سیاستمداران خیال پرداز
مجله پگاه حوزه 30شهریور 1381، شماره 67
نویسنده : یگانه، محمد
«حتی یک فصل در تاریخ یافت نمی کنید که در آن فارس ها با عرب ها همکاری کرده باشند. طمع ورزی ایران به عراق کمتر از انگلیس و امریکا نیست.»
طه یاسین رمضان معاون رئیس جمهوری عراق این سخنان را در جمع گروهی از اعضای اتحادیه های تجاری اردن در بغداد، در شرایطی بر زبان راند که چند روز دیگر، تاریخ شاهد فرارسیدن بیست و دومین سالگرد جنگ تحمیلی تمام عیار از سوی این کشور علیه همسایه بزرگ شرقی خود، در تاریخ 31 شهریور 1359 خواهد بود. این مقام عراقی که در جمع دولتمردان این کشور، اشتهار به عقلانیت و خردورزی در موضعگیری دارد، در هنگامه ای این سخنان تحریک آمیز را بر زبان راند که کشورش به طور روزمره مورد تهاجم هواپیماهای نظامی امریکایی و انگلیسی قرار می گیرد و طرح یک نبرد نظامی گسترده و فراگیر علیه دولت بغداد، در میان دولتمردان سیاسی و نظامی امریکا دست به دست می گردد.
تأمل بر اظهارات ملی گرایانه افراطی یاسین رمضان، از آن روی ضروری می نماید که بیش از دو دهه، منطقه از قِبَل سیاست های متلاطم و آشفته مسئولان و سیاستمداران عراق، متحمل ناامنی و اخلال در ثبات شده است.
تهران اگرچه به تبعیت از دکترین مسالمت جویانه خاتمی، در سیاست خارجی و نیز با توجه به وضعیت خطیر منطقه، رفتار مقابله جویانه در برابر اظهارات غیرمسئولانه رمضان را در پیش نگرفت، اما ناخرسندی و واکنش عتاب آلود مقامات ایران هنگامی بارز شد که سخنگوی وزارت خارجه ایران در نشست مطبوعاتی، دولت عراق را نسبت به عواقب سوءاستفاده از «مواضع کریمانه ایران نسبت به آن کشور» پرهیز داد و سخنگوی دولت خاتمی نیز دولتمردان عراق را «مبتلا به توهّم مرکب» دانست. به این واکنش ها اگر احضار کاردار عراق در تهران به وزارت خارجه نیز افزوده شود، شاید بهتر بتوان خویشتنداری دولت ایران را برای عدم اقدامات تلافی جویانه و تلاش برای حرکت در چهارچوب های دیپلماتیک، تبیین کرد.
بی تردید انگیزه های متعددی را می توان در طرح این اظهارات شگفت آور دخیل دانست، اما قطعاً مهم ترین عامل موءثر در این موضعگیری از سوی معاون رئیس جمهوری عراق را می توان به نوعی در راستای هراس دولت بغداد در از دست دادن پایگاه های حمایتی خود در میان اعراب از یک سو و تعمیق روابط ایران با کشورهای عرب حوزه خلیج فارس را از سوی دیگر ارزیابی کرد.
عراق در شرایط تضعیف شده موقعیت فعلی خویش و با توجه به دشواری های فرساینده ای که زیر ضرب تهدیدهای همه روزه امریکا تحمل می کند، در تحلیل های درون حکومتی خویش، همواره روی برگ مخالفت جوامع عربی و اسلامی با تهاجم امریکا به این کشور حساب باز کرده، اما اعوجاجات سیاست خارجی دولت بغداد به بروز یک غفلت بزرگ در درک مسئولان این نظام انجامیده و آن این که عراق یک بار به طور گسترده با حمله نظامی به کویت در سال 1990، اعتماد اعراب به شعارهای همبستگی گرایانه خود را از دست داده و کشورهای عرب منطقه - که عموماً متأثر یا همراه سیاست های میلیتاریستی امریکا در منطقه هستند - بیش تر خوش می دارند در لاک تحت الحمایگی امریکا خزیده بمانند تا این که ملعبه تصمیم گیری های ماجراجویانه عراق باشند.
اگر روزگاری «فرزند امت عرب» - که صدام حسین بسیار مایل است بدین لقب خوانده شود - سودای آن داشت که در مقام نمایندگی جهان عرب، با پاره کردن قرارداد الجزایر در برابر دوربین های تلویزیون، حیطه امپراطوری خویش را گسترش دهد، امروز گویا واقعیات جهان کنونی چنان بیداری هراسناکی به وی و مردانش تحمیل کرده که ظرفیت ناکامل درک سیاسی آنان، قادر به تحلیل دقیق روابط و مناسبات بین المللی نیست. دولتمردان این کشور ظاهراً اندیشیدن به یک نکته سیاسی دیگر را هم به فراموشی سپرده و از خاطر برده اند که رویارویی با دشمنی در قد و قواره امریکا، نیاز به ایجاد همگرایی پیرامونی و دستیابی به وفاق اصولی با همسایگان و متحدان استراتژیک را بیش از پیش ضروری می نماید. به راستی از چه روست که در شرایطی که امریکا زمینه های حضور خود را در منطقه به طور روزافزون عمق می دهد و برپرکردن خلأ اطلاعاتی خود درباره موقعیت منطقه از طریق عضوگیری از اپوزیسیون صدام و جذب آنان به سیا، کارآمدی نیروهایش را در منطقه عملیاتی می نماید، اظهارات نابخردانه رمضان به تیتر اول نشریات منطقه تبدیل می شود؟
عراق که تا پیش از اظهارات رمضان، به شدت در تکاپوی رفت و آمدهای سیاسی به ایران و برقراری رایزنی در راستای اعتمادسازی با دولت تهران بود، تا جایی که رئیس جمهوری آن کشور رسماً ایرانیان را به فراموشی آنچه در هشت سال جنگ تحمیلی بر ایران رفت فراخواند، بر اساس کدام ارزیابی، دکترین تنش زدایی خاتمی را زیر سوءال برده و خود را آماج بسیج افکار عمومی منطقه قرار می دهد؟ آیا اهرم هایی در منطقه موجود است که عراق، با تکیه بر آن ها خود را در موضع اقتدار می بیند؟ آیا حضور روسیه ای که عملاً با اعلام تمایل نسبت به انعقاد توافق های جدید امنیتی با غرب، در راستای وحدت استراتژیک با امریکا و ناتو گام برمی دارد، پتانسیل قابل اتکایی برای عراق به شمار می رود؟ آیا رفتارهای سیاسی ترکیه، چین، هند، عربستان سعودی، سوریه، جمهوری های آسیای میانه، کشورهای حوزه خلیج فارس و... که یا اساساً در موقعیتی نیستند که بتوانند در برابر اراده امریکا مقاومت چندانی از خود نشان دهند یا هریک به نوعی آمادگی نادیده گرفتن وضعیت عراق و پیامدهای پس از حمله احتمالی امریکا را به این کشور دارند، زنگ خطر را برای مسئولان عراق به صدا درنمی آورد که به قول سخنگوی دولت از «توهم مرکب» به در آیند و ایران را - که به لحاظ موقعیت منطقه ای و ملاحظات سیاسی بارها اعلام کرده در جنگ احتمالی امریکا علیه عراق، بی طرف نخواهد بود - در مقام یک همسایه قدرتمند و مؤثر از دست ندهد؟
سی و یکم شهریور، سالروز جنگ هشت ساله عراق علیه ایران فرارسیده است. آیا در این فرصت اندک، آشفته خوابان ماجراجوی بغداد خواهند توانست با رویکرد به واقعگرایی و جمع بندی آنچه در طی جنگی فرسایشی، اعم از نیروی انسانی، تجهیزات نظامی و امکانات لجستیکی از دست دادند، اندکی رشیدتر از قامت و شعور سیاسی فعلی خود ظاهر شوند و با سیاستگذاری های عاری از خیال پردازی، ایران را نه صرفاً در موضع «کشورهای شیعه و فارس زبان»، که در مقام یک کشور متنفذ و مقتدر در منطقه، تحلیل و بر همان اساس مناسبات دیپلماتیک خود را با تهران سامان دهند؟ شاید از این رهگذر، درصد آسیب پذیری شهروندان بیگناه عراقی از تحولات غیرقابل پیش بینی به حداقل برسد.
نظر شما