نام خلیج فارس در برخی از اسناد تاریخی
مجله رواق اندیشه رواق اندیشه، شماره 27، اسفند 1382
نویسنده : شیرودی، مرتضی
مرتضی شیرودی[1]
چکیده:
در قرنهای اخیر، گاه از نام خلیج عربی یا عرب، برای اشاره به خلیج فارس استفاده شده است؛ گرچه این کاربرد اندک است، ولی این شبهه و تردید را پدید می آورد که، نام این خلیج، خلیج فارس نیست، بلکه عربی یا عرب است! یا این که، کاربرد نام خلیج عربی یا عرب، در مقاطعی از تاریخ معمول بوده است! مقاله حاضر، در پاسخ به این دو شبهه، مروری دارد بر شواهد تاریخی به کارگیری اصطلاح خلیج فارس برای دریایی که بین ایران و کشورهای حاشیه جنوبی این دریا، واقع شده است.
مقدمه
اطلاق نام خلیج فارس بر آبراه هلالی شکل بین ایران و شبه جزیره عربستان،[2] از قدمت تاریخی برخوردار است، اما پس از ورود پرتغالیها[3] به منطقه و سقوط و اشغال تنگه هرمز و بخشی از کشور ایران، زمینه تحریف نام خلیج فارس به خلیج عربی بر اساس «سیاست تفرقه بینداز و حکومت کن.» فراهم شد. اعراب نیز به دلایل مختلف، بویژه تضاد دیرینه با ایران، گاه نام خلیج عربی را به جای خلیج فارس به کار برده اند، در حالی که در اسناد و مدارک معتبر سازمان ملل متحد، موافقتهای منطقه ای و بین المللی و همچنین، در کتابها و نقشه های جغرافیایی قدیم و جدید، همواره از این آبراه، به عنوان خلیج فارس نام برده شده است.[4]
ایرانیان و نام خلیج فارس
تاریخ به کارگیری دو واژه خلیج پارس و خلیج فارس به زمان هخامنشیان[5] که از سال 550 تا سال 320 قبل از میلاد می زیسته اند، می رسد. کشف کتیبه ای از داریوش اول، پادشاه مقتدر هخامنشی به هنگام حفر کانال سوئز[6] که عبارت «دریایی که از پارس سر می گیرد.» بر آن نوشته شده، مؤید قدمت استعمال دیرینه دو واژه مذکور است. واژه دریای پارس در دوره 426 ساله حکومت ساسانیان[7] و بعد از آنان نیز، به ثبت رسیده است.[8]
در کتابهای جغرافیایی سده های بعد هم، واژه دریای پارس دیده می شود؛ به طور مثال، در قرن سوم هجری، یک جغرافی دان ایرانی به نام سهراب در کتاب عجائب الاقالیم السبعة الی نهایة العمارة[9]، عبارت «دریای پارس، دریای بزرگی در جنوب است.» را به کار برده است. در همین قرن، احمد بن خرداد، مشهور به خراسانی، در کتاب المسالک و الممالک، محل ریزش و پیوند رودخانه های منطقه را دریای فارس دانسته است.[10]
یک قرن بعد، محمد الفارسی الاصطخری معروف به الکرخی در کتاب مسالک الممالک، دریای پارس را بزرگترین، و از نظر پهنا، عظیمترین دریا دانسته، و سپس به شرح دریای پارس و تعیین حدود آن پرداخته و آن را تنها معدن مروارید جهان معرفی می نماید. در همین قرن، مؤلف کتاب حدود العالم من المشرق الی المغرب، خلیج فارس را دریایی که حدود آن از سرزمین پارس آغاز، و با پهنای اندک به حدود رود سند می رسد، تبیین کرده است.[11]
ابو ریحان بیرونی، دانشمند بزرگ قرن پنجم هجری، در کتاب القانون المسعودی، و همچنین، در کتاب التفهیم لاوائل صناعة التنجیم و در نقشه دنیا که از وی بر جای مانده، نام دریای پارس، خلیج فارس و بحر فارس را آورده است. علاوه بر او، ابن بلخی در کتاب فارس نامه، از دریای جنوب ایران به نام بحر فارس و دریای فارس نام برده است.[12]
نام خلیج فارس در دنیای عرب
جغرافی دانان عرب، همواره از نام خلیج فارس استفاده کرده اند. آنان شاید با الگوپذیری از دو امپراتوری روم و ایران، دو دریای مجاور خود را به نام دریای روم و پارس نامیده اند. ابن فقیه در مختصر کتاب البلدان (قرن سوم هجری) ادعا کرده است که دو دریای مورد اشاره در آیات 19 و 20 سوره الرحمن[13] دو دریای روم و فارس است.
علاوه بر آن، ابوحوقل بغدادی در صورة الارض (قرن چهارم هجری)، شریف ادریسی در نزهة المشتاق (قرن ششم هجری)، شمس الدین دمشقی در نخبة الدهر (قرن هشتم هجری)، جرجی زیدان در تاریخ تمدن اسلامی (قرن چهارم هجری) و نیز المنجد به عنوان یکی از معتبرترین دایره المعارفهای عربی، از واژه های «الخلیج الفارسی، بحر عجم، بحر فارس، البحر الفارسی و خلیج العجم» استفاده کرده اند.[14]
اما برای نخستین بار، در سال 1337 / 1958 م. عبدالکریم قاسم[15] که در پی یک کودتای خونین، در عراق به قدرت رسید، عبارت خلیج عربی را به جای نام اصلی خلیج فارس به کاربرد، تا راه خود را برای در دست گرفتن رهبری جهان عرب هموار سازد. پس از او، جمال عبدالناصر[16] نیز نام خلیج عربی را مورد استفاده قرار داد، ولی خود او قبل از آن، در تبیین حدود جغرافیایی دنیای عرب، به نام خلیج فارس اشاره کرده بود.
همچنین، در سال 1359 ش./ 1980 م. منیرالبعلبکی در موسوعة المورد، از خلیج عربی، به عنوان بخشی از دریای عرب که بین ایران و شبه جزیره عربستان واقع شده یاد کرده است؛ در صورتی که در طول تاریخ، خلیج عربی نام دریای سرخ بوده است.[17] در دنیای عرب، نه تنها کاربرد واژه خلیج عربی به جای خلیج فارس با استقبال مواجه نشد، بلکه با آن نیز، مخالفت شده است. به عنوان مثال، محمد عبدالکریم صبحی در کتاب الموسوعة العربیة المیسرة (چاپ 1344 / 1965م.) و علی حمیدان در کتاب سلاطین طلای سیاه (چاپ 1347 / 1968 م.) از واژه خلیج فارس استفاده کرده اند. یک نشریه تونسی (چاپ 1347 / 1968 م.) پس از مقایسه دو عبارت خلیج فارس وخلیج عربی، تعبیر اول را درست و معتبر دانست.
همچنین، دکتر سید محمد نوفل معاون وقت دبیر کل اتحادیه عرب و نماینده دولت مصر در کنفرانس حقوق بشر تهران (برگزار شده در 1347 / 1968 م.)، تلاش برای تغییر نام خلیج فارس را به تمسخر گرفت.[18]
غرب و واژه خلیج فارس
واژه دریای پارس، اولین بار توسط یونانیان به کار رفت. این امر مرهون پیشگامی آنان در مطالعه علمی جغرافیای جهان است. آنها دریاهای جهان را به چهار دسته تقسیم کردند که در آن خلیج فارس بعد از خلیج روم، دریای خزر و خلیج عربی قرار داشت. جغرافی دانان مشهور یونانی همانند طالس ملیتوس،[19] آناکسی مندر[20]، هکاتوس[21]، بویژه، استرابو[22] که مقارن میلاد مسیح می زیست و به«پدر جغرافی» معروف است، بر این تقسیم بندی پای بند ماندند.[23]
در آثار جغرافی دانان و تاریخ نویسان بعدی یونانی و رومی نیز، کاربرد واژه خلیج فارس به چشم می خورد؛ مثلاً روفوس[24]مورخ رومی قرن اول میلادی در کتاب تاریخ تحقیقات جامع اسکندر، خلیج مزبور را به نام آکواروم پرسیکو[25] به معنی آبگیر پارس به کار برده است.
آریانوس[26] مورخ یونانی قرن دوممیلادی، نیز در کتاب تاریخ سفرهای جنگی اسکندر، از واژه «پرسیکون کای تاس»[27] به معنایخلیج فارس استفاده کرده است. یونانی دیگری به نام بطلمیوس[28] در کتاب جغرافیای خود از «پرسیکوس سینوس»[29]به معنی خلیج فارس سخن گفته است.[30] اصطلاح پرسیکوس سینوس یاسینوس پرسیکوس که بطلمیوس به عنوان معادل لاتینی خلیج فارس به کار برد، بعدها به زبانهای زنده جهان، چون فرانسوی (Persique Golfe)،انگلیسی (Gulf Persian)، آلمانی (Golf Persischer)، ایتالیایی (Persico Golfe )، روسی (Zaliv Persidski) و ژاپنی (Perusha Wan) ترجمه شد که در همه آنها، از این دریا به عنوان خلیج فارس نام برده شده است.
همچنین، در کتابهای جغرافی لاتین، خلیج فارس را «ماره پرسیکوم»[31]یعنی دریای پارس، نوشته اند و جان رتلمیو در کتاب ماجراهایاکتشافات آسیا در سال 1327 / 1948 م. و حتی در کتاب «تاریخ عرب» در سال 1346 / 1967 م. به ترتیب از بحر فارس و خلیج فارس استفاده کرده اند. روزنامه تایمز لندن در سال 1347 / 1968م. از نویسندگان عرب خواست که از تلاش برای تغییر نام خلیج فارس خودداری کنند.[32]
استعمال واژه خلیج فارس در قراردادها
در سال 885 / 1506 م. جزیره هرمز[33] برای اولین بار به اشغال یک دولت غربی؛ یعنی پرتغال در آمد. از آن پس، خلیج فارس تحت سلطه و نفوذ استعمارگران باقی ماند. با این وصف، در هیچ یک از قراردادهای منعقده بین ایران، شیوخ عرب و کشورهای خارجی، از نام خلیج عربی استفاده نشده است؛ به عنوان مثال، طی سالهای 884 تا 939 / 1505 تا 1560 م. در کلیه موافقت نامه های ایران با دولتهای غربی، نام خلیج فارس به کار رفته است.[34]
علاوه بر آن، در سال 1192 / 1823 م. اولین موافقت نامه چند جانبه و مهم بین یازده نفر از شیوخ و رؤسای قبایل عرب سواحل جنوبی خلیج فارس با ژنرال کایر انگلیسی[35] به امضا رسید. در متن این قرارداد که با عنوان «قرارداد کلی با قبایل عرب در خلیج فارس» آغاز شده، بارها نام خلیج فارس تکرار شده است. بعد از این قرارداد، در متن کلیه موافقت نامه های میان اعراب وانگلستان، واژه عربی «الخلیج الفارسی» و واژه لاتین «Persian Gulf» دیده می شود.[36]
نامه امیر کویت به نماینده دولت انگلیس در سال 1340 / 1961 م. نمونه دیگری از کاربرد واژه خلیج فارس در اسناد رسمی و حقوقی است. «عبدالله السالم الصباح» امیر وقت کویت، این نامه را با جمله «جناب نماینده سیاسی ملکه انگلستان مقیم در خلیج فارس» آغاز می کند. همچنین، دولتهای عربی در کنفرانس یکنواخت کردن اسامی جغرافیای سازمان ملل متحد در سال 1346 ش. / 1967 م. تلاشی برای تغییر نام خلیج فارس نکردند.
برخورد سازمان ملل متحد با واژه خلیج فارس
رویه عمومی سازمان ملل متحد، به کارگیری نام خلیج فارس در مکاتبات و اسناد مربوط به این سازمان است، اما هرگاه سازمان ملل متحد از این رویه عمومی، عدول کرده و از نامی مجعول و ناقص به جای خلیج فارس بهره گرفته، با تذکرات و اعتراضات ایران روبرو شده است. دو مورد زیر از این موارد می باشد:[37]
الف) دبیرخانه سازمان ملل متحد در پاسخ به یادداشت چهارم اسفند 1354 / 23 فوریه 1971م. ایران نوشت:
«... عرف جاری در دبیرخانه سازمان ملل متحد بر این است که در اسناد و نقشه های جغرافیایی، منطقه آبی ایران از سمت شمال و مشرق و تعدادی از کشورهای عربی از سمت جنوب و غرب، به نام خلیج فارس نامیده شود... و این عمل دبیرخانه سازمان ملل متحد موافق و مطابق با یک عرف قدیمی انتشار اطلسها و فرهنگهای جغرافیایی می باشد...»[38]
همچنین، در پاسخ به یادداشت نوزده مرداد 1363 / 10 اوت 1984 م. دبیرخانه سازمان ملل متحد به مکاتبات دولت جمهوری اسلامی ایران آمده است:
«دبیرخانه مایل به تکرار و تأکید این موضوع است که رویه متعارف این بوده که در اسناد و انتشارات دبیرخانه از اصطلاح خلیج فارس استفاده شود. به این ترتیب، دبیرخانه این کاربرد را که از دیرباز معمول بوده رعایت کرده است و چون لازم است که در اسناد سازمان ملل در اشاره به موضوعات جغرافیایی نوعی هماهنگی و یکنواختی وجود داشته باشد، لذا دبیرخانه معتقد بوده است که باید اصطلاح خلیج فارس در اسناد، نقشه ها و... که توسط این دبیرخانه و با مسؤولیت آن تهیه می شود، به کار رود...»[39]
فرجام سخن
از مطالب گذشته می توان دریافت که به کارگیری واژه های دریای پارس و خلیج فارس[40] در موافقتنامه های مستند و مدارک رسمی، نشان از نام اصلی این دریا دارد، و از سوی دیگر، به کارگیری واژه خلیج عربی بیشتر جنبه سیاسی داشته است؛ زیرا اولاً، کتابهای جغرافی معتبر یونان باستان، ایران قدیم و جدید، دنیای غرب و عرب، مملو از واژه خلیج فارس می باشد و همین منابع، نام خلیج عربی را برای دریای سرخ به کار برده اند؛ ثانیا، اولین به کار گیرندگان نام مجعول خلیج عربی در دنیای غرب، سر چارلز بلگریو[41]سیاستمدار و کارگزار انگلیس در خلیج فارس، و در دنیای عرب، رهبران عراق و مصر بوده اند،[42] که همواره با طرح مسائل جنجالی سعی در تصاحب جایگاه رهبری جهان عرب داشته اند.[43]
پی نوشت ها:
[1] عضو هیأت علمی پژوهشی پژوهشکده تحقیقات اسلامی، مدرس دانشگاه، محقق و نویسنده.
[2] عربستان سعودی نامی است که با به قدرت رسیدن خاندان سعودی در سال 1311 / 1932 م. بر آن منطقه نهاده شد و این کشور قبل از آن، حجاز خوانده می شد.
[3] پرتغال اولین کشور استعمارگر غربی بود که با اشغال تنگه هرمز در سال 885 / 1506 م. به اعمال نفوذ و سلطه در خلیج فارس پرداخت.
[4] عباس میریان، جغرافیای تاریخی خلیج فارس و دریای پارس، ص 5؛ محمود طلوعی، نبرد قدرتها در خلیج فارس، ص 43.
[5] هخامنشیان یکی از قدرتمندترین سلسله های پادشاهی ایران به شمار می روند. با سقوط داریوش سوم، اشکانیان جایگزین سلسله هخامنشیان شدند.
[6] با حفر این کانال در سال 1245 ش. / 1866 م. دریای سرخ بحر احمر به دریای مدیترانه متصل شد.
[7] ساسانیان از سال 395 قبل از هجرت تا 31 ش. / 226 تا 652 م. در ایران حکومت کردند. این سلسله، با شکست یزدگرد سوم به دست مسلمانان منقرض گردید.
[8] مجموعه مقالات سمینار بررسی مسائل خلیج فارس، ج 1، ص 609.
[9] بیشتر کتابهای قدیمی ایرانیان مسلمان، به زبان علمی روز؛ یعنی عربی نوشته می شد.
[10] احمد اقتداری، خلیج فارس، ص 2.
[11] فصلنامه سیاست خارجی، خرداد 1368، ص 90.
[12] همان، صص 93-91.
[13] «مَرَجَ الْبَحْرَینِ یلْتَقِیانِبَینَهُما بَرْزَخٌ لا یبْغِیانِ»
[14] پیروز مجتهدزاده، کشورها و مرزها در منطقه ژئوپلتیک خلیج فارس، ترجمه حمیدرضا ملک محمدی نوری، صص 27 - 19.
[15] با کودتای عبدالکریم قاسم، حکومت جمهوری در عراق برپا شد، وی تا کودتای عبدالسلام عارف، پنج سال در عراق حکومت کرد.
[16] جمال عبدالناصر از سال 1333 ش. / 1954 م. به مدت شانزده سال رئیس جمهور مصر بود.
[17] هرودت مورخ معروف یونانی، در پنج قرن قبل از میلاد، از دریای سرخ به خلیج عرب یاد می کند.
[18] فصلنامه سیاست خارجی، پیشین، صص 99- 96.
[19] Thales Of Melitus.
[20] Anaxi Mender.
[21] Hecataus.
[22] Strabo.
[23] پیروز مجتهدزاده، پیشین، ص 21.
[24] Rufus.
[25] Aquarum Persico.
[26] Arrianus.
[27] Persikon Kai Tas.
[28] Btolemaeus.
[29] Sinus Persicus.
[30] مجموعه مقالات سمینار بررسی مسائل خلیج فارس، ص 12.
[31] Mare Persicum.
[32] احمد مدنی، محاکمه خلیج فارس نویسان، ص 24؛ لغت نامه دهخدا، ج 21، ص 709.
[33] جزیره هرمز در 18 کیلومتری بندر عباس قرار دارد و دارای نه کیلومتر طول، و هشت کیلومتر عرض است.
[34] فصلنامه سیاست خارجی، پیشین، ص 99.
[35] وی نماینده دولت انگلیس در منطقه بود.
[36] فصلنامه سیاست خارجی، پیشین، ص 100.
[37] همان، ص 101.
[38] همان.
[39] همان.
[40] به کارگیری واژه خلیج فارس از قرن ششم هجری به بعد رایجتر شد.
[41] وی از سال 1295 تا 1326 ش. / 1916 تا 1947 م. کارگزار دولت انگلیس در خلیج فارس بود.
[42] همایون الهی، خلیج فارس و مسائل آن، ص 10.
[43] محمدرضا حافظ نیا، خلیج فارس و نقش استراتژیک تنگه هرمز، ص 21.
نظر شما