موضوع : پژوهش | مقاله

خیمه‌شب ‌بازی انگلیس در سفارت ایران

گروهی شش نفره که مسلح هستند به سفارت نزدیک می‌شوند. در لحظه ورود آنها، نگهبان انگلیسی سفارت به بهانه درخواست قهوه وارد ساختمان می‌شود و پست نگهبانی خود را ترک می‌کند. در این زمان شش مرد مسلح به پشت در سفارت رسیده‌اند، اما چه کسی می‌تواند در را به روی آنها بگشاید؟ نگهبان انگلیسی. او به جای نگهبان ایرانی مسئول ورود و خروج در را باز می‌کند؛ اقدامی برخلاف مقررات و خارج از وظیفه.
شش مرد داخل ساختمان می‌شوند و با تیراندازی کارکنان سفارت را که در میان آنها چند خبرنگار هم حضور دارند به گروگان می‌گیرند. نگهبان انگلیسی، که سلاح گرم دارد، گویی آن را وسیله‌ای اضافی می‌داند یا شاید فراموش کرده که مسلح است، ‌اما تروریست‌ها چطور؟ فراموش کرده‌اند که او مسلح است؟ آنها که برای جلوگیری از غافلگیری از سوی اعضای سفارت، محوطه را جستجو می‌کنند،‌ ولی سلاحی پیدا نمی‌کنند،‌ چرا سلاح نگهبان انگلیسی را از او نمی‌گیرند؟ به نظر می‌رسد که شش روز باید سپری شود تا نگهبان انگلیسی بفهمد مسلح است و دقایق آخری که نیروی پلیس انگلستان به سفارت حمله می‌کند،‌ از سلاح خود علیه تروریست‌ها استفاده کند.
آنچه در بالا گفته شد،‌ داستانی غیرواقعی نیست، بلکه ماجرایی است که در اردیبهشت 1359،‌ آن هم نه در کشوری ناامن،‌ بلکه در انگلستان و در پایتخت آن، شهر لندن،‌ رخ داد.
پرسش اینجاست که این شش نفر که بودند؟ چگونه مسلح شدند؟ با چه برنامه‌ای به سفارت حمله کردند؟ چه می‌خواستند و فرجام کار آنها چه بود؟ پرسش‌هایی که پاسخ آنها پرده از زوایای تاریک این رویداد برمی‌دارد؛‌ رویدادی که هنوز گرد زمانه نگرفته،‌ در دل اسناد تاریخی پنهان مانده است.
در ادامه یادداشتی از عباس سلیمی نمین که در آن ایام دانشجوی دکترا در لندن بود و قرابت بیشتری با ماجرا داشت، تقدیمتان شده است. عباس سلیمی نمین یکی از افراد پیگیر برای زنده نگه داشتن یاد شهدای اشغال سفارت ایران در لندن است.

شش تروریست مسلح گروگان‌گیر سفارت ایران، از اعضای خلق عرب معرفی می‌شوند که برای فشار به دولت ایران، کارکنان سفارت آن در لندن را به گروگان گرفته‌اند. شاید به نظر برسد که مطالبۀ اولیۀ آنها مبنی بر آزادی چند زندانی در ایران آن‌قدر برای آنها اهمیت داشته است که به چنین کار به ظاهر دشواری دست زده‌اند. اما درخواست بعدی تروریست‌ها، که بعد از مخالفت دولت ایران با آزادی زندانیان مطرح شد و به آزادی یک نفر تقلیل یافت، گواهی است بر بهانه‌تراشی آنها. مذاکره برای تسلیم، آن هم پس از گذشت دو روز و درخواست آمدن چند سفیر عربی و بعد حتی یک سفیر عربی برای تحویل دادن سلاح‌های خود نشانه‌های دیگری است از انگیزه نداشتن تروریست‌ها و پوشش بودن موضوع خلق عرب. اما اگر اینها ظاهر قضیه بودند، اهداف پشت صحنۀ این اقدام تروریستی چه‌ بود؟
گروگان‌گیرهای سفارت ایران عروسک‌های خیمه‌شب‌بازی در دست گروهی قدرتمند بودند که با طراحی این سناریو اهدافی مهم‌تر از آزادی آن چند نفر را دنبال می‌کردند. برای شناسایی این عروسک‌گردانان، باید دریچه دید خود را گسترده‌تر نمود و به جای جذب شدن به صحنه بازی،‌ پیرامون را نگریست و روزهای قبل و پس از ماجرا را بازنگری کرد.
در تاریخ انگلیس، تا به حال چنین اقدام تروریستی آن هم در منطقه‌ای دیپلماتیک رخ نداده بود. نیروهای پلیس این کشور در جهان به تبحر در کار خود مشهورند و کشور انگلستان پلیسی‌ترین کشور جهان به‌‌شمار می‌آید. پلیس انگلستان نه از طریق حمل سلاح‌های گوناگون، بلکه به وسیله دوربین‌های مخفی که در همه جا نصب شده، و اشراف اطلاعاتی، جو پلیسی را حاکم کرده است. این در حالی است که این حمله تروریستی یک شبکه پشتیبانی اطلاعاتی و نظامی نیاز داشت. آیا با وجود چنین پلیس نیرومندی می‌توان فرض کرد که این شش تروریست به سادگی سلاح‌های مورد نیازشان را گردآوری کرده و به سفارت ایران هجوم آورده باشند؟! این شش نفر به اندازه‌ای آسوده‌خاطر بودند که افراط آنها در مشروب‌خوری آن هم چند روز قبل از اجرای عملیات، صدای اعتراض همسایگان را بلند کرده بود.
اگر گروه تروریستی با دولت لندن هماهنگ نبود، هیچ اقدام و حرکتی را که توجه سرویس‌های اطلاعاتی آن کشور را جلب کند انجام نمی‌داد؛ افزون‌بر‌این، حتی تا قبل از انجام دادن عملیات خود در انظار عمومی ظاهر نمی‌شد چه برسد به آنکه آشکارا به مشروب‌خواری و زن‌بارگی در کاباره‌ها و کارهای دیگر دست بزند؛ زیرا این تروریست‌ها در حالت مستی ممکن بود کاری بکنند و حرفی بزنند که کل عملیات تروریستی لو برود.
از نشانه‌های دیگر دست داشتن دولت انگلیس در این اقدام تروریستی‌ تغییر مأمور محافظت سفارت از سوی این دولت ــ یک روز پیش از حادثه ــ بود. همچنین پاسخ پلیس این کشور به نامۀ کاردار سفارت ایران، که چند روز پیش از حمله این گروه تروریستی متوجه حرکات مشکوکی در حوالی سفارت شده بود، دارای نکات درخور اهمیتی است.
برای انجام یک اقدام تروریستی آن هم در قلب لندن و در منطقۀ به شدت محافظت‌شده به چندین شبکه هماهنگ‌کننده نیاز است که محل استقرار تروریست‌ها و منابع اطلاعاتی و نظامی آنها را فراهم کند و به یقین چنین کاری بدون هماهنگی دولت انگلستان بسیار مشکل و بلکه ناممکن ‌بود.
اما انگلیسی‌ها برای جذب و اغفال هرچه بیشتر تروریست‌ها حتی امکانات گسترده‌ای را برای عیاشی و خوشگذرانی این افراد فراهم کرده و به آنها این اطمینان را داده بودند که در چهارچوب برنامه‌ای دقیق و کوتاه‌مدت سفارت ایران اشغال خواهد شد و سپس این گروه با حمایت‌های پشت‌صحنه به سلامت معرکه را ترک خواهند گفت. حتی تروریست‌ها چندین چمدان از بازارهای این کشور خرید کرده بودند که به این مطالب در برخی از روزنامه‌های چاپ انگلیس اشاره شده بود.
در روز حادثه، آنچه انگشت اتهام را به سوی انگلیس متوجه می‌کند، رفتار مأمور حفاظت دیپلماتیک بود که در وهلۀ نخست حق نداشت به بهانۀ نوشیدن قهوه پست خود را ترک کند و وارد سفارت شود؛ همچنین در وهلۀ بعدی مجاز نبود درب سفارت را به روی تروریست‌ها باز کند. امتناع او از درگیری با تروریست‌ها موضوع دیگری است که دولت انگلستان پاسخی در برابر آن ندارد،‌ پلیس محافظ در شش روز گروگان‌گیری، در داخل سفارت مسلح بود، اما از سلاح خود استفاده نکرد، با‌‌این‌حال این دولت به جای بازخواست و توبیخ این مأمور خاطی،‌ در ملاقاتی با وزیر کشور وقت انگلیس، تراورلاک (پلیس خاطی) جایزۀ «صلح جورج» به او اعطا شد، کسی که توانسته بود هنرمندانه تروریست‌ها را به داخل سفارت هدایت کند.
نقش دولت انگلیس در این اقدام تروریستی فقط به عمل غیر قانونی مأمور حفاظت دیپلماتیکش محدود نمی‌شود، بلکه تعدای از خبرنگاران،‌ به‌وی‍ژه خبرنگار شبکه خبرپراکنی بی‌بی‌سی (BBC)،‌ هم نقشی در این ماجرا برعهده داشتند. آنها که از قبل برای حضور در سفارت ایران وقت گرفته بودند، در روز حادثه در داخل سفارت حضور داشتند و بنابراین به ظاهر در کنار کارکنان سفارت به گروگان گرفته شدند. حضور این تعداد خبرنگار،‌ که حوادث را مستقیم و بدون واسطه دیده بودند، بهترین وسیله بود برای بازتاب رویدادهای داخل سفارت در دوره گروگانگیری به شکل دلخواه.
وجه دیگر این سناریو، درخواست‌های گروگان‌گیرها و موضع انگلستان در برابر آنها بود که البته آن را باید به دو پرده تقسیم کرد‌؛ در پرده اول،‌ شش مرد مسلح درخواست آزادی چند زندانی را مطرح می‌کنند،‌ اما لندن به جای محکوم کردن اقدام تروریستی، متجاوزان به سفارت را اعضای خلق عرب معرفی می‌کند و با این اقدام می‌کوشد در افکار عمومی دنیا چهره تروریست‌ها را تطهیر کند و به جای آن، تصویری مظلوم و حق‌طلب از آنها ارائه دهد. این اقدام با سیاست اختلاف‌افکنی انگلیس بین اقوام ایرانی سازگاری داشت.
در پرده دوم،‌ گروگان‌گیرها که دیدند دولت انگلستان برخلاف وعده‌اش درباره کوتاهی مدت اشغال سفارت،‌ نمی‌خواهد این نمایش را پایان دهد،‌ خود دست به کار شدند و برای خروج از سفارت و تسلیم‌شدن،‌ ملاقات با پنج سفیر عربی را طلب کردند، اما دولت انگلستان با این درخواست مخالفت کرد. آنها درنهایت حتی به ملاقات با یک سفیر هم راضی شدند که آن نیز نتوانست رضایت و موافقت انگلستان را جلب کند.
مخالفت با این خواسته‌ها، گرچه مانع آزادی کارمندان سفارت ایران و تسلیم شدن مهاجمان به سفارت شد، نیم‌رخ پنهان‌ دولت انگلیس و فریب‌کاری آنها را کاملاً آشکار ساخت. به دنبال چنین افشایی بود که دانشجویان ایرانی مشغول به تحصیل در انگلستان، با تجمع در «هایت‌‌پارک» اعتراض خود را از اقدامات این دولت به جهانیان نشان دادند، اما نیروهای پلیس برای جلوگیری از رسیدن صدای آنها به گوش رسانه‌های جهانی، که کذب بودن ادعاهای دولت بریتانیا مبنی بر به پا خواستن خلق‌ها در ایران را آشکار می‌کرد، وظیفه پراکنده کردن و ایجاد محدودیت برای آنها را برعهده گرفتند. در این گیرودار بود که دولت انگلستان به جمهوری اسلامی پیامی داد که هدف از این اقدام تروریستی را آشکارا بیان می‌کرد.
مضمون این پیام که در نماز جمعۀ آن هفته توسط آیت‌الله خامنه‌ای اعلام شد این بود که اگر می‌خواهید موضوع سفارت ایران پایان پذیرد، شما هم موضوع سفارت امریکا در ایران را حل کنید؛ بنابراین پشت‌صحنۀ گروگان‌گیری، دول انگلیس و امریکا بودند که پس از جنگ جهانی دوم به نوعی متحد هم شدند.
تاریخ انگلستان گواه این موضوع است که قدرت عظیم استعماری و سلطه‌گرایانه این کشور نه بر پایه معادلات منطقی اقتصادی، بلکه به وسیله فریب و زور و کسب اطلاعات از طریق حضور نظامی در بین ملت‌های تحت سلطه خود بوده است، اما با ظهور استعمار جدید و به صحنه آمدن امریکا و نیز بیداری ملت‌ها، به‌ویژه پس از جنگ جهانی اول و دوم، این دولت در مسیر افول و فروپاشی قرار گرفت. در این سیر نزولی، آنچه بخشی از آن قدرت را برای انگلستان حفظ کرد، اقدام زیرکانه سیاستمداران این کشور در معامله با امریکایی‌ها بر سر تجربیات اطلاعاتی چندین سده خود بود. اتحادی که از آن زمان و تاکنون ادامه پیدا کرد و در ماجرای اشغال سفارت ایران در لندن نیز بروز یافت.

چرا انگلیس
امریکا در کشور اروپایی دیگری نمی‌توانست این ماجرا را اجرا کند؛ زیرا هیچ کشوری در حد انگلیس برای امریکا تا این میزان هزینه نمی‌کرد. انگلستان برای کسب رضایت امریکا در برابر منافع اروپا می‌ایستد؛ بنابراین بهترین و شاید تنها گزینه در اروپا، انگلیس بود. همچنین اگر این عملیات در خارج از اروپا رخ می‌د‌اد، نمی‌توانست ابعاد مناسب رسانه‌ای و تبلیغاتی پیدا کند.
سند زنده‌ای که می‌توانست راوی طراحی این برنامه از سوی انگلیس باشد تروریست‌ها بودند که با وجود به زمین گذاشتن سلاح‌ها و تسلیم شدنشان در زمان حمله نیروهای ویژه انگلیس به نام اس‌آی‌اس (SIS)، به استناد تصویرهای برداشته‌شده از این صحنه به وسیله دوربین‌های فیلم‌برداری، عامدانه کشته شدند، البته یک نفر از آنها با مخفی‌شدن در میان کارکنان در آن زمان جان سالم به در برد، که پس از اظهارات کارکنان سفارت، گروه ویژه تلاش کرد او را به محیط دیگری انتقال دهد و او را نیز در محل بکشد، اما حضور خبرنگاران و دوربین‌های فیلم‌برداری این فرصت را از آنها گرفت. پلیس انگلیس از روی یک برنامۀ از پیش تدوین‌شده اقدام به کشتن گروگان‌گیرها کرد. گفتنی است. با امعان نظر به اینکه از نظر انگلیس زنده ماندن گروگان‌گیرها (به‌ویژه رئیس و معاون گروه) می توانست موجب فاش شدن اسرار پشت پرده شود، تنها چاره، کشتن آنها در محل در پوشش عملیات آزادسازی گروگان‌ها، بود.
اعتراف پلیس ویژه انگلستان پس از بیست سال از آن رخداد درباره اینکه به آنها دستور داده شده بود همه گروگان‌گیرها را بکشند، خود پاسخی است روشن به این پرسش که چرا انگلستان برای خشک کردن ریشه این گروه تروریستی و شناسایی شبکه اصلی آنها، این تجاوزکاران را زنده بازداشت نکرد.
برگزاری دادگاه غیرعلنی برای فرد ششم تلاش دیگری بود که دولت انگلستان برای اجرای کامل نقشه‌اش انجام داد. این دادگاه، که می‌بایست با شرکت ایران در آن انجام می‌شد و دولت ایران نیز به دلیل ورود به سفارتش و شهید و زخمی شدن تعدادی از کارمندان آن در مقام شاکی، خواهان حضور در آن بود، چنین حقی را نادیده گرفت. بسته شدن سریع پرونده بدون انتشار اسناد و مدارک لازم از گروگانگیرها نیز تنها راه آشکار شدن اهداف این گروه و چگونگی دستیابی آنها به سلاح را مسدود کرد.
فرمایشی و صوری بودن محاکمات زمانی روشن می شود که بدانیم هیچ‌کدام از شاکیان یا نمایندگان آنها (خانوادۀ شهدا، مجروحان و نمایندۀ سیاسی ایران) به این جلسات دعوت نشدند و همچنان تلاش می شود تا هیچ مطلبی از این جلسات به بیرون درز نکند؛
اما چرا در ایران نیز از آشکار شدن ماهیت این موضوع جلوگیری شد و خسارت این اقدام، که براساس پروتکل‌های بین‌المللی برعهده کشور انگلستان بود، به بهانه اینکه مصلحت ملی حکم نمی‌کند، طلب نشد؟ شاید بهترین دلیل بر مداخلۀ دولت انگلیس در این جنایت را بتوان اقدام هوشمندانۀ عوامل غرب‌گرا در ایران دانست. بعد از این حادثه بلافاصله وزارت امور‌خارجۀ ایران از لندن سپاس‌گزاری کرد؟! درحالی‌که پرداخت خسارت به خانوادۀ شهدا و آسیب‌دیدگان، امری کاملاً متعارف در روابط دیپلماتیک است. خاطرنشان می سازد تا قبل از تشکیل کمیته، هر بار که آسیب‌دیدگان قصد اقدامی برای استیفای حقوق خود داشته اند، با مخالفت برخی از غرب‌گرایان در وزارت امور خارجه روبه‌رو می شدند. اگر انگلیس در این جنایت نقش اصلی را نداشت، نمی‌بایست این میزان حساسیت نشان داده می‌شد.
غرب‌گراها در ایران، نه تنها در این قضیه، بلکه در ماجرای حمله ناو امریکایی به هواپیمای ایرباس ایران نیز کوشیدند با جلوگیری از متهم شدن این کشورها، دین خود را نسبت به غرب ادا کنند.

پرسش‌های بی‌پاسخ
1. چرا قبل از حادثۀ گروگان‌گیری، انگلیس همۀ دیپلمات‌های خود را از تهران فرا می‌خواند؛
2. کاردار ایران قبل از حادثه به دلیل مشاهدۀ تحرکاتی مشکوک طی یادداشتی رسمی خواستار حفاظت بیشتر از سفارت می شود، چرا هیچ‌گونه اقدامی انجام نمی‌شود، همچنین در روز حادثه محافظ بیرون سفارت عوض می‌شود؛
3. چرا مسئولان انگلیس در مورد فراهم ساختن شرایط ممکن و انجام اقداماتی برای فیصله دادن موضوع، آشکارا تعلل ورزیدند. آنان حتی در ترتیب انجام یک گفت‌وگوی تلفنی، که می توانست به خاتمه یافتن زودتر و بدون تلفات این واقعه بینجامد نیز علناً کوتاهی کردند. همچنین آنها به درخواست گروگان‌گیرها در روز پنجم اشغال سفارت مبنی بر آمادگی آنان برای خروج از سفارت، تنها در قبال ملاقات با یک روزنامه‌نگار و تسلیم سلاح‌های خود به این فرد، هیچ‌گونه وقعی ننهادند؛
4. با وجود اینکه علی القاعده یک تیم در لندن به عنوان تدارکات‌، این گروه تروریستی را پشتیبانی می‌کردند، چرا کمترین اطلاعی در این زمینه به افکار عمومی داده نشده است.

 

 

منبع:  سایت  باشگاه اندیشه ۱۳۹۰/۰۹/۱۲
نویسنده : عباس سلیمی نمین

نظر شما