نگاهی به نشانه شناسی هنر مفهومی
در این مختصر، سعی شده تا هنر مفهومی از دیدگاهی نشانهشناختی مورد بررسی قرار گیرد. مسئلهی قابلطرح در این ارتباط آن است که آثار معرفیشده در قالب هنر مفهومی در چارچوب کدامیک از سه نوع نشانهی مطرحشده از سوی پیرس قابل بررسیاند. به عبارت سادهتر، رابطهی صورت و معنی در آثار هنر مفهومی، قراردادی، طبیعی یا تصویرگونه است؟
1ـ هنر مفهومی
هنر مفهومی در اواسط دههی 1960 توسعه یافت. در این نوع هنر، مفهوم و محتوای اثر هنری بر شیء محصول آفرینش هنری برتری دارد. 1
این مسئله که آیا واقعاً آنچه بهاصطلاح هنر مفهومی نامیده میشود بهعنوان هنر قابل بررسی است، مورد تردید قرار دارد. هنر مفهومی بیش از آنکه به اشکال و مواد مرتبط باشد، با مفاهیم و اندیشههای شکلدهنده به این اشکال سروکار دارد. نخستین گروه از هنرمندانی که در اوایل دههی 1960 به خلق آثار هنری قابلطبقهبندی در زمرهی هنرهای مفهومی پرداختند، بازی با لغات را نیز به آثار هنری خود ضمیمه کردند.
بهسختی میتوان هنر را تا سطح اندیشهی محض تقلیل داد. بیتردید، هر آفرینش هنری اندیشهای را مینمایاند؛ ولی اندیشهی محض به گونهای که در قالب گفتار و نوشتار متجلی میگردد با تجربهی آن در قالب هنر تفاوت دارد. 2 برخی منتقدان آثار هنری بر این باورند که هنر مفهومی صرفاً بهانهای است برای توجیه کمکاری پدیدآورندگانشان. به بیان سادهتر، وقتی هنرمند به باقیماندن در لایهی اندیشهی زیربنایی اکتفا میکند، هنر مفهومی شکل میگیرد. 3
سُل لوویت (Sol Lewitt) در دفاع از هنر مفهومی، مدعی شد که تمام اندیشههای هنری الزاماً نباید به شیء هنری بدل شوند. به اعتقاد وی، نقد هنر دیگر بیمورد است؛ زیرا هنرمند خود میتواند تحلیلی بر اثر هنریاش ارائه دهد و اینگونه تحلیلها، همانند یک مجسمه یا یک نقاشی، اثر هنری محسوب میشوند.
هنر مفهومی به شیوهای گسترده، تحتتأثیر خلاقیت مارسل دوشان (Marcel Duchamp) در نامگذاری مجدد اشیا شکل گرفت. او در 1917، یک «توالت فرنگی» را در نمایشگاه آثار هنری قرار داد و آن را چشمه ) Fountain ) نامید. در این روند، هنرمند اندیشهای را به یک شئی ملحق میسازد که پیش از آن به شئی موردنظر پیوسته نبوده است. در این دیدگاه، از آنجا که اندیشه نسبت به شیء هنری برتری دارد، هر اندیشهای میتواند به هر شیء ملحق شود. بهاینترتیب، دوشان مدعی شد که توانسته اندیشهای تازه برای شیء مذکور بهوجود آورد. ازآنپس، هنر نامگذاری مجدد اشیا بهمنظور نمایش اختیاریبودن نظام نامگذاری، در خدمت هنرمندان قرار گرفت. 4
رویکرد دوشان و دیگر دادائیستها در آثار هنرمندانی که خود را پیرو «هنر سیال» (Fluxus) میدانستند، متبلور شد. جانِ کیج (John Cage) ، سردمدارِ هنر سیال، در پی ازمیانبردن مرزهای هنر و زندگی بود و به نقش اتفاق و تصادف در شکلدهی به اثر هنری پایبندی نشان میداد. 5
هنر کمینه (minimal art) نیز از دیگر اشکال هنری متعاقبِ هنر مفهومی محسوب میشود. در هنر کمینه، گرایش بر سادهسازی عناصر حشو است.
در زمینهی هنرهای بصری، گاه هندسهی سادهی نقاشی یا مجسمه بر شکل تفصیلی آن غلبه مییابد و ملاحظات ریاضی اثر هنری بر شیوههای اجرایی آن مقدم فرض میشود. 6
در ارتباط با معرفی آنچه هنر مفهومی خوانده میشود، توجه به این نکته ضروری به نظر میرسد که اصطلاحات هنری متداولِ مرتبط با شیوههای اجرایی آفرینش هنری نمیتواند برای تحلیل نمونههای هنر مفهومی مورد استفاده قرار گیرد؛ و همواره باید به این مسئله توجه شود که در این نگرش، اثر هنری ظرفی است برای مظروفش که همان اندیشه است. 7
2 ـ انواع نشانه
چارلز ساندرز پیرس (C.S. Pierce) به طبقهبندی انواع نشانه پرداخت. 9 وی میان شمایل (icon) ، نمایه (index) و نماد (symbol) تفاوت نهاد. به اعتقاد وی، شمایل نشانهای است که میان صورت و معنیاش نوعی شباهت صوری وجود داشته باشد. مثلاً نقاشی یک صورت که به صاحب آن صورت دلالت میکند، نشانهی شمایلی محسوب میشود. 10 نمایه نشانهای است که میان صورت و معنیاش رابطهای استنتاجی وجود دارد. برای نمونه، دلالت «دود» به «آتش» و «حرارت بالای بدن» به «تب» نمایه محسوب میشوند. 11 اما نماد نشانهای است که میان صورت و معنیاش رابطهای قراردادی وجود دارد. نشانههای زبانی [ =واژهها ] و علائم راهنمایی رانندگی نماد محسوب میشوند. 12
به اعتقاد سجودی 13 ، میزان قراردادیبودن رابطهی میان صورت و معنی، در این سه نوع نشانه به ترتیب کاهش مییابد. نشانههای نمادین بسیار قراردادیاند. در قطب مخالف، نشانههای نمایهای قرار دارند که براساس اجباری کور توجه را به معنی نشانه معطوف میکنند. 14 در حدفاصل نشانههای نمادینِ و نمایهای، نشانههای شمایلی قرار دارند که دلالت صورت نشانه به معنی در آنها تاحدی قراردادی و تا حدی طبیعی و اجباری است.
هرقدر صورت نشانه بیشتر در قید معنی آن باشد، نشانه انگیختهتر (motivated) خواهد بود. 15 هرچه نشانهای کمتر انگیخته باشد، درک و بهکارگیری آن بر یادگیری نوعی قرارداد توافقی متکی است. جایگاه هر یک از انواع نشانههای شمایلی، نمایهای و نمادین بر پیوستار قراردادیبودن نشانهها ( پیوستار1) نشان داده شده است.
3ـ نشانهشناسی هنر مفهومی
با معرفی آنچه در اصطلاح هنر مفهومی نامیده میشود و اشاره به انواع نشانه از دید پیرس، در این مرحله جا دارد به این نکته پرداخته شود که آثار هنری قابلطبقهبندی تحت عنوان هنر مفهومی، چه نوع نشانههایی قلمداد میگردند و نیز اینکه رابطهی صورت و معنی نشانه در آنها تا چه حد قراردادی است یا اینکه تا چه اندازه انگیخته و طبیعی محسوب میشود؟
توصیف هنر مفهومی به مثابهی گرایشی در هنر که در آن اندیشه بر صورتِ اثر هنری ارجحیت مییابد، ما را بر آن میدارد تا به دنبال وجه اشتراک اینگونه آثار و نشانههای نمادینِ باشیم. در ارتباط با نشانههای نمادینی مانند واژهها نیز صورت و معنی تغییرپذیر است و در گذر زمان، صورت نشانه میتواند تغییر کند. این مسئله به شیوهای برجسته در حرکت دوشان در ارتباط با هنر نامگذاری مجدد اشیا و آفرینش هنری به نمایش گذارده شد. به عبارت سادهتر، آن هنگام که هنرمند برای نمونه، «فنجان قهوه» را «درخت» نام مینهد، به شیوهای برجسته، اندیشه را بر شکل اثر هنری برتری میبخشد و نیز تغییرپذیری رابطهی صورت و معنی را در سطح نماد به نمایش میگذارد. حال، باتوجه به آنچه گفته شد، آیا میتوان نتیجه گرفت که آثار هنری مفهومی نشانههایی صرفاً نمادین محسوب میشوند؟
رابطهی تصویرگونهی میان صورت و معنی نشانه بهویژه در ارتباط با هنرهای بصری قابل طبقهبندی در گروه هنرهای مفهومی، غیرقابلانکار است؛ هرچند حتی در ارتباط با آثار موسیقایی مفهومی نیز چنین تصویرگونگیای بهوضوح خودنمایی میکند. بنابراین، اگرچه با توجه به آنچه پیشتر گفته شد، آثار هنری مفهومی ازجمله نشانههای نمادین محسوب میشوند، اما از سوی دیگر میتوان ادعا کرد که این آثار نشانههایی شمایلی نیز قلمداد میگردند. بهاینترتیب، شاید بتوان مدعی شد که این آثار نمونههایی از نشانههای «شمایلی ـ نمادین» بهشمار میآیند که جایگاهشان روی پیوستار قراردادی بودن نشانهها، در جایی میان نشانههای شمایلی و نمادین قرار دارد.
با بهره گیری از اصطلاحات یاکوبسن 16 ، در هر اثر هنری مفهومی، نشانهی نمادین با نشانهی شمایلی «ترکیب» میگردد تا معنی نشانه را روی محور «انتخاب»ها تداعی کند. این مسئله بهگونهای سادهتر قابلبررسی است. در ارتباط با آثار هنری مفهومی، لایهی صورت نشانه در نتیجهی عملکرد فرآیند ترکیب شکل میگیرد؛ یعنی صورت نشانه، ساختاری مجازی (metonymic) دارد. مجاز در سطح صورت نشانه، بنمایهی عملکرد فرآیند انتخاب میگردد تا معنی نشانه به شیوهای استعاری (metaphoric) شکل گیرد.
برای روشنشدن موضوع به تصویر1: «نه» توجه کنید. ساختار مجازی صورت نشانه در نتیجهی ترکیب یک نشانهی شمایلی، یعنی تصویر «دختر بچهای که شکلک در آورده»، با یک نشانهی نمادین، یعنی واژهی «نه» بهوجود آمده است. معنی نشانه به شیوهای استعاری و نیمهانگیخته در نتیجهی عملکرد فرآیند انتخاب به دست میآید که همان «دهنکجی به تبعیض جنسی» و «قیدوبندهای اجتماعی» است.
در تصویر2: «پنجره»، صورت نشانه در نتیجهی ترکیب نشانهی شمایلی یعنی «مارپیچ قرمز» موجود در تصویر و نشانههای نمادی یعنی جملهی نوشتهشده در پیچوخم مارپیچ به وجود میآید و از ساختاری مجازی برخوردار است. از سوی دیگر، نام اثر، «پنجره»، نیز جزئی از همین ساختار مجازی بهشمار میآید و نشانهی نمادین دیگری است که به شکلگیری صورت نشانه کمک میکند. در مرحلهی بعد، تحت تأثیر عملکرد محور انتخاب، معنی نشانه به شیوهای استعاری تداعی میشود. معنی نشانه میتواند از این قرار باشد که هنرمند در پیچوخم فعالیتهای هنری، پنجرهای را به دنیای ناشناختهها میگشاید...
در تصویر3: «گفتوگویی عاری از معنی»، ساختار مجازی صورت نشانه در نتیجهی ترکیبِ دو نقاشی متفاوت به وجود میآید که هر دو نشانههایی شمایلی محسوب میشوند. ترکیب از این سطح نیز فراتر میرود و تا سطح نشانههای نمادین عددی نیز توسعه مییابد. عنوان اثر، «گفتوگویی عاری از معنی»، سطح دیگری از نشانههای نمادین است که به این ساختار مجازی میپیوندد. معنی نشانه در نتیجهی عملکرد محور انتخاب و به شیوهای استعاری شکل میگیرد. گفتوگویی بدون واژه، بیصدا، بیمعنی...
4ـ جمعبندی مطالب
این بررسی کوتاه به منظور تحلیل نشانهشناختی آثاری انجام گرفت که در گروه آثار هنری مفهومی قابلطبقهبندیاند. به این منظور، نخست هنر مفهومی و خاستگاه تاریخی آن معرفی شد؛ سپس طبقهبندی سهگانهی نشانهها از دیدگاه پیرس مطرح گردید. در مرحلهی بعد، ساختار نشانهای آثار هنری مفهومی زیر عنوان نشانههای شمایلی ـ نمادین معرفی شد.
آنگاه عملکرد فرآیند ترکیب در شکلدهی به صورت نشانه و عملکرد فرآیند انتخاب در شکلدهی به معنی نشانه، باتوجه به نمونههایی از اینگونه آثار، مورد تحلیل قرار گرفت.
یادداشتها:
1. N. Princenthal, "Conceptual Art", Microsoft, Encarta, Reference Library, 2000.
2. J. Appletin, "Conceptual Art", http://www. spiked-online. com/Articles/, 2003.
3. همانجا.
4. همانجا.
5. پرینستال، منبع یادشده.
6. همانجا.
7. اَپلتین، منبع یادشده.
8. C. S. Peire, Collected Papers , ed. by C. Hartshorne and P. Weiss, (Cambridge: Harvard University Press, 1958.)
9. کورش صفوی، درآمدی بر معنیشناسی (تهران: پژوهشگاه فرهنگ و هنر اسلامی، 1379)، ص35.
10. همانجا.
11. همانجا.
12. فرزان، سجودی، نشانهشناسی کاربردی (تهران: نشر قصه، 1382)، ص34.
13. پیرس، منبع یادشده، ص306.
14. فردینان دو سوسور، دورهی زبانشناسی عمومی ، ترجمهی کورش صفوی (تهران: انتشارات هرمس، 1378).
15. رومن یاکوبسن، «قطبهای استعاری و مجازی»، ترجمهی کورش صفوی، در کورش صفوی، گفتارهایی در زبانشناسی (تهران: انتشارات هرمس، 1380).
منبع: ماهنامه بیناب شماره5 ۱۳۸۴/۰۹/۰۲
نویسنده : آزیتا افراشی
نظر شما