موضوع : پژوهش | مقاله

فرهنگ عامه، سرزمین ناشناخته


فرهنگ دربردارنده ‌و در برگیرنده میراث اجتماعی هر جامعه‌ی انسانی است. افراد جامعه‌ی انسانی در طول حیات خود برای پاسخ به نیازهای خود راه‌های مناسبی یافته‌اند که مورد بهره‌برداری افراد هم‌عصر خود و آیندگان قرار گرفته است. فرهنگ‌های بشری تاریخ مبارزه‌ی انسان‌ها با طبیعت و با گروه‌های خودی و غیرخودی است.
تاکنون از فرهنگ تعاریف گوناگون شده است. با آن‌که ابن خلدون با تأکید بر وجه معنوی غالب بر فرهنگ آن را مجموعه‌ای از عادات، ‌رسوم و شئون زندگی مردم دانسته بود، بیشترین تعاریف رایج از فرهنگ، به ویژه در غرب ـ از اواخر سده‌ی نوزده مطرح شد. در همین سال بود (1871 م ) که نخستین تعریف نسبتاً کامل و ارزنده از فرهنگ را ادوارد تایلور انسان‌شناس معروف انگلیسی و بنیانگذار انسان‌شناسی فرهنگی ارائه داد. او در کتاب معروفش به نام "فرهنگ ابتدایی" به تعریف روشن، رسمی و جامع از فرهنگ پرداخت و این تعریف را در نخستین صفحات کتابش چنین بازگو کرد:
فرهنگ یا تمدن مجموعه‌ی پیچیده‌ای است که در برگیرنده دانستنی‌ها،‌اعتقادات، هنرها،‌اخلاقیات، قوانین، عادات و هرگونه توانایی دیگری است که به وسیله انسان به عنوان عضو جامعه کسب شده است. وضع فرهنگ میان جوامع گوناگون بشری تا جایی که در اصول کلی قابل تحقق باشد موضوعی است مناسب برای بررسی قوانین اندیشه و کنش انسانی.
هرچند این تعریف کامل نیست ولی سر‌آغاز تعریف‌های متنوع و بی‌شماری است که بعد از وی ارائه شده است.

فرهنگ عامه
اما فرهنگ عامه که در کنار فرهنگ هر جامعه می‌توان به بررسی آن پرداخت چیست؟ قلمروش کجاست و چه ویژگی‌هایی دارد؟ فرهنگ مردم را باید در درون زندگی مردم جست، اصولاً فرهنگ در متن زندگی جریان دارد ما زمانی می‌توانیم به حریم فرهنگ راه پیدا کنیم که آن را به صورت جزیی از زندگی ببینیم، باید فرهنگ در زندگی روزانه ما حضور داشته باشد. آن‌چه را که به‌عنوان فرهنگ مردم می‌شناسیم، دقیقاً بیانگر زندگی توده مردم است و بررسی و شناخت آن برای تدوین تاریخ و جامعه‌شناسی ما ضرورت کامل دارد.
ارزش‌بخشیدن به فرهنگ مردم، در واقع ارج نهادن به مردم است به این خاطر که مردم از فرهنگشان جدا نیستند و این فرهنگ آنهاست که آن‌ها را می‌سازد و به آنان ارزش می‌بخشد. فرهنگ مردم ترجمه‌ی کلمه‌ی فولکلور Folklore است. این کلمه را نخستین بار ویلیام جی تامس، باستان‌شناس انگلیسی وضع کرد و آن را طی نامه‌ای با امضای مستعار آجروز مرتون در نشریه انجمن ادبی لندن در سال 1846 به چاپ رساند. وی در توضیح این اصطلاح تأکید داشت که مطالب و موضوعاتی از قبیل عادات، آداب، مشاهدات، خرافات، ترانه‌ها، اصطلاحات و غیر این‌ها ، باید از ادوار قدیم تدوین شود تا هم در آینده پژوهشگران بتوانند از این طریق به اطلاعات موردعلاقه خود دست یابند و هم‌چنین بدین‌وسیله بتوان از زوال و فنای آ‌ثار و اندیشه‌ها و ادبیات عامه جلوگیری کرد.
کلمه فولکلور مرکب است از دو جزء فولک Folk و لُر lore که جزء اول را در فارسی به مردم، ‌توده،‌عامه خلق و عوام ترجمه کرده‌اند و بخش دوم را به دانش،‌آگاهی، حکمت، معلومات دانستنی و کلماتی از این‌گونه برگردانده‌اند اما به‌طور کلی مترجمان فارسی زبان در برابر فولکلور اصطلاحات فرهنگ مردم، فرهنگ عامه، فرهنگ توده، حکمت عامیانه و ...را آورده‌اند.

قلمرو فرهنگ عامه
قلمرو فرهنگ عامه گسترده است. به‌طوری که در این مورد اتفاق نظری میان علمای علوم اجتماعی وجود ندارد. بسیاری از محققان، فرهنگ عامه را تمام موضوع‌هایی می‌دانند که به طور شفاهی و دهان به دهان نقل و نشر می‌یابد و به‌طور سینه به سینه از گذشتگان به آیندگان می‌رسد. این تعریف، طرفداران زیادی بین مردم شناسان دارد . با این همه تعریفی ناقص است. زیرا جوامعی که از سواد نوشتن بی‌بهره‌اند، تمام موضوعات را به صورت شفاهی می‌آ‌موزند. مثل یادگرفتن زبان، شیوه پیداکردن خوراک، روش مسواک‌زدن، اشتغال به کار، حرفه و...
جمعی دیگر از محققان فرهنگ عامه از جمله "وان ژنیب" فرانسوی معتقدات و اعمالی را که بدون فلسفه و نظریه انجام می‌شود فولکلور خوانده‌اند و معتقدند هرچیزی که عادت آدمی است می‌تواند جزو فرهنگ مردم به‌شمار آید. آن‌ها برای نمونه از غذاخوردن، خوابیدن و عاداتی از این‌گونه یاد کرده‌اند.
و گروهی نیز معتقدند که ذهنیات هر فرد از باورها، پندارها، اندیشه‌ها و سخن و ادب عامه انباشته است. بسیاری از تدابیر را که انسان برای برآوردن نیازهای اولیه خود از قبیل تهیه پوشاک و خوراک و ابزار کار و مسکن به کار می‌گیرد و سهم عمده‌ای از آن‌چه را که برای گذراندن اوقات فراغت در نظردارد و بخشی از رفتار اجتماعی، مثل آداب رفت و آمد، آداب سفر،‌ نشست و برخاست، ‌دید و بازدید، تعارفات ،‌مراسم و آداب زندگی از زادن تا مردن. همه این‌ها گوشه‌ای از فرهنگ عامه را تشکیل می‌دهد.
برای دریافت زمینه و قلمرو فرهنگ مردم بجاست به نظریه سی اس برن اشاره کرد. وی معتقد است موضوعاتی که به نام فولکلور بررسی می‌شوند در سه مقوله‌ی اصلی و چندین مقوله فرعی قرار می‌گیرند.
الف) باورها،‌عرف و عادات مربوط به زمین و آسمان، دنیای گیاهان و روییدنی‌ها، دنیای حیوانات، دنیای انسانی، اشیای مخلوق و مصنوع بشر، روح و نفس دنیای دیگر، موجودات مافوق بشر، طب و طبابت و ...
ب) آداب و رسوم مربوط به نهادهای سیاسی، اجتماعی، شعائر و مناسک زندگی انسان، مشاغل، پیشه‌ها، گاه شماری و تقویم جشن‌ها، بازی‌ها و سرگرمی‌های اوقات فراغت.
ج) داستان‌ها، ترانه‌ها، ضرب‌المثل‌ها، داستان‌های حقیقی و سرگرم‌کننده، تصنیف‌ها، مثل‌ها، چیستان‌ها، و ...

ویژگی‌های فرهنگ عامه
فرهنگ عامه هر ملتی دارای ویژگی‌ها و مضامینی است که باعث جدایی و تمایز جامعه‌ای از دیگر جوامع می‌شود. در عین حال فرهنگ عامه همبستگی‌های انسانی را نیز در نظر دارد. زیرا، پایه‌ آن بر نیازهای اصلی و واقعی بشر نهاده شده است و تا حدزیادی به‌طور طبیعی در میان اقوام و قبایل گوناگون اشتراک دارد. انسان‌ها به لحاظ روحی و روانی از وحدت برخوردارند و همین نکته باعث و بانی وجود شباهت در داستان‌ها و موارد مربوط به فولکلور در نقاط مختلف جهان می‌باشد. از طرفی نیز هر فرهنگی در طی قرون متمادی با فرهنگ‌های دیگر برخورد و ارتباط می‌یابد و به تبادل می‌پردازد و با جذب و ایثار، میان آن‌ها همرنگی و آشنایی به وجود می‌آید و این وجوه اشتراک، موجب احساس همبستگی‌های بشری و پیرایش روحیه مسالمت‌آمیز بین ملت‌ها می‌شود.
اندیشه عامه در قید و بند چارچوب‌ها و قالب‌ها محصور نمی‌ماند، رها و آزاد است، متحرک و پویاست،‌همیشه در حال تحول است و با شرایط تازه زندگی سازگاری دارد. فرهنگ رسمی در درون تارهایی که خود تنیده است محصور می‌ماند و به این جهت گرفتار رکود و خمودگی می‌شود ولی فرهنگ عامه با جامعه متحول شده و در جویبار زمان جریان دارد .
ویژگی‌های فرهنگ عامه کشورمان عبارت‌اند از:
1. از ویژگی‌های فرهنگ عامه پیوندی است که این فرهنگ با زندگی تولیدی جامعه دارد. به همین منظور باید به جستجوی این ارتباط در تمام بخش‌ها و شاخه‌های آن پرداخت. ادبیات شفاهی به‌عنوان بخشی از فولکلور، محقق را با مسائل معیشتی و اقتصادی مردم رودررو می‌کند در جوامعی که معیشت آن‌ها مبتنی بر کشاورزی است، ترانه‌ها و قصه‌هایشان حکایت از این شیوه زندگی دارد. در جوامعی که دامداری مبنای زندگی را تشکیل می‌دهد آثار دامداری را در ادبیات شفاهی‌شان منعکس می‌بینیم.
2. همچنان که جنبه‌های زندگی تولیدی جامعه و پدیده‌های مادی برمفاهیم معنوی، اعتقادات و نحوه‌ی زیست مردم اثر مستقیمی دارد همانگونه هم اعتقادات و اندیشه‌ها و اصول مذهبی، جهت و هدف زندگی مردم یک جامعه را مشخص و معین می‌کند. مردم، تحت نفوذ مسائل اعتقادی، مذهبی، سیاسی، باورها و اندیشه‌های جامعه خود هستند.
3. در فولکلور فایده عملی مورد توجه است. همچنان‌که بارها دیده شده است وقتی ذهن ساده‌اندیش روستایی در مقابل اثر هنری پیچیده قرار می‌گیرد نخستین سؤالش این است که فایده‌اش چیست؟ و به چه دردی می‌خورد؟ اصولاً عامه، مفیدبودن را نشانه ارزش و اهمیت یک اثر می‌دانند. به واقعیات توجه دارند و به این جهت گرایش به واقع‌گری، از ویژگی‌های فولکلور به‌شمارمی‌آید.
4. فرهنگ عامه ازمنابع با ارزش ودست‌نخورده‌ای است که در درون آن روح زندگی، فلسفه و حیات جاری و ساری است. احساس و بینش مردم را با یاری گرفتن از نمادها،‌استعاره‌ها، رمزها و علایم درقالب الفاظ و در کسوت اعمال و حرکات جلوه‌گر می‌سازد و بدین وسیله زندگی پر از رمز و راز، تمثیل، اشاره و کنایه مردم را بازگو می‌کند.
5. در فولکلور امید و خوش‌بینی موج می‌زند. در داستان‌های عامیانه وقتی که قهرمان داستان ،‌ دستش از همه جا کوتاه می‌شود، نگاهش متوجه غیب، جادو و انجام کارهای خارق‌العاده می‌گردد و به این ترتیب پیروزی را برای خود مسلم می‌سازد. اندیشه عامه در همه جا به چاره‌جویی می‌پردازد.
6. در فرهنگ عامه با نوعی جامعه‌شناسی تعاون روبرو می‌شویم. مشارکت، مساعدت و همکاری در همه امور زندگی‌شان در نان‌پختن، خانه‌ساختن، در عروسی، شیردوشی، ختنه سوران، دروکردن و حتی هنگام فوت و عزا دیده می‌شود. این عمل حاکی از یک همبستگی و هماهنگی کامل و نحوه جهان‌بینی مردم عادی است.
7. در باورها، اندیشه‌ها ، مراسم، رفتار و کردار عامه، انجام امور خیر، احترام به مردم، توجه به نظافت و پاکیزگی، قدر دانستن نعمت‌های خداوند، حرمت نان و نمک، ارج‌نهادن به هر نوع کمک و همکاری و خلاصه توجه به همه نکات خوب و مثبت زندگی، مورد تشویق قرار گرفته است.

کلام آخر:
فرهنگ عامه ایران با اینکه از غنا و عظمت خاصی برخوردار است، متأسفانه کمتر مورد تحقیق و تحلیل قرار گرفته است. کسانی که به فرهنگ مردم عنایتی داشته‌اند اغلب به گردآوری موردی آن پرداخته‌اند و از پژوهش در آن و به بررسی نقاط ضعف و مثبت آن نپرداخته‌اند.
برای گردآوری فرهنگ مردم،‌ زمینه‌های دست‌نخورده و بررسی نشده زیاد داریم و وظیفه محققان و پژوهشگران ماست که با تحقیق و مطالعه و کاوش پیگیر گوشه‌های تاریک و ناشناخته فرهنگ عامه ایران را روشن کنند، بشناسند و بشناسانند و بدین‌وسیله غنا و عظمت فرهنگ این سرزمین را آشکار سازند.

منابع:
1. بیهقی. حسینعلی، فرهنگ عامه ایران، آستان قدس، آبان 1365.
2. سقاری، جلال، زمینه فرهنگ مردم، نشرویراستار ،‌پاییز 1370.
3. دکتر سیف‌اللهی ، سیف‌اله، مبانی جامعه‌شناسی ، نشر مرندیز، چاپ اول، 1373.

منبع: / سایت خبری / دریچه ۱۳۸۳/۰۶/۰۳
نویسنده : سعید صابر

نظر شما