پاسخ به مدعی «راز شهرت صادق هدایت»
کتاب راز شهرت صادق هدایت با استناد به پنجاه و سه متن درباره صادق هدایت و آثارش که اغلب توسط دوستان و دوستداران ایشان در چهار دهة اخیر چاپ و منتشر شده است، گردآوری و تنظیم گردیده است. فراوانی منابع مورد استناد و استفاده قرارگرفته، اولین اثر در زمینهای است که آنهمه هیاهو و جنجال بتتراشی و اسطورهسازی را مخاطب قرار داده، از محتوای کلی آنهمه «طوفان در فنجان برپا کردن» نتیجهای جامع و متقن به خواننده ارائه کرده است.
بههرحال پدیدهای به نام راز شهرت صادق هدایت در جامعه وجود داشته و دارد و به طور طبیعی نقد لازم را میطلبیده که کوشش محمدرضا سرشار در این زمینه بدیع، پرارزش و مسئولانه است. شاید برحسب تصادف دو نویسنده مطرح و انکارناپذیر از دو نسل متفاوت روبهروی هم قرار گرفتهاند.
صادق هدایت نویسنده سه دهه اول قرن حاضر شمسی و محمدرضا سرشار (رضا رهگذر) نویسنده سه دهه منتهی به حال حاضر هستند. بههرحال هر دو نویسنده از منظر اینکه کار مجدّانه و مستمر انجام دادهاند و باوری را از اول تا آخر زیسته و نوشتهاند، وجه مشترک دارند: «...بهطورکلی، نویسندگان داستان برای پرداختن به مسائل اجتماعی یکی از دو طریق را انتخاب میکنند: یا به دفاع از “وضع موجود” میپردازند و درباره مزایای همسویی و سازش اجتماعی قلم میزنند و یا آنکه میتوانند به طریقی... جامعه را مورد حمله قرار دهند و از کسی که تسلیم آن نمیشود دفاع کنند...»1
صادق هدایت در دوره بعد از نهضت مشروطیت که قلمها ناگهانی پرخاشگرانه نوشتند و شعر سرودند و روزنامههای ویژه دوره خود را به راه انداختند و ادبیات را با رکیکترین الفاظ و جملهبندیها آلودند از راه میرسد (عشقی، عارف، کسروی، فرخی یزدی و... این زمینه را کوبیده بودند) و طبیعی است که با اضافه کردن مترجمی هدایت به ارثیهای که از افراد یادشده در سطر بالا آمد، آنچه ادبیات ویژه هدایت است ظهور و بروز مییابد. هتاکینویسی رسم آن چند دهه بوده است و لاابالیگری هدایت همانند چوبک نوعی از بهاصطلاح سبک ویژه اوست.
اما به استناد نقل قول جان پک، هدایت جامعهستیز است و با هر آن که “همجرم” داشته، “همسویی” هم داشته است. فعالیت با حزب توده، بند و بست با میسیونرهای اروپایی، آشنا شدن با «لسکو» و سرانجام دمیده شدن از بوق بیبیسی، همه در جهت اهداف او بهعنوان نویسنده جامعهستیز است. حکومت قاجار و پهلوی در منظر نویسندگان طیف صادق هدایت همسو در جهت «از فرق سر تا ناخن پا غربی شدن{تقیزاده}» است و بنابراین تا توانستهاند درباره رضاخان مداحی کردهاند. از ملکالشعرای بهار تا هدایت و دهخدا و کسروی و خانلری و ... همه همین است. بهرغم ظاهر تودهای یا شاهپرست بودن همه در محافل فراماسونری خط مشیهای یکدست دریافت میکردند.
هدایت در زمینه باورهای خود داستان نوشته، مصاحبه کرده، آثاری چون مسخ ترجمه کرده و در نهایت در پاریس در سال 1330 خودکشی کرده است. انتقامکشی از جامعه کاربردیترین تفکر هدایت و اشخاصی چون اوست. از طرفی محمدرضا سرشار از دهه پنجاه تاکنون مدافع «وضع موجود» است.
یعنی از اوج گرفتن نهضت انقلاب اسلامی و پیروزی آن و استقرارش که جریان دارد، پیوسته بهعنوان نویسنده جراید، سردبیری نشریات مختلف، داستاننویسی، داستانگویی از رادیو، نقد آثار و اندیشهها فعالیت کرده است؛ که همه نشانگر آن است که در کار او نیز پشتکار، خلوص و خستگیناپذیری آن هم با زبانی سخت پیراسته و صریح حضور دارد. از این حیث نیز همچون دو مبارز مسلح در حالت دوئل روبهروی هم قرار دارند. شاید هم دوستان هر دو مشابه هم با اتکا به منافع شخصی از صراحت بیان «دوست» میهراسیدهاند که بهتحقیق چنین است.
کتاب راز شهرت صادق هدایت دوازده سرفصل اصلی دارد که هرکدام متشکل از بندهای مختلف است. به ترتیب: پیشگفتار، مقدمه، شهرت مشکوک، سازوکار چهرهسازی در دنیای امروز، چرا صادق هدایت؟، دورانهای سهگانه اندیشهای هدایت، علل و موجبات توجه ویژه غربیان به صادق هدایت، کفر محض، غربزدگی و نفرت از ایران، نیست انگاری، عوامل بیرونی به شهرت رساننده هدایت، ختام کلام و کتابنامه اجزای کتاب را تشکیل میدهند. زمان، تربیت خانوادگی، ویژگیهای فردی، عوامل تأثیرگذار خارجی و محیطی و... در تکوین راز شهرت صادق هدایت به روشنی استدلال شده و در اختیار خواننده قرار میگیرد. منابعی که گردآوری شدهاند متعلق به دهه سی تا هشتاد هستند که گردآوری آن، تلاش فراوانی را میطلبیده است.
در کتاب به اندازه مختصر و مفید به داستانهای هدایت پرداخته شده و ردّ پای نویسنده در آثار نیز نشان داده شده است. جای مواردی چند در کتاب خالی است که حتماً با قولی که ایشان در پایان کتاب به خواننده دادهاند مرتفع خواهد شد. اما اشاره ضمنی به همان سرفصلهای نپرداختهشده در کتاب راز شهرت صادق هدایت:
1. در جشنواره فیلم فجر 1384 زندگی صادق هدایت و صحنههایی از رمان بوف کور به کارگردانی خسرو سینایی به نمایش درآمد که همزمان از وی تجلیل گردید. از روی داستان عروسک پشت پرده در همین اواخر فیلم سینمایی به نمایش درآمد. داش آکل، محلل و چند داستان کوتاه دیگر از صادق هدایت اقتباس سینمایی شدهاند که همین فضاسازی از دهه چهل تاکنون خواه ناخواه نام وی را بر اذهان متبادر میسازد.
2. پارسیان هند که جمعیت قلیلی هستند اما با امکانات ویژه و اهتمام دائمی و بعد از فتح هندوستان بهوسیلة نادرشاه افشار تا کنون مقیم آن کشور گردیدهاند، کتابهای اول و... صادق هدایت را چاپ کردهاند و در جهت همسویی با ایشان برای منافع مذهبی و فرقهای خود کوشیدند. دراینباره علاوه بر اسناد همکاری آن جماعت با فرقههای بهایی و بابی و سلفی و... رمان معروف و صدالبته پرمحتوای جلال آل احمد، نون والقلم، به این امر اختصاص یافته و انواع فعالیتهای آنان را در اتحاد با اسلامستیزان خارجی علیه ایرانیان و نیز فرقههای استعماری مستدل ساخته است. اسناد و روایت بیشتر و گوناگون در این زمینه در کتاب پنججلدی زرسالاران یهودی و پارسی، استعمار بریتانیا و ایران، نوشته عبدالله شهبازی، چاپ مؤسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی بهخوبی ابعاد مختلف این بداندیشی و بدکرداری را روشن ساخته است: «... پارسیان یک اقلیت کوچک قومی، ساکن غرب شبهقاره هندند. آنان طبق یک اسطوره منظوم که در سدههای اخیر پرداخت شده، به نام قصهسنجان، خود را بقایای گروهی از اشراف و موبدان ساسانی میدانند که در پی حمله اعراب به ایران به سرزمین کنونی گجرات پناه بردند. در جلد چهارم درباره این اسطوره توضیح خواهیم داد و نتیجه پژوهش خود را دال بر جعلی بودن آن و نیز مردود بودن پیشینه ایرانی طایفه فوق به تفصیل عرضه خواهم کرد...»2 همین جماعت و دیگر عوامل استعماری کمپانی هند شرقی در تاریخی که راز شهرت صادق هدایت برای اولین بار در دهه سی شمسی و بار دوم در سال 1381 چاپ شد، رادیو بیبیسی را وادار به حمایت از امثال صادق هدایت کرده است.
3. در قرن بیستم از میان اروپاییان و آمریکاییان افرادی چون هرمان هسه و... از میان ایرانیان افرادی چون صادق هدایت، سهراب سپهری و... به پیروی از اندیشهورزی استعماری از غربیان برای تثبیت موقعیت خود بهعنوان روشنفکر و نویسنده و هنرمند و... سالیانی را راهی هندوستان شده، ضمن کسب امتیاز روشنفکری مثلاً عرفانگرا، اندیشههایی بهصورت رنگآمیزی شده با اسطورههای بودایی و... به ارمغان بردهاند. در این میان طبیعی است که امثال صادق هدایت و سپهری بیخبر از چنین کعبه آمالی نباشند. بسیار جالب است که همزمان با حضور سلطهگرانه کمپانی هند شرقی و غارت شرق آسیا, استعمار نشانیِ عارف شدن را در آنجا تجویز کرده است که همچنان ادامه دارد. خیز اول صادق هدایت از هندوستان بوده است و این امر نیاز به تحقیق جداگانهای دارد. دلایل نویسندگان اروپایی و آمریکایی از سنخ دیگر است.
4. در صفحه 98 کتاب راز شهرت صادق هدایت از کتاب توپ مرواری صادق هدایت از زنی به نام «خوشقدم باجی» سخن به میان آورده است که پس از سپری کردن هفتاد و هفت سال و مرتکب شدن انواع جنایتها و خیانتها ناگاه تصمیم گرفته، مسلمان شود و به زیارت عتبات عالیات برود. همچنین اس و اساس داستان کوتاه دیگر صادق هدایت، علویه خانم, «علویه» زنی در ردیف «خوشقدم باجی» است. با کمی تطابق بین رمان جزیره پنگوئنها, نوشته آناتول فرانس {فرانسوی} و «سنت میشل» تصویرشده در آن کتاب، نوعی برگردان فارسیشده آن اثر در چند داستان کوتاه هدایت به کار رفته است که جز دزدی و شیادی نمیتواند عنوانی داشته باشد. چراکه اصولاً «زن مقدسه» در دوران معاصر رسم مسیحی است و زنانی چون خوشقدم باجیها واقعیت خارجی قابل شناسایی خاصی ندارند.
5. از میان معاصران و البته بیشتر بعد از مرگ صادق هدایت, شدت اسلامستیزی و فرهنگ ملیزدایی و به زیر سؤال بردن آثار عرفانی کشور را علیاکبر دهخدا، معاصر هدایت، احمد کسروی، معاصر هدایت و احمد شاملو (بهویژه در دهه هفتاد) {احمد شاملو در سفر به آمریکا به امید نامزدی برای جایزه نوبل به تکذیب شاهنامه فردوسی و... پرداخت} و پیشتر، چنانچه در کتاب راز شهرت صادق هدایت نیز آمده است، حسن تقیزاده با لجاجت مستمر در آثار و اندیشهها و مصاحبههایشان آوردهاند. اظهار نظرهای صادق هدایت درباره موسیقی و هنر و... در صفحههای 130 ـ 131 کتاب راز شهرت صادق هدایت کماکان اظهار نظرهایی است که احمد شاملو در دهه هفتاد به تکرارشان پرداخت.
6. در کتاب راز شهرت صادق هدایت عوامل متعدد داخلی و خارجی با نشان دادن آثار و مصاحبهها (همه هم از دوستان، اقوام و دوستداران هدایت) آورده شده است که ضمن متقن بودن حقایق درباره راز شهرت صادق هدایت، رویکرد ادامهدار جشنوارههای کن، ونیز، لوکارنو و... را رهنمون میشود؛ که از سال 1344 (برای فیلم «خشت و آینه» ابراهیم گلستان و «خانه سیاه است» فروغ فرخزاد شروع شد و به مهرجوییها، بیضایی، تقوایی, کیارستمی و... ختم میشود. همچنین از همین منظر, دریافتکنندگان جوایز جهانی از کشورهای جهان سوم (نجیب محفوظ, سایتاجیت رای و...) باب طبع بودن هنرمندان غربپسند را به ذهن متبادر میکند. در کتاب راز شهرت صادق هدایت بعد از «لسکو», مترجم بوف کور، «آندره برتون» و... دیگر فرانسویهایی که برای بالا بردن صادق هدایت کوشیدهاند، اسناد فراوانی آورده شده است که قابل توجهاند. از همین منظر جایزه پخش کردن فرانسویها به هنرمندان بهاصطلاح «دیگراندیش» معاصر و اغلب پرکار کشورمان «نشان شوالیه و...» به کیارستمی، پری صابری، دکتر مهدی سمسار، مخملباف و... در زیر عنوان «رقابت فرانسویها با انگلوساکسونها در عرصه زبان و منافع فرهنگی و استعماری» قابل جمع بستن است که در دهههای اخیر با به خطر افتادن جایگاه زبان فرانسه در جهان (چنانچه آلمانی، پرتغالی، اسپانیولی و...) به تکاپو افتادهاند و بهعنوان «فرانس فون» جایزه به دست به دنبال مترجم از زبان فرانسه و هنرمند همسو میگردند. عملکرد فرانسویها در لبنان در این زمینه در سالهای اخیر گویاست.
پایان مقال: اینکه از یک کتاب انتظار مقابله با پنجاه و سه کتاب (حامیان صادق هدایت) و فیلمها و بزرگداشتهای مربوط به صادق هدایت (پاسداشتهای مربوط به هر فرد روشنفکری در سده جاری دربردارنده دیگر روشنفکرها نیز بوده و هست) را داشته باشیم، بیهوده است. اما کتاب راز شهرت صادق هدایت آغازگر یک روش تحقیق (بهغیراز سنت جاهلانه و اغلب لجوجانه روشنفکری), پردازش اندیشه و زندگی فردی در درون جریان همبستر و همسود است. ضمن توجه کانونی به اندیشهها و آثار صادق هدایت، جریان کلی روشمند روشنفکرسازی و اسطورهپردازی در کشورهای جهان سومی توسط استعمار نیز تا شمار قابل توجهی پرداخت شده است که میتواند در رابطه با آثار و زندگی امثال صادق چوبک و... هم راهگشا باشد، ضمن اینکه قابل انتظار است نویسنده در آینده نزدیک پردازش نهایی راز شهرت صادق هدایت را به جامعه کتابخوان عرضه بدارند.
پینوشتها:
1. جان پک، شیوة تحلیل رمان، نشر مرکز، چاپ دوم، 1381، صفحه 44.
2. عبدالله شهبازی، مقدمه کتاب زرسالاران یهودی و پارسی، استعمار بریتانیا و ایران, صفحه 17.
منبع: ماهنامه ادبیات داستانی / شماره 112
نویسنده : مجتبی حبیبی
نظر شما