موضوع : نمایه مطبوعات | همشهری

شهرت بخشیدن به ملودیهای عامیانه

سه شنبه 19 تیر ,1375 9 ژوئیه ,1996 سال چهارم , شماره 1013

نگاهی به زندگی و آثاربلا بارتوک( 18811945 ) نابغه موسیقی
مجارستان

گسترش فضای دیکتاتوری در اواخر دهه ,1930 و قریب الوقوع بودن حاکمیت
سرمایه داری در مجارستان, ادامه زندگی در وطن را برای او غیرممکن
می ساخت.

مقدمه: اکنون نزدیک به نیم قرن از زمانی که بلابارتوک و
زولتای کودای باهم برای پژوهش درباره ترانه های محلی به سفر
رفتند, می گذرد. اولین اثرشان در 1906 منتشر شد. با مراجعه به چند
دهه گذشته, پیشرفت و دستاوردهای پس از آن زمان را بهتر درک خواهیم
کرد, بارتوک و کودای مجموعه موسیقی محلی را به طور عمده به منظور
یافتن زبان جدید برای کار خلاق خود تهیه کردند و آهنگ های ویژه ای نیز
برای آموزش حضار ساختند. شناخت موسیقی فولکلوریک روندی است که هر
نسل برای درک ارزش های سرزمین خود از جمله موسیقی بدان نیازمند است.
و موسیقی محلی, چه به صورت سنن, چه آن چیزهایی که مهاجران با خود
همراه آورده اند, گنجینه همه ملت هاست.
به نقل از کتاب آموزش موسیقی به کودکان به روش کودای

بلا بارتوک( Bartok Bela ) , آهنگساز, نوازنده پیانو, محقق و استاد
موسیقی است که به خاطر رنگ و بوی مجاری کارهای اصلیش از جمله
کوارتت های زهی, تک نوازی های پیانو, چندین اثر صحنه, یک کانتات و
مجموعه ای از آوازهای محلی برای پیانو, شهرتی جهانی یافته بود.
بارتوک, کودکی و نوجوانی خود را درنواحی مختلف شهری و روستایی
مجارستان به سر برده است و مناطق روستایی سرزمینش همواره
الهام بخش او در خلق آثارش بوده اند. شش ساله بود که نخستین درسهای
پیانو را از مادرش فراگرفت . و بعدها مدتی نیز( 18991903 ) در
کنسرواتور بوداپست آموزش دید. موسیقی او در ابتدا تحت تاثیر آثار
برامس ,دونانی, و بیشتر از همه لسبت بود.
در نخستین آثار بارتوک, برخی نشانه های پلی تنالیته به چشم می خورد.
ولی وی این فن را به میزان گسترده دنبال نکرد و درمقابل به بررسی
سبک های محلی اروپای شرقی عمدتامجاری و رومانیایی پرداخت. در
سن نه سالگی ساختن قطعات کوتاه را شروع کرد, و دو سال بعد برای
نخستین بار کنسرتی از ساخته خود,جریان دانوب, به اجرا گذاشت.
بارتوک تحت تعلیمات ارنو دونانی آهنگساز صاحب نام مجاری, آموزشهای
تخصصی خود را درآکادمی موسیقی مجاری رویال در بوداپست آغاز کرد.
که این امر موجبات پیشرفت فراوان وی رادرمقابل یک نوازنده پیانو
و نه یک آهنگساز فراهم آورد. بلا پس از دوسال وقفه در آهنگسازی,
در سال 1902 باکشف موسیقی ریچارد اشتراوس آهنگسازی را از سر
گرفت.
در همین زمان روح خوش بینانه ناسیونالیسم با الهام ازفرانس کوسوت
و حزب مستقل وی, مجارستان رافراگرفت. هم پای دیگر هم نسلان بارتوک
که در خیابانها به تظاهرات می پرداختند, آهنگساز 22 ساله شعری
سمفونیک, با عنوان کوسوت با تاثیر از سبک اشتراوس ولی با حال و
هوای مجاری, در توصیف زندگی میهن پرست بزرگ لائوس کوسوت پدرفرانس,
که انقلاب سالهای 184849 را رهبری نموده بود, سرود. اجرای آن که با
رهبری هانس ریشتر در منچستر انجام گرفت با استقبال فراوانی از سوی
مردم مواجه شد.
در سال ,1905 وی و دوستش زولتان کودای مطالعات علمی وسیعی درخصوص
موسیقی محلی مجارستان, اسلواکی ورومانی آغاز نمودند. این دو
موسیقیدان, با سفر در دهکده ها ودورافتاده ترین نقاط مجارستان
نه تنها به ضبط موسیقی روستایی بلکه اجرای آثار آهنگسازان روستایی
می پرداختند. ماحصل این نخستین تجربه در شناخت موسیقی محلی , 16000
برنامه ضبط شده, بود. این دو آهنگساز با تحقیقات گسترده خود, موسیقی
دهقانان مجار را کشف کردند. آنها درواقع به موسیقی مجارستان جانی
تازه بخشیدند. بارتوک و کودای نه تنها بسیاری از ملودیهای عامیانه را
برای اجرای پیانو و دیگر سازها آماده نمودند, بلکه عناصر آهنگین و
موزون موسیقی روستایی را به موسیقی اصیل خود پیوند دادند. و درنهایت
روح محلی بر آثار آنها سایه افکند.
در سال 1906 دو دوست , به یاری هم نخستین مجموعه موسیقی محلی خود را
منتشر کردند. و در ادامه, بارتوک ازحدود ده هزار ملودی عامیانه
مجار,اسلاو, رومانیایی, اوکراین, بلغار, ترکی و عربی (جنوب
الجزایر) نسخه برداری کرد و صفحه کشید: کاری وسیع با کیفیتی علمی که
تاکنون انجام نشده بود. نتیجه این کشفیات, بارتوک را مصمم داشت
موسیقی خود را که با وجود هارمونی ثقیل و پیچیده ریشه در تنالیته
داشته است, از محدوده تنالیته خارج سازد. او همچنین آزمایشاتی با
آلات موسیقی مجاری انجام داد که در این میان سازهای ضربی نقش مهمی
داشتند.
با این وجود, بارتوک را نمی توان درزمره آهنگسازان فولکلور به شمار
آورد. به جز چند مورد نادر, او هرگز نه از تمهای معتبر عامیانه در
آثار خود استفاده کرد و نه همچون لسبت, آهنگسازان روسی و دیگران در
سبکی عامیانه آهنگ ساخت. مطالعات بنیادی او در کشف اصول بدیع هنر
عامه, تنها, الهام بخش وی در پیدایش موسیقی خلاقش بوده اند. بارتوک هنر
خود را هنری دوریشه ای می دانست: تشکیل یافته از موسیقی دهقانی مجار و
موسیقی فرانسوی.
در سال 1907 به مقام استادی درکنسرواتور بوداپست رسید و تا سال
1934 زمانی که عضویت در آکادمی علوم را پذیرفت در آن سمت باقی
ماند. ودر این سالها بود که مبادرت به چاپ مقالات تحقیقی و رسالت
خود نمود. وی در همان زمان, با خلق آثار جدیدمتعددی برای پیانو,
ارکسترا و آغازمجموعه ای از شش کوارتت زهی (که سرآغازی شد برای یکی
از پیشرفت های چشمگیر وی,) بر فهرست آثارش افزود. در کوارتت نخست
( 190809 ) از این مجموعه , تاثیر موسیقی محلی بسیار اندک است , اما در
سایر کوارتت ها, این تاثیر به وضوح و به گونه ای کامل در تمامی قسمت ها
مشاهده می شود.
در این مجموعه کوارتت ها, شاهد تحولات سبکی این آهنگساز هستیم. در
کوارتت دوم( 191517 ) وجود عناصر موسیقی عرب , سفر تحقیقی او را به
شمال افریقا منعکس می سازد; در کوارتت سوم( 1927 ) و چهارم( 1928 )
استفاده ای فزاینده از فواصل ناملایم , و در کوارتت پنجم( 1934 ) و ششم
( 1939 ) تاکیدی دوباره بر تنالیته سنتی به چشم می خورد.
در سال 1911 تنها اپرای خود, قصرریش آبی , را با پارتیتوری نشات
گرفته از ویژگیهای آواز محلی مجارستان باستان, به تصنیف درآورد. و
تازه با اجرای آن در سال 1918 در بوداپست بود که در مقام آهنگساز
شهرت یافت. تکنیک در این اپرا با آنچه که کلود دبوسی, آهنگساز
فرانسوی در اپرای Melisande et Pelleas ( 1902 ) به کار گرفته بود
قابل قیاس است, با این تفاوت که اپرای بارتوک ویژگیهای
امپرسیونیستی دیگری نیز دارد. دوباله پرنس جنگل( 191416 ) و
ماندارین شگفت انگیز( 191819 ) (که به ترتیب در سالهای 1917 و 1926
در شهرهای بوداپست و کلن به اجرادرآمدند) از دیگر کارهای اصلی این
موسیقیدان برجسته به شمار می روند, که پس از آنها او دیگر برای صحنه
چیزی ننوشت.
موسیقیدانی با عزت نفس و حتی غرور فراوان, که مخالف باهرگونه
مصالحه, و عاری از جزم اندیشی مستبدانه مردانی چون شوئنبرگ بود به
استقلالی در موسیقی خود دست یافت که در تمامی آهنگسازان جوان دغدغه
گریز از نئوکلاسیسم و رهبریت استراوینسکی از یک سو, و رهایی از جو
خفقان آور حاکمیت تکینکهای دوده کافونیک (دوازده صدایی) از سویی
دیگر, ایجاد کرده بود. مدتها بارتوک منبع الهام تمامی کسانی بود که
موسیقی سریال را انکار می کردند. وی در مقام یک آهنگساز به زودی
دریافت که موظف به معرفی یک زبان موسیقایی نوین است, زبانی آزاد از
قوانین سنتی هارمونی و آزاد از محدودیتهایی که با استفاده از
میزان ها به ریتم ها تحمیل می شود. زبانی مبسوط, منسجم و بدیع و از این
روست که پربارترین سالهای عمر بارتوک را می توان دو دهه پس از پایان
جنگ جهانی اول در سال 1918 دانست , زمانی که زبان موسیقایی وی به
گونه ای کامل و گویا شکل گرفت. بارتوک به سبکی زنده, متنوع و موزون
که در آن عناصر دیاتونیک و کروماتیک بدون تغایر کنار هم قرار
می گیرند, دست یافت.
. . " Tempogiusto " به معنای موومان ملایم و معتدل (موومان دقیق) ,
یکی از دو نوع سبک به کار گرفته شده درموسیقی محلی اروپاست که
توسط بلابارتوک عنوان شده است و مشتمل بر ترکیبات ریتمی پیچیده و
بغرنج است به نحوی که حتی گاهی در آن فیگورهای متفاوت ریتمی با هم
تلفیق می شوند. ( 1 )
طی این دودهه پربار, بارتوک دو کنسرتو برای پیانو و ارکسترو یک
کنسرتو برای ویلن , کائنات پروفان( 1930 ) , تنها اثر کورال وی با گام
ماژور, چندین پارتیتور موسیقی مجلسی, از جمله موسیقی برای سازهای
زهی , سازهای ضربی و چلستا( 1936 ) , وسونات برای دو پیانو و سازهای
ضربی( 1937 ) تصنیف کرد. از این پس , این نوازنده چیره دست پیانو
فعالیتهای خود را با اجرای کنسرتهای پیانو در بسیاری از کشورهای
اروپای غربی, ایالات متحده و اتحاد جماهیر شوروی سابق گسترش داد. اما
در میهن خود هنوز در مقام نوازنده پیانو ناشناخته بود.
گسترش فضای دیکتاتوری در اواخر دهه ,1930 و قریب الوقوع بودن حاکمیت
سرمایه داری در مجارستان, ادامه زندگی در وطن را برای او غیرممکن
می ساخت.
چنانکه در سال ,1940 در مخالفت با برقراری صلح میان مجارستان و
آلمان نازی و گرایشهای افراطی دولت, آهنگساز شصت ساله, کشور آبا و
اجدادی خود را به مقصد ایالات متحده ترک کرد. انتصاب وی به عنوان
دستیار تحقیقی موسیقی در دانشگاه کلمبیا, ادامه فعالیت در زمینه
موسیقی محلی کشورهایی از جمله یوگسلاوی را برای او امکان پذیر ساخت.
وی چندین کنسرت نیز در امریکا (از جمله سونات برای دوپیانو و سازهای
ضربی) به یاری همسرش ریتا پازتوری, نوازنده پیانو اجرا کرد.
بارتوک که از بیماری لوسمی رنج می برد, در سالهای آخرعمرش توانایی
تدریس, سخنرانی و یا اجرای موسیقی را نداشت. با این وجودکنسرتو
برای ارکستر( 1934 ) , وسونات برای ویلن( 1944 ) را در این سالها به
اتمام رساند. اماکنسرتو برای ویولا و ارکستر را ناتمام گذاشت.
اگرچه ساخته های بلابارتوک گاه گاهی در خارج از مجارستان به اجرا در
می آمدند, بسیاری از آثار وی از جمله کوارتت های زهی وکنسرتو برای
ارکستر مدتها بعد به فهرست کنسرت های استاندارد راه یافتند. و
تصنیفهای این آهنگساز بزرگ نیز, ربع قرن پس از مرگش در زمره آثار
کلاسیک غرب جای گرفت.
نابغه کوچک جثه و لاغراندام موسیقی مجارستان که همواره جلوه ای از
ریاضت و تنش مداوم عصبی را در وجود خودنمایان می ساخت, زمانی که بر
اثر بیماری لوسمی در یکی از بیمارستان های نیویورک چشم از جهان فرو
بست, همچون بسیاری از نوابغ در فقر کامل به سر می برد.
وی لحظاتی پیش از مرگ به پزشک معالجش چنین گفت: من باید بروم, اما
هنوز خیلی حرفها برای گفتن دارم.
ترجمه و تنظیم: سیما سودخواه

پانویس: ( 1 ) مسعودیه , محمدتقی مبانی اتنوموزیکولوژی
منابع:
Music of encyclopedia Larousse The
Britanica

نظر شما