قبله تهران
مجله باب علم شماره دوّم، سال اوّل، زمستان 1390 - بهار 1391
نویسنده : دیال آبادی، علیرضا
چکیده:
حضرت عبدالعظیم حسنی یکی از افرادی است که مورد تأیید أئمه b قرار گرفته است و امام هادی (ع) در خصوص ایشان فرموده اند: «أنتَ وَلینا حقاً» و این که کسی مورد محبت و عنایت امام (ع) قرار می گیرد.
یقیناً دلیل و علت خاصی دارد و با تتبّع در زندگی این شخصیت بزرگ اسلامی و شیعی به این می رسیم که ایشان فردی بوده است که درد دین داشته است و در راه اعتلای کلمه الله و ولایت حضرات معصومین(ع) تمام جدّ و جهد خود را نموده است و خداوند هم او را مورد تـأیید و یاری قرار داده است که «الَّذینَ جاهَدوا فینا لَنَهْدِیَنَّهُمْ سُبُلَنا» و یکی از عنایات خداوند متعال که به او نموده است این است که ثواب زیارت او را مثل ثواب زیارت سیدالشهداء(ع)قرار داده است.
مقدمه
امروزه کمتر کسی پیدا می شود که دلسوز دین باشد و خیلی کم هستند که کار خلق خدا را برای خدا انجام می دهند نیاز امروز بشریت این است که باید زیبایی های دین خدا را اولا بشناسیم و ثانیا به دنیا بشناسانیم. مگر رسالت انبیاء و اولیای خدا غیر از این است که زیبایی های دین خدا را نشان ما بدهند؟ و باید خاصیت داشته باشیم و برای دین خدا خود را به زحمت بیاندازیم همانطوری که برای نیازهای شخصی خود را به زحمت می اندازیم این زحمت اگر برای خدا باشد ارزش دارد انسان را عزیز می کند این می شود جهاد که فرمود: جاهدوا فی الله حق جهاده.
بیان های روایی دارای حکمت هایی است، چه چیزی در حضرت عبدالعظیم هست که زیارت ایشان را با زیارت امام حسین علیه السلام برابری می دهد؟
عبدالعظیم حسنی در مسیر اینکه دینش سالم بماند حساسیت فوق العاده ای به خرج داد همان کاری که امام حسین علیه السلام انجام دادند.
ماجرای امام حسین علیه السلام فقط شهادت حضرت در کربلا نیست که ما برای یک امامی که شهید شده باید گریه کنیم بلکه این است که حضرت قیام کردند و شهید شدند تا اسلام زنده بماند.
اگردیدمان را از این پایین تر بیاوریم بحق مقام امام حسین را تنزل داده ایم و ماجرای امام حسین علیه السلام به زبان روایت این است:
ان کان دین محمدلم یستقم الا بقتلی فیاسیوف خذینی
شهادت امام حسین وسیله ای بود که تا اینکه اسلام بماند نه اینکه آن مصیبت ها را تحمل کنند تا ما برای ایشان گریه کنیم.
حضرت عبدالعظیم الحسنی کسی بود که خیلی با جدیت و دقت دنبال این بود که در دین خدا رخنه ای ایجاد نشود و در این راه سختی های زیادی را متحمل شد و مجبور به هجرت شد چرا که ایشان تحت تعقیب بود و در امان نبود. متوکل عباسی شرایط را به طوری برایشان سخت نموده بود که ایشان به صورت مخفیانه زندگی می کرد و زندگی معمولی نداشت.
و ایشان شخصیت پنهان و گوشه گیری هم نداشتند و طوری بودند که در راه دین جهاد می کردند و زحمت می کشیدند و بحث دین را به صورت کامل مطرح می کردند و دنبال گسترش آن بودند فلذا خدمت امام هادی علیه السلام رسیدند و عرض کردند که من دین خودم را عرضه می کنم و ببینید که اشکالی در دین من وجود دارد یا نه؟ از اینجا فهمیده می شود که ما باید یک کار دومی علاوه بر دینداری بکنیم و آن این است که خود را چکاپ کنیم و یک نگاهی به دینداری خود بکنیم مثل بعضی علماء که این کار را می کردند و دین خود را عرضه می کردند تا مبادا ایرادی در آن باشد و از آن غافل باشند.
حضرت عبدالعظیم اصل را دین قرار داد و بقیه چیزها را فرع بر آن؛
آن چیزی که خداوند متعال از ما خواسته همین است که می فرماید:
ان الدین عندالله الاسلام فمن یبتغ غیر الاسلام دینا فلن یقبل منه
خداوند غیر از اسلام هیچ دینی را قبول نمی کند و تا روز قیامت دین دیگری نخواهد آمد.
ما اولا باید دین داشته باشیم ثانیا دیندار باشیم و دین کامل داشته باشیم و ثالثا برای این دین کامل، آستین بالا بزنیم و زحمت بکشیم.
این کاری بود که حضرت عبدالعظیم انجام داد امام حسین انجام داد و الان نتیجه آن را می بینیم که دین زنده مانده است.
ما نباید بی خاصیت باشیم بی درد باشیم و هیچ کاری برای دین خدا انجام ندهیم همان دینی که حضرت علی علیه السلام صدها زخم در جنگ های مختلف بر بدن مبارک ایشان وارد شد، همان دینی که پیامبر خدا و خاندان او سختی هایی را متحمل شدند، همان دینی که حضرت زهرای اطهر( سلام الله علیها ) برایش سیلی خورد تا دین بماند. پیام اهل بیت عصمت سلام الله علیهم و همه زحمت کشان این است: باید برای دین خاصیت داشته باشیم.
اینجاست که انسان پیش خدا عزیز می شود و مقام پیدا می کند این زحمت کشیدن برای دین را جهاد می نامند " جاهدوا فی الله حق جهاده" انسان برای دین، خودش را به زحمت بیاندازد تلاش کند زحمت بکشد.
برای مثال، همین قانون خصوصی سازی که تا دیروز که دولتی بود کسی به فکر نبود و تلاش و کوشش آن چنانی نبود ولی حالا که خصوصی شده راننده اتوبوس ماشین خود را مثل منزل خود تمیز می کند علت این است که الان مال خودش است و احساس مسئولیت می کند.
این تلاش می شود جهاد، و اجر جهاد در راه خداوند تبارک و تعالی فوق العاده است" أن الجهاد باب من ابواب الجنه فتحه الله لخاصه اولیائه" ثواب این جهاد در راه خدا برای افراد خاصی است.
نکته ای که مغفول عنه واقع شده این است که جهاد در زمان ها و مکان های مختلف فرق می کند. جهاد فقط با شمشیر و سلاح نیست فقط رزمندگان، مجاهد فی سبیل الله نیستند هر زمانی یک جهادی دارد الان کسانی که در فعالیت های هسته ای کار و فعالیت می کنند هم جهاد می کنند.
گاهی جهاد رزم و سلاح است گاهی هم جهاد علمی و گاهی کمک فکری دادن و طراحی کردن.
اگر زمانی کشور و مملکت نیاز به شهید داشت شهادت جهاد میشود.
و الان که دنیای اسلام نیاز به متفکر دارد طراحی فکری جهاد است و الان راه شهدا چیز دیگریست.
امروزه که تمام کفر بر اسلام هجمه آورده و هر فرقه ای برای خود تلاش می کند و در حال پیشرفت هستند که مسیحیت از یک طرف وهابیت از یک طرف و بسیاری از فرقه ها که روز به روز گسترده تر می شوند جهاد در اسلام و جهاد امروز چیست؟
آیا غیر از این است که باید زیبایی های اسلام را به عالم نشان بدهیم؟
رادیو و تلویزیون کار می کند ولی چطور؟ آیا زیبایی های اسلامی و خوبی های روح افزای دین خود را شناخته ایم؟
آیا روش های جذب را می شناسیم؟ آیا فهمیدهایم که اسلام چقدر با محبت است؟ چقدر با اخلاق است؟ چقدر عقلانی است؟ چقدر منطقی است، چقدر با احساس است؟
آیا جای تعجب ندارد که شخصی بگوید مسیحیت فلان نکته مثبت را دارد و همین شخص نداند که چندین برابر این خوبی در اسلام هست.
فلذا رأس جهاد در این است که همه دست به دست هم دهیم که زیبایی های اسلام را نشان دهیم. هرکس به اندازه خودش مثل زیبایی نور خورشیدی که از بالا همه جا را روشن می کند ما هم به اندازه پنجره های کوچک که خانه خودمان را روشن کرده زیبایی خورشید را نشان دهیم که اینقدر توانسته روشن کند.
باید زیبایی اسلام را در اخلاق و رفتار و کارها و برنامه ریزی ها و در ارتباطمان نشان بدهیم. مگر در روایات نداریم «ان الله جمیل و یحب الجمال» خداوند کدام زیبایی را دوست دارد؟ باید آستین را بالا بزنیم و زیبایی دین خدا را نشان دهیم این می شود جهاد همانطوری که زرتشتی ها تلاش می کنند بهائیت تلاش میکنند و ما الان هیچ خبری از فعالیت آنها نداریم با اینکه خیلی هم بنیه قوی ندارند و خیلی ضعیف هستند ولی دارند فعالیت میکنند.
هر کسی باید به اندازه خودش ادبیات بالا و منطق بالای دین را نشان بدهد همانطوری که انبیای الهی و اهل بیت عصمت و طهارت علیهم السلام به نحو احسن این زیبایی را نشان دادند سکوت امام علیعلیه السلام همان زیبایی را نشان داد که سکوت و صلح امام حسن نشان داد همان زیبایی که قیام امام حسین علیه السلام داشت ولیعهدی امام رضا علیه السلام نیز هم داشت.
درس حضرت عبدالعظیم حسنی به ما این است که معیار و ملاک، دین است.
حفظ دین همان طور که ذکر شد صورتهای مختلف دارد.
که در زمانه ما این است که زیباییهای دین را نشان دنیا بدهیم مثل همین تواضعی که اینقدر به آن سفارش شده خصوصاً برای مسئولین.
پیام قرآن و اهل بیت همین است که برای آن، قرن ها و سالها شهادت ها و زجرها و زندان ها کشیدند و باید صادقانه رهرو و شیعه این بزرگواران باشیم تا شاید شامل عنایات و توجهات خاصه حضرت بقیه الله الاعظم قرار بگیریم. انشاالله تعالی
نتیجه:
باید برای دین زحمت کشید، زحمت کشیدن برای دین همان جهاد فی سبیل الله است در هر عرصه ای و در هر زمانی با توجه به شرایط زمان و مکان نوع جهاد فرق میکند و جهاد شکل جدیدی به خود می گیرد یکی از افرادی که در این جهاد موفق بود و مورد تایید حضرات معصومین علیهم السلام هم قرار گرفت حضرت عبدالعظیم حسنی بود که حضرت هادی علیه السلام به او فرمودند: انت ولینا حقا.این جهاد در راه دین باعث شد حضرت عبدالعظیم یار و یاور و دوست معصومین علیهم السلام و دین خدا گردد و اگر کسی در دین خدا قدم بگذارد خداوند او را هدایت خواهد نمود.
منابع
قرآن کریم
بحارالانوار: المکتبه الاسلامیه/ علامه مجلسی/ 1374
اصول کافی: انتشارات اسوه/ کلینی/زمستان 1386 ه.ش
علیرضا دیال آبادی
نظر شما