تشکیل استان خلیج فارس
استعمار انگلیس در زمان تسلّط بر خلیج فارس، به دلیل آنکه خواستار حفظ سیطره خود بر این منطقه بود، تنها راه موفقّیت و استمرار حضور خود را در اختلاف میان اقوام و ملّتهای ساکن این مناطق میدید. به همین منظور، پس از خروج، تقسیمات ارضی و مرزی منطقه را به گونهای طّراحی و هدایت کرد که کشورهای منطقه، همواره در نزاع و درگیری گرفتار باشند.
اختلاف بین عربستان و کویت بر سر جزایر قاروه و ام المرادم، اختلاف مرزی عربستان و امارات متحده عربی در باره بوریمی و اللیوا، اختلاف بین ایران و امارات متحده در مورد جزایر سه گانه و موارد فراوان دیگر، نمونههایی از اقدامات تفرقه افکنانه بریتانیای استعمارگر است. جزایر بوموسا و تنب در جنوبیترین نقطه خلیج فارس در تنگه هرمز واقع شده و از آنجا که جزو شش جزیره «قوس دفاعی» ایران به شمار میروند، از اهمیّت فوق العادهای برخوردارند. تأمین و عبور دو سوم نفت مورد نیاز اروپای غربی، صادرات نفت ایران و 80 درصد تجارت خارجی آن از طریق خلیج فارس و تنگه هرمز بر اهمیّت این جزایر میافزاید.
تاریخچه جزایر سه گانه
با توجه به اسناد انتشار یافته وزارت امور خارجه «ابوموسی» نامی است که عربها گذاشته اند و این جزیره «بوموسا» یا «بابا موسا» مثل «باباطاهر» یا «بابا کوهی» نام داشته که نامی کاملاً فارسی است و عربها «سا» را «سی» و «بو» را «ابو» مینویسند تا نام را عربی نمایند.
واژه «تنب» نیز واژهای تنگستانی (ایرانی) و به معنای تپه است. حاکمیت ایران بر جزایر بوموسا، تنب بزرگ و کوچک همانند دیگر جزایر ایران، ریشه در گذشتههای بسیار دور داشته است. در دوران امپراتوریهای عیلامی، ماد، هخامنشی، اشکانی و ساسانی خلیج فارس در حکم دریاچه ایرانی بوده است. پس از اسلام نیز در حکومتهای آل بویه، دیلمیان، غزنویان، سلجوقیان، و تیموریان حاکمیت خلیج فارس و جزایر آن در دست ایرانیان بوده است.
با ورود پرتغالیها به دریای پارس، جزایر پارس از جمله بوموسا به تصّرف آنان درآمد تا اینکه در روزگار شاه عباس صفوی، جزایر از دست پرتغالیها آزاد شد. در زمان نادرشاه افشار، لطیف خان دشتستانی به سمت حاکم ایالت دشتستان، شولستان و کاپیتانی کل سواحل و بنادر خلیج فارس منصوب شد و جزایر خلیج فارس از جمله بوموسا را از دست یاغیان به درآورد.
کریم خان زند نیز بر سراسر جزایر خلیج فارس از جمله بوموسا حکومت میکرد. در زمان فتحعلی شاه قاجار نیز جزایر دریای پارس از جمله بحرین، سیری، کیش، بوموسا، تنب بزرگ و کوچک و.... جزء ایالت بیست و ششم یعنی ایالت جزایر و بنادر خلیج فارس محسوب میشدند که بندر لنگه هم از توابع آن بوده است.
اشغال و بازپسگیری جزایر سه گانه
از اواخر دهه هشتم قرن نوزدهم میلادی، رقابت کشورهای اروپایی (فرانسه، آلمان، انگلیس، روسیه) به خلیج فارس کشیده شد. انگلستان به دلیل حضور فعّال در اقیانوس هند و مستعمرات خود ،حضور دیگر کشورها را تهدید جدّی منافع خود به شمار میآورد.
از طرفی تلاش پیدرپی دولتهای آلمان، فرانسه و روسیه با نامهای گوناگون در راستای نفوذ در خلیج فارس و داشتن پایگاهی در این منطقه و از طرفی به نوعی استقبال ایران از آنها، سیاستمداران انگلیسی را بر آن داشت که در سال 1903 میلادی جزایر سه گانه ایرانی به نامهای بوموسا، تنب بزرگ و تنب کوچک را به نام شیوخ شارجه و رأس الخیمه اشغال کنند. در زمان اشغال اداره امور این جزایر تحت نظر والی بوشهر انجام میشد و پیش از آن نیز شیوخ بندر لنگه به نمایندگی از دولت مرکزی به مدت یکصد سال بر این جزایر حاکم بودند.
از زمان اشغال جزایر، دولت ایران علاوه بر اقدامات عملی، بارها ادّعای حاکمیت و مالکیت خود بر این جزایر را در اعلامیّههای رسمی به دولت بریتانیا و دیگر مراجع بین المللی اعلام نمود تا سرانجام پس از مشاجرات و مذاکرات فراوان ایران با انگلیسیها در تاریخ نهم آذر 1350 شمسی / 30 نوامبر 1971 میلادی تنب بزرگ و تنب کوچک بدون قید و شرط به ایران بازگردانده شد و حاکمیت جزیره بوموسا نیز بر پایه تفاهم نامه میان ایران و شارجه با حضور نماینده انگلستان به ایران بازگردانده شد.
ایران نیز پذیرفت کشور امارات متحده عربی را که پس از این تاریخ تأسیس میشد، به رسمیت شناسد و از طرفی امنیّت خلیج فارس را بر عهده گیرد. پس از بازپسگیری جزایر توسط ایران در 1971 میلادی کشورهای عراق، لیبی، یمن جنوبی و الجزایر علیه ایران به شورای امنیت شکایت کردند که به درخواست نماینده سومالی از اعضای اتحادیه عرب پرونده از دستور کار خارج شد. پس از انقلاب اسلامی و با گذشت 21 سال از بازپسگیری جزایر سه گانه توسط ایران، دولت امارات متحده عربی به پشتیبانی و تحریک برخی از کشورهای عربی و غربی در اکتبر 1992 میلادی ادّعای حاکمیت بر این جزایر را در محافل عربی و مراجع جهانی مطرح نمود.
از آن تاریخ به بعد، تقریباً هر ساله چنین ادعایی را از طریق شورای همکاری خلیج فارس، اتحادیه عرب و حتی مجمع عمومی سازمان ملل پیگیری کرده و هیچگاه حاضر به مذاکره با طرف ایرانی در فضایی دوستانه برای رفع این سوءتفاهم نشده و همواره بر طبل توهم خود کوبیده است؛ کشوری تازه تأسیس با سابقه چهل ساله، ادّعای حاکمیت جزایر کشوری با سابقه هفت هزار ساله دارد.
تشکیل استان خلیج فارس
در خلیج فارس 130 جزیره وجود دارد که ایران با 33 جزیره (پانزده جزیره مسکونی و هجده جزیره غیر مسکونی) بیشترین مساحت سرزمینی را علاوه بر طول سواحل بندری و مرزهای آبی خود داراست. جزایر تحت اختیار ایران، علاوه بر ذخایر نفت و گاز و منابع معدنی و دریایی، مزیّتهای خاص خود را دارا هستند، به گونهای که اقتداری تام و موقعیتی ممتاز را نصیب ایران نموده است.
گویا، با توجه تحریکات کشورهای غربی و عربی و اشتهای حاکمان اماراتی و از طرفی نجابت دولتمردان ایرانی، میرود تا این مسأله به موردی حاشیه ساز در امنیّت ملّی تبدیل شود. اهمیّت موضوع و شرایط موجود میطلبد که مسأله یک بار و برای همیشه حل شود.
بیگمان، یکی از مهمترین و اصولیترین راهکارهای سیاسی موجود عزم جدّی برای توسعه همه جانبه جزایر خلیج فارس به ویژه جزایر سه گانه بوموسا، تنب بزرگ و تنب کوچک در قالب تشکیل استانی به نام استان خلیج فارس به مرکزیت یکی از جزایر مستعد است؛ البته بدیهی است چنین کاری علاوه بر تلاش و هماهنگی قوای سه گانه و نیروهای سیاسی، نظامی و امنیتی، عزمی ملّی و پشتوانهای مردمی را طلب میکند.
چنین طرحی منافع و فواید فراوانی را نصیب کشور مینماید که تثبیت و تأکید بر نام تاریخی و ملّی خلیج فارس در عرصههای بین المللی، میتواند نخستین تأثیر و مزیّت این طرح باشد. اجرای این ایده راهکارها و تمهیدات خاص خود را میطلبد که به تعدادی میتوان اشاره نمود: 1 ـ ایجاد و استقرار ادارات، سازمانها و نهادهای گوناگون همراه با تخصیص بودجه مستقل بهاین استان تازه تأسیس به عنوان اولویّت نخست.
2 ـ استقرار واحدهای نظامی و انتظامی بسته به نیاز جزایر و اولویتهای سیاسی و امنیتی خلیج فارس.
3 ـ تأسیس صدا و سیمای مرکز خلیج فارس در این استان.
4 ـ راهاندازی شهرها و شهرکهای جدید مسکونی با معماری ایرانی ـ اسلامی و با نامهای اصیل ایرانی مانند شهر فردوسی، شهر حافظ و یا پاسارگاد، پارسه و... .
5 ـ ایجاد مرکز بینالمللی خلیج فارس شناسی با مراکز تحقیقات دریایی، دانشگاههای با استاندارد بین المللی و راهاندازی کتابخانهها و موزههای دریایی و ایران شناسی همراه با استخدام نخبگان ایرانی و خارجی در مرکز این استان.
6 ـ تعریف و ارایه بستههای تشویقی مانند تسهیلات کم بهره، بخشودگیهای مالیاتی، عوارض گمرکی و... به منظور جذب سرمایهگذاران داخلی و خارجی و هجوم جمعیت انسانی به جزایر.
7 ـ مطالعه، طراحی و اجرای طرحهای بزرگ پرورش ماهی و میگو به منظور تأمین مصارف داخلی و صادرات.
8- سرمایهگذاری در زمینه صنایع پایین دستی و بالادستی نفت و گاز با رعایت نکات امنیّتی در جزایر مستعد این استان.
9 ـ راهاندازی خطوط کشتیرانی مدرن مسافرتی، تفریحی و ایجاد خطوط پروازی منظّم با ناوگان استاندارد بینالمللی به منظور شکوفایی صنعت توریسم در جزایر با توجه به چشم انداز زیبای خلیج فارس و ظرفیت فوقالعاده جزایر ایرانی.
10 ـ راهاندازی بورس نفت و گاز و تولیدات پتروشیمی در مرکز استان.
11 ـ مطالعه و سرمایهگذاری در زمینه طّراحی و ساخت کشتیهای بزرگ تفریحی و مسافربری، حمل بار، نفتکش و صیادی با حضور تولید کنندگان و سرمایه گذاران خارجی و بخش خصوصی در جزایر این استان به منظور انتقال فن آوری، اشتغال و ارزآوری.
12 ـ انتقال سازمان مرکزی بنادر و دریانوردی و سازمانهای مشابه به مرکز استان خلیج فارس به منظور رونق و توسعه این استان.
13 ـ تبدیل برخی از جزایر این استان به مناطق آزاد تجاری و بازرگانی مانند کیش و قشم.
14 ـ ساخت ورزشگاههای پیشرفته همراه با حمایت مادی و معنوی از تیمهای ورزشی به منظور حضور مقتدر در میادین جهانی با نام زیبای خلیج فارس.
15 ـ میزبانی همایشها و مسابقات بین المللی و المپیادهای علمی با اهداء مدال و نشان خلیج فارس و... در پایان به استحضاردولتمردان و نمایندگان ملّت میرساند که انجام چنین طرحی در یک دوره مثلاً ده ساله، هزینهای به اندازه برآورد اعتباری کشور قطر به منظور میزبانی جام جهانی فوتبال نیز نخواهد داشت، هرچند نگارنده بر این باور است اصولاً هزینهای در کار نیست و جز سود خالص چیزی عایدمان نمی شود.
منابع:
1. پیروز مجتهد زاده، کتاب حاکمیت ایران بر جزایر تنب و ابوموسی.
2. ایرج افشار سیستانی، کتاب جزیره بوموسا و جزایر تنب بزرگ و تنب کوچک.
3. ویکی پدیا، دانشنامه آزاد.
منبع: سایت خبری تابناک ۱۳۹۰/۰۹/۱۳
هانویسنده : کورش تنگستانی
نظر شما