موضوع : پژوهش | مقاله

بیعت همافران با امام، تومار رژیم را درهم پیچید

«پرسنل نیروی هوایی با امام خمینی بیعت کردند»؛ این اتفاق 19 بهمن 1357 چنان در کشور صدا کرد که فردای آن روز، تیتر اول روزنامه ها شد. خبری که مردم و نخست وزیر وقت بختیار را به خود جلب کرد؛ این بیعت تاریخی که توسط بختیار تکذیب و از سوی امام خمینی(ره) تأیید شد، یکی از اخباری بود که انقلاب را به تثبیت در ایران، نزدیک و بختیار را از ادامه فعالیت برای ابقای رژیم سلطنتی ناامید کرد.
محمد حسین نورشاهی، یکی از همافرانی که در جریان بیعت با امام(ره)، حاضر بوده، در تشریح خاطرات آن روز می گوید: «جلسه ای در روزهای نزدیک به پیروزی انقلاب با مرحوم آیة ا... طالقانی داشتیم و ایشان به ما گفتند که اگر قصد دارید کاری انجام دهید، باید اقدامی باشد که یک سر و گردن از پیرزنی که عصازنان به خیابان آمده، بالاتر باشد. این سخنان در حقیقت یک نوع حرکت روانی و کار تهییج کننده محسوب می شد و پس از آن بود که تصمیم گرفته شد تا در روز 19 بهمن، رژه رسمی برگزار شود.”
همافران، پس از دیدار با آیة ا... طالقانی، تصمیم گرفتند تا صبح روز 19 بهمن در مدرسه علوی تهران لباسهای خود را عوض کرده و در حضور امام خمینی(ره) به صف شوند تا به رهبرشان ادای احترام و اعلام بیعت کنند. از آن جایی که در مدرسه رفاه فضای کافی وجود نداشت، عده ای نماینده شدند و در محضر امام(ره) حضور یافتند. بعد از این دیدار نیز به خیابانها ریختند و با دیگر همافران و مردم در خیابان انقلاب همراه شدند. با خاطرات 32 سال گذشته آقای نورشاهی بازنشسته نیروی هوایی و مجری کنونی رادیو، در این گفتگو همراه ما باشید.


* واقعه بیعت کارکنان نیروی هوایی از سوی تحلیلگران و ناظران جریانهای سیاسی بین المللی، اقدامی تاریخی و نقطه عطفی در تاریخ مبارزاتی و انقلابی مردم و نیز حیات ارتش ایران تلقی می شود، این حرکت چه تأثیری در شکستن رژیم پهلوی داشت؟
** در مجموعه نیروهای مسلح در جهان، معمولاً نیروی هوایی جایگاه ویژه ای دارد. برای نمونه در بسیاری از کشورهای دنیا که کودتای نظامی رخ می دهد، معمولاً نیروی هوایی نقش عمده را ایفا می کند. طبیعتاً این یک نیروی کلیدی برای هر نظامی است. زمانی که نیروی هوایی از پیکره ارتش جدا می شود، تقریباً باید فاتحه نظام دفاعی آن را خواند. همچنین این حرکت از دل قشری برمی خیزد که جزو تحصیلکرده های ارتش هستند و از نظر مزایای حقوقی و رفاهی هم در شرایط بسیار خوبی قرار دارند. پس انتظار رژیم این بود که از سوی این نیروها، کمتر حرکتهای انقلابی دیده شود. اصولاً حرکت زمانی که به عنوان واقعه تاریخی از آن یاد می کنند، جمعی که آن روز در حضور امام(ره) بیعت کردند، 400 تا 500 نفر بودند اما زمانی که از حضور ایشان مرخص شدند و به خیابان انقلاب وارد شدند، این جسارت، شجاعت و روحیه انقلابی در دیگر نیروهای مسلح ایجاد شد که آنها نیز کارتهای شناسایی خودشان را روی دست بگیرند و چندین برابر جمعیتی که به حضور امام(ره) رفته بودند، اطراف دیگر همافران با لباسهای شخصی و کارتهای روی دست، در حال حرکتند. این اتفاق موجب شد که فضای دلهره شکسته شود و تمامی پیکره نیروهای ارتش این اطمینان خاطر و جسارت را پیدا کنند که وارد میدان شوند و در راهپیمایی عظیم میدان انقلاب 19 بهمن 57 حضور یابند. واقعیت این است که معمولاً آخرین نقطه امید نظام های دیکتاتوری، نیروهای مسلح است و زمانی که اینها به پاخیزند، قطعاً کمر آن رژیم می شکند.


* جرقه این جریان از کجا بود، آیا دیدار نمایندگان نیروی هوایی ارتش با آقای طالقانی به این حرکت تحقق بخشید؟
** ماجرا از این قرار بود، زمانی که حکم نخست وزیری مرحوم بازرگان ابلاغ شد، حضرت امام(ره) دستور دادند که روز پنج شنبه به حمایت و تأیید از دولت موقت، مردم به خیابانها بیایند. قبل از این راهپیمایی در منزل آقای طالقانی این صحبت، مطرح شد که نیروی هوایی ارتش به دنبال انجام چنین حرکتی است. ایشان گفتند که اگر می خواهید به عنوان نیروهای مسلح حرکتی انجام دهید، طبعاً باید کاری کنید که یک سر و گردن از آن پیرزن عصازنان، زن بچه بغل و پیرمرد در راهپیمایی ها، شاخص تر باشد. به نظر من، سخنان ایشان در تهییج نیروها و آمادگی روانی آنان بسیار تأثیرگذار بود تا حرکتی در شأن یک فرد نظامی باشد. به همین دلیل تصمیم گرفته شد که این رژه در روز تأیید دولت موقت، پس از ادای احترام و اعلام بیعت با حضرت امام (ره)، همچون دیگر مردم برای راهپیمایی به خیابانها بیاییم.

* انتخاب نمایندگانی که به محضر امام(ره) مشرف شدند، چگونه بود؟
** اصلاً سرعت جریان انقلاب را که ببینید، خیلی برنامه ها خودجوش بوده است. این حرکت از پایگاه اصفهان، دهن به دهن می گشت، پایگاه مهرآباد، لجستیکی نیروی هوایی، قصر فیروزه، مرکز آموزشهای نیروی هوایی، این حرف منتقل می شد، قبل از این جریان هم، حرکتهایی صورت گرفت؛ اینکه برخی از همافران را به خاش تبعید کرده بودند که خانواده های آنان جلوی دادگستری متحصن شدند که آنها آزاد شدند. اصولاً از یکی دو ماه قبل هم این زمزمه ها در پایگاه های نیروی هوایی آغاز شده بود. در این حرکت، یک شبکه اطلاع رسانی خودجوش ایجاد شده بود که هرکس آماده بیعت است در فلان تاریخ خودش را به فلان جا برساند. جزئیات برنامه هم در منزل آقای طالقانی آماده شده بود. اما افراد دیدار با حضرت امام(ره) انتخابی نبود و حرکتی کاملاً خودجوش و توفنده بود.

* نمایندگانی که با آقای طالقانی دیدار داشتند، از فرماندهان بودند؟
** خیر، بچه های همافر بودند که خدمت آقای طالقانی رفتند. همچنین بعد از بیعت همافران با امام(ره) و راهپیمایی، دیداری را نیز با ایشان داشتیم که بنده با یک ستوان خلبان هواپیمای 330، به نام رفیعی که متأسفانه سالهاست پیدایش نکرده ام، ما دو نفر که از مدرسه برگشتیم و به دلیل پنهان شدن از رژیم تقریباً از اوضاع هم بی خبر بودیم، ما از آخرین ها بودیم، با گروهی، به حضور امام(ره) رفتیم. ایشان در این دیدار خصوصی، دستوراتی دادند و تأکید کردند که تخریبی صورت نگیرد. سفارشات امام در آن دیدار نشان دهنده عمق بینش ایشان در عمق وقایع بود.

* اشاره ای به تشکیل شبکه اطلاع رسانی خودجوش در پایگاه های نیروی هوایی درباره این حرکت داشتید، واکنش رژیم نسبت به این زمزمه ها چه بود؟
** از رفتارهای سلبی رژیم می توان به استقرار تانک در لجستیکی نیروی هوایی اشاره کرد. قبل از حمله به دانشجویان خوابگاه همافری، در مرکز آموزشهای نیروی هوایی نیز گارد جاویدان شاه و تانک مستقر شده بود. تمامی مراکز حساس تحت حفاظت نظامی بود. ولی گستره حرکت، آنقدر وسیع بود و جریان چنان پرقدرت که آنها توان مقابله با این حجم انقلابی را نداشتند. تعدادی از بچه ها را دستگیر کرده و به خاش تبعید کردند، در تحصن خانواده ها جلوی دادگستری، حداقل 50 هزار نفر از مردم هم با اینها همراه شدند. حرکتها به قدری توفنده و همه گیر بود که قابلیت کنترل را از سوی آنها حتی با اقدامهای سلبی، برایشان دشوار می کرد.

* شرایط وحدت در بین نیروهای همافر در اعلام این حرکت به چه شکلی بود که دودستگی در میان نیروها ایجاد نشده بود؟
** به هیچ وجه، اگرچه بعد از پیروزی انقلاب ممکن است اتفاقاتی رخ داده باشد اما قبل از آن اصلاً این طور نبود. ولی تا زمان پیروزی انقلاب، در این عرصه، هیچ گونه اختلافی دیده نشد. برای نمونه، تمام منطقه خیابان دماوند، سه راه ایران مهر، بیمارستان جرجانی تا هنگ نوجوانان آن موقع که امروز بخشی از دانشگاه امام حسین(ع) است، دست بچه های نیروی هوایی بود. دو ماهی نه ژاندارمری بود و نه کلانتری، اما امنیت بی نظیری در آن زمان حاکم بود. همین امنیت نشان دهنده یکپارچگی و وحدت ملی بود که بدون خدشه ای تا پیروزی انقلاب پیش رفت.

* از خاطرات آن دوران، چیزی به یاد دارید؟
** خاطرات مردمی آن دوران به یادماندنی تر است. زیرا حرکت ما با اتکای به حمایتهای مردمی به ثمر رسید. اصلاً مردم بودند که به همافران، جسارت و شجاعت برای حرکت دادند. عصر روز 21 بهمن ماه 57 که امام دستور لغو حکومت نظامی را دادند و مردم به خیابانها ریختند و کلانتری ها را تسخیر کردند. آن شب در بیمارستان جرجانی مستقر شدیم.
سرتیپ ریاحی از فرماندهان رژیم با تانک وارد حیاط بیمارستان شد. درخت بید مجنون آنجا را له کرد و به سمت ساختمان می آمد. من با چشم خودم دیدم که یک نوجوان 15 - 14 ساله به اسم مجتبی، با یک بطری کوکتل مولوتف با فتیله روشن، دنبال تانک دوید. به او گفتم: نرو... گفت: باید بکوبم رو سرش... بالاخره بطری را کوبید روی سر تانک تا این ماشین نظامی از محوطه خارج شد. مجتبی را به بیمارستان دیگری منتقل کردند که متأسفانه زنده نماند. در بیمارستان جرجانی 186 جنازه بود که تا 24 بهمن ماه تخلیه نشد، از جمله جنازه سپهبد بدره ای را آوردند که از آنجا به بهشت زهرا فرستادیم. پزشکان آن بیمارستان نیز ما را از جهت تهیه اسلحه و فشنگ حمایت می کردند و این برای من خاطره بزرگی است که اینها می رفتند بیرون و برایمان اسلحه و فشنگ تهیه می کردند. مرحوم دکتر مرتضوی که رئیس وقت بیمارستان بود، زیرزمین آنجا را در اختیار ما گذاشته بود. کمکهای مردمی وسط حیاط بیمارستان، آنقدر زیاد بود که باورمان نمی شد. مردم خیلی همراهی کردند. واقعیت این است که شکوه و عظمت تاریخی در حرکت مردمی این انقلاب وجود داشت که در تاریخ بدیل ندارد. جلوه های شکوه و حضور مردمی بسیار مشهود بود و در واقع ما زیر سایه مردم حرکت می کردیم.

* از حضورتان در این گفتگو سپاسگزارم.


منبع:  روزنامه قدس ۱۳۸۹/۱۱/۱۹
گفت و گو شونده : حسین نورشاهی

نظر شما