درآمدی بر بحث سوگند در قرآن
فهرست عناوین
حسن خرقانی | 0 |
ماهیت سوگند | 3 |
ساختار سوگند | 5 |
انواع سوگندهای قرآنی | 6 |
الف ـ انشاء سوگند | 7 |
ب ـ اخبار از سوگند | 8 |
1ـ بعد ادبی | 9 |
2ـ بعد قرآنی | 10 |
الف ـ علوم قرآنی | 10 |
ب: تفسیر | 11 |
3ـ بعد فقهی | 12 |
پاورقیها: | 13 |
حسن خرقانی
سلسله مباحث علوم قرآن عهدهدار شناسایی این کتاب الهی است و به مطالعه و بررسی ابعاد مختلف آن میپردازد. از جمله این مباحث، بحث از قَسمها و سوگندهای قرآن کریم است که دارای شاخهها و مسائل چندی است و شناسایی جنبههای گونهگون آن پژوهشی همهجانبه را میطلبد.
با رهیافت به عرصه این مبحث و دریافت معالم آن، کلید فهم بسیاری از آیات قرآن در اختیار ما قرار میگیرد و بینشی جامعنگر در کاربرد این اسلوب در قرآن برایمان فراهم میآید که در پرتو آن، فزون بر فهم تفسیر بخشی از آیات این کتاب کریم، توان پاسخگویی به پرسشهایی که درباره اقسام قرآن قابل طرح است، ایجاد خواهد شد.
نگارنده بر آن است که به یاری خدا در گفتارهایی چند، نتیجه جستوجو و درنگ خویش را عرضه دارد، گفتارهایی که از سویی جدا و از سوی دیگر قطعههایی از یک مجموعه است. اینک در نخستین بخش از آن، مقدمهای برای ورود به بحث سوگند در قرآن ارائه میگردد:
پیشینهای از سوگند پیشینه سوگند به پیش از پا نهادن انسان به پهنه این جهان خاکی بازمیگردد، آنجا که شیطان او را فریفته سوگند دروغ خود ساخت تا به او بباوراند که خیرخواه اوست:
«فوسوس لهما الشیطان لیبدی لهما ما ووری عنهما من سوآتهما و قال ما نهاکما ربّکما عن هذه الشّجرة إلاّ أن تکونا ملکین او تکونا من الخالدین. و قاسمهما إنّی لکما لمن النّاصحین»1(اعراف/ 21-20)
این سوگند تا پس از حیات دنیوی نیز ادامه دارد و جالب آن که انسان اغوا شده شیطان خود در قیامت نیز با سوگند دروغ قصد فریب دادگاه الهی را دارد و انسان مشرک، راه نجات خود را در سوگند جستوجو میکند:
«و یوم نحشرهم جمیعا ثمّ نقول للّذین أشرکوا أین شرکاءکم الذین کنتم تزعمون. ثمّ لمتکن فتنتهم إلاّ ان قالوا و اللّه ربِّنا ما کنّا مشرکین»2(انعام/ 23-22)
تصویری که این دو آیه از وجود سوگند در مبدأ و منتهای حیات انسان و آن جامعه کوچکی که اعضای آن آدم، حوا و شیطان بودند، به نمایش میگذارد، نشاندهنده آن است که سوگند راهی مهم برای ایجاد اطمینان و جلب اعتماد دیگران در روابط انسانی است و با واسطه قراردادن موجودی مقدس و مورد احترام میتوان راستی و درستی گفته خویش را تأکید کرد و بر پایداری به وعدهای که داده میشود اطمینان بخشید.
قرآن کریم سوگندهای دیگری از گذشتههای دور و نزدیک زندگی انسانها را نیز برای ما حکایت میکند که گستره کاربردی آن را نشان میدهد: آنگونه که قرآن کریم حکایت میکند حضرت ابراهیم علیهالسلام پدر ادیان توحیدی چنین سوگند یاد میکند:
«و تأللّه لأکیدنّ أصنامکم بعد أن تولّوا مدبرین»3(انبیاء/ 57)
پیش از ابراهیم نیز گروهی از قوم صالح، زمانی که میخواهند با یکدیگر همسوگند شوند که پیامبر خدا را همراه با خانوادهاش شبانه از میان بردارند، باز به «اللّه» قسم میخورند:
«قالوا تقاسموا باللّه لنبیّتنّه و أهله ثمّ نقولنّ لولیّه ما شهدنا مهلک أهله و إنّا لصادقون»4(نمل/ 49)
قرآن حتی از مشرکان نیز حکایت میکند که به «اللّه» سوگند یاد کردند که اگر نشانهای بر درستی دعوت پیامبر صلیاللهعلیهوآلهوسلم برایشان بیاید، ایمان آورند:
1
«و أقسموا باللّه جهد أیمانهم لئن جاءتهم آیة لیؤمننّ بها»5(انعام/ 109)
از آیات کریمه یاد شده دو نکته به دست میآید:
1ـ سوگند شیوهای است که از گذشتههای دور در میان انسانها جریان دارد و امتهای گوناگون آن را به کار میبردهاند.
2ـ سوگند به «اللّه» به عنوان مقدسترین موجود رواج داشته است و این نشان میدهد که پذیرش خدای یکتا در سرآغاز دفتر زندگی انسان ثبت بود؛ از این رو الههها و امور مقدس دیگر پدیده دومی بودند که پا به عرصه زندگی بشر نهادند و سوگند به آنها نیز به میان آمد.
از جمله اقوامی که قسم در میان آنان شایع بوده قوم عرب است که قرآن کریم به زبان آنان فرود آمد. سوگند در میان اعراب اسلوبهای گوناگونی داشته است و واژگان چندی برای آن نهادهاند. گفتاری که یاد میشود حکایتگر این شیوههاست و نگارنده آن پس از آن که فراگیر بودن اسلوب سوگند در میان تمامی انسانها را یادآور میشود، نمودهای گوناگون قسم در زبان عربی را برمیشمرد:
«اسلوب قسم در قرآن و دیگر کتب آسمانی منحصر نیست، بلکه این شیوه در میان تمامی افراد بشر؛ مسلمان و غیر مسلمان، در جاهلیت و در اسلام، نزد عرب و غیر عرب، گستره دارد.
طبیعت و سرشت انسان در هر زمان و هر مکان اقتضا میکند که خبری که میشنود یا وعدهای که به وقوع میپیوندد مورد تأکید قرار گیرد. آدمی میل دارد از کلام گویندهای که برای او سخن میگوید اطمینان یابد و خود نیز به شنونده خویش اطمینان بخشد و این مسأله در میان بشر شایع است؛ خواه فرد باشد یا گروه، بویژه در امور مهم؛ مانند پیمان میان گروهها با یکدیگر یا میان حاکم و مردم یا میان افراد مردم، تا نسبت به یکدیگر اطمینان پیدا کرده، موافق از مخالف و دوست از دشمن را بازشناسند.
این نیاز به تأکید و اطمینان، مردم را به ایجاد قسم فراخواند، به صورتی که از آن با نهادن دست راست در دست راست یکدیگر تعبیر کردند و این کار آنگونه که به نظر میرسد ریشه کلمه «یمین» است.
گاه این امر را با برگرفتن عطر و تقسیم آن میان یکدیگر و مالیدن بر دستشان بیان میکردند؛ چنانچه در جاهلیت مرسوم بود.
گاه با گره زدن ریسمان خود به ریسمان دیگری از همپیمانان او میشدند، تا این که «حبل» و ریسمان نام برای پیمان ذمّه و همجواری قرار گرفت؛ همانگونه که در قرآن کریم آمده است:
«إلاّ بحبل من اللّه و حبل من الناس» (آل عمران/ 112)
گاه برخی لذایذ را مانند: شرب خمر، استعمال بوی خوش و کوتاه کردن مو، بر خود حرام میکردند تا زمانی که به مقصود خود برسند. این نذر نیز گونهای قسم است.
گاه بدون آن که شرط کنند چیزی را ترک میکردند و این کار را «ألیّة» نامیدند؛ همچنان که قرآن میگوید:
«للّذین یؤلون من نساءهم تربّص أربعة أشهر» (بقره/ 226)
سپس کاربرد این ماده گسترش یافت و «آلیتُ» به معنای أقسمت شد. گاه «لام تأکید» را دلیل بر قسم قرار میدادند و وقتی کسی میگفت: «لأفعلَنّ» مقصودش این بود که «واللّه لأفعلنّ» و از اینگونه است آیه: «لأملأن جهنّم» (اعراف/ 18)
گاه کلمه «أقسمت» را به کار میبردند و قصدشان از آن تأکید بود. ریشه این ماده از «قَسَم الشیء و قسَّمه» به معنای قطع کردن است، و قطع در نفی شک و شبهه و گفتار قاطعی که میان حق و ناحق را جدا میکند به کار میرود. گاه کلمه «حَلِف» را به کار میبردند که معنایش برندگی و تیزی و شبیه کلمه قسم بود. گفته میشود: «سنان حلیف»؛ یعنی شمشیر برنده و «لسان حلیف»؛ یعنی زبان تیز.
2
یا گاه برای قسم خوردن و تأکید کردن از لفظ «اشهد» تعبیر میآوردند، و این کلمه در قرآن کریم در گونهای قسم آمده است:
«اذا جاءک المُنافقون قالوا نشهد إنّک لرسول اللّه و اللّه یعلم إنّک لرسوله و اللّه یشهد إنّ المنافقین لکاذبون» (منافقون/ 1) خداوند شهادت آنان را سوگند نامید.6
بنابراین برای قسم یک لفظ و یک شیوه وجود ندارد، بلکه اسلوبهای گوناگون و راههای متفاوت و واژگان چندی وجود دارد.»7
در زبان پارسی نیز سوگند از لفظ مرکب «سَوکنتَ وَنْتَ» اوستایی به معنای دارای گوگرد یا گوگردمند است که تطور یافته و قسمت دوم آن: ونتَ از آخر آن افتاده و در قسمت نخست کاف به گاف و تا به دال بدل شده است.
این امر حکایتگر آن است که در دوران قدیم هنگام قضاوت و داوری آب آمیخته به گوگرد به کار میرفته است، بدینترتیب که اینگونه آب را به متهم مینوشانیدند و از دفع شدن یا در شکم ماندن آن بیتقصیری یا مقصر بودن او معلوم میشده است. استعمال فعل «خوردن» با سوگند یادگار همین مفهوم است. بعدها سوگند مفهوم اصلی خود را از دست داد و به معنای قسم عربی به کار رفت.8 بدینترتیب کلمه سوگند نمودار یکی از ورهای معمول در ایران باستان است که در محاکمات مشکوک کاربرد داشته است. در گذشته عمل سوگند دادن و سوگند خوردن را که در حضور موبدان انجام میگرفته است، وَرْ میگفتهاند. در نوشتههای پهلوی چند نوبت سوگند مترادف وَرْ به کار رفته است وَرْ در ایران و اُردال در اروپا انواع و اقسامی داشته است؛ مانند آن که متهم دست خود را مدتی در آتش نگه میداشت و یا با لباس اندوده به قیر یا موم از میان آتش میگذشت، در صورتی بیگناه محسوب میشد که بدو آسیب نرسد. به این نوع وَرْگرم میگفتند، وَرْسرد نیز وجود داشته است؛ مثل آن که دست چپ مدّعی علیه را به پای راستش میبستند و سپس او را در آب میافکندند، در صورتی که بر روی آب میماند مقصّر و محکوم شناخته میشد؛ زیرا اعتقاد داشتند آب پاک متّهم را نمیپذیرد.9
بعدها بر اثر گذشت زمان و تحوّلات و تطوّرات تاریخی و پیشرفت زبان و ادب فارسی سوگند نیز از صورت ساده واولیه خود به در آمد و راه دگرگونی و ترقّی پیمود و به صور و انواع گوناگون نمودار گشت.10
به هر حال جدای از پیشینه قسم و انواعی که در آن یاد شد، اکنون قسم و سوگند مفهومی مشخص دارد و یک عمل گفتاری است که البته گاه ممکن است با اموری همچون بالا بردن دست یا نهادن آن به مورد قسم همراه باشد و در بخشی که پیش رو دارید به شناسایی آن خواهیم پرداخت.
3
ماهیت سوگند
این نکته روشن است که سوگند یکی از شیوههای تأکید و استوارسازی سخن است، همانگونه که از دید دستور زبانی به این بعد آن نگریسته میشود. بدرالدین زرکشی در مفصلترین نوع از کتاب البرهان فی علوم القرآن که «اسالیب القرآن و فنونه البلیغة» نام دارد، یکی از اسلوبهای تأکید را سوگند یاد میکند و در آغاز آن مینویسد:
«سوگند در نزد نحویان جملهای است که با آن خبر مورد تأکید قرار میگیرد. حتی آنها گفتار خداوند متعال: «و اللّه یشهد إنّ المنافقین لکاذبون»(منافقون/ 1) را سوگند شمردهاند؛ گرچه در آن اِخبار از گواهی دادن خداوند بر کذب منافقان است؛ امّا چون برای تأکید خبر آمده، قسم نامیده شده است»11.
این بیان که در بسیاری دیگر از کتابها آمده است، نمیتواند بازگوکننده ماهیت و مفهوم سوگند باشد. تنها تعریفی به ویژگی و فایده آن است که تأکید باشد و در نزد نحویان ملاک و معیار تشخیص سوگند قرار گرفته است.
سخن در این است که سوگند چه عملی انجام میدهد و چه فرایندی در آن رخ میدهد که موجب تأکید کلام میشود و همچنان که اموری مانند: عهد و پیمان، شهادت و گواهی دادن، و نذر هر کدام دارای ماهیت و وجه تمایزی هستند که آنان را از یکدیگر جدا میکند، حقیقت سوگند چیست و وجه تمایز آن با دیگر امور کدام است؟
این مسأله را علامه طباطبائی بخوبی تشریح کرده، در این باره مینویسد:
«سوگند آن است که خبر یا انشا را به چیزی که دارای شرافت و آبروست به جهت ارج و اعتباری که دارد پیوند داده، مقید کنیم، به گونهای که اگر خبر درست نباشد و در انشا، امر یا نهی امتثال نشود، کرامت و شرافت آن چیز لطمه بخورد و باطل شود؛ مثلاً وقتی میگوییم: به جان خودم سوگند که زید ایستاده است، صدق این سخن را به شرافت زندگی و عمر خود پیوند دادهایم، به طوری که اگر خبر ما دروغ باشد، عمر ما فاقد شرافت و ارزش شده است. همچنین وقتی به شخصی بگوییم: به جان خودم سوگندت میدهم که این کار را برای من انجام ده، خواهش خود را به شرافت زندگی خود گره زدهایم، به گونهای که اگر آن شخص این کار را انجام ندهد، شرافت زندگی و ارزش عمر ما را نادیده انگاشته است.»12
علامه پس از ذکر این مطلب دو نکته را نتیجه میگیرد:
1ـ سوگند بالاترین درجه تأکید در سخن است.
2ـ آن چیزی که به آن سوگند یاد میشود، باید ارجمندتر و شریفتر از آن چیزی باشد که به خاطر آن سوگند یاد میشود؛ زیرا معنی ندارد که کلام با چیزی تأکید شود که شرافت و ارزشش پایینتر از آن است.
در برخی از کتب علوم قرآن در تعریف قسم اینگونه آمده است:
«و عرّفه العلماء: بانّه ربط النفس بالامتناع عن شیء او الاقدام علیه بمعنی معظم عند الحالف حقیقة او اعتقادا.»13
قسم آنگونه که عالمان آن را شناساندهاند، به معنای ایجاد رابطه میان خودداری کردن نفس از چیزی یا اقدام بر آن است با امری که در نزد سوگند یادکننده بزرگ است؛ خواه در واقع آن امر عظمت داشته باشد یا به اعتقاد وی چنین باشد.
این تعریف گرچه از جهتی شبیه تعریف علاّمه است، امّا جامعیّت آن تعریف را ندارد، چرا که تنها شامل عقد یمین میشود که در آن برای انجام یا عدم ارتکاب امری در آینده سوگند یاد میشود و سوگند بر وقوع یا عدم وقوع کاری در گذشته را دربرنمیگیرد. یمین بنا بر مفهوم یاد شده شبیه نذر و عهد است و در فقه اسلامی در ردیف آن دو یاد میشود و در هر سه مورد مکلّف به واسطه یکی از آنها انجام یا پرهیز از کاری را بر خود لازم میکند. عهد میثاقی است که انسان با خدای خود میبندد که التزام به فعلی داشته باشد و صورتش این است که: «عاهدتُ اللّه یا علیّ عهد اللّه.» و نذر آن است که انسان در صورت حاصل شدن چیزی در آینده، کار نیکی را بر خود واجب میکند، بدینگونه که میگوید: «ان کان کذا فللّهِ علیّ کذا».
4
گاه در برخی اخبار یمین بر نذر نیز اطلاق شده است. از این رو شهید اول یمین و عهد را از توابع نذر میشمرد.14 اما در عین حال یمین، نذر و عهد سه مفهوم جدای از هم هستند که گرچه در هر سه عزم و تصمیم بر انجام یا ترک چیزی است، اما در سوگند این عزم را به شیء محترم و دارای شرافتی پیوند میدهد و در عهد، پیمانی میان او و خداست و در نذر انجام آن را معلّق بر حصول امری دیگر میکند و به خاطر رسیدن به هدف معینی ملتزم به انجام یا ترک کاری میشود.
5
ساختار سوگند
سوگند از دو جمله تشکیل میشود که این دو با همدیگر ترکیب و همانند یک جمله شدهاند و مکمّل یکدیگرند: جمله قسم و جمله جواب قسم. در این میان مقصود اصلی جمله جواب است که جمله قسم برای تأکید آن آمده است؛ به عنوان نمونه در آیات کریمه «یس. و القرآن الحکیم. إنّک لمن المرسلین. علی صراط مستقیم»15(یس/ 4-1) «و القرآن الحکیم» جمله قسم و «انّک لمن المرسلین علی صراط مستقیم» جمله جواب قسم است. همینطور در آیه کریمه «لعمرک إنّهم لفی سکرتهم یعمهون»16(حجر/ 72)، «لعمرک» قسم و «انّهم لفی سکرتهم یعمهون» جواب آن است.
جمله قسم گاه فعلیّه است که در این صورت در آن سه عنصر وجود دارد: فعل قسم، مقسم به (چیزی که به آن سوگند یاد میشود) و حرفی که معنای قسم را به مقسمبه پیوند میدهد؛ همانند نمونه نخست که «القرآن الحکیم» مقسمٌبه، «و» ادات قسم و فعل قسم که «اُقسم» باشد نیز محذوف است.
جمله قسم اسمی همانند «لعمرک» مرکب از مبتدا و خبر است که خبر آن همیشه محذوف است و اینگونه بوده است: «لعمرک قسمی». در این مورد مبتدا نقش مقسم به را دارد.
در زبان عربی در سوگند از چهار ماده: قسم، حلف، ایلاء و یمین استفاده میشود و باء، واو، تاء و لام ادوات و حروف سوگند هستند.
جمله جواب قسم نیز از نظر دستور زبانی دارای ویژگیهایی است که تفصیل آن در آینده خواهد آمد. همچنین درباره عناصر یاد شده در جمله قسم و نیز اموری که شبه سوگند نام دارند و جانشین آن میشوند، به خواست خدا در آینده به تفصیل سخن خواهیم گفت.
6
انواع سوگندهای قرآنی
سوگند با توجه به عناصر و ویژگیهای حاکم بر آن گونههای چندی دارد و از این نظر سوگندهای قرآنی دارای انواع گوناگونی است:
الف ـ سوگندهای یاد شده در قرآن مجید به اعتبار کسی که از او سوگند صادر شده چند دسته است که در یک تقسیم کلی به دو بخش سوگندهای الهی و سوگندهای غیر الهی قابل تقسیم است. سوگندهای غیر الهی که از غیر خداوند صادر شده است، شامل سوگندهای انبیاء، سوگندهای ابلیس و سوگندهای کافران و منافقان میشود. سوگندهای الهی قرآن که در آن خود خداوند متعال قسم یاد میکند دارای کمیّت بیشتری است و از اهمیت بالاتری نیز برخوردار است و تکیه اصلی بحث قسم متوجّه آنهاست؛ از این رو در آثار نگاشته شده در بازه سوگند به طور معمول به سوگندهای الهی پرداخته میشود و دیگر سوگندها مورد توجه نگارندگان آنها نیست، بجز آثار اندکی که به این سوگندها اشاره کردهاند؛ همانند کتاب «القسم فی اللغة و فی القرآن» از محمدمختار سلامی. ما در آینده به خواست خدا ضمن تکیه بر سوگندهای الهی به دیگر سوگندهای قرآنی نیز خواهیم پرداخت.
ب ـ آنچه به آن سوگند یاد شده است گاه خداوند یا یکی از نامها و صفات اوست؛ همانند: «فو ربّک لنسألنّهم أجمعین»17(حجر/ 92) و گاه پدیدهها و آفریدههای او همانند: فرشتگان، روز قیامت، شب و روز، آسمان، خورشید و ماه و مانند آن که در سورههای: صافات، قیامت، لیل، شمس و دیگر سورههای قرآن کریم آمده است. این قسمها گاه مفرد است و به یک شیء سوگند یاد شده و گاه متعدد، و به چندین شیء سوگند یاد شده است.
ج ـ آنچه به خاطر آن سوگند یاد شده است نیز امور گوناگونی است؛ همانند: یگانگی خدا: «إنّ إلهکم لواحد»18(صافّات/ 4)، حقانیت قرآن و پیامبر: «ما ضلّ صاحبکم و ما غوی. و ما ینطق عن الهوی. إن هو إلاّ وحی یوحی»19(نجم/ 4-2)، تحقق وعدههای الهی: «إنّما توعدون لواقع»20(مرسلات/ 7).
این امور گاه از سخن حذف میگردد؛ مانند سوگندهای آغاز سوره ق و فجر که جواب سوگند در کلام نیامده است.
د ـ گاه جمله قسم و جواب آن هر دو ذکر میشود که سوگند صریح یا مظهر نام دارد؛ مانند سوگندهای آغاز سوره تین، عصر و بسیاری دیگر، و گاه تنها به جواب اکتفا شده و خود سوگند از کلام حذف میگردد که سوگند مضمر نام دارد؛ مانند: «لتبلونّ فی اموالکم و لتسمعنّ من الذین أوتوا الکتاب من قبلکم و من الّذین أشرکوا أذیً کثیرا»21(آل عمران/ 186)
در اینگونه موارد لام (مانند لام لتبلونّ) دلالت میکند که در اینجا قسمی در تقدیر است و گاه ممکن است معنی بر قسم محذوف دلالت کند.22
ه·· ـ شماری از واژگان وجود دارد که در ظاهر بیانگر سوگندی نیستند، اما آثار و ویژگیهای سوگند را دارند؛ از این رو به آنها شبه سوگند اطلاق میشود؛ مانند: «و إذ أخذ اللّه میثاق الذین أوتوا الکتاب لتبیّنُنَّه للنّاس و لاتکتمونه»(آل عمران/ 187)
و ـ از منظر فقهی سوگند اقسامی دارد؛ از جمله سوگند لغو، یمین غموس، یمین عقد و مانند آن که کتاب «جواهر الکلام» در آغاز «کتاب أیمان» به آنها اشاره میکند.23
آنچه یاد شد و مواردی از این دست گونههای فراوانی برای سوگند ایجاد میکنند که برای شناخت کامل سوگندهای قرآن و ویژگیهای آنها، لازم است مورد دقّت قرار گیرند. ما در آینده به خواست خدا به هر کدام در جای خود خواهیم پرداخت. در بخشی که پیش رو دارید تنها یکی از این تقسیمات را که جنبه مقدمیت بر بحثهای آینده دارد، با تفصیل اندکی اشاره میکنیم.
7
انشاء سوگند و اخبار از سوگند
الف ـ انشاء سوگند
سوگند در اصل از انشائیّات محسوب میشود؛ یعنی قضیهای در خارج نیست که قسم حکایتگر وقوع یا عدم وقوع آن باشد، بلکه گویندهای که سوگند یاد میکند با این عمل مضمون سوگند را ایجاد میکند و درستی و استواری مطلبی را که بر آن سوگند یاد میکند به شرافت و ارزشمندیِ چیزی که به آن سوگند میخورد، پیوند میدهد.
بنابراین گرچه ممکن است متعلق قسم و مطلبی که گوینده بر آن سوگند یاد میکند متّصف به دروغ و نااستواری شود، امّا نفس سوگند وی امری است که به وجود آمده و قابل تعلّق به صدق و کذب نیست.
سوگند در عین انشائی بودن با توجه به متعلقش دو گونه میشود: یمین اخباری و یمین انشائی.24 در یمین اخباری قسم بر حادث شدن و وقوع امری در گذشته، حال و یا آینده است که سوگندخورنده برای تأکید بر آن سوگند میخورد؛ اما در یمین انشائی قسم به انجام فعلی در آینده تعلق میگیرد که سوگندخورنده به آن ملتزم میشود.
8
ب ـ اخبار از سوگند
گاه گوینده خود سوگندی یاد نمیکند، بلکه از انجام سوگندی که یاد شده یا یاد میشود، خبر میدهد. بسیاری از سوگندهای قرآن که در آن سوگندخورنده غیر از خداوند متعال است، از این دستهاند.
اخبار از قسم چند گونه است:
1ـ حکایت صرف قسم خوردن بدون اشاره به جزئیات؛ مانند: «فیحلفون له کما یحلفون لکم»25(مجادله/ 18)
2ـ حکایت قسم خوردن همراه با اشاره به برخی جزئیات و حذف برخی دیگر؛ مانند «إذ أقسموا لیصرمنّها مصبحین»26(قلم/ 17)
در اینجا آنچه به آن قسم خورده شده حذف گردیده، امّا به آنچه برای آن سوگند آمده اشاره شده است.
3ـ حکایت معنی و نقل قول غیر مستقیم قسم؛ مانند: «و یقول الّذین آمنوا أهؤلاء الّذین أقسموا باللّه جهد أیمانهم إنّهم لمعکم»27(مائده/ 53)
در اینجا قسم آنان با تمام جزئیّات یاد شده، امّا معنای آن حکایت شده است، چرا که گفته شده «انّهم لمعکم» و اگر نفس سوگند آنان حکایت میشد باید إنّنا لمعکم گفته میشد.
4ـ حکایت لفظ و نقل قول مستقیم قسم؛ مانند: «فیقسمان باللّه إن ارتبتم لانشتری ثمنا»28(مائده/ 106)
«فیقسمان باللّه لشهادتنا أحقّ من شهادتهما»29(مائده/ 107)
در این دو آیه، خداوند فرمان به قسم میدهد و برای آن که چگونگی قسم روشن و بدون ابهام باشد، نفس لفظ قسم بازگو میشود.
در مواردی که حکایت سوگند با لفظ قال آمده است و قسم به عنوان مقول قول آن واقع شده است نیز خود سوگند حکایت شده است؛ مانند حکایت این سوگند ابلیس: «قال فبعزّتک لاغوینّهم اجمعین»30(ص/ 82)
قسمهایی را که خداوند در آن به پیامبرش فرمان به سوگند میدهد نیز میتوان در ردیف اخبار از سوگند شمرد و از مصادیق قسم اخیر دانست؛ مانند: «و یستنبؤنک أحقّ هو قل إی و ربّی»31(یونس/ 53)
گستره سوگند و کتابشناسی آن
به بحث سوگند از دیدگاهها و زاویههای چندی میتوان نگریست و سوگند در قرآن ابعاد گوناگونی دارد که در عین نیازمندی به تفکیک، تحقیقی جامعنگر را میطلبد.
سوگند به عنوان اسلوبی گفتاری، از نظر ادبی ویژگیها و احکام خاص خود را دارد که کتابهای ادبی و لغوی به آن میپردازند.
از سویی دیگر شناسایی سوگندهای قرآن کریم و پاسخ به پرسشهای پیرامون آن، رهیافت به شناسایی بعدی از این کتاب آسمانی است که در ذیل علوم قرآنی جای میگیرد. بررسی آیات سوگند و پرده برداشتن از معانی و مقاصد آن نیز در زمره تفسیر است. قسم خوردن جنبه فقهی نیز دارد و به عنوان عمل مکلف احکامی بر آن بار میشود؛ از این رو بحث از سوگند و در مرتبه خاصتر سوگند در قرآن، در گستره علوم ادبی بویژه نحو، علوم قرآنی، تفسیر و فقه جای میگیرد که از آنها با سه بعد: ادبی، قرآنی و فقهی یاد میکنیم و به توضیحی درباره هر یک همراه با اشاره به منابعی از آن علوم که از سوگند سخن گفتهاند، میپردازیم:
9
1ـ بعد ادبی
بارزترین جنبه ادبی سوگند جهت دستور زبانی و نحوی آن است. گرچه در نحو سرفصلی مستقل به سوگند اختصاص نیافته است، اما به اعتبار ادوات سوگند و حروفی که بر آن داخل میشود در بحث از حروف مفرده و نیز در بحث اجتماع شرط و قسم و مانند آن به طور پراکنده در شماری از کتب نحو گوشههایی از قسم مورد بحث قرار میگیرد.
از بهترین کتابهای نحوی که در این باره سخن گفتهاند شرح مفصل زمخشری از موفقالدین یعیش است که در جزء هشتم آن در بحث حروف قسم32 و در جزء نهم آن در بحث از لام جواب قسم33 و نیز در گفتار مفصلی که درباره قسم دارد34 به این بحث میپردازد. شرح کافیه ابن حاجب از مرحوم رضیالدین استرآبادی به مناسبت حروف وارد بحث سوگند میشود و برخی مسائل مربوط به آن را توضیح میدهد.35 در بحث ادات شرط نیز از اجتماع شرط و قسم سخن میگوید.36
از دیگر کتابها همع الهوامع فی شرح جمع الجوامع از جلالالدین سیوطی است که در سه بحث: حروف قسم، جمله قسم و قسم غیر صریح نکاتی از سوگند را بیان میکند.37 النحو الوافی نیز بحثهایی از سوگند را آورده است؛ اما چندان زیاد نیست. عباس حسن در کتاب خود ویژگیهای جواب قسم و اجتماع آن با شرط را بیان کرده است.38
برخی از آثار صبغه قرآنی ـ نحوی داشته و به بررسی تمام یا برخی اسلوبهای نحوی و یا اسلوب قسم در قرآن کریم پرداختهاند. کتاب ارزشمند دراسات لاسلوب القرآن، از نویسنده سختکوش محمد عبدالخالق عبدالمنعم عضیمه از آن جمله است که در سه بخش، به تطبیق کامل مباحث صرفی، نحوی و حروف معانی با قرآن کریم پرداخته است. وی در لابلای کتاب خویش به مناسبت بحث از ادوات سوگند، اجتماع شرط و قسم، و در بحثی که با نام «لمحات عن دراسة القسم فی القرآن الکریم» دارد نکات ارزنده و نمونههای نابی را عرضه میدارد.39
اسلوب التوکید فی القرآن الکریم از دکتر محمدحسین ابوالفتوح کتاب دیگری است که به عنوان یکی از اسلوبهای توکیدی قرآن، از سوگند سخن میگوید.40
اسالیب القسم فی اللغة العربیه از کاظم فتحی راوی41 نیز بحثی در گستره علم نحو و تفسیر است، همینگونه کتاب اسلوب القسم و اجتماعه مع الشرط فی رحاب القرآن الکریم نوشته علی ابوالقاسم عون.42
سوگند در هیچ یک از علوم سهگانه بلاغت: معانی، بیان و بدیع بنا بر تقسیم سکاکی در مفتاح العلوم و خطیب قزوینی در تلخیص المفتاح و کتابهای بلاغی پس از آن، جای ندارد، تنها به عنوان یک مؤکّد میتواند ارتباط کمی با علم معانی داشته باشد. اما در آثار بلاغی پیش از آن گاه مطرح بوده است؛ مانند بدیع القرآن ابن ابیالاصبع که آن را عنوان یکی از حدود صد باب کتاب بدیعی خود یاد میکند. محقق این کتاب خزانة الادب ابن حجه حموی، حسن التوسل حلبی و نهایة الارب نویری را به عنوان منابع بحث قسم یاد میکند.43
شناسایی واژگان سوگند در دایره علم لغت داخل است و مفهومیابی و ریشهیابی آنها و نیز تفاوت میان آنها را در فرهنگهای اصیل و معتبر همانند العین خلیل44، معجم مقاییس اللغه ابن فارس45 و لسان العرب ابن منظور46 میتوان جستوجو کرد.
10
2ـ بعد قرآنی
در بررسیهای قرآنی از دو جهت به سوگندهای به کار رفته در قرآن کریم میتوان نگریست: از نظرگاه علوم قرآنی و از جنبه تفسیری.
الف ـ علوم قرآنی
علوم قرآنی مجموعهای از مباحث است که موضوع و محور بحث در آنها قرآن کریم است و آن را از ابعاد گوناگون مورد مطالعه و بررسی قرار میدهد. از این رو بحث سوگند به عنوان یکی از اسلوبهای به کار گرفته شده در این کتاب آسمانی مورد مطالعه این رشته میباشد.
طبیعی است که وظیفه علوم قرآن، شناسایی سوگندهای قرآن و ویژگیهای آنها و پاسخگویی به پرسشها و ابهامات پیرامون آن است، نه آوردن قسمهای قرآن و تفسیر آنها. از این رو سرفصلهایی همچون: تعریف قسم وشناخت صیغههای آن، غرض از کاربرد قسم در قرآن، انواع قسم، اموری که خداوند به آن یا برای آن سوگند یاد میکند، ذکر و حذف جواب سوگند و مانند آن را شامل میشود.
زرکشی در کتاب البرهان فی علوم القرآن در بحث اسالیب القرآن و فنونه البلیغه، اولین اسلوب را تأکید بیان میکند که 28 قسم دارد و هجدهمین مورد آن قسم است.47 سیوطی در الاتقان فی علوم القرآن، این بحث را به طور جداگانه در نوع شصت و هفتم آورده است.48 وی در کتاب معترک الاقران خویش به عنوان یکی از وجوه اعجاز قرآن، آنچه را از بحث سوگند در الاتقان آورده یاد میکند.49
از دیگر کتابهای علوم قرآن که به این بحث پرداختهاند، آثار ذیل میباشند:
مباحث فی علوم القرآن، منّاع القطّان.50
التعبیر الفنی فی القرآن، بکری شیخ امین.51
هدی الفرقان فی علوم القرآن، غازی عنایت.52
دراسات فی علوم القرآن، دکتر محمدبکر اسماعیل.53
قواعد التدبّر الامثل لکتاب اللّه عزّ و جلّ، عبدالرحمان حسن حبنکه المیدانی.54
اعجاز بیانی قرآن، دکتر عایشه عبدالرحمن بنت الشاطی.55
علوم قرآنی، آیةاللّه محمدهادی معرفت56
درسهایی از علوم قرآنی، دکتر حبیباللّه طاهری57
تکنگاریها و پایاننامههای چندی نیز در این باره نگاشته شده است، که در ذیل به آنها اشاره میشود.
امعان فی اقسام القران، عبدالحمید فراهی.58
این کتاب با وجود حجم اندک اثری ارزنده و نوآور در عرصه قسمهای قرآن است.
القسم فی اللغة و فی القرآن، محمد مختار سلامی.59
این کتاب جدید از بهترین آثاری است که در این موضوع نگارش یافته است و به گونهای جامع و مبسوط به جهات لغوی، و فقهی قسمهای قرآنی میپردازد.
القسم فی القرآن، دکتر حسین نصّار.60
این کتاب از سلسله آثاری است که مؤلف درباره اعجاز قرآن مینگارد. وی قسم را یکی از عناصر اعجاز بیانی میشمارد و در این کتاب تلاشش بر آن بوده تا تاریخی فراگیر از اندیشههای و نگاشتههای عربی درباره اقسام قرآن ارائه دهد. بنابراین این کتاب مجموعهای از نقل اقوال است که بر حسب تسلسل تاریخی اجزاء آن مرتب شده است.
ظاهرة القسم فی القرآن الکریم، علی العامر.61
در زبان فارسی نیز تا کنون دو اثر منتشر شده است:
سوگندهای قرآن از شهید ابوالقاسم رزاقی با مقدمهای از استاد جعفر سبحانی.62
پژوهشی در سوگندهای قرآن کریم از خانم مینا کمانی63 که پایاننامه کارشناسی ارشد وی بوده است.
11
ب: تفسیر
تفسیر سوگندهای قرآنی با حجم قابل توجهی که دارند بخشی از تفاسیر را به خود اختصاص داده است و هر مفسری متناسب با ظرفیت و شیوه تفسیری خود به شرح و تفسیر آنها پرداخته است. در این میان مجمع البیان مرحوم طبرسی، تفسیر کبیر فخر رازی، المیزان علامه طباطبایی و التفسیر البیانی بنت الشاطی، یادکردنی است.
گردآوری این سوگندها در کتابی مستقل و پرداختن به تفسیر آنها، در ذیل تفسیر موضوعی جای میگیرد. کتاب التبیان فی اقسام القرآن از ابن قیّم جوزیّه (م751 ق) را در واقع باید کتابی در حیطه تفسیر به شمار آوریم که در طی 151 فصل بجز صفحاتی از آغاز، به تفسیر سوگندهای خداوند میپردازد.
ذهبی در التفسیر و المفسرون64 و همینطور امین خولی65 این کتاب را در شمار تفاسیر موضوعی یاد میکنند.
کتاب الأقسام فی القرآن الکریم از آیةاللّه جعفر سبحانی را نیز اثری در تفسیر قسمهای قرآن باید دانست.
شماری از آیات سوگند شامل بعد تشریعی آن بوده که از آنها قوانینی درباره سلوک و رفتار مکلف به دست میآید. تفاسیر فقهی و کتابهای آیات الاحکام منبع خوبی برای پیگیری این آیات به شمار میآید؛ از جمله کتابهای شیعی آیات الاحکام، کنز العرفان فی فقه القرآن از فاضل مقداد سیوری است که در بحث جداگانهای درباره یمین آیات فقهی آن را شرح میدهد.66 به عنوان نمونه برای کتب آیات الاحکام اهل سنت از احکام القرآن جصّاص حنفی یاد میکنیم که در عین آن که آیات فقهی قرآن را به شیوه معمول اهل سنت و بر طبق ترتیب سورهها بحث میکند، عنوانی با نام «باب الایمان» دارد که در آن به تفسیر آیات آن میپردازد.67
12
3ـ بعد فقهی
از مسائل مطرح در فقه و حقوق اسلامی بحث یمین است. در فقه اسلامی یمین بر دو قسم است: یمین عقد و یمین قضایی.
الف یمین عقد، سوگندی است که برای انجام و یا عدم ارتکاب امری در آینده یاد میشود و سوگندخورنده به موجب آن نسبت به مفاد سوگند متعهد میگردد. احکام این نوع در فقه اسلامی در بابی تحت عنوان «کتاب النذر و العهد و الیمین» مورد بحث قرار گرفته است. بر تخلف این نوع سوگند که به حنث تعبیر میشود، کفاره مترتب میگردد.در زمان معاصر سوگندی که متصدیان امور اجتماعی، قبل از تصدی، به موجب قوانین خاصی موظف به ادا میشوند، مبنی بر آن که در انجام وظیفهای که بر عهده دارند مسامحه و کوتاهی ننمایند و از حدود حق و عدالت و قوانین تجاوز نکنند، شبیه مصادیق عقد یمین است.
ب ـ یمین قضایی سوگندی است که در دادگاه به عنوان یکی از ادلّه اثبات دعوی به کار میرود و عبارت است از گواه قرار دادن خداوند در دادگاه بر وجود یا عدم امری که سوگند یادکننده ادعای آن را مینماید. سوگند قضایی همواره به سود خود و به زیان دیگری است.68 این نوع سوگند در فقه در کتاب قضا بحث میشود. این قاعهده فقهی نیز مشهور است که «البیّنة علی المدّعی و الیمین علی من انکر»69؛ یعنی در موارد قضایی آن کسی که مدعی است باید بینه و گواه بیاورد و کسی که علیه او اقامه دعوی شده و در مقام انکار است در صورت عدم اثبات ادعا از سوی مدّعی و درخواست وی، باید بر بیگناهی خود سوگند یاد کند.
«قسامه»70 و «لعان»71 نیز از مسائل فقهی مربوط به قسم هستند که در موارد خاصی از دعاوی کیفری کاربرد دارند. بحث «ایلاء»72 نیز از مباحث فقهی مرتبط با سوگند است.
پر واضح است که برای دستیابی به ابعاد فقهی قسم باید آنها را در نگاشتههای فقهی بررسی کرد که شماری فزون دارند و برای نمونه از تهذیب الاحکام شیخ طوسی73، شرح لمعة شهید ثانی74 و جواهر الکلام شیخ محمدحسن نجفی75 در شیعه و از المغنی ابن قدامه76، المحلّی ابن حزم77 و الفقه علی المذاهب الاربعة جزیری78 در اهل سنت میتوان نام برد.
الیمین و العهد و النذر نام کتابی فقهی از علامه محمدحسین فضلاللّه است که با استفادهای نیکو از آیات قرآن مباحث فقهی یمین را طرح میکند.
کتاب القسم فی اللغة و فی القرآن به اعتبار آن که نگارنده آن محمد مختار السلامی مفتی جمهوری تونس بوده است، نیمی از چهارصد و اندی صفحه آن به مباحث فقهی ـ قرآنی اختصاص دارد.
خرقانی، حسن نشریه :مجله تخصصی دانشگاه علوم اسلامی رضوی صفحه : 39-55 زبان : فارسی پیاپی :1
13
پاورقیها:
البته در لعان این اختلاف وجود دارد که آیا یمین است یا شهادت. بنگرید به: القسم فی اللغة و فی القرآن، ص326.
16. به جان تو سوگند که آنان در مستی خود سرگردان بودند.
19. همسخن شما نه سرگشته است و نه گمراه شده است. و از سرِ هوس سخن نمیگوید. آن نیست جز وحیی که به او فرستاد میشود.
1. پس شیطان آن دو را وسوسه کرد تا آنچه را از عورتهایشان برایشان پوشیده مانده بود، نمایان گرداند و گفت: پروردگارتان شما را از این درخت منع نکرد جز آنکه مبادا دو فرشته گردید یا از جاودانان شوید. و برای آن دو سوگند یاد کرد که من از خیرخواهان شما هستم.
15. یاسین. سوگند به قرآن حکمتآموز، که تو از جمله پیامبرانی بر راهی راست.
14. زینالدین جبعی عاملی، الروضة البهیّة فی شرح اللمعة الدمشقیّة، تصحیح و تعلیق سیدمحمد کلانتر، بیروت، مؤسسة الاعلمی للمطبوعات، ج3، ص38.
12. المیزان فی تفسیر القرآن، ج1، ص225 ـ 224.
18. به قطع پروردگار شما یگانه است.
13. غازی عنایت، هدی الفرقان فی علوم القرآن، بیروت، عالم الکتاب، 1416 ق، ج4، ص227.
11. بدرالدین زرکشی، البرهان فی علوم القرآن، تحقیق محمد ابوالفضل ابراهیم، بیروت، دارالمعرفة، ج3، ص40.
17. پس سوگند به پروردگارت که از همه آنان خواهیم پرسید.
10. همان، ص32.
28. پس به خدا سوگند یاد میکنند اگر در صداقت آنان شک کردید که ما این حق را به هیچ قیمتی نمیفروشیم.
25. پس برای او سوگند یاد میکنند همچنان که برای شما سوگند یاد میکنند.
23. محمدحسن نجفی، جواهر الکلام فی شرح شرایع الاسلام، بیروت، دار احیاء التراث العربی، 1981 م، ج35، ص226 ـ 222.
2. و روزی که همه آنان را گرد آوریم، آنگاه به کسانی که شرک آوردهاند میگوییم: کجایند شریکان شما که آنان را شریک خدا میپنداشتید؟ آنگاه عذرشان جز این نیست که میگویند: به خدا، پروردگارمان سوگند که ما مشرک نبودیم.
20. آنچه به شما وعده داده شده است، رخدادنی است.
24. بنگرید به: محمدحسین فضلاللّه، الیمین و العهد و النذر، بیروت، دار الملاک، 1996 م/ 1417 ق، ص20.
27. و کسانی که ایمان آوردهاند میگویند: آیا اینان بودند که به خداوند سوگندهای سخت میخوردند که جدّا با شما هستند؟
22. بنگرید به: زرکشی، البرهان فی علوم القرآن، ج3، ص43.
21. قطعا در مالها و جانهایتان آزموده خواهید شد، و از پیشینیان اهل کتاب و مشرکان سخنان دلازار بسیار خواهید شنید.
26. آنگاه که (آن باغداران) سوگند یاد کردند که صبحگاهان میوههای آن باغ را بچینند.
29. پس به خدا سوگند یاد میکنند که گواهی ما قطعا از گواهی آن دو درستتر است.
32. موفقالدین یعیش، شرح المفصّل، انتشارات ناصر خسرو، 10 جزء در دو جلد، جزء 8، ص32.
14
39. محمد عبدالخالق عضیمه، دراسات لاسلوب القرآن الکریم، قاهره، دارالحدیث، ج2، ص58 ـ 53، 98 ـ 99؛ ج3، ص261 ـ 259 و 494 ـ 490؛ ج10، ص261 ـ 247.
38. عباس حسن، النحو الوافی، تهران، انتشارات ناصر خسرو، 1367، ج2، ص461؛ ج4، ص450.
34. همان، ص90.
35. محمد بن حسن رضی استرآبادی، شرح الکافیه فی النحو، المکتبة المرتضویه، ج2، 341 ـ 336.
37. جلالالدین سیوطی، همع الهوامع فی شرح جمع الجوامع، تحقیق احمد شمسالدین، بیروت، دار الکتب العلمیه، 1418 ق/ 1988 م، به ترتیب صفحات 391، 397 و 409.
30. (شیطان) گفت به عزّت تو سوگند که همه را از راه به در میبرم.
31. و از تو خبر میگیرند آیا آن راست است؟ بگو آری! سوگند به پروردگارم.
33. همان، جزء 9، ص20.
36. همان، ج2، ص394 ـ 391.
3. و سوگند به خدا که پس از آنکه پشت کردید و رفتید، در کار بتانتان تدبیری خواهم کرد.
48. الاتقان فی علوم القرآن، تحقیق محمد ابوالفضل ابراهیم، منشورات شریف رضی ـ بیدارـ عزیزی، ج4، ص59 ـ 53.
4. گفتند به خدا همقسم شوید که بر صالح و خانوادهاش شبیخون بزنیم، سپس به خونخواهش بگوییم که ما در کشتار کسانش حاضر نبودیم و ما راست میگوییم.
47. البرهان فی علوم القرآن، ج3، ص46 - 40.
41. این کتاب در سال 1397 ق/ 1977 م از سوی دانشگاه مستنصریه بغداد برای نخستینبار منتشر شده است.
44. خلیل بن احمد فراهیدی، کتاب العین، قم، مؤسسة دار الهجره، 1405 ق، ج3، ص231، «حلف»؛ ج5، ص86، «قسم»؛ ج8، ص386، «یمن».
43. ابن ابیالاصبع مصری بدیع القرآن، ترجمه سیدعلی میرلوحی، مؤسسه چاپ و انتشارات آستان قدس، 1368 ش، ص206 ـ 202.
45. احمد بن فارس بن زکریّا، معجم مقاییس اللغة، مرکز النشر ـ مکتب الاعلام الاسلامی، 1404 ق، ج2، ص97، «حلف»؛ ج5، ص86، «قسم»؛ ج6، ص158، «یمن».
46. ابن منظور افریقی، لسان العرب، قم، نشر ادب حوزه، 1405 ق، ج9، ص56 ـ 53، «حلف»؛ ج12، 484 ـ 478، «قسم»؛ ج13، ص465 ـ 451، «یمن».
40. محمدحسین ابوالفتوح، اسلوب التوکید فی القرآن الکریم، بیروت، مکتبة لبنان، 1995 م، ص246 ـ 239.
42. ناشر: منشورات جامعة الفاتح، بیروت، 1992 م.
49. معترک الاقران فی اعجاز القرآن، بیروت، دار الکتب العلمیّة، 1408 ق ـ 1988 م، ج1، ص346 ـ 341.
50. مباحث فی علوم القرآن، چاپ سی و چهارم: بیروت، مؤسسة الرسالة، 1418 ق/ 1988 م، ص297 ـ 290.
56. علوم قرآنی، مؤسسه فرهنگی انتشاراتی التمهید و سازمان مطالعه و تدوین کتب علوم انسانی، 1379، ص307 ـ 295.
53. دراسات فی علوم القرآن، قاهره، دار المنار، 1411 ق/ 1991 م، ص273 ـ 263.
52. هدی الفرقان فی علوم القرآن، ج4 ص235 ـ 227.
15
58. ناشر: المطبعة السلفیه، قاهره، 1349 ه·· .
59. این کتاب توسط دار الغرب الاسلامی، برای اولین بار در سال 1999 م در بیروت منتشر شده است.
54. قواعد التدبّر الامثل لکتاب اللّه عز و جلّ، چاپ دوم: دمشق، دارالقلم، 1409 ق/ 1989 م، ص298 ـ 263. در این کتاب نگارنده به عنوان یکی از قواعد تفسیری از قسمهای قرآن سخن میگوید و نکات ارزندهای را ارائه میدهد.
51. التعبیر الفنی فی القرآن الکریم، ص257 ـ 247.
57. درسهایی از علوم قرآنی، انتشارات اسوه، 1377 ش، ج2، ص440 ـ 407.
55. اعجاز بیانی قرآن، ترجمه حسین صابری، تهران، شرکت انتشارات علمی و فرهنگی، 1376، ص237 ـ 233 و 270 ـ 261. وی از تفاوت حلف و قسم و شروع با واو قسم به عنوان برخی از زاویههای اعجاز بیانی سخن میگوید.
5. و با سختترین سوگندهایشان، به خدا سوگند خوردند که اگر معجزهای برای آنان بیاید حتما بدان میگروند.
64. محمدحسین ذهبی، التفسیر و المفسرون، بیروت، دار الارقم، ج1، ص102.
6. چرا که خداوند در آیه پس از آن تعبیر میکند: «اتّخذوا أیمانَهم جُنَّة» و از شهادتشان به یمین یاد میکند.
60. این کتاب توسط مکتبه الثقافة الدینیه برای نخستین بار درسال 1421 ه·· 2001 م منتشر شده است.
61. ناشر: منشورات انوارالهدی، قم، 1414 ه·· .
68. سیدمصطفی محقق داماد، قواعد فقه (3)، بخش قضایی، مرکز نشر علوم اسلامی، تابستان 1377 ش، ص91 ـ 89.
62. ناشر: انتشارات توحید، قم، خرداد 1361.
63. ناشر: انتشارات پیامآزادی، 178 ش. با همکاری معاونت فرهنگی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی.
65. امین خولی، مناهج تجدید فی النمو و البلاغة و التفسیر و الادب، ص301. به نقل از: محمد مختار سلامی، القسم فی اللغة و فی القرآن، ص18.
69. بنگرید به: القواعد الفقهیّة، سیدمحمدحسن بجنوردی، قم، نشر الهادی، 1377ش، ج3، ص71؛ قواعد فقه (3) بخش قضایی، محقق داماد ص53.
67. ابوبکر احمد بن علی رازی جصّاص، احکام القرآن، بیروت، دار الکتب العلمیة، ج2، ص577 ـ 566.
66. جمالالدین مقداد بن عبداللّه سیوری، کنز العرفان فی فقه القرآن، تهران، المکتبة المرتضویه، 1343 ش، ج2، ص125 ـ 118.
70. در صورتی که کسی کشته شود و اولیاء دم علیه متهم دلیلی نداشته باشند، باید پنجاه نفر سوگند یاد کنند که متهم مرتکب قتل شده است، این عمل را قسامه گویند.
75. جواهر الکلام فی شرح شرائع الاسلام، ج35، ص355 ـ 222.
72. ایلاء سوگندی است که شوهر بر همبستر شدن با زن خویش یاد میکند.
77. ابومحمد علی بن احمد بن سعید بن حزم اندلسی، المحلّی بالآثار، بیروت، دارالفکر، ج6، ص341 ـ 281.
71. هرگاه شوهر، به همسر خویش نسبت زنا دهد و بینهای در دست نداشته باشد، لعان صورت میگیرد که در آن هر یک از زن و شوهر پنج سوگند با صیغهای خاص و تشریفاتی ویژه باید ادا کنند و در نهایت حکم به جدایی همسر و دفع اتهام از وی و نیز دفع حد قذف از شوهر میگردد.
16
73. ابوجعفر محمد بن حسن طوسی، تهذیب الاحکام، تهران، دار الکتب الاسلامیّه، ج8، ص302 ـ 277.
78. عبدالرحمن بن محمد عوض الجزیری، الفقه علی المذاهب الاربعة، بیروت، دار احیاء التراث العربی، ج2، ص121 ـ 55.
74. الروضة البهیة فی شرح اللمعة الدمشقیّة، ج3، ص57 ـ 48.
76. عبداللّه بن احمد بن قدامه، المغنی فی فقه الامام احمد بن حنبل، دار الفکر، 1405 ق/ 1984 م، ج9، ص428 ـ 385.
7. بنگرید به: عبدالحمید فراهی، امعان فی اقسام القرآن، قاهره، المطبعة السلفیة، 1349، ص22 ـ 14؛ بکری شیخ امین، التعبیر الفنی فی القرآن، بیروت، دار العلم للملایین، 1994 م، ص249 ـ 247.
8. بنگرید به: محمدحسین بن خلف تبریزی متخلّص به برهان، برهان قاطع، تهران، مؤسسه انتشارات امیرکبیر، 1361، ج2، ص190، پاورقی دکتر معین؛ حسین کیانی، سوگند در زبان و ادب فارسی، انتشارات دانشگاه تهران، آذر 1371، ص1.
9. بنگرید به: سوگند در زبان و ادب فارسی، ص5 ـ 3.
نظر شما