موضوع : پژوهش | مقاله

حملات سه گانه و ادامه پروژه ایران هراسی

وقوع انقلاب اسلامی نقطه عطفی در تاریخ ایران و همچنین جهان محسوب می شود. تاثیرات داخلی این انقلاب قدسی بر همگان مشهود است و همچنین تاثیر جهانی انقلاب اسلامی نیز در جریان بیداری اسلامی که در کشورهای عربی رخداد داد، نشانگر اهمیت تاثیر گذاری انقلاب اسلامی برکشورهای دیگر می باشد. انقلاب اسلامی ایران با هدف نیل به آرمان های مترقی همچون دست یابی به عدالت، برابری و رهایی از استثمار و استعمار خارجی، دفاع از مستضعفین جهان به وقوع پیوست. این آرمان ها دست به دست یکدیگر دادند و نسلی از مردمان انقلابی را در سایه رهبری داهیانه امام خمینی (ره) و مقام معظم رهبری، حضرت آیت الله خامنه ای پدیدار کردند که توانسته در عرض تنها سه دهه نه تنها کاستی های یکصد سال اخیر را جبران کند، بلکه حتی در میان دیگر کشورهای منطقه توانسته جایگاهی ارزنده بیابد. دست یابی به انرژی صلح آمیز هسته ای، تکنولوژی نانو، خودکفایی در عرصه علمی و نفوذ ایدئولوژیک مبتنی بر آموزه های اسلامی باعث شده تا هماره انقلاب اسلامی و کشور مان مورد هجمه های بی وقفه دشمنان استکبار خوی غربی و خصوصاً ایالات شکست خورده قرار بگیرد و حتی لحظه ای از شر شیطنت ها و کینه توزی های جبهه استکبار جهانی در امان نماند. با نگاهی گذرا به حوادث و رخدادها و فتنه های که در دهه اخیر در کشور پدیدار شدند به روشنی معلوم خواهد شد که تا چه حد و اندازه ای دشمنان انقلاب اسلامی از نظام اسلامی ما در هراس هستند و با تمام قوا می کوشند تا از هر راهی برای ضربه زدن به این نظام مقدس سود بجویند.
در چند هفته اخیر شاهد سه هجمه از سه بعد از سوی اسکتبار جهانی یعنی آمریکا و ایادی آن نسبت به نظام جمهوری اسلامی ایران بوده ایم. اولین حمله با موضوع کلیشه ای و نخ نمای حقوق بشر صورت گرفت که با گزارش (احمد شهید) گزارشگر ویژه حقوق بشر سازمان ملل کلید خورد. دومین هجمه ماجرای تخیلی و هالیوودی گونه آمریکا مبنی بر برنامه ایران برای ترور سفیر عربستان سعودی در واشنگتن بود، و سومین هجمه مربوط به گزارش آمانو، دبیر کل سازمان انرژی اتمی می باشد. این سه هجمه برای چند هفته پیاپی خوراک خبری رسانه های غربی را برای حمله به کشورمان فراهم آوردند و غرب سعی کرد تا بیشترین بهره را از این نبرد تبلیغاتی ببرد.
حملات سه گانه در واقع ادامه پروژه ایران هراسی می باشد که با همان ایده های قبلی دنبال می شود. در نخستین حمله، طبق معمول همیشه ایران به نقض حقوق بشر متهم می گردد و برای این منظور گزارش ساختگی به رسانه ها خورانده می شود تا آن را دائماً به گوش جهانیان بخوانند. حقوق بشر از به اصطلاح آرمان های اولیه انقلاب فرانسه بود، این شعار از همان ابتدای امر درگیر تناقضاتی فاحش بود و نهایتاً هم به دلیلی برداشت های سلیقه ای و نسبی از آن به حکومت ترور و وحشت انجامید. حقوق بشر به مرور زمان بدل به یک ابزار سیاسی شد تا غرب از آن در جهت سرکوب دیگر کشورهای مستقل استفاده کند و جهانیان را علیه آن کشور بشوراند. حقوق بشر امروز دچار استحاله معنای شده، یعنی نه به حقوق مربوط است و نه چیزی راجع به نوع بشر عرضه می دارد، بلکه این مفهوم تبدیل به ابزار فشاری برای فرونشاندن و تهدید کشورهای شده که تن به زور گویی ها و زیاده خواهی های غرب و ایالات متحده نمی دهند و این در حالی است که حداقل حقوق انسانی در غرب رعایت نمی شود. در انگلستان بنا به آمار خودشان چیزی حدود شش میلیون دوربین در تمام کوچه ها و معابر نصب شده تا اعمال و سکنات افراد را در همه نقاط رصد نمایند. در ایالات متحده، دولت فدرال چنان نفوذی بر شهروندانش دارد که می تواند از عنوان کتابی را که از کتابخانه ها خریداری می نمایند اطلاع یابد. گذشته از این مسائل که خود نشانگر نقض حقوق اولیه شهروندی هستند، این روزها ما شاهد وقوع خیزش های بر ضد سرمایه داری در اقصی نقاط غرب هستیم که به شدت تمام و به گونه ای ناجوانمردانه توسط نیروهای امنیتی این کشورهای داعیه دار حقوق بشر سرکوب می شوند و شهروندانشان که در پی مطالبات حقه خود هستند به خاک و خون کشانیده می شوند. در این برهه زمانی که جنبش اکثریتی رهایی بخشی از سرمایه داری که نود و نه درصد جمعیت کشورهای غربی را تشکیل می دهد ظالمانه توسط مزدوران دولت های سرمایه سالار غربی پایمال می شوند، غرب با فرافکنی و اتهام زنی به جمهوری اسلامی ایران و طرح موضوع نخ نمای نقض حقوق بشر، آشکارا قصد گریز از گناه نابخشودنی خویش را دارد. امروز بیش از هر زمان دیگری وجه وقیح حقوق بشر در غرب هویدا گشته و شعاری بودن آن بر همگان معلوم و مشهود گشته است و دشمنان نظام مقدس ما با تکرار این اتهام فرسوده قصد تجدید قوای خود و انحراف اخبار و رسانه از رخدادهای وقوع یافته در کشورهای خودشان را دارند.
هجمه تبلیغاتی دوم، مربوط به ادعای مضحک مبنی بر بازداشت فردی بود که بنا به ادعای واهی آمریکایی ها از سوی ایران ماموریت ترور سفیر عربستان در واشنگتن را به عهده داشته است. این ادعا که بیشتر شبیه داستان های تخیلی مناسب برای فیلم های هالیوودی به نظر می رسد به قدری سخیف و باور ناپذیر طرح شده است که حتی از سوی تحلیل گران غربی نیز به سخره گرفته شد. دولت آمریکا مدعی بود که سپاه قدس جمهوری اسلامی ایران قصد ترور این فرد را داشته در صورتی که این تنها یک ادعای تهی و خالی از ارزش بود و هیچ عقبه مستندی نداشت و صرف ایجاد نیروی تبلیغاتی علیه ایران بود. متعاقب این مسئله و در حین زدن اتهام تروریسم به جمهوری اسلامی ایران که خود هماره در طی این سه دهه جزو قربانیان اصلی تروریسم بوده، آمریکایی ها برنامه اصلی خود را مبنی بر معرفی سپاه قدس به عنوان نیروی اخلاگر مطرح کردند و سپس برنامه ترور سران اصلی این نیروی انقلابی و مجاهد را در دستور کار خود قرار دادند و سردار قاسم سلیمانی، که مردی جا مانده ار دیار شهدا بود را تهدید به ترور نمودند. این برنامه ریزی به منظور ترور مسئولین نظام جمهوری اسلامی ایران در واقع ماهیت تروریستی ایالات متحده را عیان می سازد و چهره واقعی به اصطلاح داعیه دار حقوق بشر و مبارزه با تروریسم را آشکار می نماید. غربی ها هیچ گاه نتوانستند روحیه انقلابی شاگردان مکتب امام روح الله کبیر (ره) را درک نمایند و به خیال خود با تهدید آنها به شهادت می توانند پای آن ها را سست نمایند و از راه بازگردانند، در صورتی که این مردان سراسر عمر پر برکت خود را وقف پایداری و استحکام انقلاب اسلامی نموده و شهادت را به عنوان پاداش این خدمات خود به شمار می آورند. با تهدید به ترور مقامات جمهوری اسلامی دیگر آبرو و حیثیتی برای آمریکا نمانده و کسانی که دم از تساهل و مدارا می زدند، اینک تصمیم به حذف و ترور دیگران گرفته اند. ادعای تساهل، کالایی برای تزیین ویترین لیبرال دموکراسی ها و دولت های سرمایه سالار غربی است تا به واسطه آن چهره شنیع خود را پنهان نمایند، و ا لا در عرصه عمل این دولت ها از هیچ حرکتی برای حذف دیگران چشم پوشی نخواهند کرد و تا به حال نیز نکرده اند.
ادعای ترور سفیر عربستان به قدری کودکانه و شتاب زده طرح شد که صرفاً در همان فضای رسانه ای باقی ماند، چون که آمریکا و در کل غرب هیچ سندی مبنی بر ورود ایران در اقدامات تروریستی وجود ندارد و آنان با طرح چنین ادعاهای تنها در سودای این امر هستند که مسئولان جمهوری اسلامی را به خیال خود منفعل سازند و آنها را از تحرّک بیندازند.
هجمه سوم در پروژه ایران هراسی، مربوط به گزارش دوازده صفحه ای آمانو، رئیس آژانس انرژی اتمی است که در واقع تکرار ادعاهای منسوخ درباره نظامی بودن فعالیت های هسته ای ایران می باشد. در سال های اخیر با اتکا به تلاش و همت جوانان ایرانی علی رغم وجود تهدیدات و تحریم های فزاینده، کشور مان توانست گام های بلندی در راه نیل به انرژی صلح آمیز هسته ای بردارد و این نعمت بزرگ را که جزو گام های اساسی برای اعتلای مادی و معنوی کشورمان است را به وجود بیاورد. جمهوری اسلامی ایران تمام فعالیت های هسته ای خود را تحت نظر نظارت آژانس بین المللی به انجام رسانده و طی سالهای اخیر به گونه ای به این فعالیت ها پرداخته که جای هیچ شبه و ایرادی باقی نمانده است، از این رو همه فعالیت های هسته ای ایران صلح آمیز و قانونی می باشد ولی آژانس بین المللی انرژی اتمی با نقض آشکار ادعای بی طرفی خود و به شیوه ای مغرضانه که لابی و نفوذ دولت های متخاصم با جمهوری اسلامی در آن آشکار بود، مجموعه ای از ادعاهای بی پایه و اساس قدیمی را تکرار نمود. این داعیه ها پیش از این در سال 2007 در زمان ریاست البرادعی مطرح شده بودند و دولت ایران پاسخ مشروح و مفصلی به آژانس داده و با قانع نمودن آنها، آنان را خلع سلاح نموده بود ولی آژانس بعد از گذشت چند سال باز این ادعاها را تکرار نمود تا اعمال نفوذ صهیونیست ها و کاخ سفید نشین ها را به وضوح عیان نماید. این آژانس هماره مدعی بی طرفی بوده ولی چگونه می شود که گزارش محرمانه این چنینی، به راحتی در اختیار رسانه های سیاست باز غربی گذاشته می شود تا با استفاده از آن فشارهای رسانه ای را بر دولت و ملت ایران افزایش دهند. آژانس به راحتی خود را در اختیار موج سواری سیاسی غرب قرار داده، در صورتی که اگر بالواقع آژانسی بی طرف بود در قبال تهدید زرادخانه های هسته ای رژیم صهیونیستی و خود آمریکا سکوت اختیار نمی کرد، در حالی که کوچک ترین اشاره ای به توان مرگ آوری که در اختیار این دولت های زورگو قرار دارد، نمی کند. جمهوری اسلامی ایران بارها موضع اعتقادی خود را در رابطه با حرمت شرعی تولید و استفاده از سلاح هسته ای بیان نموده و دولت های غربی نیز به خوبی می دانند که کشور ما چنین قصدی ندارد و اگر چنین قصدی داشت تا به حال قضیه را یکسره نموده بود. ولی از آن جا که امروزه توان هسته ای هر کشوری است که جایگاه آن را در آینده تحولات جهانی تعیین می کند و میزان پیشرفت آن را آشکار می سازد، این دولت های زور گو غربی، تمام انرژی خود را برای ممانعت از تحقق ایران هسته ای به عمل می آورند و در این راه از هیچ حربه ای فرو گذاری نمی کنند.
دولت و ملت ایران در این سال های بعد از انقلاب کبیر اسلامی نشان داد که از آرمان های خود عقب نشینی نخواهد کرد و به دولت های زورگو و سرمایه سالار باج نخواهد داد. ایران امروز مهم ترین، پیشرفته ترین و قوی ترین کشور خاورمیانه است و بدل به کشوری الگو برای مردمان این منطقه شده است. این توان بالای تاثیر گذاری که در یک سال اخیر در جریان بیداری اسلامی کشورهای عربی تجلی یافت، ارکان قدرت غرب را به لرزه انداخته، از این رو پروژه ایران هراسی که توسط غرب از ابتدای وقوع انقلاب اسلامی کلید خورده بود، امروز با توجه به تضعیف غرب و توان بالای ایران اسلامی، با توان بیشتری دنبال می شود. به همین منظور غرب پازلی را متشکل از این سه قطعه، نقض حقوق بشر، تروریسم، و استفاده نظامی از انرژی هسته ای را طراحی کرده تا به خیال خود آبی به آسیاب ایران هراسی ریخته باشد و بتواند از طریق آن به برخی از کشورهای عرب حاشیه خلیج همیشه فارس، با قرار دادهای نجومی سلاح بفروشد و بازار اسلحه را در منطقه گرم نگه دارد. ولی تاریخ در سال های بعد از وقوع انقلاب اسلامی نشان داد که دولت و ملت ایران اسلامی هیچ گاه در اثر این تهدیدات، تحریمها و فضارها قامت خم ننموده و با توان هر چه بیشتر و در سایه عنایات حق تعالی و حضرت ولی عصر (عج) و رهنمودهای مقام معظم رهبری، حضرت آیت الله خامنه ای، مسیر پیشرفت و تعالی را طی نموده و به جایگاه رفیعی نائل خواهد شد و افق روشنی را در پیش رو دارد.

 


منبع:  روزنامه  کیهان ۱۳۹۰/۰۹/۱۶
نویسنده : مصطفی انصافی

نظر شما