موضوع : پژوهش | مقاله

نظریه جامعه‌شناسی ارتباطات جان فیسک

جان فیسک (John Fiske)، جامعه‌شناس و نظریه‌پرداز برجسته بریتانیایی، یکی از چهره‌های تأثیرگذار در مطالعات رسانه، نشانه‌شناسی، فرهنگ عامه و نقد فرهنگی است. او با تمرکز بر نقش مخاطبان در تولید معنا و تحلیل فرهنگ عامه، نظریه‌های بدیعی ارائه داد که تأثیر عمیقی بر مطالعات فرهنگی و ارتباطات داشته است. فیسک معتقد بود که مردم (مخاطبان)، نه مصرف‌کنندگان منفعل، بلکه تولیدکنندگان فعال معنا هستند و رسانه‌ها در تعامل با فرهنگ عامه شکل می‌گیرند.

1. فرهنگ و فرهنگ عامه در اندیشه فیسک

فرهنگ:

فیسک فرهنگ را به‌عنوان یک فرایند سیال و پویا تعریف می‌کند که از تجربه‌های اجتماعی افراد ناشی می‌شود. او با این تعریف، در تقابل با دیدگاه‌های سنتی قرار می‌گیرد که فرهنگ را به‌عنوان الگوهای ثابت یا اشیاء فرهنگی دارای ارزش می‌دانند. از نظر فیسک:

«فرهنگ، فرایند مستمر تولید معناست که از تجربه‌های اجتماعی ما سرچشمه می‌گیرد.»

فرهنگ عامه:

فیسک فرهنگ عامه را به‌عنوان تلاشی بی‌پایان برای تولید معانی و لذت‌ها تعریف می‌کند. او معتقد است که فرهنگ عامه نه‌تنها توسط صنعت فرهنگ، بلکه توسط مردم ساخته می‌شود. به‌عبارت‌دیگر، مردم با مقاومت در برابر معانی غالب و بازآفرینی معانی جدید، فرهنگ عامه را شکل می‌دهند.

ویژگی‌های فرهنگ عامه در اندیشه فیسک:

  • فرهنگ عامه پاسخگوی نیازهای مردم است و اگر نتواند این نیازها را برآورده کند، کنار گذاشته می‌شود.
  • فرهنگ عامه، برخلاف دیدگاه‌های سنتی، نه یکپارچه و همگن، بلکه متنوع و چندلایه است.
  • فرهنگ عامه، بستری برای مقاومت در برابر سلطه و هژمونی است.

2. نظریه مقاومت و دموکراسی نشانه‌شناختی

مقاومت در برابر معانی رسانه‌ای:

فیسک معتقد بود که مخاطبان رسانه‌ها، مصرف‌کنندگان منفعل نیستند. آن‌ها در برابر معانی مرجح (dominant meanings) که توسط رسانه‌ها و طبقات مسلط تولید می‌شود، مقاومت می‌کنند. این مقاومت در دو شکل اصلی اتفاق می‌افتد:

مقاومت نشانه‌شناختی:
مخاطبان معانی جدید و متضادی از متون رسانه‌ای تولید می‌کنند.

  • مثال: یک برنامه تلویزیونی ممکن است به‌عنوان ابزاری برای تبلیغ ایدئولوژی مسلط طراحی شده باشد، اما مخاطبان می‌توانند آن را به‌گونه‌ای متفاوت تفسیر کنند.

مقاومت گریز:
مخاطبان با تولید لذت، از فشارهای معنایی متون فرار می‌کنند.

  • مثال: تماشای یک برنامه تلویزیونی می‌تواند صرفاً برای سرگرمی و لذت باشد، بدون توجه به معانی ایدئولوژیک آن.

دموکراسی نشانه‌شناختی:

فیسک مفهوم دموکراسی نشانه‌شناختی را معرفی کرد و معتقد بود که رسانه‌ها، به‌ویژه تلویزیون، بستری برای خلق معانی متنوع و مقاومت در برابر هژمونی فراهم می‌کنند. او در کتاب فرهنگ تلویزیون (1987) می‌نویسد:

«تلویزیون از نظر نشانه‌شناختی دموکراتیک است، زیرا خلق معانی و لذت را به بینندگانش واگذار می‌کند.»

3. چندمعنایی و بینامتنیت

چندمعنایی (Polysemy):

فیسک معتقد است که همه متون رسانه‌ای چندمعنا هستند؛ یعنی قادرند معانی متنوع و چندگانه‌ای را به مخاطبان منتقل کنند. این ویژگی به مخاطبان امکان می‌دهد تا متن را بر اساس فرهنگ، تجربه و موقعیت اجتماعی خود تفسیر کنند.

  • چندمعنایی و مقاومت:
    چندمعنایی بودن متون رسانه‌ای، به مخاطبان اجازه می‌دهد تا در برابر معانی مسلط مقاومت کنند و معانی جایگزین تولید کنند.

بینامتنیت (Intertextuality):

فیسک مفهوم بینامتنیت را برای توضیح ارتباط میان متون مختلف به کار می‌برد. او معتقد است که معانی یک متن رسانه‌ای، نه‌تنها از خود متن، بلکه از ارتباط آن با متون دیگر و تجربه‌های فرهنگی مخاطبان ناشی می‌شود.

4. فرهنگ تلویزیون و قدرت مصرف‌کننده

تلویزیون به‌عنوان رسانه‌ای دموکراتیک:

فیسک تلویزیون را به‌عنوان رسانه‌ای دموکراتیک می‌بیند که امکان تولید معانی متنوع را فراهم می‌کند. او معتقد است که تلویزیون:

  • بستری برای مقاومت فرهنگی است.
  • به مخاطبان اجازه می‌دهد تا لذت‌های غیرمجاز و معانی شورشی تولید کنند.

قدرت مصرف‌کننده:

فیسک بر قدرت مصرف‌کنندگان در شکل‌دهی به فرهنگ عامه تأکید می‌کند. او معتقد است که مصرف‌کنندگان، نه‌تنها مصرف‌کننده، بلکه تولیدکننده معنا هستند. به‌عبارت‌دیگر، مردم تعیین می‌کنند که چه چیزی درخور عامه است و چه چیزی نیست.

5. اقتصاد فرهنگی و اقتصاد تجاری

فیسک در مطالعات فرهنگی خود، میان اقتصاد فرهنگی و اقتصاد تجاری تمایز قائل می‌شود:

اقتصاد تجاری:

  • معطوف به ارزش مبادله‌ای کالاهای فرهنگی است.
  • هدف: تولید برنامه‌های جذاب برای کسب درآمد از طریق تبلیغات.
  • مخاطبان به‌عنوان کالاهای انبوه در نظر گرفته می‌شوند.

اقتصاد فرهنگی:

  • معطوف به ارزش استفاده‌ای کالاهای فرهنگی است.
  • هدف: تولید معنا و لذت برای مخاطبان.
  • مخاطبان به‌عنوان مصرف‌کنندگان فعال و مولد معنا دیده می‌شوند.

6. نقد فرهنگ عامه‌پسند

فیسک معتقد است که فرهنگ عامه‌پسند، برخلاف تصور رایج، می‌تواند ماهیت ترقی‌خواهانه داشته باشد. او در این زمینه می‌گوید:

«متون عامه‌پسند می‌توانند موجد معانی‌ای باشند که عملکردشان معطوف به تغییر یا بی‌ثبات ساختن نظم اجتماعی است.»

رویکرد ترقی‌خواهانه به فرهنگ عامه‌پسند:

  • فرهنگ عامه‌پسند می‌تواند ابزاری برای مقاومت در برابر سلطه باشد.
  • بااین‌حال، این متون نمی‌توانند بنیادستیز باشند؛ یعنی نمی‌توانند نظم اجتماعی را به‌طور کامل براندازند.

7. نظریه دریافت (Reception Theory)

مطالعات و نظریه‌پردازی‌های فیسک در چارچوب نظریه دریافت قرار می‌گیرد. این نظریه معتقد است که:

  • پیام‌های رسانه‌ای گشوده و چندمعنایی هستند.
  • معانی پیام‌ها بر اساس فرهنگ و بافت اجتماعی مخاطبان تفسیر می‌شود.
  • مخاطبان، نه مصرف‌کنندگان منفعل، بلکه سازندگان معنا هستند.

8. نقد و ارزیابی نظریات فیسک

نقاط قوت:

  1. تمرکز بر مخاطبان: فیسک با تأکید بر نقش فعال مخاطبان، دیدگاه جدیدی در مطالعات رسانه ارائه داد.
  2. پذیرش چندمعنایی متون: نظریه او، پیچیدگی روابط میان رسانه‌ها و مخاطبان را به‌خوبی توضیح می‌دهد.
  3. ارتباط با فرهنگ عامه: فیسک نشان داد که فرهنگ عامه می‌تواند بستری برای مقاومت و تولید معانی جدید باشد.

نقاط ضعف:

  1. خوش‌بینی افراطی: فیسک در مورد قدرت مخاطبان برای مقاومت در برابر سلطه، بیش از حد خوش‌بین است.
  2. کم‌توجهی به قدرت رسانه‌ها: او تأثیر قدرت رسانه‌ها و صنایع فرهنگی بر شکل‌دهی به معانی را نادیده می‌گیرد.
  3. ابهام در مفاهیم: برخی از مفاهیم او، مانند مقاومت گریز، تعریف دقیقی ندارند.

جمع‌بندی

جان فیسک یکی از تأثیرگذارترین نظریه‌پردازان در حوزه مطالعات فرهنگی و رسانه است. او با تأکید بر نقش فعال مخاطبان و چندمعنایی متون رسانه‌ای، نظریه‌های جدیدی در مورد فرهنگ عامه و رسانه‌ها ارائه داد. نظریات او، همچنان به‌عنوان یکی از منابع اصلی در مطالعات رسانه و فرهنگ عامه مورد استفاده قرار می‌گیرند.

نظر شما