیات سورههای شعراء، صافات، قیامت، انسان و واقعه از این قبیل است.
6. مترجم در برخی موارد توانسته است ایجاز را به حدّ اعلا برساند؛ مثلاً سوره دو سطری توحید را با چهار آیه آن در دو بیت ترجمه کرده و هر آیه را در یک مصراع آورده است، بنگرید:
که هرگز ندارد نیازی به کس بگو او خدائی است یکتا و بس
ندارد شریکی خدا هیچگاه نه زاده نه زائیده شد آن اله
و نیز سوره سه سطری «الناس» را با شش آیه آن در سه بیت بدینگونه ترجمه کرده است:
که خلق جهان را است شاه و اله بگو میبرم سوی ربّی پناه
کند وسوسه قلبهای بشر ز شیطان خنّاس کز مکر و شرّ
چه از جن بود او چه از آدمی کند وسوسه قلبها هر دمی
23
ضعفهای موجود در ترجمه
میتوان ضعفهای موجود در این ترجمه را به شکل زیر دستهبندی کرد و برای هر یک نمونههایی ارائه داد:
1. افزودههای توضیحی غیر لازم و گاه بیربط و قراردادن آنها در میان دو گیومه، مانند ترجمه سوره انشراح:
«ز زنگارها جمله پالودهایم» نه آیا تو را سینه بگشادهایم
....... .......
«میندیش از مردم نابکار» تو میباش مشتاق پروردگار
چنان که ملاحظه میکنید، مصراع دوم این دو بیت نه تنها توضیح متن آیات نیست که هیچگونه ارتباطی هم بین آنها و مضمون آیات وجود ندارد.
2. افزودههای بدون دلیل و قراردادن آنها در متن ترجمه، در حالی که حتی نقش توضیح مضمون آیه را ندارند، مانند کلمه تگرگ در ترجمه آیه شریفه:
او کصیب من السماء فیه ظلمات ورعد وبرق یجعلون اصابعهم....
همانند این است اندر مثال بلی کافران را مرام و خصال
که بارد به تاریک جا بیامان که در زیر بارانی از آسمان
ز ترس صواعق ز اندوه مرگ به جایی که رعدست و برق و تگرگ
3. حذف بعضی کلمات و قیود و حتی بعضی جملهها در ترجمه، مانند:
الف. آیه شریفه 23 بقره: وان کنتم فی ریب مما نزلنا علی عبدنا فأتوا بسورة من مثله و ادعوا شهداءکم من دون اللّه ان کنتم صادقین . این آیه چنین ترجمه شده است:
بیارید یک سوره مانند آن شما را اگر هست در دل گمان
بخوانید آنگه یکایک فرا گواهان بخوانید غیر از خدا
جمله «مما نزلنا علی عبدنا» و جمله «ان کنتم صادقین» اصلاً ترجمه نشده است.
ب. آیه شریفه 25 بقره: کلما رزقوا منها من ثمرة رزقا قالوا هذا الذی رُزقنا من قبل واُتوا به متشابها ولهم فیها ازواج مطهرةٌ... که این گونه ترجمه شده است:
بدینسان ندای سخن در دهند چو گردند از میوهاش بهرهمند
بیابیم در باغ جنت مدام که این میوههایی که اکنون به کام
از این پیش بودی به دارالفنا بود میوههایی که خود سهم ما
بود پاک ازواج اندر بهشت بر آن مردم مؤمن خوش سرشت
مترجم محترم جمله و اُتوا به متشابها ) را ترجمه نکرده است. این جمله ترجمهاش این است: رزق همانند و گوناگون برایشان آورده میشود.
4. اغلاط محتوایی:
این نقص مهمتر از نواقص قبلی است و حتی مترجمان نثر نویس نیز کمتر از آن نجات یافتهاند و تحفّظ از آن علاوه بر تضلّع علمی و ادبی و تسلط بر معارف قرآنی نیازمند امداد ربانی است. اکنون به نمونههایی از این اغلاط که با ملاحظه چند صفحه از ترجمه به آن دست یافتیم بنگرید:
الف. فلا تجعلوا للّه اندادا وانتم تعلمون
بخوانید کاین کار نبود نکو مبادا کسی را همانند او
نه مانند دارد نه مثل مثال اگر چه بدانید آن لایزال
برگردان جمله حالیه «وانتم تعلمون» به «اگر چه بدانید» که مفاد اِن وصلیّه است عکس نمودن مدلول آیه است، زیرا مفاد اِن وصلیّه صدور حکم و تسریه آن است به ضعیفترین حالات؛ مثلاً وقتی گفته میشود: «به هیچ انسانی تهمت نزنید اگر چه به شما ظلم کرده باشد» معنای جمله آن است که گرچه در صورت وقوع ظلم از ناحیه متهم، انسان تا حدودی خود را در تهمت زدن ذی حق میبیند و آن را یک نوع انتقام و قصاص میپندارد اما باز هم نهی از تهمت توصیه میشود.
24
در آیه شریفه مفاد جمله حالیه «وانتم تعلمون» بیان شدیدترین و بارزترین حالات برای صدور حکم است و معنایش آن است که شما با این که علم و آگاهی به وحدانیت و یگانگی خداوند دارید، قراردادن شریک برای او، زشتترین عمل است. به عبارت دیگر، حکم در اِن وصلیه به صورت ضعیف اثبات میشود و در جمله حالیه فوق به صورت شدیدترین نوع آن.
ب. الذین ینقضون عهد اللّه من بعد میثاقه ویقطعون ما امر اللّه به ان یوصل... (بقره 27 )
گسستند فرمان یکتا خدا کسانی که بر طینت ناروا
دقت در آیه نشان میدهد که آنچه گسسته و قطع شده است خود «امر» و «فرمان» خدا نیست، بلکه آن پیوندهایی است که فرمان خدا به وصل آنها تعلق گرفته است. و لذا در تفسیر مجمع البیان و دیگر تفاسیر مصداقهایی که برای آن گفتهاند عبارت است از: صلة النبی(ص) ـ صلة المؤمنین ـ صلة الرحم ـ صلة الأیمان بالعمل ـ کل من امر اللّه بصلته من اولیائه.
ج. هوالذی خلق لکم ما فی الأرض جمیعا ثمّ استوی الی السماء فسویهنّ سبع سموات...
(بقره29)
برافراشت هفت آسمان ناگهان پس از آن نظر کرد بر آسمان
علاوه بر این که ترجمه «استوی السماء» به «نظر کرد بر آسمان» خود محل تأمل است و بهتر بود که به «به آسمان پرداخت» ترجمه میشد، کلمه «ناگهان» که نشانه دفعی بودن خلقت هفت آسمان است دقیقا خارج از مدلول آیه بلکه خلاف مدلول دیگر آیات قرآن در زمینه خلقت آسمان است، زیرا خداوند در سوره فرقان تصریح میکند که آسمانهای هفتگانه و زمین را در شش روز آفریده است: الذی خلق السموات والأرض وما بینهما فی ستة ایام
(فرقان59)
د. واقیموا الصلوة واتوا الزکوة وارکعوا مع الراکعین...
بدارید حق را ثنا و سپاس به همراه مردان ایزدشناس
ترجمه «راکعین» به «ایزد شناس» ترجمه صحیحی نیست، زیرا مراد آیه شریفه طبق نظر اکثر مفسران توصیه به شرکت در نماز جماعت است.
ه··. و استعینوا بالصبر والصلوة وانها لکبیرة الاّ علی الخاشعین (بقره 45 )
بجوئید یاری به صبر و صلوة همانا از آن ایزد بینیاز
که همواره ترسد ز ایزد بسی که کاری است دشوار جز بر کسی
اولاً: ظاهر بیت دوم رجوع ضمیر «وانها لکبیرة» به «استعانت» است، و حال آن که صاحب تفسیر المیزان و صاحب مجمع البیان و بسیاری از دیگر مفسران مرجع ضمیر را «صلوة» دانستهاند، چنان که این نظر با کلمه خاشعین سازگارتر است.
ثانیا: «خشوع» به معنی فروتنی و تواضع همراه با احترام و تکریم است؛ چنان که آقای فولادوند و عدهای از مترجمان، «خاشعین» را به «فروتنان» ترجمه کردهاند و نویسنده المیزان آن را به «الذلیل فی صلاته المقبل الیها» تفسیر نموده است، در حالی که «ترس» ترجمه «خوف» است که هیچگونه تواضع و تکریم و احترام در معنی آن اشراب نشده است.
و. و ما ابریء نفسی ان النفس لأمارة بالسوء الا ما رحم ربی... (یوسف 53)
25
نگویم نرفتم به راه خطا که هرگز نباشم به دل خودستا
چنان که ملاحظه میکنید، مصراع دوم اعتراف حضرت یوسف علیه السلام به این که راه خطا رفته و جرم مورد نظر را ــ نعوذ باللّه ـ مرتکب شده است منعکس میکند، در حالی که حضرت یوسف علیه السلام نفس خود را از آن روی که امر به سوء میکند تبرئه نکرده است. علاوه بر این که میتوانیم از آیه شریفه استفاده کنیم که نفس حضرت یوسف حتی امر به سوء و ترغیب به گناه هم نکرده، زیرا عمومیت «امّاره بودن به سوء» را به «الا ما رحم ربی» تخصیص زده است و مطمئنا حضرت یوسف یکی از مصادیق نزول رحمت رب است. در این صورت مفاد «وما ابریء نفسی» این است که نفس من هم مقتضی تمایلات غریزی هست، اما چون رحمت خداوند شامل آن شده است امر به سوء نمیکند.
ز. والضحی واللیل اذا سجی (ضحی 1ـ2 )
به آرامش شب چو آید بجا قسم خورد بر روز روشن خدا
آنچه در قرآن بدان قسم یاد شده خود «شب» است هنگامی که آرام گیرد، اما در ترجمه سوگند به آرامش شب مطرح شده است.
ح. والشمس وضحیها والقمر اذا تلیها (الشمس 1ـ2 )
چو روشن نماید جهان را به روز قسم باد بر شمس گیتی فروز
در آیه شریفه دو سوگند وجود دارد، یکی سوگند به خورشید و دیگری سوگند به درخشش آن؛ اما در ترجمه تنها سوگند اول مطرح شده است.
ط. و ما یغنی عنه مالُه اذا تردّی (اللیل 11 )
چنین مال بسیار روز عذاب نشاید رهاند ورا از عذاب
اولاً کلمه «تردّی» به معنی سقوط است. ثانیا ظرافتی که در این آیه به کار رفته ترسیم لحظه حساس سقوط است که در آن لحظات، ثروت کافر به دادِ او نمیرسد. این ویژگی در ترجمه به وضوح منعکس نشده است.
11. ص 170. 12. ذیل سوره اعراف، آیه 36، ص 236. 13. ص 430.
1. پلی میان شعر هجایی و عروضی فارسی در قرون اول هجری، ترجمهای آهنگین از دو جزء قرآن مجید، دکتر احمدعلی رجایی، ص 37.
10. همان، 173.
2. سوره یونس، آیات 79 تا 81.
3. سوره هود، آیه 82 و 83.
4. سوره یوسف، آیه 31.
5. هزار سال تفسیر فارسی، تألیف دکتر سید حسن سادات ناصری و منوچهر دانش پژوه، ص 45؛ آوای قرآن، محمود صلواتی، ص 23.
6. سوره فرقان، آیه 63.
7. سوره فرقان، آیه 53.
8. کشف الاسرار، 1386.
9. همان، 1430.
26
نشریه ترجمان وحی، صفحه 32-62، پیاپی 8
نظر شما