موضوع : پژوهش | مقاله

نگاهی دوباره به فیلم«نرگس»

مجله  پیام زن  دی 1371، شماره 10 

نویسنده : بابک والی
62
«نرگس» بختک موحشی در دنیای «آفاق»
است.

توضیح ما:
پرداختن به واقعیات اجتماعی بانوان از عمده ترین وظایف مجله پیام زن می باشد. اینک فرصت پرداختن به نقشی که امروزه رسانه های جمعی از جمله تئاتر و سینما در جامعه دارد بویژه سهمی که زن در این خصوص ایفا می کند، نیست؛ اما آنچه نمی توان در این عجالت نیز فروگذار کرد توجه به واقعیت موجود است، هر چند تا دستیابی به حقیقت مطلوب فاصله بسیار باشد. در این راستا ارزیابی گزیده ای از فیلمهایی که روی پرده می آید و متناسب با چارچوب کار مجله است، می تواند برای علاقه مندان مفید باشد.

در نگاه مجله، گزینش سوژه های مورد نظر منحصر به مواردی که به انگیزه انتقاد بررسی می شود، نخواهد بود. آنچه در ارزیابی فیلم «نرگس» که تا چندی پیش، علاقه مندان شاهد آن بودند و هنوز نیز می تواند در خاطر آنان باقی مانده باشد، توسط نویسنده محترم مورد توجه قرار گرفته است، نگاه مثبتی است که به فیلم شده است. پیام زن پرونده ارزیابی موارد مشابه را برای دیگر صاحب نظران مفتوح می شمارد و از آن استقبال می کند.

فیلم «نرگس»
کارگردان: رخشان بنی اعتماد

نویسندگان فیلمنامه: فریدون جیرانی و رخشان بنی اعتماد

مدیر فیلمبرداری: حسین جعفریان

موسیقی متن: محمدرضا علیقلی

بازیگران: ابوالفضل پورعرب، فریماه فرجامی، فاطمه رضوی، رضا کرم رضایی و ...

خلاصه داستان
«عادل»، از نوجوانی به همراه «آفاق» از طریق سرقتهای کوچک زندگی می کنند. در یکی از سرقتها مأمورین آنها را تعقیب می کنند. عادل به هنگام فرار به یک بیمارستان شبانه روزی، پناه می برد و در آنجا با نرگس آشنا می شود. این روابط گسترش پیدا می کند تا منجر به ازدواج آن دو می شود. ورود نرگس به زندگی عادل و آفاق اساس ارتباط از هم گسیخته شان را سست تر می کند. نرگس بی خبر از شغل واقعی عادل و ارتباط او با آفاق به زندگی آرزو برآورده خود می پردازد تا اینکه حقایق یکی پس از دیگری برای او مکشوف می شود اما او که حاضر به از دست دادن زندگی فعلی خود نیست از پا نمی نشیند و به تلاش پی گیر خود ادامه می دهد ولی ...

گذشته هر انسانی بر روی زندگی آینده اش بی تأثیر نیست و اجتماع پر است از آدمهای فیلم نرگس و هر فیلمسازی بی تأثیر از اجتماعش نمی تواند فیلم بسازد و اگر فیلمساز بخواهد فیلمی بسازد که دور از ذهن و اجتماعی که در آن زندگی می کند باشد چندان مورد توجه قرار نخواهد گرفت. فیلم نرگس حرفی برای گفتن و چه بسا حرفهایی برای گفتن دارد.

زندگی و گذشته آفاق باعث شده که به عادل دلبستگی پیدا کند و خود را با عادل تقسیم کند. به عبارتی عادل را در خود حل کند و برای حفظ او از هیچ کوششی دریغ ندارد هر چند که به کارهای خلاف قانون بپردازد زیرا تواناییهایش بیش از این نیست.

این فیلم آشکارا پرده از علائقی برمی دارد که قهرمانان آن راه خلاصی نمی یابند، به نوعی درگیر عواطف و احساساتی هستند که بی خبر از نتیجه آن ضربه به اساس زندگی خود می زنند. شخصیتهایی بی آینده و بی ریشه (عادل)، بدون توازن و منطق (آفاق)، سودپرست و اصلاح ناپذیر (یعقوب)، بی گناه و معصوم (نرگس).

آنچه که اینها را به هم پیوند می دهد یا به عبارتی درگیر می سازد اتفاق منطقی است که در روحیه و احساسات عادل بروز می کند که از حق بلامنازع خود یعنی سر و سامان دادن به زندگی نکبت بار خود سرچشمه می گیرد و این میسر نمی شود جز با آگاه شدن به وضع موجود خود و چنین می شود که نرگس به چنین مثلثی ناپایدار و بی قاعده قدم می گذارد (عادل، آفاق، یعقوب). مثلثی که اضلاع آن بر اثر حوادث پیش بینی نشده، گذشته ای غمبار و سر و سامانی بی حساب و کتاب کنار هم چیده شده اند و این چفت و بست قصه به گونه ای آنان را به هم گره زده که هر روز امکان گشوده شدن آن می رود. مثلثی که زاویه های آن به تاری می ماند که با کوچکترین بادِ حادثه ای از هم گشوده می شوند.

برای عادل، آفاق حکم همان گل مصنوعی را دارد که با آتش سیگار می سوزاندش. (صحنه رستوران) برای جامعه، عادل حکم موجود خطرناکی را می ماند که توقع و انتظار پاک شدن او را ندارد، بدین جهت است که به هر جا که او برای یافتن کاری شرافتمند می رود رانده می شود. چرا که جامعه موجود فاسدی را پذیرا نیست و چنین است که عادل چون گربه ای بازیچه و اسیر سرنوشت است. سرنوشتی محتوم ... تا اینکه جرقه ای می زند. نرگس جرقه ایست در زندگی عادل که به شعله ای زندگی بخش مبدل می شود و همین شعله برای آفاق مخرب و نابودکننده است. نرگس بختک موحشی است در دنیای آفاق. برای همین حضور نرگس، دلشوره های آفاق را به یقین مبدل می سازد (صحنه عروسی). نگرانیهای او را تشدید می کند و آفاق را به مرگ احساسی که نه جسمانی دچار می کند اما از آنجا که آفاق زن است و عواطف زنانه او بر افکار منطقی اش می چربد لاجرم حقارتها و کمبودها را وحشتناک تر از حقایق می بیند. نرگس از چنین روزی و جدایی عادل از او و وصلتش با دیگری او را به شخصی محتاط به زندگی مبدل می سازد زیرا عادل نیمه دیگر آفاق است اما باور نداشتن چنین حقیقتی، نیروی تقابل را در او تشدید می کند و از جهتی نیروی فداکاری و مردانگی را در او دو برابر می سازد اما در اصل، این گذشت را در حق خود می کند تا به آنچه که از اول از آن او بوده برسد و احتیاط او بدین دلیل است که عادل هنوز از او نقطه ضعفی دارد و ترس از فاش نمودن رازش او را به وحشت می افکند و در نتیجه نیروی افسارگسیخته آفاق کنترل می گردد.

و بدین سان خود را از زندگی آن دو بیرون می کشد اما با به زندان رفتن عادل و سختی و فشاری که در زندگی بر نرگس عارض می شود، قلیان احساسات زنانه او بر افکار عقلانی و منطقی او چیره می گردد و پا در زندگی آن دو می گذارد و گوشه ای از زندگی مشترک خود و عادل را که به غلط به او فهمانده بودند که مادرش است بازگو می کند اما با آمدن عادل همه چیز برملا شده و طشت رسوایی که آن دو زن و شوهر می باشند بر زمین می افتد و نرگس را به دنیایی از ناامیدی و افسوس می کشاند.

رخشان بنی اعتماد آدمهایی را که انتخاب نموده نزدیک به واقعیت است. به عبارتی دیگر، مستندی است که بازسازی شده است. بویژه دو زن محوری داستان. فیلم به زندگی انسانهایی پرداخته که در اجتماع کم نیستند، آدمهایی که همیشه گریزان از حقایق زندگی خود می باشند و حاضر نیستند کسی از رازشان باخبر شود و چنین انسانهایی همیشه تنها در جامعه ای شلوغ، غریب در میان انبوهی از آشنایانند. فیلم حکایت از بی کسی و در آمدن از بی کسی است، داستانی از استقامت و پایداری انسان (نرگس)، از پاک شدن و به اصل خود بازگشتن (عادل)، از محرومیتها و بدخیمی سرنوشت (آفاق)،از هراسها و بیمها و ناپایداری نامعقول بودن زندگی بعضی از آدمها (یعقوب). چیزی که در این فیلم بیش از هر چیز دیگری به چشم می خورد لوکیشنهای (مکانهای) آن با فضای قصه است که همخوانی خوبی به وجود آورده است و اینجاست که مشخصه یک احساس منطقی درست، هماهنگی فضا با آدمها نمود پیدا می کند.

رنگها نزدیک به روحیات آدمهاست، (قرمز) برای آفاق، (آبی) برای عادل. حرکت دوربین حسین جعفریان در نشان دادن، میزانسهای خوب رخشان بنی اعتماد قابل تحسین است. ناگفته نماند که بازی فریماه فرجامی با همه فراز و نشیبهایی که در طول فیلم احساس می شود، یکدستی خود را حفظ نموده است.

نظر شما