موضوع : پژوهش | مقاله

مالزی و موقعیت زنان

مجله  پیام زن  شهریور 1375، شماره 54 

نویسنده : محبوبه پلنگی
28
به مناسبت 9 شهریور، سالروز استقلال مالزی
* مختصری آشنایی با کشور مالزی
کشور مالزی در جنوب شرقی آسیا با مساحتی حدود 330434 کیلومتر مربع (شامل شبه جزیره مالزی به وسعت 131587 کیلومتر مربع و مالزی شرقی به وسعت 124449 کیلومتر مربع) واقع شده است. که از شمال با تایلند و از جنوب به واسطه یک بخش آبی و گذرگاه خشکی، به جمهوری سنگاپور محدود می شود. کشور مالزی از دو قسمت کاملاً مجزا تشکیل می شود. بخش غربی آن به شبه جزیره مالزی معروف است که ادامه خاک آسیا به طرف جنوب می باشد و به آن مالزی قاره ای می گویند. بخش شرقی شامل ایالات ساراواک و صباح است که در قسمت شمالی جزیره برونئو واقع شده است و مالزیِ جزیره ای نام دارد. دریای چین جنوبی به فاصله 640 کیلومتر میان این دو قسمت فاصله انداخته است. مالزی غربی به صورت نوار کوهستانی باریکی از برمه و تایلند به طرف جنوب ادامه یافته است. طول مالزی در این قسمت 500 مایل و عریض ترین محور شرقی ـ غربی آن، فقط 200 مایل است. مالزی شرقی تقریبا 670 مایل درازا و حداکثر 160 مایل پهنا دارد. خط ساحلی حدود 1400 مایل و خط مرزی خشکی به طول 900 مایل، مرز مشترک کالیمانتان از ویژگی مالزی شرقی است.

* ساختار جمعیتی مالزی
مردم بومی مالزی در واقع از حدود 6000 سال پیش، در این منطقه ساکن شده اند. تحقیقات باستان شناسی شواهدی از تمدنهای عصر برنز و نیز فرهنگهای کهن را در مالزی نشان می دهد. هندیها در قرن دوم پیش از میلاد به مالزی مهاجرت کرده اند. نه تنها مالزی، بلکه بیشتر مناطق جنوب شرقی آسیا بیش از هزار سال نفوذ و ورود هندیها را شاهد بوده اند و در واقع خون و فرهنگ هندی با عناصر بومی آن منطقه عجین شده و ترکیب جدیدی را به وجود آورده است که خود منجر به برپایی دولتها و امپراتوریهایی در منطقه شده است. در طول هزار سال اول پس از میلاد، حداقل سی دولت کوچک در ساحل شرقی مالزی تشکیل شده است. در قرن 15 میلادی با ورود اسلام به مالزی تحول جدیدی در تمام منطقه ایجاد شد. مرکزیت مالزی در جنوب شرقی آسیا از نظر جغرافیایی باعث شده است تا اقوام مختلفی به تدریج به مالزی مهاجرت کنند و تنوع خاصی به ترکیب جمعیتی آن ببخشند. علاوه بر نژاد مالایو که اکثریت جمعیت کشور را تشکیل می دهند و غالبا مسلمان هستند، تعداد بی شماری چینی و سپس گروهای دیگر هندی، از قرن نوزدهم به دلیل منافع اقتصادی و نیازهای استعمار انگلیس، به این کشور مهاجرت کرده اند. اقلیتهای نژادی دیگری نیز به مالزی مهاجرت کرده اند که از جمله می توان بنگالها، پاکستانیها و عربها را نام برد. بنابراین مالزی از کشورهایی است که خصیصه چند نژادی دارد. موقعیت مالزی به عنوان یک گذرگاه اصلی و مهم در آبهای جنوب شرقی آسیا باعث شده است تا اقوام و نژادهای مختلف از نقاط دیگر آسیا در این کشور جمع شوند. امروزه کشور مالزی با جمعیتی بیش از 4/18 میلیون نفر و با عنایت به چند نژادی بدون ترکیب جمعیتی (5/56% مالایو) (8/32% چینی)، (2/8% هندی) جوامع سه گانه فرهنگی و مذهبی را در خود جای داده است. گروههای هندی، پاکستانی و تامیلی که از شبه قاره هند به مالزی مهاجرت کرده اند، حدود 10% جمعیت مالزی غربی را تشکیل می دهند. علاوه بر این، گروههای کوچکی از اروپاییها، آمریکاییها، استرالیاییها، عربها و تامیلیها در مالزی زندگی می کنند.

جمعیت مالزی شرقی از نظر قومی به مراتب از مالزی غربی متنوع تر است. دولت سعی می کند تا آنها را در هفت گروه قومی در ساراواک و هفت گروه در صباح تنظیم کند، در حالی که در حقیقت 25 گروه قومی در ساراواک و صباح، صرف نظر از بسیاری قبایل کوچک زندگی می کنند.

مالایوها که خود را صاحبان اصلی این سرزمین می دانند نسبت به سایر گروههای مهاجر مخصوصا چینیها نظر مساعد ندارند و بنابراین صحنه سیاسی کشور گاه و بیگاه شاهد درگیریهایی میان اقوام مختلف است. گر چه دولت تلاش دارد نوعی وحدت و تعادل نژادی و مذهبی در جامعه ایجاد کند، ولی خطر بالقوه منازعات قومی - نژادی از مسائل مهمی است که وحدت ملی کشور را تحت تأثیر قرار می دهد.

* الگوهای سکونت شهری در مالزی غربی و شرقی
مردم مالایو عمدتا افرادی روستایی هستند. الگوهای سکونتی آنها مشابه جوامع دیگر در آسیای جنوب شرقی است. واحد اصلی سکونت کامپونگ (دهکده یا مجموعه ای از خانه ها) است که بر روی پایه هایی ساخته شده و در کنار رودخانه ها، کانالها و نهرها، راهها و غیره برپا می شود. خانه ها معمولاً از چوب ساخته می شود و سقف آنها را با برگهای نخل می پوشانند. اطراف منازل را درختان نارگیل، موز و انبه می کارند. دهکده ها به چهار گروه تقسیم می شوند، دهکده های ماهیگیران، دهکده های شالیکاران، دهکده های کشتگران محصولات کشاورزی و صنعتی، و دهکده های زارعان محصولات دیگر. با این وجود، همه دهکده ها از نظر معماری الگوی یکسانی دارند.

شهرها و شهرکهای بزرگ در دوران استعمار بریتانیا و پس از آن در محدوده کمربند قلع و کائوچو، یعنی سواحل غربی شبه جزیره بنا شدند. در مالزی شرقی نوع سکونت نیز این گونه است. حدود43 جمعیت مالزی شرقی، روستایی است. تنوع گسترده محیط سکونت روستایی، ناشی از پیچیدگی قومی جمعیت و نیز مهاجرتهایی است که به نواحی روستایی صورت گرفته است. در مالزی شرقی محل سکونت، خانه های همگانی است که بیشتر در ایالت ساراواک دیده می شوند. در هر منزل مسکونی همگانی که بر روی پایه هایی بنا شده است اتاقهایی وجود دارد که در هر کدام یک خانواده زندگی می کند. منازل همگانی ممکن است بر اثر روابط فامیلی در یکدیگر ادغام شوند. مالزی شرقی نیز مانند مالزی غربی جمعیت انبوه شهری چینی دارد. شهرکهای عمده در ساحل رودخانه ها و نیز کنار دریا بنا شده اند.

* گویش و خط در مالزی
زبان رسمی مالزی «مالایو» یا «یاهاسامالیزیا» است که در سیستم آموزشی و کلیه مکاتبات کشور از آن استفاده می شود. زبان انگلیسی که از زمان سلطه انگلیسیها در مالزی رواج یافته است، به عنوان زبان دوم در مدارس تدریس می شود. در گذشته زبان مالایو یا خط و الفبای عربی که به حروف جاوی شهرت داشت تحریر می شد، ولی در زمان استعمار به الفبای لاتین تغییر یافت و بدین ترتیب لغات بسیاری از زبان لاتین وارد زبان مالایو شد. البته هنوز بیشتر واژه های این زبان در زبان عربی ریشه دارد. یکی از مسائل مهم که مانع از وحدت ملی کامل مالزی می شود و بعضا

اختلافاتی را میان نژادهای مهاجر، مخصوصا چینیها و مالایوها به وجود می آورد، اجباری بودن آموزش زبان مالایو و نیز عدم امکان بکارگیری وسیع زبان محلی از سوی از این اقوام است.

* اهمیت استراتژیک مالزی
کشور مالزی در منطقه حاصلخیز آسیای جنوب شرقی با معادن سرشار زمینی و زیرزمینی خود از دیرباز مورد توجه قدرتهای سیاسی و اقتصادی بوده است. علاوه بر وجود منابع و ذخایر فراوان در مالزی، این کشور بر سر راههای تجاری دریایی مهم از جمله، تنگه مالاکا، قرار دارد که دو اقیانوس هند و آرام را به هم متصل می سازد و خصوصا مناطق آسیای غربی و خاورمیانه از این طریق قادر به تماس با شرق آسیا، ژاپن و ساحل غربی قاره آمریکایی می باشند.

همچنین مجاورت مالزی با کشورهای هند و چین بر اهمیت استراتژیک این کشور می افزاید. با توجه به اینکه مالزی از دو ناحیه جدا از هم (شبه جزیره مالزی و مالزی شرقی) تشکیل شده است که از نظر ویژگیهای اقتصادی، اجتماعی امکاناتی برابر ندارند و نیز این کشور مرزهای طولانی زمینی و دریایی با تایلند، اندونزی، برونئی و فیلیپین دارد، مسأله حفظ امنیت ملی و تمامیت ارضی همواره از اهمیت خاصی در سیاست این کشور برخوردار بوده است.

* ادیان ومذاهب در مالزی
دین رسمی مالزی اسلام است و اکثریت مردم این کشور پیرو آن می باشند ولی اقوام و نژادهای مختلف جامعه مالزی پیرو ادیان و مذاهب دیگری هستند. اسلام همیشه عنوان عنصر کلیدی در هویت فرهنگی مالزی را دارا بوده و پایدارترین و غیر قابل نفوذترین خصیصه قومی را به وجود آورده است. علاوه بر این، اسلام توسط هر قومی به گونه ای خاص آن قوم، دریافت و ادراک شده است تا برخورداری از یکدستی جهانی. به لحاظ تاریخی در شرایط کنونی اسلام، بیش از هر فرهنگ دیگری مانع همگرایی گروههای غیر مالایو در جامعه مالزی بوده است. سابقه ورود اسلام به منطقه جنوب شرقی آسیا، به قرن هفتم میلادی بازمی گردد. اهمیت اقتصادی این منطقه باعث جلب تاجران مسلمان ایرانی و عرب گردید، به طوری که رفته رفته با افزایش تعداد مسلمانان، افراد بومی با اسلام آشنا شدند و ضمن پذیرش آن، خود به ترویج این مذهب جدید پرداختند و به این ترتیب مناطق مسلمان نشین بسیاری در آن نواحی، از جمله مالزی، پدیدار شد که از جمله می توان به حکومت سلطنتی مالاکا در قرن پانزدهم میلادی اشاره کرد. اسلام در طول پانصد سال گذشته، قسمت مهم فرهنگ مالایو را تشکیل می داده است. ولی به هر حال با سنتهای پیش از اسلام و نیز اعتقادات سنتی شامل مفاهیم سیاسی هندو گره خورده است. در مالزی آیین بودا و هندو و مسیحیت و سایر ادیان و مذاهبی چون کنفسیوس، تائوئیسم، آنیمیسم که در میان چینیها وجود دارد را نیز می توان نام برد.

اما می توان گفت در مالزی تنوع و تعدد ادیان و مذاهب در این جامعه چند نژادی از مسائل مهمی است که حیات سیاسی کشور را تحت تأثیر قرار می دهد. مذهب اسلام مهمترین مذهب کشور است که نفوذ قابل ملاحظه ای دارد. تفکر اسلامی نقش به سزایی در اوضاع سیاسی جامعه دارد. در اوایل دهه 1350 شمسی تضادهایی میان پیروان اسلام سنتی و طرفداران تفاسیر رادیکال اسلام و یا مپوریستها بروز کرده احیای اسلام مالزیایی، شدیدا تحت تأثیر قیامهای اسلامی بود که رابطه نزدیکی با بحرانهای اعراب و اسرائیل و حتی جریانات نفتی اوایل آن دهه داشت. انگیزه های نیرومندتری که در سالهای بعد منجر به احیای اندیشه های رادیکال شد، از جمله پیش گوییهایی، بود که مرحله شکوفایی جدیدی در 1400 هجری قمری (نوامبر 1979) شروع خواهد شد و مهمتر از همه بروز انقلاب اسلامی ایران در این تفکر نقش داشت. بنیادگرایان مسلمان مالزی معتقد بودند که فرد نمی تواند مسلمان باشد مگر اینکه از لحاظ عبادی فراتر رود و در نظام کامل سیاسی و تحت مقررات حقوقی و اقتصادی اسلام زندگی کند. بنیادگرایی اسلامی مالزی در جنبش «دعوت» خلاصه می شود. هدف جنبش «دعوت» فقط تبلیغ اسلام برای غیر مسلمانان نیست، بلکه می کوشد تا از طریق وحدت در میان مسلمانان و حذف موضوعاتی که باعث اختلاف می شود، همبستگی و پیوستگی آنها را استحکام بخشد.

لازم به ذکر است، طبق قانون اساسی مالزی، اسلام دین رسمی کشور است، ولی افراد در انتخاب دین و انجام مراسم دینی آزاد هستند و حتی پیروان سایر ادیان اجازه تبلیغ اعتقادات مذهبی خود را دارند. البته تبلیغ سایر ادیان در میان مسلمانان مجاز نیست. پادشاه، نخست وزیر و حاکمان ایالات مالزی باید مسلمان باشند ولی اعضای کابینه می توانند از میان پیروان سایر ادیان نیز انتخاب شوند. همچنین سازمانها و ارگانهای رسمی خاصی نظیر «شورای ملی امور اسلامی» و «کمیته فتوا» در مالزی ایجاد شده اند که وظیفه اصلی آنها کنترل فعالیتها و امور اسلامی و هماهنگ کردن آنها با هدفهای حکومت می باشد. بنابراین دین اسلام در جامعه مالزی مستقر می باشد و در ابعاد مختلف این جامعه نفوذ کرده است به نحوی که اکنون مسلمانان مالزی که غالبا از نژاد مالایو هستند نسبت به پیروان سایر ادیان دارای اکثریت می باشند.

* بافت فرهنگی در مالزی
فرهنگ اصلی کشور مالزی مختص ساکنان اولیه آن یعنی افراد قوم مالایو است. مالایوها زمینه پیچیده قومی دارند. برخی از آنها از هزاران سال پیش در این کشور زندگی می کرده اند، در حالی که برخی دیگر مهاجرانی هستند که از سوماترا، جاوه، برونئی و دیگر جزایر اندونزی آمده اند. حضور همزمان سه جریان فرهنگی عمده در مالزی که به ترتیب اهمیت و نفوذ عبارتند از فرهنگ مالایو، فرهنگ چینی و فرهنگ هندی، بافت فرهنگی متنوعی را در این کشور به وجود می آورد که خالی از مخاطرات بالقوه سیاسی و اجتماعی نمی باشد. پیوند میان دین اسلام و قوم مالایو سبب شده است که این فرهنگ از هویت مستقل و متمایزی برخوردار شود، خصوصا که جمعیت افراد مالایونژاد نیز نسبت به جمعیت سایر نژادها از اکثریت برخوردار است. بنابراین، جریان فرهنگی غالب در مالزی اختصاص به «فرهنگ مالایو» دارد، اگر چه وجود فرهنگهای چینی و هندی در کشور مانع از آن است که این غلبه به صورت کامل و همه جانبه باشد.

از طرفی پیوند تاریخی فرهنگی میان «مذهب اسلام» و «نژاد مالایو» هویت اصلی فرهنگ مالایو را تشکیل می دهد. تعالیم اسلام در مالزی با فرهنگ بومی آمیخته شده و شکل خاصی به خود گرفته است. به گونه ای که عناصری از این فرهنگ را می توان در مراسم مختلف مسلمانان مالزی «مثل جشن عروسی» مشاهده کرد. نماز جماعت در مساجد مختلف برگزار می شود. ائمه جمعه نیز در سراسر کشور به اقامه نماز جمعه می پردازند. البته متن خطبه های ائمه جمعه از سوی دولت تهیه و تنظیم می شود.

* حکومت در مالزی
حکومت فدراسیون مالزی، پادشاهی مشروطه انتخابی است. پادشاه مالزی توسط شورای پادشاهان (متشکل از سلاطین 9 ایالت مالزی) انتخاب می شود. پادشاه برای یک دوره پنج ساله انتخاب می شود. سلطان رئیس تشریفاتی ایالت و رئیس مذهب اسلام، در داخل ایالت و نگهبان سنتهای مالایو است.

* خصوصیات ویژه اجتماعی مالزی
یکی از خصوصیات عمده مالزی، تنوع قومی این کشور است، که مانع از تقسیم بندی طبقات می شود که آثار مهم سیاسی و اجتماعی به وجود می آورد. در واقع تنوع قومی بر تقسیم بندی طبقاتی پیشی گرفته است. دلایلی تاریخی برای عدم تقسیمات و تعارض طبقاتی مؤثر وجود دارد. در واقع عوامل مؤثر در تعیین منزلت اجتماعی نظیر، احترام به بزرگسالان، آموزش، ثروت و مالکیت، اقتدار مذهبی که جزء آداب سنتی مالزی است، هنوز نفوذ گسترده ای دارد. به یک معنی حاکمان و رهبران مالزیایی مسأله احترام و وفاداری در یک سیستم و روش فؤدالی گونه را در گذشته حفظ کرده اند. کما اینکه از حدود دو هزار سال پیش رسم بوده است که جوایز و نشان افتخار به سلاطین و حکام اعطا می شده و به این وسیله موقعیت اجتماعی آنها تثبیت می شده است که امروزه هم همین سنت مورد احترام و اجراست. با این حال، وجود طبقات اجتماعی با معرفی برنامه های جدید اقتصادی، شکل ملموس تری به خود گرفته است. هر چند فرهنگ مالایو تحت تأثیر فرهنگهای هندی و بودایی افراد را به سه گروه حاکم، افراد والامقام و عامه مردم تقسیم می کند، با این حال امکان تحرک اجتماعی برای افراد وجود دارد و مردم عادی از راههای مختلف از جمله با انتخاب شدن در مجامع ایالتی و پارلمان از منزلت بالاتری برخوردار می شوند.

* نقش زنان در جامعه مالزی
تا قبل از دهه 60 شمسی زنان مالزیایی، بیش از31 نیروی کار کشور را تشکیل می دادند ولی موقعیتهای اجتماعی مهم را کمتر داشتند و در امور تجاری کمتر فعال بودند. تنوع قومی در مالزی باعث شده است تا نقش زنان مالایو در نیروی کار کشور کاملاً متفاوت از زنان چینی باشد. از نظر سنتی زنان مالایو بیشتر در امور کشاورزی به خصوص در زمینه وجین مزارع و کشت فعالیت دارند. با گسترش تکنولوژی و توسعه ماشینیسم و عدم نیاز به نیروی کار، بخشی از زنان مالزیایی به شهرها مهاجرت کرده در صنایع الکترونیک مشغول به کار شده اند که خود منجر به بروز مشکل نحوه اسکان آنها گردیده است. زنان «مالایایی» در گسیختن از فرهنگ و مذهب روستایی و انطباق با اصول و مبانی زندگی شهری و اشتغال صنعتی چه بسا با مشکلاتی مواجه شده اند؛ با وجود این، بیشتر آنها زندگی شهری را با همه مشکلاتی که دارد به زندگی در روستا ترجیح می دهند. بر عکس، زنان چینی سهم کمی از اشتغال در کارخانه ها را دارند و غالبا در شرکتهای تجاری چینی فعالیت می کنند. این حقیقت را باید مورد نظر قرار داد که از نظر موقعیتهای شغلی، زنان در جامعه مالزی در رده های پایین تری نسبت به مردان قرار دارند و تبعیضهایی در پرداخت دستمزد در مقابل کار مساوی و نیز امنیت شغلی در مورد آنان وجود دارد. علاوه بر این، برای تصدی مشاغل تکنیکی، مدیریت و خدمات برجسته شهری، اشتغال در امور قضایی، مطبوعات و وسایل ارتباط جمعی مجال کمتری داشته اند.

* نقش زنان در کشاورزی
همان طور که گفته شد، از نظر سنتی زنان مالایو بیشتر در امور کشاورزی مشغول به کار هستند به خصوص در زمینه وجین مزارع و کشت. در واقع نقش و وظایف سنتی زنان روستایی در مالزی خلاصه می شود، در امور کشاورزی. زنان روستایی در مالزی ستون فقرات جامعه بومی و کشاورزی جامعه می باشند. آنها در مزارع برنج، باغستانهای کائوچو و در بازار برای تأمین مایحتاج زندگی کار می کنند. هیچ کس انکار نمی کند که قبل از ورود ماشینهای دروکننده برنج، این زنان بودند که امور داشت، کاشت و برداشت برنج را انجام می دادند.

* ویژگیهای سیستم اقتصادی مالزی و نقش زنان در این سیستم
مالزی یکی از غنی ترین کشورها از نظر منابع طبیعی در آسیای جنوب شرقی و یکی از بزرگترین صادرکنندگان قلع، کائوچوی طبیعی و چوبهای سخت استوایی و از اولین تولیدکنندگان روغن نخل در جهان و در عین حال صاحب منابع عظیم نفت و گاز طبیعی است، و رخنه اروپاییها و بالاخره استعمار پرتغالیها و هلندیها و انگلیسیها به دلیل وجود منابع عظیم زمین و زیرزمینی بود که بالاخره با مبارزات پی در پی، مالزیاییها به استقلال رسیدند. زنان در مالزی در مبارزات ملی بر علیه استعمار، همدوش رهبران مرد مبارزه کرده و بسیاری از آنان مهمترین حامی شوهران مبارز خویش بوده اند. مشارکت در مناصب بالای اداری و حتی ارتقاء منصب تا حد وزارت را زنان تحصیل کرده مالزیایی توانستند از آن خود سازند. زنان 31 نیروی کار مالزی را تشکیل می دهند. افزایش مشارکت زنان در زمینه های مدرن از 9/39% درصد به 9/62% درصد، نشان دهنده مشارکت بیشتر زنان در زمینه تولید صنعتی بوده اند. در یک مقایسه اجمالی بین سالهای 1349 تا 1369 شمسی (1970 تا 1990م) میزان رشد فعالیت اقتصادی زنان را بررسی می کنیم:

1369ش(1990م)    1349ش(1970م)
هتل داری    6/38%    2/18%
باطات (حمل و نقل)    1/11%    3/4%
مور فنی    4/9%    3/5%
ولید عمومی    3/22%    4/10%
مدیریت    6%    1%
امروزه در مالزی زنان در پستهای مختلف دولتی، تولیدی، صنعتی و حتی در سطوح بالا و بدنه اجرایی کشور دخالت دارند. طبق گزارش دپارتمان خدمات عمومی مالزی، کارمندان دولت مالزی (بدون نیروهای مسلح پلیس) در تاریخ 1370ش (1991م) 09/70 نفر بوده اند که از این تعداد 439/468 نفر مرد و 652/232 نفر زن می باشند.

* زنان مالزیایی وامر قضاوت و حقوق
علی رغم مخالفتهایی که در رابطه با وجود زنان قاضی در محاکم قضایی کشور وجود دارد زنان در مالزی می توانند به غیر از جرمهایی که مجازات اعدام برای آنان وجود دارد قضاوت کنند. مردان اختیار دارند آزادانه زنان خود

را طلاق دهند و زنان در این رابطه می توانند تقاضای سه مورد زیر را نمایند:

1 ـ حق مخارج نگهداری فرزندان.

2 ـ حق زحماتی که در دوران ازدواج و زندگی متحمل شده اند.

3 ـ کلیه داراییها و پس اندازهای مشترکی که پس از ازدواج کسب کرده اند.

اخیرا نیز با تغییراتی در قوانین جدید توانسته اند حتی مرخصی سه روزه شوهران را برای زنانی که می خواهند زایمان نمایند به دست آورند.

* زن و سیاست در مالزی
اگر چه در جامعه 18 میلیونی مالزی نیمی از جمعیت را زنان تشکیل می دهند، اما بعضی از آگاهان سیاسی کشور، آگاهی و دخالت سیاسی زنان را هنوز هم ناچیز می شمارند و کمی تعداد سیاستمداران زن در مالزی نشان دهنده عدم توجه جامعه به شناخت و آگاهی از این قشر می باشد. در حال حاضر تنها 9 نفر از 180 عضو پارلمان، زن هستند و از 461 نفر اعضای مجلس قانون گذاری ایالتها فقط 12 نفر زن می باشند. در کابینه نیز دو وزیر و سه معاون وزیر زن وجود دارد. خانم سلبیه احمد، وکیل دادگاه و طراح برنامه مذاکره آسیا و اقیانوسیه در مورد زن و حقوق و توسعه می گوید: زنان وقتی که وارد صحنه سیاسی می شوند معمولاً مواجه با موانعی می شوند که ناشی از تردید عمومی جامعه نسبت به توانایی این قشر عظیم می باشد. موانعی که باعث کندی رشد و فعالیت سیاسی زنان در جامعه می باشد عبارت است از:

1 ـ تردید نسبت به توانایی زن در جامعه

2 ـ اضافی و زائد قلمداد کردن نقش زن

3 ـ مانع فرهنگی و آن اینکه اکثر اعضای خانواده به ویژه شوهران و والدین همسر از شرکت زنان در سیاست ممانعت به عمل می آورند.

* زنان و آموزش و پرورش در مالزی
آمار نشان می دهد که از نظر آموزشی، زنان با مردان برابر نیستند، زیرا اولاً میزان بیسوادی زنان دو برابر مردان است، ثانیا تعداد مردانی که دوره دوم سیستم آموزشی مالزی را طی کرده اند، بیشتر از زنان است، ثالثا تعداد مردانی که دوره سوم سیستم آموزشی مالزی را گذرانده اند دو برابر زنان می باشد. لازم به ذکر است بر اساس نظام آموزشی مالزی مدت تحصیل در دوره ابتدایی شش سال است که از شش سالگی شروع می شود. دوره متوسطه خود به دو دوره تقسیم می شود. مرحله اول یک دوره سه ساله است که در آن آموزشهای عمومی و پیش حرفه ای، شامل رشته های مختلف فنی و هنری ارائه می شود که در پایان دانش آموزان در یک امتحان عمومی شرکت می کنند. مرحله دوم که مدت آن دو سال است، آموزشهای عمومی و حرفه ای را در بر دارد.

* نقش حجاب در جامعه مالزی
در کشور مالزی هیچ موضوع، مطلب و سیاستی وجود نداشته و ندارد که در آن مسأله نژاد دخیل نباشد. مثلاً هر زمانی که مسأله جمعیت مطرح می شود، مسأله نسبت نژادها به یکدیگر در اولویت قرار می گیرد. به عبارتی، ویژگیهای

نژادی مثل رنگ، پوست، زبان، مذهب و ... آن چنان از یکدیگر منفک و در تضاد می باشند که به قول جامعه شناسان، تمایزات نهادینه شده است؛ به طوری که مردم بومی مالزی حیات سیاسی خود را در گرو حفظ سنن و ویژگیهای گروه نژادی خود می دانند. در همین راستا یکی از ابزارهای مهم و ممیزه ای که در بین مسلمانان به نحوی شایع شد و بر آن پای فشردند مسأله حجاب زنان مسلمان است که پس از شورش سال 1348ش (13 مه 1969) رنگ و بوی سنتی و نژادی و مذهبی در قبال سایر نژادها به خود گرفت و لذا حجاب با ویژگیهای فوق الذکر در بین مسلمانان سنت گرا از برجستگی خاص خود برخوردار گردید. رعایت حجاب اسلامی توسط زنان مسلمان، اجرای احکام و رعایت سنن اسلامی در زندگی خصوصی افراد مانند تولد، ازدواج، طلاق و مرگ، منزلت برجسته سادات، حجاج، روحانیون و معلمان مذهبی، اهمیت قرائت قرآن خصوصا در ماه مبارک رمضان با پایبندی زن مسلمان به حفظ ارزشهای والایش، با هم آمیخته شده است و توانسته است چهره و دید بازی به مسلمانان مالزی خصوصا در دهه های اخیر در صحنه سیاسی جهان بدهد. چنانکه اکنون حزبها و جمعیتهای اسلامی، نقش مهمی در مسائل سیاسی و فرهنگی دارند و شخصیتهای برجسته ای از روحانیون، روشنفکران و استادان دانشگاه را اعم از زن و مرد در خود جای داده است.

بد نیست اشاره کنیم که مسلمانان مالزی همواره در مسائل بین المللی مربوط به جهان اسلام مثل قضیه فلسطین و افغانستان مواضع مثبتی اتخاذ نموده اند.

به منظور احیاء و حفظ حقوق زن در مالزی سازمان «هوا» به معنای بخش «اداره امور زنان» تحت نظر وزارت وحدت ملی و در مالزی رشد صنعتی و سیاسی، پیوند خویشاوندی را نسبت به سایر کشورهای جهان سوم کمتر ضعیف کرده است و در درون جامعه افسارگسیختگی کمتری دیده می شود.

توسعه اجتماعی به مدیریت خانم نفیسه عمر فعالیت می کند و در حدود 61 سازمان غیر دولتی متشکل شده در شورای ملی انجمن زنان در راستای فراهم نمودن زمینه های توسعه در امور زنان به فعالیت مشغولند. این شورا در سال 1340ش ایجاد و تحت مدیریت خانم دکتر فاطمه میرهاشم به فعالیت خود ادامه می دهد.

* سازمانهای فعال زنان در مالزی
در مقدمه اساس نامه «هوا» آمده است که:

* این سازمان منطبق با روحیه کشور استقلال یافته و در حال توسعه از سیاست ملی زن به منظور تضمین قدرت حاکمیت، توسعه، عدالت، آزادی و حقوق بشر برای آحاد مردم کشور حمایت می کند.

* با توجه به اینکه جدیدا استعداد زنان مورد اعتراف قرار گرفته، سیاست ملی زن به منظور ارائه رهنمود در کلیه زمینه های طراحی، اجرای برنامه های توسعه کشور فعال بوده تا اینکه نسبت به اهمیت مشارکت زنان خواه به صورت هدف و یا به عنوان عوامل توسعه جامعه مدرن قصوری صورت نگیرد.

* این سیاست تأثیر مشارکت فعال زنان در زمینه سیاسی را تکرار و علاقه، تلاش و دخالت دولت که خواست انجمنهای زنان مالزی برای حمایت از چند قطعنامه بین المللی و ایجاد و گسترش کمیته «هوا» در سطح دولت مرکزی است را مد نظر قرار می دهد.

* استراتژی اجرای سیاست ملی زن
1 ـ ایجاد آگاهی، حساسیت و درک کلی، موضوع و موقعیت زن

2 ـ صدور دستورالعمل از سوی نمایندگی مرکزی به مؤسسات و اجرای مقررات مربوط به مدیریت و اعمال رفتار و تعهد مجریان سیاسی درمؤسسات دولتی

3 ـ طراحی در رابطه با توزیع منابع در موارد مختلفی که دنبال کننده موضوعات زن می باشد.

4 ـ همکاری در پستهای دولتی و بخشهای دولتی و غیر دولتی به منظور ایجاد تمرکز تلاشها برای بالا بردن دخالت زنان در توسعه

* سخن آخر
زندگی در جوامع کوچک سنتی و روستایی با احترام به سنتهای قومی ـ مذهبی همراه می باشد و شأن مردم از رسوم و آداب و مذهب مایه گرفته و افراد با حفظ و احترام به تعهدات با یکدلی و هماهنگی زندگی می کنند ولی صنعت گستری باعث می گردد که مردم جوامع کوچک خود را رها کرده و به شهرهای بزرگ رو آورند که در نتیجه این دور شدن از خانواده، فردگرایی به تدریج جای عواطف و احساسات خانوادگی را می گیرد ولی علی رغم این تئوری، در مالزی رشد صنعتی و سیاسی، پیوند خویشاوندی را نسبت به سایر کشورهای جهان سوم کمتر ضعیف کرده است و در درون جامعه افسارگسیختگی کمتری دیده می شود. در نگاه اول (پوسته ظاهری) مالزی جامعه ای سکولار به نظر می رسد. زیرا تمامی تظاهرات غرب را دارد و همین فرد ظاهرا غرب زده اگر عمیقا هم سنت گرا نباشد سنتهایی را چه مذهبی، چه فرهنگی حفظ کرده و بر آن پایبند می باشد. از سوی دیگر، علی رغم تمایل مالایاها برای انتقال به شهر این حرکت بر خلاف دیگر کشورهای جهان سوم آهنگ سریعی ندارد. با این وجود با چنین انتقالی که در شرف تکوین است جدایی نژادها نسبت به گذشته ظاهرا با ملاحظات کمتری روبه رو خواهد بود، ولی انتقال و سکنی گزیدن در شهرها عملاً باعث جوشش و درآمیختگی نژادی نگردیده است و هنوز تمایل به جدا ماندن نژادهای قومی است. علی رغم وجود افراد و تفکرات مثبت و حتی تشویق کننده نسبت به مشارکت هر چه بیشتر زنان در امور اجتماعی و سیاسی، اشخاص و تفکرات مخالف ایده فوق نیز وجود دارد بر اساس تئوریهای غربی توسعه و نوسازی، لازمه صنعتی شدن جامعه، سست شدن و به عبارتی زوال سنن و آداب و احساسات سنتی و مذهبی آن جامعه می باشد و مالزی نیز با شنا در رودخانه توسعه و ترویج دیدگاه «2020» که خواهان کاملاً صنعتی شدن کشور در این سال می باشد، بی نصیب در مسائل فوق نبوده است. هر چند که این گسستنها کندتر از دیگر کشورهای جهان سوم آغاز و تداوم یافته است ولی آمار و گفته های تعدادی از مسؤولان کشور نمایانگر عمق فاجعه می باشد. در این جا سخن آخر را با نقطه نظرات خانم نفیسه عمر، وزیر اتحاد ملی و توسعه اجتماعی مالزی به پایان می بریم: «زنان مالزیایی دچار مشکلاتی نظیر سوء رفتار و تضییع حقوق آنان در امر خانواده هستند به ویژه آنکه مالزی به واسطه کمبود نیروی انسانی شاهد مشارکت تعداد کثیری از خانمها در امور اجتماعی و اقتصادی است. در حال حاضر استفاده تجاری و تحریک آمیز در آگهی و تبلیغات رسانه ای و برنامه های نامناسب تلویزیون، اساس خانواده در کشور مالزی را به خطر انداخته و موارد زیادی از فرار کودکان از منزل و سوء رفتار با آنان نتیجه مسأله مشارکت بی رویه زنان می باشد».

اعترافات فوق دال بر آن است که گذر از جامعه اول (کشاورزی) به جامعه صنعتی، نظریه تئوری پردازان غربی را محقق ساخته و سست شدن زیربنای اخلاقی خانواده را در پی داشته است و صد البته این به معنای صحه گذاشتن بر نظریه فوق نیست بلکه نشان می دهد که انتقال به ساختاری صنعتی نیازمند اهتمام شدید به حفظ چارچوبهای ارزشی و تلاش برای دستیابی به آرمانهای فرهنگی و معنوی است.

نظر شما