روشنفکران نئولیبرال و سرمایه داری سکولار در سکانس جنگ نرم
استکبار اومانیستی مدرن در صورت کنونی آن با محوریت امپریالیسم نئولیبرال محقق گردیده است. امپریالیسم نئولیبرال تکیه بر نظام اقتصادی سرمایه داری نئولیبرالی دارد و در شرایط کنونی واپسین حلقه ظهور و بروز عالم غرب اومانیستی است. کلیت عالم استکباری غرب مدرن با ظهور و دامن گستری انقلاب اسلامی به عنوان یک انقلاب دینی که متذکر عهد دینی است، با چالشی بسیار جدی رو به رو گردید. امپریالیسم سرمایه داری نئولیبرال به عنوان سرکرده نظام سلطه استکباری در مواجهه با انقلاب اسلامی ایران، تدریجا دریافت که تداوم حیات و بسط دامنه نفوذ انقلاب اسلامی ایران به معنای نابودی نظام جهانی سلطه استکباری است، از این روست که کاست حاکمان پنهان یهودی ـ ماسونی به این جمع بندی رسیدند که مجموعه ای از برنامه ها و استراتژی های خصمانه مختلف را علیه انقلاب اسلامی و نظام ولایی آن سازماندهی و اجرا نمایند. این استراتژی ها در عرصه های مختلف اقتصادی، نظامی، سیاسی، فرهنگی و... طرح ریزی و اجرا گردیده و می گردد. از نخستین سال های دهه 1360 شمسی یکی از کانون های توجه و تمرکز امپریالیسم سرمایه داری نئولیبرال در دشمنی و ستیز با انقلاب اسلامی ایران، فعالیت سازمان یافته فرهنگی علیه انقلاب اسلامی و فراتر از آن علیه هویت دینی جامعه ایرانی بوده است که به صورت یک تهاجم گسترده فرهنگی سازماندهی گردید و از اوایل دهه 1370 شمسی، تهاجم فرهنگی بدل به اصلی ترین محور مبارزه استکبار اومانیستی علیه انقلاب اسلامی گردید.
این تهاجم فرهنگی اگرچه از اوایل دهه 1360 به صورت سازمان یافته آغاز گردیده بود، اما در دهه 1370 به عنوان اصلی ترین صلاح استراتژیک استکبار اومانیستی علیه انقلاب صورت بسیار منسجم و فراگیر و بسیار گسترده ای یافت و از نیمه دهه 1380 به موازات مجموعه ای از فعالیت های تبلیغی و جنگ های روانی سیاسی به یک جنگ نرم تمام عیار (فرهنگی ـ سیاسی) بدل گردید.
این جنگ نرم دقیق سازماندهی شده به دنبال ترویج این درون مایه ها در جامعه ایران و نیز در میان برخی از سطوح مسئولین نظام اسلامی و نیز به طور خاص طیف گسترده ای از جوانان ایرانی بود:
1. ترویج این فرض سراپا مغالطه آمیز و بی پایه که هر نوع انقلابی نهایتا به ایجاد یک نظام خشن توتالیتر منجر می شود و اساسا انقلاب کردن علیه وضع موجود عالم (سیطره کاست حاکمان پنهان یهودی ـ ماسونی) امری عبث است که نهایتا به پشیمانی و سرخوردگی منجر می شود.
2. ترویج آرمان گریزی و دعوت به نسبی اندیشی معرفت شناختی و اخلاقی و یقین گریزی که نتیجه آن، گریز از هر نوع ایمان و تعهد و احساس مسئولیت و مبارزه طلبی و تبدیل شدن انسان ها و شهروندان یک کشور به اشخاصی بی تفاوت و خنثی است. چنین انسان های ابسورد و بی تفاوتی برای کاست حاکمان پنهان جهانی و کلیت نظان استکبار سرمایه داری نئولیبرال، شهروندانی سر به راه و حرف شنو و تسلیم هستند که از ناحیه آنها هیچ خطری نظام های سرمایه داری غارتگر را تهدید نمی کند؛ فلذا مطلوب این نظام ها هستند.
استکبار سرمایه داری نئولیبرال به منظور از بین بردن روح مبارزه طلبی و تعهد و جهاد و مبارزه طلبی امت اسلامی چاره ای جز این ندارد که با ترویج آرمان گریزی و یقین ستیزی و ابسوردیسم و پوچ انگاری در میان اعضای امت اسلامی، آنها را به افرادی خنثی و بی تعهد و تابع ظلم و استثمار نئولیبرالی بدل نماید و این امر را از طریق ترویج و تبلیغ نئولیبرالیسم در هیئت اندیشه ها و تئوری های سیاسی و الگوها و برنامه های اقتصادی و رمان ها و داستان ها و نمایشنامه ها و فیلم های مروج آرمان گریزی و پشیمانی از انقلاب و مبلغ نسبی انگاری انجام می دهد.
3. ترویج این پندار غلط و سراپا دروغ که گویا لیبرال ـ دموکراسی مدرن صورت نهایی سیر تطور تاریخ بشری و کامل ترین الگوی سیاسی ـ اجتماعی است و همه ملت ها و امت ها باید از آن تبعیت کنند.
4. ترویج این پندار وهم آلود و مغالطه آمیز که دین قادر به اداره جامعه بشری نمی باشد و باید به جای دین از علوم انسانی مروج مشهورات سکولاریستی که مبلغ وجوه مختلف اومانیسم هستند، استفاده کرد.
5. القای این پندار شیطانی که دین اسلام به دوران گذشته تاریخ بشر تعلق دارد و امروز و در روزگار کنونی برای اداره زندگی افراد و اجتماعات باید از علم مدرن مبتنی بر خرد (عقل اومانیستی) بهره گرفت. در حقیقت حاکمان کاست یهودی ـ ماسونی با القای این اباطیل می خواهند مردم را دعوت کنند که به جای پیروی از ولایت خداوند به پیروی از ولایت شیطان و طاغوت و نفس اماره مدرن، یعنی اومانیسم، روی آورند.
استکبار نئولیبرالیست از جنگ نرم علیه انقلاب اسلامی چه هدفی را دنبال می کند؟
طراحان و برنامه ریزان و مدیران جنگ نرم استکباری اغراض و اهداف مختلفی را دنبال می کنند، اما اصلی ترین هدف آنها تهی کردن جامعه ایران از هویت اسلامی و نیز استحاله نظام جمهوری اسلامی از یک حکومت دینی معتقد و متعهد به آرمان های انقلاب اسلامی به یک رژیم نئولیبرالیست سکولاریست (هرچند با ظواهر اسلامی) است؛ به همین دلیل هم است که رژیم های امپریالیستی نئولیبرالیست در جنگ نرم تمارعیار خود علیه انقلاب اسلامی، ولایت فقیه را که اصلی ترین کانون حفظ اصالت اسلامی ـ انقلابی نظام جمهوری اسلامی است مورد تهاجم شدید و فوق گسترده زهرآگین خود قرار داده اند.
استکبار نئولیبرالیست به دنبال آن است تا با استفاده از جنگ نرم فراگیر، جامعه و نیز نظام اسلامی ایران را دستخوش استحاله هویتی و اعتقادی سازد و نهایتا به جای نظام اسلامی ـ انقلابی ولایت فقیه (که با کلیت نظام استکبار مدرن کاست حاکمان پنهان یهودی ـ ماسونی سر مبارزه دارد و در مقابل سکولاریسم اومانیستی مدرن، سخن اصیل دینی ـ اسلامی را به عنوان آلترناتیو قرار می دهد) یک رژیم نئولیبرالیست جهان سومی وابسته به امریکا را در ایران بر سر کار آورد تا از طریق آن رژیم نئولیبرالیست وابسته هم اغراض ضد دینی خود در ایران و منطقه خاورمیانه را دنبال نماید و هم منافع اقتصادی و سیاسی استراتژیک کلیت غرب مدرن، به ویژه امپریالیسم نئولیبرال امریکا را در ایران و منطقه تامین کند.
نیروها و عوامل و مجریان جنگ نرم استکبار نئولیبرالیست علیه انقلاب اسلامی چه کسانی هستند؟
جنگ نرم، جنگ عقیده ها و فرهنگ هاست. عرصه های ظهور و بروز جنگ نرم قلمروهایی چون بازار نشر و توزیع کتاب، قلمرو مطبوعات، فیلم، سینما، نمایش، تئاتر، برنامه های ماهواره ای، رسانه های مجازی و نظایر اینهاست. سربازان و نیروهای مهاجم و متجاوز در جنگ نرم نیز عمدتا روشنفکران مدرنیست، به ویژه روشنفکران نئولیبرالیست و طیف تکنوکرات های فرهنگی ـ سیاسی (آکادمیسین های معتقد به مشهورات مدرنیستی که در ذیل سخن علوم انسانی مدرن فکر می کنند و نیز آن دسته از به اصطلاح تحلیلگران و «کارشناسان»!! سیاسی و اقتصادی که دانسته یا نادانسته مروج و مبلغ مشهورات ایدئولوژیک عالم مدرن هستند؛ فلذا موجب تعمیق تحمیق فکری و عقلی مخاطبان خود می گردند) هستند. عمدتا روشنفکران مدرنیست و تا حدودی هم طیف تکنوکرات های فرهنگی ـ سیاسی پدیدآورنده و تولیدکننده اصلی کتب و نشریات و فیلم ها و نمایش ها و کلا آثار فعال در قلمرو جنگ نرم هستند و به موازات آنها، طیف تکنوکرات های فرهنگی ـ سیاسی نقش مهمی در تبلیغ و پروپاگاندا برای مشهورات تحمیق کننده سکولاریستی در فضاهای موسوم به آکادمیک برعهده دارند.
به موازات روشنفکران مدرنیست و تکنوکرات های فرهنگی ـ سیاسی همسو با آنها، برخی بروکرات های نفوذی و واداده در مجموعه های تصمیم گیرنده فرهنگی و سیاسی نظام (این عارضه در کابینه های قبل از دولت های نهم و دهم به طور بسیار جدی و خطرناکی وجود داشت، اما از زمان شروع به کار دولت نهم به بعد، دامنه نفوذ و تاثیرگذاری و در مواردی حتی حضور بروکراتیک های نفوذی و واداده بسیار کاهش یافته است) حضور فعال داشتند و عملا بسترساز جنگ نرم دشمن نئولیبرالیست می شدند و در این زمینه به ویژه از غفلت برخی افراد تاثیرگذار نیز بهره بسیار می بردند. به لطف خداوند پس از انتخابات ریاست جمهوری سال 1384 و قرار گرفتن کنترل سکان قوه مجریه در دستان جریان اصول گرا از دامنه نفوذ و فعالیت طیف بروکرات های نفوذی واداده به نحو بسیار چشمگیری کاسته شده است.
سیطره اقتصاد سرمایه داری پیرامونی که در دوران موسوم به سازندگی، بازسازی گردید و در دوران موسوم به اصلاحات صاحب بروز و ظهور سیاسی گردید و به تبعیت از سیستم سرمایه داری جهانی تحت هژمونی ایدئولوژی نئولیبرالیسم قرار دارد، یکی دیگر از عوامل بسترساز جنگ نرم استکبار اومانیستی علیه انقلاب و نظام اسلامی ایران است. در حقیقت نحوی پیوند ذاتی میان روشنفکری مدرنیست نئولیبرالیست ایرانی و طیف تکنوکرات های فرهنگی ـ سیاسی نئولیبرالیست از یک سو و سرمایه داری سکولاریست ایران از سوی دیگر وجود دارد که این پیوند ذاتی به ویژه در ذیل چتر ایدئولوژی نئولیبرالیسم ایرانی و در متن جنگ نرم فرهنگی ـ سیاسی علیه انقلاب و نظام اسلامی به عنوان بستر مشترک عملیاتی، نحوی وحدت استراتژیکی و تاکتیکی میان اینان پدید آورده است. طبقه سرمایه دار سکولاریست ایران ضمن اینکه بخش بزرگی از نیازهای مالی روشنفکران و تکنوکرات های فرهنگی ـ سیاسی فعال در جنگ نرم را تامین می نماید، بخشی از مخاطبین اصلی تولیدات این گروه ها و نیز مبلغ و مروّج آثار آنها می باشد. روشنفکران و تکنوکرات های فرهنگی ـ سیاسی نئولیبرالیست نیز در نقش سخنگویان و نمایندگان فرهنگی ـ سیاسی سرمایه داری سکولاریست ایران در جنگ سرد فرهنگی علیه انقلاب و نظام اسلامی نقش ایفا می نمایند.
سیطره سرمایه داری پیرامونی ـ وابسته مدرنیستی بر اقتصاد ایران موجب پیدایی نحوی بی عدالتی اجتماعی ـ اقتصادی می گردد که مشخصا و مستقیما ریشه در ماهیت مدرنیستی ـ سکولاریستی و نئولیبرالیستی این سرمایه داری دارد، اما روشنفکران و طیف تکنوکرات های فرهنگی ـ سیاسی نئولیبرالیست با انکار و نادیده گرفتن صبغه تماما نئولیبرالی این بی عدالتی اقتصادی ـ اجتماعی (و نیز پنهان کردن نقش خود به عنوان مدافعان نئولیبرالیسم در تحکیم این سیستم و ساختار ظالمانه و ناعادلانه و استثماری) یکسره و با استفاده از ترفندهای تبلیغاتی و انواع و اقسام مغالطه ها و موج سواری ها می کوشند تا از نتایج ناخوشایند این بی عدالتی ها نیز در مسیر اغراض خود در جنگ نرم علیه انقلاب و نظام اسلامی بهره گیرند.
از سال های اوایل دهه 1360 شمسی بازار ترجمه و نشر آثار نویسندگان نئولیبرالیست انقلاب ستیزی چون هانا آرنت (که آثاری چون «خشونت»، «انقلاب»، «توتالیتاریسم» از او توسط عزت اللله فولادوند و محسن ثلاثی ترجمه شد) فیلسوف یهودی آلمانی ـ امریکایی که رئیس شاخه زنان صهیونیست بود، مانس اشپبر (رمان نویس صاحب داستان معروف «قطره اشکی در اقیانوس» که مروج نحوه نگرش نئولیبرالی ضد انقلابی و آرمان ستیزانه بوده است)، آرتور کوئیستلر (رمان نویس یهودی همکار سیا در جنگ سرد فرهنگی و مروج آرای آرمان گریزی و انقلاب ستیزی نئولیبرالیستی در رمان هایی چون «ظلمت در نیمروز» و «از راه رسیدن و بازگشت»)، جورج اورول (رمان نویس همکار سیا و از مروجان تز پشتیبانی از انقلاب و مخالفت با هر نوع آرمان گرایی و مبلغ رویکرد نئولیبرالیستی و صاحب آثاری چون «1984»، «درود بر کاتالونیا»، و «قلعه حیوانات» که اثر اخیر را به سفارش ناتوی فرهنگی نوشته است] و خیلی های دیگر توسط طیف تکنوکرات ـ بوروکرات های استحاله شده نفوذی در وزارت ارشاد دوران خاتمی فراهم می گردد. در سال های دهه 1360 و 1370 شمسی اشخاصی چون عطاءالله مهاجرانی، محسن سازگارا، محسن کدیور و عبدالکریم سروش هریک به طریقی و در مواردی با ایفای نقش های مختلف سیاسی و فرهنگی و تئوریک و اجرایی به صورت فعال در خدمت پیشبرد اغراض استعماری جنگ نرم کاست حاکمان یهودی ـ ماسونی علیه انقلاب و نظام اسلامی میدان داری می کنند. از نیمه دوم دهه 1360 و به ویژه در دهه 1370 شاهد نقش آفرینی های گسترده عبدالکریم سروش، عطاءالله مهاجرانی، محسن سازگارا، محسن کدیور و اکبر گنجی در مسیر اغراض و مطامع استعماری جریان نئولیبرالیستی جنگ نرم به صور و اشکال و انحای مختلف هستیم. طراحی و مدیریت و برنامه ریزی کودتای نئولیبرالیستی فتنه سبز نیز بر همین اساس و به منظور تحقق اغراض نئولیبرالیستی سابق الذکر صورت گرفته بود و جریان این توطئه ها در متن جنگ نرم پیچیده دشمن امروز نیز ادامه دارد که باید برای مقابله با آن برنامه ریزی دقیق و هوشمندانه کرد و به صورت استوار و قاطع در مقابل آن ایستاد.
منبع: ماهنامه فرهنگ عمومی شماره 8
نظر شما