بررسی تحول مفهوم سرزمین در عصر جهانی شدن
نويسنده : حیدری فر، محمدرئوف
استاد راهنما : مهدی قره خلو
مقطع : دکتری
استاد مشاور : دره میرحیدری - زهرا پیشگامی فرد
رشته : جغرافیای سیاسی
دانشگاه : دانشگاه تهران
تاريخ دفاع : 1385
چکیده (فارسی): جهانی شدن همکنون به گفتمانی اصلی در عرصه علم وپژوهش تبدیل شده است. این فرایند نوظهور اجتماعی در کلیه شاخه های علم انسانی منجمله سیاست، مدیریت، جامعه شناسی و حتی روانشناسی مورد بررسی و تحقیق است. جغرافیا نیز به همراه این شاخه ها بی تاثیر از این فرایند نیست. شاید این تحلیل نیز درست باشد که به زعم برخی از محققین علوم اجتماعی ، جغرافیا بیش از دیگر گرایش های انسانی با جهانی شدن در ارتباط مستقیم است. علت این ارتباط را نیز می توان به همان بحث های سرزمین زدائی، بی مرز شدن و یا مرگ جغرافیا مرتبط دانست. همکنون نیز پارادایم اصلی در تحلیل های گوناگون جهانی شدن همان سرزمین زدائی می باشد. این رساله سعی بر آن دارد که از طریق رهیافت واقع گرائی به تحلیل و وارسی این پدیده اجتماعی بپردازد. ما نمی گوییم که جهانی شدن و فراملی گرائی وجود ندارد، بلکه هدف اصلی ما اثبات وجود و تداوم روند وحیات جغرافیای سرزمینی برای سالیان متمادی است. گرچه این عقیده نیز وجود ندارد که شاخصه ها و پیکره های جغرافیائی ازلی و ابدی نیستند و یا اینکه جغرافیا وحی منزل نیست، ولی انگار انسان نیازمند جغرافیا و سرزمین به دلایل غریزی و احساسی است. همانطور که گفته شد دیدگاه غالب در این پژوهش در مقابل دیدگاه سرزمین زدائی جهان گرایانی همانند آپادوری ، اوهمایی و...است. ما بر آنیم که اثبات نمائیم سرزمین و مرز ، حکومت، ملت ، امنیت، هویت ، فرهنگ و .. از نیازهای اساسی انسان بوده و همانطور که وجود داشته اند در طی قرنهای آینده نیز – به رغم جهانی شدن – وجود خواهند داشت. چکیده (انگلیسی): Today, Globalization have been a curtail approach in the science and research course. The new social process is researched in all of humanitarian science tribundary such as politics, management, sociology and even psychology. Geography such as those scientific parts has been influenced by this process. Perhaps, this is true that Geography in the thought of social researchers have a direct relation more than all of human science. The reason of this relation refer to the discourse of deterritoriality, non- border or death of geography. The curtail paradigm in the different analyzes of Globalization is the exterritorial one. This essay tries to analyze the social phenomenon by realism approach. With accept the globalization and supera nationality, the curtail aim of the essay defy of territorial geography and continuity of that for far years. We don't believe that geographical shapes and characters are unchangeable, but we say that human needs to geography and territory for sensual and sin reason. We said that this essay encounter with vision of the globalist such as Appadoraui and Ohme and others that believe to de-territoriality. We try to prove that territory, border the state, nation, Security, Identity, Culture and etc are substantial human needs. And those live with globalization for far from.
نظر شما