عامل فرهنگی و سقوط رژیم پهلوی
مجله رواق اندیشه رواق اندیشه، شماره 6، اسفند 1380
نویسنده : اکبری معلّم، علی
چکیده:
در خصوص علل سقوط رژیم محمدرضا پهلوی برپایه رویکردها و چارچوبهای نظری مباحث گوناگونی صورت گرفته است. در این مقاله، نقش عامل فرهنگی در سقوط رژیم پهلوی با تأکید بر نقش کارویژه حفظ الگو از طریق عوامل و نهادهای جامعه پذیری سیاسی بر اساس نظریه کارکردگرا - ساختاری تالکوت پارسونز مورد بررسی قرار گرفت. نگارنده پس از بیان مدل مورد بررسی و سه الگوی «ایران گرایی»، «مذهب گرایی» و «غرب گرایی»، به تعیین رویکرد رژیم پهلوی و مطالبات مردم از طریق روش تحلیل محتوا پرداخته است. وی بعد از تفسیر داده ها و مقایسه سمت گیری رژیم و خواسته های مردم با یکدیگر و ذکر پیامدهای آن به این جمع بندی رسیده است که از عوامل سقوط رژیم پهلوی، ناتوانی رژیم در حفظ الگوهای فرهنگی و جلوگیری از ایجاد تعارضات ارزشی بین مردم و نظام حاکم بوده است.
مقدمه
بحث از چرایی انقلاب اسلامی ایران موضوعی است که تا کنون بر اساس نگرش ها و چارچوب نظری گوناگون مورد توجه صاحب نظران و محققان داخلی و خارجی قرار گرفته است، ولی تحقیق حاضر به جهت عظمت و اهمیت انقلاب اسلامی و به منظور دستیابی به چارچوب نظری معتبر و جامع در تحلیل از پدیده انقلاب اسلامی، صورت می گیرد. در بررسی حاضر، پیدایش انقلاب اسلامی و فروپاشی رژیم پهلوی با نگاه جامعه شناختی و با نگرش فرهنگی و بر اساس دیدگاه تالکوت پارسونز[1] مورد تجزیه و تحلیل قرار می گیرد.
تالکوت پارسونز معتقد است، ثبات و تداوم نظام سیاسی به چهار کار ویژه نظام اجتماعی (حفظ الگوهای فرهنگی، انطباق و سازگاری، تحقق اهداف و وحدت و یکپارچگی) وابسته است که لازم است پیوسته مد نظر سیستم اجتماعی و سیاسی قرار گیرد، اما در این نوشتار، به دلیل گستردگی مطالب، تنها به نقش یکی از آنها در سقوط رژیم پهلوی، توجه خواهد شد؛ و آن، این که حفظ الگوی فرهنگی از طریق جامعه پذیری سیاسی چه نقشی در سقوط رژیم محمدرضا پهلوی داشته است؟
به نظر می رسد عدم موفقیت رژیم محمدرضا پهلوی در حفظ الگوهای فرهنگی و فرهنگ سازی، موجب تعارضات ارزشی، هنجاری و بی ثباتی در رفتار سیاسی جامعه گشته و با ایجاد بحران مشروعیت در نظام سیاسی حاکم، سبب پیدایش انقلاب اسلامی و فروپاشی رژیم پهلوی شده است.
به منظور بررسی دقیقتر موضوع، نخست لازم است به چند مفهوم و متغیر مهم در بحث به طور مختصر اشاره شود.
مدل بررسی
بر اساس مدل تحلیلی تالکوت پارسونز، فرهنگ، سنگ بنای جامعه به حساب می آید و ارزش ها، معیار هدایت و تنظیم رفتار، تعیین کننده وقایع اجتماعی و سیاسی و معیاری برای تعیین عکس العمل مناسب در برابر آنها به شمار می روند و می توانند از طریق جامعه پذیری، الگوها، هنجارها و قالب های ارزشی، ذهنی و رفتاری نسل ها و در نتیجه، رفتار و ساختار سیاسی جامعه را حفظ و تداوم ببخشند. و در نظر وی، بین ساختار و پندار، جامعه پذیری سیاسی با پندار و پندار با ثبات و تحول سیاسی نیز یک رابطه معناداری وجود دارد.[2]
بر اساس مدل تحلیلی پارسونز، بین نظام سیاسی و ارزش های حاکم بر جامعه، رابطه معناداری وجود دارد و در صورت وجود هماهنگی بین ساختار و پندار، نتایج مهمی به دست می آید؛ از جمله، استمرار قدرت سیاسی، استواری قوانین، ایجاد ثبات و حفظ تعادل، حفظ مشروعیت نظام سیاسی، تبدیل زور به حق و اطاعت و فرمانبرداری مردم از نظام سیاسی و قوانین.[3]
در صورت وجود اشتراک بین ارزش ها و سیستم سیاسی، نظام سیاسی از ثبات و تعادل برخوردار خواهد بود و در صورت تغییر پندار، در نظام سیاسی نیز تغییر ایجاد خواهد شد.
بنابراین، در صورتی که نظام اجتماعی و سیاسی نتواند از طریق جامعه پذیری سیاسی، باورها و الگوهای فرهنگی را به نسل جدید منتقل نماید و بین ارزش ها و الگوهای فرهنگی جامعه و نظام سیاسی سازگاری ایجاد کند، میان سیستم سیاسی و جامعه، تعارضات ارزشی پدید می آید و در صورت وقوع تعارض ارزشی بین نظام سیاسی و جامعه، حکومت گران به جای حل مشکل و انعطاف پذیری، به زور متوسل شوند، شروط لازم برای وقوع انقلاب تحقق خواهد یافت و با بروز شرط کافی (عوامل شتاب زا)[4] وقوع انقلاب و سقوط رژیم حاکم اجتناب ناپذیر خواهد بود؛ چرا که پندار همگون دولت و ملت موجب ثبات و پندار ناهمگون دولت و ملت باعث تحول سیاسی می گردد.
جامعه پذیری سیاسی[5]
جامعه پذیری سیاسی به فرایندی مستمر و پویا اطلاق می شود که جامعه و نظام سیاسی از طریق نهادها و عوامل جامعه پذیری سیاسی، گرایش ها، نگرش ها، ارزش ها، الگوهای فرهنگی و معیارهای مورد قبول جامعه و ساختار حاکم را از نسلی به نسل دیگر منتقل می کند و این روندی است که از دوره کودکی تا پایان عمر انسان ادامه دارد.[6]
جامعه پذیری سیاسی در ایران توسط دو دسته از عوامل انجام می گیرد؛ خانواده، هم سالان و شبکه مساجد و نهادهای مذهبی در دسته اول و مدارس، رسانه های گروهی، احزاب سیاسی و دولت در دسته دوم جای می گیرند. خانواده در ایران هم چنان به عنوان مهمترین عامل جامعه پذیری سیاسی، ایفای نقش می کند.
با توجه به بافت مذهبی ایران و با عنایت به موقعیت رهبران دینی و جایگاه روحانیون، اهمیت مساجد و نهادهای مذهبی، در جامعه پذیری سیاسی در ایران با برخورداری از موقعیت برپایی مراسم مختلف مذهبی بخصوص مراسم عزاداری و بزرگداشت اعیاد اسلامی، اگر از عامل خانواده قوی تر نباشد کمتر نیست.
جامعه پذیری سیاسی در صورت انجام به موقع و درست آن، موجب افزایش مشارکت سیاسی فرد در جامعه و ایجاد آمادگی برای قبول مسؤولیت های گوناگون اجتماعی، تطابق گرایش های سیاسی جامعه با ساختارهای سیاسی، افزایش مشروعیت نظام و ثبات سیاسی خواهد شد.
الگوهای فرهنگی
الگوهای فرهنگی، مجموعه ای از قواعد، هنجارها، معتقدات مسلم اجتماعی و روش های خاص یک جامعه است که مکررا انجام شده و مدام به چشم می خورد، به طوری که اعمال هر فردی تحت تأثیر آنها صورت می گیرد.[7]
با بررسی منابع موجود در باب فرهنگ و فرهنگ سیاسی ایرانیان در پیش و پس از ورود اسلام به ایران تا عصر حاضر، سه الگوی فرهنگی متناسب با موضوع مورد بررسی را می توان از یکدیگر تفکیک کرد؛ اول، الگوی فرهنگی «ایران گرایی» که به معنای اعتقاد مردم به تمدن و فرهنگ ایرانی و به گذشته پرافتخار ایران می باشد؛ دوم، الگوی فرهنگی «مذهب گرایی» که با توجه به سابقه طولانی مذهب در ایران، از الگوهای مهم و انکارناپذیر فرهنگ ایرانی است که رژیم ها بدون توجه به آن، توفیقی در ایجاد ثبات سیاسی و تداوم نظام سیاسی خود به دست نخواهند آورد.
«مذهب گرایی» در این جا به معنای اعتقاد، حفظ و عمل به اصول و ارزش های اسلامی بخصوص با ویژگی های شیعی می باشد. و سوم، الگوی فرهنگی «غرب گرایی» است. «غرب گرایی» نوعی از دگرگونی فرهنگی و اجتماعی در فرهنگ جامعه و نظام سیاسی به حساب می آمد که در جهت غربی شدن صورت می گرفت.[8]
رویکرد فرهنگ سیاسی رژیم محمدرضا پهلوی
با توجه به مطالعه در خصوص سمت گیری و رویکرد فرهنگ سیاسی رژیم محمدرضا پهلوی، روشن شده است که رژیم نسبت به سه الگوی «ایران گرایی»، «مذهب گرایی» و «غرب گرایی» دارای رویکرد بوده، اما بین آنها یک ارتباط منطقی و متوازنی برقرار نبوده است.
محمدرضا پهلوی در کتاب «مأموریت برای وطنم» و «به سوی تمدن بزرگ» به تاریخ کهن ایران افتخار می کند و ایران را صادرکننده فرهنگ و هنر به جهان بشریت معرفی می نماید و از برپایی نخستین امپراطوری در 2500 سال پیش توسط کوروش مباهات می کند.[9] این نوع از حرکات و رفتارهای رژیم، همان رویکرد «ایران گرایی» رژیم می باشد.
محمدرضا پهلوی در بیان رویکرد رژیم به سوی الگوی مذهبی در کتاب «مأموریت برای وطنم»، «انقلاب سفید»، «به سوی تمدن بزرگ» و «پاسخ به تاریخ» با نقل مطالبی، خود و رژیمش را مذهبی معرفی می نماید و خود را نظر کرده خدا و ائمه اطهار علیهم السلام دانسته و برای خویش رسالت الهی قائل بود.[10] البته با توجه به اقدامات و رفتار عملی وی مثل گسترش فساد و فحشا و منکرات، عدم اجرای احکام اسلام در امور مربوط به اجتماع، کشف حجاب، وابستگی به بیگانگان، اجرای شعار جدایی دین از سیاست و تغییر تقویم تاریخ از هجری - شمسی به شاهنشاهی، نادرستی گفته های او آشکار می شود.
پهلوی دوم همانند پدرش الگوی فرهنگ غربی را در محور برنامه ها و سیاست های خود قرار داده بود و به طور آشکارا به اخذ از تمدن غربی می پرداخت و مردم را در به کارگیری از الگوی زندگی غربی ترغیب می کرد. در واقع، رژیم با تأکید بیشتری به سوی «غرب گرایی» در حرکت بود. رژیم محمدرضا پهلوی با هدف ایجاد یک «هویت جدید ایرانی» سعی داشت جامعه با هویت جدید، نه دل بسته اسلام و خواهان حضور دین در اجتماع باشد و نه با ایران گرایی توأم با اسلام سرخوش باشد؛ بلکه می کوشید تا هویت جدید ایرانی از مبانی و ارزش های ایرانی و اسلام دور گشته و به مبانی و ارزش های غربی مأنوس شود.
از این دیدگاه، لباس ایرانی، عربی و اسلامی، لباس غیرخودی، ولی لباس فرنگی واروپایی، لباس خودی به هنجار و لغات عربی و اسلامی، لغاتی غیرخودی، ولی لغات فرنگی، خودی تلقی می شد. رژیم پهلوی بر اساس اصول هویت جدید، حجاب را به مثابه رفتاری نابه هنجار و غیرسعادت برای ملت ایران تلقی می کرد و در نتیجه، حملات خود را نسبت به این بیگانه آغاز کرده بود. رژیم از یک طرف، حجاب را به عنوان «غیر» و مایه بدبختی و تلخ کامی زنان[11] و در مقابل کشف حجاب را به مثابه بزرگترین گام در راه نیک بختی و سعادت زنان ایرانی معرفی می کرد.
رژیم پهلوی در تحقق هویت جدید ایرانی از روش های آموزشی، حقوقی و تبلیغاتی استفاده می کرد بخصوص از روش آموزشی و تبلیغاتی. برای تغییر در سبک زندگی ایرانی ها و متحدالشکل کردن البسه، از روش تبلیغی استفاده زیادی می شد؛ چنین تبلیغ می کردند که پوشش به سبک فرنگی، نماد تجدد و نوخواهی و لباس سنتی، مظهر عقب ماندگی است. گزارش تبلیغاتی و ترغیب جامعه در اقتدای به غرب در روزنامه های دوره پهلوی به وفور مشاهده می شود.[12]
بر اساس مدارک و شواهد تاریخی، رژیم پهلوی در ایجاد هویت جدید به موفقیت هایی دست یافت، ولی در ادامه راه با ناکامی مواجه شد.
کیفیت بررسی رویکرد رژیم محمدرضا پهلوی نسبت به سه الگوی ایران گرایی، مذهب گرایی و غرب گرایی
در این جا لازم است با روش تحلیل محتوا در یک بررسی تطبیقی، میزان گرایش رژیم محمدرضا پهلوی به سوی سه الگوی فرهنگی مذکور اندازه گیری شود؛ این که رژیم تا چه میزان در حفظ الگوی ایران گرایی، مذهب گرایی و غرب گرایی تلاش می کرده است؟ آیا این میزان از فعالیت رژیم در حفظ الگوهای مزبور می توانست موجب موفقیت رژیم در حفظ ثبات و تداوم نظام سیاسی شود؟
در بررسی حاضر، پیام ها، خط مشی ها و سمت گیری رژیم از طریق مطالعه سرمقاله های مندرج در روزنامه اطلاعات به عنوان یکی از عوامل جامعه پذیری سیاسی از سال 1342 تا 1357 (به مدت 16 سال) مورد بررسی و اندازه گیری قرار خواهد گرفت. واحد تجزیه و تحلیل در مطالعه حاضر، واژه ها و مفاهیم مربوط به سه الگوی فرهنگی مزبور می باشد. بنابراین، تعداد دفعاتی که این واژه ها و مفاهیم در سرمقاله های مورد بررسی به کار برده شده است، محاسبه می شود.
جدول مفاهیم و کلیدواژه های[13] مربوط به هر یک از سه الگوی فرهنگی «مذهب گرایی«، «ایران گرایی» و «غرب گرایی» در زمان محمدرضا پهلوی جهت بررسی سرمقاله های روزنامه اطلاعات از سال 1342 تا 1357 بر اساس روش تحلیل محتوا
«مذهب گرایی»
«ایران گرایی»
«غرب گرایی»
مردم مسلمان ایران - روحانیت
شاه پرستی - فرهنگ ملی
مدرنیسم - ملل پیشرفته غربی
ملل اسلامی - اسلامی
میهن پرستی - وطن
آزادی زنان - ذکر افتخارات غرب و اروپاییان
همبستگی های مذهبی - ضرورت حضور دین در سیاست
ناسیونالیسم - فرهنگ و تمدن و تاریخ ایران
دموکراسی - ملل متمدن
اخوت اسلامی - توانایی دینی در پاسخ گویی به مسایل روز
ایران متمدن - مظاهر هنر ملی
سکولاریسم - تمدن بزرگ
توکل - ضرورت حضور روحانیت در سیاست
تجدید عظمت گذشته - سنت های ملی
دروازه تمدن - تمدن ماشینی
مذهب - نقش مثبت دین در حیات اجتماعی
تاریخ 2500 ساله شاهنشاهی - افتخارات تاریخی
به سوی تمدن بزرگ - انقلاب سفید
خدا - احیای رسم ها و سنت های اجتماعی
آیین زرتشت
پیغمبر(ص) - احیای رسم ها و سنت های دینی
ذکر افتخارات ایران پیش از اسلام - شعار ملی ایرانیان
تجلیل از تاریخ اسلام و روحانیت
هخامنشی - تمدن کهنسال
جامعه نوین
ایمان - تجلیل از مراجع تقلید
ساسانی - تمدن باستانی ایران
فرهنگ غربی
جهنم - ذکر معجزات
وطن خواهی - تجدید حیات ملی
نمادهای رژیم مانند بنیان پهلوی در جهت تبلیغ سبک زندگی غربی
بهشت - تجلیل از حوزه های علمیه
تکیه بر نمادهای ملی (پرچم، شاه، سرود ملی)
آثار تاریخی و باستانی ایران - متحد الشکل بودن مردان و زنان
جهاد مقدس - مبانی دینی و شریعت مطهره اسلامی
انجام آیین ها و مراسم نمادین
شبیه سازی ایرانیان به اروپاییان
تبلیغ عزاداری و مراسم ادعیه
بزرگداشت مفاخر ملی و یادآوری - خاطره قهرمانان ملی و تاریخی
توسعه به شکل غربی
ایثار - حکمیت خداوند
آداب و عادات ملی - شاهنشاه
تشبیه ایران با اروپا و امریکا
شهادت
احیای ایران و بازگردانیدن روزگار مجد و عظمت و آبادانی و توسعه و رونق در ایران
حزب - جامعه مترقی
نماز - تجلیل از اعیاد اسلامی
قوم ایرانی
قیامت
حزب - ایران نوین
استخدام کارشناسان و نیروهای غربی و هدایت امور داخلی توسط آنان
سلطنت
توضیح کلیدواژه ها
کلیدواژه های «مذهب گرایی»، «ایران گرایی» و «غرب گرایی» آن دسته از کلمات و مفاهیمی هستند که می توان حرکت مذهب گرایی، ایران گرایی و غرب گرایی رژیم محمدرضا پهلوی را اندازه گیری کرد. این دسته از کلیدواژه ها با عنایت به ماهیت اسلام، عبارات مندرج در سرمقاله های روزنامه اطلاعات و ادبیات آن روز انتخاب شده اند. برخی از این کلیدواژه ها به صورت صریح و برخی دیگر با تعبیر و تفسیر می توانند معرف و مبین حرکت رژیم به سمت الگوهای مذکور باشند.
شمارش و طبقه بندی داده ها
پس از انتخاب جامعه آماری و تهیه کلیدواژه ها، مطالعه سر مقاله های روزنامه اطلاعات از سال 1342 تا 1357 به انجام رسید. تعداد کلیدواژه های به کار رفته شده در هر یک از سر مقاله ها به تفکیک سه الگوی مزبور، شمارش و تعداد فراوانی هر یک ثبت گردید.
به منظور تعیین منظم حرکت و سمت گیری رژیم محمدرضا پهلوی، تعداد کلیدواژه های هر یک از سه الگوی مزبور در هر سال به طور جداگانه جمع آوری و طبقه بندی شد.
نگارنده در بررسی حاضر، تعداد عکس های زنان سربرهنه و مبتذل چاپ شده در روزنامه اطلاعات را به عنوان مؤید حرکت و سمت گیری رژیم به سوی سه الگوی مزبور، شمارش و به ثبت رسانده است.
جدول وضعیت تعداد کل کلمات و واژه های سرمقاله ها و تعداد فراوانی کلید واژه های هر یک از الگوهای فرهنگی مذهب گرایی، ایران گرایی و غرب گرایی، به تفکیک هر یک از سال های مورد بررسی (از 1342 تا 1357) و ذکر درصد هریک
سال های مورد بررسی
تعداد کل کلمات در سرمقاله ها
تعداد کلیدواژه ها و درصد هر یک
عکس های زنان سربرهنه و مبتذل
ملاحظات
مذهب گرایی
ایران گرایی
غرب گرایی
تعداد درصد
1342
1787
0
0٪
35
43٪
47
تجزیه و تحلیل داده ها
در تجزیه و تحلیل و تفسیر داده ها از بررسی مقایسه ای جامعه پذیری سیاسی رژیم پهلوی نسبت به سه الگوی فرهنگ سیاسی مذهب گرایی، ایران گرایی و غرب گرایی از سال 1342 تا 1357، به نکات مهم ذیل اشاره می شود:
- رژیم محمدرضا پهلوی در ده سال از شانزده سال مورد بررسی(1342، 1343، 1347، 1350، 1351، 1353، 1354، 1355، 1356، 1357) هیچ گونه اقدامی در حفظ الگوی مذهب گرایی از طریق جامعه پذیری سیاسی در روزنامه اطلاعات انجام نداده است، ولی در همین سال ها میزان فعالیت رژیم در حفظ الگوی غرب گرایی، چشم گیر و قابل توجه است؛ بر اساس بررسی حاضر، بین کاهش و افزایش فعالیت رژیم در حفظ الگوی مذهب گرایی و غرب گرایی، رابطه معنا داری وجود دارد.
یعنی هر گاه تلاش رژیم برای حفظ الگوی مذهبی بیشتر می شد، تلاش رژیم برای حفظ الگوی غربی کمتر می گردید و هر گاه رژیم در حفظ الگوی مذهبی کمتر فعالیت می کرد، تلاش رژیم برای حفظ الگوی غربی بیشتر می شد.
- رژیم به دلیل انجام اصلاحات و ایجاد تحولات در داخل، نداشتن پایگاه مردمی و نیاز به حمایت از غرب بویژه ایالات متحده آمریکا، در سال های 1342، 1343، 1351، 1354، 1356، 1357، تلاش بیشتری در حفظ الگوی غربی انجام داد؛ در واقع، هر چه نیاز رژیم به غرب بیشتر می شد، درصد فعالیت رژیم در حفظ الگوی غربی نیز افزایش می یافت.
- رژیم به دلیل طرح ضرورت وجود نظام شاهنشاهی و شاهنشاه و زمینه سازی برای جشن های تاج گذاری و برگزاری مراسم جشن های 2500 ساله، در سال 1345 با 77 درصد، 1346 با 79 درصد، 1347 با 77 درصد، 1348 با 82 درصد و در سال 1352 با 83 درصد، بیشترین فعالیت را در حفظ الگوی ایران گرایی از طریق جامعه پذیری سیاسی انجام داده است.
- درصد بالای تلاش رژیم در حفظ الگوی ایران گرایی از سال 1345 تا 1355 از طریق جامعه پذیری سیاسی توسط روزنامه اطلاعات با تراکم جشن های نظام شاهنشاهی در دهه مذکور هم خوانی دارد. محمدرضا پهلوی بیست و پنجمین سال سلطنت خود را در سال 1354 با شکوه تمام جشن گرفت و همین گرامی داشت را در هر سال تا 1355 تکرار کرد که با برگزاری جشن دو هزار پانصد ساله نظام شاهنشاهی در ایران، افراط گری خود را در حرکت به سوی ایران گرایی و باز گشت به ایران پیش از اسلام به نمایش گذاشت.
- با عنایت به بررسی حاضر، حرکت رژیم نسبت به حفظ الگوهای فرهنگی مزبور از توازن و تعادل لازم برخوردار نبوده است؛ نه در یک سال و نه در شانزده سال مورد بررسی به صورت سر جمع.
- رژیم در مجموع شانزده سال مورد بررسی با 27/55 در صد برای حفظ الگوی ایران گرایی، 54/41 در صد برای حفظ الگوی غرب گرایی و با 54/3 در صد برای حفظ الگوی مذهبی کوشیده است.
کیفیت بررسی مطالبات مردم نسبت به سه الگوی ایران گرایی، مذهب گرایی و غرب گرایی
به منظور تعیین میزان هم خوانی یا مخالفت خواسته های مردم با رویکرد رژیم محمدرضا پهلوی نسبت به سه الگوی ایران گرایی، مذهب گرایی و غرب گرایی، در این جا لازم است مطالبات مردم مورد بررسی و اندازه گیری قرار گیرد. خواسته های مردم را می توان از شعارهای دوران انقلاب به خوبی دریافت؛ چرا که شعارها عصاره و تجلی مطالبات مردم محسوب می شود.
در این بررسی، شعارهای مردم در خیابان ها و راهپیمایی ها با حمل پلاکاردها و نوشتن شعارها بر روی دیوار و معابر عمومی، در سال های 1356 و 1357 بر اساس روش تحلیل محتوا مورد توجه قرار می گیرد.
توضیح کلیدواژه ها
کلیدواژه های ایران گرایی، مذهب گرایی و غرب گرایی در شعارها و دیوار نوشته های انقلاب اسلامی در سال های 1356 و 1357 مبین سمت گیری و مطالبات مردم نسبت به الگوهای یاد شده است. کلیدواژه های مزبور با توجه به رفتار مورد توافق جامعه و ادبیات آن روز و استخدام مفاهیم مزبور جهت مشی الگوهای مذکور انتخاب شده اند.
شمارش و طبقه بندی داده ها
پس از بیان کیفیت بررسی و تعیین کلیدواژه ها، شعارها و دیوار نوشته های مردم در دوران انقلاب اسلامی[14] مورد مطالعه قرار گرفت و کلیدواژه های مربوط به تفکیک الگوهای مذکور شمارش و طبقه بندی شد.
نگارنده در حین بررسی واژه ها، به تعداد قابل توجهی از مفاهیم و کلیدواژه هایی روبرو شده است که می تواند در تحلیل و تفسیر داده ها، کمک شایانی بنماید. بنابراین، این دسته از واژه ها تحت دو عنوان «نفی فرهنگ استبدادی» و «نفی فرهنگ استعمار غرب و شرق» طبقه بندی شده است.
تجزیه و تحلیل داده ها
پس از بررسی شعارها و دیوار نوشته های دوران انقلاب اسلامی در سال های 1356 و 1357، چند نکته مهم ذیل قابل دقت است:
- مردم با 07/74 در صد در شعارهای انقلاب اسلامی و با 68/54 در صد بر دیوار نوشته های انقلاب اسلامی و با میانگین 92/61 در صد شعارها و بر دیوار نوشته های انقلاب، خواستار الگوی مذهب گرایی بوده اند.
- مردم با 93/25 در صد در شعارها و با 32/45 درصد بر دیوار نوشته ها و با میانگین 08/38 درصد در شعارها و بر دیوار نوشته های انقلاب، خواهان الگوی ایران گرایی بوده اند.
- مردم در سال های مورد بررسی، نه تنها هیچ گرایشی نسبت به الگوی غرب گرایی از خود نشان نداده اند بلکه با 06/14 در صد در شعارها و با 44/34 در صد بر دیوار نوشته ها و با میانگین 28/27 درصد در شعارها و بر دیوار نوشته های انقلاب اسلامی، خواستار نفی فرهنگ غربی و استعمار غرب بوده اند.
مقایسه بین مطالبات مردم و سمت گیری رژیم محمدرضا پهلوی
در نگاه به دو بررسی انجام شده از حرکت رژیم پهلوی و مردم نسبت به سه الگوی مزبور، چند نکته ذیل قابل توجه است:
- مردم با میانگین 92/61 در صد ولی رژیم پهلوی با میانگین 54/3 در صد به دنبال مذهب گرایی بوده اند که تفاوت سمت گیری مردم با رژیم 39/58 در صد می باشد.
- رژیم پهلوی با میانگین 44/41 در صد به سمت الگوی فرهنگ غربی در حرکت بود، ولی مردم گرایشی نسبت به فرهنگ غربی از خود نشان نداده اند.
- اگر چه رژیم محمدرضا پهلوی با میانگین 03/55 در صد و مردم با میانگین 08/38 در صد دارای رویکرد ایران گرایی بوده اند، ولی رژیم به دنبال بازگشت به ایران باستان و عظمت ایران قبل از اسلام بود، اما مردم به دنبال عظمت ایران توأم با باورهای دینی و اسلامی بوده اند.
- مردم با 58 در صد بیشتر از رژیم به دنبال الگوی مذهبی بوده اند.
نتیجه گیری
پس از بررسی دقیق سر مقاله های روزنامه اطلاعات از سال 1342 تا 1357 و شعارها و دیوار نوشته های انقلاب اسلامی در سال های 1356 و 1357 با روش تحلیل محتوا، اینک نتایج و پیامدهای مهم سمت گیری رژیم محمدرضا پهلوی به سوی الگوهای مزبور به طور مختصر در ذیل می آید:
- با حرکت نامتوازن و ناموفق رژیم در حفظ الگو از طریق جامعه پذیری سیاسی، تعارضات ارزشی و هنجاری بین رژیم و نیروی اجتماعی ایجاد و تعمیق یافت؛ یعنی مردم به دنبال باورها و ارزش هایی بودند که رژیم حاکم نه تنها به دنبال آنها نبود بلکه در تضعیف آنها نیز می کوشید.
- با تعمیق تعارضات ارزشی و هنجاری بین رژیم حاکم و مردم، نظام سیاسی دچار بحران مشروعیت شد و با افول اقتدار و اصول مشروعیت رژیم، در مقابل، مشروعیت جدیدی برای نیروی اجتماعی مخالف از طریق عوامل جامعه پذیری سیاسی مثل خانواده، مساجد و نهادهای مذهبی دیگر، به وجود آمد که با بروز عوامل شتاب زا، رژیم پهلوی فرو پاشید و رژیمی بر مبنای مطالبات مردم بنا گردید.
- با عدم موفقیت رژیم پهلوی در حفظ الگوها از طریق جامعه پذیری سیاسی و با توجه به تعمیق تعارضات ارزشی بین رژیم و مردم، عدم تعادل در جامعه حکم فرما شد و عدم تعادل بین الگوهای فرهنگی رژیم و باورهای موجود در جامعه، سبب بی ثباتی نظام سیاسی گردید؛ یعنی مردم به دنبال باورها و ارزش هایی بودند که رژیم اعتنایی به آنها نمی کرد. طبیعی است در چنین وضعیتی بین نیروهای سیاسی و اجتماعی، رابطه منطقی و متعادلی برقرار نمی باشد و نیروی اجتماعی در سر فرصت و با ظهور ضعف دستگاه سرکوب و با ایجاد انسجام در بین خود از طریق عوامل جامعه پذیری سیاسی، زمینه را برای پیدایش انقلاب اسلامی و فرو پاشی رژیم پهلوی آماده نمودند.
بنابراین از عوامل مهم سقوط رژیم پهلوی و پیدایش انقلاب اسلامی، عامل فرهنگی و مذهب گرایی مردم بوده است که سیاست های رژیم پهلوی با آن هم خوانی نداشت. پس مردم آن گونه که می اندیشیدند، عمل می کردند.
پی نوشت ها:
[1] Talcott Parsons
[2] جاناتان، اچ ترنر، مفاهیم و کاربردهای جامعه شناسی، ترجمه منوچهر صبوری، نشر نی، تهران، چاپ اول،1379، ص374. و یان کرایب، نظریه های اجتماعی مدرن از پارسوتز تا هابرماس، ترجمه عباس مخبر، آگاه، تهران، چاپ اول، 1378، ص56.
[3] ر.م، مک آیور، جامعه و حکومت، ترجمه ابراهیم علی کنی، بنگاه ترجمه و نشر کتاب، تهران، 1344، ص 22.
[4] عواملی که موجب ظهور ضعف دستگاه سرکوب می شوند.
[5] Political Socialization
[6] علی اکبر کمالی، بررسی مفهوم جامعه پذیری سیاسی، معاونت پرورشی سازمان تبلیغات اسلامی، تهران، چاپ اول، 1374، ص 193.
[7] منصور قنادان و همکاران، جامعه شناسی مفاهیم کلیدی، آوای نور، تهران، 1375، ص 85.
[8] علی محمد نقوی، جامعه شناسی، غرب گرایی، امیرکبیر، تهران، 1361، ص 15.
[9] محمدرضا پهلوی، مأموریت برای وطنم، بنگاه ترجمه و نشر کتاب، تهران، چاپ ششم، 1350، ص 3. و محمدرضا پهلوی، به سوی تمدن بزرگ، مرکز پژوهش و نشر فرهنگ سیاسی دوران پهلوی، تهران، 1356، ص 253.
[10] محمدرضا پهلوی، مأموریت برای وطنم، پیشین، ص 89.
[11] محمدعلی اکبری، «دولت و هویت اجتماعی در ایران معاصر»، پایان نامه دوره دکترا، دانشگاه شهید بهشتی، تهران، 1378، ص 330.
[12] همان، ص 364.
[13] کلیدواژه ها، آن دسته از کلمات و مفاهیمی هستند که معرّف و مبین حرکت رژیم محمدرضا پهلوی به سوی الگوهای فرهنگی مزبور می باشند. ـ وجود این مفاهیم و کلیدواژه ها در متن سرمقاله ها با نظر موافق مورد توجه می باشد. ـ در بررسی حاضر از یک سو نگاه به کلیدواژه ها و میزان تکرار آن ها و از طرف دیگر، نگاه به پیامی است که در کل سرمقاله وجود دارد. ـ کلیدواژه ها و مفاهیم مندرج در هر یک از الگوهای فرهنگی، با توجه به مفاهیمی که در سر مقاله ها به کار برده شده تهیه و تنظیم شده است.
[14] منبع اصلی شعارها و دیوار نوشته های دوران انقلاب، کتاب زیر می باشد: مرکز اسناد انقلاب اسلامی، فرهنگ شعارهای انقلاب اسلامی، مرکز اسناد، تهران، چاپ اول، 1379.
نظر شما