موضوع : پژوهش | مقاله

اهمیت جان رالز در اندیشۀ لیبرالی معاصر

جان بوردن رالز (2002-1921)، فیلسوف و متفکر سیاسی آمریکایی، بی‌تردید یکی از برجسته‌ترین چهره‌های فلسفه سیاسی قرن بیستم به شمار می‌رود. تأثیرگذاری او به حدی است که نه تنها فیلسوفان و اساتید برجستۀ فلسفه سیاسی به بررسی و نقد آثار او پرداخته‌اند، بلکه متفکرانی که حوزه اصلی فعالیتشان اندیشه سیاسی نبوده نیز به آراء او توجه کرده‌اند. این امر نشان‌دهنده جایگاه محوری رالز در فلسفه سیاسی معاصر است.

رالز و تأثیرگذاری بر متفکران مختلف

یکی از شاخص‌ترین آثار رالز، کتاب «نظریه عدالت» است که به‌عنوان اثری بنیادین در فلسفه سیاسی و اخلاق شناخته می‌شود. این کتاب به‌گونه‌ای نوشته شده است که حتی متفکرانی خارج از حوزۀ فلسفه سیاسی نیز به آن پرداخته‌اند. به عنوان نمونه، توماس ناگل در مقاله‌ای با عنوان «نگاه رالز به عدالت» به تحلیل و نقد محورهای اصلی این کتاب پرداخته است. همچنین متفکرانی چون هربرت هارت، حقوق‌دان و فیلسوف انگلیسی، و ریچارد هیر، فیلسوف اخلاق برجسته، از جمله کسانی هستند که به‌طور جدی به اندیشه‌های رالز توجه کرده‌اند.

تأثیر رالز چنان گسترده بوده است که تاکنون حدود پنج هزار کتاب و مقاله دربارۀ او نوشته شده است. این آثار به تحلیل، نقد و بررسی نظریه عدالت و سایر اندیشه‌های سیاسی او پرداخته‌اند. حتی رابرت نوزیک، یکی از رقبای فکری رالز و نظریه‌پرداز برجسته لیبرالیسم محافظه‌کار، اهمیت اندیشه‌های او را به رسمیت شناخته است. نوزیک در توصیف جایگاه رالز می‌گوید:

«کتاب نظریه عدالت رالز اثری قوی، عمیق، هوشمندانه، گسترده و منظم در اندیشه سیاسی و فلسفه اخلاق است که از زمان جان استوارت میل تاکنون نظیری برای آن مشاهده نشده است. فیلسوفان سیاسی معاصر یا باید در چارچوب نظریه رالز کار کنند یا به‌روشنی توضیح دهند که چرا به او نمی‌پردازند.»

نقدها بر اندیشه رالز

با وجود ستایش‌های گسترده از اندیشه‌های رالز، برخی منتقدان نیز شهرت و اقبال عمومی به او را ناشی از بدیع بودن افکارش نمی‌دانند. به عنوان مثال، شاپیرو معتقد است که رالز بیشتر به دلیل فرارفتن از مرزهای آکادمیک و شهرت مردمی‌اش شناخته شده است. او اشاره می‌کند که مقالات و مصاحبه‌های رالز نه تنها در مجلات تخصصی فلسفی و سیاسی، بلکه در روزنامه‌های پرتیراژی مانند نیویورک تایمز، واشنگتن پست و آبزرور نیز منتشر شده است.

شاپیرو بر این باور است که رالز مبدع افکار کاملاً نو و استدلال‌های بی‌سابقه نبوده است. به‌زعم او، اندیشه رالز بیشتر پاسخی طبیعی از سوی یک متفکر لیبرال به چالش‌های نظام سرمایه‌داری است. شاپیرو رالز را در امتداد متفکرانی چون آرتور سیسیل پیگو و جان مینارد کینز قرار می‌دهد که بر لزوم اصلاح نظام بازار آزاد و کاهش نابرابری‌ها تأکید داشتند، اما به تغییر بنیادین ساختار نظام سرمایه‌داری لیبرال اعتقادی نداشتند.

جایگاه رالز در فلسفه سیاسی معاصر

اهمیت رالز در فلسفه سیاسی معاصر از آن جهت است که نظریه او بر سایر نظریه‌های عدالت و فلسفه‌های سیاسی غلبه دارد. این برتری به معنای پذیرش کامل روش و محتوای اندیشه او نیست، چراکه بسیاری از متفکران به نقد و رد نظریه‌های او پرداخته‌اند. با این حال، نظریه عدالت رالز به معیار و نقطه مرجعی برای سایر نظریه‌های عدالت تبدیل شده است.

تقریباً تمام نظریه‌های عدالت پس از رالز یا در تقابل با او شکل گرفته‌اند یا به‌گونه‌ای به نظریه‌های او واکنش نشان داده‌اند. به همین دلیل، فهم نظریه عدالت رالز پیش‌نیاز درک سایر نظریه‌های عدالت به شمار می‌رود. این مسئله نشان‌دهنده اهمیت فوق‌العاده نظریه رالز در فلسفه سیاسی و اجتماعی است.

سرّ اقبال به رالز

پرسش مهمی که دربارۀ رالز مطرح می‌شود این است که چه چیزی در آثار او وجود دارد که او را تا این حد مورد توجه فیلسوفان سیاسی و متفکران اخلاق و حقوق قرار داده است؟ پاسخ این پرسش را می‌توان در کتاب نظریه عدالت، شاهکار رالز، جست‌وجو کرد.

این کتاب که برای نخستین بار در سال ۱۹۷۱ منتشر شد، تحولی اساسی در فلسفه سیاسی و نظریه عدالت ایجاد کرد. سبک و روش استدلال رالز در این کتاب، در مقایسه با سایر آثار فلسفه سیاسی، نوآوری‌های مهمی به همراه داشت.

ویژگی‌های متمایز نظریه عدالت رالز

رالز در کتاب نظریه عدالت، با استفاده از مفاهیمی مانند وضع نخستین (Original Position) و پرده بی‌خبری (Veil of Ignorance)، چارچوبی برای عدالت اجتماعی ارائه می‌دهد. او بر این باور است که اصول عدالت باید در شرایطی انتخاب شوند که افراد از موقعیت اجتماعی، توانایی‌ها و منافع شخصی خود بی‌خبر باشند. این روش به او امکان می‌دهد تا اصولی را پیشنهاد کند که به‌طور عادلانه برای همگان قابل پذیرش باشد.

نتیجه‌گیری

جان رالز با نظریه عدالت خود، نه تنها فلسفه سیاسی قرن بیستم را متحول کرد، بلکه به معیار و نقطه مرجعی برای سایر نظریه‌های عدالت تبدیل شد. هرچند اندیشه‌های او با نقدهای جدی مواجه شده است، اما تأثیر او بر فلسفه سیاسی معاصر انکارناپذیر است. نظریه عدالت رالز همچنان یکی از مهم‌ترین مباحث در حوزه فلسفه سیاسی و اجتماعی است و فهم آن برای درک سایر نظریه‌های عدالت ضروری است.

به‌طور کلی، رالز را می‌توان یکی از تأثیرگذارترین متفکران لیبرال معاصر دانست که با ارائه چارچوبی منظم و سیستماتیک، به پرسش‌های بنیادین درباره عدالت اجتماعی پاسخ داد و راه را برای بحث‌های گسترده در این حوزه هموار کرد.

نظر شما