عینی بودن اصول عدالت در نظریه جان رالز: تحلیلی بر استقلال و بیطرفی در وضع نخستین
چکیده
یکی از ویژگیهای برجسته نظریه عدالت جان رالز، تأکید بر عینی بودن (Objectivity) اصول عدالت است. رالز معتقد است که اصول عدالت او، به دلیل شرایط خاصی که در “وضع نخستین” (Original Position) برای تصمیمگیری فراهم میشود، از هرگونه ذهنیتگرایی و تأثیرپذیری از منافع فردی یا شرایط خاص اجتماعی و تاریخی مبرا هستند. این عینی بودن، که با استقلال فردی (Autonomy) افراد تصمیمگیرنده در وضع نخستین همراه است، تضمین میکند که اصول عدالت به عنوان اصولی بیطرفانه و جهانشمول پذیرفته شوند. این مقاله به تحلیل مفهوم عینی بودن در نظریه عدالت رالز میپردازد و نشان میدهد که چگونه شرایط وضع نخستین، زمینه لازم برای دستیابی به اصول عینی و مستقل عدالت را فراهم میآورد.
مقدمه
اصطلاح “عینی بودن” (Objectivity) در حوزههای مختلف معرفتشناسی، فلسفه اخلاق و علوم اجتماعی معانی متفاوتی دارد، اما در همه این حوزهها به نوعی با مقابله با ذهنیتگرایی (Subjectivity) و نسبیگرایی (Relativism) مرتبط است. در فلسفه اخلاق، عینی بودن به معنای استقلال اصول اخلاقی از احساسات، ترجیحات و منافع فردی است. زمانی که میگوییم “عدالت خوب است” یا “باید راست گفت”، به یک حقیقت اخلاقی اشاره میکنیم که مستقل از نگرشهای فردی و به عنوان یک وظیفه اخلاقی قابل درک است.
در نظریه عدالت جان رالز، عینی بودن اصول عدالت یکی از ویژگیهای کلیدی است. رالز معتقد است که اصول عدالت او، که در شرایط فرضی “وضع نخستین” انتخاب میشوند، از هرگونه تأثیرپذیری از منافع فردی، ایدئولوژیهای خاص یا شرایط اجتماعی و تاریخی مبرا هستند. این عینی بودن، همراه با استقلال فردی افراد تصمیمگیرنده، تضمین میکند که اصول عدالت به عنوان اصولی بیطرفانه و قابل پذیرش برای همه افراد عاقل و آزاد پذیرفته شوند.
این مقاله به بررسی مفهوم عینی بودن در نظریه عدالت رالز میپردازد. ابتدا مفهوم عینی بودن در فلسفه اخلاق و ارتباط آن با نظریه عدالت تحلیل میشود، سپس نقش شرایط وضع نخستین در تضمین عینی بودن اصول عدالت بررسی میگردد. در نهایت، نقدها و چالشهای مرتبط با این مفهوم مورد بحث قرار میگیرد.
۱. مفهوم عینی بودن در نظریه عدالت رالز
۱.۱. عینی بودن در مقابل ذهنیتگرایی و نسبیگرایی
عینی بودن در فلسفه اخلاق به معنای استقلال اصول اخلاقی از احساسات، ترجیحات و منافع فردی است. اصول عینی، اصولی هستند که به عنوان حقایق اخلاقی مستقل از شرایط خاص تاریخی، فرهنگی و اجتماعی قابل درک و پذیرش هستند.
در مقابل، ذهنیتگرایی (Subjectivity) و نسبیگرایی (Relativism) بر این باورند که اصول اخلاقی و عدالت به شرایط خاص تاریخی، فرهنگی یا فردی وابسته هستند و نمیتوان اصولی جهانشمول و بیطرفانه برای همه افراد و جوامع تدوین کرد.
رالز در نظریه عدالت خود، به شدت با نسبیگرایی و ذهنیتگرایی مخالفت میکند و معتقد است که اصول عدالت او، اصولی عینی و جهانشمول هستند که میتوانند در هر جامعهای به عنوان مبنای ساختار اجتماعی عادلانه پذیرفته شوند.
۱.۲. عینی بودن در نظریه عدالت رالز
رالز معتقد است که اصول عدالت او، به دلیل شرایط خاصی که در وضع نخستین برای تصمیمگیری فراهم میشود، از هرگونه ذهنیتگرایی مبرا هستند. او مینویسد:
“این اصول عینی هستند. آنها اصولی هستند که ما میخواهیم هر کس (که شامل خود ما نیز میشود) از آنها تبعیت کند. وجود پرده بیخبری [در وضع نخستین] مانع از این میشود که ما دیدگاه اخلاقی خود را بر اساس منافع و علایق فردی شکل دهیم.”
رالز معتقد است که شرایط وضع نخستین، زمینه لازم برای دستیابی به اصول عینی عدالت را فراهم میکند. در این شرایط، افراد:
- از موقعیت اجتماعی، منافع فردی و شرایط خاص تاریخی خود بیاطلاع هستند.
- در شرایطی کاملاً برابر و منصفانه قرار دارند.
- تصمیمات خود را بر اساس اصول عقلانی و بدون تأثیرپذیری از منافع شخصی اتخاذ میکنند.
۲. نقش وضع نخستین در تضمین عینی بودن اصول عدالت
۲.۱. شرایط وضع نخستین
وضع نخستین، شرایط فرضیای است که رالز برای انتخاب اصول عدالت طراحی کرده است. در این شرایط:
- افراد از موقعیت اجتماعی، تواناییها، منافع شخصی و شرایط تاریخی خود بیاطلاع هستند (پرده بیخبری).
- افراد به دنبال انتخاب اصولی هستند که بتوانند به عنوان مبنای ساختار اجتماعی عادلانه عمل کنند.
- همه افراد در شرایطی برابر و منصفانه قرار دارند و از آزادی کامل برای تصمیمگیری برخوردارند.
۲.۲. استقلال فردی و عینی بودن
رالز معتقد است که شرایط وضع نخستین، استقلال فردی (Autonomy) افراد تصمیمگیرنده را تضمین میکند. در این شرایط، افراد:
- از هرگونه تأثیرپذیری از منافع فردی، ایدئولوژیهای خاص یا شرایط اجتماعی و تاریخی مبرا هستند.
- تصمیمات خود را بر اساس اصول عقلانی و بدون تأثیرپذیری از عوامل بیرونی اتخاذ میکنند.
این استقلال فردی، همراه با شرایط برابر و منصفانه وضع نخستین، تضمین میکند که اصول عدالت به عنوان اصولی عینی و بیطرفانه پذیرفته شوند.
۳. عینی بودن و نقدهای مرتبط
۳.۱. نقدهای مرتبط با عینی بودن اصول عدالت
مفهوم عینی بودن در نظریه عدالت رالز، مورد نقد برخی از متفکران قرار گرفته است. این نقدها شامل موارد زیر هستند:
- انتزاعی بودن شرایط وضع نخستین: برخی منتقدان معتقدند که شرایط وضع نخستین، بیش از حد انتزاعی است و نمیتواند به طور کامل واقعیتهای انسانی و اجتماعی را منعکس کند.
- نادیده گرفتن تنوع فرهنگی و اجتماعی: برخی منتقدان استدلال میکنند که اصول عدالت رالز، به دلیل ریشه داشتن در سنت لیبرال-دموکراتیک غرب، ممکن است در جوامع با ارزشها و هنجارهای فرهنگی متفاوت، قابل پذیرش نباشند.
- عدم تضمین عینی بودن محتوا: برخی منتقدان معتقدند که حتی اگر شرایط وضع نخستین، عینی بودن فرآیند انتخاب را تضمین کند، نمیتواند عینی بودن محتوای اصول عدالت را تضمین کند.
۳.۲. پاسخ رالز به نقدها
رالز معتقد است که شرایط وضع نخستین، زمینه لازم برای دستیابی به اصول عینی عدالت را فراهم میکند. او بر این باور است که:
- شرایط وضع نخستین، بیطرفی و انصاف را در فرآیند انتخاب تضمین میکند.
- اصول عدالت، به دلیل انتخاب در شرایطی کاملاً منصفانه و بیطرفانه، به عنوان اصولی عینی و بیطرفانه پذیرفته میشوند.
۴. عینی بودن و استقلال فردی
۴.۱. ارتباط میان عینی بودن و استقلال فردی
رالز معتقد است که عینی بودن اصول عدالت، با استقلال فردی افراد تصمیمگیرنده در وضع نخستین ارتباط نزدیکی دارد. او مینویسد:
“وضع نخستین، شرایطی را به تصویر میکشد که شائبه دخالت هر عامل درونی و بیرونی که رنگ خودخواهی فردی داشته باشد، منتفی شده است و فرد در آزادی و استقلال کامل اقدام به گزینش عقلانی میکند.”
این استقلال فردی، تضمین میکند که اصول عدالت، نه بر اساس منافع فردی یا شرایط خاص، بلکه بر اساس اصول عقلانی و بیطرفانه انتخاب شوند.
نتیجهگیری
عینی بودن اصول عدالت، یکی از ویژگیهای کلیدی نظریه عدالت جان رالز است. رالز معتقد است که شرایط وضع نخستین، زمینه لازم برای دستیابی به اصول عینی و بیطرفانه عدالت را فراهم میکند. این شرایط، با تضمین استقلال فردی و بیطرفی در فرآیند تصمیمگیری، اصول عدالت را به عنوان اصولی جهانشمول و قابل پذیرش برای همه افراد عاقل و آزاد مطرح میکند.
با این حال، مفهوم عینی بودن در نظریه عدالت رالز، با نقدهایی نیز مواجه است. منتقدان معتقدند که شرایط وضع نخستین، به دلیل انتزاعی بودن و نادیده گرفتن تنوع فرهنگی و اجتماعی، نمیتواند به طور کامل عینی بودن اصول عدالت را تضمین کند. با این حال، نظریه عدالت رالز همچنان به عنوان یکی از مهمترین تلاشها برای تدوین اصول عینی و بیطرفانه عدالت در فلسفه سیاسی و اخلاقی معاصر شناخته میشود.
منابع
- رالز، جان. نظریه عدالت.
- والزر، مایکل. ساحتهای عدالت.
- نوزیک، رابرت. آنارشی، دولت و آرمانشهر.
- سن، آمارتیا. ایده عدالت.
- هیوم، دیوید. رسالهای درباره طبیعت انسان.
نظر شما