موضوع : پژوهش | مقاله

بررسی کفایت ‏ها و کاستى‏ هاى ترجمه استاد الهى قمشه ‏اى ‏رحمه الله

فهرست عناوینفهرست عناوین

فهرست عناوین

1) نگاهى کوتاه به زندگى مترجم1
2) انواع ترجمه3
دشوارى ترجمه قرآن4
5) مزایا و ویژگى‏هاى ترجمه استاد الهى قمشه‏اى5
6) سیر نقدها بر آن ترجمه6
7) بررسى کوتاه نارسایى‏هاى ترجمه قمشه‏اى9
1) جایگزینى ضمایر غایب و مخاطب و متکلم به جاى یکدیگر10
2) بى توجّهى به تذکیر و تأنیث10
3) بى‏توجهى به معلوم و مجهول بودن افعال11
4) بدخوانى کلمات12
5) بى‏توجهى به قرائت فعلى و متواتر13
6) بى‏توجهى به ریزه کارى‏هاى آیات13
7) آمیختگى متن و شرح14
8) جابه‏جایى صفت و موصوف با مضاف و مضاف الیه15
9) نقل به معنى15
10) افتادگى‏ها16
11) کاستى ویرایشى17
12) اجمال و تفصیل18
پی نوشت‌ها:18
منبع: فصلنامه پژوهشهای قرآنی19

نویسنده : ماشاء الله بیات مختاری

فهرست عناوین

1) نگاهى کوتاه به زندگى مترجم1
2) انواع ترجمه3
دشوارى ترجمه قرآن4
5) مزایا و ویژگى‏هاى ترجمه استاد الهى قمشه‏اى5
6) سیر نقدها بر آن ترجمه6
7) بررسى کوتاه نارسایى‏هاى ترجمه قمشه‏اى9
1) جایگزینى ضمایر غایب و مخاطب و متکلم به جاى یکدیگر10
2) بى توجّهى به تذکیر و تأنیث10
3) بى‏توجهى به معلوم و مجهول بودن افعال11
4) بدخوانى کلمات12
5) بى‏توجهى به قرائت فعلى و متواتر13
6) بى‏توجهى به ریزه کارى‏هاى آیات13
7) آمیختگى متن و شرح14
8) جابه‏جایى صفت و موصوف با مضاف و مضاف الیه15
9) نقل به معنى15
10) افتادگى‏ها16
11) کاستى ویرایشى17
12) اجمال و تفصیل18
پی نوشت‌ها:18
منبع: فصلنامه پژوهشهای قرآنی19
  
  

 

چکیده: این نوشتار نگاهى نقادانه به ترجمه الهى قمشه اى از قرآن دارد. نویسنده نخست به شرح زندگى مترجم مى پردازد. سپس از انواع ترجمه، شرایط مترجم و تنگناهاى ترجمه سخن مى گوید. آنگاه مزایا و امتیازات ترجمه مرحوم الهى قمشه اى را بر مى شمارد. در ادامه از نقدهایى که بر این ترجمه شده است، یاد مى کند و در پایان به نقد و بررسى نارسایى هاى ترجمه پرداخته و با آوردن نمونه هاى متعدد اشکالات ادبى، ویرایشى، ابهام زدایى، نقل به معنا و افتادگى ها را توضیح مى دهد.

 

کلید واژه‏ها: الهى قمشه اى، ترجمه قرآن، ویژگى هاى ترجمه الهى قمشه اى، نارسایى هاى ترجمه الهى قمشه اى.

 

یکى از ترجمه‏هاى قرآن در شصت سال اخیر که از بیشترین محبوبیت و شهرت و جاذبه وتعدد چاپ و تکثر نسخه‏ها برخوردار بوده و هست، ترجمه مرحوم استاد محیى‏الدّین مهدى الهى قمشه‏اى مى‏باشد.

در بررسى کفایت‏ها و قوت‏ها، کاستى‏ها و کمبودهاى آن ترجمه به طور خلاصه به ذکر پنج نکته مى‏پردازیم:

1 - نگاهى کوتاه به زندگى مترجم

2 - انواع ترجمه، شرایط مترجم و وجود دشوارى و تنگنا در ترجمه قرآن

3 - مزایا و امتیازات ترجمه استاد الهى قمشه‏اى

4 - سیر نقدها بر آن ترجمه

5 - بررسى اجمال گونه نارسایى‏ها و کاستى‏هاى آن ترجمه

 

1

 

 

1) نگاهى کوتاه به زندگى مترجم

 

در سال 1283 شمسى در هشتاد کیلومترى جنوب اصفهان در شهر قمشه متولد شد. دانش‏طلبى و کسب معرفت را در همان شهر آغازید سپس در اصفهان که از مرکزیت علمى و نام‏آورى برخوردار بود اقامت گزید و از خرمن دانش اساتیدى متعدّد از جمله سید حسن مدرّس که به درس او توجّه ویژه‏اى نشان مى‏داد خوشه چید و بهره برد و در زمینه‏هاى گوناگون از جمله فلسفه و حکمت صاحب نظرى نسبى گردید. شهره و نام‏بردار بودن مردان علمى حوزه مشهد همچون حاج آقا حسین قمى و میرزا مهدى اصفهانى مؤسس و تئورسین مکتب تفکیک و... او را به مشهد کشاند و سالها در مشهد رضوى از ستارگان و عالمان فرزانه آن سامان حریصانه علم و عرفان آموخت و آجرهاى ساختمانى شخصیت علمى و عملى خویش را ارتفاع و ارتقاء بخشید.

روح بزرگ و دریاگونه او از سویى، و فزون خواهى سیراب ناپذیر معرفت دینى که در عمق روح او عجین شده بود از سوى دیگر، او را عازم نجف اشرف، شهر فقیه پرور و پر آوازه بین النهرین ساخت. در طى طریق بین مبدأ و مقصد شبى را در مدرسه سپهسالار تهران (مدرسه عالى شهید مطهرى) توقف کرد. پس از سپیده دمان با سید حسن مدرّس که براى تدریس کتاب کفایة الاصول آمده بود، به طور اتفاقى ملاقات کرد و تجدید خاطره پیشین حضور در اصفهان رخ نمود و شاگرد به معلم و استادى که سخت او را دوست مى‏داشت، کرنش و احترام کرد. درخواست مدرس از او براى ماندن و تدریس در تهران مورد پذیرش قرار گرفت و نقطه عطفى در زندگى الهى قمشه‏اى با تقدیرات معبود قدوسى و قیوم سبب ساز و سبب سوز رقم خورد. و او جزو اساتید مبرّز مدرسه سپهسالار - که بعدها به دانشکده معقول و منقول، تغییر نام یافت - گردید.

او به مدت 35 سال در دانشگاه تهران و حوزه‏هاى علمیه در رشته‏هاى فلسفه، حکمت و تفسیر و سایر علوم اسلامى مشغول تدریس بود، و در رشته‏هاى گوناگون علوم اسلامى آثارى گران‏سنگ رقم زد. بعلاوه، ترجمه‏هایى شیرین و شیواى از قرآن و صحیفه سجادیه و مفاتیح الجنان به زبان پارسى از خود به یادگار گذاشت.

بدون هیچ گونه تردید او ادیبى مشهور، عارفى متشرّع، صاحبدلى کم بدیل، حکیمى متألّه و مترجمى زبردست بود که مناصب و مقامات عاریت دنیوى در نگاه او ارزنى نمى‏ارزید، از شهرت متنفّر و از لغو گفتارى و رفتارى، گریزان و به دقت و احتساب گرایش، و عفت در کلام همیشه در او مشاهده مى‏شد.

2

 

حکماى متأله و معاصر همچون حسن زاده آملى و جوادى آملى از محضر پر فیض او به مدت 11 سال پیوسته سود و بهره برده‏اند و وجود اینان همچون آئینه‏اى آن استاد را نمایان‏گرند.

به گفته استاد حسن زاده آملى او در اصل از سادات بحرین و از خاندان علم، زهد، عرفان و تقواى آن ناحیه است که در زمان نادرشاه افشار مخفیانه وارد ایران شدند. خود آن سفر کرده بارها این نکته را تکرار مى‏کرده است و نیز یادآورى مى‏کرده که چون در کسوت متعارف فعلى شناخته شده‏ام از این رو از تبدیل عمامه سفید به سیاه خوددارى مى‏کنم.1

 

3

 

 

2) انواع ترجمه

 

واژه «ترجمه» بر وزن فعلله مصدر فعل رباعى ودر لغت به معناى تبیین و ایضاح و کشف و بیان است و در اصطلاح امروز، ترجمه، برگرداندن مطلبى از زبان مبدأ به زبان مقصد است که در آن تعدد زبان شرط است. ترجمه به سه گونه انجام مى‏پذیرد.

1 - ترجمه تحت اللفظى یا همگام

2 - ترجمه معنوى

3 - ترجمه تفسیرى

1 - ترجمه همگام: به این صورت است که مترجم به جاى هر واژه از زبان مبدأ کلمه‏اى از زبان مقصد را جایگزین مى‏سازد. ترکیب بندى‏هاى کلام مبدأ را یک به یک و واژه به واژه تبدیل مى‏کند. بدون شک این شیوه نارساترین نوع ترجمه است و نمى‏تواند معناى کلمات زبان مبدأ را کاملاً برساند. ترجمه همگام در کلامى همانند قرآن که در آن انواع استعاره‏ها، کنایه‏ها و مثل‏ها به کار برده شده است، اصلاً امکان‏پذیر نیست. و در صورت اعمال آن، معانى مستهجن رخ خواهد نمود.

2 - ترجمه معنوى: در این روش مترجم تلاش مى‏کند که پیام و معنا را از قالبى به قالب دیگر بریزد تا معناى مراد را کاملاً ادا نماید؛ یعنى سعى مى‏شود بى کم و کاست مقصود متکلّم برگردان شود. اگر چنانچه نیازمند به تقدیم و تأخیر و کم و زیاد کردن بعضى عبارات باشد آن را مرتکب خواهد شد، مترجم به نظم و ترتیب اصل و زبان مبدأ پاى‏بند نیست. در ترجمه کتاب‏هاى علمى این سبک در بیشتر موارد رعایت شده است.

3 - ترجمه تفسیرى: در این روش مترجم به شرح و بسط مطالب به زبان مقصد مى‏پردازد.2

4 - شرایط مترجم: مترجم قرآن دست‏کم باید داراى شرایط ذیل باشد:

1 - باید به دو زبان مبدأ و مقصد کاملاً مسلط باشد و با رموز و ظرایف و دقایق هر دو زبان آگاه باشد. اسلوب‏ها و روش‏ها و ویژگى‏هاى دو زبان را بشناسد.

2 - ترجمه را به گونه‏اى ارائه دهد که همه معانى و پیام‏هاى متن را منتقل و خواننده را مستغنى و بى نیاز از اصل سازد.

3 - دانش دینى مترجم قرآن در اندازه باشد که بتواند قبل ازاقدام به ترجمه به تفاسیر معتبر مراجعه و به استنباط شخصى خود از آیه اکتفا نکند.

4

 

4 - مترجم باید خود را از خواسته‏هاى درونى برآمده از محیط و باورهاى تقلیدى آزاد سازد. و صرفاً در صدد فهم آیات باشد و واضح است فراهم آمدن همه این موارد در یک فرد براى ترجمه کلام الهى بسى دشوار و در مرز محال است.3

 

 

دشوارى ترجمه قرآن

 

کتابى که مورد ترجمه قرار مى‏گیرد، هر چه علمى‏تر، فراگیرتر و موضوع آن حساس‏تر و والاتر باشد، ترجمه آن هم نیازمند به دقت، ظرافت و لطافت بیشترى خواهد داشت. بر این اساس دشوارترین ترجمه، بازگردان قرآن است؛ چون قرآن کتاب الهى و تجلى گاه مطلق او با همه اسماء و صفاتش مى‏باشد. امام صادق‏علیه السلام مى‏فرماید: «لقد تجلّى اللَّه لخلقه فى کلامه و لکنّهم لا یبصرون»4 و از آنرو که مهندسى ساختار و ریختار تک واژه‏ها و جملات قرآن بوسیله حکیم مطلق آفرینش، بر اساس حکمت و اتقان و غنى و به عنوان معجزه ابدى خدا در بستر تاریخ سامان و تنظیم یافته است و مترجم باید علاوه بر آشنایى به زبان مبدأ و مقصد و شناخت لغات و اصطلاحات و داشتن تخصّص در رشته مورد ترجمه و یا دست کم اطلاع از موضوع مورد ترجمه، بتواند پیام‏ها و ویژگى‏هاى معنایى و محتواى آن را انتقال دهد، تا اتقان، جذابیت، لطافت، زیبایى، تأثیرگذارى، تحول آفرینى و جاودانى آن وحى نامه الهى، محفوظ بماند.

مخلوق محدود را توان پرواز تا اوج کلام خالق نامحدود نیست بعلاوه لغات و ترکیب‏هاى انسان مخلوق با گذشت زمان دستخوش تغییر و فقدان حلاوت مى‏گردد، در صورتى که الفاظ و آهنگ آیات الهى همیشه جذابیت و لطافت نخستین خود را حفظ نموده است و چگونه مى‏تواند مخلوق، الفاظ دچار رکود و کهنگى و فرسایشى خویش را جایگزین ترکیب‏هاى بدیع و بى بدیل طراح و مهندس و معمار آفرینش سازد.5

نگاهى به ترجمه‏هاى گذشته فارسى نمایانگر این است که، آنها حلاوت خود را از دست داده، ترکیب جمله‏ها، ساختار کلمات متروک و فرسوده گشته و به گوش، ناآشنا، و به فهم نامأنوس گردیده‏اند ولى ترکیب‏ها و آهنگ قرآن همچنان تازه و کهنه نشده باقى مانده است.

امام رضاعلیه السلام در پاسخ اینکه چرا قرآن همیشه تازه است، فرمود: «انّ اللَّه تبارک و تعالى لم یجعله لزمان دون زمان و لناس دون ناس فهو فى کل زمان جدید و عند کل قوم غض الى یوم القیامة».6

5

 

 

 

5) مزایا و ویژگى‏هاى ترجمه استاد الهى قمشه‏اى

 

او براى اولین بار در سال 1323 بر خلاف روش سلف از ترجمه تحت‏اللّفظى و همگام عدول کرد و آغازگر ترجمه‏اى نوین و امروزین از وحى نامه الهى در ایران شد. او سعى کرد کلام الهى را به زبان فارسى روان و شیرین و خوشخوان برگرداند.

در 60 سال اخیر ترجمه او از بیشترین محبوبیت و شهرت برخوردار بوده است. آیت اللَّه بروجردى‏رحمه الله فقیه پرآوازه جامع ومقتدر در دهه 30 و 40 آن ترجمه را بنا به نقل متواتر، بسیار ستوده و پسندیدند.

علامه طباطبایى‏رحمه الله در سال 1352 در مجلس ختم آن مرحوم فرمودند: در این سال دو فرد روحانى که خیلى به روحانیت آنها ایمان داشتم، از دست ایران بدر رفت، یکى مرحوم محمد تقى آملى و دیگرى مرحوم قمشه‏اى.

با همه کاستیهایى که در ترجمه او مشاهده مى‏شود اما آن ترجمه داراى امتیازها و نکات مثبت بسیارى نیز هست که به برخى از آن اشاره مى‏کنیم:

1 - اخلاص و صفاى باطن مترجم طبق قانون سنخیت بین علت و معلول، در جملات و عبارات و ترجمه او جلوه کرده، و نورانیت و جذبه خاصى بر متن ترجمه او حاکم است و همین ویژگى خلوص نوشتارى رمز و راز پایدارى آن ترجمه بوده است. (راز گستره طولى)

2 - قلم روان و انشاى سلیس و ادبیات نو و مدرن مترجم باعث شده که فهم عبارات قرآنى براى همه آسان شود، ودر نتیجه مورد پسند عموم واقع شده است. (راز گستره عرضى)

3 - داراى خلاصه التفسیر است و توضیحات کوتاه تفسیرى میان پرانتز که مطابق با اعتقادات حقّه شیعه است فهم آیه را روشن مى‏سازد.

4 - به اعتقاد برخى از کارشناسان و پژوهش‏گران حوزه ترجمه قرآن، ترجمه او در مقایسه با ده‏ها ترجمه نو ظهور جدید، در برخى از آیات، از امتیازات و کمال و اتقان بیشترى برخوردار است.7

 

 

 

6

 

 

6) سیر نقدها بر آن ترجمه

 

اولین نکته‏اى که باید مطرح کرد این است که، برخى معتقدند، ترجمه الهى قمشه‏اى در واقع همان ترجمه بصیر الملک به علاوه نکات تفسیرى است. بصیر الملک (1330-1249) از رجال فرهنگى متدیّن دربار ناصرالدین شاه بوده است. آقا بزرگ تهرانى ترجمه بصیر الملک را کارى در حوالى سال 1311 شمسى برشمرده است و گفته مى‏شود که ترجمه بصیر الملک زیر نظر الهى قمشه‏اى نوشته و تنظیم شده است.8 استاد معرفت هم با تنظیم جدولى و داورى مختصر در ارتباط با ترجمه‏هاى معاصر، ترجمه قمشه‏اى را در واقع همان ترجمه بصیرالملک به علاوه نکات تفسیرى مى‏دانند9. این‏جانب در مخزن کتابخانه مرکز فرهنگ و معارف قرآن قم به قرآنى برخورد نمودم که پشت جلد آن بصیر الملک نوشته شده ولى در داخل آن عنوان الهى قمشه‏اى به عنوان مترجم آمده است. به هر حال ترجمه الهى قمشه‏اى که در سال 1332 به چاپ رسید از آن تاریخ تاکنون بیشتر از یکصد بار به چاپ رسیده است و در این مدت نقدهایى بر آن به نگارش درآمده است که به صورت فشرده اشاره مى‏کنیم:

1 - پاینده: اولین نقدى که بر این ترجمه نوشته شد، نقد مرحوم ابوالقاسم پاینده در مقدمه ترجمه قرآن خود بدون یاد کرد نام قمشه‏اى بود. او پنج نمونه از لغزشهاى او را بر شمرده است.10 (آیات 281 - 232 - 61 - 36 بقره و 8 انعام)

2 - طالقانى: دکتر سید عبدالوّهاب طالقانى فرهنگى بازنشسته آموزش و پرورش و رئیس اسبق دارالقرآن الکریم مرحوم آیة اللَّه گلپایگانى در قم نیز به نقد ده نمونه از ترجمه او پرداخته است.11

3 - قمشه‏اى: فرزند دانشور و دانشمند او دکتر حسین الهى قمشه‏اى بر آن ترجمه اصلاحاتى نه کامل انجام داده که در سال 1361 به وسیله انتشارات امیر کبیر به چاپ رسید.12

4 - محمودى و مسعودى: آقایان محمّد باقر محمودى و حسین مسعودى نیز داراى نقدهایى بر آن ترجمه هستند.13

5 - خرّمشاهى: قرآن پژوه معاصر آقاى بهاء الدّین خرّمشاهى که به قول خود پر کار و پراکنده کار است، نقدى مبسوط در 110 بند تنظیم نموده و در کتاب «قرآن پژوهى»14 آورده و بخشى از آن نقد را در مجله «وقف میراث جاویدان» به چاپ رسانده است.15

7

 

6 - بهشتى: آقاى دکتر احمد بهشتى در مقاله‏اى مى‏پذیرد که ترجمه مرحوم قمشه‏اى داراى برخى کاستى‏ها و کمبودهاست. ولى برخى از انتقادهاى خرمشاهى را بر ترجمه قمشه‏اى بى‏اساس دانسته و خاطر نشان کرده است که ترجمه آن شخصیت که انفاسش قدسى و سیمایش ملکوتى و احوالش غیر ناسوتى است از مزایاى بسیارى برخوردار است و زیبایى‏هایش فراوان و عیب‏هایش اندک و محدود است.

به عنوان نمونه نقد آقاى خرمشاهى را در آیه 124 بقره نمى‏پذیرد: «و اذ ابتلى ابراهیم ربّه بکلمات فاتمّهنّ قال انّى جاعلک للنّاس اماماً قال و من ذریّتى قال لاینال عهدى الظّالمین» آقاى خرمشاهى مدعى است مراد از «الظالمین» در آیه فوق به قرینه آیه: «الذین آمنوا و لم یلبسوا ایمانهم بظلم اولئک لهم الامن و هم مهتدون»16، ستمگران نیست؛ بلکه کافران و مشرکان است و مى‏گوید بیشتر مفسران هم مقصود از ظلم را همان شرک و کفر مى‏دانند و نتیجه‏گیرى مى‏کند که شرط امامت عصمت نیست، بلکه عدم تلبّس به کفر و شرک است.

آقاى بهشتى معتقد است گرچه در آیه سوره انعام ظلم به معناى شرک و کفر است اما در آیه سوره بقره مراد از ظالمین همان معناى خودش مى‏باشد و ادامه مى‏دهد که ظلم به معناى نهادن چیزى در غیر جایگاه اصلى‏ش مى‏باشد و هر کارى که عقل و شرع نپسندند نوعى ظلم است. این مفهوم عام مصادیق متعددى دارد که کفر و شرک و نفاق هم از مصادیق آن است و چون در آیه سوره انعام سخن از پوشش ایمان به وسیله ظلم است و از سوى دیگر واضح است که هر ظلمى ایمان را نمى‏پوشاند؛ زیرا ایمان با فسق و گناهان کبیره و صغیره که نوعى ظلم است قابل جمع مى‏باشد و تنها شرک و کفر است که آن را مى‏پوشاند. «إنّ اللَّه لا یغفر أن یشرک به و یغفر مادون ذلک لمن یشاء»17 بنابراین آقاى بهشتى در آیه سوره انعام حق را به خرمشاهى مى‏دهد، ولى به نظر او در آیه سوره بقره مقصود از ظلم هر گناهى است که به عصمت ضرر رساند و نه تنها کفر و شرک بلکه هر گناه کبیره و صغیره‏اى را نیز در برمى‏گیرد. به نظر او ترجمه و سخن آقاى خرمشاهى زیانبار است، چون نتیجه مى‏گیرد که امام تنها باید موحد باشد و عدالت را شرط نمى‏داند. این ترجمه راه را براى امامت هارون‏ها و مأمون‏ها مى‏گشاید در صورتى که این آیه از ادله محکمى است که شیعه به وسیله آن لزوم عصمت امام را از صغایر و کبایر اثبات مى‏کند.18

8

 

7 - احمدى: آقاى دکتر احمد احمدى، کار الهى قمشه‏اى را عملى توأم با اخلاص نامبرده است و در ادامه مى‏نویسد: «از بى دقتى وبى توجّهى ناشران سودگرا اگر بگذریم ترجمه این نیک مرد دانشمند خطاهایى دارد که ترجمه را نیازمند اصلاحى چشم گیر مى‏سازد»، ایشان به ذکر 5 نمونه از خطاهاى ترجمه الهى قمشه‏اى مى‏پردازد.19

8 - استاد ولى: ترجمه مرحوم قمشه‏اى با تصحیح و ویرایش حسین استاد ولى محقّق معاصر توسط انتشارات الاسلامیه به چاپ رسیده است. او که ترجمه مرحوم قمشه‏اى را داراى نارسایى‏هاى فراوان دیده، در صدد برآمده تا علاوه بر اصلاح املایى و علایم نگارشى و ویرایشى، محتواى ترجمه را نیز کنترل و اصلاح، و اشتباهات و کاستى‏هاى آن را فى الجمله بزداید. ایشان اگر ترجمه آیه‏اى را موافق یکى از اقوال مفسران یافته است (گرچه مخالف قول مشهور) آن را به حال خود باقى گذاشته است و اگر آیه‏اى بر طبق قرائت غیر معروف ترجمه شده است، در پاورقى به آن اشاره کرده است.20

 

9

 

 

7) بررسى کوتاه نارسایى‏هاى ترجمه قمشه‏اى

 

ترجمه استاد الهى قمشه‏اى در عین اینکه پذیرفته‏ترین ترجمه در عصر جدید بوده است، داراى کاستیها و اشتباهات فراوانى همانند بى توجهى به ضمایر، معلوم و مجهول بودن فعل‏ها، بدخوانى کلمات، پیش داورى ذهنى نسبت به آیه، عدم رعایت نکات ادبى در ریشه یابى برخى کلمات یا اعراب جملات، نقل به معنا، افتادگى و غیره مى‏باشد.

در این مقاله براى هر یک از کاستى‏ها به یادکرد چند نمونه بسنده مى‏شود و براى جلوگیرى از تطویل و اطناب، از سایر بخش‏هاى آیه که مد نظر نیست خوددارى مى‏شود.

 

10

 

 

1) جایگزینى ضمایر غایب و مخاطب و متکلم به جاى یکدیگر

 

الف - «کیف تکفرون باللَّه و کنتم امواتاً فاحیاکم ثمّ یمیتکم ثمّ یحییکم ثمّ الیه ترجعون»21 چگونه کافر مى‏شوند به خدا و حال آنکه مرده بودید و خداوند شما را زنده کرد... ترجمه درست: چگونه کافر مى‏شوید...

ب - «و ما کان لنفسٍ أن تموت الاّ باذن اللَّه... و سنجزى الشاکرین...»22 و البته خداوند سپاسگذاران را جزاى نیک خواهد داد. ترجمه درست: سپاسگذاران را جزاى نیک خواهیم داد. به علاوه از کاربرد و نقش حرف سین که براى استقبال قریب است غفلت شده است.

 

 

2) بى توجّهى به تذکیر و تأنیث

 

الف - «فلمّا اضاءت ما حوله...»23 اطراف خود را روشن ساخت. ترجمه درست: اطراف او را روشن ساخت. اگر ضمیر «حوله» به نار و آتش که مؤنث مجازى است بر مى‏گشت باید «حولها» مى‏بود و حال آنکه ضمیر «حوله» به شخص منافق بر مى‏گردد.

ب - «فأتت به قومها تحمله...»24 آنگاه قوم مریم به جانب او آمدند که از این مکانش همراه ببرند. ترجمه درست: مریم کودک را برداشت و نزد قوم خود آورد، در ترجمه مترجم چند اشتباه رخ داده است:

1 - فاعل فعل «اتت» را قوم گرفته است در حالى که فاعل مریم است.

2 - مرجع ضمیر مذکر «به» را مریم دانسته است در صورتى که مرجع و مقصود عیسى مسیح است.

3 - واژه «قوم» را که مفعول و منصوب است فاعل و مرفوع پنداشته است.

4 - فاعل فعل «تحمل» را قوم پنداشته است در حالى که مریم است.

خلاصه اینکه فعل «اتت» لازم است که به وسیله باء متعدى شده و ضمیرش به مریم باز مى‏گردد و مرجع ضمیر «به» عیسى و فاعل «تحمل» مریم است.

ج - «فلما جاءتهم آیاتنا مبصرةً قالوا هذا سحرٌ مبین...»25 چون موسى آیات و معجزات ما را به آنها ارائه داد. ترجمه درست: چون معجزات بینا کننده ما آنان را آمد... «جاءت» مفرد مؤنث است و «آیاتنا» فاعل آن است نه اینکه فاعل «جائت» موسى باشد و «آیاتنا» مفعول.

 

11

 

 

3) بى‏توجهى به معلوم و مجهول بودن افعال

 

الف - «فیومئذٍ لا یعذّب عذابه احد و لا یوثق و ثاقه أحد...»26 و آن روز به مانند عذاب انسان کافر هیچ کس عذاب نکشد و آن گونه جز انسان به بند گرفتار نشود. ترجمه درست: با اینکه هر دو فعل معلوم است و «احد» فاعل است ایشان هر دو را مجهول معنا کرده و در مرجع «عذابه» و «وثاقه» دچار خطا گشته است.

ب - «... ثمّ یحییکم ثمّ الیه ترجعون»27 و باز زنده کند و عاقبت به سوى او باز خواهید گشت. ترجمه درست: بازتان خواهند گردانید. چون فعل مجهول است و ایشان معلوم ترجمه نموده‏اند.

 

12

 

 

4) بدخوانى کلمات

 

الف - «فدلّاهما بغرور...»28 پس راهنماى به فریب و دروغ کرد. ترجمه درست: پس شیطان با فریبى آن دو (آدم و حوا) را فرود آورد - از آسمان به زمین - .

ایشان «دلى» فعل ناقص را «دلل» مضاعف معنا نموده است.

ب - «و اکتب لنا فى هذه الدنیا حسنةً و فى الآخرة انّا هدنا الیک...»29 ما به سوى تو هدایت یافته‏ایم.

ایشان کلمه «هدنا» را از هدى یهدى به معناى هدایت دانسته‏اند و حال آنکه متکلّم مع‏الغیر فعل ماضى از ماده «هاد یهود» بر وزن قال یقول به معناى توبه و بازگشت مى‏باشد. این آیه نقل قول از موسى‏علیه السلام است و بنا به گفته برخى ریشه اشتقاقى واژه یهود کلمه «هدنا» همین آیه مى‏باشد.

ج - «و مثل الّذین ینفقون اموالهم... کمثل جنّةٍ بربوةٍ...»30 مانند دانه‏اى که در زمین شایسته بریزند. ایشان «جنة» را که به معناى بستان است، حبّه خوانده‏اند و لذا به معناى دانه ترجمه کرده‏اند.

 

13

 

 

5) بى‏توجهى به قرائت فعلى و متواتر

 

الف - «و کأیّن من نبیٍ قاتل معه ربّیّون کثیر...»31 چه بسیار رخ داده است که پیغمبرى جمعیت زیادى از پیروانش در جنگ کشته شده‏اند. ایشان آیه را بر مبناى «قتل» معنا کرده است. در حالى که قرائت متواتر حفص از عاصم «قاتل» است.

ترجمه درست: چه بسیار رخ داده است که پیغمبر جمعیت زیادى از پیروانش همراه او جنگیدند.

 

 

6) بى‏توجهى به ریزه کارى‏هاى آیات

 

الف - «اولئک مایأکلون فی بطونهم الاّ النّار...»32 جز آتش جهنم نصیب آنها نباشد. در این ترجمه به مفهوم دقیق آیه که عبارت از تجسم مال حرام به آتش در شکم است و اینکه آنان اکنون آتش مى‏خورند، اشاره‏اى نشده است.

 

14

 

 

7) آمیختگى متن و شرح

 

ترجمه استاد الهى قمشه‏اى همراه با افزوده‏هاى تفسیرى است که این افزوده‏ها نه جزو ترجمه محسوب مى‏گردد و نه تفسیر به معناى عادى و عرفى آن است؛ زیرا به صورت مزجى است که آن افزوده‏ها در تار و پود هر ترجمه تنیده شده است و خواننده باید بسیار آشنا و کارشناس در عربیت باشد تا با مقابله دقیق در هر آیه‏اى و بلکه در هر جمله‏اى بتواند آنچه را قرآنى است از آنچه افزوده مترجم است باز شناسد. ادب شرعى و علمى ایجاب مى‏کرد که مترجم افزوده‏هاى خود را داخل قلاب و یا پرانتز قرار مى‏دهد.

الف - «و من اهل الکتاب... ذلک بانّهم قالوا لیس علینا فى الامّیّین سبیل»33 این رو گویند که براى ما پیروان کتاب تورات به هر وسیله‏اى خوردن مال غیر اهل تورات گناهى ندارد. ترجمه درست: از این رو که گویند امییان را به ما راه و حق اعتراضى نیست در این ترجمه متن از شرح قابل بازشناسى نیست.(

ب - «ولقد کنتم تمنّون الموت من قبل أنْ تلقوه فقد رأیتموه و انتم تنظرون»34 شما همان کسانید که پیش از آنکه دستور جهاد براى مسلمین بیاید با کمال شوق آرزوى جهاد و کشته شدن در راه دین مى‏کردید. پس چگونه که امروز که به جهاد مأمور شدید سخت از مرگ نگران مى‏شوید. این ترجمه سه اشکال دارد:

1 - این آیات مربوط به پس از جنگ بدر است که در ضمن آیات مربوط به جنگ احد آمده است و در نبرد بدر دستور جهاد آمده بود. نه اینکه آیات مربوط به قبل از جنگ بدر باشد که هنوز دستور جهاد نرسیده بود.

2 - متن و شرح آنچنان به هم آمیخته است که امکان جداسازى آن دو وجود ندارد.

3 - فعل «تنظرون» اشتباهاً به معناى اضطراب و نگرانى ترجمه شده است(.

 

15

 

 

8) جابه‏جایى صفت و موصوف با مضاف و مضاف الیه

 

الف - «ذلک نتلوه علیک من الآیات و الذّکر الحکیم»35 این سخنان که بر تو مى‏خوانیم از آیات الهى و ذکر حکمت‏هاى خداى حکیم است. حکیم صفت ذکر است و مراد از ذکر قرآن است که به صورت مضاف و مضاف الیه معنا شده است.

 

 

9) نقل به معنى

 

الف - «و إنّ منهم لفریقاً یلوون ألسنتهم بالکتاب لتحسبوه من الکتاب»36 همانا برخى از اهل کتاب قرائت کتاب آسمانى را تغییر و تبدیل مى‏دهند تا آنکه از پیش خود خوانده‏اند، از کتاب خدا محسوب دارند. ترجمه درست: در میان آنها کسانى هستند که زبان خود را به خواندن کتاب مى‏چرخانند و مى‏پیچند که گمان کنید از کتاب خداست در حالى که از کتاب خدا نیست).

ب - «واتّبعوا رضوان اللَّه و اللَّه ذو فضل عظیم»37 و پیرو رضاى خدا شدند و خداوند صاحب و رحمت بى منتهاست. ترجمه درست: خداوند داراى فضل و بخشش بزرگیست.

ج - «یرید اللَّه ألاّ یجعل لهم حظّاً فی الآخرة و لهم عذابٌ عظیمٌ»38 و خداوند مى‏خواهد که آنان را هیچ نصیبى در عالم آخرت نباشد و نصیبشان عذاب سخت خواهد بود. ترجمه درست: ... براى آنها مجازات بزرگیست. در آیه اول واژه «عظیم» را به معناى بى منتها و در آیه دوم به معناى سخت ترجمه کرده است)

 

16

 

 

10) افتادگى‏ها

 

در بسیارى از موارد، از واژه‏هاى کلیدى و اساسى آیه ترجمه‏اى انجام نگرفته است که دستاویز قرار دادن آن مى‏تواند آثار سویى در بر داشته باشد.

الف - «کما ارسلنا فیکم رسولاً منکم یتلوا علیکم آیاتنا...»39 چنانکه رسول گرامى خود را فرستادیم که آیات ما را بر شما بخواند. کلمه «منکم» ترجمه نشده است.

ب - «و اللَّه خلقکم ثمّ یتوفّاکم و منکم من یُردّ الى ارذل العمر...»40 خدا شما بندگان را آفرید بعضى را به سن انحطاط پیرى مى‏رساند. این عبارت دو اشکال دارد:

1 - عبارت قرآنى «ثمّ یتوفاکم» به ترجمه در نیامده است.

2 - «یرد» فعل مجهول است در حالى که در ترجمه خداوند فاعل جمله قرار گرفته است.

 

17

 

 

11) کاستى ویرایشى

 

با بررسى ترجمه استاد الهى قمشه‏اى این نکته نیز به چشم مى‏خورد که ترجمه از ویرایش بایسته برخوردار نیست و پرانتزهاى موجود در ترجمه، هیچ حساب و کتابى ندارد.

الف - «یوم ینفخ فى الصّور و نحشر المجرمین یومئذٍ زُرقاً»41 روزى که در صور دمیده شود آن بدکاران ازرق چشم محشور خواهند شد. و چشم کبودشان نشانه جرم خواهد بود.

پرانتز باز شده است اما بسته نشده است.

ب - «و یوم نحشر هم جمیعاً ثمّ نقول للّذین اشرکوا مکانکم انتم و شرکاؤکم فزیّلنا بینهم و قال شرکاؤهم ما کنتم ایّانا تعبدون»42 و ما روزى همه خلق را در قیامت جمع آریم آنگاه به مشرکان با قهر و عتاب گوییم شما و بت‏هاتان در مکان خود بایستید سپس میانشان جدایى افکنیم و بتان و سایر معبودان باطل زبان گشوده گویند شما مشرکان هرگز ما را پرستش نکردید (یعنى پرستش شما ما را بى اثر و باطل و از روى هوا و هوس دنیوى بود و امروز همه نابود گشت.) پس امروز ما براى شما شفاعت و عذرى نتوانیم خواست.

در این ترجمه چند اشکال وجود دارد:

1 - به هم آمیختگى متن و مطالب تفسیرى

2 - پرانتز در قسمت اول بسته نشده است.

3 - پرانتز آخر تفصیل غیر لازم است.

البته احتمال داده مى‏شود که به خاطر چاپ‏هاى متعدد کتاب، خلط ناشى از کوتاهى ناشران و حروف‏چین‏ها باشد.

 

18

 

 

12) اجمال و تفصیل

 

یکى از کاستى‏هاى ترجمه این است که برخى آیات روشن توضیحات غیر لازم داده شده‏اند و بعکس آیات مجملى است که نیاز به توضیح دارند، که از کنار آنها گذشته شده است.

 

 

 

 

پی نوشت‌ها:

 

 

 

1 - حسن زاده آملى، حسن، نامه‏ها، برنامه‏ها /80.

2 - معرفت، محمدهادى، تاریخ قرآن، انتشارات سمت، 1377 ش،/ 185.

3 - همان، / 200.

4 - مجلسى، محمد باقر، بحار الانوار، 107/92.

5 - طالقانى، سید عبدالوهاب، کیهان اندیشه، شماره 1368 28 ش.

6 - مجلسى، محمد باقر، بحارالانوار، 280/2.

7 - خرمشاهى، بهاء الدین، قرآن پژوهى، مرکز نشر فرهنگى مشرق، تهران/ 496.

8 - معتمدى، رسول، مجله پیام قرآن، شماره 3، سال 44 /1373.

9 - معرفت، محمدهادى، تاریخ قرآن، انتشارات سمت، 1377 ش/ 204.

10 - پاینده، ابوالقاسم، مقدمه قرآن مجید، انتشارات جاویدان، تهران 1336.

11 - طالقانى، سید عبدالوهاب، کیهان اندیشه، شماره 1368 28 ش.

12 - حجت،هادى، عیار نقد بر ترجمان وحى، انتشارات فرهنگ گستر، تهران، 1379.

13 - همان.

14 - خرمشاهى، بهاء الدین، قرآن پژوهى، مرکز نشر فرهنگى مشرق، تهران/ 456.

15 - خرمشاهى، بهاء الدین، مجله وقف میراث جاویدان، انتشارات اوقاف و امور خیریه، تهران، شماره 1372 3 ش.

16 - انعام/ 82.

17 - نساء/ 48.

18 - بهشتى، احمد، مجله وقف میراث جاویدان، سال دوم، شماره 1373 5 ش.

19 - احمدى، احمد، مجله بینات، شماره 1377 1 ش.

20 - ترجمان وحى، سال سوم، شماره 1378 1 ش.

21 - بقره/ 28.

22 - آل عمران/ 145.

23 - بقره/ 17.

24 - مریم/ 27.

25 - نمل/ 13.

26 - فجر/ 24.

27 - بقره/ 28.

28 - اعراف/ 22.

29 - اعراف/ 156.

30 - بقره/ 265.

31 - آل عمران/ 146.

32 - بقره/ 174.

33 - آل عمران/ 75.

34 - آل عمران/ 143.

35 - آل عمران/ 58.

36 - آل عمران/ 78.

37 - آل عمران/ 174.

38 - آل عمران/ 176.

39 - بقره/ 151.

40 - نحل/ 70.

41 - طه/ 102.

42 - یونس/ 28.

 

19

 

 

 

منبع: فصلنامه پژوهشهای قرآنی

نظر شما