پژوهشى پیرامون روایت «نزول قرآن بر هفت حرف»(2)
فهرست عناوین
نویسنده : سید رضا مؤدب
موضوع تحقیق، بررسى روایت نزول قرآن بر هفت حرف در جوامع حدیثى شیعه (انّ القرآن نزل على سبعة احرف) مىباشد. این روایت در جوامع حدیثى اهل سنت نیز به تواتر نقل شده است. علماى اهل سنت مدعى صحت طرق و تواتر روایت مذکور هستند.
قول به سبعه لهجات در تفسیر احرف سبعه با تمام محاسن و تأییدى که از ناحیه بعضى روایات انجام مىگیرد، از جهاتى خدوش است. آیة الله خوئى در کتاب «البیان فى تفسیر القرآن»(46) به آن اشاره مىنماید و آنها را مىتوان چنین بیان نمود.
الف: تنافى با روایتى که بیان مىدارد قرآن به لغت قریش ـ یعنى لهجه قریش ـ نازل شده است و حتى عمر، ابن مسعود را از قرائت «حتى عین» منع نمود و روایاتى مانند «نزل القرآن بلسان قریش» از قتاده و ابن عباس و روایتى از عمر و عثمان از پیامبر «القرآن نزل بلغة قریش» و یا قتاده از ابىاسود: «نزل القرآن بلسان الکعبین» یعنى کعب بن عمر و کعب بن لوى.(47)
ب: تنافى با روایاتى که اشاره به اختلاف در جوهر لفظ دارد، نه در کیفیت اداى کلمات و حروف؛ مانند روایت شماره سوم از منابع شیعه که صفار از ـ زراره و امام باقر(ع) نقل مىکند: «تفسیر القرآن على سبعة احرف» یعنى تفسیر قرآن بر هفت حرف مىباشد و مواردى از آن روشن شده و مواردى را تنها ائمه(ع) مىدانند و هنوز روشن نشده است.
ج: تنافى با گویاترین روایت در مسأله که اختلاف عمر با هشام بن حکیم در قرائت بود و هر دو آنها از قریش بودند و اختلاف لهجه با هم نداشتند، تا روایت بر اختلاف لهجه حمل گردد.
د: لازمه این قول ـ یعنى حمل روایت بر اختلاف لهجه ـ این است که قرائت قرآن بر لهجههاى گوناگون و حداقل سبعه صحیح باشد و اگر در نماز قرائت شد، نماز باطل نگردد، در حالى که خلاف سیره قطعیه جمیع مسلمانان است.(48)
1
سبعه بطون
یکى دیگر از اقوال در مسأله این است که مقصود از سبعة احرف، بطون هفتگانه است. و واژه هفت هم بیان کثرت باشد که هر آیه از جهت معنى ممکن است وجوهى را متحمل باشد؛ اگر چه آن معنى ممکن است بر مردم مخفى مانده باشد. لکن امام معصوم(ع) آن وجوه و بطون را مىداند و بر طبق آن فتوا مىدهد. بر این معنى مىتوان روایت اول و سوم منقول از جوامع حدیثى شیعه را شاهد گرفت که ذکر آنها گذشت.
الف: صدوق: .... پیامبر(ص) فرمود: قرآن بر هفت حرف نازل شده است. کمترین چیز براى امام این است که بر هفت وجه فتوا بدهد.(49)
ب: صفار: ـ امام باقر(ع) فرمود: تفسیر قرآن بر هفت حرف مىباشد.(50)
ج: در روایت: اخرج ابونعیم فى الحلیله عن ابن مسعود قال: ان القرآن انزل على سبعه احرف ما منها حرف الاّ و له ظهر و بطن و ان على بن ابى طالب عنده من الظاهر و الباطن.(51)
2
«وجه بطلان آن»
قول به سبعه بطون به هیچ وجه با مهمترین روایت در بحث که مربوط به مخاصمه عمر و هشام بن حکیم بوده است، قابل جمع نیست؛ چون اختلاف آنها در قرائت و لفظ بود نه در معنى.
«لغات فصیحه»
برخى گفتهاند منظور از سبعه احرف، لغات سبعه فصیح است که عبارتند از لغت قریش، هذیل، هوازن، یمن، کنانه، تمیم و ثقیف و این قول منسوب به بیهقى و صاحب قاموس است.(52)
«وجه بطلان آن»
این قول نیز با روایت معروف اختلاف هشام بن حکیم و عمر تنافى دارد که هر دو از قریش بودند و طبق قاعده نباید اختلافى داشته باشند و این قول ادعاى بدون دلیل و مدرک است، چنانکه با روایت نزول قرآن به لغت قریش تعارض دارد.(53)
3
«معانى متقاربه»
بعضى معتقدند که مراد از سبعه احرف، یعنى سبعه أوجه از معانى متقارب و قریب به هم که به الفاظ مختلف باشد که در نتیجه تبدیل کلمه به مرداش جایز است؛ اما در صورتى که اصل مراد حفظ شده باشد و آیه رحمتى تبدیل به آیه عذاب نگردد و آیه عذابى تبدیل به آیه رحمت نشود. شاهد بر این معنى رویات ذیل است:
ابّى بن کعب: پیامبر(ص) فرمود:
اى ابّى من مورد قرائت قرآن قرار گرفتم بر یک حرف و دو حرف و سه حرف تا اینکه به هفت حرف رسید و سپس فرمود: هیچ کدام از آنها نیست مگر این که شافى و کافى است، در صورتى که گفتى: «سمیعا علیما» به جاى «عزیزا حکیما» و هنگامى که آیه عذابى به رحمت و آیه رحمتى به آیه عذاب تبدیل نگردیده است.(54)
مطابق این وجه ـ یعنى «معانى متقاربه» ـ ممکن است کلمات ذیل جایگزین شود:
الف: ادریس به جاى اِل یاسین در آیه «سلام على ال یاسین» (صافات / 130).
ب: ذهب به جاى زخرف درآیه «أو یکونَ لکَ بیتَ من زُخرف» (اسراء / 93).
ج: صوف به جاى عهن در آیه «کالعِهنِ المنفوش» (قارعه / 5)
4
«بطلان این وجه»
وجه «معانى متقارب» از جهاتى باطل است که به آنها اشاره مىشود:
1ـ توقیفى بودن کلمات قرآن هر کدام جایگاهى خاص دارند و فصاحت و بلاغت قرآن هم در همین جایگاه فعلى کلمات است.
2ـ این احتمال موجب هدم اساس قرآن و موجب نفى اعجاز آن مىشود.
3ـ این وجه با این آیه از قرآن منافات دارد که مىفرماید: «قل مایکون لى أن اُبدّلهُ من تلقاء نفسى اِنْ أبتّعُ الاّ ما یوحى الىَّ انّى اخاف ان عصیتُ ربّى عذاب یوم عظیم» (یونس / 15).
خداوند در این آیه مىفرماید: «وقتى آیات روشن ما برایشان تلاوت شود، کسانى که امید به بقاى ما ندارند مىگویند قرآنى غیر از این بیاور یا آن را تغییر بده. بگو من حق ندارم قرآن را از پیش خود تغییر دهم. من جز آنچه به من وحى شود پیروى نمىکنم. من اگر نافرمانى پروردگار را کنم. از عذاب روز بزرگى مىترسم.»
4ـ با روایتى که در تبیان در مورد تعلیم پیامبر براء بن عازب را منافات دارد که فرمود: واژه و کلمه «رسول» را موضع «نبى» در دعا قرار ندهد در آن جمله [و نبیک الذى ارسلت]. و چون تغییر دعا مشکل است، تغییر کلمات قرآن نهى بیشترى دارد.(55)
5
«ابواب سبعه»
مقصود از روایت، احرف سبعه، ابواب سبعه است که قرآن از آنها نازل شده است و آن منع و امر، حلال و حرام، محکم و متشابه و امثال شاهد این وجه دو روایت ذیل است:
الف: ابن مسعود از پیامبر(ص): کتاب اول از باب واحد و بر حرف واحد نازل شد و قرآن بر هفت باب و بر هفت حرف که آنها منع و امر، حلال و حرام، محکم و متشابه و امثال.(56)
ب: ابى قلابه: به من رسیده که پیامبر(ص) فرمود: قرآن بر هفت حرف نازل شده است. امر و منع ترغیب و ترهیب، جدل و قصص و مثل.(57)
6
«بطلان وجه ابواب سبعه»
این وجه نیز از جهاتى مورد خدشه واقع شده است:
1ـ تعارض با روایت ابى کریب به اسناد از ابن مسعود، که پیامبر(ص) فرموده است: قرآن بر پنج حرف نازل شده است: حلال، حرام، محکم، متشابه و امثال.(58)
2ـ رویات دال بر ابواب سبعه مضطرب است؛ چون در مفاد آن، منع و حرام، معناى واحدى دارد و در قرآن موارد دیگرى است که داخل ابواب سبعه نشده است؛ مانند معاد قصص و معارف.
3ـ اختلاف در معانى قرآن بر هفت حرف، با روایات دال بر توسعه بر امت که قبلاً گذشت، مناسبت ندارد؛ چون آنها تمکن بر یک وجه هم نداشتند.
7
اختلاف در قرائات
در این وجه به وجوه اختلاف در قرائات اشاره شده است که به هفت شکل متصور است:
1ـ تغییر حرکت بدون تغییر در معنى و صورت؛ مانند «هُنّ اطهر لکم» به ضم و فتح اطهر.
2ـ تغییر معنى به وسیله تغییر اعراب بدون تغییر در صورت؛ مانند «ربّنا باعد بین اسفارنا» به شکل امر و ماضى.
3ـ تغییر معنى به وسیله حروف بدون تغییر در صورت؛ مانند «کیف ننشزها» به شکل زاء و راء.
4ـ تغییر صورت بدون معنى؛ مانند «کالعهن المنفوش» و «الصوف المنفوش».
5ـ تغییر صورت و معنى «طلح منضود» و «طلع منضود».
6ـ تقدیم و تأخیر در آیه «جاءت سکرة الموت بالحقّ» و «سکرة الحق بالموت».
7ـ زیادت و نقصان؛ مانند «حافظوا على الصلوات و الصلاة الوسطى» و صلاة العصر و مانند: «امّا الغلام فکان أبواه مؤمنین» و کان کافرا.(59)
8
فصل چهارم:
بررسى روایت متعارض در مسأله
در فصل چهارم به بررسى روایت یا روایاتى که در جوامع حدیثى شیعه نقل شده و با روایت «احرف سبعه» متعارض است مىپردازیم. برخى از علماى شیعه روایت نزول قرآن را بر هفت حرف قبول ندارند و آن را به جهات ذیل مردود مىدانند:
1ـ تعارض با رویات صحیحه از امام صادق(ع): کلینى از حسین بن محمد از على بن محمد از وشاء از جمیل بن دراج از محمد بن مسلم از زرارة از امام جعفر صادق(ع): قرآن واحد است و از نزد واحد نازل شده و لکن اختلاف از ناحیه روایان آمده است.(60)
2ـ تعارض با روایت دیگرى از امام صادق(ع) که روایت چنین است: کلینى از على بن ابراهیم از پدرش از ابن ابى عمیر از عمر بن اُذینه از فضیل بن یسار: به ابى عبدالله گفتم: مردم مىگویند: قرآن بر هفت حرف نازل شده. پس حضرت فرمود: «کذبوا»؛ دروغ مىگویند دشمنان خدا، قرآن بر حرف واحد و از نزد واحد نازل شده است.(61)
با وجود روایت متعارض که در سند آنها بزرگان حدیث مانند زراره و محمد بن مسلم و جمیل بن دراج و ...آمده است و مرحوم کلینى در کتاب شریف کافى آن را ثبت نموده است، توجیه روایت سبعه احرف مشکل خواهد بود و در مقام تعارض، اولویت با روایت صحیحه از امام صادق(ع) است که نزول قرآن بر هفت حرف را انکار مىکند.
9
جمع بندى و نتیجه:
با توجه به اینکه نظر مشهور شیعه این است که قرآن و قرائات دو حقیقت متمایز از هم هستند و قرآن متواتر ولى قرائات سبعه متواتر نیست، گرچه مورد تأیید است و قرائت آن جایز و در قرائت آنها ترخیص داده شده، و با توجه به این که روایت صحیحه از امام صادق(ع) وجود دارد که مىفرماید: «انّ القرآن واحد نزل من عند واحد و لکنّ الاختلاف بجیىء من قبل الرواة»؛ یعنى قرآن واحد و از نزد واحد صادر و نازل شده و اختلاف از ناحیه روات ایجاد شده است، که به عنوان روایت متعارض ذکر آن گذشت، دو راه وجود دارد:
1ـ طرد روایت «احرف سبعه» در صورت صحت سند به جهت معارضه با روایت صحیحه آنچنانکه حضرت آیة الله خوئى(62)، این معنى را قبول نموده است، و احتمال بر اینکه روایت احرف سبعه ممکن است مجهول باشد.
2ـ حمل روایت «احرف سبعه» بر دو معناى ذیل:
الف: اختلاف در قرائات
ب: سبعه لهجات
که شرح هر یک از آنها گذشت و در آن صورت ممکن است که روایت منقول از امام صادق(ع) را حمل بر این کنیم که ناظر بر تفسیر قرآن بر غیر وجه مجاز آن است. در این صورت موجب خروج قرآن از نص اصلى مىگردد که حضرت فرمود: «کذبوا اعداء الله»؛ یعنى دشمنان خدا دورغ مىگویند. شکل دوم به جهت ضعف اسناد، خصوصا آنچه در جوامع حدیثى شیعه هست، قابل بحث است.
10
پی نوشت ها:
1- بحارالانوار، ج 92، ص 49، روایت 10 باب 7 و مستدرک الوسائل، 17، ص 305.
2- النشر فى القرائات العشر، ابن جزرى، ج 1، ص 21.
3- الاتقان فى علوم القرآن، جلال الدین سیوطى، ج1، ص 78.
4- ابویعلى. احمد بن على بن مثنى تمیمى موصلى، وى دو مسند، صغیر و کبیر داشته متوفى 307 در کتاب الرسالة المستطرقه، ص 53ـ54.
5- برهان زرکشى، ج 1، ص 211. ابوحاتم محمد بن حیان بستى از محمدثان بزرگ متوفى 354.
6- برهان زرکشى، ج 1، ص 212. (لم یأت فى معنى هذا السبع نص و لا اثر و اختلف الناس فى تعیینها).
7- برهان زرکشى، ج 1، ص 212.
8- عن صحیح البخارى، حدثنا سعید بن عفیر قال حدثنى اللیثه قال حدثنى عقیل عن ابن شهاب قال حدثنى عروة بن الزبیر، ان المسوربن مخرمه و عبدالرحمن بن عبدالقارى حدثاه انهما سمعا عمر بن الخطاب یقول سمعت هشام بن حکیم یقرأ سورة الفرقان فى حیاة رسول الله(ص) فاسمعت لقراءته فاذا هر یقرأ على حروف کثیرة لم یُقرئنیها رسول الله(ص) فکدتُ أساورهُ فى الصلاة فتبصرت حتى سلم فلبّبته بردائه فقلتُ من قراک هذه السورة التى سمعتک تقرأ قال اقراَئنیها رسول الله(ص). فقلت کذبتَ فان رسول الله(ص) قد اقرائنیها على غیر ما قرأت، فانطلقت به أقوده الى الرسول الله(ص) فقلت أنى سمعت هذا یقرأ بسورة الفرقان على حروف لم تُقرئنیها فقال رسول الله (ص): ارسله اقراء یا هشام فقرا علیه القراءة التى سمعته یقرأ، فقال رسول الله(ص) کذلک انزلت ثم قال اقراء یا عُمَرُ فقرأت القراءة التى أقرانى فقال رسول الله(ص): کذلک انزلت، انّ هذا القرآن انزل على سبعة احرف فاقرؤا ما تیسرمنه. صحیح بخارى، ج6، ص228 و صحیح مسلم، ج2، ص 202 و تفسیر طبرى، ج1، ص 10 و مسند احمد، ج 1، ص 24.
9- انّ رسول الله(ص) قال: اقرأنى جبرئیلُ(ع) على حرف فراجعته فلم ازل استزیده فیزیدنى حتى انتهى الى سبعة احرف. قال ابن شهات. بلغنى ان تلک السبعه الاحرف انما هى فى الامر الذى یکون و احدا لا یختلف فى حلال و حرام. (صحیح مسلم، ج 2، ص 202).
10- عن ابى بن کعب: قال رسول الله «یا اُبّى أنى اقرئت القرآن على حرف و حرفین و ثلاث حتى بلغت سبعة احرف. (سنن ابى داود، ج 2، ص 102.
11
11- عن ابى بن کعب: ان رسول الله(ص) لقى جبرئیل فقال له انّى بعثت الى امة امیین منهم العجوز والشیخ الکبیر و الغلام و الجاریه و الرجل الذى لم یقرأ کتابا قط قال یا محمد ان القرآن انزل على سبعه احرف (سنن ترمذى، ج 5، ص 194).
12- عن عبدالله بن مسعود قال: قال رسول الله: انزل القرآن على سبعه احرف لکل منها ظهر و بطن و لکل حرف حد و لکل حد مطلع. (تفسیر الطبرى، ج 1، ص 9).
13- قال قلت لابىعبدالله(ع) ان الاحادیث تختلف عنکم قال(ع): ان القرآن نزل على سبعة احرف و ادنى ما للامام ان یفتى على سبعة وجوه ثم قال هذا عطاءنا فامنن او امسک بغیر حساب. (بحارالانوار، ج 92، ص 49 روایت 10، باب 7، و بحارالانوار، ج92، ص83، و روایت 13 باب 8 خصال صدوق، ج1، ص83، ج 2، ص 10، و مستدرک الوسائل، ج 17، ص 305).
14- قال رسولالله(ص) أتانى آت من الله فقال: ان الله یأمرک ان تقرأ القرآن على حرف واحد فقلت یا رب وسع على امتى فقال ان الله یأمرک ان تقرأ القرآن على سبعه احرف. (بحارالانوار، ج 82، ص 65. روایت 55 و خصال صدوق، ج 2، ص 12 و وسائل الشیعه، ج 4، ص 822.)
15- عن الامام ابى جعفر الباقر(ع) قال تفسیر القرآن على سبعة احرف. (بحارالانوار، ج92، ص 98، روایت 65 باب 8 و بصائر الدرجات، ص 196).
16- عن الامام امیر المؤمنین (ع) أنزل القرآن على سبعة اقسام کل منها شاف کاف و هى امر و جزر و ترغیب و ترهیب و جدول و قصص و مثل (بحارالانوار، ج93، ص97، باب 128).
17- معجم رجال الحدیث. آیة الله خوئى، واژه محمد بن یحیى صیرفى.
18- معجم رجال الحدیث. آیة الله خوئى. واژه محمد بن یحیى صیرفى.
19- معجم رجال الحدیث. آیة الله خوئى. واژه احمد بن هلال.
20- فهرست شیخ طوسى و معجم رجال الحدیث آیةالله خوئى. بقوله عن الشیخ الطوسى کان غالبا متهما فى دینه.
21- معجم رجال الحدیث آیةالله خوئى، لاینبعى الاشکال فى فساد الرجل من جهة عقیدته بل لایُبعد استفادة أنه لم یکن یتدین بشى و من ثم کان یظهر الغلو مرة و النصب مرة اخرى و مع ذلک لا نهمیا ذلک، اذ لا أثر لفساد العقیدة او العمل فى سقوط الروایة عن الحجیة بعد وثاقة الراوى و الذى یظهر من کلام النجاشى بقوله صالح الروایة، أنه فى نفسه ثقة، فالمتحصل ان الظاهر ان احمد بن هلال ثقه.
12
22- معجم رجال الحدیث آیة الله خوئى و تفصیل طبقات الرواة واژه عیسى بن عبدالله.
23- پیشین.
24- پیشین.
25- مجمع البیان، سورة الحج آیه 11.
26- مفردات راغب واژه حرف.
27- معجم مقاییس اللغة، احمد ابن فارس 2/42.
28- برهان زرکشى 1/213.
29- الکشاف عن حقائق غوامض التزیل، جارالله زمخشرى، ج 2، ص 146، (طبع مصر).
30- تفسیر مجمع البیان، سوره حج، آیه 11.
31- برهان زرکشى، ج 1، ص 212.
32- تاریخ قرآن کریم، دکتر محمد باقر حجتى، ص 256.
33- تاریخ قرائت قرآن، ترجمه دکتر محمد باقر حجتى، ص 46.
34- ابن جزرى در النشر فى القرائات العشر، ج 1، ص 43 و تاریخ قرائات قرآن کریم. ص 46 ترجمه دکتر سید محمد باقر حجتى.
35- الکافى فى الاصول، کتاب فضل قرآن، باب النوادر، حدیث 13 و الوافى فیض کاشانى، ج 5، باب اختلاف القرئات، ص 272.
36- انزل القرآن على اربعه احرف (جوامع شماره 4548 و کنز 3097).
انزل القرآن على ثلاثه احرف (جوامع شماره 4540 ـ 4542 و کنز شماره 7ـ 3088).
انزل القرآن على عشرة احرف (کنز شماره 2956 و جوامع 4550).
37- اعجاز القرآن رافعى، ص 70.
38- تفسیر المیزان، سوره لقمان، آیه 27.
39- عن الصحیحین عن ابن شهاب: «ان عمر سمع هشام بن الحکیم یقرأ فى صدقه على حروف لم یکن یعرفها (این على لهجات لم یکن یعرفها) فاتى به الى رسول الله فقال کذلک انزلت. ان هذا القرآن انزل على سبعة حرف فاقرؤا ما تیسّر منه» (صیح مسلم، ج 2، ص 202 و صحیح بخارى، ج 6، ص 228.
40- عن ابى بن کعب: «ان رسول الله لقى جبرئیل فقال(ص) له: انى بعثت الى امة امیین منهم العجوز و الشیخ الکبیر و الغلام و الجاریه و الرجل الذى لم یقرأ کتابا. قال یا محمد: ان القرآن انزل على سبعة احرف. (سنن ترمذى، ج 5، ص 194).
41- قال رسولالله: أتانى آت من الله فقال ان الله یأمرک ان تقرأ القرآن على حرف واحد فقلت یا رب وسع على امتى فقال ان الله یأمرک ان تقرأ القرآن على سبعة حرف» (خصال صدوق، ابواب السبعه، ج2، ص358).
13
42- ان رسول الله(ص) قال: اقرأنى جبرئیل على حرف واحد. فراجعته فلم ازل استزیده و یزیدنى حتى انتهى الى سبعة حرف» (صحیح مسلم، ج2، ص202 و بخارى، ج6، ص227).
43- عن ابى عبدالله قال: قال النبى: ان الرجل الاعجمى من امتى سیقرأ القرآن بعجمیته. فترفعه الملائکة على عربیة (کافى ـ الاصول، ص106 و تفصیل وسائل الشیعه، ج4، ص866).
44- «مارواه ابوالعالیه: قال قرأ على رسول الله من کل. خمس رجل، فاختلفوا فى اللغة اى فى اللهجه ـ فرضى قرائتهم کلهم» (تفسیر الطبرى، ج 1، ص 15.
45- «عن زیدبن ارقم قال جاء رجل الى رسول الله(ص) فقال أقرانى عبدالله بن مسعود و زید و ابى، فاختلف قرائتهم بقرائة ایهم آخذ؟ قال حکمت النبى قال: و على(ع) الى جنبه فقال على: لیقرأ کل انسان کما علم کل حسن جمیل» (تفسیر الطبرى، ج1، ص10).
46- البیان فى تفسیر القرآن. آیة الله خوئى، ص 192.
47- التبیان لبعض المسائل المتعلقة بالقرآن ص 64. شیخ طاهر جزائرى.
48- البیان فى تفسیر القرآن، آیة الله خوئى، ص 192.
49- بحارالانوار، ج 92، ص 49، و خصال صدوق، ج1، ص83، و مستدرک الوسائل، ج17، ص305.
50- بحارالانوار، ج92، ص98 و بصائر الدرجات، ص 196.
51- الاتقان، جلال الدین سیوطى، ج4، ص233 و مقدمه مجمع البیان، ج1، ص 7.
52- البیان فى تفسیر القرآن آیة الله خوئى، ص 185.
53- پیشین، ص 186.
54- عن ابى بن کعب قال: «قال رسولالله(ص) یا ابى انى اقرائت القرآن على حرف و حرفین و ثلاث حتى بلغت سبعة احرف ثم قال: لیس منها الاّ شاف و کاف. ان قلت سمیعا علیما، عزیزا حکیما. ما لم تختم آیة عذاب برحمة و آیة رحمة بعذاب (سنن ابى داود، ج2، ص102.
55- التبیان لبعض المسائل المتعلقة بالقرآن، شیخ طاهر جزائرى، ص 58.
56- روى عن ابن مسعود «أنه قال: کان الکتاب الاول نزل من باب واحد و على حرف واحد و نزل القرآن من سبعة ابواب و على سبعة احرف. زجر و امر و حلال و حرام و محکم و متشابه و امثال.» (تفسیر طبرى، ج1، ص23).
57- «بلغنى ان النبى(ص) قال: انزل القرآن على سبعة احرف امر و زجر و ترغیب و ترهیب و جدل و قصص و مثل» (تفسیر طبرى، ج1، ص24).
14
58- قال رسول الله(ص): ان الله انزل القرآن على خمسه احرف: حلال و حرام و محکم و متشابه و امثال (تفسیر طبرى، ج1، ص24 و البیان، آیة الله خوئى، ص 184).
59- برهان فى علوم القرآن 1 / ص 215ـ214.
60- عن ابى جعفر(ع) قال: ان القرآن واحد نزل من عند واحد ولکن الاختلاف یجىء من قبل الرواة (الکافى فى الاصول، کتاب فضل القرآن، باب النوادر، ج12، و الوافى، ج 5، ص272).
61- عن الفضیل بن یسار قال قلت لابىعبدالله(ع) ان الناس یقولون: ان القرآن نزل على سبعة احرف فقال(ع): کذبوا اعداء الله و لکنه نزل على حرف واحد من عند الواحد. (الکافى فى الاصول، کتاب فضل القرآن، باب النوادر، ج13).
62- البیان فى تفسیر القرآن، آیة الله خوئى، ص 193.
15
منبع:فصلنامه نامه مفید، شماره 3
منبع: خبرگزاری فارس
نظر شما