آرزوهای دختران روستا اوج می گیرد
مجله پیام زن آبان 1375، شماره 56
84
نیدیم که برای اولین بار سه تن از زنان فعال روستایی همراه هیأتی از کارشناسان زن، برای کسب اطلاعات و تبادل تجربیات با زنان روستایی چین به آن کشور اعزام شدند. خبر جالب و بی سابقه ای بود که نوید جامه عمل پوشیدن شعارها و تعظیم و تکریم عملی و نه لفظی از خدمات زنان روستایی را می داد. این بار، بانوان روستایی خود وارد گود شده بودند تا از نزدیک با آنچه که در جوامع روستایی دیگر کشورها می گذرد، بدون واسطه «کارشناسان
شهری» آشنا شوند.
ندای خوش عدالت اجتماعی در کنار توسعه به گوش می رسید و اعزام به یک کشور خارجی، نه به عنوان یک ارزش، بلکه به عنوان یک حرکت نمادین از دسترسی مساوی به امکانات برای کسانی که استحقاق آن را دارند، توجه ما را به خود جلب کرده و همین انگیزه پر قوتی برای تهیه یک گزارش بود. پس رفتیم که خود از نزدیک شاهد میزان صداقت در انتخاب افراد برای این سفر باشیم.
از طریق دفتر امور زنان ریاست جمهوری و دفتر ترویج فعالیتهای زنان روستایی وزارت کشاورزی، که واسطه این اقدام بوده اند، توانستیم در قلب کوهستانهای سرسبز استان مازندران با خانم رؤیا فرخی، یکی از افراد مورد نظر، تماس تلفنی برقرار کنیم و سپس قراری برای ملاقاتی در روستای درازکلای شهرستان بابل.
گفتیم: نشانی؟
نام خیابانی در بابل را برد و گفت: «آن را مستقیم ادامه دهید تا به جاده برسید، از هر که بپرسید، درازکلا را نشانتان می دهد و بعد در درازکلا به هر که بگویید منزل «فرخی» شما را راهنمایی خواهد کرد.» بدون نشانی خیابانهای نا آشنای پیچ در پیچ و پلاک و طبقه ... همه چیز صفا و سادگی روستا را داشت، دور از پیچیدگیهای روابط شهری.
درست همان طور که گفت، در مسیر 40 دقیقه ای بابل به سوی کوهستان و جنگل از هر که پرسیدیم با روی گشاده پاسخ صحیح داد. آنچه نبود، کلام بی تفاوتی «نمی دانم» بود.
در روستا نیز پس از پرس و جو «یاسر» پسربچه 12 ساله محجوب و مؤدبی را همراهمان کردند که ما را تا در خانه خانم فرخی رساند و خوشحال از این مهمان نوازی خداحافظی کرد و رفت.
رؤیا خانم خود در را به رویمان گشود. حدود 25 سال داشت، خون گرم و با اعتماد به نفس.
حالا می دانستیم که او مدیرعامل تعاونی زنان روستایی فاطمه الزهرا(س) نیز هست و یکی از مددکاران نمونه ترویج کشور. بدین ترتیب زمینه های گفتگو فراوان بود. در ایوانی رو به یک حیاط نه چندان بزرگ، اما سرسبز و باصفا، شرمنده از مهمان نوازی بی آلایش و گرم صاحبخانه، صحبت با سؤالی از دوران تحصیل و آغاز فعالیتهای اجتماعی خانم فرخی آغاز شد.
ـ از کلاس اول دبستان تا پایان دوره راهنمایی را در «کبریاکلا» که یک کیلومتر دورتر از «درازکلا»ست گذراندم و دوران دبیرستان را در بابل. برای رسیدن به دبیرستان ابتدا باید مسافتی حدود 3 کیلومتر را پیاده طی می کردیم. آن موقع وسیله برای رفت و آمد کم بود ولی سال سوم و چهارم دبیرستان، وضع بهتر شد. خوشبختانه 2 سال است که در همین روستا دبیرستان نیز داریم و دانش آموزان فعلی مشکلات دوران تحصیل ما را ندارند.
پس از دیپلم به عنوان یک مددکار ترویج، داوطلبانه، شروع به کار کردم. با این حرفه از طریق فعالیتهای خانم شیخ زاده که از طرف وزارت کشاورزی به روستایمان می آمد و به کشاورزان آموزشهای لازم را می داد، آشنا شده بودم.
* با چه انگیزه ای داوطلب ترویج شدید؟
ـ مردم را دوست دارم، از مشکلاتشان رنج می برم و علاقه دارم که برای حل این مشکلات تلاش کنم. در جامعه روستایی مهمترین مشکلات در زمینه وضعیت کشاورزی و تولیدات روستا بروز می کند. مثلاً در «درازکلا» خیلی از مردم به نوغانکاری می پردازند. آنها امکانات مناسب برای احداث تلنبار در زمان پرورش کرم ابریشم را ندارند و معمولاً یک اتاق در خانه را خالی کرده و به این کار اختصاص می دهند. این وضع، شرایط را مشکل می کند و باید از طریق آموزش لازم، مانع از بین رفتن کرمها و بالا رفتن میزان محصول شد یا با اعطای وام، قدرت احداث تلنبار را برای آنان ایجاد کرد.
تجاربی که از آن دوران کسب کردم، بعدها در جریان فعالیتهای تعاونی روستایی زنان فاطمه الزهرا(س) به کارم آمد و با کمک دوستان توانستیم قدمهای مثبتی را در رفع مشکلات برداریم.
* اصلاً چه شد که به فکر تشکیل تعاونی
روستایی زنان افتادید؟
ـ سازمان مرکزی تعاونی روستایی کشور از سال 1372 اقدام به تشویق بانوان روستایی برای ایجاد این تعاونیها کرد که اولین آنها در همان سال در روستای کوکده آمل تشکیل شد و تا کنون بیش از 50 تعاونی روستایی زنان در سراسر کشور تشکیل شده است. ما هم از طریق خانم شیخ زاده این خبر را شنیدیم و در جریان چگونگی تشکیل آن قرار گرفتیم. وقتی فهمیدیم که این تعاونیها در ایجاد اشتغال و درآمد، همچنین آموزش زنان می توانند نقش عمده ای را ایفاء کنند به فکر تشکیل آن افتادیم.
* لطفا در مورد اهداف تشکیل تعاونیهای
روستای زنان بیشتر توضیح دهید.
ـ زنان روستایی در کشور ما از فعال ترین اقشار زنان هستند و ایجاد این تعاونیها می تواند آنها را در گسترش فعالیتها و رفع مشکلاتشان یاری دهد. نباید همه چیز را از دولت انتظار داشت. سازمان یافتگی و قرار گرفتن در جمعی با اهداف مشترک، امکاناتی را فراهم می آورد که همگان می توانند از آن استفاده کنند.
این تعاونیها با توجه به شرایط و امکانات هر روستا فعالیتهایی را در جهت ایجاد درآمد و اشتغال انجام داده و امکان آموزشهای گوناگونی را برای زنان روستایی فراهم می آورند. این آموزشها فقط شامل تولیدات بومی هر روستا نشده، بلکه مسائل بهداشتی، تغذیه، بهداشت خانواده، کنترل جمعیت و هر نوع آموزشی که مطابق با نیازهای روستا باشد نیز در چارچوب آن قرار می گیرد.
من و سایر همکارانم نیز احساس کردیم نیازهای مختلفی در منطقه وجود دارد و این رسالتی است که باید بخشی از آن را بر عهده گیریم. بنابراین تلاش خود را برای تشکیل یک تعاونی روستایی مخصوص زنان آغاز کردیم.
* تأسیس چنین تعاونی از آنجا که یک کار
تازه و تعریف نشده برای اهالی بوده، به نظر آسان نمی رسد. با طی چه مراحلی موفق به انجام شدید؟
ـ ابتدا همان طور که اشاره کردید مردم نمی دانستند این تعاونی چه کارهایی می تواند انجام دهد و این اقدام به نظرشان مفید و مثمر ثمر نمی رسید. بنابراین هیأت مؤسس تعاونی متشکل از 4 نفر خانمها صالحی، نبی پور،
شعربی، حسین زاده و من فعالیت خود را با طی کیلومترها پیاده روی و سر زدن خانه به خانه در هر روستا آغاز کردیم. 45 روستا را ظرف 3 ماه زیر پا گذاشتیم و با همه خانمها صحبت کردیم. حاصل این تلاش پس از 3 ماه 57 عضو و حدود صد هزار تومان سرمایه بود که با آن تعاونی را رسما تأسیس و کار را آغاز کردیم.
اگر چه تعداد در ابتدا کم بود، ولی اینها خانمهایی بودند که به این کار اعتقاد داشتند و با استقلال رأی از درآمد شخصی خود حق عضویتهایی از 500 تا 10 هزار تومان را پرداخته بودند.
پس از تشکیل تعاونی، من به عنوان مدیرعامل از سوی هیأت مدیره انتخاب شدم و با کمک هم، کار را آغاز کردیم. اولین اقدام ما اخذ وامی برای زنان روستایی از اداره تعاونی روستایی بابل به منظور خرید تخم نوغان و پرورش کرم ابریشم بود. این وام را به خانمها دادیم و از سوی دیگر تخم نوغان مرغوبی را با قیمت مناسب از طریق سازمان تعاونی روستایی تهیه کردیم تا اعضاء مجبور نشوند تخم نوغانهایی که کیفیت آن معلوم نیست را از واسطه ها به قیمت گرانتر بخرند. این اقدام باعث شد که منافع واسطه های فروش
تخم نوغان به خطر افتاده و علیه ما دست به جوسازی بزنند و تا آنجا پیش بروند که حتی نسبتهای سوء اخلاقی برای خراب شدن اذهان روستاییان به ما بدهند. اما باید از سازمان تعاونی روستایی بابل و استان، فرمانداری و بخشداری تشکر کرد که با حمایتهای خود باعث شدند تلاشهای ما به سرعت آثار خود را نشان دهد جوسازیهای ناکام بماند.
همچنین از اقدامات مهم این تعاونی پس از تأسیس، خرید یک کارخانه پیله کشی نیمه صنعتی است. برای روستاییان در زمستان کار کم است و این یک نوع لطمه اقتصادی به آنها محسوب می شود. بنابراین به فکر افتادیم که برای زمستان نیز کار ایجاد کنیم. با خرید این کارخانه حداقل 60 نفر می توانند در تمام فصول سال کار کنند.
فعالیتهای دیگری چون خرید و توزیع نهال توت اصلاح شده، کشت سیر و تهیه سیرترشی، مربای تمشک و آب نارنج برای فروش نیز داشته ایم. همچنین تشکیل کلاسهای قرآن و احکام از روزهای نخست، مورد توجه ما و اعضاء بوده است و به مناسبتهای مختلف تشکیل شده است.
در سال 1374 یعنی یک سال پس از تأسیس شرکت تعاونی، اقدام به تشکیل صندوق قرض الحسنه کردیم و وامهایی به اعضاء دادیم که خوشبختانه بدون تأخیر وامها به صندوق بازگشته و موجبات استفاده سایرین از وام را فراهم آورده است.
* معمولاً مسؤولین صندوقهای
قرض الحسنه از بد قولی و عدم پرداخت اقساط وام گیرندگان گله دارند. چطور شد که شما با چنین مشکلی مواجه نشدید؟
ـ فکر می کنم این قضیه دو علت دارد. یکی اینکه از طریق وامهایی که داده شده، وام گیرنده اقدام به کاری درآمد زا کرده، بنابراین قدرت باز پرداخت اقساط را داشته و دیگر اینکه ما با خانمها طرف هستیم و معمولاً آنها احساس مسؤولیت خاصی در مقابل تعهدات خود دارند و مصرّ هستند که سر موقع قرض خود را پس دهند.
به هر حال من فکر می کنم همین احساس مسؤولیت و حمایت از سوی اعضاء باعث شده که تعاونی روستایی زنان فاطمه الزهرا(س) به سرعت موفقیتهای قابل توجهی را کسب کند و اعضاء آن ظرف یک سال و نیم از 57 نفر به 307 نفر و سرمایه آن از صد هزار تومان به 5/2 میلیون تومان افزایش یابد. همچنین با حمایتهای مسؤولین توانستیم 1000 متر زمین برای احداث ساختمان تعاونی خریداری کنیم.
* در حال حاضر محل تعاونی کجاست؟
ـ یک مغازه در خیابان اصلی روستا اجاره کرده ایم که طبیعتا برای فعالیتهای مختلف با مشکلاتی مواجه هستیم و باید برای ساخت محل دائمی تعاونی تلاش کنیم. بخصوص که کم کم تعاونی به صورت مرکز درد و دل مردم و حل همه مشکلات حتی مشکلات خانوادگی در آمده و رفت و آمدها همه روزه افزایش می یابد.
* خانم فرخی آیا تأسیس تعاونی
روستایی زنان در این منطقه به غیر از تأثیرات اقتصادی، دارای تأثیرات فرهنگی در نحوه نگرش جامعه نسبت به تلاشهای زنان نیز بوده است؟
ـ بله، ابتدا خود زنان نیز نمی دانستند که آیا واقعا موفق می شوند یا نه. اما حالا پس از موفقیت، نگرش آقایان نیز نسبت به این نحوه فعالیت زنان تغییر کرده است. یکی از همکاران که مدیرعامل تعاونی روستایی زنان در منطقه دیگری است؛ تعریف می کرد که زمانی حتی اگر فرزندم به بیماری سختی مبتلا می شد اجازه نداشتم او را به دکتر برسانم، ولی حالا برای کسب تجربیات زنان روستایی سایر کشورها می توانم به کشور دیگری سفر کنم، بدون این که مشکلی در خانواده ام ایجاد شود و این نشانه اعتماد و اعتقاد آقایان به کار خانمهاست.
* شما جزو اولین گروه از زنان روستایی
هستید که برای آشنایی با تجربیات زنان روستایی سایر کشورها به چین سفر کردید. دستاوردتان از این سفر چه بود؟
ـ این سفر با هماهنگیهای صندوق جمعیت سازمان ملل، دفتر امور زنان نهاد ریاست جمهوری و دفتر ترویج فعالیتهای زنان روستایی صورت گرفت و ما طی 15 روز در جلساتی که با زنان چینی داشتیم و بازدیدهایی که از روستاهای آن کشور به عمل آوردیم با فعالیتهای مربوطه آشنا شدیم.
زنان روستایی چینی در بخش صنایع دستی پیشرفت قابل ملاحظه ای داشته اند و به دلیل وجود مراکزی برای فروش تولیدات خود، با دلگرمی به این هنر می پردازند. در بسیاری از جاها هنوز کشاورزی را به روش سنتی انجام می دهند و در مواردی چون برگزاری کلاسهای آموزشی و کنترل جمعیت موفق بوده اند. اما در مقایسه وقتی به سالهای طولانی که چینیها این گونه فعالیتها را آغاز کرده اند فکر می کنم، به نظرم می رسد که ما موفق تریم و با همت و دلسوزی مسؤولین و تلاش زنان کشورمان در مقایسه، سرعت حرکت بیشتری داشته ایم.
به هر حال در این سفر با فعالیتهای مختلفی آشنا شدیم که در تلفیق و تطابق با فرهنگ ملی و دینی خود بخشهایی از آن را می توانیم در کشور اجرا کنیم.
* نقش زنان روستایی را در توسعه جامعه روستایی و به طور کلی
توسعه کشور چگونه ارزیابی می کنید؟
ـ زن روستایی در تمام زمینه ها و مراحل تولید نقش دارد. از مزرعه گرفته تا دام و تولید لبنیات، سبزیجات و غیره و چنانچه به این نقش اهمیت داده شود و حمایتها و آموزشهای لازم برای او فراهم گردد، بدون شک تولید افزایش یافته و افزایش تولید نیز نقش ویژه خود را در توسعه دارد. اما باز هم تأکید می کنم که میان آموزش و توسعه، یک ارتباط مستقیم وجود دارد.
من امیدوارم که جوانان روستایی به دانشکده های کشاورزی راه یابند و پس از پایان تحصیلات به روستاهای خود بازگردند و به حل مشکلات این مناطق بپردازند.
* آیا خود شما نیز قصد ادامه تحصیل دارید؟
ـ بله، امیدوارم بتوانم در رشته مدیریت بازرگانی ادامه تحصیل دهم.
* و بعد به روستا باز گردید یا در شهر بمانید؟
ـ من عاشق روستا هستم و هرگز به این فکر نیافتاده ام که صمیمیت روستا را رها کرده و به شهر بروم. اینجا در روستا وقتی مشکلی برای کسی یا خانواده ای پیش می آید همه در صدد رفع آن بر می آیند. من این را دوست دارم، زیباییهایی که در شهر کمتر پیدا می شود. در روستا همه آن قدر به فکر سازندگی و آبادانی هستند که به فکر تخریب جایی یا چیزی نمی افتند. اینجا همه چیز سبز و سازنده است و من قبل از اینکه هر سمتی مثل مدیرعامل تعاونی را داشته باشم، خود را یک کشاورز می دانم.
به همه این نکات مثبت، نکته دیگری را نیز باید اضافه کنم که در منطقه ما کمتر نشانی از مردسالاری دیده می شود. زن و مرد با هم کار می کنند و به یکدیگر متکی هستند. آنها اغلب مشترکا برای زندگی برنامه ریزی می کنند و اگر هم درآمد در دست مرد باشد، در تصمیم گیریها نظرات زن ملحوظ می شود. زنان ما از اینکه در کنار همسران خود چرخ زندگی را می چرخانند لذت می برند و در فعالیتهای جدید خود به سوی پر رنگ کردن نقش خانوادگی و اجتماعی شان حرکتی جدی دارند. فکر می کنید به کجا بروم که بهتر از اینجا باشد؟
* امیدوارم همیشه موفق باشید.
ـ متشکرم.
نظر شما