بزرگترین فیلسوف زنده چپ
نوام چامسکی، فیلسوف و زبانشناس امریکایی، 7 دسامبر 1928م در «فیلادلفیا»ی امریکا بهدنیا آمد. پدر او، ویلیام زو چامسکی، یک یهودی اهل اوکرای بود که در سال 1913 به امریکا مهاجرت کرد و ابتدا در یک مدرسه و سپس در کالج «گراتز» تدریس نمود. مادر چامسکی، الزی، اهل بلاروس بود. نوام، اولین فرزند این خانواده، برخلاف برادر کوچکترش، دیوید، بهشدت شخصیتی رقابتجو داشت. هر دو برادر در یک خانواده کاملا یهودی رشد کردند. زبان عبری آموختند و بحث سیاسی غالب در خانواده آنها صحبت در مورد تئوریهای صهیونیسم بود.(1) سبک فکری خانواده چامسکی متأثر از صهیونیسم چپگرای «آهاد هام» بود.(2) نوام از همان دوران کودکی با تفکرات ضد یهودی گروههای ایرلندی و آلمانی ساکن در فیلادلفیا مواجه شد و بهشدت تحت تأثیر تفکرات عموی روزنامهفروشش قرار داشت. چپگراهای یهودی هر روز در کنار دکه روزنامهفرشی عمویش در نیویورک جمع میشدند تا در مورد مسائل روز صحبت کنند. هر وقت نوام به نیویورک میرفت، سری به کتابفروشیهای متعلق به جناح چپ و آنارشیستها میزد تا با ادبیات سیاسی آشنایی بیشتری پیدا کند. او بعدها اظهار کرد که آشناییاش با آنارشیسم یک خوششانسی بوده است؛ زیرا از طریق آن توانسته با سایر ایدئولوژیهای چپگرا مخصوصا مارکسیسم و لنینیسم مقابله کند.(3)
نوام اولین مقاله سیاسی خود را در دهسالگی نوشت که در آن گسترش فاشیسم و رابطه آن با سقوط بارسلونا در جنگهای داخلی اسپانیا بررسی شده بود. از همان دوران کودکی نوبغ سیاسی او برای اطرافیانش آشکار شد. در دوازدهسالگی چامسکی در انجمنها و باشگاههای سیاسی زیادی عضو بود، اما با هیچ کدام میانه خوبی نداشت؛ زیرا نظام حاکم بر تمامی این انجمنها نظام سلسلهمراتبی بود. او در شانزدهسالگی و در سال 1945 در یک دوره تحصیلی در دانشگاه «پنسیلوانیا» ثبت نام کرد و در دوره آموزش زبان عربی مشغول به تحصیل شد. وی همزمان به تدریس و تحصیل در زبان عبری نیز پرداخت. رسالههای پایان دوره چامسکی در کارشناسی و کارشناسی ارشد در مورد «ریشهشناسی زبان عبری» بودند. سال 1951 برای دوره تحقیقاتی در مقطع دکتری وارد دانشگاه «هاروارد» شد و در 1955 مدرک دکترای خود را از دانشگاه «پنسیلوانیا» دریافت کرد. رساله دکترای چامسکی در 1975 به شکل کتاب و با نام «ساختار منطقی تئوری زبانی» منتشر شد. با وجود اینکه چامسکی مدت زمان زیادی را در فضایی یهودی گذرانده بود، اما نگرش مثبت او در مورد یهودیت دوام چندانی نداشت. در سال 1949 با دختری به نام کارول دوریس ازدواج کرد که این ازدواج تا زمان مرگ کارول در 2008 ادامه پیدا کرد. نوام و کارول پس از ازدواج تصمیم گرفتند که به اسرائیل (سرزمینهای اشغالی) نقل مکان کنند تا زندگی را در آنجا ادامه دهند.(4) سال 1953 خانواده کوچک چامسکی شش ماه را در یکی از «کیبوتص»های اسرائیل با نام «هازورعا» گذراند. کیبتصها دهکدههایی اشتراکی هستند که توسط رژیم صهیونیستی در مناطق اشغالی ساخته میشوند تا یهودیان این مناطق در آنها زندگی کنند. هر کیبوتص برای خود یک جامعه بهحساب میآید و در آن هر کسی به اندازه توان خود کار میکند و از درآمد عمومی استفاده میکند. در این دهکدهها مالکیت خصوصی وجود ندارد و همه چیز اشتراکی است. این وضعیت برای چامسکی که بهشدت مخالف نظام طبقاتی بود بسیار مناسب به نظر میرسید، اما دیری نگذشت که ناسیونالیسم یهودی و نژادپرستی ضد عربی در سرزمینهای اشغالی، چامسکی را به وحشت انداخت. چامسکی به امریکا بازگشت و تقابل با تفکرات صهیونیست به طور فزایندهای در او رشد کرد و مصاحبهها و سخنرانیهای ضد صهیونیستی او آغاز شد.
گرایشهای نخستین به زبانشناسی
چامسکی پس از بازگشت به امریکا، در 1955 به عنوان استادیار در «مؤسسه فناوری ماساچوست» مشغول به کار شد و زمان زیادی را برای یک پروژه در مورد «ترجمه مکانیکی» صرف کرد. مابقی زمان چامسکی به تدریس زبانشناسی و فلسفه تخصیص پیدا میکرد. از سال 1957 تا 1958 در دانشگاه کلمبیا در نیویورک به عنوان استاد مدعو تدریس میکرد. در همان سال اولین فرزند او به دنیا آمد و اولین کتابش نیز چاپ شد که «دستور زبان نحوی» نام داشت. از زمانی که چامسکی از سرزمینهای اشغالی به امریکا بازگشت، نوستالژی او در مورد زبان عبری نیز تغییر کرد و به حوزههای عمومیتر زبانشناسی متمایل شد. سال 1959 در مجله «زبان» مقالهای در نقد کتاب «رفتار زبانی» اثر «اسکینر» نوشت و ادعا کرد که اسکینر عنصر خلاقیت انسانی را در زبانشناسی مدنظر قرار نداده است. در سال 1961 او تبدیل به استاد تمام شد و تدریس در رشته زبانهای خارجه و زبانشناسی را آغاز نمود. سال 1962 به عنوان سخنگوی «کنگره بینالمللی زبانشناسی» انتخاب شد و این اتفاق، او را به عنوان سخنگوی جامعه زبانشناسی امریکا مطرح نمود. او کتابهای زیادی در حوزه زبانشناسی نوشت که برخی از آنها عبارتاند از: «وجوه تئوری نحو» (1966)، «موضوعاتی در مورد نظریه دستور زبان مولد» (1966) و... . اما نظریهپردازی چامسکی به حوزه زبانشناسی محدود نشد. جنگ امریکا در ویتنام بهانهای خوب برای ورود چامسکی به عالم سیاست بود. از زمان شروع جنگ ویتنام در 1967، چامسکی به مناظرات عمومی در مورد سیاست خارجی امریکا وارد شد. در فوریه 1967 او اولین اقدام خود در نقد جنگ ویتنام را انجام داد: در مجله «بررسی کتب نیویورک» مقالهای با نام «مسئولیت روشنفکران» نوشت و درگیر شدن امریکا در جنگ ویتنام را بهشدت مورد انتقاد قرار داد، اما فعالیت ضد جنگ او به اینجا ختم نشد. در 1969 اولین کتاب سیاسی خود را با نام «قدرت امریکا و ماندرینهای جدید» نوشت تا به عنوان خط مقدم مبارزه با خشونتها و تجاوزات امریکا شناخته شود.(5) در 1971 نیز کتابی با نام «مشکلات دانش و آزادی» منتشر کرد که متن سخنرانیاش در دانشگاه کمبریج بود. تفکرات ضد امریکایی او رسانههای این کشور را به وحشت انداخته بود و به همین دلیل، اکثر رسانههای عمومی امریکا اخبار مربوط به چامسکی را سانسور میکردند.(6)
دشمن معروف نیکسون
چامسکی در کنار نوشتن کتاب و مقاله، با فعالیتهای جناح چپ امریکا نیز همراه شد. سال 1967 عدهای از دانشجویان امریکایی در مخالفت با جنگ ویتنام از ثبت نام برای خدمت سربازی خودداری کردند. چامسکی برای حمایت از این حرکت نیمی از مالیاتی را که باید به دولت پرداخت میکرد، به این جوانان اهدا کرد. در همین سال به خاطر حضور در فعالیتهای ضد جنگ دستگیر شد، اما دولت امریکا نتوانست مدت زیادی او را در بند نگه دارد. در طول این زمان، چامسکی یک «جنبش مقاومت علیه جنگ» در امریکا به راه انداخت و از حرکت اعتراضی دانشجویان که به «اعتراضات دانشجویی 1968» معروف است حمایت کرد که البته به برخی از اهداف این جنبش نیز اعتراض داشت. در همین سالها چامسکی اقدامات اسرائیل در فلسطین را نیز از نظر دور نداشت. او در «مؤسسه فناوری ماساچوست» یک دوره تحصیلی در رشته علوم سیاسی به راه انداخت و نظرات سیاسی خود را به دانشجویان اعلام میکرد. نظرات او باعث بروز مجادلات زیادی میشد؛ مخصوصا زمانی که اقدامات اسرائیل در فلسطین را مورد هجوم قرار میداد. این تفکرات باعث خشم جناح راست امریکا شد و بسیاری از چهرههای برجسته این جناح از جمله «آلن درشوویتز» حمله به او را در دستور کار قرار دادند. فعالیتهای ضد جنگ چامسکی برایش بسیار درد سرساز بود و بارها به خاطر این فعالیتها دستگیر شد. حتی رئیسجمهور امریکا، ریچارد نیکسون، او را در لیست معروف دشمنان خود قرار داد. چامسکی به خوبی از عواقب فعالیتهای سیاسی خود آگاه بود؛ به همین دلیل همسرش نیز فعالیت در صحنه دانشگاه را آغاز کرد تا در صورت بیکار یا زندانی شدن چامسکی بتواند مخارج خانواده را تأمین کند.(7) نوام فلسفه پستمدرنیستی فرانسه را نیز کاملا فاسد میدانست و در 1971 در مصاحبه با فیلسوف فرانسوی، میشل فوکو، در تلویزیون آلمان، این فلسفه و مجموعا فلسفه فرانسوی را بهشدت مورد انتقاد قرار داد و فرهنگ فرانسه را کاملا محدود و غیرادبی خواند.
تفکرات چپگرایانه چامسکی مخصوصا در مودر آنارشیسم و کمونیسم همواره با انتقاد روبهرو بوده است. دکتر فاضال رحمان در 1 جولای 2014 در مقالهای شدیدا به مواضع چامسکی نسبت به دیکتاتوری، آنارشیسم، سوسیالیسم و کمونیسم انتقاد کرد و این مواضع را بر خلاف ادعاهای ضد کاپیتالیستی چامسکی دانست.(8) به نظر رحمان، اتفاقاتی مانند فروپاشی شوروی یا از بین رفتن لنینیسم، عوامل اصلی قدرت گرفتن نظام سرمایهداری در جهان بودهاند؛ زیرا رقبای اصلی این نظام در نقاط دیگر دنیا از صحنه محو شدند.
یک روشنفکر کلاهبردار؟
نظام سرمایهداری و سوسیالیسم امریکایی نیز از نیش انتقادات چامسکی دور نبودهاند و او نگرشی کاملا منفی نسبت به سیستم کاپیتالیستی دولت امریکا و تئوری سوسیالیسم دارد. به همین دلیل جناح محافظهکار سیاسی همیشه او را پروپاگانداچی جناح چپ دانستهاند و معتقدند که چامسکی فقط امریکا را به عدم برقراری روابط خارجی با محوریت اخلاق متهم میکند و هیچ کشور دیگری را وارد این دایره نکرده است.(9) حتی دانشگاهیان لیبرالی مانند ارتوراشلاینر، چامسکی را «یک روشنفکر کلاهبردار» خواندهاند.(10)
در دهههای 1970 و 1980 میلادی، چامسکی نبرد خود با رسانههای جهتدار امریکا را شروع کرد. سال 1979 او به همراه هرمن، یک کتاب دو جلدی با نام «اقتصاد سیاسی و حقوق بشر» منتشر نمود که در آن عکسالعمل رسانههای امریکایی به دو واقعه مهم بررسی شده بود: نسلکشی کامبوج و اشغال تیمور شرقی توسط اندونزی. در این کتاب گفته شده بود که چون اندونزی یکی از همپیمانان امریکاست، رسانههای امریکایی از بیان جنایات رخداده در جریان اشغال تیمور شرقی سر باز میزنند، اما چون کامبوج دشمن امریکا بهشمار میرود، بر اتفاقات آن تمرکز کردهاند. این کتاب باعث شد یک سال بعد نویسندهای به نام استیون لوکاس، در مقالهای او را متهم به عدول از تفکرات آنارشیستی سابق خود و طرفداری از رهبر کامبوج «پلوت پات» نماید. عدهای به طرفداری از چامسکی برخاستند، اما خود او هرگز جوابی به این انتقادات نداد.
اسرائیلستیزی و عبریگریزی
در همین سالها، بحث در مورد مسئله هولوکاست نیز شدت گرفته بود. سال 1980 یک مورخ فرانسوی به نام رابرت فاریسون، کتابی نوشت و در آن قضیه هولوکاست را یک دروغ تاریخی خواند. مقدمه کتاب را چامسکی نوشته بود. به همین دلیل رسانههای فرانسوی نام او را در لیست انکارکنندگان هولوکاست قرار دادند و سانسور رسانهای در مورد او تشدید شد، اما در دهه 1990 چامسکی فعالیتهای سیاسی خود را شدیدتر کرد. کانون انتقادات چامسکی را سیاست خارجی امریکا و مشروعیت قدرت در این کشور تشکیل میداد. او به قدری در انتقاد از امریکا پیش رفت که چند بار تهدید به مرگ شد. با وجود تمام این مشکلات، چامسکی کماکان به فعالیتهای سیاسی خود ادامه داده است. جدیدترین نظرات ضد صهیونیستی چامسکی پس از جنگ چند ماه پیش غزه [سال 1393ش] منتشر شد. چامسکی در مصاحبه با امی گودمن، خبرنگار خبرگزاری «دموکراسینَو» (Democracy Now)، که 8 آگوست 2014 انجام شده بود، گفت: «اقدامات اسرائیل در غزه بسیار بدتر از آپارتاید در افریقای جنوبی است. رسانههای امریکا لحظات شرمآوری را پشت سر میگذارند؛ زیرا در مقابل پروپاگاندای یک دولت خشن و متجاوز ساکت هستند. در شرایط فعلی سخنان کمیسیون حقوق بشر سازمان ملل بیشتر شبیه به جوک است. برای غزه رأیگیری شد که آیا تحقیقاتی در مورد نقض احتمالی حقوق بشر توسط اسرائیل و در طی جنگ صورت بگیرد یا نه که با یک رأی مخالف، این تحقیقات منتفی شد. حدس بزنید چه کسی به طرح رأی مخالف داد؟ اوباما! ایالات متحده همچنان به حمایت خود از جنایت و جنایتکاران ادامه میدهد. وقتی گفته میشود که هواپیماهای جنگی، مردم بیدفاع غزه را بمباران کردند، در واقع منظور هواپیماهای جنگی امریکایی است که خلبان اسرائیلی دارند. در سایر امور نیز همین طور است».(11)
اما این پایان مبارزات چامسکی با رژیم صهیونیستی نبود. روز 14 اکتبر 2014 او در صحن مجمع عمومی سازمان ملل متحد حاضر شد و در دو حوزه خاص سخنرانی کرد: مسئله فلسطین و جنگی که ماهها پیش اسرائیل علیه غزه به راه انداخت و سیاست خارجی قانونگریز ایالات متحده. چامسکی در مورد مسئله فلسطین گفت: «برخی از مشکلات جهان به قدری پیچیده و رامنشدنی هستند که حتی نمیتوان به راه حل آنها فکر کرد، اما درگیریهای میان اسرائیل و فلسطین این گونه نیست. از چهل سال پیش عدهای تلاش کردهاند که با راههای دیپلماتیک این مشکل را حل کنند، اما عدهای دیگر وجود دارند که مانعتراشی میکنند. در سال 1976 در همین سازمان ملل تلاشی برای تصویب یک قطعنامه صورت گرفت. مصر، اردن و سوریه پیشنهاددهندگان آن بودند، اما اسرائیل از حضور در این قطعنامه اجتناب کرد. قطعنامه میخواست که کشورها را به حل مسالمتآمیز اختلافاتشان دعوت کند. امریکا قطعنامه را وتو کرد. وتوی امریکا دو وجه داشت: هم تصویب قطعنامه را منتفی کرد و هم وقایع فلسطین را از صفحات تاریخ پاک کرد. این فرآیند تا به امروز نیز ادامه داشته است. نمونه اخیر آن را در سال 2011 شاهد بودیم که اوباما یک قطعنامه مربوط به حل مسالمتآمیز اختلافات را وتو کرد. اسرائیل نیز به حل اختلافات بینالمللی با روش خاص خود ادامه میدهد. اسرائیل هزینههای زیادی صرف کرد تا مطمئن شود روش مسالمتآمیز حل اختلافات بینالمللی در مورد او اجرا نخواهد شد و در این راه، حمایتهای نظامی، اقتصادی، دیپلماتیک و ایدئولوژیک امریکا پشتوانه او بوده است.»
اگرچه چامسکی در رسانهای وابسته به دولت امریکا در کشورهای مختلف اصلا محبوب نیست، اما چهره آکادمیک او در سرتاسر جهان مقبول و محبوب است. او یکی از سخنرانان معروف در دانشگاههای آکسفورد و کمبریج است. دانشگاههای دیگری مانند دانشگاه دهلی، تورنتو، کیپ تاون، و کالج لندن نیز بارها از او برای سخنرانی و برگزاری دورههای تحصیلی دعوت کردهاند. او از دانشگاههای متعددی مدارک افتخاری دریافت کرده است؛ مانند دانشگاه کنکتیکات، جورج تاون، هاروارد، دانشگاه اسلامی غزه، مک گیل، دانشگاه آتن، شین هوای چین، کلمبیا، شیکاگو و تعداد بسیار زیادی از دانشگاههای دیگر. چامسکی یکی از اعضای شناختهشده «آکادمی هنر و علوم امریکا»، «آکادمی ملی علوم امریکا» و «انجمن امریکایی فلسفه» بهشمار میرود. چندین مدال علمی نیز در کارنامه چامسکی دیده میشود؛ مانند «جایزه دانشمند برگزیده» از جانب «انجمن امریکایی روانشناسی»، مدال «دوروتی الدریج»، جایزه «بنجامین فرانکلین» و جوایز و مدالهای دیگر. در سال 2005 مجله «پروسپکت» بریتانیا او را به عنوان «برجستهترین روشنفکر زنده» معرفی نمود. در سال 2011 نیز جایزه «صلح سیدنی» را دریافت کرد.
کارگردانان سینما و تلویزیون نیز علاقه خاصی به تفکرات و موضعگیریهای چامسکی نشان دادهاند. در سال 1992 مارک آچبار و پیتروینتونیک در مورد چامسکی و سانسور رسانهای غرب علیه او یک فیلم مستند با نام «مهندسی رضایت: چامسکی و رسانه» ساختند. ربکا چایکلین و دنوان لچ در سال 2001 فیلم «آخرین مهمانی 2000» را در مورد او ساختند. فیلمهای بسیار زیاد دیگری نیز در مورد زندگی چامسکی و عقاید او ساخت شده است؛ مانند «قدرت و وحشت: چامسکی تا کنون نزدیک به 150 کتاب منتشر کرده است که حوزههای «زبانشناسی»، «سیاست خارجی»، «حقوق و روابط بینالملل» و «نظامهای اجتماعی» را دربرمیگیرد. «مسئولیت روشنفکران»، «در جنگ با آسیا»، «فهم قدرت»، «طرحی برای آینده»، «مشکلات دانش و آزادی»، «اسناد پنتاگون»، «اقتصاد سیاسی حقوق بشر»، «رؤسای انسان»، «اشغال» و... از جمله این کتابها هستند.
او در ایران نیز مورد استقبال جریانها و تفکرات گوناگون بوده است. بسیاری از کتابهای چامسکی مانند «فهم قدرت»، «امریکای بزرگ و حقوق بشر»، «دهه جنگ سرد»، «مثلث سرنوشتساز: فلسطین، امریکا و اسرائیل»، «بهرهکشی از مردم: نئولیبرالیسم و نظم جهانی»، «کنترل رسانه»، «ایالات شکستخورده» و «طرحی برای آینده» به فارسی ترجمه و چاپ شدهاند. در مهر 1393 نیز یک کنفرانس با موضوع رسانه در تهران برگزار شد که سخنران اول آن چامسکی بود. عقاید چامسکی در مورد ظهور گروه تروریستی «داعش» نیز توسط بسیاری از رسانههای ایرانی مورد استقبال قرار گرفته است. او امریکا را عامل ایجاد زمینه برای ظهور داعش میداند. سخنان چامسکی در مورد «موضوع هستهای ایران و رابطه آن با مناقشه رژیم صهیونیستی با فلسطین» در «کنگره بینالمللی زبانشناسی ژنو» با بازتاب گستردهای در محافل خبری و سیاسی ایرانی روبهرو شد.
پینوشتها:
1. رابرت، بارسکی، «نوام چامسکی: یک زندگی پر از مخالفت»، انتشارات دانشگاه کمبریج، 1997، ص 12.
2. همان، ص 1.
3. همان، ص 20.
4. بریان، مارکوارد، «کارول چامسکی در 78 سالگی»، بستون گلوب، دسامبر 2008.
5. جان، لیونز، «نوام چامسکی»، انتشارات پنگوئن، 1978، ص 17.
6. بارسکی، همان، ص 162.
7. همان، ص 121 ـ 126.
8. فاضل، رحمان، «نگاه اجمالی به برخی مواضع اشتباه نوام چامسکی»، جولای 2014، بازبینیشده در 3 آبان 1393 از: تارنمای ریدر ساپورتر نیوز.
9. «نوام چامسکی»، وبسایت کانزرواپدیا، بازبینیشده در 3 آبان 1393 از: تارنمای کانسرواپدیا.
10. آرتور، اشلاینر، مجله کامنتری، دسامبر 1969.
11. مصاحبه با نوام چامسکی، «اقدامات اسرائیل در فلسطین از آپارتاید افریقای جنوبی بدتر است»، 8 آگوست 2014، بازبینیشده در 30 مهر 1393 از: تارنمای دموکراسینَو.
منبع: ماهنامه عصر اندیشه شماره 3
نویسنده : سید مهدی میرطالب
نظر شما