ایران، اسلام و جهانی شدن
مجله رواق اندیشه رواق اندیشه، شماره 19، تیر 1382
نویسنده : شیرودی، مرتضی
مرتضی شیرودی[1]
چکیده:
بشر در طول تاریخ، شاهد نظام های سیاسی مختلفی بوده است، اما اکنون نمی داند، نظام آینده جهان چیست؟! و یا آن که، این نظام، چه باید باشد؟! اگر همچون سده های اخیر، غرب نظام ساز باشد، هر نظامی را در آینده بسازد، انسانی و الهی نخواهد بود.
این حقیقت، از خصومت دیرینه غرب با نظام های سیاسی شرقی و بویژه از دشمنی با نظام های سیاسی برآمده از اسلام هویداست. از این رو، به جرأت می توان گفت که انقلاب اسلامی نیز، عکس العملی به تحقیر تاریخی اسلامی و مسلمانان و بیرون رفت دین از سیاست در نظام های غربی است که در دهه های اخیر، غرب بسیار کوشیده است، سایه شوم آن را ( نظام های سکولار) را به عنوان اندیشه برتر انسان برگزیده غربی؟! بر جهان بگستراند.
انقلاب اسلامی آمد تا بگوید، اسلام یک دین جهانی است، جهانی می اندیشد و در پی گسترش وحی به سراسر گیتی است، و در نیل به این هدف، هم امکانات لازم را در اختیار دارد و هم اندیشه آن را. اما این امکانات کدامند؟ و آن اندیشه که به استقرار نظام مطلوب انسانی و الهی می انجامد، چه نام دارد؟ و از چه ساختارها و ویژگی هایی برخوردار است که می تواند طومار نظام ما و ایده های سیاسی بشر، چون جهانی شدن را در هم پیچید؟ این مقاله می کوشد، پاسخی برای این پرسشها بیابد.
نظام جهانی، عبارت است از سیستم سیاسی، حقوقی، اقتصادی، فرهنگی و نظامی بین المللی که همه یا بیشتر دولت های جهان، اوامر آن را پذیرفته و پایبندی خود را به آن، در عمل نشان دهند. طی چند قرن اخیر، دو نوع از چنین نظام جهانی پا به عرصه گیتی گذاشت:
1 - نظان توازن قوا از 1648 ( انعقاد قرارداد وستفالی) تا 1914 ( آغاز جنگ جهانی اول)
2 - نظام دوقطبی که سه مرحله زیر را طی کرد:
مرحله تکوین: از 1918 ( پایان جنگ جهانی اول) تا 1939 ( آغاز جنگ جهانی دوم)
مرحله تثبیت: از 1945 ( پایان جنگ جهانی دوم) تا 1979 ( پیروزی انقلاب اسلامی)
مرحله افول: 1979 (پیروزی انقلاب اسلامی) تا 1991 (فروپاشی شوروی سابق)[2]
بنابراین، پیروزی انقلاب اسلامی و فروپاشی شوروی سابق، سرآغاز تحولی عمده در نظام بین المللی برای ایجاد نظام جدید به شمار می رود. زیرا، از یک سو، انقلاب اسلامی، فرهنگ و باور «نه شرقی و نه غربی» را وارد واژگان سیاسی جهان کرد، و از سوی دیگر، فروپاشی شوروی سابق، نظام دو قطبی را درهم پیچید. از این رو، نظم محتملی که پس از پیروزی انقلاب اسلامی و فروپاشی شوروی سابق در حال شکل گیری است، و یا این که مطلوب به نظر می رسد،[3] موضوع این مقاله را تشکیل می دهد.
اشکال و صور محتمل نظام جهانی آینده
آن چه به عنوان نظام جهانی آینده ترسیم می شود، برخی ناشی از تجربه گذشته و برخی نیز، ناشی از آرمان ها و آرزوهاست. تحقق هریک از این دو، به فراهم آمدن زمینه ها و بسترهای فراوانی نیاز دارد که گاه غیرممکن به نظر می رسد. ولی این مشکل، بشر را در جهت دست یابی به آن مأیوس نساخته است. به هر روی، نظام های جهانی محتمل آینده عبارتند از:
نظام تک قطبی سلسله مراتبی: این نظام، یکی از صور احتمالی نظام جهانی جدید خواهد بود که آمریکا در پی تحقق آن است. آمریکا می خواهد در رأس چنین نظامی قرار گیرد، و رهبری جهانی را در همه عرصه های حیات سیاسی اجتماعی در دست داشته باشد. در حقیقت، آمریکا در این نظام، خواهان سلطه بر کل جهان در ابعاد دموکراسی، دیپلماسی، تجارت، بازرگانی، تسلیحات و غیره است. البته موانعی در تحقق سلطه جهانی آمریکا وجود دارد.[4] از جمله این که:
اولاً: جهان از اواخر دهه هفتاد و اوایل دهه هشتاد، در پی پیروزی انقلاب اسلامی، با ظهور و رشد مذهب و آرمانهای مذهبی مواجه شده است. نیروهای مذهبی و جنبشهای رهایی بخش در گوشه و کنار جهان شکل گرفته اند. برتری طلبی و سلطه جویی آمریکا، به طور مستقیم با مخالفت آرمان گرایی دینی روبرو است.
ثانیا: آمریکا در صحنه داخلی با مشکلات اقتصادی و اجتماعی روبرو است. این کشور 600 میلیارد دلار بدهی خارجی دارد، و از این جهت، یکی از مقروض ترین کشورهای جهان است. کسری بودجه، عدم موازنه پرداختهای تجاری خارجی، اغتشاشات درونی چون اعتراض گاه و بی گاه سیاه پوستان از دیگر موانع سلطه جهانی آمریکا به شمار می رود.
ثالثا: ژاپن و اروپای متحد از قطب های اقتصادی جهان اند، آمریکا که در پی سلطه اقتصادی بر جهان است، با مخالفت این قطب ها مواجه است، طبیعتا آنان از ابزارهای اقتصادی و سیاسی چون محدویتهای تجاری برای کنار زدن یا منزوی کردن آمریکا استفاده خواهند کرد. البته چین، روسیه و هند نیز می توانند در این جهت، موانعی را برای آمریکا پدید آورند.
رابعا: آگاهی رو به رشد ملت های جهان سوم از نقش کشورهای توسعه یافته در عقب ماندگی آن، از یک سو، با تحمیل اراده آمریکا بر جهان به مخالفت برمی خیزند، و از سوی دیگر، گرایش جهان سوم را به استراتژی هایی چون عدم تعهد تشدید و تقویت می کند.[5]
نظام چند قطبی: یکی دیگر از صور احتمالی نظام بین المللی، نظام چند قطبی است. اگر نظام چند قطبی آتی، بر پایه اقتصاد شکل گیرد، قطب های اقتصادی جهان چون آلمان، ژاپن، آمریکا، کانادا و مکزیک شکل دهنده سیستم چند قطبی خواهند بود. به نظر می رسد، نظام چند قطبی، به شکل زیر هم امکان تولد و تحقق خواهد داشت.
نظام چند قطبی فرهنگی فرهنگ مذهبی + فرهنگ دموکراسی جدال بین اسلام سیاسی و مسیحیت دولتی. بر خلاف اندیشه ای که تقابل بین فرهنگ اسلامی و سکولار غربی را نفی می کند. این تقابل همواره وجود داشته و خواهد داشت.[6] به عنوان مثال:
بهترین دستورالعملی که حاوی، مهم ترین و کامل ترین نقش های دشمن برای نابودی اسلام باشد را در سخن لویی نهم پادشاه فرانسه یافتم، وی در شهر منصوره، اصول مبارزه علیه اسلام که نقطه تاکید آن را بر مبارزات فرهنگی قرار دارد، این گونه بیان نموده است: ما نمی توانیم طی جنگ، بر مسلمین پیروز گردیم ولی با اتخاذ سیاستی به شرح ذیل می توانیم بر آنان پیروز شویم:
1- کوشش شود فرماندهان و رهبران مسلمین را از یکدیگر جدا کنیم، چنانچه در این مهم موفق شویم، لازم است با فعالیت هر چه بیشتر این تفرقه را شدت دهیم تا عاملی در تضعیف و ناتوانی مسلیمن باشد. مبشر مسیحی به نام لورانس در این مورد می گوید: لازم است که مسلمین و اعراب متفرق بمانند تا نیروی مؤثری نگردند و وزنه ای را در جهان تشکیل ندهند.
2- کوشش شود در کشورهای اسلامی، دولتی صالح و خدمتگزار سرکار نیاید. به همین دلیل است که رئیس تحریریه مجله تایم در کتاب سفر آسیا به دولت آمریکا توصیه می کند، در کشورهای اسلامی رژیم های نظامی دیکتاتوری ایجاد کند تا مانع از دعوت اسلام و تسلط بر امت اسلامی گردند، و نیز، مبادا بر غرب و استعمار و فرهنگ استعماری پیروز شوند.
3- رژیم های حکومتی در کشورهای اسلامی را با فساد و انحراف و رشوه خواری و عیاشی فاسد کنیم تا ماهی از سر گندیده گردد.
4- مانع تشکیل ارتشی مؤمن و میهن دوست باشیم که در راه معتقدات خود جانفشانی کند.
5- سعی شود تا مانع وحدت کشورهای عربی (مسلمان) در منطقه باشیم.
6- کوشش گردد دولتی در منطقه عربی (اسلامی) تاسیس شود که حدود آن شمالاً غزه و جنوبا، انطاکیه و از شرق امتداد یافته، تا به غرب برسد.
مواد یک و دو کنفرانس مسیحیت در بیروت به سال 1910 بیان می دارد که کار تبشیر را می توان از طریق ملاقات حضوری، مکاتبه و به کمک انتشار ادبیات مسیحی، در دسترس قرار دادن انجیل، هیأت درمانی و پزشکی و مدرسه های دخترانه و پسرانه انجام داد، و البته، ترویج قانون اساسی در مراکز روشنفکری، پیشبرد کار تبشیر را ساده تر کرده است.[7]
میدان تقابل فرهنگی مسیحیت تحریف شده علیه اسلام، با ظهور اسلام گشوده شد، مکمل و مروج این مبارزه نظراتی است که رهبران غرب گاه و بی گاه عنوان کرده و آن را دنبال نموده اند. در اینجا صرفا برای روشن شدن این خصومت باطنی به نمونه هایی از این اظهار نظرها اشاره می گردد.
1- روستو مشاور خاورمیانه ای جانسون، رئیس جمهور آمریکا، در سال 1967 گفت: «لازم است که بدانیم اختلاف بین ما و ملل عرب، اختلافات بین دولت ها و ملت ها نیست بلکه بین فرهنگ اسلامی و فرهنگ مسیحی به وجود آمده». روستو هدف استعمار در خاورمیانه را نابودی فرهنگ اسلامی می داند که تشکیل دولت غاصب اسرائیل بخشی از این برنامه به شمار می رود.[8]
2- چرچیل نیز در همین سال، پس از غصب قدس توسط اسرائیل می گوید: «بیرون آوردن قدس از دست اسلام و مسلمین، خوابی بود که پیوسته مسیحیان در آرزوی آن بودند، خوشحالی مسیحیان از این رویداد کمتر از خردسندی یهودیان نیست.» هم سویی یهودیان و مسیحیان قرنهای متمادی است که ادامه دارد، یهودیان همواره به عنوان عامل و ابزار اجرای سیاستهای ضد اسلامی مسیحیان و از سویی دیگر، حامی و پشتیبان مالی مسیحیان بوده اند.[9]
3- موروبیرگ نویسنده کتاب جهان معاصر عرب می گوید: «ترس از اعراب و توجهی که به ملت عرب داریم به علت وجود چاه های نفت فراوان آنها نیست، بلکه به سبب اسلام است.» این سخن مؤید همان مطلبی است که ما بر آن بارها تاکید کرده و مرکز ثقل این مقاله را تشکیل می دهد. مسخ فرهنگ اسلامی، غارت دول اسلامی را برای غرب آسان کرده است.[10]
4- کیون مستشرق فرانسوی در کتاب بائولوجیا می نویسد: «لازم است 51 از مقدار مسلمین را نابود کنیم و حکم اعمال شاقه را بر بقیه اجرا نماییم و کعبه را ویران و مرقد حضرت محمد صلی الله علیه و سلم و جسدش را در موزه لوور قرار دهیم.» عمق دشمنی مسیحیت در حدی است که این مستشرق بیان داشته است، برای نیل به آن اگر زور مفید نبود، باید به مبارزه فرهنگی مبادرت کرد.[11]
این قسمت را با سخن معروف گلادستون نخست وزیر اسبق انگلستان به پایان می بریم که می گوید: «تا زمانی که قرآن در دست مسلمین باشد اروپائیان نخواهند توانست بر مشرق مسلط گردند.» و این بدون مسخ فرهنگ اسلامی ممکن نخواهد بود، روشی که غربیها، قرنها آن را یافته اند و دنبال کرده اند و هم اینک هم سخت بدان تمسک جسته اند. زیرا «اسلام از هرگونه سلاح شیمیایی و سمی برای غرب خطرناک تر است» و به همین دلیل «هدف اصلی از اجرای سیاست هایی که به نام پیشرفت و عدالت اجتماعی روی آنها تبلیغ می شود، نابود کردن نظام حکومتی اسلام است.»[12]
دشمنی آنها علیه اسلام ادامه دارد به عنوان مثال:
رزالین مندل برگ - خاخام یهودی - در مقاله ای با عنوان «دشمن کیست» که در 11 ژانویه 2002 به چاپ رسیده است، نظر خود را در مورد اسلام و نوع برخورد با آن بیان می کند:
دشمنی یا همان شیطانی که در بین ماست، چیزی جز اسلام مبارز یا چیزی که بعضی ها به عنوان اسلامیت می شناسند، نیست. عقیده مسلمانان مبارز - که ریشه در قرآن خواندن آنها دارد - آنها را تحریک به جنگ با کفار می کند، و طبق این عقیده است که آنها باید اسلام را به عنوان یک ایدئولوژی برتر و حاکم در سراسر جهان پایه ریزی کنند.
ما باید با متحدان خود در سراسر جهان همکاری کنیم تا اسلام مبارز هر کجا و به هر نحو که می توانیم با برنامه ریزی مطابق نیاز و احتیاج هر کشوری، تضعیف کنیم. مثلاً مدارس علمیه یا مذهبی در پاکستان، عربستان سعودی، ایران و سودان باید بسته شوند. این مدارس به محصلین آموزش می دهند که همه کفار را به عنوان دشمن خود بشناسند و آنها را به افراطیونی تبدیل می کند که باید از خشونت استفاده کنند.[13]
اوریانا فالاچی خبرنگار و نویسنده ایتالیایی در مقاله ای نوشت: جهان اسلام در یک جنگ فرهنگی با غرب درگیر شده و بدترین حالات این درگیری هنوز خود را نشان نداده است. پایگاه اینترنتی روزنامه آمریکایی واشنگتن تایمز ضمن انعکاس این خبر افزود: فالاچی در یک گردهمایی 80 نفره در واشنگتن گفت: برخورد بین ما و مسلمانان یک برخورد نظامی نیست، بلکه یک برخورد فرهنگی و دینی است و بدترین حالات این برخورد در راه است.
فالاچی که اخیرا به خاطر چاپ کتابی به نام خشم و غرور ادعا می کند، از سوی مسلمانان تهدید به مرگ شده است، به شدت از سوی مأموران امنیتی آمریکا تحت محافظت قرار دارد. وی در این کتاب توهین آمیز، مسلمانان را مورد انتقادهای شدید قرار داده است. فالاچی در کتاب اخیر خود از غرب خواسته است در برابر اسلام ایستادگی کند و آن را شکست دهد.[14]
نظام حکومت جهانی واحد: برخی عقیده دارند که نظام آینده جهان، نظام حکومت جهانی واحد زیر چتر سازمان ملل متحد خواهد بود. این عقیده را بعضی از تحلیل گران روابط بین الملل که به تاثیر دیپلماسی سازمان ملل متحد، به ویژه در سال های پایانی دهه 1990 خوش بین هستند، ابراز کرده اند.
اثر مثبت سیستم امنیت دسته جمعی سازمان ملل متحد در حوادثی چون تنبیه عراق در حمله به کویت، امیدی را در دل آرمان گرایان (ایده آلیست ها) پدید آورد که از طریق سازمان ملل متحد می توان انتظار داشت، با همکاری دولت های جهانی، مشکلات دنیا را چاره کرد. البته تحقق حکومت یا دولت جهانی واحد زیر نظر سازمان ملل متحد به دو صورت امکان تحقق دارد:
1 - صورت اول: ساختار فعلی سازمان ملل متحد حفظ شود، و حاکمیت و استقلال کشورها محفوظ باقی بماند، ولی سازمان ملل متحد، باید توجه بیشتری به امنیت، صلح و حقوق بشر، توسعه اقتصادی و آزادی سیاسی در کشورهای جهان مبذول دارد. کشورهای عضو هم باید نقش زیادتری در امنیت دسته جمعی به عهده گیرند، تعامل این دو وضعیت، سازمان ملل متحد را توانا می سازد که در مناطق بحرانی سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و نظامی حضور فعال پیدا نماید و در حل و فصل این بحرانها بکوشد.[15]
2 - صورت دوم: ساختار فعلی ملل متحد، به ویژه، ساختار شورای امنیت اصلاح گردد. در این نگاه، تا زمانی که سازمان ملل متحد اسیر پنج قدرت دارنده حق وتو ( آمریکا، انگلیس، چین، روسیه و فرانسه) در شورای امنیت است، قادر نیست، عادلانه عمل نماید، بلکه همه کشورهای جهان باید از نقش یکسان و قدرت مساوی در تصمیم گیریها و اقدامات سازمان ملل متحد برخوردار باشند، برای تحقق چنین آرمانی، مشارکت نماینده کشورهای جهان سوم، یا قاره های جهان یا جهان اسلام در شورای امنیت سازمان ملل متحد ضرورت می یابد.[16]
انقلاب اسلامی و نظم نوین جهانی
انقلاب اسلامی در پی ایجاد نظمی جدید در جهان است. انقلاب اسلامی برای ایجاد نظم نوین جهانی مورد نظر، دو استراتژی ( راهبرد) را در پیش گرفته است. نخست از یک برنامه کوتاه مدت که چگونگی برخورد انقلاب اسلامی و جمهوری اسلامی ایران را در وضعیت کنونی جهان مشخص می کند، پیروی می کند. دوم یک برنامه دراز مدت که تصویری از نظام مطلوب و آرمانی اسلامی را نشان می دهد، الگوی رفتاری خود قرار داده است.[17]
هم اینک تلاشهایی برای تحقق نظام جهانی آینده از سوی حامیان و پیروان هر یک از نظامهای تک قطبی سلسله مراتبی، چند قطبی و حکومت جهانی واحد زیر نظر سازمان ملل متحد، در جریان است. بنابراین جمهوری اسلامی با تکیه بر قانون اساسی، قرآن، حمایت های مردمی، رهنمودهای امام خمینی رحمه الله و مقام معظم رهبری می کوشد، با فراهم آوردن امکانات داخلی و خارجی به تضعیف ایده تحقق نظامهای مذکور، و تقویت آرمان ایجاد نظام مطلوب خویش بپردازد.
در این راه جمهوری اسلامی ایران، ابتدا باید به رد نظم نوین جهانی یا جهانی شدن با حاکمیت آمریکا ( نظام تک قطبی سلسله مراتبی) که در یک دهه و نیم گذشته، بستر سازی تحقق آن از سوی آمریکا با شدت و حدّت دنبال می شود، مبادرت نماید. زیرا آمریکا از 1945 ( پایان جنگ جهانی دوم) تا 1991 ( فروپاشی شوروی) یکی از دو قطب نظام دو بلوکی حاکم بر جهان بود.
طی این دوره 46 ساله، آمریکا کارنامه سیاه و تاریکی از عدالت، آزادی و استقلال در جهان بر جای گذاشت. مثلاً این کشور به بلوک بندی و ایجاد انواع پیمانهای نابرابر و ظالمانه نظامی و اقتصادی در سطح جهان دست زد. بارها به مداخله مستقیم و غیر مستقیم در کشورهای جهان پرداخت.
اسرائیل غاصب را در خاورمیانه پدید آورد، و از آن و جنایتهایش، حمایت بی دریغ کرد. با ابزار وام، اعتبارات، دانش و تکنولوژی، کشورهای جهان سوم را به خود وابسته نمود. در مناطقی از دنیا، چون هند و چین، به منظور تثبیت اقتدار خود، به کشتار وسیع انسانی مبادرت ورزید.
از رژیم های نامشروع و جنایت کاری چون شاه ایران، حمایت به عمل آورد. از انواع ترفندها برای سرنگونی نظام مردمی جمهوری اسلامی سود برد و از عراق متجاوز و جنایت پیشه در جنگ تحمیلی علیه ایران پشتیبانی نمود. با مروری بر اقدامات جهانی آمریکا بعد از 1991، تفاوت چندانی با اقدامهای قبل از آن به چشم نمی خورد.[18]
انقلاب اسلامی ایران، برای مقابله با استقرار نظام دلخواه و ظالمانه آمریکا در جهان، امکانات وسیعی در اختیار دارد.[19] از جمله:
الف) پشتیبانی مردم و تاثیرات آن: ایران پس از انقلاب اسلامی، بیش از 20 انتخابات مردمی را پشت سر گذاشت. یک نظام مردم سالار دینی را تأسیس کرد. هر ساله خیل عظیمی از انسانها در 22 بهمن، روز جهانی قدس و... به خیابان ها می ریزند. اکثریت قاطع مردم در انتخابات مجلس، ریاست جمهوری، شوراها و... شرکت می کنند. شعارهای مردم ایران درباره نه شرقی و نه غربی، استراتژی جدیدی را پدید آورده است که حتی به تقویت جنبش غیر متعهدها انجامیده است، در این جنبش حدود100 کشور عضوند.
بیشتر کشورهای عضو این جنبش، از یوغ استعمارگران اروپایی رها گشته و در چنگال سلطه آمریکاییها گرفتار آمده اند، آمادگی زیادی برای پذیرش طرحهای ایران در مقابله با آمریکا دارند. ایران در سازمان ملل متحد با طرح گفتگوهای تمدن ها، نفوذ خوبی پیدا کرده است و از این نفوذ، می تواند برای تقویت جریانها علیه دکترین جهانی شدن آمریکایی سود ببرد.
ب) نفوذ فرهنگی منطقه ای: ایران با منطقه پیرامونی اش پیوند فرهنگی دارد. کشورهای اطراف ایران مسلمانند، و مسلمانها و برخی از دولت های مسلمان همسایه از ایران متأثرند. ایران نفوذ فرهنگی جدی در آسیای میانه، افغانستان، هند و... دارد. قرنها این سرزمینها در کنترل ایران یا جزئی از آن بود.
بازرگانان ایرانی، اسلام را به این مناطق بردند. معماری اسلامی، زبان فارسی در آنجا طرفداران فراوانی دارد. به هر روی، مشترکات فرهنگی ایران و منطقه بسیارند. شیعیان اطراف ایران زیادند. ایران امکانات توریستی و زیارتی فراوانی برای تأثیر گذاری در اختیار دارد. فارسی زبانان در خلیج فارس، غرب آفریقا، آسیای میانه مایه امیدند.
ایران تاریخ استعماری و مبارزه های استقلال طلبانه ای با کشورهای همسایه و حتی آسیا، آفریقا و آمریکای لاتین دارد، و این مسأله می تواند آنان را در یک جبهه متحد قرار دهد. ایران نیز می تواند خلأ شکست کمونیسم در آسیای میانه را جبران کند.
ج) نیروی انسانی فراوان: ایران جوان ترین کشور جهان است. میزان باسوادهای آن بالاست، و نیروی متخصص فراوان دارد. این نیروی انسانی، اگر با نیروی انسانی کشورهای منطقه و بویژه آسیای میانه یکی شود، یا ایران به اتحاد استراتژیک روسیه، هند و چین، دست بزند، در آن صورت خطری قابل توجه و محاسبه برای نظم نوین و یا سلطه گری آمریکا خواهد بود. فزونی جمعیت مسلمانهای منطقه، می تواند جوانان را در نهضت و جنبش اسلامی گرد آورد، همان گونه که در انتفاضه فلسطین، بیشتر جوان ها در آن مشارکت دارند. اگر جمعیت مسلمان ایران و کشورهای منطقه گردهم آیند، یک قطب جمعیتی فراهم می آورد. نیروی عددی کشورهای عضو سازمان کنفراس اسلامی که ایران نقش ممتاز در آن دارد، می تواند از جهات مختلف برای غرب خطرآفرین باشد.
موقعیت استراتژیک: ایران در منطقه مهم خاورمیانه قرار دارد، و نقش ویژه ای در مسائل لبنان و فلسطین ایفا می کند. یکی از دلایل اساسی ناکامی مذاکرات صلح خاورمیانه، مخالفت ایران با آن مذکرات است. انتفاضه فلسطین، شدیدا متأثر از ایران است. ایران در منطقه حیاتی خلیج فارس واقع است که قلب نفتی جهان به شمار می رود، و نیز، بر تنگه هرمز و انتقال نفت به جهان اشراف دارد؛ یعنی در جوار حساس ترین مناطق نفتی واقع است.
به منطقه آسیای میانه و قفقاز نزدیک است، و قادر است به علت وجوه مشترک اقتصادی، فرهنگی، ایدئولوژیک و سیاسی در مرکزیت این کشورها علیه غرب قرار گیرد. تقویت سازمانهای منطقه ای همچون سازمان کشورهای همجوار دریای خزر، امتیاز مهمی در این جهت است. به هر روی خاورمیانه هم از نظر اقتصادی و هم سیاسی برای غرب مهم است. و ایران عضو موثر و فعال خاور میانه است.
مرکزیت انقلاب اسلامی: انقلاب اسلامی یا معجزه قرن، در ایران اتفاق افتاده است، از این رو، ام القرای جهان اسلام به شمار می رود. انقلاب اسلامی مفهوم جدیدی از اسلام را عرضه کرده است که به اسلام سیاسی معروف است. اسلامی که با ظلم و ستم داخلی و خارجی درگیر است، اسلامی که بنیادگرایی اسلامی خوانده می شود و همه کشورها و دولتهای ضد دینی را نسبت به آن حساس کرده است.
ایران می تواند خیل عظیم مسلمانان در سه قاره بزرگ جهان را به شور و شعور وادارد. به هر جهت ایران با زمینه های هم گرایی می تواند یک قطب ایدئولوژیک تشکیل دهد. ایران می تواند با تکیه بر نفرت عمیق ملتها از ظلم و غارت منابع آنها توسط استعمارگران، مجموعه پر قدرتی را در مقابله با سلطه جویی و سلطه پذیری آنان قرار دهد.
توانایی های نظامی: تجارب نظامی ایران از نظر تاریخی و درطی 8 سال جنگ تحمیلی بالا است. توانایی ایران در ساخت موشک و تأمین نیازهای نظامی و شایعاتی که در توان هسته ای آن وجود دارد، قابل چشم پوشی نیست. ارتش ایران مرکب از خیل عظیم نیروی نظامی ارتش و سپاه و بسیج است و امکان مانور نظامی وسیعی را در اختیار دارد، ارتش ایران طی سالهای اخیر به سلاحهای مدرن مجهز شده است. مردم ایران، مشروعیت سیاسی نظام را پذیرفته اند. از این رو، با هرگونه خطری که آن را تهدید نماید، به مقابله خواهند پرداخت.
توانمندیهای اقتصادی: ذخایر نفت و گاز ایران بسیار قابل توجه است، و توانایی ایران در پالایش نفت هم ستودنی است، ترانزیت کالا به کشورهای اطراف بویژه به کشورهای آسیای مرکزی نقش ویژه ای به ایران داده است. ترانزیت کالا هم هوایی است و هم زمینی. ایران وضع مشابهی با جهان سوم دارد و این مسأله می تواند این کشورها را درجبهه ایران در مصاف با غرب متجاوز قرار دهد. ایران با این کشورها می تواند قطب اقتصادی تشکیل دهد، و یا صدور آسان نفت به غرب را به مخاطره اندازد.
به سوی نظام مطلوب
نظام جهانی مطلوب از دیدگاه انقلاب اسلامی نظامی است که بر پایه رهبری الهی، قانون عادلانه و حاکمیت امت واحده استوار باشد. این نظام که از آن می توان به عنوان نظام امامت و امت یاد کرد، در دوره غیبت امام زمان(عج) نیز دست یافتنی است. اگر چه هرگونه نظام اسلامی در دوره غیبت کبری امام عصر(عج)، در حکم بستر و زمینه ای خواهد بود که حکومت الهی و نظام جهانی امام موعود(عج) را فراهم می آورد. برای نیل به چنین نظامی، پیمودن مراحل زیر لازم می آید:
مرحله اول (نظام فعلی جهان): نظام فعلی سیال باقی مانده است، نه دو قطبی است و نه تک قطبی. پایه این نظام، بر دولتها قرار دارد، و در آن ملتها، جدای از هم زندگی می کنند، مرزهای جغرافیایی، مرز بین ملتها را پدید آورده است. جمهوری اسلامی ایران با این نظام، بر مبنای حقوق و قراردادهای بین المللی رفتار می کند، و در حد امکان می کوشد، در روابط بین دولتها و ملتها بر اساس برابری، حق، عدالت و احترام متقابل عمل نماید، تا راه برای ورود به مرحله بعدی فراهم آید.
مرحله دوم ( حکومت جهانی واحد و...) در صورت تحقق نظام حکومت جهانی واحد و یا هر نظام محتمل دیگر، نظام جمهوری اسلامی ایران، بر مبنای دو استراتژی دعوت و جهاد به آگاه سازی ملتها می پردازد و با تکیه بر افکار عمومی جهان و نیروی ملتها و بسیج آن تلاش خواهد کرد، قطب قدرتمندی از ملت های جهان اسلام و جهان سوم، آسیای میانه پدید آورد و از آن در جهت تحقق آرمان های عدالت خواهانه در نظام جهانی استفاده کند.
مرحله سوم (نظام امامت و امت): بر پایه اعتقادات اسلامی که در قانون اساسی ایران نیز منعکس شده است، نظام مطلوب اسلام، نظام امامت و امت است. در رأس این نظام امام معصوم علیه السلام قرار می گیرد که با بهره گیری از علم لدنی، معصومیت و امدادهای الهی، نظام عادلانه ای را پایه ریزی می کند، و در آن تمام ملتها، دولتها و سرزمینها، تحت عنوان امت واحدی به سوی کمال انسانی و اسلامی سوق داده می شود.
زیرا، از دیدگاه اسلام، فلسفه آفرینش، دست یابی به کمال است. نیل به کمال نیز، در پرتو امام معصوم علیه السلام که انسان کامل است، محقق می شود بنابراین، در نظام ولایت الهی، امام و امت دو اصل اساسی به شمار می روند که نیل به کمال در گرو همکاری و همدلی امت با امامت است. نظام امامت و امت، در تاریخ مسلمانان بی سابقه نیست، زیرا نظام اسلامی که پیامبر صلی الله علیه و آله بنا نهاد، مصداق عینی چنین نظامی است.
ظهور اسلام در دوران جاهلیت عرب و ظلمت اروپا روی داد، و در سایه آن مشرکین و ملحدین شبه جزیره عربستان و عده ای از سرزمینهای اطراف به دین حق و صراط مستقیم هدایت شدند، به هر جهت، تشکیل حکومت اسلامی توسط نبی اکرم صلی الله علیه و آلهدر مدینه، سرآغاز حرکتی تازه برای تاسیس امپراتوری بزرگ اسلامی (نظام جهانی اسلام) توسط امویان، عباسیان و عثمانیان گردید.[20]
به بیان عمیق تر، نبی اکرم صلی الله علیه و سلم پس از سیزده سال تبلیغ مخفی و آشکار اسلام، با توطئه سران قریش مبنی بر قتل خویش مواجه شد، و بناچار در سال چهاردهم بعثت (622 میلادی) از مکه به یثرب ( مدینه) هجرت و در آن سال، حکومت اسلامی را تاسیس کرد.
پیامبر صلی الله علیه و سلم با عقد پیمان اخوت بین مسلمانان (انصار و مهاجر)، تاسیس مسجد به عنوان یک پایگاه عبادی - سیاسی، بستن پیمان با یهودیان ( منشور مدینه) ایجاد سیستم سیاسی و اجتماعی و تشکیل هسته های رزمی ( ارتش) و سپس اعزام مبلغان قرآن و تعالیم اسلامی به اقصی نقاط شبه جزیره، حکومتی را بنا نهاد که در عدالت و امنیت بی سابقه بود. پیامبر صلی الله علیه و سلم در سیاست داخلی، حکومتی را پدید آورد که در آن، شرک در جزیرة العرب، تا حد زیادی ریشه کن گردید، پرچم توحید در کعبه به اهتراز درآمد، اسلام در جزیرة العرب گسترش یافت و به بسط عدل و عدالت پرداخت.[21] سیاست خارجی را نیز بر پایه دو اصل زیر استوار کرد:
1 - دعوت: پیامبر صلی الله علیه و سلم از سال ششم هجرت، سفیرانی را به سوی حاکمان بزرگ جهان، چون امپراتورِ روم شرقی، کسری، شاهنشاه ایران، نجاشی، پادشاه حبشه، مقوقس، والی مصر، امیر یمامه، امیر غسان و...فرستاد و آنان را به دین خدا و تن دادن به یک نظام عادلانه فراخواند.
2 - جهاد: امیرانی که دعوت پیامبر صلی الله علیه و سلم را رد کردند و با آن به عداوت پرداختند، پیامبر صلی الله علیه و سلم با آنان به مجادله و مجاهده پرداخت، و به عنوان مثال، پیامبر صلی الله علیه و سلم سه بار به روم شرقی لشکر کشید. لشکر سه هزار نفری مسلمانان در سال هشتم هجری برای نبرد با امپراتوری روم شرقی به موته اعزام شد، ولی بدون پیروزی بازگشت.
بار دیگر، پیامبر صلی الله علیه و سلم در سال نهم هجری با ده هزار نفر به تبوک رفت که با عقب نشینی لشکر روم انجامید. سرانجام پیامبر صلی الله علیه و سلم در واپسین لحظه های عمر مبارکش، لشکریان را به فرماندهی اسامة بن زید تجهیز و دستور حرکت آن را به مناطق مرزی روم شرقی، صادر کرد، ولی این لشکر با کارشکنی بعضی از صحابه در شرایطی که پیامبر صلی الله علیه و سلم در بستر بیماری بود، به محل ماموریتش نرفت.
این سپاه در زمان خلافت ابوبکر، به منطقه اعزام و با موفقیت بازگشت. بنابراین نظام جهانی پیامبر صلی الله علیه و سلم نخست بر پایه دعوت و در مرحله بعد، چنانچه با نبرد مسلحانه دعوت شدگان مواجه می شد، به جهاد علیه آنان می پرداخت.[22]
ساختار نظام جهانی مطلوب
نظام جهانی مطلوب، نظامی است که سعادت و آسایش دنیوی و اخروی انسانها را فراهم می آورد. چنین نظامی از ساختاری بر پایه رهبری موحدانه، امت واحده، قانون و حاکمیت الهی برخوردار است. طبیعی است در این نظام از تعلقات ملی و ناسیونالیستی، رهبریهای چند گانه و مزورانه، قانون های خطاپذیر بشری، حاکمیت شیطان و انسان که ریشه منازعه ها و مجادله های جهان است، خبری نیست.
رهبری موحدانه: رهبری و امامت در نظام جهانی اسلام، از سه ویژگی برخوردار است:
اولاً: رهبری، از مرکزیت و قطب ایدئولوژیک، عقیدتی، معنوی و سیاسی برخوردار است، و از این جهت، مرکز وحدت و یکپارچگی جامعه بشری و جهان به شمار می رود. او بر اساس احکام و فرامین الهی فرمان صادر می کند، و امت نیز بر مبنای ایمان و آگاهی از او اطاعت می کند. در این نظام که همان حکومت جهانی امام زمان علیه السلام است، امام، زمام دار بر حق و هدایت کننده مردم به سوی حق تعالی، واسطه فیض الهی، محور حرکت و فعالیت بشریت، هسته مرکزی و نگهدارنده و نظم دهنده است. از این رو، حضرت علی علیه السلام در خطبه شقشقیه، امام را به محور سنگ آسیاب تشبیه می کند. به هر روی در جامعه جهانی ولی عصر علیه السلام، استعدادهای مردم با پیروی از امام شکوفا می شود و مردم در پرتو هدایت او به کمال دست می یابند.[23]
ثانیا: امام، برگزیده الهی و منتخب خداست، و این لطف خداست که بر انسان ها منت نهاده و فرد ممتاز و برجسته را با ویژگیهای برتر، چون فضیلت، تقوا، علم و آگاهی (اسوه و انسان کامل) یا انسانی را با ارزشهای الهی، به فرمانروایی جهان گمارده است، زیرا، عقل و خرد آدمی همیشه در درک واقعیتها توانا نیست. بنابراین، به عنایت الهی در چهار چوب وحی نیاز دارد، تا راه هدایت و کمال بپوید.
ثالثا: تحقق امامت و به دست گرفتن حکومت، به پذیرش مردم مرتبط است. هنگامی امام معصوم علیه السلام قادر است حاکمیت الهی را محقق سازد که مردم با آگاهی به او ایمان آورند، و از سر اخلاص از او اطاعت نمایند. بدیهی است که بشر آگاه، بیشتر و راحت تر به سوی مصلحت حقیقی خود؛ یعنی هدایت و کمال گام برداشته و نظام امامت و امت استوارتری را بنیان می نهند.[24]
امت واحده[25]: انسانها در نظام امامت و امت، به دوران بلوغ و شکوفایی، و به ارزش های الهی، و بر اساس مسیر تکاملی جوامع و فطرت خداخواهی و مصلحت جویی به ترقی، تکامل و هدایت نزدیک اند. به این دلیل، زمینه وحدت یابی و تجمع گرایی در آنان فراهم است.
جامعه جهانی اسلامی، جامعه ای همگون و متکامل، شکوفا کننده استعدادها و ارزشهای انسانی و واجد استقلال کامل و همه جانبه افراد انسانی است، و نیازهای بنیادین و اساسی فطری و روحی انسانی برآورده می گردد، و فطرت و هویت مشترک، محور فعالیت و حرکت اجتماعی است. قرآن کریم در این باره می فرماید:
«وعد الله الذین ءامنوا منکم و عملوا الصلحت لیستخلفنهم فی الارض کما استخلف الذین من قبلهم و لیمکنن لهم دینهم الذی ارتضی لهم و لیبدلنهم من بعد خوفهم أمنا یعبدوننی لایشرکون بی شیئا و من کفر بعد ذالک فاولئک هم الفسقون»[26]
یعنی: خداوند به کسانی از شما که ایمان آورده و کارهای شایسته انجام داده اند، وعده می دهد که قطعا آنان را حکمران روی زمین خواهد کرد، همان گونه که به پیشینیان آنها خلافت روی زمین را بخشید؛ و دین و آیینی را که برای آنان پسندیده، پابرجا و ریشه دار خواهد ساخت، و ترس شان را به امنیت و آرامش مبدل می کند، آنچنان که تنها مرا می پرستند و چیزی را شریک من نخواهند ساخت، و کسانی که پس از آنان کافر شوند، آن ها فاسقانند.
بنابراین، در جامعه مطلوب اسلامی، کسانی که ایمان آورده و عمل شایسته انجام داده اند، عضوند. به همین جهت، آنان خلیفه خداوند بر روی زمین اند و در جامعه آنان، امنیت حاکم و پرستش خدای یگانه جاری است.
قانون و حاکمیت: قانون، روابط متقابل افراد و فرد با دولت را مشخص می کند. بشر در طول تاریخ اغلب از بی قانونی و یا نقص قانون در رنج و عذاب بوده است، و گاه تنها عقل ناقص انسانی، به ترسیم و تدوین قانون پرداخته است که بشر را به گمراهی برده است. بشر هیچ گاه نتوانسته است یک قانون کامل و یک سیستم حقوقی بی عیب، ارائه کند.
بنابراین، قانون الهی که از سوی خداوند و با اشراف به نیازهای انسانی به بشر عرضه شده، مرحم زخمهای بی درمانی است که قانون بشری درصدد درمان آن است. این قانون از سوی خدای بی عیب نازل شده و به همین دلیل، بی عیب است. این قانون همه جانبه و کامل با فطرت زمانی سازگار است. البته قانون الهی را تنها مردان الهی می توانند، به اجرا درآورند. اجرای قانون الهی به دستور حاکمیت الهی می انجامد، همان حاکمیتی که بر سراسر گیتی و هستی حاکم است، از این رو، حاکمیت در اداره جامعه بشری نیز از آن اوست.
به بیان دیگر، اراده الهی به این تعلق گرفته که حاکمیت خویش را در زمینه تدبیر و اراده جامعه به انسان ها واگذار نماید، انسانها نیز در جامعه جهانی مطلوب اسلامی، اعمال حاکمیت خدا بر روی زمینی را به رهبر برگزیده و الهی؛ یعنی امام معصوم علیه السلام وامی گذارند. در واقع حاکمیت الهی به صورت اراده امام تجلی می یابد و مرزهای اعتباری و قراردادی موجود و حاکم بر دنیای کنونی را برمی دارد.[27]
ویژگیهای نظام جهانی الله
ویژگی های نظام جهانی مطلوب اسلامی با ویژگی های نظام های گذشته، حال و حتی نظام های احتمالی آینده قابل مقایسه نیست. ممکن است، ویژگی های این نظام ها، شباهت های ظاهری، لفظی و شکلی داشته باشد، ولی از لحاظ محتوایی هیچ شباهتی با هم ندارند. بر این اساس می توان ویژگیهای زیر را برای نظام برتر جهانی الله برشمرد:
جهانی بودن: وحدت، حتی وحدت فکر در جامعه جهانی اسلامی، فراگیر، عمیق و واقعی است، و این امر ناشی از ادراک واحد از مفهوم واژه هاست. بنابراین، جای شگفتی نیست که انسانها در عرصه دینی هم یکسان بیندیشند و فرمانروایی ولی عصر(عج) را در شرق و غرب بپذیرند، و تنها دین خدا را بر خود حاکم گردانند. به نمونه هایی در این باره از متون اسلامی توجه کنید:
الف) «و نرید ان نمن علی الذین استضعفوا فی الارض و نجعلهم ائمة و نجعلهم الوارثین نمکن لهم فی الارض...»[28]
یعنی اراده ما بر این قرار گرفته است که بر مستضعفین منت نهاده و آن ها را پیشوایان و وارثان روی زمین قرار دهیم و در زمین مکنت شان دهیم.
ب) امام صادق علیه السلام در تفسیر آیه شریفه «هو الذی ارسل رسوله بالهدی و دین الحق لیظهره علی الدین کله و لو کره المشرکون»؛[29] یعنی اوست خدایی که رسول خود را به هدایت (خلق) و آیین حق فرستاد تا بر تمامی ادیان تسلط و برتری دهد، هر چند کافران ناخشنود باشند می فرماید: «سوگند به خدا هنوز تفسیر این آیه تحقق نیافته است.» و در پاسخ راوی که پرسید: فدایت شوم، پس چه زمانی تحقق نمی یابد؟ فرمود: وقتی با اراده خدا، قائم قیام کند.[30]
ج - سید بن طاووس از صحف ادریس نبی علیه السلام نقل می کند: «استخلفهم فی الارض و امکن لهم دینهم الذی ارتضیته لهم»؛[31] یعنی آنان را جانشین خود در زمین قرار می دهم و دینی را که برای آنان پسندیده ام، [اسلام را] توانا می گردانم.
عدالت: از ویژگی های بارز نظام جهانی مطلوب اسلامی، عدالت گسترده و حقیقی است، عدالتی که ریشه ظلم و جور را می خشکاند، تبعیض، استعمار و استثمار را نابود می سازد. به نمونه هایی از روایات اسلامی در این زمینه بنگرید:
الف - «یملأ الله به الارض عدلا وقسطا بعد ما ملئت ظلما و جورا»؛[32]یعنی خداوند به وسیله او (حضرت مهدی علیه السلام) زمین را پر از عدل و داد می کند، پس از آن که از جور و ستم پر شده باشد.
ب) «اذا قام القائم، حکم بالعدل، وارتفع الجور فی ایامه، و امنت به السبل، و اخرجت الارض برکاتها، و رد کل حق الی اهله...و لایجد الرجل منکم یومئذ موضعا لصدقة و لا لبرّ لشمول الغنی جمیع المومنین.»[33]
یعنی: هنگامی که قائم قیام کند، بر اساس عدالت حکم کند، و ظلم و جور در دوران او برچیده می شود، و راه ها در پرتو وجودش امن و امان می گردد، و زمین برکاتش را خارج می سازد و هر حقی به صاحبش می رسد...و کسی موردی را برای انفاق و کمک مالی نمی یابد، زیرا همه مومنان بی نیاز و غنی خواهند شد.
ج) «أبشرکم بالمهدی یملأ قسطا کما ملئت جورا و ظلما یرضی عنه سکان السماء و الارض یقسم المال صحاحا و فقال رجل ما معنی صحاحا؟ قال: بالسویة بین الناس و یملأ قلوب امة محمد غنی وسعهم عدله»[34]
یعنی: شما را به ظهور مهدی بشارت می دهم که زمین را پر از عدالت می کند، همان گونه که از جور و ستم پر شده است، ساکنان آسمانها و زمین از او راضی می شوند و اموال و ثروتها را به طور صحیح تقسیم می کند. کسی پرسید: معنای تقسیم صحیح ثروت چیست؟ فرمود: به طور مساوی در میان مردم. (سپس فرمود:) و دلهای پیروان محمد را از بی نیازی پر می کند و عدالتش همه را فرا می گیرد.
امنیت: امنیت از ضروری ترین نیازهای زندگی بشری است. از این رو، بخش عظیمی از تاریخ بشر برای جلوگیری از ناامنی و استقرار امنیت سپری شد. تئوریهای بسیاری چون موازنه قوا، امنیت دسته جمعی، حکومت جهانی برای پدید آوردن صلح پدید آمد. در حکومت جهانی مهدی(عج) امنیت کامل وجود دارد. این مساله را آیات و روایات زیر مورد تایید قرار داده است.
الف) «لیبدلنهم من بعد خوفهم امنا»؛[35] یعنی [ خداوند حکومتی را پدید می آورد که در آن] ترس مردم را به امنیت و آسایش مبدل می کند.
ب) علی علیه السلام فرمود: حتی تمشی المرأة بین العراق الی الشام لاتضع قدمیها الا علی النبات و علی راسها زینتها لایهیجها سبع و لاتخافه»؛ یعنی (راه ها أمن شود چندان که) زن از عراق تا شام برود و پای خود را جز بر روی گیاه نگذارد، جواهراتش را بر سرش بگذارد، هیچ درنده ای او را به هیجان و ترس نیفکند و او نیز از هیچ درنده ای نترسد.[36]
رشد و توسعه: در عصرامام زمان(عج)، پیشرفت علوم سریع اتفاق می افتد و رشد می کند. امام صادق علیه السلام در این باره فرمود:
الف) «العلم سبعه و عشرون حرفا فجمیع ما جائت به الرسل حرفان فلم یعرف الناس حتی الیوم غیرالحرفین، فاذا اقام قائمنا اخرج الخمسة و العشرین حرفا، فبثها فی الناس و ضم الیها الحرفین حتی یبثها سبعة و عشرون حرفا.»[37]
یعنی: علم و دانش بیست و هفت حرف (بیست و هفت شعبه و شاخه) است، تمام آنچه پیامبران الهی برای مردم آورده اند، دو حرف بیش نبود، و مردم تا کنون جز آن دو حرف را نشناخته اند، اما هنگامی که قائم ما قیام کند بیست و پنج حرف ( شعبه و شاخه علم) دیگر را آشکار می سازد، و در میان مردم منتشر می سازد، و این دو حرف را هم به آن ضمیمه می کند تابیست و هفت حرف کامل و منتشر شود.
در عصر ظهور، تمامی علوم و دانش به کار گرفته می شود، و سازماندهی صحیح تولید انجام می گیرد، تا از کلیه منابع و استعدادهای زمین برای توسعه اقتصادی بشر استفاده گردد. بنابراین، عصر ظهور عصر توسعه اقتصادی نیز به شمار می رود. معصوم علیه السلام در این زمینه فرمود:
ب) «انه یبلغ سلطانه المشرق و المغرب و تظهر له الکنوز و لا یبقی فی الارض خراب الا یعمره.»[38] حکومت او شرق و غرب جهان را فراخواهد گرفت، و گنجینه های زمین برای او ظاهر می شود و در سراسر جهان جای ویرانی باقی نخواهد ماند مگر آن را آباد خواهد ساخت.
پی نوشت ها:
[1] مدرس دانشگاه و عضو هیأت علمی پژوهشی پژوهشکده تحقیقات اسلامی، محقق و نویسنده.
[2] علی رضا ازغندی، نظام بین الملل: بازدارندگی و همپایگی استراتژیک، قدس، تهران، 1370، صص 14-1.
[3] رامین خانبگی، جهانی شدن، این جهانی یا آن جهانی؟!، فصلنامه کتاب نقد، شماره 24 و 25، پاییز و زمستان 1381، صص 11 - 10.
[4] احمد رهدار، جهانی شدن و خروج از تاریخ، هفته نامه پگاه حوزه، شماره 90 10 اسفند 1381، صص 19-16.
[5] مرتضی شیرودی، سیطره جهانی آمریکا و دشواری های جهانی، هفته نامه پگاه حوزه، شماره 93 20 اردیبهشت 1382، صص 5-4.
[6] حسین جمالی، تاریخ و اصول روابط بین الملل، پژوهشکده تحقیقات اسلامی، قم، 1377، ص 184.
[7] مرتضی شیرودی، جهانی شدن و استحاله فرهنگ های بومی، هفته نامه پگاه حوزه، شماره 82 14 دی 1381، صص 16-14.
[8] همان.
[9] ژیل کیل، اراده خدا، یهودیان، مسیحیان در راه تسخیر دوباره جهان، ترجمه عباس آگاهی، دفتر نشر فرهنگ اسلامی، تهران، 1370، صص 71-30.
[10] هادی خسروشاهی، اهداف تبشیر در دنیای اسلام، فصلنامه سیاست خارجی، شماره 3 تابستان 1377، ص 720.
[11] همان.
[12] اطلاعات سیاسی روز، نشریه مدیریت سیاسی جامعه مدرسین حوزه علمیه قم، ویژه نامه تبلیغ، 1381، ص 58.
[13] همان.
[14] همان.
[15] ناصر ثقفی عامری، سازمان ملل متحد، مسؤولیت حفظ صلح و امنیت بین الملل، دفتر مطالعات سیاسی و بین المللی، تهران، 1370، صص 133-106.
[16] همان.
[17] محمدرضا جواهری، جهان شمولی اسلامی و جهانی شدن اسلامی، رویارویی جهانی سازی غربی، مجموعه مقالات شانزدهمین کنفرانس بین المللی وحدت اسلامی، اردیبهشت 1382، ج 1، ص 162.
[18] مرتضی شیرودی، نظام سلطه آمریکا و ابعاد سلطه گری، هفته نامه پگاه حوزه، شماره 180 30 آذر 1381، صص 12-10.
[19] در مبحث تواناییهای ایران برای مقابله با غربی یا آمریکایی سازی جهان، از منابع زیر استفاده شده است: الف) غلام حسین خورشیدی، بازار مشترک اسلامی، دفتر مطالعات سیاسی و بین المللی، تهران، 1367، ص 20. ب) محمدجواد لاریجانی، مقولاتی در استراتژی ملی، مرکز ترجمه و نشر کتاب، تهران، 1369، ص 45. ج) یوسف مازندی، ایران، ابرقدرت قرن، به کوشش عبدالرضا هوشنگ مهدوی، البرز، تهران، 1373، صص 723-721. د) محمدرضا دهشیری، ایران و جهانی شدن، تهدیدها و فرصتها، فصل نامه مصباح، شماره 37 (بهار 1380)، صص 17-6. ه) حبیب الله ابوالحسن شیرازی، ملیتهای آسیای میانه، دفتر مطالعات سیاسی و بین المللی، تهران، 1370، ص 205.
[20] عباس علی عمید زنجانی، فقه سیاسی، امیرکبیر، تهران، 1367، ج 2، ص 58.
[21] حسن ابراهیم حسن، تاریخ سیاسی اسلام، ترجمه ابوالقاسم پاینده، جاویدان، تهران، 1366، ج 2، ص 186.
[22] سعید جلیلی، سیاست خارجی پیامبر صلی الله علیه و آله، سازمان تبلیغات اسلامی، تهران، 1374، صص 119-72.
[23] فیض الاسلام، ترجمه و شرح نهج البلاغه، خطبه سوم، ص 46.
[24] محمدمهدی موسوی خلخالی، نورالمهدی، آفاق، قم، بی تا، صص 260-197.
[25] اشاره ای است به آیه 52 سوره مؤمنون: «و ان هذه امتکم امة واحدة و انا ربکم فاتّقون»؛ یعنی و این امت شما امت واحدی است، و من پروردگار شما هستم، پس از مخالفت فرمان من بپرهیزید.
[26] نور / 55.
[27] مفاد حدیث ثقلین و اشاره به کتاب الله می تواند گویای اهمیت قانون در اسلام باشد.
[28] قصص / 6 - 5.
[29] توبه / 33.
[30] تفسیر نورالثقلین، ج 13، ص 507.
[31] علامه محمد باقر مجلسی، بحارالانوار، مؤسسة الوفاء، بیروت، چاپ دوم، 1403ق.، ج 52، ص 384.
[32] ابو علی فضل بن حسن طبرسی، اعلام الوری، دارالمعرفة، بیروت، بی تا، ص 399.
[33] لطف الله صافی، منتخب الاثر، منشورات مکتبة الصدر، قم، 1372، ص 308.
[34] نورالابصار، ص 156.
[35] نور/ 55.
[36] لطف الله صافی، پیشین، ص 474.
[37] همان، ص 328.
[38] اسعاف الراغبین، باب دوم، ص 140.
نظر شما