نظریههای روانشناسی کردارشناسی
کردارشناسی (Ethology) شاخهای از علم است که به مطالعه رفتار حیوانات و انسانها در بستر تکاملی و زیستشناختی میپردازد. این رشته، رفتار را به عنوان یک ویژگی انطباقی و تکاملی بررسی میکند و تأثیرات محیط، ژنتیک و تکامل را در شکلگیری رفتارها تحلیل میکند. کردارشناسی به طور خاص بر رفتارهای ذاتی و انطباقی تمرکز دارد و از مشاهده رفتار در محیط طبیعی استفاده میکند.
کردارشناسی به عنوان یک رشته علمی در دهه ۱۹۳۰ توسط کنراد لورنز و نیکو تینبرگن پایهگذاری شد و به سرعت به یکی از شاخههای مهم در روانشناسی، زیستشناسی و علوم رفتاری تبدیل شد.
تاریخچه کردارشناسی
۱. دوران اولیه: چارلز داروین و نظریه تکامل
- نظریههای کردارشناسی ریشه در نظریه تکامل داروین دارد.
- چارلز داروین در کتاب خود با عنوان “منشأ انواع” (1859) به انتخاب طبیعی اشاره کرد و توضیح داد که چگونه رفتارها میتوانند در طول زمان تکامل یابند.
- داروین همچنین در کتاب “بیان احساسات در انسان و حیوانات” (1872) رفتارهای حیوانات و انسانها را از منظر تکاملی بررسی کرد و تأکید کرد که رفتارها میتوانند برای بقا و تولیدمثل مفید باشند.
۲. بنیانگذاران کردارشناسی: لورنز و تینبرگن
کنراد لورنز (Konrad Lorenz):
- لورنز رفتارهای غریزی و ذاتی را مطالعه کرد و مفهوم نقشپذیری (Imprinting) را معرفی کرد.
- او نشان داد که چگونه جوجههای غاز به اولین موجود متحرکی که میبینند دلبسته میشوند، حتی اگر این موجود انسان باشد.
نیکو تینبرگن (Niko Tinbergen):
- تینبرگن چهار سؤال اساسی برای مطالعه رفتار مطرح کرد که به عنوان چهار سؤال تینبرگن شناخته میشوند:
- کارکرد (Function): رفتار چه هدفی دارد؟
- علت (Causation): چه عواملی رفتار را تحریک میکنند؟
- رشد (Ontogeny): رفتار چگونه در طول زندگی فرد رشد میکند؟
- تکامل (Phylogeny): رفتار چگونه در طول تکامل گونهها شکل گرفته است؟
۳. کردارشناسی انسانی
- کردارشناسی انسانی در دهههای بعدی توسعه یافت و به بررسی رفتارهای انسانی از منظر تکاملی و انطباقی پرداخت.
- جان بالبی و مری آینزورث از نظریههای کردارشناسی برای توسعه نظریه دلبستگی استفاده کردند.
مفاهیم کلیدی در نظریه کردارشناسی
۱. رفتار ذاتی (Innate Behavior)
- کردارشناسان معتقدند که بسیاری از رفتارها ذاتی هستند و به صورت ژنتیکی برنامهریزی شدهاند.
- رفتار ذاتی دارای ویژگیهای زیر است:
- در تمام اعضای یک گونه مشابه است.
- بدون نیاز به یادگیری ظاهر میشود.
- به طور کلی در طول زندگی فرد تغییر نمیکند.
۲. الگوهای عمل ثابت (Fixed Action Patterns)
- الگوهای عمل ثابت، رفتارهای ذاتی و کلیشهای هستند که توسط محرکهای خاصی تحریک میشوند.
- این رفتارها معمولاً به صورت زنجیرهای و بدون تغییر انجام میشوند.
- مثال: رفتار تغذیه جوجهها توسط مادر پرنده.
۳. نقشپذیری (Imprinting)
- نقشپذیری نوعی یادگیری بسیار پایدار است که در یک دوره حساس اولیه زندگی رخ میدهد.
- مثال: جوجه غازها به اولین موجود متحرکی که میبینند، دلبسته میشوند.
۴. رفتار انطباقی (Adaptive Behavior)
- کردارشناسان بر این باورند که رفتارها باید از نظر تکاملی مفید باشند و به بقای فرد یا گونه کمک کنند.
- مثال: رفتارهای جفتگیری، مراقبت از فرزندان، و دفاع از قلمرو.
۵. دورههای حساس و بحرانی (Critical and Sensitive Periods)
- دورههای حساس زمانی هستند که فرد بیشترین آمادگی را برای یادگیری یک رفتار خاص دارد.
- اگر یادگیری در این دوره انجام نشود، ممکن است فرد هرگز نتواند آن رفتار را به طور کامل یاد بگیرد.
چهار سؤال تینبرگن
نیکو تینبرگن چهار سؤال اساسی را برای مطالعه رفتار مطرح کرد که به عنوان چارچوب اصلی کردارشناسی شناخته میشوند:
- کارکرد (Function):
- رفتار چه هدفی دارد؟
- مثال: چرا پرندگان آواز میخوانند؟ (برای جذب جفت یا دفاع از قلمرو)
- علت (Causation):
- چه عواملی رفتار را تحریک میکنند؟
- مثال: آواز پرندگان چگونه توسط هورمونها یا محرکهای محیطی تحریک میشود؟
- رشد (Ontogeny):
- رفتار چگونه در طول زندگی فرد رشد میکند؟
- مثال: چگونه پرندگان یاد میگیرند آواز بخوانند؟
- تکامل (Phylogeny):
- رفتار چگونه در طول تکامل گونهها شکل گرفته است؟
- مثال: چگونه آواز پرندگان در گونههای مختلف تکامل یافته است؟
کردارشناسی انسانی
کردارشناسی انسانی به مطالعه رفتارهای انسانی از منظر تکاملی و انطباقی میپردازد. این شاخه به بررسی رفتارهایی میپردازد که در طول تکامل انسان شکل گرفتهاند و به بقا و تولیدمثل کمک کردهاند.
مفاهیم کلیدی در کردارشناسی انسانی:
دلبستگی (Attachment):
- جان بالبی نظریه دلبستگی را بر اساس اصول کردارشناسی توسعه داد.
- دلبستگی به عنوان یک رفتار انطباقی برای بقای نوزاد عمل میکند.
پرخاشگری و دفاع از قلمرو:
- پرخاشگری به عنوان یک رفتار انطباقی برای دفاع از منابع و قلمرو عمل میکند.
رفتار اجتماعی:
- رفتارهای اجتماعی مانند همکاری، نوعدوستی و فداکاری در انسانها به عنوان رفتارهای انطباقی بررسی میشوند.
نقشپذیری و یادگیری:
- نقشپذیری در انسانها نیز مشاهده میشود، مانند یادگیری زبان در دورههای حساس اولیه زندگی.
نظریه دلبستگی جان بالبی
- جان بالبی از نظریههای کردارشناسی برای توسعه نظریه دلبستگی استفاده کرد.
- او معتقد بود که دلبستگی بین نوزاد و مراقب اصلی (معمولاً مادر) یک رفتار انطباقی است که به بقای نوزاد کمک میکند.
- دلبستگی باعث میشود نوزاد در نزدیکی مراقب بماند و از خطرات محافظت شود.
مراحل دلبستگی:
- رفتارهای علامتدهی:
- نوزاد با گریه کردن، لبخند زدن و غان و غون کردن، توجه مراقب را جلب میکند.
- تشکیل دلبستگی:
- نوزاد به مراقب خاصی دلبسته میشود و در حضور او احساس امنیت میکند.
- ایجاد الگوهای دلبستگی:
- الگوهای دلبستگی که در کودکی شکل میگیرند، بر روابط فرد در بزرگسالی تأثیر میگذارند.
روششناسی در کردارشناسی
کردارشناسان از دو روش اصلی برای مطالعه رفتار استفاده میکنند:
- مشاهده طبیعی:
- رفتار حیوانات و انسانها در محیط طبیعی آنها مشاهده میشود.
- مثال: مشاهده رفتار جفتگیری پرندگان در طبیعت.
- آزمایشهای کنترلشده:
- رفتار در شرایط آزمایشگاهی بررسی میشود.
- مثال: بررسی رفتار یادگیری در موشها در یک ماز.
نقد و محدودیتهای نظریه کردارشناسی
- تمرکز بیش از حد بر رفتارهای ذاتی:
- کردارشناسان گاهی اهمیت یادگیری و تأثیرات محیطی را نادیده میگیرند.
- کلیشهای بودن رفتارها:
- برخی از رفتارها ممکن است در گونههای مختلف متفاوت باشند و نمیتوان آنها را کاملاً کلیشهای دانست.
- چالش در مطالعه رفتار انسانی:
- رفتار انسانی پیچیدهتر از رفتار حیوانات است و نمیتوان آن را به سادگی رفتارهای حیوانی تحلیل کرد.
جمعبندی
کردارشناسی به عنوان یک شاخه علمی، رفتارهای حیوانات و انسانها را از منظر تکاملی و انطباقی بررسی میکند. این رشته با تمرکز بر رفتارهای ذاتی، الگوهای عمل ثابت و نقشپذیری، به درک بهتر رفتارهای انطباقی و سازگارانه کمک کرده است. نظریههای کردارشناسی تأثیر زیادی بر روانشناسی، زیستشناسی و علوم رفتاری داشتهاند و همچنان یکی از حوزههای مهم در مطالعه رفتار محسوب میشوند.
نظر شما