موضوع : پژوهش | مقاله

مدیر ادبیات و آرزوهای دور و دراز سیاسی اجتماعی یک ملت

امریکای لاتین سرزمین ثبات نیست و مردمانش بیش از ثبات، به اندیشیدن درباره ثبات خو کرده‌اند. سرزمینی که در فاصله زمانی یک خواب شبانه، خود را در یک سرزمین با نظام سیاسی تغییریافته می‌بیند. شب‌هنگام در دموکراسی امریکایی می‌خوابی و با طلوع آفتاب در دیکتاتوری کمونیستی چشم باز می‌کنی و در نهایت با غروب خورشید، خود را در معرض عضویت در یک جنبش مردمی که خاستگاهی اقتصادی دارد می‌بینی که قصد دارد ثبات را از راه نزاع پارتیزانی خلق کند.
ادبیات امریکای لاتین نیز به همین تناسب، ادبیات آرام و قرار و رومانتیسم نیست. ادبیاتی نیست که از دریچه انحصاری روابط انسانی چه از نوع عارفانه شرقی و چه از نوع عاشقانه غربی‌اش بخواهد به زیست زندگی نگاه کند. این نحله ادبی را باید ادبیاتی به‌شمار آورد که به تبع نابسامانی‌های سیاسی و اجتماعی مداوم منطقه جغرافیایی خاستگاه خود، هرگز از راه‌های پیموده‌شده و مشخص سنت‌های ادبی جهان به کشف جهان دست نمی‌زند. انسان در این ادبیات به همین تناسب فردی است جست‌وجوگر، حساس، عدالت‌خواه و به دنبال حقیقت با این تفاوت که او برای حلول در زیست اجتماعی پیرامون خود یا باید با توسل به کهنالگوهایش و به زبان رمز و کنایه و جادو سخن براند و حتی حقیقی‌ترین خواسته‌ها و نیاز‎های خودش را در قالب زبانی سحرآمیز و توأم با خلق فضا و زمانی آرمانی در قصه عنوان کند یا در حرکتی انتحاری به شکلی مستقیم و بی‌مهابا و به‌دور از هرگونه مقدمه‌چینی داستانی در نقد و واکاوی موجودیت سیاسی و اجتماعی خود بنویسد و شاید همین صراحت در انتخاب شیوه است که در هر مقطع تاریخی برای این ادبیات، مخاطبانی فراملی در تمامی قاره‌های جهان کشف کرده است؛ مخاطبانی از طیف چریک‌های جنگجو در نظام‌های سیاسی ـ استبدادی و علاقه‌مندان به مبارزات سیاسی مخفیانه و نیمه‌آشکار و البته دشمنانش تا مخاطبانی از جنس علاقه‌مندان به کشف انسان به‎واسطه مجاری غیرمعمول و تعریف‌نشده در مختصات زندگی اجتماعی فعلی او. بسیاری از منتقدان، ادبیات برخاسته از منطقه امریکای لاتین را ادبیاتی ستیزه‌جو و صریح و بی‌پروا تعریف می‌کنند. این بی‌پروایی بی‌شک از شکاف در حریم سنت‌های این منطقه پس از کشف آن توسط مسیحیان اروپا و ایجاد شکاف عمیق میان باور‎های مردمان این منطقه و باور‎های وارداتی به آن شکل می‌گیرد و مردمان این سرزمین را وا می‌دارد با هر ابزاری از جمله ادبیات به سنت‌های گذشته خود چنگ زده و آن را مانند گوهری گران‌بها در درون خود نگه دارند و با همین اندیشه است که بسیاری از داستان‌نویسان این جغرافیا در طول تاریخ، شخصیت‌های محوری آثار خود را از میان افرادی برمی‌گزینند که به دنبال حراست و حفظ ارزش‌ها و اصول انسانی، اخلاقی و حتی عاطفی ـ بومی حاکم بر سرزمینشان است که نفوذی‌های غریبه سعی در انحطاط و نابودی آن دارند.
از سوی دیگر استقلال کشور‎های منطقه امریکای جنوبی از استعمار روشنفکران، این منطقه را به سمت سنت ابداع گذشته سوق داد تا طی آن عنوان کنند که چگونه سال‌های سلطه استعمار را می‌توان دستمایه روایت برای توصیف خاستگاه‌های یک ملت تبدیل کرد و چگونه می‌توان با تمرکز بر جنبه‌های مختلف زیستی در دوران استعمار به تصویر‎سازی از گذشته و سنت‌های مردمان این منطقه پرداخت. این شیوه برای نشان دادن برخی امکانات و مفاهیم دفن‌شده در امریکای لاتین طی تاریخ، به نوعی منجر به بازگویی اعتقادات قرون وسطایی مردمان این منطقه و نوشتن در مورد رویداد‎های عجیب و غیرواقعی شد که می‌توان آنها را نقطه آغازی برای حضور مکتب ادبی رئالیسم جادویی در این منطقه امریکای لاتین دانست.
این مکتب ادبی در کنار بی‌پروایی شاعران و نویسندگان این سرزمین از حضور مستقیم در فعالیت‌های سیاسی و پیوند زدن میان آنها و روایت‌های داستانی‌شان از آنها نویسندگانی خلق کرد که هر آنچه به زبان می‌رانند از سوی حکومت‌های خودکامه زیستگاهشان و نیز کشور‎های غربی به مثابه اعلامیه‌ای اعتقادی، انتقادی و سیاسی ضد‎باور‎ها و اندیشه‌های سرمایه‌سالارانه حاکم بر خود انگاشته شود و موجبات سانسور آنها در آن سرزمین را تا جایی فراهم کند که نویسنده‌ای مانند گابریل گارسیا مارکز را حتی برای انجام پروسه درمانی از حضور در ایالات متحده امریکا منع کند.
ادبیات امریکای لاتین را شاید بتوان ادبیات آرزو‎های دور و دراز سیاسی و اجتماعی یک ملت نیز به‌شمار آورد؛ ادبیات ملتی که در طول تاریخ، بیشترین بها را برای آزادی و آزادگی خود پرداخته تا هرگز به مردم، سرزمین و آرمان‌هایش بدهکار نماند و بدون شک می‌توان رمز اصالت یافتن ادبیات مردمان این سرزمین را نیز در همین موضوع یافت.

منبع: هفته نامه  پنجره شماره ۱۹۲
نویسنده : عبدالله کاردان منش

نظر شما