موضوع : پژوهش | مقاله

بررسى زبان قرآن از دیدگاه امام خمینى؛ عمومى یا اختصاصى بودن فهم قرآن

فهرست عناوین

فهرست عناوین

     ادله همگانى بودن فهم ظاهر قرآن2
     ‌- حجیت ظواهر قرآن2
     ‌- تحدى قرآن3
     ‌- قرآن، کتاب هدایت4
     ‌- دعوت به تدبر در قرآن5
     اختصاصى بودن فهم بطون قرآن6
     شرط فهم بطون قرآن7
     سر عدم دستیابى به باطن قرآن8
     نتیجه9

‌ منبع: روزنامه جوان

محمد جواد حیدرى

اشاره: حضرت امام خمینى (ره) فهم قرآن را امر تشکیکى و داراى مراتب شمرده اند. ایشان بر این نظر است که مقاصد ظاهرى قرآن براى عموم انسانها قابل فهم است. وى علاوه بر تصریح بر این معنا با برخى از مطالبى که درباره قرآن یاد کرده اند، مثل حجیت ظواهر قرآن، تحدى قرآن، کتاب هدایت بودن قرآن و دعوت به تدبر در قرآن به نوعى بر همگانى بودن فهم قرآن استدلال کرده اند. در برخى از موارد که فهم قرآن را اختصاصى دانسته اند، ناظر به بطون قرآن است. حضرت امام شرط فهم بطون قرآن راتهذیب نفس و رهایى از هواهاى نفسانى دانسته اند و سر عدم فهم بطون قرآن را مربوط به عظمت مراتب قرآن خوانده اند.

این مقاله در تحلیل این مساله است که از منظر امام خمینى(ره) آیا زبان قرآن اختصاصى است و تنها مخصوص گروه خاصى است یا زبان همه مردم است و همان راهى که مردم براى فهم معانى کلمات یکدیگر طى مى کنند، در قرآن نیز همان راه طى مى شود؟

از برخى از عبارتهاى امام چنین استفاده مى شود که زبان قرآن، اختصاصى است وفهم قرآن براى همگان میسور نیست مانند این سخن که: قرآن در حد ما نیست. درحد بشر نیست. قرآن سرى است بین حق و ولى الله اعظم که رسول خداست. به تبع اونازل مى شود تا مى رسد به این جایى که به صورت حروف و کتاب در مى آید و نیزمانند این سخن که قرآن سر است سر سر است، سر مستف به سر است، سر مقنع به سر است.

اما از برخى از عبارات دیگر امام (ره) عمومى بودن فهم قرآن فهمیده مى شود نظیر اینکه فرموده اند: این دستورات خدایى است. این پیامهاى غیبى است که خداى جهان براى حفظ استقلال کشور و بناى عظمت و سرفرازى به شما ملت قرآن وپیروان خود فرستاده. آنها را بخوانید و تکرار کنید و در پیرامون آن دقت نمائید و آنهارا بکار بندید تا استقلال و عظمت شما برگردد و پیروزى و سرافرازى را دوباره درآغوش بگیرید ، و گرنه راه نیستى و زندگانى سراسر ذلت و خوارى را خواهید پیمود وطعمه همه جهانیان خواهید شد. نحوه جمع این بیانات و رفع تعارض ظاهرى آنها به این شرح است که قرآن مراتبى دارد. عبارتهایى که بیانگر راز و رمز و سر قرآن است، ناظر به مراتب و درجات عالیه قرآن است لذا قارى و مفسر قرآن باید عظمت موقعیت و بلنداى معارف این اقیانوس بزرگ را درک کند و براى فهم و درک حقایق آن، اهتمامى جدى نماید و ساده انگارى و قشرى نگرى و برخورد سرسرى با قرآن را کنار گذارد و بداند که با کلام حکیم و عظیم و عزیزى مواجه است و باید با حکمت و عظمت و عزت معنوى به محضر قرآن نائل گردد بنابراین امام با آن جملات در صدد بیان اختصاصى بودن فهم قرآن نیست زیرا از نظر ایشان، خداوند قرآن را از مقام قرب خود به این عالم ظلمانى و سجن طبیعت تنزل داده تا همگان از آن در جهت هدایت و سعادت خویش،بهره مند گردند. حضرت امام در این زمینه مى گوید: بدان که این کتاب شریف چنانکه خود بدان تصریح فرموده کتاب هدایت وراهنماى سلوک انسانیت و مربى نفوس و شفاى امراض قلبیه و نور بخش سیر الى الله است. بالجمله، خداى تبارک و تعالى به واسطه سعه رحمت بر بندگان این کتاب شریف را از مقام قرب و قوس خود نازل فرموده و به حسب تناسب عوالم تنزل داده تا به این عالم ظلمانى و سجن طبیعت رسیده و به کسوت الفاظ و صورت حروف درآمده براى استخلاص مسجونین در این زندان دنیا و رهایى مغلولین در زنجیرهاى آمال و امانى و رساندن آن را از حضیض نقص و ضعف و حیوانیت به اوج کمال وقوت انسانیت و از مجاورت شیطان به مرافقت ملکوتین، بلکه به وصول به مقام قرب و حصول مرتبه لقاء الله که اعظم مقاصد و مطالب اهل الله است. بنابراین اگر در روایات به عظمت قرآن و فضیلت آن بر سایر کلمات تاکید مى گردد و فاصله اى میان سخن حق با خلق معین مى گردد و از ظهور و بطون قرآن سخن میان مى آید و اگر در کلمات اما از راز و سر و اسرار و رموز قرآن والحضار فهم حقیقت آن براى ذات بنى و ولى سخن مى رود، نه بدان جهت است که معانى ظاهرى قرآن قابل دسترسى براى همگان نیست و عموم مردم نمى توانند به مقاصد و پیامهاى آشکار قرآن نائل گردند بلکه بدان جهت است که قرآن داراى مراتب و مراحل بلند و بالایى است که فهم هر مرحله نیازمند به دقت و عمق ویژه اى است که هر کس به حسب سعه وجودى و صلاحیت و طهارت قلبى خویش مى توانداز آن استفاده کند.

1

 

بنابراین از منظر امام خمینى (ره)فهم قرآن عمومى است چون سخن خداى تعالى براساس نظام عمومى سخن گفتن عقلا مبتنى است چنانکه گوید: قرآن کریم اشارات بسیار لطیفى دارد لکن چون براى عموم مردم وارد شده است، یک صورتى گفته شده است که هم خواص از آن ادراک کنند هم عموم از آن ادراک کنند. قرآن کریم مرکزهمه عرفانهاست مبدا همه معرفتهاست، لکن فهمش مشکل است.

از منظر امام قرآن مانند سفره اى است که خداوند براى همه بشر پهن کرده است. اگر کسى لیاقت و صلاحیت خویش را در بهره بردارى از قرآن از دست نداده باشد وخود را به موانع فهم آلوده نکرده باشد، مى تواند از این کتاب عظیم الهى بهره بردارى کند.

قرآن یک سفره اى است که خدا پهن کرده براى همه بشر، یک سفره پهنى است،هر که به اندازه اشتهایش از آن مى تواند استفاده کند. اگر مریض نباشد که بى اشتهاباشد. . . از قرآن استفاده مى کند. امام خمینى (ره)بر این باور است که حتى تمام مردم شرق و غرب مى توانند از قرآن استفاده کنند، استفاده از قرآن از منظر امام ویژه حکیم و عارف و فقیه و عالم نیست بلکه عوام نیز مى توانند از این سفره گسترده الهى استفاده کنند چنانکه مى فرماید:

این کتاب و این سفره گسترده در شرق و غرب و از زمان وحى تا قیامت کتابى است که تمامى بشر عامى، عالم، فیلسوف، عارف، فقیه، همه از او استفاده مى کنند.

 

2

 

 

ادله همگانى بودن فهم ظاهر قرآن

 

از مطاوى سخنان امام خمینى (ره)دلایلى چند درباره عمومى بودن فهم ظاهر قرآن به دست مى آید که اینک بیان مى شود:

 

 

‌- حجیت ظواهر قرآن

 

یکى از مباحث مهم علم اصول این است که آیا ظواهر قرآن حجت است یا نه. اخبارى ها و برخى از محدثان ظواهر قرآن را براى همگان حجت نمى دانند ومى گویند: ظواهر قرآن تنها براى کسانى که مخاطب قرآن هستند و افهام آنان قصدشده، حجت است و براى دیگران قابل فهم و تمسک و استدلال نیست. امام خمینى(ره) ظواهر قرآن را براى همگان حجت مى داند و به بناى عقلا بر عمل به ظواهر کلام تمسک مى نماید و در این زمینه مى نویسد: بناى عقلا بر عمل بر ظواهر کلام است، مگر اینکه بناى گوینده بر رمز و حذف قرائن باشد و نخواهد آن را به دیگران بفهماند و گرنه کلام براى همه قابل تمسک است و نمى توان روشى را که تمام عقلا در استفاده از کلام دارند، محدود به گروهى خاص کرد. از منظر امام اختصاصى بودن کلام به جهت رعایت مصلحتى از مصالح است مانند کسى که نامه اى را به دوست خود مى نویسد و در آن مطالبى مى آورد که افشاى آنها زیان نویسنده یا دوستش را به همراه خواهد داشت. او چون احتمال مى دهد که نامه به دست دشمن بیافتد از این رو مطالب را به صورت رمز و راز بیان مى کند دراین صورت ظاهر کلام وى براى دیگران قابل تمسک و استناد نیست اما در موردقرآن چنین احتمالى وجود ندارد لذا دلیلى براى اختصاصى بودن پیام قرآن وجودندارد بنابراین قرآن خطاب به گروهى خاص نازل نشده است.

 

3

 

 

‌- تحدى قرآن

 

یکى از دلایل دیگر اختصاصى نبودن فهم و زیان قرآن، اعجاز قرآن و وجوه آن است زیرا قرآن با تحدى و مبارزه طلبى همگان را به آوردن مثل قرآن یا سوره اى از آن فراخوانده است و به تمام عائله بشرى از روى اطمینان اعلام مى کنند که نمى توانند مانندقرآن را بیاورند. اگر فهم قرآن اختصاصى بود، دیگر این دعوت به تحدى بى معنا بود. امام خمینى در این باره مى فرماید:

قرآن کریم خود در چند جا معجزه بودن خود را به تمام بشر در تمام دوره هااعلان کرده است و عجز جمیع بشر را بلکه تمام جن و انس را از آوردن به مثل خودابلاغ کرده. امروزه ملت اسلام همین نشانه خدا را در دست دارند و به تمام عائله بشراز روى کمال اطمینان اعلان مى کنند که این نشانه پیغمبرى نور پاک محمدى است،هر کس از دنیاى پر آشوب علم و دانش مثل او را آورد، ما تسلیم او مى شویم.

تلازمى که میان تحدى قرآن و قابل فهم بودن آن براى مردم برقرار است، به این شرح است که شخص حکیم بر انجام کارى به تحدى و مبارزه جویى مى پردازد که اشخاص طرف تحدى به نوع آن کار و چگونگى انجامش آگاهى داشته باشند و گرنه انجام تحدى قبیح خواهد بود بسان کشتى گیرى که افراد بى اطلاع از فنون کشتى را به تحدى فرا بخواند و بگوید: من مى توانم پشت همه شما را به خاک بمالم. بنابراین نظر به اینکه خداى تعالى حکیم است و تنها کارهاى حکیمانه از او سرمى زند، مقتضى است در خصوص قرآن که تحدى نموده است، خود قرآن براى مخاطبان قابل فهم باشد و گرنه این تحدى قبیح بود.

 

4

 

 

‌- قرآن، کتاب هدایت

 

از منظر امام قرآن، کتاب معرفت و اخلاق و دعوت به سعادت و کمال است. این دلیلى دیگر بر اختصاصى نبودن فهم قرآن است. امام خمینى(ره) در زمینه کتاب هدایت بودن قرآن مى نویسد: این کتاب شریف که به شهادت خداى تعالى کتاب هدایت و تعلیم است و نورطریق سلوک انسانیت است. باید مفسر در هر قصه از قصص آن بلکه هر آیه از آیات آن، جهت اهتداى به عالم غیب و حیث راهنمایى به طرق سعادت و سلوک طریق معرفت و انسانیت را به متعلم بفهماند.

در همین قصه آدم و حوا و قضایاى آنها با ابلیس از اول خلقت آنها تا ورود آنها درارض که حق تعالى مکرر در کتاب خود ذکر فرموده، چقدر معارف و مواعظ مذکور ومرموز است و ما را به چقدر از معایب نفس و اخلاق ابلیسى و کمالات آن و معارف آدمى آشنا مى کند و ما از آن غافل هستیم. بالجمله، کتاب خدا، کتاب معرفت و اخلاق و دعوت به سعادت و کمال است. کتاب تفسیر نیز باید کتاب عرفانى، اخلاقى و مبین جهات عرفانى و اخلاقى و دیگرجهات دعوت به سعادت آن باشد. مفسرى که از این جهت غفلت کرده یا صرف نظرنموده یا اهمیت به آن نداده از مقصود قرآن و منظور اصلى انزال کتب و ارسال آن غفلت ورزیده است. چنانکه از اظهارات حضرت امام استفاده مى شود. قرآن کریم کتاب هدایت عموم مردم است و روشن است که لازمه هدایتگرى قرآن بر عموم مردم آن است که براى زنان قابل فهم باشد.

 

5

 

 

‌- دعوت به تدبر در قرآن

 

امام خمینى(ره) همگان را به فراگیرى آداب مهم قرائت قرآن و تفکر و تدبر در این کتاب عظیم الهى فرا مى خواند و این مطلب خود یکى از دلایلى است که بر عمومى بودن فهم قرآن و اختصاصى نبودن آن به گروهى خاصى دلالت دارد زیرا اگر فهم قرآن اختصاصى بود دیگر معنا ندارد که حضرت امام به پیروى از آیات قرآن کریم همگان را به تدبر در قرآن فرا خواند و تشویق نماید. امام در این باره مى فرماید: و دیگر از آداب مهمه قرائت قرآن تفکر است و مقصود از تفکر آن است که ازآیات شریفه جستجوى مقصد و مقصود کند و چون مقصد قرآن چنانکه خود آن صحیفه نورانیه فرماید، هدایت به سبل سلامت است و اخراج از هم مراتب لمات است به عالم نور و هدایت به طریق مستقیم است. باید انسان به تفکر در آیات شریفه مراتب سلامت را. . . بدست آورد.

 

6

 

 

اختصاصى بودن فهم بطون قرآن

 

فهم قرآن مقول به تشکیک است و مراتبى شدید و ضعیف، و کامل و ناقص دارد. فهم مراتب عالى و باطن و ارتباط با اسرار قرآن بهره اولیاء الله و بندگان مخلص الهى است. از نظر امام خمینى(ره) معانى حقیقى قرآن قابل دسترس ما انسان هاى محجوب درطبیعت نیست. قرآن سر و سر سر است اما این مطلب به معناى اختصاصى بودن فهم قرآن نیست زیرا قرآن، ظاهر و باطنى و باطن آن باطن هایى دارد و هر کس به اندازه علم و معرفت و استعدادهاى خود مى تواند از این اقیانوس مواج معرفت و منبع جوشان کشف محمدى، بهره مند گردد. آنان که با حکایتها و ظرافتها و اشارتهاى عرفانى سرو کار دارند، از نکات وتنبیهات عرفانى قرآن بهره مى برند و آنان که با برهان و استدلال و منطق ارتباط دارند،از این بعد قرآن استفاده مى کنند. فقیهان از آیات الاحکام قرآن استفاده فقهى مى کنندو دانشمندان علم اصول و ادبیات و تاریخ و جامعه شناسى و روانشناسى نیز هر گروه مى توانند بهره هایى در حوزه تخصص خود از این منبع فیاض الهى ببرند. ارستگان صاحب آداب قلبى و مراقبات باطنى رشحه و جرحه اى از آنچه قلب عوام دریافت نموده، براى تشنگان این کوثر به هدیه مى آورند. اما مراتب قرآن آنقدر لایه هاى تو در تو دارد که در برخى از مراحل آن دیگر علوم رسمیه و معارف قلبیه و مکاشفه غیبیه هم کار ساز نیست و ذات نبى ختمى مرتبت رالازم دارد تا در محفل انس قاب قوسین به آن حقایق دسترسى پیدا کند.

و این مراتب و بواطن منافاتى با حجیت ظواهر قرآن براى همگان و بیان للناس و رحمه للعالمین و قابل فهم بودن قرآن و بهره مندى همگان از این دریاى مواج معارف ندارد زیرا هر کس به اندازه سعه وجودى خود و لیاقت و لاحیت خویش از قرآن بهره مند مى گردد.

امام در این باره مى فرماید: واقع قرآن نصیب همگان نمى گردد بلکه مخصوص انبیاء و اولیاء است. دیگران به اندازه سعه وجودى خویش و لیاقت و معرفت خود ازاین نعمت بیکران استفاده مى کنند: قرآن یک نعمتى است که همه از آن استفاده مى کنند، اما استفاده اى که پیغمبر اکرم از قرآن مى کرده است غیر استفاده اى است که دیگران از آن مى کرده اند: انما یعرف القرآن من خوطب به آن که قرآن بر او نازل شده است مى داند که آن چیست، چه جور نازل شده، کیفیت نزولش چیست چه مقصدى در این نزول هست و محتواى آن چیست و غایت این کار چیست او مى داند، آنهایى هم که به تعلیم او تربیت شده اند، آن هم براى خاطر تربیت او مى دانند .

 

7

 

 

شرط فهم بطون قرآن

 

قرآن پژوهى و وارد شدن به علم تفسیر و درک صحیح و کامل قرآن نیازمند آشنایى باقواعد و مقدمات تفسیر و ضوابط فهم قرآن است. بسیارى از قرآن پژوهان رعایت قواعد و آگاهى به مقدمات تفسیر را از شروط تفسیر مى دانند.

حضرت امام علاوه بر فراگیرى مقدمات و قواعد فهم قرآن به زدودن موانع وآراستگى به فضایل و تخلیه رذایل و تخلق به اخلاق الهى به منظور کسب صلاحیت براى دریافت حقایق وحیانى و دست یابى به معارف ربانى تاکید دارد.

از این امر مهم یعنى دور کردن موانع و آراستگى به فضایل در علوم قرآن به ادب نفسى و علم موهبت تعبیر شده و بسیارى از دانشمندان علوم قرآن بر ضرورت برخوردارى از آن در تفسیر قرآن تاکید کرده اند. امام خمینى(ره) نیز ضمن اشاره به حجابهاى ظلمانى و موانع فهم قرآن و دریافت نوربه راهکارهاى عملى آن حجابها پرداخته و فرموده اند: مادامى که انسان در حجاب خود هست نمى تواند این قرآن را که نور است ادراک کند. تا انسان از حجاب بسیارظلمانى خود خارج نشود، تا گرفتار هواهاى نفسانى است تا گرفتار خودبینى هاست تا گرفتار چیزهایى است که در باطن نفس خود ایجاد کرده است. . . لیاقت پیدا نمى کندکه این نور الهى در قلب او منعکس شود. کسانى که بخواهند محتواى قرآن را بفهمندو طورى باشند که هر چه قرائت کنند بالا بروند و به مبدا نور و مبدا اعلى نزدیک شوند، این ممکن نمى شود الا اینکه این حجابها برداشته شود.

 

 

سر عدم دستیابى به باطن قرآن

 

از منظر امام خمینى عدم دستیابى به حقیقت قرآن مربوط به پیش از نزول قرآن و تنزل یافتن معانى و در مقام واحدیت است ولى پس از نزول قرآن مساله فهم به دلیل استفاده از الفاظ بشرى، بسیار آسان شده است و به همین جهت قرآن، قابل فهم همگان شده است و فهم آن اختصاصى نیست بنابراین برخى از مراتب قرآن به دلیل عظمت جایگاه و بلنداى موقعیت براى گروه هایى از مردم حتى عارفان و مکاشفان وحکیمان الهى قابل دسترسى نیست لکن این نرسیدن و نفهمیدن مربوط به الفاظ وارتباط سمعى و بصرى کلام نیست بلکه به دلیل علو مراتب و لایه هاى تو در توى قرآن است که تنها شامل غواصانى چون نبى اکرم و راسخان در علم مى گردد: فهم عظمت هر چیز به فهم حقیقت آن است و حقیقت قرآن شریف الهى قبل ازتنزل به منازل خلقیه و تطور به اطوار فعلیه از شئوون ذاتیه و حقایق علیه در حضرت واحدیت است و آن حقیقت کلام نفسى است که مقارعه ذاتیه در حضرات اسمائیه است و این حقیقت براى احدى حاصل نشود به علوم رسمیه و نه به معارف قلبیه و نه به مکاشفه غیبیه، مگر به مکاشفه تامه الهیه براى ذات مبارک نبى ختمى - صلى الله علیه و آله - در محفل انس قاب قوسین بلکه در خلوتگاه سر مقام اوادنى و دست آمال عائله بشریه از آن کوتاه است، مگر خلص از اولیاء الله که به حسب انوار معنویه وحقایق الهیه با روحانیت آن ذات مقدس مشترک و به واسطه تبعیت تامه، فانى در آن حضرت شدند، آن علوم کاشفه را بالوراثه از آن حضرت تلقى کنند و حقیقت قرآن به همان نورانیت و کمال که در قلب مبارک آن حضرت تجلى کند به قلوب آنهامنعکس شود بدون تنزل به منازل و تطور به اطوار. حضرت امام در این عبارتها به این نکته توجه مى دهند که دریافت حقایق باطنى قرآن قبل از تنزل به منازل خلقیه براى مردم متعارف امکان ندارد. فهم قرآن داراى درجات گوناگون است که برخى از آنها ویژه عارفان و واصلان و برخى میسورافرادى است که با مبدا نور اتصال پیدا کرده اند و در مقام غیب گام نهاده اند و برخى ازمراتب فهم قرآن ویژه انبیاء و اولیاء است و برخى از مراتب آن شامل همگان مى گردد.

هر کس به هر میزانى که موانع و حجابها را از خود دور ساخته و به طهارت معنوى نائل گشته باشد، مى تواند از قرآن بهره مند گردد و قرائت قرآن او تبدیل به نورى گرددکه او را بالا ببرد و حجابهاى نفسانى را در نوردد . نظر به اینکه قرآن به زبان مردم نازل شده است و ما ارسلنا من رسول الا بلسان قومه ]ابراهیم‌،[ همه مردم باید قواعد و شرائط فهم و سخن را رعایت کنند و از اصول تفسیر در فراگیرى قرآن پیروى نمایند.

سخن گفتن خداوند به صورت سرى با بندگان خاص افزون بر پیام هاى عمومى و به کارگیرى رمز و راز در حروف مقطعه یا بطن که فقط در دسترس محرمان اسرار وراسخون در علم قرار دارد، منافاتى با همگان بودن فهم قرآن و اختصاصى نبودن فهم قرآن ندارد. درک بطن و اسرار قرآن علاوه بر آشنایى با قواعد و مقدمات تفسیر نیازمنداطلاعات بیرونى یا مرتبه خاصى از طهارت نفس وزدودن موانع مى باشد. بین ظاهر وباطن نوعى ارتباط برقرار است که کشف آن در دسترس محرمان اسرار قرآن مى باشد. زبان قرآن، زبانى آشکار و همگانى و فهم آن عمومى است و بر اساس زبان عرف و محاوره مردم تنظیم شده است لکن بدون تسلط بر قواعد زبان عربى و اطلاع ازمفردات و معانى الفاظ قرآن و نیز تحجر در کشف شیوه عمومى فهم عقلا و در نهایت بدون آگاهى از مخصصات و مقیدات و مانند آنها در آیات و روایات نمى توان به استنباط و برداشت از قرآن پرداخت و پرداختن به فهم دقیق و استنباط از قرآن نیازمند اجتهاد و جهاد علمى و عملى است

نظر شما