پایههای مشروطیت و تجدد
نویسنده: سهیل ایزدی
مقدمه:
مشروطیت در ایران، بهعنوان یکی از مهمترین تحولات تاریخی، نقطه عطفی در مسیر تجدد و اصلاحات اجتماعی و سیاسی به شمار میرود. این تحول، ریشه در تلاشهای اصلاحطلبانهای داشت که از دوران صدارت میرزا تقی خان امیرکبیر آغاز شد. امیرکبیر، بهعنوان یکی از نخستین اصلاحگران بزرگ ایران، با تأسیس دارالفنون و فرستادن دانشجویان به اروپا، بنیان طبقهای از روشنفکران را گذاشت که بعدها در شکلگیری مشروطیت نقشی کلیدی ایفا کردند.
امیرکبیر و بنیانهای تجدد:
- آگاهی عمومی بهعنوان پیشنیاز اصلاحات:
از دیدگاه امیرکبیر، آگاهی عمومی و ارتقای سطح دانش مردم، مقدم بر تغییرات ساختار سیاسی بود. او معتقد بود که تنها از طریق آگاهی مردم میتوان حکومت را وادار به اصلاحات کرد. - تأسیس دارالفنون:
این اقدام، نخستین گام جدی در جهت ایجاد زیرساختهای آموزشی و علمی در ایران بود. دارالفنون، نه تنها مرکزی برای آموزش علوم و فنون جدید بود، بلکه به تربیت نسلی از روشنفکران پرداخت که بعدها در انقلاب مشروطه نقشآفرینی کردند. - فرستادن دانشجویان به اروپا:
امیرکبیر با اعزام دانشجویان به اروپا، زمینه آشنایی با اندیشههای جدید و شکلگیری طبقه روشنفکر را فراهم کرد.
مشروطیت؛ ثمره نهال امیرکبیر:
- مشروطهخواهان، بهنوعی بر پایههای فکری و اصلاحی که امیرکبیر بنا نهاده بود، ایستادند.
- انقلاب مشروطه، با هدف ایجاد عدالت، آزادی و حاکمیت قانون، بهعنوان نخستین تلاش جدی برای تغییر ساختار قدرت در ایران شناخته میشود.
- با این حال، مشروطهخواهان نیز دچار اشتباهات و کمتجربگیهایی بودند که دستیابی به آرمانهای مشروطه را دشوارتر کرد.
چالشهای تاریخی مشروطیت:
- جنگ جهانی اول:
وقوع این جنگ و پیامدهای آن، ایران را درگیر بحرانهای اقتصادی، سیاسی و اجتماعی کرد و مانع از تحقق بسیاری از آرمانهای مشروطه شد. - کمتجربگی انقلابیون:
همانطور که نویسنده اشاره میکند، هیچ انقلابی در آغاز خود به تمامی آرمانهایش دست نمییابد. کمتجربگی مشروطهخواهان و نبود زیرساختهای لازم، دستیابی به اهداف مشروطه را دشوارتر کرد.
چهار جهش تاریخی در مسیر اصلاحات:
نویسنده، تاریخ مبارزات صدساله ایران را به چهار جهش مهم تقسیم میکند:
- انقلاب مشروطیت:
نخستین تلاش برای ایجاد ساختار سیاسی مبتنی بر قانون و حاکمیت مردم. - نهضت ملی شدن نفت:
مبارزه برای استقلال اقتصادی و سیاسی و مقابله با استعمار. - انقلاب اسلامی:
حرکتی گسترده برای تغییر نظام سیاسی و اجتماعی. - دوره اصلاحات:
تلاش برای بازگشت به ارزشهای دموکراتیک و تقویت جامعه مدنی.
پرسشهای بنیادین برای آینده:
- پایههای مشروطیت ما محکم است؟
آیا توانستهایم زیرساختهای لازم برای تحقق آرمانهای مشروطه را فراهم کنیم؟ - آیا جامعه آگاه شده است؟
به همان اندازه که ساختار قدرت را تغییر دادهایم، آیا در جهت آگاهی و اصلاح جامعه نیز گام برداشتهایم؟ - چرا هنوز آرمانهای مشروطه دور از دسترس است؟
نویسنده معتقد است که بخشی از مردم هنوز آمادگی پذیرش هزینههای اصلاحات را ندارند و بخشی دیگر از دعواهای سیاسی خسته شدهاند.
مشکلات امروز:
- بیگانگی با تحزب:
یکی از مهمترین مشکلات امروز، بیگانگی مردم با مفهوم حزب و جریانهای سیاسی است. - تأثیر تبلیغات بر انتخابات:
بهجای آنکه جریانهای سیاسی و برنامههای آنها تعیینکننده نتایج انتخابات باشند، تبلیغات نقش اصلی را ایفا میکند.
راهکارها برای آینده:
- تقویت ارتباط روشنفکران با مردم:
طبقه روشنفکر باید به مردم نزدیکتر شود و در جهت آگاهیبخشی به جامعه تلاش کند. - آغاز اصلاح از درون:
نویسنده تأکید دارد که اصلاحات باید از خود و جامعه آغاز شود. تنها با مراجعه به خویشتن و اصلاح درونی میتوان پایههای مشروطیت را مستحکم کرد.
جمعبندی:
مشروطیت، بهعنوان نخستین تلاش جدی برای اصلاحات سیاسی و اجتماعی در ایران، بر پایههایی استوار شد که امیرکبیر بنا نهاده بود. با این حال، دستیابی به آرمانهای مشروطه، بهدلیل کمتجربگی انقلابیون، بحرانهای تاریخی مانند جنگ جهانی اول، و نبود زیرساختهای لازم، با چالشهای فراوانی روبرو شد.
امروز، پس از صد سال تجربه مبارزه، لازم است به پرسشهای بنیادینی درباره وضعیت مشروطیت و تجدد در ایران پاسخ دهیم. آیا توانستهایم جامعهای آگاه و آشنا با تحزب ایجاد کنیم؟ آیا روشنفکران به وظیفه خود در آگاهیبخشی به مردم عمل کردهاند؟
نویسنده تأکید دارد که اصلاحات باید از درون آغاز شود و روشنفکران باید به مردم نزدیکتر شوند. تنها با تقویت پایههای مشروطیت و آگاهیبخشی به جامعه، میتوان گامی مؤثر در جهت تحقق آرمانهای مشروطه برداشت.
نظر شما