موضوع : پژوهش | مقاله

موانع، راهبردها و آسیب های مشارکت اجتماعی زنان

مجله  رواق اندیشه  رواق اندیشه، شماره 33، شهریور 1383 

نویسنده : اسحاقی، سید حسین
سید حسین اسحاقی[1]

چکیده:
جامعه برای باروری و پویایی در زمینه های فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی، نیازمند نیروی عظیم زنان است. هر فرد بر اساس حق طبیعی و انسانی خود، حق دخالت در سرنوشت اجتماعی خود را دارد.

بنابراین، زنان نیز علاوه بر ایفای نقش خانوادگی باید در جامعه حضوری فعال و مؤثر داشته باشند تا به نوبه خود در رهیافت سیاسی، اجتماعی و اقتصادی و فرهنگی جامعه تأثیرگذار باشند.مشارکت زنان در تصمیم گیری ها و تصمیم سازی ها و استفاده از آرا، افکار و اندیشه های آنان سبب می شود که زنان از حالت انفعالی خارج شده و به صورت یک عنصر فعال در عرصه های اجتماعی ظاهر شوند.

با این که اسلام بر فعالیت های اجتماعی زنان تأکید داشته و نمود عینی آن در پیروزی انقلاب و پس از آن به نحو چشمگیری افزایش داشته است؛ اما بزرگترین مانع برای حضور بیشتر زنان در صحنه های سیاسی و اجتماعی را می توان در عوامل فرهنگی جستجو کرد. در بسیاری از موارد، باورهای غلط و ملاحظات نادرست اجتماعی، فرهنگی و عقیدتی است که مانع از مشارکت اجتماعی زنان می شود.

البته عوامل ثانویه مانند جامعه پذیری نیز به این نقیصه دامن می زند. در این میان، نظام آموزشی و رسانه های جمعی می توانند ضرورت حضور زنان در صحنه های مختلف علمی، فرهنگی، اجتماعی، خدماتی و... را تبیین و تصورات غلط و گرایشهای افراطی و تفریطی را بزدایند و بستر مناسب را برای مشارکت فعال زنان فراهم آورند؛ به طوری که هم به گوهر گرانبهای زنان آسیب نرسد و هم وظایف و نقشهای خارج از توان روحی و جسمی بر آنها تحمیل نشود.

مشارکت اجتماعی زنان
زنان نیمی از پیکره اجتماع اند و هر جامعه ای که بخواهد نسلی بارور و پویا در زمینه های فرهنگی، اجتماعی، سیاسی و اقتصادی تربیت کند بی شک نیازمند نیروی عظیم زنان و مادران است. مادران، علاوه بر نقش بسیار مهمی که در پیدایش جنین و مراقبت و تغذیه کودک تا زمان تولد و نیز پس از آن به عهده دارند، به دلیل تأثیرگذاری مستقیم و غیرمستقیم بر فرآیند آموزش، پرورش و تکوین هویت معنوی فرزندان در واقع پدید آورنده و مربّیان نسل انسانها محسوب می شوند.

اساسا کاروان پر ارج انسانیت در بعد مادی و معنوی مرهون مادران است. این وامداری، آنها را به عنوان تکیه گاهی مناسب و مونسی امین و با نشاط برای همسران و فرزندان قرار داده و از این طریق تداوم زندگی خانوادگی و اجتماعی را در عالی ترین، زیباترین و مطمئن ترین شکل ممکن میسر ساخته است.

زن به دلیل برخورداری از ویژگی های شخصیتی، در طول تاریخ، از مهم ترین عوامل تأثیرگذار بر ساختارهای اجتماعی و فرهنگی جوامع بوده است و ارزشها، اخلاقیات، علوم، هنر و عملکرد جامعه را متأثر ساخته است. زنان ذاتا از توانایی بالایی برای برقراری ارتباطات اجتماعی برخوردارند.

این توانایی، زمینه و فرصت مناسبی برای زنان فراهم می آورد که در صورت سامان دهی برنامه ریزی شایسته، می تواند تحرکات و فعالیتهای اجتماعی و گروهی آنان را شدت و عمق بیشتری ببخشد. با این حال، حضور زن در عرصه اجتماع و کیفیت این مشارکت، در طول تاریخ، همواره مورد اختلاف و مناقشه بوده است؛ به طوری که به دلیل شرایط اجتماعی نامطلوب حاکم در برخی از ادوار، با اصل حضور زن در صحنه اجتماع مخالفت شده است.

با ظهور انقلاب اسلامی این مخالفت کمرنگ تر شده و به نظر می رسد در شرایط کنونی، تا حدودی به تعریف و چارچوب مشخصی برای حضور سالم و منطقی زن در اجتماع دست یافته و با تصویب قوانین و ضوابط لازم، در تلاشیم تا این نحوه حضور را نهادینه سازیم؛ به طوری که امروزه کیفیت حضور زن در مراکز و سازمانهای دولتی و خصوصی تقریبا روشن و غیرقابل مناقشه است؛ هر چند عده ای می کوشند تا آهنگ و چگونگی حضور زنان را سمت و سویی دیگر بخشند و اصول و قوانین را به طور دلخواه تفسیر نمایند.

در حالی که جهت گیری حاکم بر الگوی نظام اسلامی برای حضور اجتماعی زن به گونه ای است که ضمن حفظ ارزشهای اخلاقی و تضمین سلامت و امنیت روانی جامعه، دامنه نقش و تأثیر زن در ساحت های مختلف اجتماعی را نیز توسعه می دهد، متأسفانه جهان به اصطلاح متمدن بویژه کشورهای صنعتی و سرمایه داری با سست کردن بنیان خانواده، کمال زن را تنها به حضور اجتماعی تعریف کرده و با عنوان آزادی، همه اصول مربوط به حضور سالم زن را زیر پا گذاشته اند؛ به طوری که امروزه آمارهای دردناک طلاق، کودکان بی سرپرست و فساد و فحشا در این کشورها به شدت افزایش یافته و آثار ناهنجار حضور غیر سالم زن در اجتماع در سطح گسترده ای ظاهر شده است.

زن در کشورهای صنعتی، علی رغم تبلیغات همه جانبه ای که در مورد نقش مفید و موثر او صورت می گیرد، به دلیل موانع و محدودیت های متعدد که ریشه در عدم آرامش روحی و روانی دارد، نمی تواند استعدادهای نهفته خود را چنان که شایسته است، ظاهر سازد و علاوه بر مشکلات اخلاقی عمده ای که به دلیل حضور ناسالم زن در غرب پدید آمده است، اختلاط و روابط نامناسب آنها با مردان از بروز توانایی های واقعی آنان نیز کاسته است.

در حالی که نظام اسلامی همواره بر رعایت پوشش اسلامی و حفظ حریم تأکید داشته تا زنان با رعایت تقید به ارزشهای دینی و اخلاقی با مشکلات کمتری روبه رو شده و به موفقیت های ارزشمندی نایل شوند. ساختارهای مناسب اجتماعی بر اساس اصول مسلم اخلاقی زمینه لازم را برای تجلّی بهینه شخصیت زن در جامعه فراهم آورده است.

البته، برای پیشرفت هر جامعه ای باید هر دو جنس فعّالانه در عرصه های گوناگون اجتماعی حضور داشته باشند؛ زیرا زن و مرد از نظر روحی، فرهنگی، مذهبی، فیزیولوژیکی و... کامل کننده یکدیگرند و هر کدام، ویژگیهای شخصیتی، عاطفی و شناختی منحصر به فرد خود را دارند.

ناگفته پیداست که مشارکت اجتماعی صرفا یک حضور معمولی و فیزیکی در جامعه نیست؛ بلکه باید فعال و آگاهانه از ناحیه همه افراد باشد. جامعه به نیرو و توان همه نیاز دارد و ضعف و اهمال در ایفای نقش های محوله حتی در مقیاس کوچک می تواند جامعه را دچار ضعف و نابسامانی سازد.

«حضور فعال زنان در جامعه و مشارکت اجتماعی آنان، گذشته از آن که وظیفه ای بر زنان است می تواند برای آنان مفید و بسیار پر بار و سودمند باشد و تجربیات ارزنده ای در اختیار آنان بگذارد. مشارکت روز افزون زنان در عرصه مسائل و موضوعات اجتماعی باعث بالا رفتن سطح آگاهیهای فردی و اجتماعی، آشنایی با روشهای تربیتی و جدید و کارآمد و... شده و هویتی تازه به زنان می بخشد.»[2]

در پرتو این هویت تازه، زنان نسبت به مقام، موقعیت و شؤون فردی و اجتماعی خود،آگاهی بیشتری می یابند و برای خویش در جامعه نقش موثرتری قائل بوده و خود را عضو فعال جامعه تلقی خواهند نمود و از همه مهمتر نسبت به مسائل اجتماعی جامعه، احساس مسؤولیت بالاتری خواهند داشت؛ در این صورت، آنها با حساسیت و ظرافت بیشتری در صحنه های سیاسی - اجتماعی حاضر خواهند شد.

عوامل مؤثر بر مشارکت اجتماعی زنان
مشارکت زنان در تصمیم گیری ها، توان ارائه افکار و اندیشه های خود و اعمال آنها، خروج از حالت انفعالی و ظاهر شدن به صورت یک عنصر فعال، به عواملی وابسته است که می توان مسائل زیرا را از مهمترین آنها دانست:

1- آموزش
آموزش، اساسی ترین عنصر زمینه ساز مشارکت سیاسی - اجتماعی افراد یک جامعه محسوب می شود؛ بنابراین اگر قرار است زنها در صحنه های اجتماعی فعال شوند، باید آموزش دیده باشند و برای انجام موفق نقشهای محوله، توانایی لازم را داشته باشند. در واقع، پایگاه و حیثیت اجتماعی زنان در پرتو آموزشهای تخصصی تثبیت شده، بازده و نیروی کار آنان را افزایش خواهد داد.

2- آگاهی
هر چند، مشارکت به نوعی باعث گسترش تبادل نظر بین افراد، کسب تجربه و افزایش آگاهی می شود؛ اما پیشاپیش برای تغییر در بینشها باید به آن توجه عمیق داشت. یک فرد قبل از پذیرش یک نقش باید بینش مثبت و خوبی نسبت به آن داشته باشد و علاوه بر آگاهیهای فردی، آگاهیهای اجتماعی نسبت به حقوق، جایگاه و چگونگی مشارکت زنان الزامی است. در حقیقت، کسب آگاهی سبب تغییر و اصلاح نگرشها و بینش شده و به افزایش مشارکت خواهد انجامید.

3- تواناسازی و ایجاد فرصتهای اجتماعی
افزون بر آگاهی و آموزش، باید امکانات، شرایط و زمینه های لازم برای فعالیتهای سیاسی و اجتماعی زنان فراهم آید تا روحیه مشارکتی آنان تقویت شود. البته، در این میان باید زمینه های ایجاد علاقه و اشتیاق به حضور در جامعه و مشارکت در امور اجتماعی نیز در میان زنان ایجاد شود و با استفاده از تبلیغات و مکانیسمهای تشویقی رشد و گسترش یابد.

گرچه آموزش، آگاهی و تواناسازی زنان اهمیت فراوانی در مشارکت اجتماعی زنان دارند؛ اما در صورتی که فرصتهای مناسب برای زنان فراهم نیاید، کارآیی و توانمندی زنان به منصه ظهور نخواهد رسید. فراهم آوردن فرصتهای لازم در صحنه های مختلف علمی و عملی مثل دانشگاهها، مراکز تحقیقی و سایر فعالیتهای اجتماعی متناسب با وضعیت روحی و جسمی آنها می تواند زنان را نسبت به افزایش مشارکت خود تشویق و در عین حال تقویت و تجهیز نماید.

4- اصلاح باور عمومی
تا زمانی که شخصیت و هویت زنان از طرف جامعه به رسمیت شناخته نشود طبعا هر گونه تلاشی در جهت زمینه سازی مشارکت فعال زنان، نافرجام خواهد ماند. بنابراین هر جامعه ای که ضرورت و اهمیت همراهی زنان را در تحقق سازندگی و ترقی و سعادتمندی درک کرده باشد، باید در جهت زدودن باورهای غلط و نگاه تک بعدی و غیر اجتماعی تلاش کند تا بدانجا که محترم شمردن حقوق انسانی و اجتماعی زن به صورت یک فرهنگ عمومی درآمده و نهادینه شود.

اسلام و مشارکتِ اجتماعی
از نظر اسلام زن نیز - مانند مرد - رسالت الهی - انسانی دارد و باید ضمن مشارکت و همیاری، زمینه حضور فعال خود را در همه عرصه ها فراهم آورد. در قانون اساسی جمهوری اسلامی نیز این رویکرد پذیرفته شده است.

از دیدگاه اسلام مردان و زنان علی رغم تفاوتهای طبیعی (جسمی و روحی) در بعد ارزشی یکسانند. در مسیر تکامل و عبادت هیچ تفاوتی بین زن و مرد وجود ندارد. چنانچه در کریمه هایی چون، «إِنَّ أَکرَمَکمْ عِنْدَ اللّهِ أَتْقاکمْ» و «کلُّ نَفْسٍ بِما کسَبَتْ رَهِینَةٌ» و «أَنِّی لا أُضِیعُ عَمَلَ عامِلٍ مِنْکمْ مِنْ ذَکرٍ أَوْ أُنْثی» و «وَ مَنْ یعْمَلْ مِنَ الصّالِحاتِ مِنْ ذَکرٍ أَوْ أُنْثی وَ هُوَ مُؤمِنٌ فَأُولئِک یدْخُلُونَ الْجَنَّةَ وَ لا یظْلَمُونَ نَقِیراً» به آن تأکید شده است.

واگذاری مسؤولیتهای خطیری چون قضاوت و حکومت به مردان، هرگز به معنای کاستن کرامت زنان نیست؛ بلکه به خاطر رعایت تناسب طبیعی در بخش مسؤولیتهاست. از دیدگاه اسلام، فلسفه احکام و تکالیف مربوط به زنان نه از باب محدودیت و محرومیت است و نه از سر تبعیض و ناروایی؛ بلکه به معنای حمایت و صیانت از گوهر وجودی زن است. احکام و تکالیفی همانند حجاب، مهر، نفقه، حضانت، قیمومیت، ولایت، شهادت و... عطیه های آسمانی اند که بار تکالیف سنگین اجتماعی را از دوش زنان برداشته تا به وظیفه اساسی خود که همانا تربیت و اصلاح نسلهاست بپردازند؛ زیرا زن مبدأ همه سعادتها و مربی جامعه و مبدأ خیرات است.

در کریمه قرآنی آمده است:

«إِنَّمَا الْمُؤمِنُونَ الَّذِینَ آمَنُوا بِاللّهِ وَ رَسُولِهِ وَ إِذا کانُوا مَعَهُ عَلی أَمْرٍ جامِعٍ لَمْ یذْهَبُوا حَتّی یسْتَأْذِنُوهُ»[3]

یعنی: مؤمنان واقعی کسانی هستند که به خدا و رسولش ایمان آورده اند و هنگامی که در کار مهمی با او باشند بی اجازه او به جایی نمی روند.

در حقیقت، مؤمنان معتقد، مسائل اجتماعی را به خوبی درک نموده و در مواقع مقتضی به فرمان رسول و اولیاء الله بر حسب ضرورت در عرصه های مختلف جامعه حضور فعال دارند.

بعضی از اندیش ورزان اسلامی منظور از «امر جامع» را هر کار مهمی می دانند که اجتماع مردم در آن لازم است و همکاریشان ضرورت دارد؛ مانند تظاهرات در برابر طغیان و استکبار، حضور در انتخابات، امر به معروف و نهی از منکر، جهاد، تأیید رهبری و مسؤولان خدمتگزار نظام و...[4]

در پرتو این نگرش، قرآن کریم صحنه های حضور فعال زنان در عرصه سیاسی - اجتماعی را بر می شمارد. آنجا که درباره بیعت زنان با پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله در جایگاه رهبری جامعه اسلامی، می فرماید:

«یا أَیهَا النَّبِی إِذا جاءَک الْمُؤمِناتُ یبایعْنَک عَلی أَنْ لا یشْرِکنَ بِاللّهِ شَیئاً... فَبایعْهُنَّ وَ اسْتَغْفِرْ لَهُنَّ اللّهَ إِنَّ اللّهَ غَفُورٌ رَحِیمٌ»[5]

یعنی: ای پیامبر؛ چون زنان مؤمنه آیند که با تو بر ایمان بیعت کنند که دیگر هرگز شرکی به خدا نیاورند... با آنها بیعت کن و بر آنان از خدا طلب آمرزش کن. خداوند بسیار آمرزنده و مهربان است.

در تاریخ اسلام، حساس ترین و تعیین کننده ترین صحنه سیاسی - یعنی بیعت - دو بار، یکی در حدیبیه و بار دیگر در فتح مکه انجام گرفت. در بیعت عقبه اُولی زنی به نام عفراء دختر عبیدة بن ثعلبه و در عقبه ثانی زنانی به نامهای: نسیبه دختر حارث همدانی، خواهرش نسیبه دختر کعب از بنی خزرج، ام منیع و اسماء دختر عمرو بن عدی حضور داشتند.[6]

در بیعت رضوان نیز نام سه نفر از زنان در منابع تاریخی ذکر شده است: ربیع بنت معوذ، بنت هاشم الضاریه و نسیبه دختر حارث[7] و بالاخره پشتوانه خلافت حضرت امیر علیه السلام نیز بیعت مردم، از جمله زنان بود.[8]

در روایتی از امام باقر علیه السلام هم نقل شده که در بین گروندگان به حضرت ولی عصر(عج) نیز پنجاه زن وجود دارد که بین رکن و مقام در مسجد الحرام، با آن حضرت بیعت می کنند.[9]

در صدر اسلام دو بار نیز هجرت سرنوشت ساز اتفاق افتاد: یکی از مکه به حبشه و دیگری از مکه به مدینه که در هر دوی آنها زنان مشارکت داشته و قرآن نیز آن را تأیید نموده است:

«یا أَیهَا الَّذِینَ آمَنُوا إِذا جاءَکمُ الْمُؤمِناتُ مُهاجِراتٍ فَامْتَحِنُوهُنَّ اللّهُ أَعْلَمُ بِإِیمانِهِنَّ فَإِنْ عَلِمْتُمُوهُنَّ مُؤمِناتٍ فَلا تَرْجِعُوهُنَّ إِلَی الْکفّارِ»[10]

هجرت عملی سیاسی و مبارزه عملی با طاغوت برای برداشتن موانع رشد و تکامل بشر است. افزون بر این، عملکرد زنان الگوی صدر اسلام در مقاطع حساس مانند حضرت زهرا علیهاالسلام، حضرت زینب و ام سلمه و دیگران گواهی بر حضور فعال آنان در صحنه های سیاسی، اجتماعی و تأییدی از سوی اسلام مبنی بر جواز مشارکت آنان است.

«زنان پیشتاز در عرصه سیاست همانند سوده همدانی و زنان نام آور دیگر که در برابر کژاندیشی ها و ستمگریها آرام نگرفتند، از جلوه های درخشان تاریخ اسلام است.»[11]

قرآن کریم، زنان مؤمن را همچون مردان، مکلف ساخته که در شرایطی که جامعه دچار آلودگیهای معنوی شدید شده است مهاجرت کرده و به سرزمینی که قانون خداوند اجرا می شود اقامت گزینند؛ مگر آنانی که از اجرای چنین حکمی معذورند.[12]

در میان زنان مهاجر به مدینه، فاطمه بنت اسد وجود دارد و به فرموده امام صادق علیه السلام او اولین زنی بود که به سوی پیامبر صلی الله علیه و آله پیاده از مکه به مدینه هجرت نمود.[13] در این هجرت، زینب دختر پیامبر صلی الله علیه و آله[14] و دختر دیگر آن حضرت (فاطمه زهرا علیهاالسلام) نیز از جمله مهاجران بودند.

اگر جهاد را از بارزترین جلوه های سیاست دینی به حساب آوریم، حضور زنان به منظور آبرسانی، پرستاری، تدارکات جنگ و انتقال اجساد حضور چشم گیری است[15] و در مواردی نیز که امر دفاع از پیامبر صلی الله علیه و آله به میان می آمد از آن دریغ نمی کرده اند.[16] حضور مؤثر فاطمه زهرا علیهاالسلام در شعب ابی طالب و مساعدتهای ایشان باعث شد که لقب «ام ابیها» بگیرند.[17]

حضور ایشان در جنگ احد[18]، خندق[19] و فتح مکه[20] و خطبه های آن حضرت پس از پیامبر صلی الله علیه و آلهو مناظره های وی با انصار مدینه همگی بیانگر نقش زن مسلمان در عرصه سیاست و اجتماع است.

نقشی که ام سلمه در دفاع از ولایت پس از رسول خدا ایفا کرد ستودنی است و همه در دفاع از خطبه حضرت زهرا علیهاالسلام در مسجد و در اعتراض به غصب فدک، کار ایشان را به جایی رساند که به قطع مقرری یک ساله از بیت المال منتهی شد[21]. او امین اسرار رهبران سیاسی - الهی آن دوران بود.[22]

تاریخ اسلام مملو از زنانی است که در راه اصلاح جامعه و نیل به اهداف نبوی و ولایی، شکنجه، رنجها و مشقتها و حتی شهادتها را به جان خریده و از هیچ کوششی دریغ نورزیده اند؛ مانند شهادت سمیه، اول شهید اسلام که به فرموده امام حسن عسکری علیه السلام مشمول آیه شریفه «وَ مِنَ النّاسِ مَنْ یشْرِی نَفْسَهُ ابْتِغاءَ مَرْضاتِ اللّهِ...» است.[23]

در همین راستا شکنجه های ام شریک توسط مشرکان مکه[24] و شهادت ام فروه به جرم دفاع از ولایت امام علی علیه السلام[25] و... همه و همه گویای ایفای نقش زنان در عرصه اجتماع دینی است.

گذشته از شواهد تاریخی، ادله شرعی و خطابات قرآنی و روایی در خصوص تکالیف سیاسی مسلمانان اطلاق داشته و مخاطب آنها مسلمانانند؛ مانند آیات پیرامون امر به معروف و نهی از منکر، تولی و تبری و نظایر آنها. ضمنا بسیاری از فعالیت های سیاسی زنان با تأیید و یا تقریر معصومین علیهم السلام همراه بوده است.

هر چند حضور در اجتماع برای زنان امری ارزنده و مفید است؛ اما نباید با تحکم و اجبار آنان را به صحنه اجتماع آورد و چنانچه زنی می پندارد که حضور در خانه و تربیت فرزند، تأثیر بیشتری دارد، باید در همان حیطه، مسؤولیت پذیر باشد و اگر زنی در خود توانایی و علاقه مندی در فعالیتهای تولید فرهنگی و سیاسی و... می بیند، باید زمینه های حضور او در هر دو عرصه فراهم آید.[26]

زن از نظر اسلام و در سایه حکومت اسلامی می تواند در اجتماع حضور مؤثر داشته باشد و توانمندی خود را به اثبات برساند. «زن از دیدگاه اسلام از لحاظ انسانی و داشتن افکار و اندیشه های بشری با مرد برابر است و در این زمینه اسلام کسی را بر دیگری برتر نمی داند. اگر مرد می اندیشد، دانش می اندوزد، تعقل می کند، دارای حق انتخاب و اختیار است، زن نیز از تمام این ویژگیها بی کم و کاست برخوردار است. آنچه اسلام برای زن و مرد ارزش می داند و آن را معیار برتری قرار می دهد، همان تقواست.[27]

حضرت امام رحمه الله درباره این حق مسلم زنان می فرماید:

«زن انسان است؛ آن هم یک انسان بزرگ. زن مربی جامعه است... مربی انسانها زن است. سعادت و شقاوت کشورها بسته به وجود زن است. زن باید دارای حقوق مساوی با مرد باشد. اسلام بر تساوی زن و مرد تأکید کرده است و به هر دوی آنها حق تعیین سرنوشت را داده است؛ یعنی این که باید از همه آزادیها بهره مند باشند: آزادی انتخاب کردن، انتخاب شدن، آزادی آموزش خویشتن و کار کردن و مبادرت به هر نوع فعالیت اقتصادی.»[28]

هم ایشان می فرمایند:

«باید همه زنها و همه مردها در مسائل اجتماعی و در مسائل سیاسی وارد باشند و ناظر باشند؛ هم به مجلس ناظر باشند، هم به کارهای دولتی ناظر باشند، اظهار نظر بکنند.[29]

ظهور اسلام و تعالیم سعادت بخش آن بدون شک مهمترین واقعه در طول حیات زن بوده و هست و در پرتو این دستورات بود که زن از بردگی و بندگی در تمام عرصه های فردی و اجتماعی رهایی یافت و هویت انسانی خود را بازیافت. اسلام از همان ابتدا این حق را غیر قابل تردید و مسلم دانسته و بر حضور سالم و سازنده آنان در اجتماع صحه گذاشته است.

اسلام مشارکت زنان در امور اجتماعی را تحت شرایط و ضوابطی می پذیرد و نگرش ویژه ای نسبت به حضور زن در جامعه دارد که با آنچه در غرب دنبال می شود و برای سایر ملل نیز تبلیغ می شود، تفاوت ماهوی دارد. مهمترین نکته ای که در این میان قابل طرح است این که اسلام مجاز نمی شمارد که به بهانه مشارکت اجتماعی، اساس خانواده متزلزل گردد؛ زیرا رسیدگی به امور همسر و تربیت فرزندان در اسلام از جایگاهی رفیع برخوردار است.

تذکر این نکته لازم است که تصور ناسازگاری میان اداره امور منزل با مشارکت اجتماعی، تصوری نابجاست؛ زیرا زن می تواند ضمن حفظ جایگاه خود به عنوان همسر، مادر و مربی فرزندان، به امور اجتماعی متناسب نیز بپردازد.

در عین حال باید رسیدگی به امور خانه را یکی از مصادیق بارز و مهم مشارکت اجتماعی دانست و میزان اهمیت همسرداری و فرزند پروری از نظر اسلام تا جایی است که باید آن را اولویت اول یک زن مسلمان به شمار آورد. اسلام حسن شوهرداری و اداره صحیح کانون خانواده را جهاد زنان قلمداد نموده و وعده پاداشهای بزرگ به آن داده است.

نکته دیگر در رابطه با نگرش اسلام نسبت به مشارکت اجتماعی زن این است که اسلام تنها به علّت انسان بودن و ارزشی که برای مقام انسانی زن قائل است او را مجاز به حضور در جامعه می داند و از او خواسته است مانند هر انسان دیگری در سرنوشت خویش دخالت کند؛ در حالی که اولین سابقه حضور زنان در جوامع غربی مربوط به سالهای انقلاب صنعتی است که کارخانه داران برای جلب سود بیشتر به کارگر فراوان و ارزان نیازمند بودند؛ در نتیجه زنان را که از کمترین حقوق انسانی بهره مند بودند به کارخانه ها فراخواندند.

نکته دیگر این که اسلام علی رغم این که زن و مرد را در شؤون انسانی، حقوق فردی و اجتماعی برابر می داند، مرد و زن را به عنوان دو جنس متفاوت به رسمیت می شناسد و طبعا از حیث خصوصیات و ویژگیهای روحی و جسمی میان آنها تفاوت قائل است: زن از احساسات، عواطف و تواناییها و استعدادهای روحی و جسمی ویژه ای برخوردار است که در مرد نیست و مرد هم خصوصیاتی دارد که زن ندارد؛ از این رو، بدیهی است که این تفاوتها باعث تفاوت در نوع مسؤولیتها و وظایف آنها بشود و این امر به هیچ وجه تبعیض میان آنان محسوب نمی شود؛ بلکه وجود این تفاوتها - که از اساس در خلقت و فطرت زن و مرد نهاده شده است - به منظور تکمیل آن توسط یکدیگر و در نتیجه تشکیل و قوام اجتماعات بشری بوده است.

از آنجا که زن موجود لطیفی با جاذبه های خاصی است که جنس مخالف را به سوی خود می کشاند، اسلام به منظور مصونیت بخشی، قوانین خاصی را در مراودات و معاشرتهای او پیش بینی کرده است. اسلام در عین این که مشارکت زنان را جایز و حتی در مواردی لازم می داند، با تبدیل جامعه به محیط شهوترانی سخت مخالف است.

اسلام شایسته می داند که حتی الامکان ارتباط و گفتگوی زن و مرد نامحرم کاهش یابد و نظر کردن از روی شهوت را به طور کلی حرام دانسته و پوشاندن تمام بدن به غیر از گردی صورت و کف دو دست را برای زن واجب شمرده و مرد و زن را از پوشیدن لباسهای محرک و مهیج منع کرده است؛ حتی دستور داده است که لحن سخن گفتن موجب تحریک دیگران نشود[30]؛ اینها همه حدودی است که احتمال سوء استفاده های غیر اخلاقی را به کمترین میزان خود می رساند و بدینوسیله سلامت روانی و اجتماعی انسانها و جامعه را تضمین می کند. در مجموع می توان نتیجه گرفت از نظر اسلام:

1- زن، یک موجود انسانی محترم و ارزشمند است و به همین خاطر حق دخالت در سرنوشت خود را دارد.

2- وظیفه شوهرداری و رسیدگی به فرزندان از اهمیت فوق العاده برخوردار است و اولویت اول زن مسلمان تلقی می شود و نوعی مشارکت اجتماعی محسوب می گردد.

3- حضور زن در جامعه نباید به بی احترامی و سوء استفاده از او منجر شود و از همین روست که روابط و معاشرت او با مردها باید در چارچوب مشخصی صورت بگیرد.

4- تناسب مسؤولیتها و نقشهای اجتماعی با ویژگیها و توان روحی و جسمی زن باید مد نظر باشد.

نقش زنان در به ثمر رساندن انقلاب اسلامی
در رژیم گذشته آگاهیهای سیاسی - اجتماعی برای بخش عمده ای زنان فراهم نبوده و ماهیت پلید و ضد انسانی رژیم گذشته می کوشید زنان آنچنان در فرهنگ مصرفی و تجمل گرایی غرق شوند که دیگر جایی برای پرداختن به مفاهیم راستین و ارزشی رسیدگی به مسؤولیت های بزرگ اجتماعی برای آنان باقی نماند؛ فعالیتهای مشخصی هم که به نام آزادی زن ایرانی و مشارکت او در اجتماع صورت می گرفت صرفا تبلیغی و عوام فریبانه بود. به فرموده حضرت امام:

«زن در زمان محمدرضا و رضا پهلوی عنصر مظلومی بود و خودش نمی دانست؛ آنقدر که ظلم در این زمان شد در زمان جاهلیت معلوم نیست شده باشد. آنقدر که انحطاط برای زنها در این قرن شد معلوم نیست که در قرن جاهلیت شده باشد.»[31]

مروری بر تاریخ، نشان می دهد که تقریبا زنان در تمام صحنه های مورد نیاز انقلاب، از تشکیل جلسات سیاسی و زندان و شکنجه گرفته تا توزیع اعلامیه و شرکت مستقیم در مبارزات خیابانی و مقابله با عناصر رژیم حضور فعال و غیر قابل انکار داشته است. استاد مطهری در این رابطه می نویسد:

«انقلاب اسلامی ایران ویژگیهایی دارد که در مجموع، آن را در میان همه انقلابات جهان بی نظیر و بی رقیب ساخته است؛ یکی از آن ویژگیها، سهیم بودن بانوان است.»[32]

برخی از زمینه های مشارکت مستقیم زنان عبارتند از:

تشکیل جلسات سیاسی، تحمل حبس و شکنجه، شرکت در تظاهرات خیابانی، تکثیر و توزیع اعلامیه، فعالیتهای اطلاعاتی، تجهیز و تدارک مبارزین در نبردهای خیابانی و فعالیتهای امدادی.

حضرت امام رحمه الله در تجلیل و تقدیر از نقش مستقیم زنان در به ثمر رساندن انقلاب اسلامی می فرماید:

«زندانهای شاه از زنان شیردل و شجاع مملو است؛ در تظاهرات خیابانی، زنان، بچه های خردسال خود را در سینه فشرده، بدون ترس از تانک و توپ و مسلسل به میدان مبارزه آمده اند؛ جلسات سیاسی که زنان در شهرهای مختلف ایران بر پا می کنند کم نیست. آنان نقش بسیار ارزنده ای را در مبارزات ما ایفا کرده اند.»[33]

مسلما نقش زنان در پیروزی انقلاب اسلامی، هرگز محدود به حضور مستقیم آنان نیست؛ بلکه فعالیتهای غیرمستقیم آنها چه بسا که به مراتب از اهمیت بیشتری برخوردار باشد؛ این نقش از تأثیر قابل توجهی که احساسات و اندیشه زن بر روی مرد و فرزندان دارد ناشی می شود.

اخلاق و روانشناسی ویژه زن یعنی حیا، عفاف و تقوا و دور باش زنانه، این موقعیت را برای او فراهم آورده است که نوعی تسلط نامرئی و در عین حال بسیار قوی بر حالات و روحیات مرد داشته باشد و به گفته استاد شهید مرتضی مطهری:

«اگر در یک جریان اجتماعی زنها هماهنگی نداشته باشند، از تأثیر مرد هم فوق العاده می کاهند؛ بر عکس اگر زنها نقش موافق و احساسات موافق داشته باشند، نیروی مردها را هم چند برابر می کنند.»[34]

بنابراین صرف نظر از حضور مستقیم زنان، رضایت بانوان به فعالیتهای سیاسی بستگان خود و صبر در فراق و شهادت آنها بی تردید نقش مهمی در پیشبرد انقلاب داشته است.

مشارکت زنان پس از پیروزی انقلاب در جریان دفاع مقدس
در جریان دفاع سلحشورانه مردم مسلمان ایران در برابر تجاوزطلبی عراق، زنان توانستند همدوش مردان و در مواردی پیشاپیش آنها نحوه ادای دَین خود را به اسلام و انقلاب در قالب فعالیتهای زیر به نمایش گذارند.

الف) فعالیتهای پشتیبانی و تدارکاتی
اقدامات بانوان در این زمینه مربوط به کمک های نقدی و غیرنقدی، جمع آوری کمکهای مردمی، تقسیم و بسته بندی موارد ارسالی به جبهه ها، تهیه لباس و آذوقه برای رزمندگان و تنظیف وسائل سپاهیان بوده است. حضور زنان در این فعالیتها به حدی چشمگیر و وسیع صورت می گرفت که مسؤولیت و مدیریت بسیاری از ستادهای کمک رسانی و پشتیبانی در اختیار آنان قرار گرفته بود.

ب) فعالیتهای امدادی و درمانی
حجم زیادی از مسؤولیت مداوای مجروحان و آسیب دیدگان از جنگ در مراکز بهداشتی و درمانی و بیمارستانها متوجه زنان بوده است. اما گذشته از این، بسیاری از بانوان شجاع و متخصص بعضا خود را به مراکز درمانی و بیمارستانهای صحرایی در مناطق جنگی می رساندند و در نزدیکترین ایستگاههای پزشکی به خطوط مقدم، رسیدگی به مجروحان را بر عهده می گرفتند.

ج) فعالیتهای مربوط به شهدا و رسیدگی به خانواده رزمندگان
طی دوران هشت ساله دفاع مقدس، ستادهای تخلیه شهدا در مناطق جنگی، مراکز معراج شهدا در شهرستانها از خدمات داوطلبانه بانوان افتخارآفرین بی بهره نبودند. افزون بر این، رسیدگی به خانواده رزمندگان و شهدا و دلجویی از آنها نیز در همه موارد با مشارکت جدی زنان انجام می گرفت.

د) فعالیتهای فرهنگی
صحنه فرهنگ و هنر راستین هیچگاه از خدمات زنان در قالب نویسندگی، گزارشگری، عکاسی، داستان نویسی، سرودن شعر و... بی بهره نبوده است. در این دوران شاهد آثار متعددی از بانوان در زمینه های مختلف هنری با موضوع جنگ و دفاع مقدس بوده ایم.

ه) تقویت روحیه رزمندگان
اساسا همراهی روحی زنان با مردان حتی بدون هیچ اقدام عملی، تأثیر خود را خواهد داشت و موجب پشتگرمی و استقامت بیشتر مردان می شود. روحیه شهادت طلبی، صبر بر مصیبت عزیزان و رضایت و بلکه ترغیب و تشویق فرزندان، همسران و برادران به حضور در جبهه، بیشترین تأثیر را در روحیه رزمندگان اسلام می گذاشت.[35]

دستاوردهای اجتماعی زنان در نظام جمهوری اسلامی
با توجه به اقداماتی که از آغاز استقرار نظام جمهوری اسلامی برای زمینه سازی رشد و ارتقای شخصیت فردی و اجتماعی زنان صورت گرفته و تأثیرات آن در بهبود شاخصهای اجتماعی و اقتصادی زنان، می توان اطمینان داشت که میزان مشارکت زنان از رشد کمی و کیفی خوبی برخوردار بوده است؛ از جمله آن، حضور زنان در مجلس شورای اسلامی است که هر دوره نسبت به دوره قبلی رشد قابل توجهی داشته است. همچنین راهیابی به دولت که با تشکیل پست مشاورت رئیس جمهوری در امور زنان از سال 1370 دوره جدیدی از مشارکت سیاسی و اجتماعی زنان آغاز شد و در حال حاضر در مدیریت و معاونت برخی از سازمانهای دولتی و غیر دولتی ادامه دارد. همچنین از دیگر دستاوردهای ارزشمند بانوان در نظام اسلامی، حضور مؤثر آنان در محافل علمی و سیاسی خارج از کشور است.

افزایش نشریات مربوط به زنان و گسترش کمی و کیفی حضور بانوان در عرصه فرهنگ و هنر نیز سیر صعودی داشته است و در کنار دستاوردهای ورزشی، دستاوردهای علمی و آموزشی نیز با فراهم آوردن امکانات لازم جهت اشتغال به تحصیل تعداد بیشتری از دختران و افزایش سهمیه زنان برای عضویت در هیأت علمی دانشگاهها در سالهای اخیر، رشد چشمگیری داشته است. بنابراین، با نگاه مختصر به وضعیت اجتماعی زنان و دستاوردهای آنان پس از استقرار نظام جمهوری اسلامی، باید اذعان کرد که روند بهبود وضعیت اجتماعی زنان، آغازی پر جهش داشته باشد و می توان امیدوار بود که در سایه بذل توجه مسؤولین و مجریان نظام، موانع مشارکت بانوان در جامعه بیش از پیش مرتفع گردد تا انشاءالله به زودی شاهد حضوری شایسته و بایسته برای زنان در تمام عرصه های مورد نیاز جامعه باشیم.

آسیب شناسی حضور اجتماعی زنان
1- تغییر تدریجی گرایش های الهی به مادی
یکی از واقعیت های نامطلوب جامعه در سالهای اخیر، تغییرات تدریجی در افکار، روحیات و رفتارهای بخشی از افراد جامعه به ویژه بانوان است و کانون توجه از امور معنوی به ارزشهای مادی معطوف شده است. این رویکرد در حالی صورت می پذیرد که به اذعان کارشناسان امور اجتماعی و تاریخی، زنان کشور ما در طول ایام انقلاب و دفاع مقدس همواره در صفوف مقدم ایثار و شهادت قرار داشته و با روحیات و انگیزه های الهی مشوّق و محرّک مردان برای ایثار و جانفشانی بوده اند؛ اما آنچه امروز در جامعه مشاهده می شود نشان دهنده افول تدریجی این روحیات و پدید آمدن نوعی وابستگی به لذایذ مادی و زیباییهای ظاهری دنیوی است.

بی توجهی به الگوهای مذهبی و روی آوری به الگوهای غربی در بعضی از ابعاد زندگی بویژه در انتخاب نوع و مد لباس و نحوه معاشرت و تنظیم ارتباطات فردی و اجتماعی، گرایش افراطی به مسافرت، تفریح و مصرف کالاهای لوکس و تجمل گرایی، اسراف و هدر دادن وقت، افزایش میزان طلاق و... همگی نشانه هایی تلخ از تغییر تدریجی روحیات و افکار و رفتار بانوان کشور در سالهای اخیر است.

بی شک هرگاه زنان یک جامعه به ارزشهای اخلاقی و سنت های راستین آن جامعه بی توجه بوده و به تجمل گرایی، اسراف، رفاه طلبی و بی مبالاتی میل پیدا کنند، نه تنها از حضور در صحنه های حساس سیاسی و انقلابی و دفاع از ارزش های دینی و اخلاقی باز می مانند، بلکه شخصیت آنها نیز در معرض خطر و انحراف و انحطاط قرار گرفته و به شدت آسیب پذیر خواهد شد. بنابراین مسؤولان و دستگاههای فرهنگی، تبلیغی و ارشادی نظام باید برنامه های مناسب و مؤثری را برای مقابله با این معضل فرهنگی از طریق شناخت علل و سعی در رفع آنها تنظیم نمایند.

2- وجود سنتها، گرایشها، عادات و رفتارهای غیر اصیل
این عوامل از حضور منطقی و سالم زنان در سطح اجتماع تا حدودی جلوگیری نموده است؛ استاد شهید با ژرف اندیشی به این مورد اشاره نموده و می فرماید:

«مسأله حقوق و حدود زن در جامعه امروز از نظر اسلام، علاوه بر جنبه عملی، جنبه اعتقادی پیدا کرده است؛ یعنی باورهای بی اساس اجتماع عین متون اسلامی دانسته شده است.»[36]

این فکر که زن فقط باید در کنج خانه محبوس باشد و حتی با حفظ حریم و رعایت عفاف، هم از علم و هم فعالیت های اجتماعی محروم بماند، علاوه بر این که با اسلام سازگار نیست، بر ضد عواطف انسانی است. البته جامعه اسلامی ما به برکت تغییر و تحولاتِ با ارزشی که در پرتو حاکمیت نظام دینی کسب کرده برخی از نمودهای روشن و کاملاً خرافی این سنت های غیر اصیل را محو کرده است.

با این حال، بسیاری از مردم و حتی تحصیل کردگان، تحت تأثیر همان بینش افراطی معتقدند که انجام کلیه کارهای خانه، مانند آشپزی، نظافت، شست و شو، نگهداری فرزندان، خیاطی، پذیرایی و امثال آن از وظایف حتمی زن است و حتی در صورت خودداری زن از انجام این کارها، هر نوع برخورد توهین آمیز و اِعمال خشونت در مورد او را مجاز می شمارند.

عده دیگر نیز هر چند به لحاظ نظری به حقوق اسلامی زنان معتقدند؛ اما در عمل، به گونه ای رفتار می کنند که زنان از بخش عمده ای از حقوقشان محروم می مانند. در حالی که فرهنگ ناب اسلامی و احکام و رهنمودهای قرآنی، همواره مدافع حقوق زن بوده و جایگاه والایی برای او ترسیم می نماید و این سنن و عادات غیر اصیلی که در طول تاریخ جامعه ما را تحت تأثیر قرار داده است، اکثرا به دلیل جهل و ناآگاهی مسلمانان و یا بی مبالاتی و عدم تعهد و تقید آنها نسبت به احکام واقعی دین و عدم برخورد جدی متولیان دینی با خرافات و موهوماتی است که در ارتباط با مسائل زنان پدید آمده است.

3- وجود جریان روشنفکری بیمار و وابسته
در مقابل گروه های متعصب و متحجری که سعی دارند زن را از ابتدایی ترین حقوق انسانی و شرعی خود با عنوان پاسداشت ارزشهای اسلامی محروم نموده و حیطه مشارکت او را محدود سازند، گروههای افراطی دیگری نیز وجود دارند که هیچ حد و ضابطه ای برای زنان و عملکردهای اجتماعی آنان قایل نشده و به آزادی مطلق زن می اندیشند و این در حقیقت، همان افکار و عقایدی است که امروزه سرتاسر جهان غرب از سوی نهضت های فمینیستی و طرفدار زن گرایی و زن سالاری ترویج می شود. در واقع، این نهضت برای تهی کردن زن از ارزشهای اصیل الهی - انسانی و محو ارزشهای دینی و خودمشغولی و تزاید هر چه بیشتر مصرف، از سوی نظام سلطه تقویت می شود.[37]

در تحلیل این پدیده باید متوجه خاستگاه این تحولات باشیم و بدانیم همان قدر که بی تفاوتی یا همراهی با این جریان خطرناک، موجب تباهی فرهنگ مسلمانان می شود، برخورد یکپارچه و مقابله احساسی با آن نیز غیر عملی و دارای مخاطرات فراوانی است.

از این رو، شناخت عمیق، پافشاری بر اصول، پرهیز از تعصب و بالاخره برنامه منسجم و هماهنگ در اجرا می تواند ضریب دقت و میزان تأثیر اقدامات متولیان فرهنگی را در برخورد منطقی و مؤثر با این پدیده، افزایش دهد. آشنایی با دیدگاههای بنیادین غرب در رابطه با زن، این امکان را فراهم می سازد که اندیشمندان و عناصر فرهنگی و تبلیغی با تأکید بر نقاط ضعف و تبیین اشکالات اساسی دیدگاه های غرب، زمینه را برای ترویج و تحکیم بیشتر اندیشه های اسلامی مهیا سازند.

البته در آسیب شناسی حضور اجتماعی زنان، می توان به مواردی چون، استفاده ابزاری از زنان، عدم تبیین درست حدود و ضوابط حضور زن در اجتماع و عدم تعریف واقع بینانه از این موضوع، توجه نکردن به ظرافت های زنانه، به کارگیری افراطی یا تفریطی از زنان در جریان کار و نقش استثمار در تخریب چهره اجتماعی زنان و... اشاره کرد که هر یک به نوبه خود قابل بحث و بررسی است که تفصیل آنها در این مقال نمی گنجد، سکان نوشتار در این موارد را به دست اندیش ورزان متعهد می سپاریم.

نکات قابل توجه در اشتغال و فعالیت اجتماعی زنان
هر چند اصل مشارکت زنان در عرصه اجتماعی و فعالیتهای اقتصادی مقبول و پسندیده است، اما چنانچه این مشارکت را بسیار جدی بیانگاریم، آثار نامطلوبی بر فرد و اجتماع بر جای می گذارد که مهمترین آنها عبارتند از:

الف) آثار نامطلوب فردی و خانوادگی
هر چند مشارکت اقتصادی زنان، امری مطلوب و بایسته است، اما به دلیل آن که مؤثرترین نقش را در انتقال ارزشها به نسل آینده دارند، حضور در خارج از منزل، این نقش را کمرنگ ساخته و آثار نامطلوبی به همراه دارد. چنانچه زنان وقت مفید خویش را در خارج از خانه طی کنند و پس از بازگشت به خانه نیز عمده وقت خویش را در آشپزخانه و یا استراحت بگذرانند، نقش کلیدی خویش را در تکوین شخصیت فرزندان از دست خواهند داد و حتی اشتغال آنان به نوعی در افت تحصیلی فرزندان نیز تأثیرگذار است.

بسیاری از درگیریهای خانوادگی مربوط به کار زنان است. عدم حضور مادران، فرزندان را دچار مشکلات روانی می سازد و آنها را پر توقع و پرخاشگر بار می آورد؛ آنها در اثر دوری از دامان پر مهر مادران، احساس تنهایی و غربت می کنند. از این گذشته، خود زنان شاغل نیز احساس خستگی می کنند؛ زیرا مسؤولیتی دوگانه متوجه آنان می شود و کار بیرون از خانه از مسؤولیتشان در درون خانه نمی کاهد و برای جبران نبود خود در خانه باید در صدد جبران بعضی از وظایفی که تنها از عهده آنان ساخته است برآیند؛ زیرا زنان بر اساس تعهد عاطفی و اخلاقی خویش هیچ گاه از زیر بار مسؤولیت های همسری و مادری شانه خالی نمی سازند. «برخی از جامعه شناسان تصریح می کنند که اشتغال مادران در خارج از منزل بر مسؤولیت آنان به طور ناعادلانه افزوده است.»[38]

ب) آثار نامطلوب اجتماعی
مشارکتها و فعالیت اجتماعی نامناسب زنان می تواند مشکلاتی در سطح اجتماع در پی داشته باشد. یکی از این مشکلات، بالا رفتن سن ازدواج و حتی در مواقعی عدم ازدواج است؛ از جمله دلایل این امر را می توان، بالا رفتن توقع خانواده ها و دختران، بیکاری پسران و در مواردی عدم راهیابی پسران به دانشگاه در رشته های شغل آفرین دانست.

دختران تحصیل کرده، انتظار همسرانی را دارند که حداقل از نظر تحصیلی در سطح خودشان باشند و از طرفی دارای آینده شغلی تضمینی باشند؛ این در حالی است که دختران با درصد بالاتری نسبت به پسران در رشته های کار آفرین همچون مهندسی، پزشکی، صنایع، مدیریت وارد دانشگاه می شوند و این مسأله بر مشکلات اقتصادی خواهد افزود.

هر چند حضور و فعالیت اجتماعی زنان یک اصل پذیرفته شده است؛ اما این که این فعالیت در چه زمینه ای باشد، قابل تأمل است. امروز نیاز مبرمی به حضور زنان در عرصه های مختلف از جمله پزشکی، تعلیم و تربیت، تدریس در دانشگاهها، پرستاری و مسؤولیت های فرهنگی احساس می شود؛ اما حضور زنان در رشته هایی که علی القاعده، حضور پسران در آن شایسته و بایسته است، نوعی به کارگیری افراطی و نامطلوب است و پی آمدهایی را همچون بیکاری و عدم اشتغال مردان که وظیفه تأمین مخارج را دارند، به همراه دارد. همچنین دخترانی که در دانشگاهها تحصیلات عالی دارند در انتظار ازدواج با افراد تحصیل کرده بالاترند که این مسأله باعث بالا رفتن میانگین سن ازدواج جوانان شده و مشکلات زیادی را در سطح اجتماع به وجود می آورد.

بنابراین جذب زنان در فعالیتها باید به گونه ای طراحی شود که موجب تزلزل نقش زنان در فرهنگ خانواده و اجتماع نگردد.

از مجموع مباحث پیشین و شناخت منزلت تکوینی زن و تعریف صحیح از آن در می یابیم که مشارکت کارآمد زنان در توسعه نظام اسلامی بسیار ضروری است؛ اما باید توسعه و تکامل اجتماعی را با توجه به مختصات زن و مرد در نظر گرفت؛ افراط و تفریط در این راستا برای منزلت فرد و اجتماع زیانبار است. در این راستا عنایت به نکات ذیل بسیار ضروری می نماید:

- محور قرار گرفتن احکام و آموزه های اسلامی درباره فعالیت زنان و برنامه ریزی بر اساس آن در مسائل خرد و کلان.

- نظام مند سازی مشارکت اجتماعی و سیاسی زنان از راه الگوسازی بر اساس آموزه های دینی و تربیت اسلامی.

- ساماندهی تحقیقی جامع برای شناخت هویت واقعی و منزلت اجتماعی زنان.

- تواناسازی زنان در خصوص مشارکت اسلامی و مواجهه با فرهنگ غربی و جهت دادن حرکت زنان برای بالندگی و شکوفایی ارزشهای اسلامی و فراهم آوردن زمینه خداباوری و آخرت گرایی برای رفع معضلاتی چون طلاق، فرزندان بی سرپرست، اعتیاد، فحشاء و... که رهآورد فرهنگ منحط غربی است.

- حفظ بنیان خانواده در عین حضور آگاهانه در عرصه های اجتماعی و برنامه ریزی اصولی برای تثبیت نهاد خانواده.

- اصلاح نگرش و باور عمومی و فراهم آوردن فضای مناسب برای پذیرش و تحلیل صحیح از فعالیتهای زنان و مواجهه با نگرش افراطی و فمنیستی و اباحی گری

- توجه به رهنمودهای ارزشمند و انسان ساز حضرت امام رحمه الله و مقام معظم رهبری به عنوان بهترین مفسران جایگاه زن در اسلام.

در پایان امیدواریم که شاهد میدان داری پر رنگ تر زنان مسلمان در ساحتهای گوناگون اجتماعی با تکیه بر آموزه های دینی و حفظ و حراست بیش از پیشِ بنیانهای خانواده باشیم.

پی نوشت ها:

[1] محقق و نویسنده.

[2] آذر اعتصامی پور، جایگاه اجتماعی زنان در جامعه امروز، روزنامه سلام، 31/4/76، ص 5.

[3] نور / 62.

[4] عبدالله جوادی آملی، زن در آیینه جلال و جمال، ص 296.

[5] ممتحنه / 12.

[6] زهرا آیت اللهی، زن، دین، سیاست، ص 23.

[7] محمد الحسون و ام علی مشکور، اعلام النساء المؤمنات، ص 624.

[8] نهج البلاغه، فیض الاسلام، خطبه 220: «و حسرت الیها الکلعاب».

[9] بحارالانوار، ج 52، ص 223: «یجیی و الله ثلاث مأة و بضعة عشر رجلاً فیهم خمسون امرأة یجتهون بمکه... بما یعونه بین الرکن و المقام.»

[10] ممتحنه / 10.

[11] جوادی آملی، فلسفه حقوق بشر، صص 329 - 294.

[12] ر.ک.: عنکبوت / 56؛ زمر / 10، نساء / 97 و 98؛ احزاب / 50؛ آل عمران / 195 و انفال / 73.

[13] کافی، ج 1، ص 377.

[14] بحارالانوار، ج 19، ص 380.

[15] همان، ج 41، ص 3.

[16] همان، ج 20، صص 245-244.

[17] مناقب آل ابی طالب، ج 1، ص 71.

[18] سیره ابن هشام، ج 3، ص 106.

[19] شرح ابن ابی الحدید، ج 11، ص 129.

[20] همان، ص 225.

[21] زهرا آیت اللهی، زن، دین، سیاست، ص 100.

[22] همان، ص 140.

[23] بحارالانوار، ج 22، ص 338.

[24] اعلام النساء المومنات، ص 166.

[25] الامامة و السیاسه، ص 136.

[26] سید محمد مکتبی، زن و اجتماع، صص 10-9.

[27] حسین فقیهی، زن در فرهنگ اسلام، روزنامه سلام، 10/11/74، ص 5.

[28] در جستجوی راه از کلام امام، دفتر سوم زن، صص 16 و 34.

[29] صحیفه نور، ج 13، ص 69.

[30] احزاب / 32.

[31] صحیفه نور، ج 6، ص 186.

[32] شهید مطهری، پیرامون جمهوری اسلامی، ص 44.

[33] صحیفه نور، ج 3، ص 102.

[34] پیرامون جمهوری اسلامی، ص 50.

[35] ر.ک.: صحیفه نور، ج 19، ص 280 و ج 18، ص 23 و ج 21، ص 172.

[36] پاسخ های استاد به نقدهایی بر کتاب مسأله حجاب، ص 45.

[37] رضا حاج احمدی، الگوی زن در صدا و سیما، ج 4، ص 31.

[38] روانشناسی رشد با نگرش به منابع اسلامی، دفتر همکاری حوزه و دانشگاه، ج 2، ص 863.

نظر شما