حضرت زهرا(س) تجسم گفتمان نبوی است
نفس ها در سینه حبس می شود، پرده ها کنار می رود، صدای گامهای استوار زنی به گوش می رسد که نگرانی امتی فراموشکار و ناسپاس او را از بستر بیماری به مسجد کشانده است. یادگار پیامبر(ص) این مردم را که امت نبوی خوانده می شدند، به گذشته ای نه چندان دور می برد تا شاید در این سفر، اذهان بیمارشان به یاد آورد، عهد و پیمانهایی که با رسول خدا(ص) بستند...
فاطمه(س) در مسجد مدینه با یادآوری ماجرای ولایت علی(ع) بار دیگر با تمام توان خود از یادگار رسالت نبوی و ولایت علوی دفاع می کند تا مبادا نهالی که به دستان پدر در زمین دل مسلمین کاشته شد، دستخوش طوفان روزگار گردد. در ایام شهادت بانوی بهشت و زمین، با حجةالاسلام دکتر ابوالقاسم علیدوست؛ عضو هیأت علمی پژوهشگاه قضا و استاد حوزه و دانشگاه با موضوع رسالت اجتماعی حضرت زهرا(س) به گفتگو نشسته ایم. با ما همراه باشید.
* مهمترین عرصه حضور حضرت فاطمه(س) در اجتماع در ماجرای دفاع از حریم ولایت تجلی پیدا کرده است، شما چه تصویری از حضور یک زن در این ماجرا ترسیم می کنید؟
** ما باید برای حضرت زهرا(س) یک نقش اجتماعی و فرهنگی در زمان حیات پیامبر(ص) و یک نقش اجتماعی، فرهنگی و سیاسی بعد از رحلت پیامبر، ترسیم کنیم. در مورد زمان حیات حضرت رسول(ص) دو نگاه درباره نقش ایشان وجود دارد؛ نقش اول با واسطه و نقش دوم بی واسطه. حضرت زهرا(س) در زمانی پا به عرصه گیتی گذاشتند که «زن» از حقوق انسانی محروم بود.
به عنوان نمونه در بین برخی از قبایل عرب مرسوم بود که دختران را مایه ننگ خود می دانستند و آنها را زنده به گور می کردند، البته این مختص همه قبایل عرب نبود اما به عنوان یک امر ناهنجار و ضد ارزش هم شناخته نمی شد. علاوه بر این از حقوق اختصاصی مثل حق انتخاب همسر برخوردار نبود، همچنین حقوق مدنی و اجتماعی برای زن در جامعه عرب در نظر گرفته نمی شد. شما این شرایط را در نظر بگیرید؛ در این شرایط است که پیامبر(ص) ظهور می کنند و تمام شرایط و حقوق انسانی را به زن برمی گردانند.
شما شرایط آن روز عرب را در نظر بگیرید که چگونه با زن برخورد می کند، اما حضرت رسول(ص) می فرماید: هرکس چهار دختر را سرپرستی کند و شوهر دهد، خداوند بهشت را بر او واجب می گرداند، از حضرت می پرسند: چهار دختر؟ حضرت می فرماید: بلکه سه دختر و... محتوای این حدیث بیانگر این است که پیامبر(ص) چنین گفتمانی را در فضای جامعه برای زنان و دختران ترسیم می کنند؛ گفتمانی که برای دختران و زنان یک خانواده و جامعه هویتی ثابت و ارزشمند مجسم می کند.
حضرت فاطمه(س) صورت تجسم یافته این گفتمان است. ایشان با واسطه پدر به ایفای نقش اجتماعی و فرهنگی می پردازند و حضرت محمد(ص) تمام این گفتمان را با وجود فاطمه زهرا(س)عینیت می بخشند. در واقع الگویی که پیامبر(ص) می خواهند برای زن مسلمان در عرصه اجتماع ارایه کنند، با معرفی شخصیت حضرت زهرا(س) ترسیم می کنند.نقش دیگری که برای حضرت زهرا(س) در زمان حیات پدر می توان ترسیم کرد، نقش اجتماعی و فرهنگی بی واسطه است. حضرت فاطمه(س) در زمان حیات حضرت ختمی مرتبت(ص) علاوه براینکه نقش مهم مادری را برای کودکان خود ایفا می کند؛ به تدریس بین زنان پرداخته و به سؤالات و شبهات پاسخ می دهد.اما پس از رحلت پیامبر و در مدت زمان کوتاهی که در این دنیا زندگی کردند، ایشان به ایفای نقش کارساز دیگری در عرصه حیات اجتماعی، فرهنگی و سیاسی پرداخت.
به عقیده من خود وجود حضرت زهرا(س)، تأثیرگذار بود، زیرا آن مصونیتی را که حضرت زهرا(س) در اندیشه مسلمین داشت، حتی امیرالمومنین(ع) نداشت، زیرا مسلمین از پیامبر شنیده بودند که «فاطمه بضعه منی؛ فاطمه پاره تن من است و...» و شنیده بودند که پیامبر رضایت فاطمه را رضایت خود و رضایت خود را رضایت خدا دانستند، اینها مسایل کمی نبود و اگر فاطمه(س) تنها اقدامهای جریان انحرافی آن دوران را تأیید نمی کردند و هیچ اقدامی هم نداشتند برای عدم مشروعیت آنان کافی بود که این گونه هم شد.
شاهد این ادعا هم روایت تاریخ است که امام علی(ع) برای یادآوری واقعه غدیر به مسلمین حضرت زهرا(س) را با خود به درب منازل انصار و مهاجر می بردند، در حالی که آن حضرت بیمار بودند. ببینید نفس همراهی حضرت زهرا(س) با امیرالمؤمنین(ع) تأیید آن حضرت و مصونیتی برای امام بود.مرحله دوم نقش آفرینی حضرت زهرا(س) حضور در مسجد و قرائت خطبه فدکیه بود. این خطبه اعتراض مدنی به جو حاکم بود. این نقش مهمی بود که حضرت ایفا کردند. اگر حضرت زهرا(س) در زندگی خود تنها همین خطبه فدکیه را قرائت کرده بود، برای اینکه آن حضرت را موفق بدانیم کافی است. بنابراین، این نقش آفرینی تاریخی حضرت زهرا(س) هم فرهنگی است که خطبه ای را برای مردم می خواند هم اجتماعی است که فضایی را برای خیزش و حرکتهای اجتماعی ایجاد می کند و هم سیاسی است که در تاریخ تأثیر می گذارد.مرحله سوم اقدامهای سیاسی- اجتماعی حضرت فاطمه(س)، وصیت آن حضرت است. وصیت حضرت زهرا(س)، یک وصیت معمولی نیست شرایطی که ایشان برای تشییع و تدفین و نماز و... می گذارند حاوی نکات مهمی است. اگر کمی تعقل و اندیشه در آن ایام حاکم بود، این وصیت می توانست انقلابی ایجاد کند.
* شما به حضور حضرت زهرا(س) در عرصه سیاسی در همه دوره های زندگی ایشان اشاره کردید. اما شائبه ای درباره نوع احکام دینی ما درباره حضور زن در اجتماع وجود دارد مثل مسأله حجاب، عدم اختلاط با نامحرم و... آیا زن بودن ایشان محدودیتی برای حضرت به وجود نیاورد؟ و برخی دیدگاههای متعصبانه و متحجرانه اجتماع با اقدامهای آن حضرت منافاتی ندارد؟
** ببینید این سؤال دو بخش دارد. یک بعد بحث احکام است که بحثهای اولیه است و گاه بهانه است که از طرف برخی مطرح می شود. مسأله عدم اختلاط با نامحرم چه برای مرد و چه برای زن مانع ترقی نیست. در مسأله عفاف و حجاب نیز همین گونه است. شریعت ما با عنوان مسأله حجاب برای زنان، برای آنان محدودیت ایجاد نکرده است، چنانچه بانوان بسیاری با حجاب اسلامی در مجامع علمی بین المللی حاضر می شوند.اما در مورد بخش دوم سؤال که دیدگاههای موجود در جامعه است، باید به دو نوع دیدگاه اشاره کنم؛ دیدگاه اول دیدگاه افراطی است که هرگونه فعالیت زن را در جامعه محدود می کند و دیدگاه دوم دیدگاه تفریطی است که عفاف و حجاب را فدای حضور در اجتماع می کند و در واقع آن را عامل بازدازنده می داند. اما گزینه دیگری هم در این زمینه وجود دارد و آن انتخاب روش معقول و منطقی است که یک زن در اجتماع خود را دست نیافتنی نشان دهد. به گونه ای که یک زن در جامعه در معرض سؤ استفاده نامحرم قرار نگیرد اما در عین حال فعالیت خودش را هم انجام دهد. امروز بالاترین خدمت به جامعه زنان این است که خود آنها علاوه بر حفظ حجاب و عفت خود در جامعه حضور خود را نیز حفظ کنند.
تحقق این ایده حتمی است و نمونه عملی آن در انقلابهای اخیر در بحرین و یمن دیده شده است. شما ببینید زنان بحرینی و یمنی که در اعتراضهای خیابانی شرکت می کنند، زنان محجبه ای هستند که برای احقاق حقوق سیاسی خود به دامنه اعتراض کنندگان پیوسته اند.
* زن امروز چطور می تواند از دایره این تحریفها مصون بماند؟
** راهکار پیشنهادی من برای تحقق این خواسته بازگشت به گفتمان اسلام است. اسلام در گفتمان فرهنگی خود همانطور که حجاب و عفت را برای تضمین سلامت زن تجویز کرده، منعی را برای اجتماعی بودن و فعالیت اجتماعی قایل نشده است. زن مسلمان برای خارج نشدن از این گفتمان باید به متخصصان مسایل دینی و اندیشمندان این عرصه مراجعه کند.
* آیا جامعه علمی ما در عرصه علوم دینی توانسته گفتمان اسلام را در حوزه زنان برای زن مسلمان تبیین کند؟
** بله. جامعه علمی ما در این زمینه توانسته اقدام مؤثری انجام دهد اما این جو حاکم است که مانع تحقق ایده آل این خواسته شده است. اگر بخواهیم ببینیم علت چیست یک بحث دیگری است.
* بخش عمده جاری سازی پروژه حجاب و عفاف ناتمام مانده است و امروز بعد از گذشت 33 سال از پیروزی انقلاب با یک فضای موجهی مواجه نیستیم. علت اینکه این جو حاکم نشده چیست؟
** ما در زمینه گفتمان و راهکار و شیوه حضور زن مانعی نداریم، به عبارت دیگر اسلام گفتمان خود را درباره حضور زن در اجتماع با معرفی حضرت فاطمه(س) به صورت تام و کامل ارایه کرده است و اگر شکل صحیحی از حضور جامعه زنان را در جامعه امروزی نمی بینیم، علت احکام و گفتمان دین نیست، بلکه باید به دنبال علل دیگری گشت.
این معضل ممکن است ناشی از اختلاف سلیقه باشد. ممکن است شخصی که نظام اجرایی کشور را به دست می گیرد یک سلیقه داشته باشد و شخص قبلی یا بعدی سلیقه دیگری. بنابراین نظام جامعه ما باید به گونه ای باشد که اگر دولتها یکی پس از دیگری آمدند، فرهنگ جامعه در این گونه مسایل تغییر نکند. نکته دیگر این است که مسأله حجاب و اصلاً مسأله «زن» سیاسی شد.
یک زن، یک دختر وقتی تعین اجتماعی، کار مشخص و وضعیت مطلوبی ندارد، وقتی ازدواج نابسامان است که خیلی از این نابسامانی ها به مسؤولیت دولت برمی گردد، این بحثها پیش می آید.فضای خارجی هست، تبلیغاتی که دشمنان می کنند و حتی اقتضائانی که جامعه دارد موجب می شود جریانهای سیاسی خارجی علیه حقوق زن در اسلام موضع گیری کنند و مسایلی مثل حجاب را مانع ترقی زن قلمداد نمایند. اینها مجموعه عواملی است که اهل حل و عقد باید به دور از سیاه نمایی و یا سفیدنمایی وضعیت موجود را با واقعیت بپذیرند و راهکارهایی را برای تحقق گفتمان فاطمی در بین زنان ارایه کنند.
منبع: روزنامه قدس ۱۳۹۰/۲/۱۵
گفت و گو شونده : ابوالقاسم علیدوست
نظر شما