موضوع : پژوهش | مقاله

دیروز و امروز آموزش زنان و دختران روستایی

مجله  پیام زن  مهر 1375، شماره 55 

14
وزارت جهاد سازندگی ـ علی ابراهیمی دیزآبادی
اهتمام و توجه لازم به امر آموزش، اولین و اساسی ترین گام توسعه محسوب می شود. این مسأله به حدی روشن است که کشورهای در حال توسعه نیز به خوبی دریافته اند که سرمایه گذاری در امر آموزش علی رغم اینکه ثمرات خود را به زودی در معرض بهره برداری قرار نمی دهد، اما غفلت از آن سنگین ترین خسارات را به ساختار اجتماعی، سیاسی، فرهنگی و اقتصادی کشور وارد خواهد آورد. از طرف دیگر، هنگامی که اهمیت کشاورزی و به تبع آن نقش کشاورزان و دامپروران در توسعه کشور را در نظر بگیریم، آموزش روستاییان نیز به عنوان ضرورتی انکارنشدنی و اجتناب ناپذیر، خود را می نمایاند و بدیهی است که در این میان دختران و زنان روستایی به واسطه تنوع فعالیتها و وظایفی که در روستا به عهده دارند و در همه امور، از خانه داری و تربیت فرزندان تا کشت و کار، پرورش دام، پرداختن به صنایع دستی و ... حضوری پررنگ و بعضا انحصاری دارند جایگاه ویژه ای را به خود اختصاص می دهند. بنابراین اگر به امر آموزش دختران و زنان روستایی مخصوصا با عنایت به زمینه های مورد نیاز آنها و منطبق با نوع معیشت روستایی توجه کافی و درخور شود، می توان امیدوار بود که چرخ توسعه در مسیری هموارتر و با سرعتی بیشتر به پیش رود.

حال که دین، فرهنگ و جامعه انقلابی ما کشاورزی را امری مقدس، آموزش را ضرورتی واجب و زنان را انسانهایی باکرامت و والا محسوب می کند، امید است که در سایه تلاش مسؤولین و برنامه ریزان، امر آموزش دختران و زنان روستایی با جدیت بیشتری دنبال شود.

مقاله زیر که به مناسبت آغاز سال تحصیلی و همچنین فصل کار و تلاش روستاییان زحمتکش به چاپ رسیده است، قبلاً توسط اداره کل روابط عمومی اداره پژوهش و برنامه ریزی وزارت جهادسازندگی و در تیرماه 1374 تدوین یافته است.

«پیام زن»
زنان نیمی از جمعیت جهان را تشکیل می دهند. مسؤولیت اصلی مراقبت و نگهداری از خانواده بر دوش آنان می باشد. آنها در آموزش و تربیت نسلهای آتی، نقش کلیدی را ایفا می کنند. بخش قابل توجهی از مسؤولیتهای تولیدی و اقتصادی بالاخص در مناطق روستایی و عشایری بر عهده آنان می باشد. با این وجود، اکثر آنان بنا به عللی نمی توانند در فعالیتهای رسمی و غیر رسمی آموزشی شرکت نمایند. به نحوی که امروزه اکثریت بی سوادان را زنان و دختران روستایی تشکیل می دهند.

(در سال 1985 (1364) از 965 میلیون فرد بی سواد پانزده سال و بالاتر، 591 میلیون نفر (61%) را زنان و دختران شامل شده اند که از این رقم نیز تعداد 548 میلیون نفر (93%) در مناطق روستایی کشورهای در حال توسعه سکونت داشته اند. در حال حاضر از هر سه نفر زن و دختر یک نفر بی سواد می باشند. میزان بی سوادی زنان و دختران 15 سال و بالاتر به طور متوسط در کشورهای عربی 70% درکشورهای آسیایی 47%، در کشورهای آمریکایی 64:، در کشورهای آمریکای لاتین و جزایر کارائیب 19% و در کشورهای قاره اقیانوسیه 10% می باشد.)(1)

این ارقام نمونه کوچکی از آمارهای متعددی است که تبعیض در زمینه آموزش و پرورش زنان و دختران روستایی را نشان می دهد. در آفریقا و آسیا میزان این بی سوادی بسیار بالاتر از میزان کلی بی سوادی در هر یک از کشورهای دیگر است. در حال حاضر در کشورهای جهان سوم بالاخص در کشور ما، عوامل متعددی در میان جمعیت روستایی وجود دارد که باعث عدم حضور زنان و دختران روستایی در فعالیتهای سوادآموزی اعم از پایه و تابعی می گردد. اینکه:

1ـ زنان و دختران روستایی بار بیش از حد وظایف خانه را بر دوش دارند. نه تنها پرورش کودک، بلکه آشپزی، نظافت، آوردن آب، آوردن هیزم، اداره مزرعه و کشت و کار و فعالیتهای دیگر مربوط به امرار معاش از جمله قالیبافی، گلیم بافی، دامداری و کشاورزی به عهده آنان است.

2ـ زنان روستایی تقریبا به طور متوسط باید هر دو سال یک بار فرزندی به دنیا بیاورند که همین باعث می شود وقت و انرژی کمتری را برای فعالیتهای دیگر، بالاخص فعالیتهای آموزشی داشته باشند. از طرفی حتی اگر بتوانند در این کلاسها شرکت نمایند بایستی در حین آموزش از کودکان خود مراقبت کنند و این باعث عدم تمرکز آنان در امر آموزش می شود.

3ـ حتی آن دسته از زنانی که در فعالیتهای آموزشی شرکت می جویند به دلیل عدم امکانات لازم و مناسب آموزشی و غیره نمی توانند نسبت به گسترش و تداوم آموخته های خود اقدام نمایند و همین امر باعث فراموشی دانسته های آنان می شود.

4ـ عدم سنخیت محتوا و مطالب آموزشی با حرفه و مشاغل و نیازهای زنان و دختران در روستاها و به کارگیری مطالبی که با مشاغل شهری در ارتباطند باعث دلسردی زنان در امر سوادآموزی می شود.

5ـ از همه مهمتر طرز تلقی و فرهنگ حاکم بر جوامع روستایی در خصوص زنان و دختران است که مانع از شرکت آنان در امر آموزش می شود.

6ـ مشکل اقتصادی قضیه نیز مانعی برای حضور زنان در امر آموزش است. حتی به صرف اینکه آموزش رایگان هم در کار باشد، تهیه امکانات و لوازم جانبی تحصیل برای روستائیان بالاخص

زنان هزینه بردار بوده و مانع از فعالیت آموزشی آنان می شود.

7ـ از همه مهمتر زمانی که آنان برای شرکت در امر آموزش صرف می کنند از نظر آنان هزینه رها شده در مزرعه، خانه و محیط کار تلقی می شود. در بسیاری از کشورهای جهان سوم و در حال توسعه نیز زنان بین 12 تا 17 ساعت به صورت روزانه در طول هفته به کار مشغولند تا بقا و سلامت خانواده خود را تضمین کنند. بنابراین در جوامع و محیط روستایی شرکت زنان در دوره های آموزشی به منزله هزینه از دست رفته و رها کردن درآمد اقتصادی تلقی می شود. بدون تردید توجه به فعالیتهای سوادآموزی پایه و حرفه ای زنان و دختران روستایی، تأثیر بسزایی در توسعه اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی کشور در بر خواهد داشت.

تاریخچه مختصری ازآموزش زنان و دختران روستایی در گذشته
از سال 1315 که اولین کلاسهای آموزشی «اکابر» در ایران دایر شد، بزرگسالانی که در این کلاسها شرکت می کردند تنها مردان بودند و هنوز آموزش زنان به چشم نمی خورد. با گسترش تعلیمات اساسی در سال 1333 ه··· .ش تقریبا قدمهایی در این زمینه برداشته شد. تشکیل یک زندگی نمونه با توجه کامل به اصول بهداشت، تهیه آب آشامیدانی سالم، حمام بهداشتی، مرغداری و سبزی کاری از یک سو و باسواد کردن روستائیان و آماده کردن آنان برای ایجاد تغییرات لازم در شیوه زندگی آنان به طوری که با این تغییرات به زندگی بهتری دست یابند از اهداف کلی این فعالیتها بود. اما به نظر می رسد تمامی اهداف به صورت یک برنامه ریزی آرمانی بر روی کاغذها باقی ماند. در سال 40 بنیاد خاور نزدیک، در زمینه آموزش زنان و دختران روستایی تقریبا گامهایی را برداشت. این بنیاد نسبت به توسعه مدارس روستایی و تشکیل کلاسهای تربیت معلم، بالاخص ویژه دختران روستایی گامهای نخستین را برداشت.

از جمله یکی از اقدامات اساسی این بنیاد تأسیس آموزشگاه تربیت معلم دختران روستایی در روستای قلعه نو ورامین بود. در این آموزشگاه دختران روستایی که تحصیلات شش کلاسه ابتدایی داشتند، برای دو سال تحت تعلیم قرار گرفته و آموزگار می شدند.(2)

در کنار این گروهها و مؤسسات، سایر وزارتخانه ها و مؤسسات دیگر نیز اقدام به برنامه ریزی در جهت آموزش سواد پایه و حرفه ای به روستائیان بالاخص زنان و دختران نمودند که

می توان به گروههای زیر اشاره کرد:

1ـ اداره کل آموزش بزرگسالان.

2ـ کمیته ملی پیکار با بی سوادی.

3ـ وزارت تعاون تحت عناوین طرح سوادآموزی زنان روستایی، طرح سوادآموزی مردان روستایی و طرح سوادآموزی تابعی.

4ـ سازمان زنان ایران.

5ـ جهاد ملی سوادآموزی که تا سال 57 ادامه داشت.

این مؤسسات نیز علاوه بر هدف آموزش سوادآموزی مقدماتی یا پایه اهداف آموزشهای حرفه ای در زمینه سبزی کاری، مرغداری، دامپروری و بهداشت خانه داری را نیز بر عهده داشتند اما به دلایل تقلیدی بودن برنامه ها و عدم بکارگیری یک برنامه ریزی منسجم و هماهنگ و انجام دوباره کاریها و تفکر آرمانی و بدون عمل، این برنامه ها یا با شکست کامل مواجه شد، یا اینکه نیمه تمام رها شده و به وزارتخانه ها و مؤسسات دیگری سپرده شد و عملاً هیچ گونه نتایج

مثبت و قابل توجهی در زمینه آموزشهای پایه و حرفه ای زنان و دختران روستایی به دنبال نداشت. با مراجعه به آمار منتشر شده از سوی مرکز آمار ایران به خوبی می توان به این نتایج پی برد. به نحوی که از سال 1335 تا 1355 با مقایسه تحصیل مردان و زنان روستایی می توان چنین گرفت که در سال 35 از هر صد نفر زن روستایی تنها یک نفر باسواد بوده است (در حد خواندن، نوشتن و حساب کردن). این رقم برای مردان در همان تعداد 11 نفر می باشد. در سال 45 از هر صد زن روستایی چهار نفر و از هر صد مرد روستایی 25 نفر باسواد بوده اند. این رقم در سال 55 به ترتیب برای هر صد زن و صد مرد روستایی 17 و 44 نفر می باشد.(3)

در حال حاضر در زمینه آموزشهای پایه و حرفه ای زنان و دختران روستایی در کشور، سازمانها و وزارتخانه ها و مؤسسات مختلفی چون وزارت آموزش و پرورش، نهضت سوادآموزی، وزارت جهاد سازندگی، وزارت کشاورزی، وزارت بهداشت و دیگر نهادها و مؤسسات به نوعی مشغول فعالیت هستند. در زمینه آموزش پایه زنان و دختران روستایی، هم اکنون وزارت آموزش و پرورش و نهضت سوادآموزی فعالیت دارند. وزارتخانه های جهاد سازندگی، کشاورزی و بهداشت و درمان و سایر مؤسسات نیز در حوزه سوادآموزی حرفه ای یا تابعی به فعالیت مشغولند. بنابراین فعالیت آموزشی زنان و دختران روستایی را می توان به دو گروه عمده:

1ـ آموزش اساسی خواندن و نوشتن و حساب کردن.

2ـ آموزش حرفه ای و شغلی (سوادآموزی تابعی)

طبقه بندی نمود.

وزارت آموزش و پرورش در زمینه آموزشهای مقطع ابتدایی قدمهای چشمگیری را برداشته است. در آماری که به تازگی از سوی وزیر محترم آموزش و پرورش به وسیله رسانه های جمعی عنوان شد حدود 96% جمعیت واجب التعلیم سن مدرسه رو توسط این وزارتخانه تحت پوشش قرار گرفته اند که شامل جمعیت روستایی بالاخص دختران مدرسه رو این جوامع نیز می شود و این آینده ای امیدبخش در توسعه کمّی و کیفی کشور را به دنبال خواهد داشت.

شرکت دختران روستایی در دوره های راهنمایی تحصیلی و بالاتر و بالاخص دبیرستان کمتر است و اکثر ترک تحصیلی دختران روستایی در مقاطع تحصیلی از همین جا آغاز می شود. فرهنگ حاکم بر جوامع روستایی ما نسبت به تحصیل دختران و بعضی عوامل دیگر مانع از ادامه تحصیل دختران روستایی در مقاطع بعد از دوره ابتدایی می شود. در حوزه مبارزه با بی سوادی آموزش سوادآموزی به عهده سازمان نهضت سوادآموزی است. اهداف کلی نهضت سوادآموزی در این زمینه عبارتند از:

1ـ با سواد نمودن جهت دار کلیه بزرگسالان (60 ـ 15 ساله) بی سواد و اتخاذ روشهای پیشرفته ریشه کن ساختن بی سوادی در کشور.

2ـ بالا بردن سطح فرهنگ و بینش اجتماعی، اقتصادی و بهداشتی افراد بی سوادی که از خدمات این سازمان استفاده می نمایند.

از جمله وظایف نهضت سوادآموزی جامه عمل پوشاندن به اهداف فوق در جوامع روستایی بالاخص گروه زنان و دختران بی سواد یا افرادی است که مدتی ترک تحصیل کرده ولی هم اکنون به یکباره قصد ادامه تحصیل دارند. در این زمینه آموزش سواد به بی سوادان و به طور اعم زنان و دختران به طور اخص به سه دوره تقسیم می شود.

الف) دوره مقدماتی:
که مدت آن 5 ماه است و سطح آن برابر با سطح کلاسهای اول و دوم مقطع ابتدایی است. کتب درسی این دوره با توجه به زبانهای مختلف و شرایط مناطق تحت پوشش قابل تغییر است ولی از نظر ایدئولوژی غیر قابل تغییر می باشد.

ب) دوره تکمیلی:
مدت آن 9 ماه و شامل 2 مرحله است. شش ماه اول روزی 2 ساعت آموزش، که افراد قبول شده و در دوره اول به آن راه می یابند. در این مرحله علاوه بر تکمیل مهارتهای خواندن و نوشتن و حساب کردن، بایستی معلومات حرفه ای، سیاسی، اجتماعی و فرهنگی نیز به بی سوادان ارائه شود. مرحله دوم از دوره تکمیلی 3 الی 4 ماه است که ارزش برابری آن مساوی با کلاسهای سوم و چهارم دبستان است. شرکت در دوره اول و مرحله اول از دوره دوم تکمیلی برای سوادآموزان اجباری است ولی شرکت در مرحله دوم دوره تکمیلی اختیاری است.

ج) دوره پایانی:
مدت این دوره 9 ماه و روزانه 3 الی 4 ساعت کلاس درسی است. دانش آموزان این دوره در پایان سال تحصیلی در یک امتحان نهایی سراسری و هماهنگ با دانش آموزان پایه پنجم وزارت آموزش و پرورش شرکت می نمایند و در صورت موفقیت، گواهینامه «پایان تحصیلات ابتدایی» به هر یک از قبول شدگان اعطاء می شود.

کتب درسی دوره پایانی همان کتب درسی پایه پنجم ابتدایی مدارس آموزش و پرورش است. این نوع از آموزش از سال 1370 در نهضت سوادآموزی آغاز شده است. نهضت، جهت سرویس دهی و خدمات رسانی و آموزش بیشتر به مناطق روستایی و دورافتاده عشایری طرحی را تحت عنوان «سرباز معلم و سرباز آموزشیار» از سال 1366 به مورد اجرا گذاشته است. اینان باید در گزینش نهضت قبول شده و دارای دیپلم هم باشند که که از آغاز طرح تا سال 1370 تعداد سربازان آموزشیار حدود 13338 نفر می باشد. بررسی ترکیب جنسی ثبت نام کنندگان نهضت سوادآموزی مشخص می کند که همواره تعداد زنان و دختران تقریبا دو برابر مردان بوده است. این ترکیب بیانگر استقبال بیشتر آنان از کلاسهای سوادآموزی در مقایسه با مردان است. فعالیت نهضت سوادآموزی هم اکنون در روستاهای کشور نسبت به سالهای اولیه تشکیل، تغییرات اساسی پیدا کرده است. نهضت سوادآموزی کتب کمک آموزشی ویژه زنان را نیز در کلاسهای سوادآموزی به کار می برد و پس از انتشار آنها را در اختیار نوسوادان قرار می دهد.

در زمینه ارقام آماری با مراجعه به آمار منتشره از سوی نهضت سوادآموزی می توان گفت، از کل نوآموزان کارنامه گرفته در مقاطع مختلف تحصیلی نهضت در سال 1369 که رقمی معادل 1347702 نفر می باشد زنان و دختران با رقم 1011389 نفر، 75% را به خود اختصاص داده اند که نشان دهنده استقبال بیشتر زنان و دختران از برنامه های آموزش مقدماتی و تکمیلی این سازمان است. اما باید گفت این رقم کافی نیست. شاید در کل کشور از نظر پایین آمدن میانگین بی سوادی قابل توجه باشد اما از نظر توسعه کیفی رضایت بخش نیست.

گروه دوم «آموزش سوادآموزی حرفه ای یا شغلی» است که در این زمینه نهادهای دیگری انجام وظیفه می نمایند. چرا که بالغ بر 247 هزار نفر زن و دختر روستایی به طور مستقیم به عنوان کارگر با مسؤولیت کارگر در امور مربوط به کشاورزی، دامپروری، شکار، جنگلداری و غیره فعالیت دارند و در کنار مردان روستایی کشورمان سهم عمده ای در تولید محصولات زراعی، باغی، دامی، صنایع تبدیلی و صنایع دستی به عهده دارند.

برخی آمارهای موجود نشان می دهد زنان و دختران روستایی کشور ما به میزان 60% در تولید برنج، 90% در تولید سبزی و صیفی، 50% در کشت پنبه و دانه های روغنی، 30% در امور مربوط به باغداری مشارکت دارند. در زمینه صنایع دستی نیز این گروه 90% کار را بر عهده دارند. جدیدترین مطالعات انجام شده نشان می دهد 90% بافندگان قالی در مناطق روستایی و عشایری زنان و دختران هستند. در سایر صنایع حتی از قبیل گلیم بافی، جاجیم بافی، سوزن دوزی، پتودوزی سهم زنان و دختران روستایی ما 80% می باشد. علاوه بر صنایع دستی این گروه در صنایع تبدیلی نیز نقش عمده ای بر عهده دارند. سهم این گروه در تهیه فرآورده های دامی و تولید مربا، ترشی و رب گوجه فرنگی در مناطق مختلف روستایی به طور متوسط 90% عنوان شده است.(4)

با توجه به آمار ذکر شده می توان چنین نتیجه گرفت که زنان و دختران روستایی چه در گذشته و چه در حال و آینده همواره سهم و نقش بسزایی در روند تغییرات اقتصادی، اجتماعی و ... جوامع روستایی به عهده داشته و به عنوان منابع عظیم انسانی مؤثرترین نقشها را در روند توسعه همه جانبه جوامع روستایی به عهده داشته اند. بنابراین نیاز به ضرورت سوادآموزی تابعی یا سوادآموزی حرفه ای و شغلی در کنار سوادآموزی پایه به دلایلی برای آنان محسوس است:

1ـ زنان روستایی به عنوان افرادی از جامعه ما محق هستند، از فرصتهای مناسب آموزشی در جهت ارتقاء سطح معلومات و آگاهیهای شغلی و حرفه ای خود همانند سایر همنوعان بهره مند شوند.

2ـ نیل به اهداف توسعه در هر کشوری به طور اعم و توسعه روستایی به طور اخص بدون توجه به این گروه به عنوان یکی از عوامل مؤثر در روند توسعه امکان پذیر نخواهد بود.

3ـ نقش آنان در تولید بویژه در تولید فرآورده های دامی و کشاورزی، هرگز قابل انکار نیست. در این خصوص وزارتخانه های جهاد سازندگی و کشاورزی و سازمان فنی و حرفه ای موظف هستند با هماهنگی یکدیگر نسبت به ارائه آموزشهای لازم اقدامات اساسی تری را به عمل آورند.

با مراجعه به عملکرد وزارتخانه های جهاد سازندگی و کشاورزی به عنوان دو نهاد اساسی در خصوص فعالیتهای روستایی، می توان به این نکته پی برد که فعالیتهای متنوعی در جهت ارائه آموزشهای لازم به این افراد صورت گرفته است. وزارت جهاد سازندگی در طول برنامه تا سال 72 توانسته است 400 هزار نفر زن و دختر قالیباف روستایی را در قالب 120 واحد تعاونی سازماندهی (تشکیل، حمایت و آموزش) کند و سالانه یک میلیون متر مربع فرش دستباف به عنوان صادرات غیر نفتی وارد بازار جهانی نماید. عمده ترین تشکیلاتی که در رابطه با زنان و دختران روستایی در وزارت جهاد سازندگی در زمینه آموزشها و سوادآموزی تابعی فعالیت دارد، معاونت ترویج و مشارکت مردمی است. قبل از تفکیک وظایف، کمیته بهداشت و درمان نیز فعالیتهای چشمگیری را در زمینه آموزش ماماهای روستایی و غیره داشته است. دوره های این وزارتخانه از بدو تشکیل تا کنون در حیطه آموزش زنان و دختران روستایی عبارتند از:

1ـ تربیت مامای روستایی

2ـ آموزش قالیبافی

3ـ به آموزی قالیبافی

4ـ پرورش مرغ بومی

5ـ پرورش ماکیان

6ـ بهداشت دام

7ـ بیماریهای مشترک انسان و دام

8ـ بهداشت شیر و فرآورده های لبنی

9ـ پرورش کرم ابریشم

10ـ آموزش خیاطی، گلدوزی، توردوزی، جوراب بافی، ابریشم بافی، گلیم بافی و غیره. این آموزشها هم اکنون نیز تداوم داشته و هر ساله نیز بر دوره های متخصص زنان و دختران روستایی افزوده می شود. این دوره ها با استقبال خوبی از سوی زنان و دختران جوان مواجه شده به نحوی که بعضا 70 الی 100 درصد فراگیران را تشکیل داده اند.

جدول ذیل تعداد کلی شرکت کنندگان زن و دختر را در کلاسهای آموزشی از سال 68 تا 72 را نشان می دهد.(5)

نوع دوره ها/تعداد    موزش قالیبافی    پرورشکرم ابریشم    پرورش مرغ بومی    هداشت دام    یماریهای مشترک    مع
72-68    995562    17034    34500    5393    8235    1060724
از مردادماه 1359 نشریه ای مختصّ روستاییان نوجوان و جوان (اعم از پسر و دختر) تحت عنوان «جهاد روستا» به صورت ماهنامه در تعداد پنجاه صفحه در زمینه های مختلف کشاورزی، دامداری و بهداشت عمومی و غیره منتشر می گردید. همچنین از سال 61 مجله دیگری نیز با هدف آموزش از راه دور یا آموزش مکاتبه ای تحت عنوان «صالحین روستا» ویژه مدیران محلّی، تولیدکنندگان روستایی، مروجین روستایی و «زنان روستایی و عشایری» منتشر می گردد. علاوه بر آن، کتابهای کمک آموزشی به زبان ساده چاپ و در کلاسهای مختص جهاد سازندگی یا با هماهنگی نهضت سوادآموزی در دوره های سوادآموزی پایه بین فراگیران بالاخص زنان و دختران روستایی توزیع می گردد.

وزارت کشاورزی نیز از طریق سازمان ترویج با دارا بودن بالغ بر 70 کارشناس زن در ستاد مراکز استانها و شهرستانها نسبت به ارائه فعالیتهای آموزشی مقطعی و دوره ای ویژه زنان و دختران روستایی اقدام نموده است. این آموزشها در زمینه های مختلف کشاورزی از قبیل غلاّت، حبوبات، سبزی، صیفی، علوفه، چغندرقند، درختان میوه، دانه های روغنی، سیب زمینی و امور کاشت، داشت و برداشت هر یک به آنان ارائه می شود. در برخی از استانها سازمان ترویج با هماهنگی مدارس راهنمایی و دبیرستان در سطح روستاها اقدام به برگزاری دوره های ویژه آموزش دختران نموده است. در ضمن کارشناسان زن این سازمان از کلاسهای نهضت سوادآموزی به منظور ارائه آموزشهای توجیهی چند ساعته یا یک روزه استفاده می نمایند. وزارت کشاورزی نیز سالیانه اقدام به تهیه نشریات آموزشی و کمک آموزشی و ترویجی و توزیع آنها در کلاسهای آموزشی می نمایند.

علاوه بر این نهادها، وزارت بهداشت در تربیت به ورزان روستایی (از میان روستاییان واجد شرایط دختر و پسر) برای خانه های بهداشتی روستایی، خانه های فرهنگ روستایی وابسته به بهزیستی کشور، سازمان صنایع دستی ایران و کمیته امداد امام خمینی(ره) نیز در زمینه صنایع روستایی دارای فعالیتهای آموزشی مختص زنان و دختران روستایی می باشند.

با توجه به مباحث و مطالب فوق می توان اظهار داشت هر گونه فعالیتی در زمینه آموزشهای ویژه بزرگسالان، بالاخص زنان و دختران روستایی نیازمند برنامه ریزی، انسجام، هماهنگی، مدیریت و در نهایت کنترل و ارزشیابی است. با این وجود در جهت نیل به موفقیتهای چشمگیرتر و توسعه آموزشهای ویژه زنان و دختران روستایی به عنوان منابع عظیم انسانی بالقوه و بالفعل تولیدی کشور، نکاتی چند پیشنهاد می گردد:

1ـ تضمین دسترسی زنان و دختران روستایی به آموزش ارتقاء سطح زندگی آنان.

2ـ ایجاد تشکیلات اساسی برای آنان با توجه به ویژگیهای بومی و منطقه ای.

3ـ آموزش بر اساس نیازسنجی و اولویتهای اساسی و ضروری در هر یک از جوامع روستایی.

4ـ توجه همزمان به سوادآموزی پایه و تابعی زنان و دختران روستایی از طریق هماهنگی بیشتر بین نهادهای متولی آموزش برای روستائیان.

5ـ بالا بردن توان مشارکت آنان در فرایند توسعه روستا از طریق سهیم ساختن هر یک در امور شرکتهای تعاونی روستایی،

تولیدی، صنایع روستایی و غیره.

6ـ توجه به معلمان و آموزشگران زن در امر آموزش زنان و دختران روستایی در صورتی که امکانات کافی نیز در اختیار آموزشگران در جهت آسایش و امنیت در ایاب و ذهاب باشد. در غیر این صورت حتی الامکان این معلمان از بین روستازادگان تحصیل کرده باشند.

7ـ استفاده بیشتر از وسایل ارتباط جمعی در آموزشهای اجتماعی روستاییان در جهت تغییر دید و نگرش نسبت به تحصیل دختران و زنان روستایی.

8ـ توجه بیشتر و جدی تر به

آموزشهای غیر رسمی و حرفه ای زنان و دختران روستایی.

در پایان با ذکر اعلامیه اجلاس سران عضو سازمان ملل در خصوص کودکان و نقش زنان در امور مربوط به کودکان که در تاریخ 8 الی 9 مهرماه 1369 منتشر شد، به اهمیت آموزش زنان و دختران روستایی اشاره می شود:

«زنان در ایفای نقشهای متنوع خود سهم تعیین کننده ای در بهزیستی و رفاه کودکان دارند. ارتقاء موقعیت زنان و دسترسی آنان به امکانات برابر تحصیلی، آموزشی، کسب اعتبار مالی و سایر خدمات اجتماعی تأثیر بسزایی در توسعه اجتماعی، اقتصادی هر ملتی دارد. تلاش در ارتقاء پایگاه اجتماعی و نقش زنان در توسعه باید با توجه به «دختربچه ها» آغاز شود».(6)

ـــــــــــــــــــــــــــــــــ

1ـ مهران، گلنار، بررسی تطبیقی سوادآموزی تابعی برای زنان، ماهنامه مسائل بزرگسالان، شماره 12، ص4.

2ـ وزارت جهاد سازندگی، بررسی تاریخچه فعالیتهای آموزشی و ترویجی خاص زنان روستایی ایران، جلد دوم، ص28.

3ـ سالنامه مرکز آمار ایران، سال 69، ص113.

4ـ برگرفته از سخنان معاون محترم وزیر جهاد سازندگی آقای مهندس اسحاق حسینی در سمینار «بررسی وضعیت آموزش و ترویج زنان روستایی»، فروردین 73.

5ـ وزارت جهاد سازندگی، بررسی تاریخچه فعالیتهای آموزشی و ترویجی خاص زنان روستایی ایران، جلد دوم، صفحات پراکنده.

6ـ یونیسف، دختربچه ها: سرمایه گذاری برای آینده، ترجمه نیلوفر پورزند، تهران، دفتر نشر فرهنگ اسلامی، سال 73، ص9.

نظر شما