احقاف: نام چهل و ششمین سوره قرآن کریم
فهرست عناوین
نویسنده : محمد خامهگر
سوره مبارکه احقاف، بهترتیب مصحف چهلوششمین سوره و بهترتیب نزول شصت و ششمین سوره است.[65] این سوره هم در ترتیب نزول و هم در چینش کنونى پس از سوره جاثیه قرار دارد.[66] این سوره با حرف مقطّعه «حم» آغازمىشود و آخرین سوره از مجموعه 7 سوره داراى «حم» قرآن است. این سوره با احتساب «حم» به عنوان یک آیه، داراى 35 آیه[67] و 644کلمه[68] است.
نام سوره از آیه بیست و یکم آن گرفته شدهاست که در آن هشدارهاى حضرت هود را به قوم عاد یادآور مىشود. قوم عاد در سرزمین احقاف سکونت داشتند: «واذکُر اَخا عاد اِذ اَنذَرَ قَومَهُ بِالاَحقافِ...». دراین آیه حضرت هود قومش را به خداپرستى دعوت مىکند و از عذاب قیامت انذار مىدهد. برخى از مفسران معتقدند که نام این سوره با هدف اصلى آن (که انذار به کافران است) هماهنگى دارد.[69] گفتنى است که احقاف بهمعناى شنهاى روانى است که بر اثر وزش باد بهصورت کج و معوج روى هم انباشته مىگردد.[70](>احقاف)
سوره احقاف از سورههاى مکى قرآن بهشمار مىرود;[71] اما بسیارى از مفسران معتقدند که آیه دهم سوره (قُل اَرَءَیتُم اِن کانَ مِن عِندِ اللّهِ) کهدرباره عبداللهبن سلام است، در مدینه نازل شده است.[72] علامه طباطبایى معتقد است که بجز آیه مذکور، آیه هشتم سوره (اَم یَقولونَ افتَرهُ...) نیز در مدینه نازل شده است.[73]
گروهى از مفسران مانند طبرسى نیز به پیوند میان آیات آغازین سوره احقاف و آیات پایانى سوره جاثیه گرایش دارند. آنان مىگویند: این آیات از یک مضمون برخوردارند; زیرا سوره جاثیه با یادکرد توحید و مذمت مشرکان و وعده عذاب به آنان پایان یافته و این سوره با بیان توحید و سپس توبیخ کافران آغازگشته است.[74]
1
محتواى سوره:
مشرکان مکه خود را در اوج قدرت مىدیدند و تصور مىکردند که هیچ نیازى به پذیرش دعوت پیامبر ندارند; ازاینرو ضمن تبلیغ بتپرستى و گمراه کردن مردم، حقانیت آیین اسلام و تعالیم قرآن را با تمسخر انکار مىکردند. سوره احقاف براى هشدار به کافران و مشرکان قریش نازل شد،[75] تا به آنان یادآور شود که ادامه این روش سرانجامى شوم را براى آنان در دنیا و آخرت در پى خواهد داشت و پیمودن طریق باطل و بىتوجهى به حقانیت پیامبر و انکار قیامت، جز ناکامى در دنیا و ذلت در آخرت نتیجهاى براى آنان دربرنخواهد داشت و از آنجا که درمان بیمارى حقستیزى آنها تنها با یادآورى عذاب دردناک قیامت میسر بود، در چند آیه از سوره بر موضوع معاد و عذاب کافران و عرضه آنان بر آتشِ دوزخ تأکید مىشود. (احقاف/46، 18ـ28)
سوره احقاف هدف مذکور را در سه بخش دنبال مىکند: در بخش نخست سوره (آیات 1ـ14) به بطلان عقاید کافران مىپردازد و ضمن نکوهش پرستش غیرِ خدا، به فقدان هر گونه دلیل عقلى و نقلى بر شایستگى بتها و معبودان خیالى براى پرستش تأکید مىورزد. آنگاه سخنان و دلایل واهى کافران را در مخالفت با قرآن نقد مىکند. کافران قرآن را سِحر (آیه7)، بافته پیامبر (آیه8)، افسانه و دروغ پیشینیان (آیه11)، مىنامیدند و در حقانیت آن شک روا مىداشتند. آیات مورد بحث ضمن ارائه پاسخى مستدل و منطقى به آنان، قرآن را آیههاى روشن الهى (آیه7) مىنامد که جز بر زبان رسول حق جارى نمىشود (آیه9) و تعالیم آن توسط کتابهاى آسمانى دیگر تأیید شده است (آیه12). در انتها نیز، پس از آنکه انسانها را به دو گروه نیکوکار و ستم کار تقسیم مىکند، سرنوشت دردناک ستم کاران و سرنوشت مسّرتآور نیکوکاران و معتقدان به ربوبیتالهىرابرمىشمرد. (آیه14)
در بخش دوم سوره (آیات 15ـ20) سرنوشت دو گروه مذکور را با تفصیل بیشترى بیان مىکند و مردم را به دو دسته تقسیم مىکند: یک دسته کسانىکه همواره بهسوى خدا توجه کرده، در برابر حق تسلیم هستند و به نصایح کسانىکه دلسوزانه آنان را بهسوى حق دعوت مىکنند، مانند پدر و مادر، گوش فرا داده، در حق آنان دعاى خیر مىکنند. خداوند نیز اعمال نیک آنها را پذیرفته، آنان را در بهشت جاى مىدهد. دسته دیگر خاسران و زیانکاراناند که با درخواست والدین دلسوز خود، که او را بهسوى ایمان به خدا و روز جزا مىخوانند، مخالفت مىکنند و متکبرانه این سخنان را خرافات و کهنهپرستىمى نامند. این گروه به سرنوشتى اسف بار مانند امتهاى گذشته، از جن و انس، دچار مىشوند. بدینسان با مثالى زیبا هشدارى عبرتآمیز به کافران مىدهد.
2
بخش سوم این سوره (آیات 20ـ35) به بیان دو داستان عبرتآموز از انذار کافران و سرانجامِ کسانى اختصاص دارد که به هشدارهاى پیامبران بىتوجهى کردند. ابتدا به داستان قوم عاد که در سرزمین احقاف زندگى مىکردند اشاره مىکند و تعالیم توحیدى پیامبرشان (حضرت هود(علیه السلام)) را یادآور مىشود که آنان را به خداپرستى و دورى از عذاب الهى دعوت مى کرد; اما آنان با لجاجت از پذیرش آن، سر بازمىزدند و سرانجام با همه قدرت و مکنتى که داشتند به خوارى و ذلتِ عذاب دچار شدند. این آیات از کافران مکه مىخواهد تا از سرنوشت قوم عاد پند بگیرند.
داستان دوم، درباره ایمان آوردن گروهى از جن است که آیات 29ـ32 به بیان آن پرداخته است. این آیات در وادى نخله و هنگامى نازل شد که پیامبر از سفر تبلیغى طائف بازمىگشت و با اهانتهاى اهل طائف مواجه شده بود. این آیات از گروهى از جن خبر مىدهد که به آیات قرآن گوش فرا دادند و پس از آن که به حقانیت آن پىبردند، بهسوى قوم خود بازگشته، آنان را انذار کردند و نتایج و آثار ایمان به خدا، ازجمله بخشش گناهان و ایمنى از عذاب دردناک را براى آنان برشمردند و در مقابل، نتیجه بىتوجهى به دعوت الهى را نیز یادآور شدند. در این داستان، از زبان جنها به کافران گوشزد مىکند که فرجامِ مبارزه با حق و روىگردانى از تعالیم انبیا چیست.
در انتها، پس از آن که قدرت خدا را بر زنده کردن مردگان یادآور مىشود، عذاب حقارتبار کافران را ترسیم مىکند. در آخرین آیه سوره که در حکم نتیجهگیرى از مجموع مطالب گفته شده است، خداوند از پیامبرش مىخواهد تا در برابر لجاجتها و اذیتهاى کافران صبر پیشه کند و در تقاضاى عذاب براى آنان عجله نکند که به زودى آن روز را مشاهده مىکنند; هر چند کافران آن روز را دور مىپندارند.
3
فضیلت سوره:
براساس روایتى که ابنبابویه با سند متّصل از ابنابىیعفور از امامصادق(علیه السلام)نقل کرده، هر کس، هر شب یا هرجمعه این سوره را بخواند، خداوند وحشت دنیا را از او برمىدارد و او را از وحشت روز قیامت نیز در امان مىدارد.[76]
منابع
البرهان فى تفسیر القرآن; البرهان فى علوم القرآن; تاریخ قرآن، زنجانى; التحقیق فى کلمات القرآن الکریم; تفسیر اثنىعشرى; تفسیر مخزن العرفان در علوم قرآن; تفسیر منهجالصادقین; ثواب الاعمال و عقاب الاعمال; حجةالتفاسیر و بلاغ الاکسیر; مجمعالبیان فى تفسیرالقرآن; المعجم الاحصائى لالفاظ القرآن; مفرداتالفاظ قرآن; المیزان فى تفسیر القرآن; نظم الدرر فى تناسب الآیات والسور، بقاعى.
محمد خامهگر
[65]. البرهان فى علوم القرآن، ج1، ص280.
[66]. تاریخ قرآن، ص65 و 72; المعجم الاحصائى، ج1، ص307.
[67]. منهج الصادقین، ج8، ص306.
[68]. تفسیر اثنىعشرى، ج12، ص65; حجةالتفاسیر، ج6، ص133.
[69]. تفسیر بقاعى، ج7، ص114.
[70]. مفردات، ص248; التحقیق، ج2، ص260.
[71]. حجةالتفاسیر، ج6، ص133; مخزن العرفان، ج6، ص117.
[72]. مجمعالبیان، ج9، ص123; تفسیر اثنىعشرى، ج12، ص65.
[73]. المیزان، ج18، ص186.
[74]. مجمعالبیان، ج9، ص123; منهجالصادقین، ج8، ص306.
[75]. المیزان، ج18، ص185.
[76]. مجمعالبیان، ج9، ص123; البرهان، ج5، 35; ثوابالاعمال، ص244.
4
منبع: دائره المعارف قرآن کریم (جلد 2) - مرکز فرهنگ و معارف قرآن
نظر شما