زیارت در سیره معصومین
مجله فرهنگ زیارت فروردین ماه سال 1388 شماره یک
نویسنده : محمود شریفی
اعتقاد به معاد یکی از مهم ترین ارکان اعتقادی و اصول دین به شمار می رود و قرآن هم روی آن بسیار تأکید کرده و آیات فراوانی را به آن اختصاص داده است. توجه به روز قیامت و یادآوری آن، برای تربیت انسان و حفظ انسان از افتادن در مسیرهای انحرافی، نقش بسیار مهمی دارد.
از این رو، رفتن به زیارت قبور، به ویژه قبور انسان های وارسته، از جایگاه خاصی برخوردار است که ملت های مختلف جهان و به ویژه خداپرستان عالم، آن را کاری پسندیده دانسته، به آن عمل می کنند.
اسلام نیز که کامل ترین ادیان است، آن را تجویز و تأیید کرده است. پیامبر گرامی اسلام صلی الله وعلیه وآله و جانشینان او در سخنان خود، مردم را به رفتن به زیارت قبور اولیای الهی و مؤمنین فرا خوانده اند و احادیث فراوانی درباره تشویق و ترغیب به زیارت قبور، به ویژه قبور ائمه علیهم السلام، در حد تواتر به ما رسیده که در کتاب های حدیثی ثبت شده اند.
پیشوایان دین علاوه بر گفتار فراوانی که در این زمینه دارند، در عمل نیز خود پیشتاز بوده و پیروان خود را به این سیره حسنه و بزرگداشت یاد و خاطره گذشتگان و بهره گیری از روح بلند و ملکوتی آنان و خودسازی، راهنمایی کرده اند که در این جا به مواردی از آنها الگوها اشاره می کنیم:
سیره زیارتی پیامبر صلی الله وعلیه وآله در کتاب های اهل سنت
الف. زیارت بقیع
ابن ماجد در سنن خود این چنین آورده است:
عن عائشة قالت: فقد ته - تعنی النبی صلی الله وعلیه وآله ـ فاذا هو بالبقیع فقال: السلام علیکم دار قوم مؤمنین، انتم لنا فرط و انا بکم لاحقون، اللهم لا تحرمنا اجرهم و لا تفتنا بعدهم؛
عایشه می گوید: پیامبر صلی الله وعلیه وآله را گم کرده بودم ـ و به دنبالش می گشتم ـ آن گاه او را در بقیع یافتم که می فرمود: سلام بر شما باد ای کسانی که در خانه گروه مؤمنان هستید! شما پیش فرستادگان ما هستید و ما هم به زودی به شما ملحق خواهیم شد، ـ سپس چنین دعا کرد ـ خدایا از پاداش آنان ما را محروم مگردان و ما را پس از آنان، مورد آزمایش قرار مده.
ابن شبّه نیز از همسر پیامبر صلی الله وعلیه وآله چنین نقل کرده است:
عن عائشة قالت: خرج رسول الله صلی الله وعلیه وآله من عندی، فظنت انّه خرج إلی بعض نسائه، فتتبعه حتی جاء البقیع فسلّم و دعا ثمّ انصرف، فسألته: أین کنت؟ فقال: انّی اُمرت أن اَتی اَهل البقیع فأدعو لهم و اُصلی علیهم؛[1]
رسول خدا از پیش من بیرون رفت؛ من خیال کردم پیش یکی از همسران خود رفت. از او سؤال کردم: کجا بودی؟ فرمود: من مأمور شدم به بقیع بروم و برای آنان دعا کنم و بر آنان درود فرستم.
همچنین ابن شبّه از ابی رافع ـ آزاد شده پیامبر صلی الله وعلیه وآله ـ این طور نقل می کند:
عن ابی رافع ـ مولی رسول الله صلی الله وعلیه وآله ـ أنّ رسول الله صلی الله وعلیه وآله أتی البقیع فوقف فدعا و استغفر؛[2]
رسول خدا صلی الله وعلیه وآله به بقیع آمد و ایستاد؛ سپس دعا و استغفار کرد.
بیهقی در کتاب معروف خود از عایشه چنین نقل کرده است:
کان رسول الله صلی الله وعلیه وآله کلما کان لیلتها من رسول الله صلی الله وعلیه وآله یخرج من آخر اللیل الی البقیع فیقول: السلام علیکم، دار قوم مؤمنین ایانا و ایاکم ما توعدون، فاِنّا ان شاء الله بکم لاحقون، اللهم اغفر لاهل البقیع الغرقد.[3]
ب. زیارت قبر مادر
حاکم نیشابوری چنین نقل کرده است:
زار النبی صلی الله وعلیه وآله قبر امّه فی الف مقنّع فلم یر باکیاً اکثر من یومئذ؛.[4]
رسول خدا صلی الله وعلیه وآله با هزار نفر سوار مسلح ـ در بازگشت از جنگ ـ به زیارت قبر مادرش رفت ـ و بسیار گریست ـ به طوری که هیچ گاه بیشتر از این وقت، گریان نبود.
محمد بن سعد گوید:
مرّ رسول الله صلی الله وعلیه وآله فی عمرة الحدیبیة بالابواء قال: إنّ الله قد أذن لمحمد فی زیارة قبر أمّه فأتاه رسول الله صلی الله وعلیه وآله فاصلحه و بکی عنده، و بکی المسلمون لبکاء رسول الله صلی الله وعلیه وآله فقیل له؟ فقال: ادرکتنی رحمتها فبکیت؛ [5]
پیامبر خدا صلی الله وعلیه وآله در عمره حدیبیه ـ سال ششم هجری ـ به ابواء [6] که رسید، فرمود: خداوند به محمد اجازه داد که به زیارت مادرش برو؛ پس پیامبر خدا به آن جا آمد و قبر مادرش را بازسازی کرد و کنار قبر مادرش گریست و مسلمانان نیز به خاطر گریه آن بزرگوار، گریستند و بعد آنان به او گفتند: چه شده است؟ فرمود: دلم به یاد مهر و محبت او افتاد و گریه کردم.
مسلم در صحیح خودش و ابن ماجه [7] با اسناد خودشان از ابی هریره روایت کرده اند که او گفت:
زار النبی صلی الله وعلیه وآلهقبر امه فبکی و ابکی من حوله فقال صلی الله وعلیه وآله: استاذنت ربی فی أن أستغفر لها فم یأذن لی و استأذنته فی أن ازور قبرها فأذن لی، فزروا القبور فأنها تذکر کم الموت قال النودی فی شرح صحیح مسلم: هو حدیث صحیح بلاشک؛
پیامبر اکرم صلی الله وعلیه وآله قبر مادرش را زیارت کرد؛ پس آن جا گریست و کسانی را هم که اطراف او بودند، گریاند؛ سپس فرمود: من از خدا خواستم که اجازه دهد برای او استغفار کنم؛ ولی به من اجازه نداد؛ ولی از خدا اجازه خواستم که قبر مطهر او را زیارت کنم؛ پس اجازه داد. بنابراین، شما هم قبرها را زیارت کنید؛ زیرا زیارت قبور، مرگ را یادآوری می کند.
نووی در شرح صحیح مسلم گفته است: این حدیث، بدون شک صحیح است.
علت این که آنان مسئله اجازه گرفتن پیامبر را در مورد قبر مادرش مطرح کرده اند، این است که مادر پیامبر صلی الله وعلیه وآله، مشرک بوده است؛ ولی مسلم و ثابت است که مادر پیامبر صلی الله وعلیه وآله، همانند پدران و اجداد پیامبر، مؤمن و موحد بوده است و این توجیه و تفسیر، مخالف با اصول و عقاید اسلامی است و آنان با این تفسیر و تحلیل می خواهند مشرک بودن پدران و اجداد خلفا را بدون اشکال جلوه دهند؛ زیرا شیعه معتقد است که امام جامعه، علاوه بر این که خود باید موحد باشد، پدر و اجداد وی هم باید موحد باشند.
ج.زیارت عثمان بن مظعون
مؤلف کتاب شذرات الذهب می گوید: «ابن عماد حنیلی در ضمن بیان حوادث سال دوم هجرت چنین آورده است:
و فیما توفّی عثمان بن مظعون القرشی الجمحی و هو اول من المهاجرین بالمدینة بعد رجوعه من بدر، و قبلّه النبی صلی الله وعلیه وآله و هو میت، و کان یزوره؛ [8]
در سال دوم هجری، عثمان بن مظعون وفات کرد و او نخستین مهاجر به مدینه بود که پس از بازگشت از جنگ بدر، از دنیا رفت و پیامبر اکرم صلی الله وعلیه وآله او را که مرده بود، بوسید و مرتب او را زیارت می کرد.
ابن ابی الحدید به نقل از واقدی چنین آورده است:
مرّ رسول الله صلی الله و علیه وآله علی قبر مصعب بن عمر، فوقف علیه و دعا و قرأ: (من المؤمنین رجال صدقوا ما عاهدو الله علیه فمنهم من قضی نحبه و منهم من ینتظر و ما بدلوا تبدیلاً) ثم قال: ان هولاء شهداء عند الله یوم القیامة، فائتوهم فزروهم و سلّموا علیهم، و الذی نفسی بیده لا یسلّم علیهم احد الی یوم القیامة الاّ ردّوا علیه؛ [9]
وقتی رسول خدا صلی الله وعلیه وآله در حال عبور به قبر مصعب بن عمیر رسید، ایستاد و دعا کرد؛ سپس آیه «مِنَ المؤمِنینَ الرِّجال...» را خواند و سپس فرمود: «اینها روز قیامت پیش خدا جزء شهدا هستند؛ پس کنار این شهدا بیایید و آنان را زیارت کنید و بر آنان سلام کنید؛ سپس اضافه کرد: قسم به کسی که جانم در دست اوست، هر کسی تا روز قیامت بر آنان سلام کند، آنان جواب سلام او را می دهند.
د. زیارت شهدای احد
عباد بن ابی صالح می گوید:
ان رسول الله صلی الله وعلیه وآله کان یأتی قبور الشهدا بأحد علی رأس کل حول فیقول: السلام علیکم بما صبرتم فنعم عقبی الدار. [10] قال و جاءها ابوبکر ثم عمر ثم عثمان.[11]
رسول خدا صلی الله وعلیه وآله هر سال به زیارت قبور شهدای احد می آمد و چنین می فرمود: «سلام و درود بر شما به واسطه صبر و تحمّلی که از خود نشان دادید! سرای آخرت چه سرای نیکویی است؛ سپس افزود: ابوبکر و عمر و عثمان نیز برای زیارت قبور شهدا می آمدند.
عبد الاعلی بن عبدالله بن الی مروه از پدرش چنین نقل می کند:
انّ النبی صلی الله وعلیه وآله زار قبور الشهداء باُحُد فقال: اللهم انّ عبدک و نبیک یشهد انّ هؤلاء شهداء، و انّه من زارهم و سلم علیهم الی یوم القیامة ردّوا علیه»؛[12]
پیامبر عظیم الشأن، قبور شهدای احد را زیارت می کرد و در زیارتش خطاب به آنان چنین می فرمود: خدایا! بنده ات و پیامبرت، شهادت می دهد که اینها شهیدند و هر کس آنان را تا روز قیامت زیارت کند، آنان جواب سلام او را می دهند.
ابی داوود از طلحة بن عبیدالله چنین آورده است:
خرجنا مع الرسول صلی الله وعلیه وآله یرید قبور الشهداء حتی اذ اشرفنا علی حرّة و اقم فلمّا تولّینا منها و اذا قبور بمنحنیة قال قلنا: یا رسول الله اقبور اخواننا هذه؟ قال: اصحابنا فلمّا جئنا قبور الشهداء قال: هذه قبور اخواننا؛[13]
ما همراه رسول خدا صلی الله وعلیه وآله که عازم زیارت قبور شهدا بود، از شهر بیرون رفتیم؛ تا این که مشرف به حره واقم [14] شدیم. هنگامی نزدیک آن جا رسیدیم، آن جا قبوری در بلندی واقع شده بودند. در این هنگام به رسول خدا صلی الله وعلیه وآله گفتیم: ای رسول خدا! آیا اینها قبور برادران ماست؟ فرمود: اینها قبور اصحاب ماست. هنگامی که نزدیک قبور شهدا آمدیم، فرمود: اینها قبور برادران ماست.
هـ. زیارت قبور با پای پیاده
طبرانی با اسناد خود از ابن عمر نقل کرده است که روش پیامبر اکرم صلی الله وعلیه وآله در زیارت چنین بود:
کان رسول الله صلی الله وعلیه وآله یذهب الی الجبّان ماشیاً و یرجع ماشیاً»؛[15]
رسول خدا صلی الله وعلیه وآله برای زیارت قبور، با پای پیاده می رفت و پیاده هم بر می گشت.
سیره زیارتی پیامبر صلی الله وعلیه وآله در کتاب های شیعه
1. امام صادق علیه السلام فرمود:
لاتدع اتیان المشاهد کلّها مسجد قبا فإنّه المسجد الذی اسس علی التقوی من اوّل یوم و مشربة امّ ابراهیم و مسجد فضیغ و قبور الشهداء و مسجد الاحزاب و هو مسجد الفتح، قال: و بلغنا انّ النبی صلی الله وعلیه وآله کان اذا اتی قبور الشهداء قال: السلام علیکم بما صبرتم فنعم عقبی الدار...؛[16]
زیارت همه مشاهد مشرفه را همانند مسجد قبا که از روز اول بر پایه تقوا بنا نهاده شد و مشربه ام ابراهیم و مسجد فضیغ و قبور شهدا و مسجد احزاب را که همان مسجد فتح است، رها نکن؛ سپس فرمود: به ما چنین رسیده است که پیامبر صلی الله وعلیه وآله هنگامی که به زیارت قبور شهدا می آمد، چنین می فرمود: سلام بر شما به خاطر صبر و بردباری که ورزیدید و سرای آخرت، چه سرای نیکویی است.
2. امام باقر علیه السلام فرمود:
کان رسول الله صلی الله وعلیه وآله اذا مرّ بقبور قوم مؤمنین قال: السلام علیکم من دیار قوم مؤمنین، و إنّا ان شاءالله بکم لاحقون»؛[17]
رسول خدا صلی الله وعلیه وآله هنگامی که از کنار قبور مؤمنان می گذشت، چنین می فرمود: از دیار مؤمنان بر شما سلام باد و اگر خدا بخواهد، ما به شما ملحق خواهیم شد.
3. مرحوم شیخ مفید می نویسد:
پیامبر عظیم الشأن در زمان حیاتش دستور می داد که به زیارت حضرت حمزه سیدالشهدا علیه السلام بروید و خودش نیز به زیارت شهدا می رفت و حضرت فاطمهسلام الله علیهانیز پس از رحلت پیامبر صلی الله وعلیه وآله، مرتب به زیارت قبر حضرت حمزه می رفت و مسلمانان نیز به زیارت او رفته، ملازم قبر او می شدند.[18]
4. دیلمی می گوید:
رسول خدا صلی الله وعلیه وآله هنگامی که به قبرستان وارد می شد، خطاب به مردگان چنین می فرمود:
سلام بر شما ای جسمان فانی شده و استخوان های پوسیده شده و از دنیا خارج شده.
سپس می فرمود:
خدایا بر آنان آسایش و راحتی عنایت فرما و سلامی از ما و خودت که ارحم الراحمین هستی، به آنان برسان.[19]
سیره زیارتی امیر المؤمنین علیه السلام
ذیال بن حرمله می گوید:
کان علی بن ابیطالب علیه السلام یقدو و یروح علی قبر رسول الله صلی الله وعلیه وآله بعد وفاته و یبکی تفجیعا ثم یقول: یا رسول الله ما احسن الصبر الاّ عنک و اقبح البکاء الا علیک.
ما غاض دمعی عند نازلة***الا جعلتک للبکاء مسبباً
و اذ ذکرتک میتاً سفحت ***منی الجقون ففا فی وانسکبا***ثم یمرغ وجهه فی التراب و یبکی و یندب و یذکر ما حلّ به بعده و یقول بعد ذلک:
ماذا علی من شمّ تربته احمد***الاّ یشمّ مدی الزمان غوالیا
صبّت علی مصائب لو اَنَّها***صبّت علی الایام عون لیالیا [20]
علی بن ابی طالب علیه السلام پس از رحلت پیامبر اکرم صلی الله وعلیه وآله، مرتب نزد قبر آن بزرگوار می رفت و می گریست و سپس می فرمود: بردباری زیباست؛ مگر در مصیبت تو و گریه ناپسند است؛ مگر بر تو و سپس می فرمود: هرگز اشکم در مشکل و مصیبتی کم نشد؛ مگر آن که تو را سبب گریه قرار دادم. چون از تو یاد می کنم، اشک چشمانم سخاوتمندانه سرازیر می شود.
بعد امام علیه السلام صورتش را بر خاک می گذاشت و گریه و زاری می کرد و از آن چه بعد از پیامبر به او رسیده، یاد می کرد و می فرمود: آن کس که خاک تربت احمد را می بوید، او را چه زیان اگر در طول روزگار، بوی عطری را استشمام نکند.
مصیبت هایی بر من فرود آمدند که اگر بر روزها فرود می آمدند، به شب تبدیل می شدند».
روایت شده که امیر مؤمنان علی علیه السلام هر هفته قبر پیامبر اکرم صلی الله وعلیه وآله و حضرت فاطمهسلام الله علیها را زیارت می کرد و این اشعار را می خواند:
الی الله اشکو لا الی الناس اننی ***أری الحلق تبقی و الأخلاّ تذهب
اخلای لو غیر الحمام أصابکم ***عتبت و لکن ما علی الموت معتب [21]
من به خدا شکایت می کنم؛ نه به مردم که من می بینم زمین باقی است و دوستان می روند. دوستان من! اگر غیر مرگ به سراغ شما می آمد، او را سرزنش می کردم؛ ولی بر مرگ ملامتی نیست.
3. قاضی نعمان می گوید:
عن علی علیه السلام انّه کان اذا مرّ بالقبور قال: السلام علیکم یا اهل الدار فإنّا بکم لاحقون ثلاث مرّات؛[22]
علی علیه السلام هنگامی که به قبور می رسید، سه بار می فرمود: سلام بر شما ای اهل خانه! پس ما هم به شما ملحق خواهیم شد.
4. متقی هندی به نقل از حارث می گوید:
کان علی علیه السلام اذا أتی القبور قال: السلام علیکم علی الدیار من المؤمنین و المسلمین؛[23]
علی علیه السلام وقتی به زیارت قبور می آمد، می فرمود: سلام بر شما ای اهل خانه مؤمنان و مسلمانان!
5. ابن صباغ مالکی می گوید:
و روی جعفر بن محمد علیه السلام قال: لما ماتت فاطمةسلام الله علیها کان علی یزور قبرها فی کل یوم؛[24]
امام صادق علیه السلام چنین روایت کرده است: زمانی که حضرت فاطمهسلام الله علیها رحلت کرد، علی بن ابی طالب علیه السلام هر روز قبر آن حضرت را زیارت می کرد.
سیره زیارتی فاطمه زهراسلام الله علیها
ابن صباغ مالکی می گوید: از علی علیه السلام نقل شده که فرمود:
ان فاطمة بنت رسول الله علیهماالسلام جاءت الی قبر ابیها بعد موته صلی الله وعلیه وآله فوقفت علیه و بکت ثم اخذت قبضة من تراب القبر فجعلتها علی عینها و وجهها و انشأت تقول:
ماذا علی من شمّ تربة احمد
ان لا یشمّ مدی الزمان غوالیا
صبّت علی مصائب لو انّها
صبّت علی الایام عون لیالیا [25]
فاطمه دختر رسول خدا صلی الله وعلیه وآله پس از رحلت پدر بزرگوارش، کنار قبرش آمد و گریست؛ سپس مشتی از خاک قبر برداشت و روی صورت و چشم مبارک خود قرار داد ]و اشعار فوق را خواند[».
از امام صادق علیه السلام نقل شده است که فرمود:
دخلت فاطمة الی المسجد و طافت بقبر ابیها علیه و آله السلام و هی تبکی؛[26]
فاطمه زهراسلام الله علیها، وارد مسجد شد و قبر پدر بزرگوارش را در حال گریه زیارت کرد.
واقدی گفته است:
و کانت فاطمة بنت رسول الله صلی الله وعلیه وآله تأتیهم ]یعنی شهداء احد [بین الیومین و الثلاثة فتبکی عندهم و تدعو»؛ [27] فاطمه دختر رسول خدا علیهماالسلام، دو یا سه روز در میان، کنار قبر شهدای اُحد می آمد و می گریست و دعا می کرد.
از امام باقر علیه السلام نقل شده است که فرمود:
کانت فاطمةسلام الله علیها نزور قبر حمزة و تقوم علیه و کانت فی کلّ سنة [28] تأتی قبور شهداء مع نسوة معما فیدعون و یستغفرن؛ [29]
فاطمه که درود خدا بر او باد، قبر حضرت حمزه را زیارت می کرد و کنار آن می ایستاد و هر ساله (یا شنبه ها) با جمعی از زنان، کنار قبور شهدا می آمدند و دعا و اسغفار می کردند.
از امام حسین علیه السلام نقل شده است که فرمود:
اِنَّ فاطمة بنت النبی علیهماالسلام کانت تزور قبر عمّها حمزة کل جمعه فتصلّی و تبکی عنده»؛[30]
فاطمه دختر گرامی پیامبر اکرم صلی الله وعلیه وآله قبر عمویش حمزه را هر جمعه ـ یا هر هفته ـ زیارت می کرد و کنار قبرش نماز می خواند و گریه می کرد.
از این روایت و بعضی از احادیث گذشته استفاده می شود که دعا، استغفار و نماز خواندن و گریه کردن کنار قبور، جایز است.
سمهودی از امام باقر علیه السلام نقل کرده که فرمود:
انّ فاطمة بنت رسول الله صلی الله وعلیه وآله کانت تزور قبر حمزة رضی الله تعالی عنه، ترمّه و تصلحه و قد تعلمته بحجر؛.[31]
حضرت فاطمهسلام الله علیها دختر رسول خدا صلی الله وعلیه وآله قبر حضرت حمزه را زیارت می کرد و آن را مرمت و بازسازی می کرد و گاهی با سنگ علامت گذاری می کرد.
مرحوم کلینی از امام صادق علیه السلام نقل کرده که فرمود:
عاشت فاطمةسلام الله علیها بعد رسول الله صلی الله وعلیه وآله خمسة و سبعین یوماً لم تُرَ کاشرة و لا ضاحکة تأتی قبور الشهداء فی کل جمعة مرتّین الاثنین و الخمیس فتقول:ها هنا کان رسول الله صلی الله وعلیه وآله وها هنا کان المشرکون».
و فی روایة اُخری: ]عن[ ابان، عمّن اخبره، عن ابی عبدالله علیه السلام اِنّها کان تصلی هناک و تدعو حتّی ماتت؛[32]
حضرت فاطمهسلام الله علیها بعد از رحلت پیامبر صلی الله وعلیه وآله هفتاد و پنج روز زندگی کرد و هیچ وقت در این دوران، شاد و خندان دیده نشد؛ هر هفته دو بار، یعنی روزهای دوشنبه و پنجشنبه، کنار قبر شهدا می آمد ]و پس از زیارت [می فرمود: این جا، رسول خدا صلی الله وعلیه وآله بود و این جا، مشرکین بودند.
در روایت دیگری از امام صادق علیه السلام نقل شده که حضرت فاطمهسلام الله علیها تا زنده بود، آن جا نماز می خواند و دعا می کرد.
شیخ طوسی از امام صادق علیه السلام چنین نقل کرده است:
انَّ فاطمةسلام الله علیها کانت تأتی قبور الشهداء فی کل غداة سبت فتأتی قبر حمزة و تترحّم علیه و تستغفر له؛
حضرت فاطمه سلام الله علیها هر صبح روز شنبه، سر قبر حضرت حمزه می آمد و برای او رحمت می فرستاد و استغفار می کرد.
سیره زیارتی امام حسن مجتبی علیه السلام
نه تنها ائمه معصوم علیهم السلام در زمان حیات خود قبر پیامبر اکرم صلی الله وعلیه وآله، شهدا و صالحان را زیارت می کردند، بلکه آن طور که از احادیث برمی آید، حتی وصیت و سفارش می کردند که پس از شهادتشان نیز ـ همان طور که امروز هم بین مسلمانان موسوم است ـ جنازه آنان را برای تجدید عهد با اولیای الهی، کنار قبور آنان ببرند؛ تا با آنان تجدید عهد شود.
1. مرحوم کلینی از امام باقر علیه السلام چنین آورده است:
عن محمد بن مسلم قال سمعت ابا جعفر علیه السلام یقول: لما احتضر الحسن بن علی علیهماالسلام قال للحسین: یا اخی انّی اوصیک بوصیته فاحفظها، فاذا انامت فهیئن، ثم وجّهنی الی رسول الله صلی الله وعلیه وآله لاحدث به عهداً، ثم اصرفنی الی امی فاطمهسلام الله علیها ثم ردّنی فادفنی بالبقیع...[33]
محمد بن مسلم می گوید از امام باقر علیه السلام شنیدم که می فرمود:
هنگامی که امام حسن علیه السلام در حال احتضار به سر می برد، به امام حسین علیه السلام فرمود: ای برادرم! وصیتی به تو می کنم؛ پس آن را محافظت کن و عمل کن؛ زمانی که من از دنیا رفتم، مرا مهیا کن (کارهای غسل و حنوط و غاز را انجام بده) سپس مرا به سوی قبر رسول خدا صلی الله وعلیه وآله ببر؛ تا با او تجدید عهد کنم و پس از آن مرا به سوی قبر مادرم فاطمه سلام الله علیها برده، سپس برگردان و در بقیع دفن کن».
2. شیخ مفید از زید مخارقی چنین نقل کرده است:
لما حضرت الحسن علیه السلام الوقاة استدعی الحسین علیه السلام و قال یا اخی، انّی مفارقک و لاحق بربّی... فاذا قضیت فغمّضنی و غسلنی و کفّنی و احملنی علی سریری الی قبر جدّی رسول الله صلی الله وعلیه وآله لأجدّد به عهداً ثمّ ردّنی الی قبر جدّتی فاطمة بن اسدسلام الله علیها فادفنی هناک...؛ [34] آن گاه که امام حسن علیه السلام در آستانه شهادت بود، امام حسین علیه السلام را پیش خود خواند و گفت: برادرم! تو را ترک می کنم و به پروردگارم می پیوندم... منتظر باش؛ پس وقتی که از دنیا رفتم، چشم هایم را ببند؛ غسلم ده؛ کفنم کن و جسدم را بر روی تختی گذاشته، به سوی قبر جدم رسول خدا صلی الله وعلیه وآله ببر؛ تا با او عهدی تازه کنم؛ سپس مرا به سوی قبر مادربزرگم، فاطمه بنت اسدسلام الله علیها برگردان و آن جا دفنم کن...».
به طور قطع، کسی که چنین وصیت هایی را به خاندانش می کند، در زمان حیات خود هم به زیارت قبر پیامبر گرامی اسلام صلی الله وعلیه وآله و شهدا ـ که به تعبیر قرآن مثل پیامبر زنده اند و نزد خدا روزی می خورند ـ می رفته است؛ امّا با توجه به مظلومیت و محدودیتی که امام مجتبی علیه السلام در زمان خود دچارش شد. تاریخ حوادث و وقایع زندگی او را به طور دقیق برای ما نقل نشده است و طبیعی است که این قسمت از زندگی او هم برای ما نقل نشده باشد.
سیره زیارتی امام حسین علیه السلام
حمیری از امام صادق علیه السلام و او از پدرش امام باقر علیه السلام چنین آورده است:
اِنَّ الحسین بن علی کان یزور قبر الحسن علیه السلام کل عشیة جمعة»؛[35]
امام حسین علیه السلام شام هر شب جمعه، قبر امام حسن علیه السلام را زیارت می کرد.
2. مرحوم شیخ صدوق و مرحوم مجلسی می گویند:
زمانی که امام حسین علیه السلام خواست از سرزمین حجاز (مدینه) به عراق برود، به زیارت قبر پیامبر صلی الله وعلیه وآله رفت و وداع کرد.[36]
3. در جریان کربلا از امام حسین علیه السلام چنین نقل شده است:
روی انّه اشتری النواحی الّتی فیها قبره من اهل نینوی و الغاضریة بستین الف درهم و تصدّق بها علیهم و شرط علیهم ان یرشدوا الی قبره و یضیفوا من زاره ثلاثة ایام»؛[37]
روایت شده که امام حسین علیه السلام، زمین را که قبر او در آن واقع شده است، از مردم نینوا و غاضریه به شصت هزار درهم، خریداری کرد و آن را به ایشان صدقه داد و شرط کرد تا ]مردم را[ به قبرش، راهنمایی کنند و تا سه روز از زائرانش پذیرایی کنند.
از این حدیث به خوبی استفاده می شود که در آن زمان، زیارت قبور و به ویژه قبور معصومین علیهم السلام، بین مردم موسوم بوده که امام حسین علیه السلام علاوه بر این که خود به زیارت قبر جدش و پدرش و برادرش و دیگران می رفته، به مردم نینوا و غاضریه (کربلا) در زمان حیات خودش نیز سفارش می کند که مردمی را که به زیارت قبر مبارک او خواهند آمد، راهنمایی کنند و از آنان پذیرایی کنند و زمین های محل قبر و اطراف آن را که طبق روایت منقول از امام صادق علیه السلام، حدود هشت کیلومتر در هشت کیلومتر بوده است،[38] خریداری و وقف می کند؛ تا زائرین قبرش با خیال آسوده به زیارتش بیایند و در آسایش باشند.
سیره زیارتی امام سجاد علیه السلام
صاحب کتاب فرحة الغری درباره قبر امیرالمؤمنین علی بن ابی طالب علیه السلام چنین آورده است:
قال الامام علی بن الحسین علیه السلامفی حدیث لابی حمزة: هل لک ان تزور معی قبر جدّی علی بن ابی طالب علیه السلام قلت: اجل، فسرتُ فی ظلّ ناقته یحدّثنی حتی اتینا الغریین ـ و هی بقعة بیضاء تلمع نوراً ـ فنزل عن ناقته و مرّغ خدّیه علیها و قال: یا ابا حمزة هذا قبر جدّی علی بن ابی طالب علیه السلام، ثم زاره بزیارة اوّلها: السّلام علی اسم اللّه الرّضی و نور وَجههِ المُضیءِ، ثمّ ودّعه و مضی الی المدینة»؛[39]
امام زین العابدین علیه السلام طبق روایتی به ابی حمزه فرمود: «آیا با من به زیارت قبر جدّم علی بن ابی طالب علیه السلام می آیی؟ گفتم: بله، می آیم؛ من هم همراه او در سایه شتر او حرکت می کردم و او با من گفتوگو می کرد؛ تا این که به نجف، محل دفن علی علیه السلام رسیدیم ـ که قطعه ای نورانی و سفید بود و می درخشید ـ پس امام از شترش پایین آمد و صورتش را روی آن گذاشت و فرمود: ای اباحمزه! این قبر جدّم علی بن ابی طالب علیه السلام است؛ سپس به زیارتی را خواند که اول آن چنین بود: سلام بر اسم خدایی که خشنود است و بر نور صورتش که روشنی بخش است... سپس وداع کرد و به مدینه آمد.
2. مرحوم کلینی از امام باقر علیه السلام نقل کرده فرمود:
کان ابی علی بن الحسین علیه السلام یقف علی قبر النبی صلی الله وعلیه وآله فیسلّم علیه و یشهد له بالبلاغ و یدعو بما حضرة ثم یسند ظهره الی المروة الخضراء الدقیقة العرض ممّا یلی القبر و یلتزق بالقبر و یسند ظهره الی القبر و یستقبل القبلة فیقول:...؛[40]
پدرم حضرت علی بن ابی طالب علیه السلام می آمد کنار قبر پیامبر صلی الله وعلیه وآله می ایستاد و بر او سلام می کرد و شهادت به ابلاغ رسالت آن بزرگوار می داد و به آن چه در نظرش بود، دعا می کرد؛ سپس پشت خود را به سنگ سبز کم عرض کنار قبر مطهر تکیه می داد و به قبر می چسبید و کمر خود را به قبر تکیه می داد و رو به قبله کرده، دعا می کرد.
3. صاحب کتاب شفاء العزام بنقل از امام صادق علیه السلام آورده است:
عن جعفر بن محمّد بن علی بن الحسین بن علی بن ابی طالب، عن ابیه، عن جدّه علیهم السلام انّه کان اذا جاء یسلّم علی النبی صلی الله وعلیه وآله وقف عند الاسطوانة التی ممّا یلی الروضة فسلّم...؛[41]
امام باقر علیه السلام از اجداد بزرگوارش نقل کرده است که امام زین العابدین علیه السلام هنگامی که برای سلام دادن به پیامبر صلی الله وعلیه وآلهمی آمد، نزدیک ستونی که پهلوی روضه بود، می ایستاد؛ سپس سلام می کرد.
4. سید بن طاووس چنین آمده است:
قال محمد بن علی علیه السلام فخرج ]علی بن الحسین علیهماالسلام[ سلام الله علیه متوجها الی العراق لزیارة امیرالمؤمنین علیه السلام و انا معه و لیس معتا ذو روح الا التاقیتین، فلما انتهی الی النجف من بلاد الکوفه و صار الی مکانه منه، فبکا حتی اخضلّت لحیته بدموعه ثم قال: السلام علیک یا امیرالمؤمنین و رحمة الله و برکاته... ثم وضع خدّه علی القبر و قال: اللهم انَّ قلوب المخبتین الیک و الهةٌ...؛[42]
امام باقر علیه السلام فرمود: امام علی بن الحسین علیهماالسلام برای زیارت قبر امیرالمؤمنین علیه السلام، به سوی عراق حرکت کرد و من هم با آن بزرگوار بودم و فرد دیگری با ما نبود. زمانی که او به نجف و محل قبر رسید، گریست و محاسن مبارکش با اشک هایش تر شد و سپس فرمود: سلام بر تو ای امیر مؤمنان و رحمت و برکات خدا بر تو باد... سپس صورتش را روی قبر گذاشت و دعای فوق را خواند.
سیره زیارتی امام باقر علیه السلام
ابن عساکر از قیس بن نعمان چنین نقل می کند:
روزی به سوی یکی از قبرستان های مدینه رفتم؛ ناگاه دیدم کودکی در کنار قبری نشسته و به شدت می گرید و چهره اش نورافشانی می کند؛ نزد او رفته، گفتم ای کودک! از غم چه می نالی و چه دیدی که تو را به تنهایی و خلوت در خانه مردگان و گریه بر بدن های پوسیده وا داشته است؛ در صورتی که اول نوجوانی و شادابی توست و باید تو را از گذشت روزگار و ناله های اندوهبار باز دارد؟
قیس می گوید: او سرش را بلند کرد و بعد پایین انداخت و در اندیشه پاسخ بود؛ پس سرش را بلند کرد و گفت:
انّ الصبی صبی العقل لاصغر***ازری بذی العقل فینالا و لاکبر
کودکی از آن کسی است که عقل کودکانه داشته باشد وگرنه انسان های عاقل، نه از خردی گزند بینند و نه از بزرگی.
سپس به من گفت: چه می گویی؟ گویا سری فارغ از اندیشه و دلی سالم از سوز و گداز داری! آیا بر اثر آرزوهای دراز از نزدیکی مرگ در امانی؟
آن چیزی که مرا به تنهایی و خلوت در خوابگاه مردگان وا داشته است، کلام خداوند متعال است که فرمود: (فَإِذا هُمْ مِنَ الْأَجْداثِ إِلی رَبِّهِمْ ینْسِلُونَ)؛ [43] به ناگاه همه به سرعت از قبرها به سوی خدا می شتابند. گفتم: پدر و مادرم به فدایت باد! تو کیستی؟ من چه سخن زیبایی می شنوم! فرمود: یکی از بدبختی های گرفتاران (به دنیا) کمی شناخت آنان نسبت به فرزندان پیامبر است. من محمد بن علی بن الحسین بن علی هستم و این هم قبر پدرم می باشد. راستی کدام انس و الفتی، مأنوس تر از نشستن در نزد پدر می باشد و چه وحشتی است که بتواند در این جا دوام آورد؛ سپس اشعاری را خواند».[44]
سیره زیارتی امام صادق علیه السلام
مرحوم علامه مجلسی با اسناد از صفوان جمال چنین نقل می کند:
لما وافیت مع جعفر الصادق علیه السلام یرید ابا جعفر المنصور قال لی: یا صفوان انخ الراحله فهذا قبر جدی امیر المؤمنین علیه السلام فانختها، ثم نزل فاغتسل و غیر ثوبه و تحفی... ثم مشی و مشیت معه و علینا السکینة و الوقار نسبح و نقدّس و نهلّل الی ان بلغنا الذکوات، فوقف علیه السلام و نظر یمنة و یسرة و خط بعکازته فقال لی: اطلب فطلبت فاذا اثر القبر ثم ارسل دموعه علی خدّه و قال: اِنّا لِلّه وَ اِنّا اِلَیهِ راجِعون و قال: السلام علیک ایها الوصی البرّ التقی... ثم قام فصلّی عند الرأس رکعات و قال یا صفوان من زار امیر المؤمنین علیه السلامبهذه الزیارة و صلی بهذه الصلاة رجع الی اهله مغفوراًذنبه مشکوراً سعیه و یکتب له ثواب کل من زاره من الملائکة...؛[45]
زمانی که با امام صادق علیه السلام به کوفه رسیدم، امام قصد داشت پیش ابوجعفر منصور برود. امام علیه السلام فرمود: ای صفوان! کجاوه را پایین بیاور؛ این قبر جدم امیرالمؤمنین علیه السلام است. من کجاوه را پایین آوردم؛ سپس پیاده شد و غسل کرد و لباس خود را عوض کرد و پابرهنه شد؛ سپس راه افتاد و من هم با او حرکت کردم و با آرامش در حالی که تسبیح می گفتیم و مشغول ذکر بودیم، راه می رفتیم؛ تا این که به ذکوات رسیدیم. پس امام علیه السلام ایستاد و به چپ و راست نگاه کرد، و با عصایش علامت گذاری کرد و فرمود: جستوجو کن. من هم جستوجو کردم؛ تا این که اثر قبر پیدا شد. در این هنگام، اشک های امام روی صورتش جاری شد و فرمود: (اِنّا لِلّه وَ اِنّا اِلَیهِ راجِعون) و بعد فرمود: سلام بر تو ای جانشین نیک و پرهیزگار و... سپس چند رکعت نماز نزد بالا سر خواند و فرمود: ای صفوان! کسی که امیر مؤمنان را به این نحو زیارت کنید و این گونه نماز بخواند، به سوی خاندانش با آمرزش گناهان و سعی مشکور باز می گردد و ثواب زیارت همه فرشتگانی که او را زیارت کرده اند، برای او نوشته می شود.
2. مرحوم کلینی از محمد بن مسعود نقل می کند که او گفت:
رأیت أبا عبدالله علیه السلام انتهی الی قبر النبی صلی الله وعلیه وآله فوضع یده علیه و...؛[46]
امام صادق علیه السلام را دیدم که به قبر مطهر پیامبر گرامی اسلام صلی الله وعلیه وآله رسید؛ پس دست خود را روی قبر گذاشت و....
3. ابن قولویه با اسناد خود از مسلمی چنین نقل کرده است:
کان ابوعبدالله علیه السلام یقول اذا دخل الجبّانة: السلام علی اهل الجنّة؛[47]
امام صادق علیه السلام هنگامی که وارد قبرستان می شد، چنین می فرمود: سلام بر اهل بهشت باد.
4. ورام بن ابی فراسی گوید:
کان جعفربن محمد علیهماالسلام ربما یاتی القبور لیلاً و یقول: یا اهل القبور! مالی اذا دعوتکم لا تجیبون؟ ثم یقول: حیل و الله بینهم و بین الجواب و کأنّی اکون مثلهم...؛[48]
امام صادق علیه السلام گاهی شبانه به زیارت قبور می آمد و می فرمود: ای اهل قبور! چه شده مرا که وقتی شما را می خوانم، جواب نمی دهید و سپس می فرمود: به خدا قسم! بین آنان و پاسخ، مانعی پیدا شده است و مثل این که من هم همانند آنان خواهم شد.
سیره زیارتی امام هفتم علیه السلام
مرحوم کلینی به نقل از بعضی اصحاب چنین نقل کرده است:
حضرت اباالحسن الاوّل علیه السلام و هارون... بالمدینة قد جاؤوا الی قبر النّبی صلی الله وعلیه وآله... و تقدّم ابوالحسن علیه السلام فقال: السلام علیک یا ابه اسأل الله الذی اصطفاک و اجتباک و هداک و هدی بک ان یصلّی علیک...؛[49]
با امام هفتم علیه السلام و هارون در مدینه بودم که آنان آمدند کنار قبر مطهر پیامبر گرامی اسلام صلی الله وعلیه وآله و امام کنار قبر مطهر رفت و چنین فرمود: سلام بر تو ای پدر! از خدایی که ترا انتخاب و برگزید و راهنمایی کرد و دیگران را هم توسط شما هدایت کرد می خواهم که بر تو درود فرستد.
سیره زیارتی امام رضا علیه السلام
1. صفوان بن یحیی می گوید:
سألت ابالحسن علیه السلام (ثانی) عن الممرّ فی مؤخّر مسجد رسول الله صلی الله وعلیه وآله و لا اُسلّم علی النبی صلی الله وعلیه وآلهفقال: لم یکن ابوالحسن علیه السلام یصنع ذلک، قلت: فیدخل المسجد فیسلّم من بعید لایدنو من القبر؟ فقال: لا، قال: سلّم علیه حین تدخل و حین تخرج و من بعید؛[50]
از امام هشتم علیه السلام سؤال کردم از عبور از آخر مسجد پیامبر صلی الله وعلیه وآله، در حالی که سلام بر پیامبر نکنم و بگذرم. امام علیه السلامفرمود: «ابوالحسن، یعنی امام هفتم، چنین عمل نمی کند (یعنی بدون سلام بر پیامبر از مسجد عبور نمی کند). گفتم: پس اگر داخل مسجد بشود و از دور سلام دهد و نزدیک قبر نرود چطور؟ امام علیه السلام فرمود: هنگامی که وارد می شوی و بیرون می روی و از دور، سلام کن.
2. مرحوم صدوق از حسن بن علی بن فضّال چنین نقل می کند:
رأیتُ ابا الحسن الرضا علیه السلام و هو یرید ان یودّع للخروج الی العمره فأتی القبر عن موضع رأس النبی صلی الله وعلیه وآله بعد المغرب، فسلّم علی النّبی صلی الله وعلیه وآله و لزق بالقبر، ثمّ انصرف حتی اتا القبر فقام الی جانبه یصلّی، فالزق منکبه الایسر بالقبر قریباً من الاُسطوانة التی دون الاُسطوانة المخلّقة عند رأس النّبی صلی الله وعلیه وآله و صلّی ستّ رکعات او ثمان رکعات فی نعلیه. قال و کان مقدار رکوعه و سجوده ثلاث تسبیحات او اکثر، فلمّا فرغ سجد سجدة اطال فیها حتی بلَّ عرقه الحصی، قال: و ذکر بعض اصحابه انّه الصق خدّه بارض المسجد؛[51]
امام هشتم علیه السلام را دیدم که قصد وداع و بیرون رفتن برای عمره را دارد؛ پس از مغرب از طرف بالا سر آمد؛ کنار قبر مطهر پیامبر صلی الله وعلیه وآله و بر پیامبر اکرم سلام کرد و به قبر مطهر چسبید؛ سپس برگشت و در کنار قبر نماز خواند؛ به این شکل که شانه چپ او وصل به قبر بود؛ نزدیک ستونی که پایین تر از ستون مخلّقه قرار دارد و نزدیک سر مطهر ایستاد و شش یا هشت رکعت نماز خواند که رکوع و سجود او به اندازه سه تسبیح یا بیشتر طول کشید. پس وقتی نماز پایان یافت، سجده ای کرد و به قدری سجده را طول داد که عرق او سنگریزه ها را مرطوب کرد و بعضی از اصحاب گفتند که صورت خود را بر زمین گذاشت.
3. صدوق(قدس سره) از محول سجستانی چنین نقل کرده است:
لمّا ورد البرید باشخاص الرضا علیه السلام الی خراسان کنت انا بالمدینة، فدخل المسجد لیودّع رسول الله علیه السلام، فودّعه مراراً، کلّ ذلک یرجع الی القبر و یعلو صوته بالبکاء و النحیب...؛[52]
هنگامی که نامه برای تبعید کردن امام رضا علیه السلام به خراسان رسید، من در مدینه بودم. امام رضا علیه السلام وارد مسجد شد تا با رسول خدا صلی الله وعلیه وآله وداع کند. او چند بار وداع کرد و در همه وداع ها به طرف قبر بر می گشت و با صدای بلند گریه می کرد.
سیره زیارتی امام جواد علیه السلام
1.عبدالله بن رزین که مجاور مدینة الرسول بود، چنین گفته است:
و کان ابو جعفر علیه السلام یجیء فی کلّ یوم مع الزوال الی المسجد فینزل فی الصحن و یصیر الی رسول الله صلی الله وعلیه وآله و یسلّم علیه و یرجع الی بیت فاطمةسلام الله علیها فی خلع نعلیه و یقوم فیصلّی...؛[53]
امام جواد علیه السلام هر روز برنامه اش این بود که ظهر به مسجد می آمد و در صحن مسجد پیاده می شد و از آن جا می آمد کنار قبر رسول خدا صلی الله وعلیه وآله و بر آن بزرگوار سلام می کرد و از آن جا با پای برهنه به طرف خانه حضرت فاطمه سلام الله علیها می رفت و آن جا می ایستاد و نماز می خواند....
مرحوم کلینی با اسناد خود از یحیی بن اکثم ـ قاضی سامرّا ـ این طور نقل کرده است:
قال: بینا انا ذات یوم دخلت اطوف بقبر رسول الله صلی الله وعلیه وآله فَرَأَیتَ محمد بن علی الرّضا علیهماالسلام یطوف به...؛[54]
روزی وارد مسجد شدم تا قبر رسول خدا را زیارت کنم که در این هنگام دیدم امام جواد علیه ال سلام ، فرزند امام رضا علیه السلام هم مشغول زیارت قبر آن بزرگوار است.
سیره زیارتی امام هادی علیه السلام
ابن قولویه از محمد بن حسن ولید چنین نقل می کند:
روی عن ابی الحسن علیه السلام انه کان یقول عند قبر امیرالمؤمنین علیه السلام: السلام علیک یا ولی الله، اشهد انّک انت اول مظلوم و اول من غصب حقّه...؛[55]
از امام هادی علیه السلام نقل شده است که امام علیه السلام ـ وقتی برای زیارت امیرالمؤمنین علیه السلاممی آمد ـ این طور سلام می کرد: سلام بر تو ای ولی خدا! شهادت می دهم که تو اول مظلوم عالم هستی و نخستین کسی هستی که حقش غصب گردید.
سیره زیارتی امام حسن عسکری و حضرت مهدی علیهماالسلام
از آن جا که امام حسن عسکری علیه السلام اکثر عمر مبارکش را تحت نظر یا در زندان بوده و خلفای عباسی به شدت مراقب آن حضرت بودند؛ تا جایی که حتی امام علیه السلام را طبق نقل مرحوم علامه مجلسی در محله ای به نام عسکر ـ محل لشکریان و نظامیان ـ منزل داده بودند؛ تا کاملاً مراقب او باشند، از این رو، مشهور است که امام عسکری علیه السلام حتی به زیارت خانه خدا نیز نتوانست مشرف شود و طبیعی است که از زیارت های وی هم چیزی نقل نشده باشد؛ ولی می توان گفت قطعاً آن امام نیز مخفیانه یا به طور آشکار به زیارت اجدادش به ویژه رسول خدا صلی الله وعلیه وآلهرفته است؛ همانطور که در مورد فرزند بزرگوارش حضرت مهدی علیه السلام با این که از نظرها غایب است، نقل شده که افراد صالح و شایسته، آن بزرگوار را در حرم های امامان معصوم علیهم السلاممشاهده کرده اند.[56]
بنابراین، از احادیث نقل شده از کتاب های شیعه و سنی به خوبی استفاده شود که زیارت قبور مؤمنین به ویژه قبور معصومین علیهم السلام، مورد ترغیب و تشویق پیامبر عظیم الشأن صلی الله وعلیه وآله و خاندانش بوده است و آنان عملاً هم دیگران را به این موضوع توجه داده و سعی کرده اند آنان را به این امر راهنمایی کنند و علاوه بر این از احادیث استفاده می شود که ایستادن، نماز خواندن، دعا کردن و استغفار نمودن برای خود و مردگان، به ویژه اولیای الهی، در کنار قبر آنان، نه تنها جایز، بلکه کار شایسته و پسندیده ای است و بر خلاف عده ای از منحرفان از مکتب اسلام ـ همانند وهابیان ـ که این اعمال را شرک و زائران را متهم به بت پرستی می کنند، نماز خواندن، دعا کردن، استغفار نمودن و ایستادن بر سر قبور و زیارت اولیای الهی، کاری شایسته و پسندیده و مورد تأیید و تشویق رهبران دینی بوده است و کتاب های حدیثی تشیع و تسنن، این موضوع را اثبات می کند.
سوتیتر:
پیامبر عظیم الشأن، قبور شهدای احد را زیارت می کرد و در زیارتش خطاب به آنان چنین می فرمود: خدایا! بنده ات و پیامبرت، شهادت می دهد که اینها شهیدند و هر کس آنان را تا روز قیامت زیارت کند، آنان جواب سلام او را می دهند
پس از رحلت پیامبر اکرم صلی الله وعلیه وآله، مرتب نزد قبر آن بزرگوار می رفت و می گریست و سپس می فرمود: بردباری زیباست؛ مگر در مصیبت تو و گریه ناپسند است؛ مگر بر تو و سپس می فرمود: هرگز اشکم در مشکل و مصیبتی کم نشد؛ مگر آن که تو را سبب گریه قرار دادم. چون از تو یاد می کنم، اشک چشمانم سخاوتمندانه سرازیر می شود
بعد امام علیه السلام صورتش را بر خاک می گذاشت و گریه و زاری می کرد و از آن چه بعد از پیامبر به او رسیده، یاد می کرد
فاطمه دختر رسول خدا صلی الله وعلیه وآله پس از رحلت پدر بزرگوارش، کنار قبرش آمد و گریست؛ سپس مشتی از خاک قبر برداشت و روی صورت و چشم مبارک خود قرار داد
روایت شده که امام حسین علیه السلام، زمین را که قبر او در آن واقع شده است، از مردم نینوا و غاضریه به شصت هزار درهم، خریداری کرد و آن را به ایشان صدقه داد و شرط کرد تا ]مردم را[ به قبرش، راهنمایی کنند و تا سه روز از زائرانش پذیرایی کنند
با امام هفتم علیه السلام و هارون در مدینه بودم که آنان آمدند کنار قبر مطهر پیامبر گرامی اسلام صلی الله وعلیه وآله و امام کنار قبر مطهر رفت و چنین فرمود: سلام بر تو ای پدر! از خدایی که ترا انتخاب و برگزید و راهنمایی کرد و دیگران را هم توسط شما هدایت کرد می خواهم که بر تو درود فرستد.
امام جواد علیه السلام هر روز برنامه اش این بود که ظهر به مسجد می آمد و در صحن مسجد پیاده می شد و از آن جا می آمد کنار قبر رسول خدا صلی الله وعلیه وآله و بر آن بزرگوار سلام می کرد و از آن جا با پای برهنه به طرف خانه حضرت فاطمه سلام الله علیها می رفت و آن جا می ایستاد و نماز می خواند...
[1] ابن شبّه، تاریخ المدینة المنورة، ج 1، ص 90؛ احمد حنبل، مسند، ج 6، ص 76.
[2] ابن شبه، تاریخ المدینة المنورة، ج 1، ص 94.
[3] سنن الکبری، ج 8، ص 51؛ موسوعة سنن الرسول الاعظم صلی الله وعلیه وآله، ص 591، ح 1799.
[4] المستدرک علی الصحیحین، ج 1، ص 531، ج 1389؛ متقی هندی، کنزالعمال، ج 12، ص 442، ح 35514.
[5] الطبقات الکبری، ج 1، ص 78؛ تاریخ بغداد، ج 7، ص 298، شماره 3791 با تلخیص.
[6] ابواء، روستایی میان مکه و مدینه است که در 27 کیلومتری جحفه واقع شده است.
[7] زیارة القبور، ص 74.
[8] شذرات الذهب، ج 1، ص 9؛ موسوعة الزیارات المعصومین علیه السلام، مقدمه، ص 96.
[9] شرح نهج البلاغة، ج 15، ص 40؛ وفاء الوفاء، ج 3، ص 931.
[10] رعد، آیه 24..
[11] ابن شبه، تاریخ المدینة، ج 1، ص 132؛ وفاء الوفاء، ج 3، ص 932.
[12] وفاء الوفاء، ج 932؛ کنزل العمال، ج 10، ص 382، ح 29897 با تلخیص.
[13] ابی داوود، سنن، ج 2، ص 218، شماره 2043؛ سنن الکبری، ج 8، ص 52، ح 10434.
[14] حرّه واقم، یکی از دو حرّه شرقیه است؛ حرّه زمینی است که دارای سنگ های سیاه و زمخت است (مجمع البحرین، ج 1، ص 485).
[15] المعجم الکبیر، ج 12، ح 13382؛ مجمع الزوائد، ج 3، ص 59.
[16] کلینی، کافی، ج 4، ص 560، ح 1؛ طوسی، تهذیب الاحکام، ج 6، ص 17، ح 18؛ عاملی، وسائل الشیعة، ج 10، ص 275، ح 1.
[17] ابن قولویه، کامل الزیارات، ص 332، ح 13؛ صدوق، من لا یحضره الفقیه 1: 179، ح 532؛ موسوعة سنن الرسول الاعظم، ص 590، ح 1796.
[18] الفصول المختارة، ص 131؛ بحارالانوار، ج 10، ص 444، موسوعة سنن الرسول الاعظم، ص 591، ح 17981.
[19] دیلمی، ارشاد القلوب، ص 58.
[20] قاضی القضائی، دستور معالم الحکم، ص 198؛ موسوعة زیارات المعصومین، مقدمه، ص 100، ح 1.
[21] احادیث اهل البیت عن طرق اهل السنه، ج 1، ص 551، ح 720؛ موسوعة زیارت المعصومین مقدمه، ص 100، ح 2.
[22] دعائم السلام، ج 1، ص 239؛ بحارالانوار، ج 82، ص 169.
[23] کنزالعمال، ج 15، ص 761، ح 42997.
[24] الفصول المهمه، ص 140؛ اثبات الهداة، ج 5، ص 36، ح 380.
[25] الفصول المهمة، ص 140، موسوعة شهادة المعصومین علیهم السلام مقدمه، ص 126، ح 179؛ موسوعة زیارت المعصومین، ص 99، ح 1.
[26] تفسیر القمی، ج 2، ص 157؛ میرزا حسین نوری، مستدرک الوسائل، ج 10، ص 366، ح 1؛ موسوعة زیارة المعصومین علیهم السلام، ص 99، ح 1.
[27] ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، ج 15، ص 40؛ ابن اثیر، البدایة و النهایة، ج 4، ص 51؛ موسوعة زیارة المعصومین علیهم السلام، مقدمه، ص 99.
[28] در مستدرک الوسائل به جای کلمه سنة، السبت آمده است؛ یعنی حضرت فاطمه3 هر روز شنبه همراه زنان به زیارت شهدا می آمد.
[29] دعائم الاسلام، ج 1، ص 239؛ بحارالانوار، ج 82، ص 169، ح 3؛ مستدرک الوسائل، ج 2، ص 365، ح 1؛ موسوعة زیارات المعصومین علیهم السلام،
[30] مستدرک علی الصحیحین، ج 1، ص 533، ح 1396؛ وفاء الوفاء، ج 3، ص 932، (به نقل از امام علی علیه السلام)؛ موسوعة زیارات المعصومین علیهم السلام، مقدمه، ص 100.
[31] وفاء الوفاء، ج3، ص 932.
[32] کافی، ج 4، ص 561، ح 4؛ بحارالانوار، ج 100، ص 216، ح 12؛ عوالم العلوم، ج 6، ص 231، ح 11.
[33] کافی، ج 1، ص 302، ح 3؛ موسوعة شهادة المعصومین علیهم السلام ج 1، ص 420، ح 698.
[34] مفید، الارشاد، ص 192؛ بحارالانوار، ج 44، ص 155، ح 25.
[35] قرب الاسناد، ص 139، ح 492؛ بحارالانوار، ج 44، ص 150، ح 21؛ موسوعة کلمات الحسین علیه السلام، ص 651، ح 674.
[36] صدوق، امالی، ص 130، مجلس 30 ضمن حدیث 1؛ بحارالانوار، ج 44، ص 312، ج 1.
[37] مجمع البحرین، ج 4، ص 28؛ فرهنگ جامع سخنان امام حسین علیه السلام، ص 425، ح 339.
[38] معالی السبطین، ج 1، ص 284؛ فرهنگ جامعه سخنان امام حسین علیه السلام، پاورقی صفحه 425.
[39] فرحة العزی، ص 47؛ بحارالانوار، ج 100، ص 245، ح 31.
[40] کافی، ج 4، ص 551، ح 2؛ بحارالانوار، ج 100، ص 153، ح 20.
[41] شفاء الغرام باخبار البلد الحرام، ج 2، ص 462.
[42] ابن طاووس، اقبال الاعمال، ج 2، ص 273؛ فرحة الغری، ص 40؛ موسوعة زیارات المعصومین علیهم السلام مقدمه، ص 102، ح 10.
[43] یس، آیه 51.
[44] تاریخ ابن عساکر، شرح حال امام سجاد علیه السلام، ص 146، ح 42؛ موسوعة شهادة المعصومین علیهم السلام، ج 3، ص 61، ح 96.
[45] بحارالانوار، ج 100، ص 279، ح 15؛ موسوعة زیارات المعصومین علیهم السلام مقدمه، ص 103، ح 15 (با تلخیص).
[46] کافی، ج 4، ص 552، ح 4؛ بحارالانوار، ج 100، ص 150، ح 16.
[47] کامل الزیارات، ص 232، ح 18؛ بحارالانوار، ج 100، ص 299، ح 24؛ مستدرک الوسائل، ج 2، ص 368، ح 2211.
[48] تنبیه الخواطر و نزهة النواظر (مجموعه ورّام)، ج 1، ص 284؛ قاضی نورالله شوشتری، احقاق الحق، ج 28، ص 375.
[49] کافی، ج 4، ص 553، ح 8 (با تلخیص).
[50] کافی، ج 4، ص 552، ح 6؛ بحارالانوار، ج 100، ص 156، ح 29.
[51] صدوق، عیون الاخبار الرضا علیه السلام، ج 2، ص 16، ح 40؛ بحارالانوار، ج 83، ص 314، ح 5.
[52] همان، ص 218، ح 26.
[53] مناقب آل ابی طالب، ج 4، ص 427؛ بحارالانوار، ج 50، ص 95.
[54] کافی، ج 1، ص 353، ضمن حدیث 9؛ بحارالانوار، ج 100، ص 126، ح 4.
[55] کامل الزیارات، ص 41، باب 11، ح 2؛ بحارالانوار، ج 100، ص 265، ح 3.
[56] برای اطلاع از این موضوع، می توان به کتاب های النجم الثاقب و بحارالانوار، ج 51، مراجعه کرد.
نظر شما