موضوع : پژوهش | مقاله

جستاری در پلورالیسم دینی

مجله  رواق اندیشه  رواق اندیشه، شماره 12، آذر 1381 

نویسنده : خوش گفتار، علی
چکیده:
گرچه در مورد پلورالیسم دینی تاکنون بحث های موافق و مخالف زیادی صورت گرفته است؛ به نظر می رسد هنوز باب این مباحث باز است و جامعه فرهنگی و علمی، مباحث جدید و بایسته را در این مورد پذیراست.

نوشتار ذیل تلاش نموده است که با گذر از مباحث تکراری به رویکردهای مختلف در گفتمان پلورالیسم دینی بپردازد. نگارنده بر آن است که کثرت گرایی دینی چهار رویکرد متفاوت دارد که اسلام تنها دو مورد از آن را پذیرفته است. در بخش های دیگر نوشتار، خاستگاه و تاریخچه پلورالیسم، نقد پاره ای از مبانی آن و در نهایت برخی از پیامدهای کثرت گرایی دینی مورد توجه قرار گرفته است.

هرچند از دیرباز انسان ها از وجود ادیانی دیگر به جز دین مقبول خویش آگاهی داشته اند ولی در عصر حاضر، بر اثر سرعت و فزونی ارتباط و تعاملِ جوامع، تعدد ادیان و مذاهب بروز و ظهور بیشتری یافته، دغدغه خاطر فرهیختگان جوامع را موجب شده است. این مهم آنها را بر آن داشته که برای این تنوع و گوناگونی، تبیین و توجیهی قابل قبول عرضه نمایند. طرح نظریه «پلورالیسم دینی» در نیمه دوم قرن بیستم که تفصیل آن در پی خواهد آمد به این مسأله چنان پویایی و سرعتی بخشید که تاکنون شور و حرارت آن پایدار مانده است. ما با توجه به نقطه نظرات متعدد درباره حقانیت ادیان، زوایای گوناگون پلورالیسم دینی را مورد بررسی قرار خواهیم داد.

رویکردهای گوناگون در مورد حقانیت ادیان:

درباره تبیین کثرت در ادیان سه نگرش وجود دارد:[1]

1- انحصار گرایی (Exclusivism)
انحصار گرایان تنها دین و مذهب خود را بر حق و دیگر ادیان و مذاهب را باطل می دانند. آنها معتقدند که نجات، رستگاری، کمال یا هر چیز دیگری که غایت دین است، تنها از طریق یک دین خاص به دست می آید و ادیان دیگر، حتی در صورت دارا بودن برخی حقایق نمی توانند انسان را رستگار کنند و پیروان آن ادیان نیز حتی اگر انسان های صالحی باشند، نمی توانند از طریق دین خود رستگار شوند.

یک انتقاد اساسی بر انحصارگرایی این است که اگرچه این رویکرد ممکن است از بعضی جوانب معقول باشد، یک سوال را نادیده می انگارد و آن این که تکلیف کسانی که صادقانه و با روح حق طلبی به جست و جو پرداخته اند اما به حقیقت دست نیافته اند، چه می شود؟ آیا می توان پذیرفت که این تعداد بی شمار از انسان ها تنها به جهت نرسیدن به دین حق، کیفر شوند؟

2- شمول گرایی (inclusivism)
شمول گرایی دیدگاهی است که به دنبال رفع اشکال اساسی انحصار گرایی است. شمول گرایان بین دو مسأله حقانیت ادیان و مسأله نجات تفاوت گذاشته اند. به اعتقاد ایشان از آن جا که در ادیان مختلف، دعاوی متعارض وجود دارد و صادق بودن همه این دعاوی غیرممکن است، پس تنها یک دین، واجد حقّ مطلق یا دست کم بیش ترین حق است و راه اصلی رستگاری نیز همان دین است؛ اما در عین حال پیروان ادیان دیگر نیز می توانند اهل نجات باشند به عبارت دیگر، تنها یک شاهراه وجود دارد و بقیه راه های فرعی تا آن جا که به آن شاهراه نزدیک شوند، از حقایق بهره مندند.

به تعبیر و پیشنهاد «کارل رانر» می توان پیروان دیگر ادیان را که صادقانه خدا جویند مسیحیان بی نام نامید.[2] یک مسلمان نیز می تواند اسلام را یگانه دین حق به شمار آورد و مسیحیان و یهودیان راستین را مسلمانان بدون عنوان بخواند.

3- پلورالیسم دینی (Religious Pluralism)
این رویکرد پاسخ دیگری به اشکال انحصار گرایی است، ادعای پلورالیسم این است که همه ادیان چهره های گوناگون یک واقعیت و راه های مختلف به یک واقعیت هستند؛ از این رو پیروان همه ادیان بر حق و اهل سعادت و نجاتند.

تعریف پلورالیسم دینی
واژه پلورالیسم همانند بسیاری از مفاهیم سیاسی، اجتماعی، فلسفی و کلامی از مفاهیم وارداتی است که با انتقال علوم و معارف مغرب زمین، به کشورهای رو به توسعه وارد شده، در اثر ارتباط فرهنگی و تحول اندیشه ها مهمان مشرق زمین گردیده است.

واژه پلورالیسم از واژه پلورال (Plural) به معنای جمع و کثرت و پسوند ایسم (ism) که بیانگر گرایش و طرز فکر است، مشتق شده است. بنابراین پلورالیسم به معنی کثرت گرایی[3] و پلورالیسم دینی مکتب و گرایش معتقد به کثرت و تعدد ادیان است.

آنچه ذکر شد، معنای لغوی این کلمه بود. اینک به معنای اصطلاحی آن می پردازیم: پلورالیسم دینی تفسیری از تنوع ادیان است که با استمداد از مبانی کلامی، معرفت شناختی و اجتماعی به تساوی ادیان و مذاهب در بهره مندی از حقیقت، سعادت و هدایت حکم داده است. در واقع کثرت گرایی دینی، تفسیری از تعدد و تنوع ادیان نسبت به رستگاری اخروی است و بدان معناست که گرچه حقیقت در نفس الامر و عالم واقع، واحد و ثابت است، لکن آن گاه که این حقیقت واحد در دسترس فکر و اندیشه و تجربه دینی بشر قرار می گیرد به تکثر، رنگین می شود و از آن جا که همه آن ها به نوعی به حقیقت دست می یابند، در نجات و رستگاری شریکند.[4]

خاستگاه و تاریخچه پلورالیسم در غرب و ایران
بستر تدوین و رشد اندیشه پلورالیسم دینی، مسیحیت غرب است. مسیحیانِ قرون وسطا، رفتا خشن و ظالمانه ای با غیر مسیحیان داشتند. متفکران غربی در عصر روشن گری، علّت آن رفتار ناصحیح را تعصبات دینی بی جا و ناروای مسیحیان دانسته اند. با توجه به این امر می توان گفت یکی از مهم ترین انگیزه های پیدایش پلورالیسم دینی مسیحی، تنفّر از همین برخوردهای تعصب آمیز مسیحیان با مخالفان بوده است.

از دگر سو برخی از پیروان شرایع دیگر، تحت تأثیر آموزه های دینی خود، انسان هایی پاک و پای بند به اصول انسانی و اخلاقی بوده اند. طبیعتا این سوال پیش آمده است که چگونه ممکن است این همه انسان پاک، به صرف این که تابع فلان دین یا شریعت نیستند، اهل نجات نباشند؟![5]

این مسائل به همراه زمینه هایی اجتماعی و فکری همچون لیبرالیسم سیاسی، پروتستانیسم لیبرال، تاریخ گرایی، رمانتیسم و... بستر پلورالیسم دینی را هموار ساخت و در نتیجه این ایده از سوی کشیش انگلیسی «جان هیک» و همزمان[6] از سوی کشیش کانادایی «ویلفرد کنت ول اسمیت» طرح گردید. جان هیک یک پروتستان کالونی است که با بسیاری از غیر مسیحیان از جمله مسلمانان، هندوها و یهودیان همکاری داشته است. این ارتباط سبب شده تا درباره ادیان و مذاهب گوناگون داوری کند. هیک در نهایت، از جزمیت کلیسا در مورد غسل تعمید، نقش کلیسا در نجات افراد و سایر عقاید مسیحیت دست کشیده، همه متدینان به ادیان مختلف را بهشتی و سعادتمند خواند.

لازم به ذکر است که آموزه های عقل ستیز مسیحیان همچون مسأله تثلیث، تحقیر علم و عقل، تفکیک علم و ایمان و همچنین تحولات اندیشه دینی مغرب زمین، که جای توضیح آنها در این مجال نیست، در طرح این رویکرد از سوی جان هیک نقش مؤثری داشته اند؛ هر چند پس از این دیدگاه واکنش های شدیدی بر ضد او صورت گرفت و بیشتر مسیحیان وی را به دلیل زیر پا گذاشتن اصول دین مسیح، کافر و غیر مسیحی دانستند و او را از جامعه دینی مسیحیت طرد کردند.[7]

در ایران نیز از چندین دهه قبل، بحث حقانیت همه ادیان گهگاه مطرح شده است. مرحوم آیت اللّه مجتبی قزوینی بیش از پنجاه سال پیش در رساله «بیان الفرقان فی نبوة القرآن» به یک جریان فکری اشاره می کند که از مغرب زمین در جهان اسلام ترویج می شده است. او می نویسد: «منظور کیوان قزوینی هم از نوشته هایش همین است -... وی می گوید که از زرتشت، پس از این که کارش بالا گرفت، پرسیدند: چه دستور می دهی؟ او گفت: دستور من این است که هر دینی دارید، بر همان دین بمانید و خدا را با همان روش بپرستید؛ زیرا خدا بر هر طریقی؛ گرچه ستاره پرستی پرستیده می شود...»[8]

همین مفاد و مفهوم را در افکار و اندیشه های قبل از انقلاب اسلامی می توان یافت؛ چنان که استاد مطهری در کتاب «عدل الهی» به همین نظریه اشاره کرده، می گوید: «بسیاری از مردم زمان ما، طرفدار این فکر شده اند که برای انسان کافی است که خدا را بپرستد و به یکی از ادیان آسمانی که از طرف خدا آمده است انتساب داشته باشد و دستورهای آن را به کار بندد؛ شکل دستورها چندان اهمیتی ندارد»[9]

گشوده شدن باب گفت و گو و بحث از پلورالیسم دینی به معنای امروزی و رواج آن در عرصه فرهنگی جامعه، از سوی گروهی به نام روشن فکران دینی شکل گرفته است. این بحث با عنوان صراط های مستقیم در ابتدا به صورت مقاله و سپس در قالب کتاب به جامعه فرهنگی وارد گردید. شاید بتوان گفت که مهم ترین انگیزه ترویج این ایده، هموار کردن راه نفوذ افکار و عقاید و ارزش های دگراندیشانه در جامعه دینی ماست.

رویکردهای پلورالیسم دینی
چهار رویکرد در پلورالیسم دینی وجود دارد که در این بخش به اختصار آن ها را توضیح داده، دیدگاه اسلام را در مورد آن ها بیان می کنیم:

1- کثرت گرایی در فهم دین
این رویکرد که از آن به پلورالیسم معرفتی یاد می شود، به برداشت ها و فهم های مختلف از دین و به تعبیر امروزی، قرائت های مختلف از دین اعتقاد دارد. ادعای اساسی طرفداران نظریه قرائت ها این است که همه فهم ها از کتاب خدا و سنت پیامبرش نسبی است و هیچ فهم یقینی از آن نمی توان داشت. این گروه به تِز «شریعت صامت» معتقدند به این معنا که خود شریعت و متن کتاب و سنت، ساکت است و ما این متن را به نطق می آوریم.

چند نکته در نقد این رویکرد
الف) اختلاف نظر میان دانشمندان در شاخه های علوم اسلامی کاملا روشن و مقبول است، ولکن مفاد این اختلاف فی الجمله در فهم دین است، برخلاف بحث قرائت های مختلف از دین که امکان قرائت را به نحو موجبه کلیه می داند و از لحاظ قلمرو هیچ حد و مرزی نمی شناسد. ما مشاهده می کنیم که در ضروریات و ثابتات فقهی و یا نصوص قرآنی هیچ اختلافی وجود ندارد؛ پس نظریه قرائت ها گرفتار مغالطه تعمیم موارد جزئی به همه موارد گشته است.

ب) در نظریه قرائت ها منشأ اختلاف در فهم، ذهنیت عالم و تاثیر پذیری او از پیش فرض ها و علایق شخصی عنوان می گردد لکن ما این اختلاف را به بسیاری از امور عینی بر می گردانیم. به عنوان مثال اختلاف در مبانی اصولی و یا مباحث رجالی، دو فقیه را به دو برداشت متفاوت سوق می دهد.

ج) ادعای صامت بودن متون دینی و در نتیجه تعدد معانی تالی فاسدهای زیادی دارد که کمترین آن تحیر اهل دین و نقض غرض رسالت و لغو و عبث بودن دین است. گذشته از آن فطرت و منطق نیز به ما حکم می کند که متون دینی دارای معنایی خاص اند و الفاظی بی محتوا نمی باشند.

2- کثرت گرایی در حقانیت
این رویکرد که رکنِ اصلی بحث پلورالیسم دینی است مدعی است که همه ادیان راه های مختلفی به حقیقت واحد هستند که همگی حق اند و پیروان خود را به امر واحدی رهنمونند.

در مورد این رویکرد باید گفت که یکی بودن ادیان در اصول و امهات پذیرفتنی است، زیرا همگی به توحید و معاد دعوت می کنند و تنها در شرایع و قوانین اختلاف دارند که سرّ این اختلاف رشد استعدادها، شرایط اجتماعی و فرهنگی و نیازها بوده است. همچنین اختلاف پیروان شرایع پیشین و تحریف آن ها علت دیگری برای تجدید شرایع بوده است. پس با توجه به این امور، عقل سلیم اقتضا می کند که در هر زمان تابع دین همان زمان باشیم و در این زمان کسی که دین اسلام را نپذیرد به این حکم عقل عمل نکرده است. از سوی دیگر آنچه گفته شد مربوط به ادیان واقعی است اما با توجه به دعاوی متعارض برخی ادیان، نمی توان همه آن ها را حق دانست مثلاً مسیحیت قائل به تثلیث است در حالی که قرآن به صراحت این عقیده را کفر می داند. پس پلورالیسم به این معنا هم امری نامعقول است.

افزون بر این از آیات و روایات فراوانی استفاده می گردد که تنها یک صراط مستقیم وجود دارد که ضامن سعادت و رستگاری بشر است[10] همچنین آیات فراوانی بر بطلان و ضلالت راه های مقابل این صراط دلالت دارند.[11] حال با وجود این همه ادله صریح قرآنی و روایی چگونه می توان به وجود «صراط های مستقیم» متعدد معتقد شد؟!

3- کثرت گرایی در سعادت و نجات
از نظر اسلام، راه نجات تنها در تابعیت از دین حقّ نیست؛ بلکه لازم اعمِ آن است؛ یعنی بسیاری از انسان ها که معتقد به دین اسلام نیستند، می توانند در شرایطی «اهل سعادت» و «نجات یافته» باشند. بنابراین باید میان مسأله «نجات» و «حقانیت ادیان» تفکیک قائل شد. چراکه نمی توان مدعی شد غیرمسلمانان، از سعادت هیچ بهره ای ندارند؛ چون سعادت دایر مدارِ اطاعت است؛ چه بسا که یک مسیحی، جست و جو کرده و به دلیل شرایط خاص اجتماعی، نتوانسته به حق هدایت یابد؛ ولی به همان چیزی که می دانسته عمل کرده است؛ این شخص از حقّ اطاعت کرده و کیفر نمی شود.

البته همه غیر مسلمانان از نظر پاداش در قبال اعمال خیر، یکسان نیستند. میان غیر مسلمانی که به خدا و قیامت معتقد نیست و غیر مسلمانی که به خدا و قیامت معتقد است، تفاوت بسیار است. از سوی دیگر ما معتقدیم که هر گاه عملی به منظور احسان و خدمت به خلق و انسانیت صورت گیرد، از سوی خداوند بی اجر نمی ماند.[12]

4- پلورالیسم رفتاری / اخلاقی
این رویکرد که ناظر است به حوزه عمل و تعاملات اجتماعی، مدعی است که پیروان ادیان یا مذاهب و فِرق مختلف در یک جامعه و در چارچوب مجموعه واحدی از قوانین باید با یکدیگر همزیستی مسالمت آمیز داشته باشند؛ به حقوق یکدیگر احترام بگذارند و در پیشبرد اهداف جامعه با یکدیگر همکاری کنند و....

این نوع کثرت گرایی مورد قبول دین اسلام است. قرآن کریم به مسلمین دستور می دهد که «نسبت به کسانی که با آن ها به دین ستیزی نپرداخته اند و مسلمانان را از خانه هایشان بیرون نرانده اند، به نیکی و عدالت رفتار کرده، به آن ها ظلم نکنند.»[13]

حتی اسلام در مقام بحث و گفت وگو درباره عقاید و آموزه های دینی غیر مسلمانان، چنین دستور می دهد که باید با منطقی استوار و عالمانه و با رعایت ادب و احترام و به تعبیر قرآن کریم[14] با روش «جدال احسن» با آن ها برخورد کرد.

تاریخ در این زمینه گواهی می دهد که رفتار مسلمانان با اهل کتاب همواره با رأفت و بردباری بوده است.

گوستاو لوبون می نویسد: «محمّد صلی الله علیه و آله با یهود و نصارا بسیار مسامحه می کرد... و اسلام به دلیل آن که دین عدل و احسان و حکمت و مساوات است، گسترش پیدا کرد...» همو می گوید: «سهولت در اسلام، در هیچ دینی سابقه ندارد».[15]

از آنچه گذشت روشن می شود که اسلام دو رویکرد نخست پلورالیسم دینی را رد می کند ولی دو رویکرد اخیر را کاملاً می پذیرد.

پی نوشت ها:

[1] مایکل پترسون و دیگران، عقل و اعتقاد دینی، ترجمه احمد نراقی و ابراهیم سلطانی، طرح نو، تهران، چاپ اول، 1376، ص 402 به بعد.

[2] میرچاالیاده، دین پژوهی، ترجمه بهاء الدین خرمشاهی، پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی، تهران، 1373، ص 341.

[3] محمدرضا جعفری، فرهنگ فشرده انگلیسی - انگلیسی و انگلیسی - فارسی، تنویر، تهران، چاپ سوم، 1377، ج 2، ص 921.

[4] ر.ک: دین پژوهی، ص 342 و نیز: جان هیک، فلسفه دین، ترجمه بهرام راد، انتشارات بین المللی الهدی، تهران، 1373، ص 238.

[5] ر.ک: گفت و گو با دکتر محمد لگن هاوزن، کتاب نقد، ش 4، ص 14.

[6] ر.ک: گفت و گو با دکتر محمد لگن هاوزن، پلورالیسم دینی، مرکز مطالعات و پژوهش های فرهنگی حوزه، قم، چاپ نخست، 1380، ص 82.

[7] ر.ک: جان هیک، مباحث پلورالیسم دینی، ترجمه عبدالرحیم گواهی، ص 16 و 38.

[8] دوازده تبصره بر پلورالیسم دینی، کتاب نقد، ش 4، ص 10.

[9] مرتضی مطهری، مجموعه آثار، صدرا، تهران، ج 1، صص 277 - 275.

[10] مریم / 36؛ آل عمران / 19؛ انعام / 83 - 90 و 153.

[11] بقره / 120، 136 و 137؛ آل عمران / 69 - 73؛ نساء / 153، 171؛ توبه / 30 - 34؛ شوری / 21.

[12] مرتضی مطهری، عدل الهی، صدرا، تهران، ص 343.

[13] ممتحنه / 8.

[14] عنکبوت / 46.

[15] گوستاو لوبون، حضارة العرب، داراحیاء التراث العربی، بیروت، 1979 م، صص 159 - 155.

نظر شما